206 نتیجه برای بیمار
حسین کاویانی، حسین صیفوریان، ونداد شریفی، نرگس ابراهیمخانی،
دوره 67، شماره 5 - ( 5-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: جامعه پژوهشی روانشناسان و روانپزشکان ایران نیاز به ابزارهای سنجش معتبر و پایا دارد. هدف اصلی تحقیق حاضر هنجارسازی و اعتباریابی پرسشنامههای HADS در افراد افسرده و مضطرب در مقایسه با جمعیت بهنجار بود.
روش بررسی: 261 بیمار افسرده و مضطرب مراجعهکننده به بخش سرپایی بیمارستان روزبه و همچنین به
طور موازی 261 نفر از جمعیت عمومی (سالم) که از نظر جنسیت همتاسازی شده بودند، در مطالعه شرکت داشتند. برای دست یافتن به ضریب روایی Validity، میزان اضطراب و افسردگی بیماران پس از مصاحبه بالینی بر اساس فهرست وارسی دی.اس.ام چهار توسط روانپزشک یا روانشناس براساس یک مقیاس (10-1) درجهبندی کمی شد. ارزیابان نسبت به نمرات حاصل از مقیاسها بیخبر بودند. همچنین برای به دست آوردن یک معیار عینی و دخالت آن در ارزیابی روایی از دو آزمون موازی BDI و BAI استفاده گردید. افزون بر این، جهت سنجش پایایی آزمون- بازآزمون، 10% نمونه بالینی پس از سه روز بهطور تصادفی انتخاب شدند و مورد ارزیابی مجدد قرار گرفتند.
یافتهها: مقیاس HADS و زیرمقیاسهای اضطراب و افسردگی دارای روایی، پایایی و هماهنگی درونی مناسبی هستند. در این مطالعه چند نوع روایی (صوری، محتوا، همزمان مبتنی بر معیار بیرونی، همگرا و تمایزی) ارزیابی شد. نقاط برش زیرمقیاسها ارائه شدند.
نتیجهگیری: نتایج نشان میدهد که HADS دارای اعتبار لازم برای کاربرد در جمعیت بالینی ایرانی را دارا است. نقاط برش ارائهشده در این مطالعه برای HADS، BDI و BAI با نمونه ارائهشده توسط مؤلفان آنها تفاوتهایی دارد که توضیح آن به لحاظ فرهنگی در قسمت بحث آمده است.
جلال رضایی، خلیل اسفندیاری، حسن توکلی، محمود صدوقی، مهرداد حسیبی، مهرداد بهزادی،
دوره 67، شماره 6 - ( 6-1388 )
چکیده
زمینه و هدف : عفونتهای ناشی از کاتترهای ورید مرکزی از مهمترین عوارض کاربرد این کاتترها محسوب میشوند. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر پماد موپیروسین در پیشگیری از بروز این عفونتها است. روش بررسی : مطالعه بر روی بیماران بخش جراحی که در بیمارستان امیراعلم تهران بستری شده و به دلایلی نیاز به کاتتر ورید مرکزی داشتند انجام گردید. بیماران بهطور تصادفی به دو گروه هدف و شاهد تقسیم شدند. برای گروه هدف جهت پانسمان محل تعبیه کاتتر از پماد موپیروسین استفاده شد و پانسمان گروه شاهد بدون استفاده از موپیروسین انجام شد. برای کلیه بیماران محلول کلر هگزیدین دو درصد بهعنوان آنتیسپتیک موضعی و محلول انوکساپارین بهصورت تزریق وریدی بهکار گرفته شد. در صورت بروز علایم عفونت موضعی و یا سیستمیک و یا گذشت ده روز از زمان تعبیه کاتتر مرکزی، کاتتر خارج شده و جهت کشت نیمه کمّی ارسال میگردید. یافتهها : 118 بیمار واجد شرایط (61 نفر در گروه شاهد و 57 نفر در گروه هدف) مطالعه را به پایان رساندند. 88 کاتتر در گروه شاهد و 84 کاتتر در گروه هدف کار گذاشته شد. در زمان برداشتن کاتترها 29 بیمار (16 نفر در گروه شاهد و 13 نفر در گروه هدف) کلونیزاسیون باکتریال، 16 بیمار عفونت سیستمیک (10 مورد در گروه شاهد و شش مورد در گروه هدف) و دو مورد عفونت موضعی (دو مورد در گروه شاهد و صفر در گروه هدف) پیدا کردند. شیوع عفونت سیستمیک و موضعی و کلونیزاسیون باکتریال ناشی از کاتتر در دو گروه تفاوت معنیداری با یکدیگر نداشت. نتیجهگیری : پماد موپیروسین تاثیری در پیشگیری از عفونت ناشی از کاتتر ورید مرکزی نداشت.
سعیده دهاقین، احمدرضا جمشیدی، سید آرش طهرانی بنیهاشمی، ژاله غلامی، محمدحسین فروزانفر، معصومه اخلاقی، علیرضا خبازی، الهام نورالهزاده، مژگان برغمدی، بزرگمهر عرب زاده، فریدون دواچی،
دوره 67، شماره 6 - ( 6-1388 )
چکیده
زمینه و هدف : آرتروز از شایعترین بیماریهای روماتیسمی میباشد در این مطالعه به بررسی شیوع آرتروز علامتدار دست در جامعه شهری میپردازیم. رو ش بررسی : ساکنین (15 سال یا بالاتر) مناطق 22گانه تهران در مطالعه جامعهنگر بررسی مشکلات روماتیسمی (COPCORD) شامل آرتروز شرکت کردند. در مجموع، برای 10291 نفر پرسشنامه تکمیل شد (پاسخگویی 75%). در مورد وجود درد دست در هفت روز اخیر/ گذشته و یا سابقهی درد، تورم، تندرنس، خشکی صبحگاهی در استخوانها/ مفاصل دست داشتهاند پرسش گردید. در صورت وجود شکایت مفصلی- استخوانی، یا تظاهرات خارج مفصلی، معاینه کامل فیزیکی انجام شد. آرتروز مفاصل دست به صورت وجود برجستگی قابل لمس (گره هبردن/ بوشارد/ دفرمیتی CMC اول)، درد، سفتی، تورم یا ترکیبی از این علائم در هر یک از مفاصل (DIP-PIP-MCP-CMC1) تعریف گردید. تشخیص آرتروز دست هنگامی مطرح است که حداقل در یکی از مفاصل، تشخیص آرتروز داده شود. یافتهها : میانگین سنی افراد مطالعه شده 1/37 و انحرافمعیار 3/16و 6/52% زن بودند. آرتروز دست در 8/2% موارد مشاهده شد (4/3-3/2 CI , )، شیوع در زنان (4/4% در مقابل 3/1%، 0001/0 p< ) و افراد مسن بیشتر بود (افراد زیر 30سال 1/0% در مقابل افراد بالای 70 سال 23%، 0001/0 p< ). شایعترین علائم در مفاصل DIP, PIP, CMC1 به ترتیب 1- وجود برجستگی (ندول) 2- خشکی 3- درد هنگام حرکت بودند. نتیجهگیری : آرتروز دست بیماری شایع مفصلی- استخوانی میباشد. بررسی شیوع، الگوی درگیری مفاصل و ارتباط آن با سن و جنس در یک جامعه شرقی نشان داد که این آرتروز از جهات فوق مشابه مطالعات غربی است. با توجه به شیوع بالای آرتروز دست، ارائه راهکار مناسب در پیشگیری و درمان آن در مطالعات بعدی ضروری است.
آذر حدادی، سینا مرادمند بدیع، مریم رهام، مهرناز رسولینژاد، ناهید میرزایی،
دوره 67، شماره 8 - ( 8-1388 )
چکیده
Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
زمینه و هدف: ازجمله تظاهرات بالینی
بیماران آلوده به ویروس نقص ایمنی انسانی (Human immunodeficiency
Virus) تظاهرات قلبی عروقی میباشد. هدف این مطالعه، بررسی شیوع مشکلات قلبی- عروقی
بیماران آلوده به HIV به منظور درمان به
موقع برای کاهش میزان مورتالیتی و موربیدیتی این بیماران بوده است.
روش بررسی: این مطالعه به روش Cross sectional توصیفی روی 134 بیمار HIV مثبت مراجعهکننده به بیمارستان امامخمینی تهران طی سالهای
87-1386 انجام شد. اطلاعات دموگرافیک، سابقه مصرف مواد مخدر و سیگار، مصرف، نوع و
مدت زمان دریافت داروهای ضد رترو ویروس در پرسشنامهای وارد شد. برای بیماران پس از
انجام معاینات فیزیکی، الکتروکاردیوگرام و اکوکاردیوگرافی
انجام شد.
یافتهها: در این مطالعه 98 بیمار
(1/73%) مذکر و میانگین سنی بیماران 3/10±5/36 سال بود. میانگین CD4 بیماران 181±296 بوده است. سابقه
اعتیاد تزریقی در 4/54% بیماران مثبت بود.در مجموع مشکلات قلبی- عروقی در
84(7/62%) بیمار وجود داشت. 75% مبتلایان مذکر بودند. شایعترین تغییر
الکتروکاردیوگرام انحراف محور قلبی
بیمار بود. پریکاردیال افیوژن و LVEF
کمتر از 50% در 7(2/5%) و 23(2/17%) بیمار وجود داشت. درگیری دریچههای قلبی به
ترتیب دریچه میترال،
تریکوسپید و آئورت بوده است. اختلال عملکرد میوکارد نیز در 10(4/7) بیمار گزارش شد.
نتیجهگیری: مطالعه ما شیوع بالایی از مشکلات قلبی- عروقی را در
بیماران HIV مثبت نشان داد. بنابراین بررسی قلبی- عروقی این بیماران حتی قبل
از ایجاد علایم بالینی، ضروری به نظر میرسد.
سودابه فلاح، اصغر قاسمی، مرتضی سیفی، محسن فیروزرای،
دوره 67، شماره 11 - ( 11-1388 )
چکیده
800x600 زمینه و
هدف: پلی
مورفیسمهای Q/R192 آنزیم پارااکسوناز 1 (PON1) و 5A/6A آنزیم متالوپروتییناز
ماتریکس 3 (MMP3) ممکن است با استعدادپذیری با بیماری عروق کرونری (CAD) مرتبط باشند؛
جهت بررسی اهمیت این پلیمورفیسمها در پاتوژنز بیماری عروق کرونری ما به مطالعه
ارتباطی این پلیمورفیسمها با CAD و تعداد رگهای بیمار در بیماران مبتلا به CAD پرداختیم.
روش بررسی: پلیمورفیسمهای ژنهای PON1 و MMP3 را با روش PCR و Restriction
Fragment Length Polymorphism (RFLP) در مبتلایان به CAD مطالعه کردیم.
این پلیمورفیسمها در 129 بیمار مبتلا به CAD و 115 نفر کنترل که تحت آنژیوگرافی عروق
کرونری قرار گرفتند تعیین گردیدند. CAD بهصورت وجود گرفتگی 50% < در حداقل یکی از عروق کرونری اصلی مشخص گردید و
افراد با گرفتگی بیش از 10 درصد بهعنوان کنترل عمل نمودند.
یافتهها: فراوانی ژنوتیپهای PON1
192RR و MMP3 6A/6A در گروه بیماران مبتلا به CAD در مقایسه با
افراد کنترل بیشتر بود (بهترتیب 05/0p< و 001/0p<) و ژنوتیپ ترکیبی
RR/6A6A در افراد مبتلا به CAD از فراوانی بالایی در مقایسه با افرادی که
نه ژنوتیپ MMP3 6A/6A و نه ژنوتیپ PON1 RR را داشتند برخوردار بود (001/0p<) و در نهایت در
مطالعه ارتباط ژنوتیپها با شدت بیماری، توزیع ژنوتیپهای PON1
192 و MMP3 5A/6A با تعداد رگهای بیمار مرتبط نشد (05/0p>).
نتیجهگیری: پلیمورفیسمهای ترکیبی PON1
192 و MMP3 5A/6A با بیماری CAD مرتبط میباشند اما تاثیری بر روی تعداد رگهای
بیمار ندارند.
Normal
0
false
false
false
EN-GB
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
داود خلیلی، فرزاد حدائق، مریم توحیدی، نوشین فهیمفر، فاطمه اسکندری، فریدون عزیزی،
دوره 67، شماره 11 - ( 11-1388 )
چکیده
800x600 زمینه و
هدف: علیرغم شیوع اختلالات تحمل گلوکز در ایران، اطلاعاتی در
خصوص تاثیر اختلالات مزبور بر بروز وقایع قلبی- عروقی (CVD) در دسترس نیست. مطالعه حاضر برای بررسی نقش
گروههای مختلف متابولیسم غیرطبیعی گلوکز در پیشبینی خطر بیماریهای قلبی عروقی
انجام شد.
روش بررسی: در 1752 مرد و 2273 زن 40 ساله و بزرگتر که در ابتدای
مطالعه فاقد بیماریهای قلبی عروقی بودند، بروز رخداد قلبی- عروقی در دوره پیگیری
با میانه 6/7 سال بررسی گردید.
یافتهها: در مجموع 197
مورد بیماریهای قلبی عروقی در مردان و 143 مورد در زنان وجود داشت (در کل چگالی
بروز 8/11 در هزار شخص- سال با فاصله اطمینان 95% 1/13-6/10). پس از کنترل عوامل
خطر معمول از جمله سن، شاخصهای آنتروپومتریک، لیپید و فشار خون، سطح تحصیلات،
سیگار، درمان دارویی فشار خون و چربی خون، سابقه خانوادگی بیماری قلبی عروقی و
دیابت، نسبت خطر (95%CI ) برای بیماریهای قلبی عروقی در زنان در دو
گروه دیابت شناخته شده و دیابت تازه تشخیص داده شده بهترتیب برابر (27/6-40/2)
88/3 و (95/3-39/1) 34/2 و مقادیر متناظر آنها برای مردان بهترتیب (95/2-00/1)
72/1 و (31/2-01/1) 52/1 بود. گلوکز ناشتای مختل یا اختلال تحمل گلوکز، پس از
تعدیل سن، با 56% افزایش خطر بیماریهای قلبی عروقی در زنان همراه بود.
نتیجهگیری: در افراد دیابتی
باید همواره پیشگیری اولیه را از نظر بیماریهای قلبی- عروقی در نظر داشت، صرفنظر
از آنکه دیابت آنها در جریان غربالگری تشخیص داده شده باشد و یا آنها از قبل تحت
درمان دیابت باشند. این امر بهویژه در زنان اهمیت بیشتری دارد.
Normal
0
false
false
false
EN-GB
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
محمد رضا نوری دلویی، نازنین جلیلیان،
دوره 68، شماره 1 - ( 1-1389 )
چکیده
Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
از زمان شناسایی تعداد
دقیق کروموزومهای انسان در سال 1956 تاکنون فنون متفاوتی برای شناسایی اختلالات
ساختاری و تعداد کروموزومها ایجاد شدهاند. در اینمیان برخیاز فنون مانند تهیۀ کاریوتایپ
و دو رگهسازی درجای فلئورسنت (FISH) افزون بر حضور
در عرصۀ پژوهش، در مطالعات بالینی نیز پرکاربرد ظاهر شدهاند. یکی از عمده-ترین
محدودیتهای این فنون قدرت تفکیک بوده است. به این ترتیب بسیاری از تغییرات ریز
ژنومی قابل شناسایی نبوده و عامل محدود کننده بعدی عدم توانایی بررسی همزمان تمام
ژنوم بود. در سال 1997 سولیناس-تولدو روش جدیدی را معرفی کردند که میتوانست بسیاری
از کاستیهای روشهای پیشین را برطرف کند. این فن، دو رگهسازی ژنومی مقایسهای (آرایه
CGH)، قدرت تفکیک بالای FISH و توانایی مطالعه همه کروموزومها را
همزمان بههمراه دارد. آرایه CGH
سرعت بالایی بهپژوهشهای ژنتیکی بخشیده است. بهکمک این فن که پس از سال 1997
توسعه و تقویت نیز شد، پیشرفتهای چشمگیری در دانش سرطانشناسی و همچنین در زمینه
بیماریهای ژنتیکی بهدست آمده است. آرایه CGH این قابلیت را دارد که افزون بر کاربردهای
پژوهشی، در زمینه تشخیصهای بالینی نیز وارد گردد. این مقاله مروری با استفاده از
دهها منبع معتبر و بهروز بر آن است تا همراه با معرفی فن آرایه CGH و مقایسه آن با روشهای سیتوژنتیک
مولکولی، بهبرخی کاربردهای آن در سرطانشناسی و بیماریهای ژنتیکی بپردازد.
کریم مولا، مهرنوش ذاکر کیش، علیرضا سمرباف زاده، ارمغان مروج آلعلی،
دوره 68، شماره 2 - ( 2-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری بهجت یک بیماری التهابی مولتی سیستم با علت ناشناخته است که با اولسرهای آفتی مکرر
دهانی، اولسرهای ژنیتال، درگیری چشمی و ضایعات پوستی شناخته می شود. از آنجا که جهش نقطه ای منفرد در ژن
ریسک ترومبوز وریدی را افزایش می دهد، این تحقیق به منظور بررسی شیوع جهش مذکور در بیماران ،V فاکتور
بهجتی استان خوزستان و ارتباط آن با علایم بالینی طراحی گردیده است. روش بررسی: تعداد یکصد بیمار بهجتی
44 مرد و 56 زن) شناخته شده براساس معیارهای بین المللی پس از انجام معاینات روماتولوژی، چشم پزشکی و )
پوست و بررسی درگیری سایر اندا مها وارد مطالعه شدند. گروه کنترل شامل 70 نفر افراد سالم علاقمند انتخاب شده
از V لیدن گرفته شد. برای بررسی وجود جهش فاکتور V و از هر دو گروه نمونه خونی جهت بررسی وجود فاکتور
1% گروه کنترل دیده شد. اختلاف بین / در 10 % بیماران بهجتی و 4 V استفاده شد. یافت هها: جهش فاکتور PCR روش
،(% ضایعات عروقی این مطالعه شامل ترومبوز وریدی عمقی ( 7 .(p=0/ دو گروه از نظر آماری معنی دار بود ( 025
ترومبوز وریدی سطحی ( 5%)، استروک ( 1%) و واسکولیت رتین ( 39 %) بود. تمامی بیمارانی که ترومبوز وریدی
عمقی داشتند در گروه بدون جهش قرار گرفتند. بین وجود ترومبوز وریدی عمقی و جهش فاکتور لیدن ارتباط
معنی داری وجود نداشت. نیز بین سایر ضایعات عروقی و موتاسیون مذکور هیچ گونه ارتباطی وجود نداشت. از طرفی
بین سایر .(p=0/ بین ترومبوز وریدی عمقی و درگیری اتاق قدامی چشم رابطه معنی داری وجود داشت ( 033
تظاهرات بالینی بیماری و وجود فاکتور لیدن نیز ارتباط معنی داری وجود نداشت. نتیج هگیری: این تحقیق نشان
می دهد که موتاسیون فاکتور لیدن در بیماران بهجتی ریسک ترومبوز وریدی عمقی را در این بیماران افزایش نم یدهد.
موتاسیون مذکور رابطه ای با هیچ کدام از علایم بیماری نداشته ولی از بین علایم بالینی بیماران واجد ترومبوز عروقی
عمقی ریسک بالاتری جهت درگیری اتاق قدامی چشم داشتند و تست پاترژی نیز در این گروه مثبت بود.
امیرفرهنگ زند پارسا، حمید ضیایی، بابک فلاحی،
دوره 68، شماره 3 - ( 3-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از مهمترین عوامل تاثیرگذار در مورتالیته و موربیدیته بیماری قلبی عروقی، محل درگیری عروق کرونر میباشد. تعیین این محل میتواند در تصمیمگیری تشخیصی و درمانی به پزشک کمک کند. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط بین محل درگیری عروق کرونر با ریسک فاکتورهای قلبی عروقی (دیابت، هیپرتانسیون، هیپرلیپیدمی و مصرف سیگار) انجام شده است.
روش بررسی: در این مطالعه که بهصورت مورد- شاهدی انجام شده است، از بیمارانی که مورد آنژیوگرافی انتخابی قرار گرفتند، 125 بیمار که در آنژیوگرافی، حداقل یک تنگی بیش از 50% در قسمت پروگزیمال یکی از عروق کرونر داشتند بهعنوان مورد و 125 بیمار با درگیری منحصر به قسمتهای میانی یا انتهایی کرونر پس از تطبیق از نظر سن و جنس بهعنوان شاهد انتخاب شدند و وجود یا عدم وجود ریسک فاکتورهای قلبی عروقی در دو گروه مقایسه شد.
یافتهها: فراوانی نسبی دیابت در گروه مورد 6/33% و گروه شاهد 4/10% بود که تفاوت مشاهدهشده از نظر آماری معنیدار بود (0001/0>p) ولی در فراوانی هیپرتانسیون، هیپرکلسترولمی، هیپرتری گلیسریدمی و مصرف سیگار در دو گروه مورد و شاهد تفاوت معنیداری مشاهده نشد. درگیری چند رگی با ابتلاء به دیابت ارتباط داشت(0001/0>p) اما با هیپرتانسیون 41/0=p، هیپرکلسترولمی 052/0=p، هیپرتری گلیسریدمی 38/0=p و مصرف سیگار 375/0=p ارتباط نداشت.
نتیجهگیری: دیابت با درگیری پروگزیمال عروق کرونر و درگیری چند رگی ارتباط دارد اما بین سابقه هیپرتانسیون، هیپرکلسترولمی، هیپرتری گلیسریدمی و مصرف سیگار با محل درگیری و تعداد عروق کرونر درگیر ارتباطی دیده نشد.
نازنین اشراقی، محمدکاظم طرزمنی، عباس افراسیابی، ناصر صفائی، منیره حلیمی، آزاده اشراقی،
دوره 68، شماره 7 - ( 7-1389 )
چکیده
زمینه و
هدف: ارتباط بین بیماری عروق کرونری با آترواسکلروز شرایین محیطی
و تعیین شاخصهای غیرتهاجمی جهت وجود و شدت این بیماری مورد توجه میباشد. برخی
مطالعات گزارش کردهاند که ضخامت انتیما- مدیای شرایین محیطی میتواند کمککننده
باشد. هدف این مطالعه بررسی ارتباط بین ضخامت انتیما- مدیای شرایین کاروتید و
فمورال مشترک با شدت آترواسکلروز در قوس آئورت و شدت بیماری عروق کرونری در افراد
کاندید بایپس عروق کرونری است.
روش
بررسی: در یک مطالعه مقطعی توصیفی- تحلیلی، شدت بیماری عروق
کرونری، درجه آترواسکلروز قوس آئورت و ضخامت انتیما- مدیای شرایین کاروتید و
فمورال مشترک روی 115 کاندید بایپس کرونری تعیین شد.
یافتهها: رابطه
مستقیم ضعیف و معنیداری بین ضخامت انتیما- مدیای شریان کاروتید مشترک (193/0ρ=، 039/0p=) و فمورال مشترک (206/0ρ=، 028/0p=) با تعداد عروق کرونری درگیر وجود داشت؛ همچنین ارتباط مستقیم و
ضعیفی بین ضخامت انتیما- مدیا شرایین و کاروتید مشترک و تعداد عروق کرونر درگیر
وجود دارد. متوسط این دو متغیر بین سه گروه بیماری عروق کرونری تفاوت معنیداری
نداشت. رابطه معنیداری بینضخامت انتیما- مدیای شرایین کاروتید و فمورال مشترک با
شدت آترواسکلروز قوسآئورت مشاهده نشد. بین وجود پلاک آترواسکلروتیک در شرایین
کاروتید و فمورال مشترک با شدت بیماری عروق کرونری ارتباط معنیداری وجود نداشت.
موارد با آترواسکلروز شدید قوس آئورت در بیماران 3VD بهطور معنیداری بیشتر بود.
نتیجهگیری: ضخامت انتیما- مدیای شرایین کاروتید و یا فمورال
مشترک ممکن است با افزایش شدت بیماری عروق کرونر بیشتر شود، ولی این متغیرها
جایگزینی برای پیشبینی شدت بیماری عروق کرونر نیستند.
بیژن شهبازخانی، غلامعلی محرابی، محسن نصیری طوسی، حسین فروتن، شادی آصفی راد،
دوره 68، شماره 7 - ( 7-1389 )
چکیده
زمینه و
هدف: علت افزایش مزمن ترانس آمینازهای سرم میتواند در افراد
دارای اختلالات کبدی علیرغم بررسیهای کامل کلینیکی و پاراکلینیکی اولیه، همچنان
نامعلوم باقی بماند. بیماری سلیاک (یا همان بیماری اسپروی غیر گرمسیری) بهعنوان
یکی از علل ایجادکننده افزایش ترانس آمینازهای سرم مطرح شده است. هدف از انجام
این مطالعه نیز بررسی میزان فراوانی بیماری سلیاک در بین بیماران با افزایش آنزیمهای
کبدی با علت نامعلوم میباشد.
روش
بررسی: 100 بیمار که با افزایش آنزیمهای کبدی با علت
نامعلوم به درمانگاه گوارش و کبد بیمارستان امام خمینی تهران در سال 88-1387
مراجعه کرده بودند، بیمارانی که پس از انجام اقدامات لازم کلینیکی و انجام
آزمایشات پاراکلینیکی اولیه هنوز علت افزایش آنزیمهای کبدی در آنها مشخص نشده
بود، وارد یک مطالعه از نوع بررسی مقطعی شدند. پس از انجام آزمایش آنتیبادی ضد
ترانس گلوتامیناز بافتی از نوع IgA از
سرم بیمار اگر جواب آزمایش مثبت بود، بیوپسی از قسمت دوم دئودنوم بیمار برای بررسی
ابتلا به سلیاک انجام میگرفت و بدینوسیله تشخیص نهایی ابتلاء به سلیاک مسجل میگردید.
یافتهها: میانگین سن بیماران مورد بررسی این مطالعه 77/16±79/39 بود که از این تعداد 55% مذکر بودند. فراوانی سلیاک در بیماران مورد
بررسی 6% (با محدوده اطمینان 95% از 78/2% تا 48/12%) بود. بین فراوانی دو جنس
میانگین سن، AST و ALT در دو گروه اختلاف معنیداری یافت
نشد.
نتیجهگیری: فراوانی بیماری سلیاک در بین بیماران مبتلا به افزایش آنزیمهای کبدی با
علت نامعلوم 6% بود که به فراوانی بهدست آمده در سایر مطالعات نزدیک است.
رضا افغانی، علی امینیان، سید رسول میرشریفی، علی جعفریان، حمید قادری، مرتضی نوعپرست، سید حبیبالله دشتی،
دوره 68، شماره 8 - ( 8-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: سنگ کیسه صفرا مشکل عمده سلامتی در سراسر جهان است. برای این بیماری شایع ریسک فاکتورهای مختلفی شناسایی شده است. از آنجا که این بیماری و بیماری قلبی و عروقی در بعضی از ریسک فاکتورها مشترک هستند و هموسیستیین بهعنوان یک ریسک فاکتور بیماری قلبی و عروقی پذیرفته شده است بر آن شدیم که تأثیر سطح هموسیستیین را بر سنگ صفراوی ارزیابی کنیم. روش بررسی: جهت بررسی تأثیر سطح هموسیستیین بر سنگ صفراوی مطالعه مورد شاهدی طراحی شد. از ابتدای سال 86 تا پایان سال87، 54 نفر در گروه بیمار و 54 نفر در گروه کنترل انتخاب شدند که گروه بیمار دارای سنگ صفراوی با تظاهرات مربوط به آن بود و گروه کنترل نیز پس از رد و جود سنگ صفراوی توسط سونوگرافی وارد مطالعه شدند. نمونه خون جهت تعیین میزان هموسیستیین گرفته شد و سطح هموسیستیین به دو گروه پایینتر از 15 و بالاتر و مساوی 15 تقسیم شد. یافتهها: با تعیین سطح هموسیستیین در گروه بیمار و کنترل نشان داده شد که سطوح هموسیستیین بر سنگ صفراوی اثر معنیدار دارد (014/0=p) و خطر ابتلا به سنگ در افرادی که هموسیستیین برابر یا بیش از 15 دارند 4/3 برابر افزایش مییابد (019/0=p). همچنین افزایش یک واحد شاخص توده بدن، 12/1 برابر ابتلا به سنگ را افزایش میدهد (035/0=p). نتیجهگیری: با مشخص شدن تأثیر سطح هموسیستیین بر سنگ صفراوی میتوان هموسیستیین را بهعنوان یکی از عوامل دخیل در ایجاد سنگ صفراوی دانست و با مداخلات تغذیهای در جهت کاهش سطوح هموسیستیین به نتایج مطلوب دست یافت.
سینا عبداللهزاده، اصغر آقامحمدی، حبیب سهیلی، محمد صالحی صدقیانی، حسن ابوالحسنی، نیما رضایی،
دوره 68، شماره 10 - ( 10-1389 )
چکیده
زمینه
و هدف: بیماری
نقص ایمنی متغیر شایع (Common Variable Immunodeficiency (CVID با
کاهش سطوح ایمونوگلوبولینها (Hypogammaglobulinemia)، کاهش تولید آنتیبادیهای
اختصاصی و افزایش استعداد ابتلا به عفونتهای مکرر و مزمن مشخص میشود. هدف این
مطالعه بررسی ویژگیهای بالینی و پیگیری کودکان مبتلا به CVID میباشد.
روش بررسی: کلیه بیماران CVID که تشخیص آنها
در سن زیر 16 سالگی داده شده است وارد یک مطالعه کوهورت تاریخی میشوند.
یافتهها: تعداد 69 بیمار CVID (35 پسر و
34 دختر) با میانگین سنی 76/6 سال در زمان تشخیص، وارد مطالعه شدند. میانه زمان پیگیری
بیماران چهار سال و فاصله زمانی شروع بیماری تا زمان تشخیص 40/4 سال بود که در
بیمارانی که در ده سال اخیر تشخیص داده شدهاند به طور معنیداری پایینتر بود
(05/0p<).
ازدواج فامیلی درجه اول در 40 بیمار (58%) مشاهده شد. در 44 بیمار (64%) تظاهر
اصلی بیماری که منجر به تشخیص CVID شد فرمی از
عفونت مکرر تنفسی بود. بیشترین عفونت به لحاظ بیماران مبتلا در طی دوره بیماری
پنومونی بود که در 53 بیمار (77%) مشاهده شد. در میان عوارض سیستم تنفسی،
برونشکتازی با 21 مورد (30%) فراوانترین عارضه مشاهده شده بود. میزان بقای پنج
ساله برابر با 79% و میزان بقای 10 ساله برابر با 71% محاسبه شد.
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای حاصل از این مطالعه، عفونتهای تنفسی
شایعترین عوارض بیماری هم در زمان تشخیص و هم در زمان پیگیری کودکان مبتلا به CVID
هستند. وجود عوارض بیماری با وجود درمان منظم بیانگر اهمیت مراقبت و ویزیتهای
مکرر برای شناسایی و درمان زودرس عوارض بیماری میباشد.
رویا ستارزاده بادکوبه، یونس نوذری، فرنوش لارتی، سعید صفری، فرخلقا احمدی، مهدیه امامی،
دوره 68، شماره 10 - ( 10-1389 )
چکیده
زمینه
و هدف: نقش
رادیکالهای آزاد اکسیژن در ایجاد پاتولوژیهای مختلف قلبی شناخته شده است. تاثیر آلوپورینول
به عنوان یک مهارکننده گزانتین اکسیداز در کاهش تولید رادیکالهای آزاد و بهبود
روندهای پاتولوژیک قلبی مورد توجه قرار گرفته و مطالعات حیوانی تاثیر آن را در
بهبود دیلاتاسیون، هیپرتروفی و فیبروز بطن چپ و نیز قدرت انقباضی میوکارد نشان
دادهاند. هدف از این مطالعه، ارزیابی اثرات آلوپورینول در بهبود اختلال عملکرد دیاستولیک
در بیماران مبتلا به بیماری کلیوی مرحله انتهایی (ESRD) و هیپراوریسمی است.
روش بررسی: یک
مطالعه مداخلهای آیندهنگر بر روی 28 بیمار (19 مرد و 9 زن) مبتلا به ESRD و هیپراوریسمی انجام گرفت و در پایان یک ماه درمان با
آلوپورینول (mg100روزانه)،
شاخصهای اکوکاردیوگرافیک مربوط به اختلال عملکرد دیاستولیک با شاخصهای متناظر در
ابتدای دوره درمان مقایسه شد.
یافتهها: میانگین
سطح اسید اوریک بیماران mg/dl7/5±0/96 و میانگین کسر جهشی (EF) بیماران
قبل و بعد از مطالعه به ترتیب 8/9%±28/44% و 7/9%±64/44% بود (فاقد تغییر معنیدار). تنها دو شاخص زمان
انقباض ایزوولمیک (IVCT) و موج A معکوس
(A reversal) کاهش معنیدار با مقدار p معادل
028/0 و 012/0 (به ترتیب) داشتند. تفاوت معنیداری بین درجهبندی شدت اختلال عملکرد
دیاستولیک، قبل و بعد از درمان با آلوپورینول وجود نداشت.
نتیجهگیری: بهبود
معنیدار حاصل در برخی از شاخصهای مورد بررسی، فقط در گروه مردان (و نه زنان)
تکرار شد که این موضوع میتواند حاکی از پاسخ بهتر مردان (در قیاس با زنان) به
آلوپورینول باشد. افزایش مدت درمان، انتخاب بهتر بیماران با کسر جهشی دارای توزیع
نرمال (و گنجاندن بیمارانی که شدت اختلال دیاستولیک بیشتری در ابتدای مطالعه داشته
باشند) و نیز تکرار مطالعه در بیماران هیپراوریسمیک غیردیالیزی میتواند به حصول
نتایج دقیقتری منجر شود.
محمدپارسا حسینی، حمید سلطانیانزاده، شهرام اخلاقپور،
دوره 68، شماره 12 - ( 12-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری مزمن انسدادی ریه یکی از شایعترین بیماریهای ریوی است. وجود یک سیستم مکانیزه که بتواند میزان صدمه وارد شده به بیمار را تخمین بزند در معالجه بیمار بسیار کمک کننده خواهد بود. در این مقاله یک سیستم نوین کمک تشخیصی کامپیوتری (CAD) برای تشخیص بیماری و وخامت آن با استفاده از تصاویر سیتیاسکن پیشنهاد شده است.
روش بررسی: در دو حالت دم کامل و بازدم کامل از بیست و چهار نمونه تصویربرداری شد و با الگوریتم بخشبندی کانتورهای فعال نسج ریه از بقیه تصویر جدا گردید. در ادامه الگوی نرمال شده تغییرات نسج خارجی ریه به عنوان معیاری در شناسایی بیماری در نظر گرفته شد. با استفاده از طبقهبندیکننده بیز الگوها به دو کلاس سالم و بیمار دستهبندی گردید. در نهایت آزمون آماری t برای بررسی صحت کلاسبندیها اعمال گردید.
یافتهها: با روش پیشنهادی نسبت ارتجاعپذیری ریه و گیر افتادگی هوا به صورت کمّی بهدست میآید. نزدیک بودن این مقدار به عدد صفر بیانگر افزایش هوای مرده در ریه و ابتلای بیمار به انسداد و تنگی نفس میباشد. با بررسی تصاویر ریه در بیماران و افراد سالم مقدار آستانه برای تشخیص بیماری بهدست آمد. نتایج اعمال روش پیشنهادی بر روی تصاویر کلینیکی نشان میدهد که تا حد زیادی میتوان به کارایی آن امید داشت.
نتیجهگیری: با توجه به دشواری و زمانبر بودن روشهای مرسوم تشخیص بیماری انسدادی مزمن ریه، روشی نوین برای طراحی سیستم کمک تشخیصی کامپیوتری جهت کمک به پزشک در تشخیص بیماری انسدادی مزمن ریه پیشنهاد شده است.
آذر حدادی، هدیه مرادی تبریز، بهارک مهدیپور آقاباقر، بدری مصلحی، پروین اسماعیلزاده،
دوره 69، شماره 6 - ( 6-1390 )
چکیده
800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4
زمینه
و هدف: عفونتهای
ناشی از استافیلوکوک اورئوس بهطور فراگیر در سطح جامعه و بیمارستانها رخ
میدهند. هدف مطالعه بررسی شیوع مقاومت به
متیسیلین و وانکومایسین در استافیلوکوکوس طلایی در بیماران بیمارستان سینا و همچنین
مقایسه دو روش آنتیبیوگرام بوده است.
روش بررسی: مطالعه حاضر طی سال 89-1388 بر روی بیماران بستری در
بیمارستان سینا، تهران انجام گرفت. 85 نمونه مثبت استافیلوکوک طلایی با دو روش
دیسک دیفیوژن و E-test برای
اگزاسیلین و وانکومایسین بررسی شدند.
یافتهها: 46
مورد از 85 بیمار، مذکر بودند. میانگین سنی افراد 213/19±46/51
سال بود. 67 نفر (8/78%) از بیماران مبتلا به عفونت بیمارستانی با استافیلوکوک
بودند. فراوانی استافیلوکوک مقاوم به متیسیلین (MRSA) حدود 50% بود. 93% از 43 بیمار مقاوم به متیسیلین عفونت بیمارستانی
داشتند. مدت زمان بستری، استفاده از روشهای تهاجمی، سابقه مصرف آنتیبیوتیک و نوع
آن، از عوامل مقاومت به متیسیلین بود. خوشبختانه موردی از مقاومت به وانکومایسین
دیده نشد و فقط یک مورد مقاومت بینابینی به وانکومایسین (VISA) دیده شد. بین نتایج حاصل از دیسک و E-test همخوانی
وجود داشت.
نتیجهگیری: با توجه به شیوع مقاومت به متیسیلین در عفونتهای بیمارستانی
به نظر میرسد استفاده از کلوگزاسیلین نمیتواند جایگاهی برای شروع درمان ضد استاف
به صورت Empiric داشته باشد و بر عکس در عفونتهای کسب شده از جامعه به دلیل مقاومت
کمتر استفاده از کلوگزاسیلین در درمان اولیه توصیه میشود. از طرف دیگر به نظر میرسد
با توجه به گرانی روش آنتیبیوگرام با E-test بتوان به
نتایج دیسکهای معتبر در آنتیبیوگرام اعتماد نمود.
عباس محققی، مهرناز محبی، داریوش کمال هدایت، عبدالحسین طباطبایی، نرگس ناصری،
دوره 69، شماره 6 - ( 6-1390 )
چکیده
800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4
زمینه و هدف: شدت یافتههای
آنژیوگرافی در بیماری عروق کرونری در سیر پیشرفت و پیشآگهی بیماری مهم است و
امروزه معیار Gensini به طور وسیعی برای مشخص کردن بیماریهای قلبی و عروقی استفاده میشود.
با توجه به شیوع بالای بیماریهای قلبی و عروقی توجه به گزارش یافتههای
آنژیوگرافی میتواند در تشخیص شدت بیماریهای عروقی کرونر نقش مهمی داشته باشد. هدف
این مطالعه ارزیابی همراهی نمرهدهی جنسینی با ریسک فاکتورهای قلبی در بیمارانی که
مورد آنژیوگرافی عروق کرونر قرار میگیرند میباشد.
روش
بررسی: این مطالعه به شکل مقطعی و به شکل گذشتهنگر طراحی شد. نمونهگیری به
روش آسان، شامل 495 بیمار از مراجعه کنندگان به بخش آنژیوگرافی بیمارستان شریعتی
از شهریور 88 تا شهریور 89 بود که دارای معیار ورود به مطالعه، داشتن اندیکاسیون
لازم برای آنژیوگرافی عروق کرونر بود. اطلاعات بیماران وارد پرسشنامه که شامل نام
و سن و سابقه وجود دیابت فشارخون LDL, HDL، لیپوپروتیین بالا بود ثبت شد.
یافتهها: جمعیت شامل 249 مرد با میانگین سن 3/10±1/58 سال بود که
همراهی مثبت بین نمره بالای Gensini و دیابت، استعمال سیگار، HDL پایین و
سن و جنس دیده شد. از مجموع 495 بیمار 249 نفر (3/50) درصد مرد و 245 نفر (5/49)
درصد زن بودند. میانگین سن 341/10±10/58 بود که دامنه آن از (86–26)
سال بود. میانگین TG 70±08/136
بود که دامنه آن از (564–123) mg/dl بود. میانگین HDL 13±22/50
بود که دامنه آن از (109–23) mg/dl بود. میانگین LDL 31±06/80
بود که دامنه آن از (189–113) mg/dl بود.
نتیجهگیری: در
بیمارانی که مورد آنژیوگرافی عروق کرونر قرار میگیرند معیار نمرهدهی
جنسینی ارزش قابل قبولی در همراهی با ریسک فاکتورهای قلبی دارد.
زینت نادیا حتمی، علی کاظمی سعید، شبنم خوش کار نجار،
دوره 69، شماره 8 - ( 8-1390 )
چکیده
800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4
زمینه و هدف: تاکنون بیماران علامتدار
با آنژیوگرافی منفی را دارای پیشآگهی خوب میدانستند اما شواهد اخیر پیشنهاد میدهند
که پیآمدهای بالینی این بیماران شایعتر از میزانهای مورد انتظار و دارای تفاوتهای
قابل توجهی در دو جنس است. هدف این پژوهش مقایسه عوامل موثر در وقوع پیامدهای
قلبی- عروقی زنان و مردان با تشخیص سندرم کرونری حاد و نتیجه آنژیوگرافی منفی است.
روش بررسی: در یک مطالعه کوهورت
191 زن با سندرم کرونر حاد و آنژیوگرافی منفی و 146 مرد با آنژیوگرافی منفی مقایسه
شدند. پس از یکسال پیگیری پیآمدهای بالینی آنها بررسی شد.
یافتهها: پیامدهای بالینی یک
سال بعد در زنان و مردان تفاوت معنیداری داشت. در زنان سکته قلبی با بالا رفتن
قطعه ST (6/1%)3 آنژین صدری ناپایدار (5/11%)22
و سکته قلبی با موج Q (5/0%)1 و هیچ موردی از سنکوپ مشاهده نگردید. در
مردان (7/2%)4 سکته قلبی با بالا رفتن قطعه ST- آنژین صدری ناپایدار در (9/19%)29 موارد، (7/0%)1
سکته قلبی با موج Q و (7/0%)1 سنکوپ مشاهده گردید. در زنان: عدم فعالیت فیزیکی (035/0P=)، دیس لیپیدمی
با (001/0=P) شاخص مچ پایی بازویی پایین با (024/0P=) و سن 50-40 سال (004/0P=) با پیامدهای
بالینی دارای ارتباط معنیدار آماری بودند و در مردان، شاخص توده بدنی 99/39-30، با
(011/0=P) با بروز
بالاتری از پیآمدهای بالینی پس از یک سال همراه بود.
نتیجهگیری: پیآمدها
در زنان و مردان به طور معنیداری متفاوت است. این تفاوتها بر اساس فاکتورهای خطر
مختلف همچنان معنیدار است. استمرار علایم نشاندهنده توسعه بیماری عروق کرونر علیرغم
نتایج منفی آنژیوگرافی است.
ثمیله نوربخش، فریده ابراهیمیتاج، الهام شیرازی، احمدرضا شمشیری، آذردخت طباطبائی،
دوره 69، شماره 10 - ( 10-1390 )
چکیده
Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
زمینه و هدف: عفونت استرپتوکوکی
ریسک بروز پانداس (اختلالات عصبی روانی ناشی از استرپتوکوک در کودکان) را افزایش میدهد. هدف این مطالعه مقایسه آنتیبادیهای
ضد استرپتوکوک در کودکان با علایم پانداس (وسواس و بیشفعالی) و کودکان سالم میباشد.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی/
مورد شاهدی در درمانگاه روانپزشکی و کودکان بیمارستان رسول اکرم تهران طی سالهای
1389-1387 انجام شد. آنتیاسترپتوکیناز، آنتیاسترپتولایزین و آنتی DNase با روش الایزا و به طور کمّی با استفاده از کیتهای آزمایشگاهی ABCam ELISA USA در سرم 79 بیمار و 39 نفر شاهد اندازهگیری و مقایسه گردید.
یافتهها: هر سه نوع آنتیبادی در سرم بیماران و گروه شاهد تفاوت
معنیداری داشت. آنتیاسترپتولیزین با حد مرزی 195، حساسیت 90% و ویژگی 82%، ارزش
اخباری مثبت 92%، میزان آنتیبادی بین گروه بیمار و کنترل تفاوت داشت. آنتیاسترپتوکیناز
با حد مرزی 223 حساسیت 82% و ویژگی 82%، ارزش اخباری مثبت 95% و بین دو گروه بیمار
و سالم اختلاف واضحی داشت. آنتی DNase با حد مرزی
(Cut off) 140
حساسیت 92% و ویژگی 82%، ارزش اخباری مثبت 92% و بین گروه بیمار با گروه سالم
تفاوت واضحی داشت.
نتیجهگیری: چون
هر سه نوع آنتیبادی بر علیه استرپتوکوک در بیماران مبتلا بهOCD and ADHD (پانداس)
به طور معنیداری بالاتر از گروه کنترل است احتمالا عفونت استرپتوکوک نقش واضحی در
این بیماری دارد. درمان عفونتهای استرپتوکوکی با پنیسیلین طولانیمدت انجام میشود،
استفاده از درمانهای تهاجمیتر برای بیماران مبتلا به پانداس مانند تعویض پلاسما
و ایمونوگلوبولین وریدی نیاز به مطالعات بالینی در آینده دارد.
فرزاد کتیرائی، علیرضا خسروی، وحید خلج، محبوبه حاجی عبدالباقی، علیاصغر خاکسار، مهرناز رسولی نژاد،
دوره 70، شماره 2 - ( 2-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: مقاومت عوامل ایجاد کاندیدیازیس
دهانی به داروهای ضد قارچی از مشکلات بیماران آلوده به HIV است. افزایش مقاومت و استفاده بیش از پیش از داروها،
اهمیت بررسی حساسیت آنتیبیوتیکی را نشان میدهد. مطالعه حاضر میزان حساسیت گونههای
کاندیدای جدا شده از بیماران آلوده به HIV را به داروهای ضد قارچی بررسی
میکند.
روش بررسی: 150
نمونه دهانی از بیماران آلوده به HIV بر روی محیطهای کروم آگار و سابورو آگار کشت داده
شد. جدایههای رشد یافته بر اساس روشهای متداول تشخیص مخمرها تعیین هویت شدند. با
روشهای انتشار دیسک و میکرودایلوشن براث الگوی حساسیت به شش داروی ضد قارچی تعیین
گردید.
یافتهها: کاندیدا آلبیکنس (2/50%) و کاندیدا گلابراتا (22%) شایعترین گونههای جدا شده بودند. 7/25% از جدایههای کاندیدا آلبیکنس نسبت
به داروی فلوکونازول مقاوم بودند و این میزان برای کتوکونازول و کلوتریمازول به ترتیب
9/21% و 4/16% بوده است. مقاومت نسبت به داروهای آمفوتریسین، نیستاتین و داروی کاسپوفانژین
دیده نشد. از طرفی 7/57% از جدایههای کاندیدا گلابراتا نسبت به فلوکونازول
مقاوم بودند و این میزان برای کتوکونازول و کلوتریمازول به ترتیب 31% و 35% بود.
نتیجهگیری: مقاومت گونههای کاندیدا به داروی
آزولی، بهخصوص فلوکونازول رو به افزایش است. بررسی مقاومت جدایههای کاندیدا
بهروش انتشار دیسک و یا میکرودایلوشن براث در آزمایشگاهها جهت کنترل عفونت کاندیدیازیس
دهانی مطلوب است. هرچند داروی نیستاتین بهوفور برای بیماران مورد استفاده قرار میگیرد
اما مقاومت به این دارو ناچیز است. استفاده از داروی کاسپوفانژین نیز با توجه به عدم
مقاومت توصیه میگردد.