21 نتیجه برای اسپرم
میترا بختیاری، رضا محمودی، علیقلی سبحانی، محمد اکبری، محمد بربرستانی، پریچهر پاسبخش، فریدون سر گلزائی، عظیم هدایت پور،
دوره 64، شماره 9 - ( 6-1385 )
چکیده
علیرغم پیشرفتهایی که در انجماد اسپرم صورت گرفته است، میزان لقاح اسپرمها پس از انجماد و ذوب بهطور چشمگیری کاهش مییابد. با توجه بهاینکه هیالورونان نقش مهمی در میزان لقاح اسپرم دارد لذا در تحقیق حاضر اثر دوز µg/ml750 هیالورونان روی میزان لقاح اسپرمهای موش سوری قبل از انجماد و پس از ذوب بررسی شده است.
روش بررسی: در این مطالعه تعداد 24 سر موش نر سوری بهصورت تصادفی انتخاب شدند. نمونههای بدست آمده از هر حیوان نر به چهار گروه تقسیم شدند. گروه اول (کنترل بدون انجماد)، گروه دوم (کنترل منجمد شده)، گروه سوم (قبل از انجماد µg/ml750 هیالورونان افزوده شد) و گروه چهارم (پس از ذوب همین میزان هیالورونان اضافه شد). انجماد اسپرمها در کرایوتیوب 8/1 میلیلیتری و با استفاده از ضد یخ 18% رافینوز و 3%skim milk انجام شد. پس از ذوب کردن نمونهها و تهیه اووسیت متافاز II، IVF صورت گرفت و بعد از 18 ساعت جنینهای دو سلولی شمارش شدند.
یافتهها: نتایج این تحقیق نشان داد که افزودن دوز µg/ml750 هیالورونان پس از ذوب به نمونهها تاثیر مثبتی را روی میزان لقاح اسپرمها دارد، اما اضافه کردن همین دوز قبل از انجماد بر روی فاکتور فوق بیتاثیر بود.
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای این مطالعه به نظر میرسد که افزودن µg/ml750 هیالورونان به اسپرم منجمد شده پس از ذوب، باعث افزایش میزان لقاح اسپرمها میشود. لذا توصیه مینمائیم با انجام تحقیقی مشابه در مورد نمونه انسانی و در صورت تایید آن، از نتایج حاصله در کلینیکهای IVF استفاده به عمل آید.
قاسم ساکی، فاطمه قلمبر دزفولی، علیقلی سبحانی،
دوره 65، شماره 9 - ( 9-1386 )
چکیده
این مطالعه بهمنظور بررسی اثر غلظتهای متفاوت فاکتور مهارکننده لوسمی انسانی بر حرکت اسپرمهای نرمال انسانی و همچنین بقای آنها طراحی شده است.
روش بررسی: در تحقیق حاضر 30 نمونه نرمواسپرمی بر اساس معیارهای سازمان بهداشت جهانی انتخاب شدند. اسپرمهای هر نمونه پس از آمادهسازی در محیط کشت Ham's F10+FCS%10 بدون فاکتور مهارکننده لوسمی و با غلظتهای 3، 5، 10 و 50 نانوگرم در میلیلیتر همان فاکتور در شرایط C º 37 و CO2 5% کشت داده شدند. نمونهها 6، 24 و 48 ساعت پس از کشت ارزیابی شده و اطلاعات مربوط به حرکت اسپرمها و همچنین بقای آنها با استفاده از روش تورم سلولی هیپواسموتیک (host) ارزیابی و اطلاعات حاصله پس از ثبت در فرمهای ویژه با استفاده از آزمون ANOVA و LSD توسط نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: نتایج مطالعه نشان داد که اگر اسپرمها بهمدت 24 ساعت در محیط کشت با غلظتهای پنج و ده نانوگرم در میلیلیتر فاکتور مهارکننده لوسمی کشت داده شوند تحرک رو به جلو اسپرمها و در غلظت 50 نانوگرم در میلیلیتر تحرک در جای اسپرمها بهبود مییابد (05/0p<). در همین مدت زمان، بقای اسپرمها در محیط کشت با فاکتور مهارکننده لوسمی با غلظت 50 نانوگرم در میلیلیتر بهصورت معنیداری بهبود مییابد (05/0p<). بعد از 48 ساعت تنها بقای اسپرمها در غلظتهای ده و 50 نانوگرم در میلیلیتر بهطور معنیداری افزایش مییابد (05/0p<). تحرک در جای اسپرمها بعد از 48 ساعت در محیط دارای فاکتور مهارکننده لوسمی با غلظت 50 نانوگرم در میلیلیتر بهبود مییابد (05/0p<).
نتیجهگیری: تاثیر فاکتور مهارکننده لوسمی بر حرکت و بقاء اسپرمهای نرمال انسانی به غلظت آن و مدت زمان کشت مرتبط است.
علی بیدمشکیپور، اباصلت حسینزاده کلاگر، مریم قلینژاد چاری، پوریا بیپروا،
دوره 67، شماره 12 - ( 12-1388 )
چکیده
Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
زمینه
و هدف: اختلال
در عملکرد اسپرم امروزه به عنوان یکی از مهمترین دلایل ناباروری در مردان شناخته
شد. پلاسمای سمینال دارای یک منبع غنی از آنتیاکسیدانهای آنزیمی و غیر آنزیمی
مختلف از قبیل ویتامین C است که از اسپرماتوزوآ در
مقابل استرس اکسیداتیو به عنوان یکی از دلایل ناباروری که باعث نقص عملکرد و کاهش
کیفیت اسپرم میشود، محافظت میکنند. هدف این مطالعه بررسی اثر غلظت آنتیاکسیدانهای
تام و ویتامین C پلاسمای سمینال بر تحرک
اسپرم میباشد.
روش
بررسی: در این تحقیق که یک
مطالعه مورد- شاهدی است، فعالیت آنتیاکسیدانهای تام و سطح ویتامین C پلاسمای سمینال در 64 نمونه سمن
شامل 32 مرد سالم به عنوان گروه کنترل و 32 بیمار آستنواسپرمی به عنوان گروه
موردی، به ترتیب با روشهای FRAP و RP-HPLC اندازهگیری شدند.
پارامترهای اسپرمی مطابق با دستورالعمل WHO آنالیز شدند.
یافتهها: نتایج
ما نشان داد میانگین سطح آنتیاکسیدانهای تام در پلاسمای سمینال مردان
آستنواسپرمی به طور معنیداری کمتر از مردان بارور میباشد. بهعلاوه، بین تحرک پایین
اسپرم و کاهش سطح آنتیاکسیدانهای تام ارتباط مثبتی مشاهده شد. از طرفی، سطح
ویتامین C پلاسمای سمینال در مردان
آستنواسپرمی از لحاظ آماری پایینتر از مردان کنترل بود.
نتیجهگیری: بنابراین، با توجه به این نتایج پیشنهاد میشود
آستنواسپرمی میتواند با نقص یا کاهش آنتیاکسیدانها مرتبط باشد.
افسانه قاسمی، آتوسا جهانلو، کبری حمدی، آزاده رضایی،
دوره 69، شماره 4 - ( 4-1390 )
چکیده
800x600 Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
زمینه
و هدف: تلقیح
داخل رحمی اسپرم (IUI) روشی ارزان و غیرتهاجمی در مقایسه با سایر روشهای کمک باروری به شمار
میرود که به طور گسترده در زوجهای نابارور به کار گرفته میشود. پیامد تلقیح
داخل رحمی اسپرم تحت تاثیر عوامل متعددی قرار میگیرد. در این مطالعه سعی شده است
اثر حذف موکوس سرویکس قبل از تلقیح داخل رحمی اسپرم بر روی میزان بارداری مورد
بررسی قرار گیرد.
روش
بررسی: در این مطالعه
کارآزمایی بالینی تصادفی شده، زنان با ناباروری که کاندیدای انجام IUI بوده
و پس از تحریک تخمکگذاری و شرایط مناسب برای IUI به درمانگاه
ناباروری شهید اکبرآبادی، طی نیمه اول سال 1388 تا پایان سال 1389مراجعه کرده
بودند به طور تصادفی به دو گروه حذف موکوس سرویکس و بدون حذف موکوس سرویکس قبل از IUI تقسیم
شدند. پیامد اصلی مورد انتظار حاملگی بود.
یافتهها: در مجموع 291 نفر در دو گروه IUI با
حذف موکوس سرویکس (148 نفر) و IUI بدون حذف
موکوس سرویکس (143 نفر) مطالعه را تکمیل کردند. میزان وقوع حاملگی در گروه حذف
موکوس سرویکس 2/14% (21 نفر) و در گروه کنترل 7% (10 نفر) بهدست آمد (شانس ابتلا:
199/2 با حدود اطمینان 95% برابر با 85/4-997/0) (04/0=P).
نتیجهگیری: یافتههای
این مطالعه نشان داد که حذف موکوس سرویکس میتواند شانس باروری را تا دو برابر
افزایش دهد. بنابراین از آنجایی که این روش غیرتهاجمی و هزینه اضافی بر بیمار
تحمیل نمیکند لذا توصیه میشود که قبل از انجام تلقیح داخل رحمی اسپرم به منظور
افزایش احتمال باروری، حذف موکوس سرویکس انجام گیرد.
آرام احمدی، رجبعلی صدرخانلو، سیامک سلامی، عباس احمدی،
دوره 70، شماره 4 - ( 4-1391 )
چکیده
800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4
زمینه
و هدف: مصرف بعضی از داروهای آنتیسایکوتیک
تاثیر شدیدی بر باروری جنس نر دارد. اثرات هیپوفیزی و تغییر در غلظت سرمی بعضی از هورمونها
مثل پرولاکتین، LH و FSH تاثیرات مختلفی بر تولید اسپرم
دارد. در این مطالعه اثر داروی سولپراید بر روی کیفیت، میزان آسیب DNA و وضعیت بلوغ
هسته اسپرم مطالعه شد.
روش بررسی: 24 موش نر سوری بالغ (سن:
8-6 هفته) به سه گروه تیمار، کنترل شم و کنترل تقسیم شدند. بهمدت 45 روز روزانه به
گروه تیمار محلول سولپراید بهمیزان mg/kg40 و به کنترل شم حلاّل دارو بهصورت داخل صفاقی تزریق شد. گروه
کنترل چیزی دریافت نکرد. پس از این مدت تمامی موشها به روش جابهجایی گردن کشته شده،
اپیدیدیم به روش جراحی خارج شد و درml 1 محیط کشت Human Tubal Fluid (HTF) بهمدت نیم ساعت در داخل
انکوباتورCO2 به منظور شناورسازی اسپرمها گذاشته
شد. تعداد، قدرت تحرک و قدرت زیستپذیری اسپرمها مورد بررسی قرار گرفت. همچنین کیفیت
بلوغ هسته و میزان آسیب DNA اسپرم توسط رنگآمیزی آنیلین بلو و آکریدین
اورنج ارزیابی شد.
یافتهها: نتایج نشان داد در موشهای
گروه درمانی، کاهش چشمگیری در تعداد و قدرت تحرک اسپرمها مشاهده شد و تعداد اسپرمهای
غیرطبیعی در مقایسه با دو گروه دیگر افزایش معنیداری داشت (05/0P<). کاهش مشخصی در قدرت زیستپذیری
و بلوغ هسته اسپرمها دیده شد و میزان آسیب DNA در مقایسه با گروههای دیگر
افزایش چشمگیری یافت (05/0P<).
نتیجهگیری: مشخص شده داروی آنتیسایکوتیک سولپراید دارای اثرات منفی
بر پارامترهای اسپرم در موشهای درمان شده است و در تعدادی از نمونهها هیپوگنادیسم
ثانویه ایجاد میکند.
نسرین تک زارع، سیده حمیده مرتضوی، غلامرضا حسنزاده، سحر صفایی، میرجمال حسینی،
دوره 70، شماره 11 - ( 11-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه استفاده از گیاهان دارویی بسیار متداول گشته است. بومادران با اسم علمی Achillea millefolium L. بهدلیل وجود ترکیبات شیمیایی گوناگون، در طب سنتی و مدرن استفاده میشود. امروزه مسئله کنترل جمعیت اهمیت زیادی دارد و دارویی لازم است که بدون عوارض جانبی بوده و باعث مهار تولید اسپرماتوزییدها گردد. هدف این تحقیق بررسی اثر عصاره الکلی سرشاخههای گلدار گیاه بومادران برروی باروری و روند اسپرماتوژنز میباشد.
روش بررسی: در این مطالعه 32 رت بالغ نر، نژاد ویستار به چهار گروه تقسیم شدند. گروه اول؛ هشت رت، mg/kg200 عصاره الکلی بومادران، گروه دوم؛ هشت رت، mg/kg400 از عصاره الکلی بومادران و گروه آزمایشی سوم؛ هشت رت، mg/kg800 عصاره الکلی بومادران را بهصورت تزریق داخل صفاقی دریافت کردند. گروه شاهد؛ هشت رت، آب مقطر استریل تزریقی را دریافت کردند. پس از 20 روز موشها کشته شده و برشهای بافتی از بیضه تهیه شد و روند اسپرماتوژنز مورد بررسی دقیق هیستولوژی قرار گرفت.
یافتهها: در مقایسه بین گروههای تجربی با گروه شاهد گروههایی که دوز بالای عصاره را دریافت کرده بودند تغییراتی مانند ضخیمشدگی غشای پایه لوله اسپرمساز، کاهش سلولهای اپیتلیوم ژرمینال، پرخونی در بافت بیضه را نشان دادند (001/0P<).
نتیجهگیری: غلظت بالای عصاره منجر به ایجاد تغییرات ساختمانی و تغییر روند اسپرماتوژنز در بیضه میگردد. این امر میتواند زمینه بررسیهای جامعتر جهت آزمایش برروی انسان بهعنوان داروی ضد باروری طبیعی و بدون خطر گردد.
معصومه حاج شفیعها، زهرا یکتا، آرزو تقوی، نازیلا کیارنگ، سیما اشنوئی،
دوره 71، شماره 4 - ( 4-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: از مشکلات عمده در موفقیت روشهای لقاح آزمایشگاهی In Vitro Fertilization (IVF) در ایجاد بارداری، شکست لانهگزینی است که علت این مساله میتواند بهطور عمده از پیامدهای اثرات استروژن و پروژسترون طی تحریک تخمکگذاری بر روی پذیرش آندومتر باشد. اگرچه نقش پروژسترون در لانهگزینی مراحل اولیه حاملگی نقش کلیدی است ولی نقش استرادیول در فار لوتئال هنوز بهخوبی مشخص نشده است. هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر نسبت سطح استرادیول بر پروژسترون در روز انتقال جنین بر پیامدهای تکنیک تزریق داخل سیتوپلاسمی اسپرم Intracytoplasmic Sperm Injection (ICSI) میباشد.
روش بررسی: در مطالعه همگروهی حاضر 311 نازای تحت درمان با روش تزریق داخل سیتوپلاسمی اسپرم وارد مطالعه شدند. در روز انتقال جنین از بیماران، پنج میلیلیتر خون جهت تعیین میزان پروژسترون و استرادیول سرم گرفته شده و با استفاده از تکنیک Chemiluminescent“ ELICA” اندازهگیری شده و بر اساس پیامد درمان مورد مقایسه قرار گرفت.
یافتهها: میانگین سطح سرمی استرادیول به پروژسترون در روز انتقال جنین به ترتیب در دو گروه سقط شده/ نشده و حامله شده/ نشده به ترتیب 86/23±26/32، 50/26±17/28 و 4/2±58/28، 39/4±09/36 بود. تفاوت معنیداری بین نسبت سطح استرادیول به سطح پروژسترون در دو گروه با توجه به پیامد بارداری وجود نداشت (به ترتیب 5/0P= و 2/0P=).
نتیجهگیری: نتایج مطالعه حاضر بیانگر عدم تاثیر نسبت سرمی استرادیول به پروژسترون روز انتقال جنین بر روی لانهگزینی و سقط در سیکلهای تزریق داخل سیتوپلاسمی اسپرم میباشد.
مهدی امینی، مهرداد روغنی، پیمانه شیرینبیان، محمدتقی جغتایی، علی فرهودیان، محسن روشنپژوه، مرتضی کروجی،
دوره 71، شماره 5 - ( 5-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: کراک نوعی ماده مخدر بوده که مصرف آن در ایران رو به افزایش است و اثرات مخربی بر اعضای مختلف بدن دارد. هدف از این مطالعه، تعیین اثرات کراک مورد مصرف در ایران بر قدرت باروری موشهای نر بالغ میباشد.
روش بررسی: در این مطالعه 25 سر موش نر بالغ بهطور تصادفی به پنج گروه (کنترل، شم و سه گروه آزمایش) تقسیم شدند. موشهای معتاد به کراک که بهمدت هفت روز با دوز افزایشی کراک معتاد شدند، به سه گروه آزمایش I، II و III تقسیم شدند. به گروه آزمایش I (mg/kg5)، گروه آزمایش II (mg/kg35) و گروه آزمایش III (mg/kg70)، کراک بهصورت درونصفاقی روزانه دو نوبت، بهمدت 35 روز تزریق شد. گروه شم محلول سرم فیزیولوژی بهعلاوه آبلیمو (µl/ml2/6) و گروه کنترل فقط آب و غذا دریافت کردند. سپس موشها جراحی و اسپرمها از قسمت دم اپیدیدیم برداشت شدند و از لحاظ تعداد، تحرک، مورفولوژی (طبیعی/غیرطبیعی) و قابلیت حیات مورد ارزیابی قرار گرفتند. بیضهها نیز برداشت و وزن شدند و مراحل مختلف را جهت مطالعه با میکروسکوپ نوری طی کردند.
یافتهها: نتایج نشان داد که پارامترهای اسپرم و ضخامت اپیتلیوم لولههای اسپرمساز در گروههای آزمایش نسبت به گروههای شم و کنترل بهصورت معنیدار و وابسته به دوز کاهش یافت (05/0P≤). همچنین شاخص گنادوسوماتیک موشهایی که با بیشترین دوز (mg/kg70) مورد تزریق قرار گرفتند بهصورت معنیداری نسبت به گروه کنترل کاهش یافت (05/0P≤).
نتیجهگیری: این مطالعه برای اولینبار نشان داد که کراک مورد مصرف در ایران اثرات مخربی بر باروری و بهخصوص پارامترهای اسپرم موش نر دارد.
پیمان حداد، ژاله کریمی مقدم، فرشید فرهان، مهبد اصفهانی، مهدیه افخمی، فرناز آموزگار هاشمی،
دوره 71، شماره 11 - ( 11-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: کارسینوم رکتوم یک بدخیمی شایع در دنیا است. رادیوتراپی لگن نقش مهمی در درمان سرطان رکتوم دارد اما منجر به آزواسپرمی میشود. هدف این مطالعه، تعیین دوز رسیده به بیضهها با استفاده از روش دزیمتری ترمولومینسانس (Thermoluminescence Detector, TLD) و مقایسه آن با دوز نقطهای محاسبهشده توسط نرمافزار نقشهکشی سهبعدی در رادیوتراپی سرطان رکتوم بود.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی، ما دوز بیضهها را با استفاده از روش دزیمتری TLD اندازهگیری کردیم. TLDها در شش نقطه مشخص روی اسکروتوم، طی دو جلسه از دوره درمان قرار داده میشدند. بیماران 4/50-50 گری به لگن در وضعیت خوابیده به پشت، با فراکشنهای استاندارد دریافت کردند. میانگین دوز اندازهگیریشده با TLD با میانگین دوز نقطهای محاسبهشده توسط نرمافزار سهبعدی مقایسه شد.
یافتهها: در 33 بیمار با میانگین سنی 56 سال، متوسط دوز اندازهگیریشده بیضه بهوسیله TLD، 77/3 گری، مساوی با 51/7% دوز کلی بود. میانگین دوز نقطهای محاسبهشده بهوسیله نرمافزار سهبعدی، 11/4 گری، مساوی با 1/8% دوز کلی بود. در آنالیز آماری ارتباط قابلتوجهی بین لبه تحتانی فیلدها با میانگین دوز رسیده به بیضه دیده شد (04/0P=). همچنین ارتباط بین دوز اندازهگیریشده با TLD و مقادیر اندکس توده بدن (BMI) نیز قابل توجه بود (049/0P=).
نتیجهگیری: در این مطالعه، متوسط دوز رسیده به بیضه 77/3 گری بود. همچنین متوسط دوز نقطهای محاسبهشده بهوسیله نرمافزار نقشهکشی سهبعدی با دوز TLD مشابه بود (11/4 گری). براساس یافتههای مذکور توجه دقیق به دوز دریافتی بیضهها در طی رادیوتراپی رکتوم برای بیمارانی که تمایل به حفظ زایایی خود دارند ضروری بهنظر میرسد.
مرضیه مهرافزا، آزاده رئوفی، طلیعه رحیمیان، پروانه عبدالهیان، زهرا نیکپوری، رحیم توکلنیا، ابوالفضل گلمحمدی، احمد حسینی،
دوره 72، شماره 4 - ( 4-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: با معرفی تزریق درون سیتوپلاسمی اسپرم (Intracytoplasmic Sperm Injection, ICSI) و روشهای استخراج اسپرم از بیضه (Testicular Sperm Extraction, TESE) یا اپیدیدیم (PESA)، نقطه عطفی در درمان مبتلایان به آزواسپرمی حاصل گردید. هدف از مطالعه حاضر، مقایسهی نتایج بالینی تزریق درون سیتوپلاسمی اسپرم کسب شده از سمن انزالی مبتلایان به الیگوآستنوتراتوزوسپرمی شدید (OAT) و اسپرمهای استخراج شده از بیضه یا اپیدیدیم مبتلایان به آزواسپرمی بود.
روش بررسی: پس از بررسی گذشتهنگر بیش از 400 پرونده پزشکی مربوط به جمعیت بیماران تحت ICSI، 45 سیکل با علت OAT شدید و 34 سیکل با علت آزواسپرمی، وارد مطالعه شدند. بیماران با استفاده از آگونیست GnRH تحت تیمار قرار گرفتند. صفات بالینی و نیز میزان لقاح، لانهگزینی و حاملگی بالینی به عنوان نتایج اصلی ICSI در بین دو گروه مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج کسب شده به صورت میانگین± انحرافمعیار و تعداد (درصد) ارایه گردید.
یافتهها: میانگین سنی، BMI، سطح استرادیول در روز تزریق hCG، تعداد کل اووسیتهای کسب شده و مرحله متافاز 2 و میزان لقاح در بین دو گروه با OAT و آزواسپرمی مشابه بود. تفاوت معناداری در تعداد جنینهای انتقال یافته با کیفیت عالی (09/0P=)، میزان لانهگزینی (238/0P=) و حاملگی بالینی (199/0P=) در بین دو گروه یافت نشد.
نتیجهگیری: تزریق درون سیتوپلاسمی اسپرم کسب شده از طریق PESA و TESE، روشهای مفیدی جهت کمک به مردان نابارور مبتلا به آزواسپرمی بود و نتایج حاصل، قابل قیاس با تزریق درون سیتوپلاسم اسپرم کسب شده از سمن انزالی مردان مبتلا به OAT شدید میباشد. بنابراین به نظر میرسد که تاثیر کیفیت اسپرم و منبع کسب آن بر نتایج حاصل از ICSI مشابه باشد.
فریبا نانبخش، بهروز ایلخانیزاده، نوا مقدسیان نیاکی، سیما اشنوئی، پویا مظلومی،
دوره 73، شماره 1 - ( 1-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: با وجود پیشرفتهای اخیر در بررسی و درمان ناباروری، افزایش میزان بارداری و کاهش سقط جنین چشمگیر نبوده است. در مطالعه حاضر اثربخشی این دارو بر نتایج تزریق داخل سیتوپلاسمی اسپرم ارزیابی شد. روش بررسی: پژوهش نیمهتجربی حاضر در زنان نابارور کاندید تزریق داخل سیتوپلاسمی اسپرم در فاصله زمانی آغاز سال 1390 تا پایان شهریور 1392 انجام شد. تجویز پردنیزولون از یک روز پیش از انتقال جنین تا هفت روز با دوز mg 20 در روز شروع و سپس با mg 10 در روز تا هفت روز بعد ادامه یافته و سپس متوقف شد. پیگیری با انجام آزمایش هورمون بتای گنادوتروپین جفتی انسان در روز 16 پس از انتقال جنین و سپس بهوسیله سونوگرافی در هفتههای شش، 12 و 20 انجام شد. یافتهها: میانگین± انحرافمعیار سن و طول مدت ناباروری 181 بیمار مورد بررسی بهترتیب 07/6±42/30 و 54/5±69/7 سال بود. 138 (7/44%) از جنینهای منتقل شده گرید A داشتند. پیامدهای باروری در انتقال جنین تازه یا فریز شده تفاوت معناداری با یکدیگر نداشتند (05/0P>). رخداد حاملگی شیمیایی 1/48% (87 نفر)، حاملگی کلینیکی 2/44% (80 نفر)، فراوانی سقط پیش از شش هفته در زنان با حاملگی داخل رحمی، 9/5% (پنج نفر)، رخداد سقط پیش از هفته 20 بارداری 9/12% (11 نفر)، فراوان چندقلویی 5/32% (26 نفر) و حاملگی خارج رحمی 3/2% (دو نفر) بود. نتیجهگیری: بهنظر میرسد استفاده از پردنیزولون با افزایش نسبی رخداد حاملگی و کاهش نسبی سقط بوده و استفاده از آنرا در پروتکلهای درمانی تزریق داخل سیتوپلاسمی اسپرم ممکن مینماید.
آتوسا باقری بهزاد، برزین باقری بهزاد، حسن نیرومند، مهبد ابراهیمی، غلامرضا پورمند، فیروزه اکبری اسبق،
دوره 73، شماره 9 - ( 9-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: ناباروری بهصورت عدم وقوع حاملگی بهدنبال یکسال نزدیکی جنسی محافظتنشده تعریف میشود. واریکوسل شایعترین علت ناباروری قابل اصلاح با جراحی در مردان میباشد. هدف از پژوهش کنونی بررسی تأثیر هورمون نوترکیب محرک فولیکول بر پارامترهای مایع منی پس از واریکوسلکتومی در مردان نابارور بود.
روش بررسی: مطالعه کنونی بهصورت کارآزمایی بالینی تصادفی در 96 نفر از مردان نابارور مراجعهکننده به بیمارستان جامع زنان محب یاس شهر تهران از ابتدای مهر 1393 تا پایان شهریور 1394 انجام گرفت. معیار ورود شامل واریکوسلکتومی برای واریکوسل ایدیوپاتیک و یکطرفه بود. حساسیت به ترکیب دارویی معیار خروج از مطالعه بود. این افراد به دو گروه تقسیم شدند. گروه اول تحت درمان با هورمون نوترکیب محرک فولیکول (Recombinant follicular Stimulating Hormone, rFSH) قرار گرفت و گروه دوم دارونما (سرم نمکی) دریافت کردند. پس از سه ماه میزان بهبود پارامترهای مختلف مایع منی شامل تحرک، مورفولوژی، تعداد اسپرم و نیز میزان عوارض درمانی در دو گروه بررسی و مقایسه شد.
یافتهها: 96 بیمار در دو گروه 48 نفری وارد مطالعه شدند. میزان بهبودی در مورفولوژی و نیز تحرک اسپرمها در گروه دارو بهمیزان معناداری بیش از گروه دارونما بود (0001/0P=)؛ اما میزان تغییر در تعداد اسپرمها پس از درمان در دو گروه تفاوت آماری معناداری نداشت (495/0P=).
نتیجهگیری: در مجموع بر اساس نتایج بهدستآمده در این بررسی، میتوان نتیجه گرفت که هورمون نوترکیب محرک فولیکول بر بهبود پارامترهای مایع منی پس از واریکوسلکتومی در مردان نابارور نسبت به گروه کنترل مؤثرتر است و تأثیر عمده آن بر مورفولوژی و تحرک اسپرمها میباشد.
ناهیده پژوهان، آذر پژوهان، نسرین نیرومند، مهبد ابراهیمی،
دوره 73، شماره 10 - ( 10-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از فاکتورهای مهم در ایجاد بارداری طی درمانهای ناباروری پذیرش رحم میباشد. از آنجاییکه CA-125 نوعی آنتیژن سطح سلولی است که توسط سلولهای آندومتر نیز بیان میشود و در خون محیطی قابل اندازهگیری است، این مطالعه به بررسی امکان استفاده از آن بهعنوان معیاری از پذیرش رحم و پیشبینی کننده نتایج بارداری به دنبال ICSI پرداخت.
روش بررسی: در این مطالعه مشاهدهای دیاگنوستیک، کلیه زوجهای دچار ناباروری با عامل مردانه که در مدت یکسال (مرداد 1392 تا تیر 1393) به بخش نازایی بیمارستان محب یاس تهران مراجعه کرده، کاندید Intracytoplasmic sperm injection (ICSI) بوده و معیارهای لازم را داشتند وارد مطالعه گردیدند (64 نفر). سطح سرمی CA-125 در روز تجویز HCG و روز تخمکگیری تعیین شد. میزان موفقیت درمان با اندازهگیری سطح سرمی &beta-HCG در روز 14 و رویت ساک حاملگی بهوسیله سونوگرافی واژینال، چهار تا پنج هفته پس از انتقال جنین بررسی شد. میزان بارداری در دو گروه با CA-125 طبیعی و بالا مقایسه شد.
یافتهها: 15 نفر (4/23%) از افراد مورد بررسی دارای سطح CA-125 بالا بودند. در 19 نفر (7/29%) از کل افراد بارداری روی داد. 16 نفر (7/32%) از افراد با CA-125 نرمال و سه نفر (20%) از افراد با CA-125 بالا به دنبال ICSI باردار شدند که اختلاف آماری معنادار نبود (348/0=P). همچنین ارتباط آماری معناداری بین CA-125 و بارداری بر اساس سطح BMI وجود نداشت (999/0=P).
نتیجهگیری: بر اساس نتایج به دست آمده میتوان نتیجه گرفت که سطح سرمی CA-125 در مورد نتایج ICSI به دنبال ناباروری با عامل مردانه ارزش پروگنوستیک ندارد.
مریم خانهزاد، فرید ابوالحسنی، سید مرتضی کروجی، ایرج راگردی کاشانی، فرشته علی اکبری،
دوره 73، شماره 12 - ( 12-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: اسپرمزایی فرآیندی پیچیده و سازمانیافته از تکثیر و تمایز سلولهای بنیادی اسپرماتوگونی است. سلولهای بنیادی اسپرماتوگونی (SSCs) بهعنوان سلولهای بنیادی منحصر به فرد با توان خود نوزایی، تمایز و انتقال دادههای ژنتیکی به نسل بعد در حفظ باروری نقش اساسی دارند. همچنین سلولهای سرتولی در تعادل بین تکثیر و تمایز سلولهای بنیادی اسپرماتوگونی مؤثر هستند. با توجه به اهمیت و کاربرد گسترده SSCs بهویژه در درمان ناباروری، هدف از انجام این پژوهش نقش همکشتی با سلولهای سرتولی در تعیین سرنوشت سلولهای بنیادی اسپرماتوگونی بود.
روش بررسی: این مطالعه تجربی از آبان 1392 تا آذر 1393 در گروه آناتومی دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، بر روی موشهای NMRIنابالغ (6-3 روزه) انجام گرفت. ابتدا سلولهای سرتولی و سلولهای بنیادی اسپرماتوگونی از موشهای نوزاد طی دو مرحله هضم آنزیمی جدا شدند. ماهیت سلولهای سرتولی با نشانگر ویمنتین و SSCs با نشانگر پروتیین انگشت روی لوسمی پرومیلوسیتیک (Promyelocytic leukemia zinc-finger, PLZF) تأیید شد. سلولهای بنیادی اسپرماتوگونی در دو گروه همکشتی با سلولهای سرتولی و بدون همکشتی (کنترل) قرار گرفتند. میزان بیان ژن تمایزنیافته مهارکننده اتصال DNA چهار (ID4) و تمایزیافته c-Kit توسط تکنیک واکنش زنجیره پلیمراز ارزیابی شدند.
یافتهها: درصد خلوص SSCs با روش فلوسایتومتری 66/91% گزارش شد. بیان ژن ID4 در گروه همکشتی نسبت به کنترل افزایش معناداری را نشان داد (045/0P=)، در حالی که بیان ژن c-Kit در گروه همکشتی در پایان هر هفته در مقایسه با کنترل کاهش معناداری داشت (046/0P=).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج حاصل از این مطالعه، همکشتی با سلولهای سرتولی برای مدت بیشتری سلولهای بنیادی اسپرماتوگونی را در مرحله تکثیر نگه میدارد، بنابراین میتواند جهت بهینهسازی محیط کشت در کلینیک استفاده شود.
مهدی محبی، فاطمه کرمی، محمد حسین مدرسی، سید محمد اکرمی،
دوره 74، شماره 2 - ( 2-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: نقش ویتامین D در ناباروری در مدل موشی فاقد گیرنده VDR کاهش قابل توجه در تعداد اسپرم و تحرک اسپرم مشخص شده است. با توجه به بیان VDR در سیستم تولیدمثلی مردانه انسان، مطالعه حاضر با هدف بررسی همراهی بین واریانت rs2228570 با ناباروری انجام گردید.
روش بررسی: مطالعه به صورت مورد- شاهدی (Case-control) بر روی مردان نابارور آزواسپرمی و الیگواسپرمی مراجعهکننده به پژوهشگاه ابنسینا تهران بین فروردین 1393 تا اردیبهشت 1394 انجام گرفت. واکنش Polymerase chain reaction-restriction fragment length polymorphism (PCR-RFLP) طراحی و بر روی 100 نمونه نرمال، 100 بیمار آزواسپرمی و 100 بیمار الیگواسپرمی انجام گردید. متغیرهای کمی (مثل سن) و متغیرهای کیفی (مانند فراوانیهای ژنوتیپی و آللی) بین سه گروه مقایسه شدند.
یافتهها: آزمون Chi-square تفاوت معناداری را بین فراوانی ژنوتیپی در بین دو گروه بیمار با گروه کنترل نشان نداد. (آزواسپرم و کنترل 5/0P= و الیگواسپرم و کنترل 09/0P=.) در مقایسه فراوانی ژنوتیپ CC با افراد دارای ژنوتیپ CT و TT (آزواسپرم و کنترل، 48/0P= 77/0OR= الیگواسپرم و کنترل 17/0P= 77/0OR=) و در مقایسه فراوانی ژنوتیپ TT با افراد دارای ژنوتیپ CT و CC (آزواسپرم و کنترل 49/0P= 03/3OR= الیگواسپرم و کنترل 19/0P= 21/7OR=) تفاوت فراوانی این ژنوتیپها در بین دو گروه معنادار نبوده و شانس ابتلا به بیماری را زیاد نکرده و یا واجد اثر حفاظتی در برابر بیماری نبودند.
نتیجهگیری: بر اساس یافتهها، ارتباط بین پلیمورفیسم مورد نظر با ناباروری معنادار نبوده و بررسی دیگر واریانتها ارتباط با ناباروری را ممکن است نشان دهند.
هدی احمدی، رضا میرفخرایی، شیوا ایرانی،
دوره 75، شماره 10 - ( 10-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: سقط مکرر، نوعی ناباروری است که در آن فرد متحمل سه سقط پیاپی یا بیشتر میگردد. ریزحذفهای کروموزوم Y یکی از عوامل ژنتیکی احتمالی مؤثر است که در ناحیه خاصی از کروموزوم Y موسوم به فاکتور آزواسپرمی روی میدهد. هدف این بررسی وجود ریزحذفهای کامل کروموزوم Y در همسران زنان مبتلا به سقط مکرر ایدیوپاتیک میان زوجهای ایرانی بود.
روش بررسی: در این مطالعه موردی-شاهدی، ۹۲ مرد با سابقه سقط مکرر در همسران خود و ۵۰ مرد سالم بارور بهعنوان گروه کنترل از نظر وجود ریزحذفهای کامل از تیر ماه ۱۳۹۲ تا مهر ۱۳۹۳ در آزمایشگاه ژنتیک پزشکی تهران و علوم و تحقیقات، ارزیابی شدند. مارکرها شامل sY84, sY86 برای ناحیه مربوط به فاکتور آزواسپرمی a، sY127, sY134, sY129 برای فاکتور آزواسپرمی b و sY254, sY255 برای فاکتور آزواسپرمی c بودند. پس از استخراج DNA از خون محیطی، روش واکنش زنجیرهای پلیمراز مولتیپلکس (Multiplex polymerase chain reaction, MPCR) و الکتروفورز ژل آگاروز جهت بررسی وضعیت ریزحذفها اعمال گردید.
یافتهها: در بررسی ریزحذفهای کامل ناحیه سه گانه فاکتور آزواسپرمی بر اساس نتایج حاصل واکنش زنجیرهای پلیمراز که بر روی ژل الکتروفورز مشاهده گردید، تمامی باندهای مربوط به مارکرهای شاخص، مورد استفاده در کل افراد مورد مطالعه تشکیل شده بود. در واقع در تمامی نمونهها شامل ۵۰ نمونه کنترل و ۹۲ نمونه بیمار، هیچگونه حذفی مشاهده نشد.
نتیجهگیری: در این مطالعه ارتباط بین ریزحذفهای کروموزوم Y و سقط مکرر در مردان ایرانی مشاهده نشد.
آذر مردی ممقانی، سید جلیل حسینی، الهام مسلمی،
دوره 75، شماره 11 - ( 11-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: هر گونه نقص در روند فرآیند اسپرماتوژنز میتواند موجب ایجاد نوعی از اختلالات ناباروری مردان بهنام آزواسپرم غیرانسدادی شود. بررسی فاکتورهای درگیر در روند اسپرماتوژنز از جمله هورمونها و ژنها میتواند به درک مکانیسم ناباروری مردان کمک کند. هدف از انجام مطالعه بررسی بیان ژن کلاسترین در بافت بیضه بیماران آزواسپرمی غیرانسدادی میباشد. افزونبراین میزان هورمونهای LH، FSH و تستوسترون نیز در خون این بیماران بررسی شد.
روش بررسی: این یک مطالعه توصیفی شامل ۴۲ مرد آزواسپرم غیرانسدادی میباشد که در پژوهشگاه رویان از خرداد تا اسفند ۱۳۹۵ انجام گردید. این بیماران بر اساس نتایج حاصل از نمونهبرداری بافت بیضه، به دو گروه TESE+ (دارای اسپرم) و TESE- تقسیمبندی شدند. نمونه خون پیش از جراحی TESE از بیماران گردآوری و اندازهگیری میزان هورمونها با تکنیک الایزا انجام گردید. RNA ژنومی از نمونههای بافت بیضه استخراج و تبدیل به cDNA شده و با تکنیک Rael-time PCR بیان ژن بررسی گردید.
یافتهها: بر اساس نتایج کمی بهدستآمده از بررسی میزان بیان ژن کلاسترین، این ژن در گروه TESE+ نسبت به گروه TESE- بیان بالاتری داشت و این تفاوت از نظر آماری معنادار بود (۰/۰۳۵P=). میانگین هورمونهای FSH و LH در گروه TESE+ بهصورت نسبی پایینتر از گروه TESE- بود (۰/۰۷P= و ۰/۰۸P=). میانگین هورمون تستوسترون در بین دو گروه تفاوت معناداری نداشت (۰/۶۶P=).
نتیجهگیری: میزان بیان ژن کلاسترین در گروه TESE+ نسبت به گروه TESE- بالاتر است. بهدلیل اینکه بیماران TESE+ دارای اسپرم در بافت بیضه خود میباشند میتوان نتیجه گرفت که این ژن ممکن است در فرآیند اسپرماتوژنز نقش داشته باشد.
شهیده جهانیانساداتمحله، فیروزه غفاری، محمدرضا آخوند،
دوره 78، شماره 11 - ( 11-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: درمان معمول برای زوجهای نابارور استفاده از تحریک تخمکگذاری کنترل شده بههمراه تلقیح داخل رحمی اسپرم میباشد. در این مطالعه ارتباط بین نتایج تلقیح داخل رحمی اسپرم و علل مختلف ناباروری ارزیابی میگردد.
روش بررسی: این مطالعه از نوع مقطعی بوده است و روش نمونهگیری در این مطالعه از نوع در دسترس میباشد. این مطالعه از بهمن 1393 تا مرداد 1395، بر روی 994 سیکل تلقیح داخل رحمی اسپرم در 803 زوج نابارور مراجعهکننده به بخش ناباروری پژوهشگاه رویان در شهر تهران انجام شد. معیارهای ورود بیمار به این مطالعه شامل: ناباروری با فاکتورهای مردانه، علل ترکیبی ناباروری، ناباروری به علت عدم تخمکگذاری، ناباروری با علت نامشخص بودند. 16-12 روز پس از انجام تلقیح داخل رحمی اسپرم در صورتیکه تست بارداری مثبت بود و بهدنبال آن در سونوگرافی ترانس واژینال هفته چهار پس از انجام تلقیح داخل رحمی اسپرم ساک حاملگی مشاهده میشد، حاملگی کلینیکی درنظر گرفته میشد.
یافتهها: میزان موفقیت بارداری در تمام سیکلهای تحریک تخمکگذاری کنترل شده بههمراه تلقیح داخل رحمی اسپرم 5/16% و تولد زنده بهازای هر سیکل 5/14% محاسبه گردید. متوسط سنی بیماران در گروه باردار بهصورت معناداری از گروه غیرباردار کمتر بود (01/0P=). همچنین بین علت ناباروری و بارداری کلینیکی ارتباط معناداری وجود داشت (001/0P<) کاهش معناداری در میزان موفقیت بارداری کلینیکی با افزایش مدت ناباروری مشاهده گردید ( 8/0OR=، 9/0-8/0 CI= و 001/0P<).
نتیجهگیری: سن زن، علت ناباروری، مدت ناباروری، قاعدگی نامنظم، حجم سیمن و دوز گونادوتروپین تجویزشده فاکتورهای مهمی در نتایج تحریک تخمکگذاری کنترل شده بههمراه تلقیح داخل رحمی اسپرم بودند.
الهام نقشینه، مینو موحدی، هتاو تهرانی، مریم حاج هاشمی، فردوس محرابیان، فاطمه جهانی، فدیه حقاللهی،
دوره 79، شماره 12 - ( 12-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: تکنیکهای کمک باروری، شانس باردار شدن را برای زوجینی که بهدنبال راهی برای درمان ناباروی خود میگردند افزایش داده است. برای افزایش اثربخشی این روشها، نیاز به انجام مطالعاتی است تا عوامل تعیینکننده برای یک بارداری موفق با این تکنیکها را شناسایی نمود.
روش بررسی: مطالعه حاضر یک مطالعه گذشتهنگر مقطعی است که با هدف بررسی نتایج حاصل از بارداری زنان باردار به روش لقاح آزمایشگاهی در درمانگاه ناباروری بیمارستان شهید بهشتی اصفهان از فروردین 1398 تا اسفند 1398، بر 253 زوج مراجعهکننده جهت درمان ناباروری، انجام شده است. اطلاعات دموگرافیک، بالینی و آزمایشگاهی مندرج در پروندههای بیماران جمعآوری و در چکلیستها وارد شدند.
یافتهها: از مجموع 253 زوج تحت بررسی، 85 نفر (6/33%) با روش IVF باردار شدهاند. میانگین کلی سن زنان شرکتکننده در این مطالعه 19/5±20/35 سال بوده است. در دستهبندی بیماران به دو گروه حاملگی مثبت و منفی، سن کمتر، سطح ویتامین D مناسب و تحرک بیشتر اسپرم از عوامل تعیینکننده بارداری در اولین دوره لقاح (پروتکل Fresh) بودهاند. همچنین وجود سابقه ناموفق درمان ناباروری در زوجین بهعنوان عامل منفی برای باروری به روش IVF، معرفی شده است. در تعداد (9/15%)13 از موارد بارداری با روش IVF، سقط و در (9/12%) نوزاد متولد شده با این روش نیز نیازمند مراقبتهای ویژه بودهاند.
نتیجهگیری: سن کمتر در زمان لقاح، سطح بالاتر ویتامین D و نیز تحرک تعداد بیشتر اسپرمها از عوامل مهم و تعیینکننده برای یک بارداری موفق به روش IVF بودهاند.
علیرضا جهانشاهی، علیرضا خردمند، مهرنوش ذاکرکیش، حمیرا رشیدی، نرگس گودرزیان خوزانی،
دوره 80، شماره 10 - ( 10-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: درمان بیماری هایپوگنادیسم هایپوگنادوتروپین بهعنوان یکی از علل ناباروری در مردان توسط گنادوتروپین (HMG و HCG) موضوع این پزوهش میباشد. این تحقیق بر روی میزان باروری توجه بیشتری شده است. اگر چه تغییرات صفات ثانویه اندازهء بیضهها القای اسپرماتوژنز و فعالیت هورمونی نیز مورد توجه قرار گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه گذشتهنگر و توصیفی-تحلیلی مردان مبتلا به هایپوگنادیسم هایپوگنادوتروپیک ایزوله براساس نرمال بودن سایر محورهای هیپوفیز که تمایل به باروری داشتهاند و از آذر 1396 تا اسفند 1398 کلینکهای غدد و اورولوژی اهوازجهت باروری به پزشک مراجعه کردهاند، مورد بررسی قرار گرفتند بیماران تحت درمان همزمان HMG میزان 75 واحد بهصورت یک روز در میان (سه بار در هفته) و HCG به میزان 5000 واحد بهصورت یک روز در میان دریافت کردند.
یافتهها: این پژوهش نشان داد سایز بیضهها در 8/54% این بیماران افزایش یافت. صفات ثانویه (رویش موهای ثانویه) در 9/88 بیماران ایجاد شد. در 36 بیمار القای اسپرماتوژنز رخ داد و 29 نفر پدر شدند. در ضمن میل جنسی در 3/67% بیماران و فعالیت هورمونی در 4/69% بیماران افزایش یافت. زمان پاسخ به درمان جایگزین در بین بیماران نیز نشان داد که زمان پاسخ به درمان جایگزینی در 5/47% بیماران بیشتر از 12 ماه میباشد. در ضمن 6/6% از نمونه مورد مطالعه از روشهای کمک باروری استفاده کرده بودند.
نتیجهگیری: استفاده از HMG و HCG در درمان بیماری هایپوگنادیسم و هایپوگنادوتروپیک در ایجاد صفات ثانویه جنسی و افزایش فعالیت هورمونی و ایجاد باروری موثر میباشد.