|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
3 نتیجه برای نارساخوانی
زهرا سلیمانی، اعظم برخوردار، علیرضا مرادی، شهره جلائی، دوره 1، شماره 2 - ( 4-1386 )
چکیده
روش بررسی: جهت تهیه ابزار، بر مبنای نمونه خارجی آزمون و بر اساس معیارهای مطابق با زبان فارسی هریک از مواد آزمون انتخاب شدند و سپس برای بررسی روایی از شیوه جمع آوری آراء صاحب نظران امر خواندن استفاده شد. به منظور بررسی پایایی ابزار و همچنین بررسی قدرت تمایزگذاری آزمون، پژوهش به فاصله دو هفته بر روی 50 دانش آموز دو دبستان دولتی و غیرانتفاعی دخترانه و دو دبستان دولتی و غیرانتفاعی پسرانه منطقه 12 آموزش و پرورش تهران و همچنین 12 کودک نارساخوان مراجعه کننده به مراکز اختلالات یادگیری اجرا شد و نتایج حاصل از آن ثبت گردید. یافته ها : یافته ها نشان داد که همبستگی بالایی بین زمان مرحله اول و دوم اجرای آزمون در کل آزمودنی ها وجود دارد و همچنین اختلاف معنیداری بین میانگین زمان دانش آموزان طبیعی و نارساخوان در دومرحله اجرای آزمون وجود دارد. نتیجه گیری: آزمون نامیدن خودکار سریع دارای روایی و پایایی است و قادر به تمایز گذاری بین دو گروه دانش آموزان طبیعی و نارساخوان می باشد.
پروین نعمتی، زهرا سلیمانی، علی مرادی، شهره جلائی، دوره 2، شماره 3 - ( 12-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: پژوهش حاضر برخی ویژگیهای زبانی شامل: معناشناسی، نحو و واج شناسی را به عنوان مهارتهای پایه ای مورد نیاز و تأثیرگذار بر روی مهارت خواندن در کودکان مبتلا به نارساخوانی مورد بررسی قرار میدهد. روش بررسی: در این پژوهش توصیفی- تحلیلی مقطعی، 40 کودک 7 تا 8 سال در دو گروه 20 نفره شامل کودکان مبتلا به نارساخوانی رشدی با میانگین سنی 100 ماه و گروه کودکان طبیعی با میانگین سنی107 ماه بر اساس نمونهگیری غیر تصادفی انتخاب و مقایسه شدند. برای به دست آوردن دادهها از پرسشنامهی والدین، پرسشنامهی معلم و متون انتخابی جهت ارزیابیهای غیررسمی و از آزمون هوش ریون رنگی و آزمون خواندن و نارساخوانی نما جهت تشخیص قطعی و دقیقتر نارساخوانی استفاده شد سپس آزمون رشد زبان به منظور بررسی ویژگیهای زبانی در دو گروه کودکان طبیعی و نارساخوان انجام شد. دادهها نیز با آزمون t مستقل و من ویتنی تحلیل شدند. یافته ها: مقایسهی میانگین نمرات استاندارد کودکان مبتلا به نارساخوانی با کودکان طبیعی در خرده آزمونهای مهارت معناشناسی شامل: واژگان تصویری، واژگان ربطی و واژگان شفاهی نشان داد تفاوت معناداری بین دو گروه وجود دارد (05/0 > p). همچنین مقایسهی میانگین نمرات استاندارد خرده آزمونهای نحوی نیز شامل: درک دستوری، تقلید جمله و تکمیل دستوری نشان دهندهی تفاوت معنادار در بین دو گروه بود (05/0 > p). در رابطه با مهارت واج شناختی مقایسهی میانگین نمرات استاندارد خرده آزمونهای تمایزگذاری کلمه و تحلیل واجی نشان دهندهی تفاوت معنادار بین دو گروه بود (05/0>p)، ولی در خرده آزمون تولید کلمه تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده نگردید (05/0 < p). نتیجه گیری: با توجه به یافتههای فوق به نظر میرسد که کودکان مبتلا به نارساخوانی در تواناییهای زبانی شامل معناشناسی، نحو و واج شناسی در مقایسه با کودکان طبیعی هم سن خود ضعیفتر هستند. در نتیجه جای آن دارد که در کار بالینی و در کنار درمانهای رایج کودکان مبتلا به نارساخوانی، ارزیابی دقیق و عمیق ویژگیهای زبانی گنجانده شود و در صورت نیاز، گفتاردرمانی با تمرکز بر روی مهارتهای زبانی در درمان این کودکان به کار گرفته شود.
حمیده قائمی، زهرا سلیمانی، هوشنگ دادگر، دوره 4، شماره 3 - ( 4-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: نارساخوانی نوعی اختلال یادگیری زبانی است که منجر به نقایصی در زبان نوشتاری از جمله خواندن و هجی کردن می گردد. این گروه از کودکان در زمینه های نحوی، صرفی ،واجی ،معنایی و کاربرد شناختی آسیب دیده اند.در همین راستا به بررسی حوزه ی دانش صرفی به عنوان یکی از جنبه های موثر بر مولفه های خواندن( سرعت ، صحت و درک ) که در این کودکان دچار نقص شده است، پرداخته ایم. روش بررسی: در این مطالعه 27 دانش آموز نارسا خوان و 57 دانش آموز عادی در پایه دوم دبستان شرکت داشتند. وجود یا عدم وجود نارساخوانی با انجام آزمون خواندن و نارسا خوانی نما تعیین شده و همچنین وجود یا عدم وجود اختلالات زبانی در هر دو گروه از آزمون رشد زبان TOLD استفاده گردید . آزمون آگاهی صرفی به منظور بررسی دانش صرفی و نیز از متن های خرده آزمون درک متن ( شامل متن مشترک و متن اختصاصی 1 و2) در آزمون نما جهت تعیین سرعت ، صحت و درک خواندن مورد استفاده قرار گرفت.داده های حاصل با کمک روشهای آمار استنباطی مانند آزمون ضریب همبستگی خطی پیرسن و اسپیرمن، آزمون نرمال بودن کلموگروف- اسمیرنف و آزمون T-test مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت. یافته ها: در کل نمونه ضریب همبستگی آگاهی صرفی و سرعت خواندن مورد نظر91/0 -،بین آگاهی صرفی و صحت خواندن 95/0و بین آگاهی صرفی و درک خواندن92/0 بدست آمد. این مقادیر نشان می دهد که بین آگاهی صرفی با هر یک از مولفه های خواندن همبستگی بالا می باشد. ضریب همبستگی در گروه کودکان نارساخوان به ترتیب فوق 68/0-و 14/0و 10/0 بوده که نشان دهنده ی معنادار نبودن این ارتباط در گروه کودکان نارساخوان است. همچنین آزمون T-test نشان داد که بین مهارت آگاهی صرفی ، مهارت درک خواندن ،مهارت سرعت خواندن و نیز مهارت صحت خواندن در دو گروه عادی و نارساخوان تفاوت معنا داری دیده می شود. نتیجه گیری:آگاهی صرفی،سرعت، صحت و درک خواندن در کودکان نارسا خوان در مقایسه با کودکان عادی در سطح ضعیف تری قرار دارد و به عنوان یکی از جنبه های زبانی است که می تواند بر سرعت ، صحت و درک خواندن تاثیر گذار باشد با وجود این در گروه کودکان نارساخوانی که مشکلات خواندن آنها در سطح کلمه است(مانند گروه نارساخوان نمونه مورد مطالعه)،آگاهی صرفی نقش تاثیر گذاری در مهارت های خواندن آنها از جمله سرعت، صحت و درک نخواهد داشت.
|
|
|
|
|
|