|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
6 نتیجه برای عملکرد حرکتی
حسین باقری، مهدی عبدالوهاب، لیلا دهقان، راضیه فلاح، سقراط فقیه زاده، مسلم دهقانی زاده، دوره 3، شماره 1 - ( 7-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: ضعف عضله می تواند یک مشکل عمده برای بیشتر بیماران فلج مغزی دایپلژی اسپاستیک باشد. با توجه به تاثیر قدرت روی عملکرد حرکتی درشت، هدف از این تحقیق بررسی تاثیر تمرینات مقاومتی از جلو و از کنار قدم برداشتن بر روی پله با وزنه بر عملکرد حرکتی درشت در کودکان فلج مغزی دایپلژی اسپاستیک بود. روش بررسی: این مطالعه بر روی 20 کودک فلج مغزی دایپلژی اسپاستیک 5 تا 12 ساله شامل 11 پسر و 9 دختر با میانگین سنی 15/8 سال (انحراف معیار 25/2 ) انجام شد. آزمودنی ها طی 6 هفته و هر هفته 3 جلسه تمرینات مقاومتی از جلو و از کنار قدم برداشتن بر روی پله با وزنه را انجام دادند. قدرت ایزومتریک عضلات ابداکتور ران، اکستانسور ران، اکستانسور زانو و پلانتار فلکسور مچ پا توسط دستگاه Nicholas MMT ارزیابی شد. در ضمن عملکرد حرکتی درشت توسط ابزار GMFM ارزیابی شد. یافته ها: قدرت گروه های عضلانی ابداکتور و اکستانسور هیپ ، اکستانسور زانو و پلانتار فلکسور مچ به صورت معناداری (05/0 > P) بعد از مداخله بهبود یافت. همچنین در بخش D آزمون GMFM ، افزایش معناداری برابر با میانگین 59/6 نمره ، در بخش E برابر با 1/4 نمره و در نمره مجموع بخش های D و E ، برابر با میانگین 98/5 نمره مشاهده شد. نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد انجام تمرینات مقاومتی از جلو و از کنار قدم برداشتن بر روی پله با وزنه باعث افزایش نمره عملکرد حرکتی درشت در آزمون GMFM بخش های ) D وضعیت ایستادن) و ) E وضعیت راه رفتن دویدن و پریدن) و مجموع بخش های D و E می شود. در ضمن انجام این تمرینات باعث افزایش قدرت ایزومتریک عضلات مربوطه می شود.
صغری قره باغی، محمدرضا هادیان، مهدی عبدالوهاب، لیلا دهقان، پروین راجی، سقراط فقیه زاده، دوره 4، شماره 3 - ( 4-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: اهمیت عملکرد اندام فوقانی برای انجام فعالیتهای روزمره زندگی حیاتی است و هرگونه اختلال عملکرد می تواند مشکلات عمده ای را برای بیماران فلج مغزی دایپلژی اسپاستیک ایجاد نماید. از این رو اعمال پروتکلهای بازتوانی که بتواند به بازگشت عملکرد دست کمک نماید، از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر تحریکات همزمان حس سطحی و عمقی بر عملکرد حرکتی اندام فوقانی کودکان فلج مغزی دایپلژی اسپاستیک (7-3 سال) بود . روش بررسی: 13 کودک فلج مغزی دایپلژی اسپاستیک 3 تا 7 ساله شامل 4 پسر و 9 دختر با میانگین سنی 92/4 در این مطالعه شرکت نمودند. تحریکات همزمان حس سطحی و عمقی طی 8 هفته و هر هفته 3 جلسه برای ایشان انجام شد. عملکرد حرکتی اندام فوقانی توسط آزمون Quest و شدت اسپاستی سیتی مچ توسط Modified Ashworth Scale(MAS) ارزیابی شد. یافته ها: نتایج تحقیق حاضر نشان داد که بعد از اعمال تحریکات همزمان حس سطحی و عمقی، عملکرد حرکتی اندام فوقانی به صورت معناداری (001/0P< ) بهبود یافت. همچنین، درجه اسپاستی سیتی عضلات مچ کاهش معنی داری را نشان داد 022/0 P< . نتیجه گیری: بر اساس نتایج تحقیق حاضر می توان پیشنهاد نمود که تحریکات همزمان حس سطحی و عمقی می تواند موجب افزایش عملکرد حرکتی اندام فوقانی و کاهش اسپاستی سیتی اندام گردد. این امر به نو به خود، موجب کاهش ناتواناییهای بیمار می گردد. از این رو، بکارگیری پروتکلهای جاری برای بیماران پیشنهاد می شود.
فرانک علی آبادی، مالک امینی، مهدی علیزاده، مجید کلانی، مصطفی قربانی، دوره 5، شماره 3 - ( 9-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه ارزیابی همه جانبهی تکاملی نوزادان بسیار مطرح میباشد. اما عملا برخی از این ارزیابیها به خصوص آنها که دستکاری بیشتری روی نوزاد پر خطر اعمال میکنند میتوانند باعث بروز استرس بیشتر به وی شوند. بنابراین گاه لازم میشود از نتایج یک دسته از ارزیابیهای تکاملی در پیشبینی ابعاد دیگر تکامل استفاده شود. هدف از مطالعهی حاضر بررسی میزان ارتباط بین نمرات آزمون رفتاری با آزمون عملکرد حرکتی بود . روش بررسی: این پژوهش از نوع بررسی مقطعی بود و در مرکز مراقبتهای ویژه نوزادان و درمانگاه نوزادان بیمارستان شهید اکبر آبادی تهران انجام شد. یک گروه متشکل از 50 نوزاد با وزن حین تولد پایین با روش غیر احتمالی آسان و با توجه به معیارهای ورود وارد مطالعه شدند. برای ارزیابی عملکرد حرکتی از آزمون عملکرد حرکتی test of infant motor performance:TIMP)) و برای ارزیابی عملکرد رفتاری از آزمون مقیاس ارزیابی رفتاری نوزاد (NBAS :neonatal behavioral assessment scale ) استفاده شد. TIMP دارای دو بخش مشاهدهای و تحریکی میباشد. NBAS شامل آیتمهای خوگیری، تعامل اجتماعی، سیستم حرکتی، سازماندهی حالات، تنظیم حالات، سیستم خود مختار، خنده، ایتمهای مکمل و رفلکس میباشد. یافته ها: ارتباط معنیداری بین ایتم خوگیری از آزمون رفتاری و بخش مشاهدهای آزمون حرکتی وبین ایتم خوگیری و بخش تحریکی و همچنین بین ایتم سیستم خود مختار از آزمون رفتاری و بخش مشاهدهای از آزمون حرکتی دیده نشد (05/0 P>). ارتباط بین سایر متغییر ها معنی دار بود (05/0 P<). نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاضر نشان میدهد که نمرات بعضی ایتمهای عملکرد رفتاری میتواند پیشبینی کنندهی نمرات ایتمهای عملکرد حرکتی نوزادان با وزن حین تولد پایین در زمان نوزادی باشد.
فرناز فرشچی، ملاحت اکبرفهیمی، محمدعلی نظری، دوره 5، شماره 4 - ( 12-1390 )
چکیده
زمینه و هدف : نواقص حرکتی شامل همی پارزی، عدم هماهنگی و اسپاستیسیته از رایج ترین آسیب های بعد از سکته مغزی هستند. بیشتر بیماران در طی زمان در بعضی از این نواقص بهبود می بابند که البته میزان آن در بیماران مختلف متفاوت می باشد. شواهدی هست که نشان می دهد افزایش شدت و کمیت درمان پس از سکته مغزی می تواند بهبود را افزایش بخشد. توانبخشی حرکتی این بیماران شامل ترکیبی از تکنیک های حرکت درمانی است که در بسیاری از کلینیک های کاردرمانی انجام می گیرد. اما در این روند توانبخشی به امواج مغزی بیماران سکته مغزی و تاثیری که این امواج می تواند بر حرکت داشته باشد توجهی نمی شود. یکی از این امواج تتا می باشد، لذا هدف از انجام این تحقیق بررسی تاثیر همراه کردن کاردرمانی و نوروفیدبک بر درمان حرکتی بیماران سکته مغزی می باشد. روش بررسی : این مطالعه بصورت طرح تک آزمودنی Single-System design(AB) بر روی 2 بیمار سکته مغزی انجام شد. در طی فاز پایه عملکرد اندام فوقانی و تحتانی بیماران (با استفاده از آزمون های فوگل-مایر و برگ ) ، سه روز در هفته و به مدت 4 هفته مورد ارزیابی قرار گرفته و مداخلات کاردرمانی هم انجام شد. پس از اتمام این دوره فاز درمان آغاز گردید که ترکیبی از کاردرمانی و نوروفیدبک است و مدت آن نیز 4 هفته بود. سپس نتایج ارزیابی های فازهای پایه و درمان مورد تجزیه و تحلیل آماری قرارگرفت. یافته ها: هر دو بیمار بهبودی معنی داری را در عملکرد اندام فوقانی ( بیمار 1 ، 1/81% و بیمار 2 ، 1/68% ) و تحتانی (بیمار 1، 1/73% و بیمار 2 ، 4/75%) در آزمون فوگل-مایر و برگ (بیمار 1 ،6/51 % و بیمار 2 ، 1/68% ) نشان دادند. نتیجه گیری: باتوجه به بهبودی قابل توجه در عملکرد اندام فوقانی و تحتانی بیماران به نظر می رسد همراه کردن نوروفیدبک با درمانهای رایج کاردرمانی، می تواند نتایج بالینی بهتری در بر داشته باشد. اگرچه به مطالعات بیشتر در آینده نیاز است.
زهرا قربانپور، سیدعلی حسینی، روشنک وامقی، مهدی رصافیانی، حمید دالوند، پوریا رضا سلطانی، دوره 8، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: فلج مغزی شایع ترین علت ناتوانی حرکتی طولانی مدت در دوران کودکی می باشد. این کودکان برای بهبود حرکت نیاز به درمان طولانی مدت دارند، بنابراین نیاز به مداخلات و اموزش هایی هم در منزل وجود دارد. هدف این مطالعه تعیین تاثیر اموزش مراقبت های ویژه ی روزمره ی زندگی به مراقبین در منزل، بر عملکرد حرکتی درشت در کودکان فلج مغزی 72-۱۵ ماهه میباشد.
روش بررسی: در این مطالعه ی تجربی، 40کودک 15تا72 ماهه ی مبتلا به فلج مغزی از بین مراجعه کنندگان به کلینیک های توانبخشی تهران مطابق معیارهای تحقیق انتخاب شدند. و پس از همتاسازی از نظر نوع فلج مغزی، نوع کلینیک، سن کودک، بهره ی هوشی، تعداد جلسات کاردرمانی و سطح عملکرد حرکتی درشت ( gross motor function classification system :GMFCS) به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و مداخله قرار گرفتند. ابزار جمعآوری دادهها شامل: فرم مشخصات دموگرافیک، GMFCS و اندازه عملکرد حرکتی درشت (gross motor function measurement :GMFM66) بود. داده ها در 3 نوبت، قبل از مداخله، 1.5 ماه و 3 ماه بعد از مداخله توسط فردی غیر از محقق جمع اوری شد. اجرای مداخله به این شکل بود که محقق در منزل کودکان گروه مداخله حضور مییافت و آموزشهای مربوط به مراقبتهای ویژهی روزمرهی زندگی را به صورت عملی طی 1 جلسهی 4 ساعته در منزل همراه با تطبیق منزل ارائه میداد. سپس در طول 3 ماه اجرای مداخله را توسط والدین پیگیری میکرد. برای تحلیل دادهها از آزمونهای کولموگروف اسمیرنوف، کای اسکوئر، تی مستقل، آزمون با اندازههای تکراری و آنالیز کوواریانس استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که عملکرد حرکتی درشت در هر دو گروه، 1.5 و 3 ماه بعد از مداخله نسبت به قبل از مداخله تفاوت معناداری داشت(0.001 (P< . همچنین پیشرفت نمرات عملکرد حرکتی درشت در پیش آزمون _ پس آزمون (1.5 ماه بعد از مداخله (0.006 (P< و پیش آزمون _ آزمون پیگیری (3ماه بعد از مداخله) (0.001 (P< هر دو بین گروه کنترل و مداخله تفاوت معنادار داشت و در گروه مداخله این تفاوت بیشتر بود.
نتیجهگیری : آاموزش مراقبتهای ویژهی روزمرهی زندگی، به مراقبین، در منزل، باعث بهبود عملکرد حرکتی درشت کودکان فلج مغزی 15 تا 72 ماهه میشود.
کلید واژهها : فلج مغزی، مراقبتهای ویژهی روزمرهی زندگی، عملکرد حرکتی درشت
کوثر دانیار، علی حیرانی، عبدالحسین پرنو، دوره 9، شماره 1 - ( 1-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: فلج مغزی یک بیماری حسی حرکتی است که کنترل پوسچر و حرکت را تحت تأثیر قرار میدهد. کودکان مبتلا به فلج مغزی با اختلالاتی در عملکرد بدن مثل اسپاستیسیته، کاهش قدرت عضلانی و کنترل انتخابی حرکت روبهرو هستند که ممکن است فعالیتهای عملکردی و مشارکت در زندگی روزمره را محدود سازند. هدف از این مطالعه تأثیر 8 هفته برنامه تمرینی مقاومتی پیـشرونده بر وضعیت جسـمانی و حرکتی کودکان فلج مغـزی همـیپلژی میباشد. روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع نیمهتجربی با رویکرد مداخلهای بر روی 16 کودک فلج مغزی همیپلژی 12-4 سال در سطح 1و2 طبـقهبندی (Gross Motor Function Classification System: GMFCS) مراجعه کننده به مراکز کاردرمانی شهر ایلام انجام شد. پروتکل تمرین شامل عملکرد حرکتی درشت 16 جلسه 1 ساعته تمرینات مقاومتی پیشرونده در گروههای عضلانی هدف گروه آزمایش (8 نفر) بود. قدرت عضلانی اندام فوقانی و عملکرد حرکتی درشت (Gross Motor Function: GMF) در قبل و بعد از مداخله ارزیابی شدند. یافتهها: قدرت گروههای عضلانی دست برتر به صورت معنیداری بعد از مداخله بهبود یافت، همچنین در فعالیتهای ایستادن، راهرفتن، دویدن و پریدن نیز افزایش نمره مشاهده شد (05/0 p< ). در میزان قدرت دست مبتلا نتیجه معنیداری مشاهده نشد. نتیجهگیری: نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که انجام تمرینات مقاومتی پیشرونده باعث بهبود عملکرد حرکتی درشت و افزایش قدرت ایزومتریک دست برتر میشود. کلید واژهها: فلج مغزی نیمه بدن، وضعیت جسمانی، عملکرد حرکتی، تمرین مقاومتی پیشرونده.
|
|
|
|
|
|