|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
3 نتیجه برای نوزادان
فرانک علی آبادی، ریحانه عسکری کچوسنگی، قربان تقی زاده، دوره 4، شماره 3 - ( 4-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: کم وزنی نوزاد به هنگام تولد (دارا بودن وزن 2499-1500 گرم (یکی از جدیترین مشکلات بهداشتی کودکان جهان امروز است . شیوع کم وزنی در کشور ما بر طبق آخرین آمار 10% گزارش شده است . همچنین تحقیقات زیادی مشخص کرده اند که کودکان کم وزنی که زنده می مانند دو تا سه برابر بیش از سایر کودکان از ناتوانایی ها و مشکلات جسمانی ، روانی و اجتماعی کوتاه مدت و طولانی مدت رنج می برند. این مطالعه به منظور بررسی تأثیر تحریکات لمسی-حرکتی بر وزن گیری نوزادان کم وزن انجام شد. روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه ی مداخله ای بود که نمونه گیری آن به صورت تصادفی ساده انجام شد.40 نوزاد کم وزن واجد شرایط ورود به مطالعه به صورت تصادفی در دو گروه درمان ( 20 نوزاد) و کنترل ( 20نوزاد) قرار گرفتند . تحریکات لمسی حرکتی با اعمال فشار متوسط بر نواحی پس سر، گردن، کمر و 4 اندام اصلی همراه با انجام حرکات فلکسیون و اکستانسیون اندام ها در دو وضعیت طاقباز و دمر از روز اول تولد به مدت 10 روز و روزانه 3 مرتبه 15 دقیقه ای برای گروه درمان اجرا گردید. وزن تمامی نوزادان در روز اول و دهم با یک ترازو و توسط یک نفر ارزیابی شد. نتایج: نتایج ارزیابی ها نشان دهنده وجود تفاوت آماری معناداری بعد از 10 روز دریافت تحریکات لمسی- حرکتی در گروه لمس درمانی نبود. ( 05/0≤P ) نتیجه گیری: بنظر می رسد تحریک لمسی- حرکتی تاثیری در وزن گیری نوزادان کم وزن ندارد. با توجه به تفاوت نتایج حاصل از این مطالعه با برخی مطالعات دیگر، بنظر میرسد نیاز به مطالعات بیشتر در مورد تاثیر انجام این تکنیک در نوزادان کم وزن وجود دارد.
مهدی راستی، فرانک علی آبادی، نرگس شفارودی، فروغ رفیعی، مجید کلانی، دوره 8، شماره 4 - ( 7-1393 )
چکیده
زمینه و هدف : تولد یک نوزاد نارس بحران روحی شدیدی را برای والدین ایجاد و آنها را با نیازهای متعددی مواجه میکند. هدف این مطالعه تبیین نیازهای آموزشی والدین نوزادان بستری در بخش مراقبت ویژه نوزادان بود. روش بررسی: مطالعه با رویکرد تحقیق کیفی انجام گرفت. مشارکت کنندگان 12 نفر شامل 9 والد در بخش مراقبت ویژه نوزادان،2 پرستار و یک متخصص کودکان و نوزادان بودند. نمونه گیری به صورت هدفمند انجام و جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختارمند در بیمارستان های اکبرآبادی، علی اصغر، فیروزگر تابعه دانشگاه علوم پزشکی تهران بوده و تجزیه و تحلیل اطلاعات به روش تحلیل محتوا صورت گرفت. یافتهها : تجزیه و تحلیل در نهایت منجر به پیدایش دو درون مایه انتزاعی شده که بیان کننده نیازهای آموزشی والدین نوزادان بستری در بخش مراقبت ویژه نوزادان بود. این درون مایه ها به عنوان: نیاز به آگاهی و اطلاعات در مورد نوزاد نارس ، و نیاز به کسب مهارت در مراقبت و نگهداری از نوزاد نارس معرفی شدند.
نتیجهگیری : بیشتر والدین آگاهی و اطلاعات کافی در مورد نوزاد نداشتند و برطرف سازی این نیازها می تواند به آنها کمک کند حس کنترل بهتری بر شرایط داشته باشند. فهم این نیازها همچنین به تیم مراقبت و درمان نوزاد کمک میکند خدمات بهتری به والدین و نوزاد ارائه بدهند.
کلید واژهها : نیازهای آموزشی، والدین، نوزادان نارس، مطالعه کیفی
سید زهره موسوی ، محمدرحیم شاهبداغی، ملیحه کدیور، نسرین خسروی، مهدیه میرزازاده، دوره 9، شماره 4 - ( 8-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: تغذیه یکی از ضروریترین رفتارها برای حفظ بقا، یادگیری و تعامل نوزاد است. با توجه به اهمیت بلع در روند رشد و نقش اساسی آن در حیات نوزاد، بررسی اختلالات بلع جایگاه مهمی دارد. یکی از شاخههای اصلی فعالیت گفتاردرمانها، تشخیص، ارزیابی و درمان این اختلال میباشد. بنابراین وجود اطلاعات پایهای درباره شیوع اختلال بلع میتواند در برنامهریزیهای درمانی مؤثر باشد. لذا مشخص کردن آمار نوزادان مبتلا به اختلالات تغذیه دهانی در بخش مراقبتهای ویژه در این پژوهش انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی- مقطعی تمامی نوزادان بستری در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستانهای علوم پزشکی تهران در سه ماه ابتدای سال 1390 از طریق انجام ارزیابی، جمعآوری اطلاعات از پرونده پزشکی، مصاحبه و مشاهده از لحاظ تاریخچه پزشکی، تاریخچه تغذیه، سطح رشدی، کنترل وضعیت و تن و رفلکس، مهارتهای حسی، توانایی مکیدن، بلعیدن، هماهنگی مکیدن- بلع-تنفس و کیفیت تنفسی مورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها: نتایج نشان دادند که از 166 نوزاد بستری در بخش مراقبت های ویژه 45 نوزاد (10/27%)، مبتلا به اختلال تغذیه دهانی بودند که شیوع اختلال تغذیه دهانی در میان نوزادان پسر بیشتر از دختر بود (11/91 % در مقابل 88/8%). از میان نوزادان مبتلا به اختلال تغذیه دهانی 22 نوزاد بهطور طبیعی، 18 نوزاد با لوله از طریق بینی (Nasal Gavaj Tube: NGT) و 5 نوزاد با لوله از طریق دهان (Oral Gavaj Tube: OGT) تغذیه میشدند. مشکل در فاز دهانی (88/88%) و فاز مروی (22/2%) به ترتیب بیشترین و کمترین میزانهایی بودند که در این نوزادان وجود داشت و هیچ نوزادی در فاز حلقی مشکل نداشت.
نتیجه گیری: ارزیابی بلع توسط گفتاردرمان اطلاعاتی ضروری در مورد لزوم مداخلات درمانی تغذیهای فراهم میکند و با تشخیص زودهنگام این اختلال میتوان از مشکلات احتمالی بعدی گفتاری پیشگیری کرد. درنتیجه حضور گفتاردرمان در بخش نوزادان ضرورت دارد.
کلید واژهها: شیوع، اختلالات تغذیه دهانی، نوزادان، بخش مراقبتهای ویژه
|
|
|
|
|
|