27 نتیجه برای کارکنان
عباسعلی ابراهیمیان، نادر خالصی، مائده تورده، حسین درگاهی،
دوره 11، شماره 3 - ( 4-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: دقت کارکنان فوریتهای پزشکی ممکن است بر شرایط مختلف کاری تأثیر گذارد. بنابراین، مطالعه، حاضر با هدف مقایسه و تعیین میزان دقت ابتدا و انتهای شیفت در کارکنان اورژانس پیش بیمارستانی استان سمنان با شهرستان تهران انجام شد.
روش بررسی: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی- تحلیلی بود که به صورت مقطعی انجام شد. در این مطالعه ۱۹۲ نفر از کارکنان اورژانس پیش بیمارستانی شهرستان تهران و استان سمنان شرکت کردند. ابزار مورد استفاده آزمون سنجش دقت بوناردل بود. دقت مشارکت کنندگان در ساعت ۱۰ صبح و ۵ بامداد سنجیده شد. داده ها با استفاده از آزمون های آماری کای-اسکوئر و آزمون تی مستقل تحلیل گردید.
یافته ها: میانگین دقت کارکنان اورژانس پیش بیمارستانی تهران در ساعت ۱۰ صبح(دقت ورودی) ۰/۲۵±۰/۴۹۰ و در استان سمنان ۰/۲۳±۰/۵۱ بود. بین میزان دقت در دو گروه مورد مطالعه در این زمان تفاوت معنی دار آماری وجود نداشت(۰/۵۸=P). علاوه بر این، میانگین میزان دقت ۵ بامداد(دقت خروجی) در کارکنان اورژانس پیش بیمارستانی تهران ۰/۲۵±۰/۴۵ و در استان سمنان ۰/۲۰±۰/۵۵ بود. بین میزان دقت در دو گروه مورد مطالعه در این زمان تفاوت معنی دار آماری مشاهده شد(۰/۰۴۴=P).
نتیجه گیری: میانگین دقت ورودی و خروجی کارکنان اورژانس پیش بیمارستانی در حد متوسط بود. دو گروه از نظر میزان دقت ورودی تفاوت معنی داری نداشتند. لذا پیشنهاد می شود به منظور افزایش میزان دقت در هر دو گروه مورد مطالعه، کاهش فشار کاری و طول شیفت های کاری در کارکنان اورژانس های پیش بیمارستانی و به ویژه در مرکز اورژانس شهر تهران کاهش داده شود.
زینب رجب نژاد، حسین درگاهی، حمیده رشادت جو،
دوره 11، شماره 3 - ( 6-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از شایستگی های محوری مدیران که موجب موفقیت سازمان می شود، هوش معنوی است. مدیران جهت اثرگذاری بر تعهد سازمانی کارکنان، نیاز به هوش معنوی بالا دارند. لذا این پژوهش با هدف تعیین ارتباط بین هوش معنوی مدیران با تعهد سازمانی کارکنان دانشگاه علوم پزشکی تهران تدوین شده است.
روش بررسی: پژوهش حاضر به صورت توصیفی–تحلیلی و مقطعی در سال ۹۴-۱۳۹۳ انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل مدیران و کارکنان ستادی معاونت های مختلف دانشگاه علوم پزشکی تهران بود. تعداد ۸۰ نفر از مدیران به صورت سرشماری و تعداد ۲۲۵ نفر از کارکنان از طریق فرمول کوکران به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه های تعهد سازمانی و هوش معنوی بود که پس از انجام روایی و پایایی مورد استفاده قرار گرفت. جهت تحلیل داده های جمع آوری شده از نرم افزار SPSS، برای ارایه آمار توصیفی میانگین و انحراف معیار، و از آزمون های تی دو جمله ای، آنالیز واریانس یک طرفه و ضریب همبستگی پیرسون به منظور ارایه آمار تحلیلی استفاده شد.
یافته ها: نتایج مطالعه نشان داد که مدیران از هوش معنوی بالایی برخوردار بودند، اگرچه میانگین تعهد سازمانی کارکنان در حد متوسط قرار داشت. بین هوش معنوی مدیران با تعهد سازمانی کارکنان ارتباط معنی داری مشاهده شد(۰/۰۳۴=P).
نتیجه گیری: مدیران ستادی دانشگاه باید تلاش کنند تا با توسعه ی هوش معنوی، کارکنان و زیردستان خود را به افزایش تعهد سازمانی، ترغیب و تشویق کنند. در این خصوص استفاده از روان شناسان سازمانی توصیه می شود.
صدیقه اسدی، حسین درگاهی، اسماعیل فلاح مهرآبادی، ناهید حیدری دستجردی،
دوره 11، شماره 5 - ( 10-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: خلاقیت و نوآوری از عوامل مهم بقای سازمان ها به شمار می رود، لذا ضروری است تا وضعیت آن در سازمان های بهداشتی درمانی همچون بیمارستان ها مورد بررسی قرار گیرد. بنابراین مطالعه ی حاضر با هدف تعیین رابطه ی بین خلاقیت و نوآوری سازمانی در کارکنان بیمارستان های عمومی دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد.
روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه ی مقطعی از نوع توصیفی تحلیلی می باشد که بر روی تعداد ۲۸۵ نفر از کارکنان بیمارستان های عمومی دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال ۱۳۹۴ انجام شد. جهت جمع آوری اطلاعات از فرم اطلاعات دموگرافیک، پرسشنامه خلاقیت سازمانی محقق ساخته مصباحی جهرمی و ادیب زاده و پرسشنامه نوآوری سازمانی Patechen استفاده گردید. داده ها در نرم افزار SPSS نسخه ۲۱ و با استفاده از آمار توصیفی، و همچنین آزمون تی تست، آنالیز واریانس و همبستگی پیرسون در سطح معناداری کمتر از ۰/۰۵ تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: میانگین خلاقیت سازمانی کارکنان در بیمارستان های مورد مطالعه برابر ۰/۸۰±۲/۹۹ بود که در سطح متوسط و متوسط رو به پایین ارزیابی شد و میزان نوآوری سازمانی نیز دارای میانگین ۳/۷۱±۱۹/۳۷ بود که در سطح متوسط و متوسط روبه بالا قرار گرفت. بین خلاقیت سازمانی و نوآوری سازمانی از نظر آماری ارتباط معنی داری وجود داشت(۰/۲۰=P=۰/۰۲ ،r).
نتیجه گیری: نتایج نشان داد با افزایش خلاقیت، نوآوری نیز افزایش می یابد. بنابراین لازم است مدیران بیمارستان ها برای بقا و پیشی گرفتن از رقبا در ارایه خدمات درمانی مطلوب تر و با کیفیت بالا، بیشترین انرژی و هزینه خود را در جهت رشد خلاقیت و افراد خلاق به کار گیرند تا بدین وسیله نوآوری را در سازمان خود بهبود دهند.
سعید غفاری، شعله زکیانی، زهره رضایی،
دوره 11، شماره 6 - ( 12-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه در هر سازمانی بحث به کارگیری فناوری اطلاعات مطرح است. نیروی انسانی یکی از عوامل تاثیرگذار بر کارایی و موفقیت هر سازمان می باشد. پژوهش حاضر به بررسی تاثیرات فناوری اطلاعات بر توانمندسازی کارکنان شاغل در دانشگاه علوم پزشکی تهران پرداخته است.
روش بررسی: پژوهش حاضر به روش تحقیق توصیفی- پیمایشی و از حیث هدف، کاربردی بود. ۲۷۴ تن از کارکنان ستادی دانشگاه علوم پزشکی تهران از طریق نمونه گیری بر اساس جدول Krejcie - Morgan از میان ۹۵۰ کارمند مورد پژوهش قرار گرفتهاند. ابزار مورد استفاده، پرسشنامه پایان نامه اردلان در دو بخش فناوری اطلاعات مشتمل بر ۱۰ سوال و پرسشنامه توانمندسازی کارکنان مشتمل بر ۲۳ سوال بود. داده ها توسط نرم افزار SPSS ۱۳ و آزمون کولموگروف اسمیرونف و آزمون T تک نمونه ای تجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها: یافته های تحقیق نشان داد که به کارگیری فناوری اطلاعات بر پنج بعد توانمند سازی شغلی شامل: احساس شایستگی، بهبود کیفیت عملکرد، افزایش توان تصمیم گیری، افزایش خودکنترلی و کاهش استرس شغلی تاثیر بسزایی دارد.
نتیجه گیری: مهمترین وظیفه ی مدیران و روسای دانشگاه ها جهت ارتقای توانمندی و رضایت شغلی کارکنان، برگزاری دوره های آموزشی ضمن خدمت در زمینه ی رایانه و اینترنت و تشویق کارکنان به استفاده ی بیشتر از رایانه در انجام فعالیت های مرتبط با آنان است.
نیره السادات روح اللهی، ایروان مسعودی اصل، سمیه حسام، محمود محمودی،
دوره 12، شماره 6 - ( 12-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: با توانمندسازی کارکنان، سازمانها می توانند گامهای بسیار بلندی در مسیر توسعه و رشد بردارند که این مهم از طریق بررسی عوامل مؤثر بر توانمندسازی کارکنان امکان پذیر است. این مطالعه با هدف"تعیین توانمندی روانشناختی و عوامل موثر بر آن در کارکنان دانشگاههای علوم پزشکی منتخب شهر تهران" انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه، توصیفی-تحلیلی از نوع مقطعی میباشد که در سال 1397 در بین پرسنل دانشگاههای علوم پزشکی منتخب شهر تهران(تهران، ایران و آزاد اسلامی) انجام شد. تعداد نمونه ها 410 نفر بودند . دانشگاه ها به روش تصادفی خوشه ای انتخاب و نمونه ها در هر دانشگاه به روش دردسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه پژوهشگر ساخته توانمندی روانشناختی بود. روایی و پایایی(0/89=α) پرسشنامه مورد تایید قرار گرفت. داده ها با نرم افزار spss.v22 و آزمون آماری کای دو و ضریب همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شدند. 0/05P<به عنوان سطح معنیدار در نظر گرفته شد.
یافته ها: از 410 نفر مورد مطالعه، 290 نفر(70/7%) زن بودند. بیشترین درصد(51/4%) کارکنان هر سه دانشگاه (تهران، ایران، آزاد) دارای توانمندی متوسط بودند. ضریب همبسستگی پیرسون ارتباط آماری مستقیم و معنیداری بین توانمندی کارکنان با عوامل موثر بر آن نظیر احساس شایستگی، احساس معنیداری و احساس حق انتخاب را نشان داد(0/001p<). بیشترین همبستگی(0/654r=) بین عامل احساس معنی داری با توانمندی کارکنان وجود داشت(0/001p<).
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که توانمندی روانشناختی در کارکنان دانشگاه های علوم پزشکی منتخب در سطح متوسط قرار دارد. همچنین عوامل زیادی نظیر احساس معنیداری، احساس موثر بودن، احساس حق انتخاب و احساس شایستگی در توانمندی روانشناختی این کارکنان تاثیر دارد.
طاهره ابوالقاسم مسلمان، مریم ناخدا، سپیده فهیمی فر، محمد خندان،
دوره 15، شماره 6 - ( 12-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: مدیریت دانش و تعلقخاطر کارکنان از جمله عوامل اثرگذاری هستند که سازمان را به سوی کسب مزیت رقابتی، افزایش بهرهوری و بهبود عملکرد سوق میدهند. هدف از پژوهش حاضر، شناسایی رابطه عوامل اثرگذار بر تعلقخاطر کارکنان و مدیریت دانش سلامت است.
روش بررسی: این پژوهش کاربردی و از منظر نوع، مرور نظاممند بوده و با روش فراتحلیل-کمّی انجام شده است. جامعهی آماری شامل کلیه پژوهشهای مرتبط خارجی است. ابزار گردآوری اطلاعات، سیاهه وارسی محقق ساخته و ابزار حیاتی Glynn است. دادههای گردآوری شده با نرمافزار جامع فراتحلیل نسخه ۲.۰ تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: یافتهها نشان داد که در سطح اطمینان ۹۵ درصد تعلقخاطر کارکنان با مدیریت دانش سلامت رابطهی معناداری دارد و توانسته ۳۷ درصد از تغییرات مدیریت دانش را تبیین نماید. رهبری(۰/۳۷۵)، پاداش(۰/۶۱۶)، فرهنگ سازمانی(۰/۶۵۵)، رضایت شغلی(۰/۶۷۴)، نوآوری(۰/۴۹۳)، خلاقیت(۰/۶۳۹)، عملکرد سازمانی(۰/۷۷۵) و یادگیری سازمانی(۰/۵۴۸) عوامل مؤثر بر تعلقخاطر کارکنان و مدیریت دانش سلامت هستند. نتایج آزمونهای ناهمگونی نشان داد، پژوهشهای مورد بررسی ناهمگن بوده و از اینرو، از اندازه اثر تصادفی استفاده شده است. نمودار قیفی بیانگر خطای استاندارد بالا و سوگیری زیاد است. به عبارت دیگر، توزیع پژوهشها نرمال و تصادفی نیست.
نتیجهگیری: مدیران بیمارستانها میتوانند با تمرکز بر عوامل شناسایی شده و اجرای آن در سازمان سطح تعلقخاطر و مدیریت دانش سلامت را ارتقا داده و میزان تمایل و مشارکت کارکنان در فرایندهای مدیریت دانش را افزایش دهند.
زهرا خواجه، کامران یزدانی، ابراهیم عبداللهپور، محسن محمدی، سحرناز نجات،
دوره 17، شماره 5 - ( 9-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: آلزایمر یک بیماری مزمن است که باعث ناتوانیهای شناختی، تفکر، تغییرات شخصیتی و اختلال در فعالیتهای روزمره میشود. به دلیل این اختلالات، بیماران نیاز به مراقبت طولانی مدت دارند. مراقبت از بیماران مبتلا به آلزایمر، بیشتر در منزل توسط اعضای خانواده انجام میشود و همین امر باعث میشود مراقبان خانگی از نظر روحی، جسمی، عاطفی، اجتماعی و مالی دچار مشکل شوند. پرسنل بهداشتی نقش کلیدی در زمینهی ارایه اطلاعات و راهنمایی و کمک به خانواده در کنترل این شرایط دارند. هدف از اجرای این مطالعه بررسی سطح آگاهی و نگرش در مورد بیماری آلزایمر در پرسنل سلامت(بهورزان) و تعیین عوامل مرتبط با آن است.
روش بررسی: این پژوهش یک مطالعهی مقطعی جهت بررسی سطح آگاهی و نگرش بهورزان در مورد بیماری آلزایمر و عوامل مرتبط با آن است. تمام ۲۶۰ نفر از بهورزان دو شهرستان گرگان و کردکوی به روش سرشماری جهت بررسی سطح آگاهی و نگرش در مورد بیماری آلزایمر و عوامل مرتبط با آن وارد مطالعه شدند. برای تعیین ارتباط بین متغیرهای مستقل با متغیر وابسته (نمرهی کلی آگاهی و نگرش) از آزمونهای T- test و آنالیز واریانس ANOVA در آنالیز bivariate استفاده شد. متغیرهایی که سطح معناداری ارتباط آنها با متغیر پاسخ در آنالیز bivariate کمتر از۰/۲ بود وارد مدل خطی شدند و در نهایت از مدل خطی چندگانه (multivariable) برای تعیین عوامل مرتبط با سطح آگاهی و نگرش استفاده شد.
یافتهها: میانگین سطح آگاهی ۴۶/۷۳% (۴۸/۱۶–۴۶/۴۵ :CI ۹۵ درصد) و میانگین سطح نگرش ۵۵/۶۱% (۵۶/۷۴-۵۴/۶۳ :CI ۹۵ درصد) به دست آمد. نتایج نشان میدهد، که آنهایی که سابقهی آموزش قبلی، سابقهی مراقبت از بیماران مبتلا به آلزایمر، سابقهی کار طولانیتری در سیستم بهداشتی داشتند و دارای جنسیت مؤنث و متأهل بودند از سطح آگاهی بالاتر و افرادی که سابقهی آموزش قبلی داشتند و دارای قومیت سیستانی بودند از نگرش بالاتری برخوردار بودند.
نتیجهگیری: به طور کلی سطح آگاهی بهورزان ۴۶/۷۳ از ۱۰۰-۰ و سطح نگرش ۵۵/۶۱ از ۱۰۰-۰ است. عواملی از جمله جنسیت، سابقهی کار در سیستم بهداشتی، سابقهی شرکت در کارگاه آموزشی، سابقهی مراقبت از بیمار مبتلا و وضعیت تأهل با سطح آگاهی بهورزان و عواملی از جمله قومیت و سابقهی شرکت در کارگاه آموزشی با سطح نگرش بهورزان مرتبط بود.