جستجو در مقالات منتشر شده


111 نتیجه برای صادقی

میترا بختیاری، کامران منصوری، علی مصطفایی، یوسف صادقی، هادی مظفری، رستم قربانی، مصطفی رضایی طاویرانی،
دوره 68، شماره 9 - ( 9-1389 )
چکیده

800x600 زمینه و هدف: سلول‌های پیش‌ساز مشتق از پوست نوعی سلول پیش‌ساز هستند که از کشت درم پستانداران به‌دست آمده و در محیط کشت دو ردۀ نورونی و مزودرمی را تولید می‌کنند. دستیابی به این سلول‌ها به‌عنوان یک منبع اتولوگ و در دسترس سلول‌های پیش‌ساز عصبی، گزینه‌مناسبی در درمان بیماری‌های‌مختلف سیستم عصبی می‌باشد. این مطالعه به‌منظور راه‌اندازی نحوه جداسازی، کشت، تکثیر و تمایز سلول‌های پیش‌ساز مشتق از پوست انسانی در کشور انجام شده است.

روش بررسی: ابتدا نمونه‌های پوست فور اسکین انسانی به قطعات کوچک تقسیم و پس از هضم آنزیمی در محیط تکثیری کشت داده شدند. پس از پاساژ پنجم با کشت سلول‌های حاصله در شرایط تمایزی عصبی، تمایز انجام شد. برای شناسایی هویت سلول‌ها از تکنیک‌های ایمونوسیتوشیمی و RT-PCR استفاده شد. توانایی تمایز به نورون و سلول گلیال پس از رنگ‌آمیزی با آنتی‌بادی‌های اختصاصی در سه تکرار بیولوژیک بررسی شد.

یافته‌ها: پس از تمایز، سلول‌های β- III توبولین مثبت و نوروفیلامنت- M مثبت مشاهده شدند که مارکرهای اختصاصی سلول عصبی هستند. همچنین سلول‌های Glial fibrillary acid protein (GFAP) مثبت و S100 مثبت دیده شدند که این مارکرها به‌طور اختصاصی در سلول‌های گلیال بیان می‌شوند. خصوصیات مورفولوژیک نیز ماهیت سلول‌های تمایز یافته را به‌عنوان نورون و سلول گلیال تایید نمود.

نتیجه‌گیری: سلول‌های به‌دست آمده از پوست فور اسکین انسانی در محیط کشت، بسته به شرایط القایی محیط توانایی تمایز به نورون و سلول گلیال را دارند.

Normal 0 false false false EN-GB X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4


سید محمد صادقی، سید احمد سید مهدی، مهناز نریمانی زمان آبادی، سید عباس صادقی،
دوره 68، شماره 12 - ( 12-1389 )
چکیده

800x600 Normal 0 زمینه و هدف: اعمال جراحی سینوس در زمینه گوش، حلق و بینی معمولاً همراه با خون‌ریزی هستند که می‌توانند سبب اختلالات همودینامیک شوند. هدف از مطالعه حاضر بررسی تغییرات همودینامیک ناشی از مصرف رمی‌فنتانیل به‌علاوه ایزوفلوران در قیاس با رمی‌فنتانیل به‌علاوه پروپوفول در بیماران جراحی اندوسکوپیک سینوس می‌باشد.

روش بررسی: در یک بررسی مداخله‌ای از نوع کارآزمایی بالینی تصادفی، 96 بیمار در دو گروه ایزوفلوران (با دوز MAC2/1) به‌علاوه رمی‌فنتانیل (44 نفر، A) و پروپوفول (µg/kgmin100) به‌علاوه رمی‌فنتانیل (52 نفر، B) قرار گرفتند. دوز رمی‌فنتانیل در گروه‌ها ثابت و برابر µg/kg/min1/0 بود، ml500 سرم ایزوتونیک به گروه‌ها تجویز شد، پره‌مد و روش القاء در گروه‌ها مشابه بود. متغیرها شامل سن، جنسیت، BMI، میزان خون‌ریزی حین عمل، فشار خون سیستولیک/دیاستولیک، تعداد نبض و فشار متوسط شریانی بودند.

یافته‌ها: 22 نفر در گروه A و 23 نفر در گروه B مذکر بودند، میانگین سنی بیماران، میانگین BMI، میزان خون‌ریزی، میانگین پارامترهای فشارخون سیستولیک (قبل، 30 دقیقه بعد از مداخله)، دیاستولیک (قبل، 60 دقیقه بعد از مداخله)، تعداد نبض (قبل، 30، 60 دقیقه بعد از مداخله)، فشار متوسط شریانی (قبل، 60 دقیقه بعد از مداخله) در بیماران دو گروه همسان بود (05/0p>). میانگین فشارخون متوسط شریانی (027/0p=) و میانگین فشارخون دیاستولیک (011/0p=)، 30 دقیقه پس از مداخله در گروه‌ها اختلاف آماری معنی‌داری داشت.

نتیجه‌گیری: بر اساس مطالعه حاضر و مقایسه با سایر مطالعات، استنباط می‌شود که استفاده از ترکیب ایزوفلوران به‌علاوه رمی‌فنتانیل می‌تواند کمک بیشتری به حفظ ثبات همودینامیک بنماید.


رخساره صادقی، مریم ربیعی، حوریه صادری، مرضیه جعفری،
دوره 69، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: تحقیقات زیادی نشان می‌دهند که پاتوژن‌های پریودنتال می‌توانند به‌عنوان یک ریسک‌فاکتور برای زایمان زودرس و وزن کم هنگام تولد عمل نمایند، در مورد این‌که بین سایر باکتری‌های دهانی با سرانجام بارداری ارتباطی وجود دارد یا نه مطالعات بسیار کمی وجود دارد. این مطالعه با هدف تعیین رابطه فلور باکتریال بزاق در دوران حاملگی با سرانجام نامطلوب حاملگی انجام شد. روش بررسی: مطالعه به‌صورت کوهورت (آینده‌نگر) بر روی 300 زن باردار که در سال 89-1388 برای مراقبت‌های دوره بارداری به بیمارستان حضرت زینب (س) مراجعه کرده بودند، انجام شد. نمونه بزاق افراد مورد مطالعه حداقل یک ساعت بعد از صبحانه با استفاده از سمپلر تهیه و بر روی لام تثبیت شد. عمل شمارش باکتری‌ها بر اساس شکل و واکنش گرم صورت گرفت. میکروارگانیسم‌های مورد مطالعه شامل کوکوس‌های گرم مثبت و منفی، باسیل‌های گرم مثبت و منفی، اسپریل‌ها، اسپیروکت‌ها، مخمرها، باکتری‌های فوزی فرم و اکتینومیست‌ها بودند. یافته‌ها: از 300 فرد مورد مطالعه داده‌های کامل مربوط به 243 زن به‌دست آمد. پنج مورد (2%) از نمونه‌های مورد بررسی مرده‌زایی داشتند و 238 نفر (98%) نوزادانی زنده به‌دنیا آوردند. فقط بین میانگین کوکسی‌‌های گرم منفی و مرده‌زایی ارتباط آماری معنی‌داری یافت شد (04/0P=). 10 مورد (1/4%) از نمونه‌های مورد بررسی دارای زایمان نامطلوب و 233 مورد (95%) زایمان مطلوب داشتند. نتایج نشان داد بین میانگین اسپیروکت‌ها با زایمان نامطلوب ارتباط آماری معنی‌داری وجود داشت (05/0P<). نتیجه‌گیری: برخی گونه‌های باکتری موجود در بزاق ممکن است به‌عنوان ریسک‌فاکتوری در زایمان زودهنگام و وزن کم هنگام تولد نقش داشته باشند
مریم خوانساری، علیرضا ایمانی، مهدیه فقیهی، مسعود عالی انوری، مریم مقیمیان، حمیدرضا صادقی‌پور رودسری،
دوره 69، شماره 11 - ( 11-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: کراتین کیناز- MB شاخص بیوشیمیایی است که در ارزیابی آسیب‌های ناشی از ایسکمی و انفارکتوس قلبی مورد سنجش قرار می‌گیرد. در این مطالعه اثر تجویز اکسی‌توسین در طی ایسکمی و پرفیوژن مجدد بر سطح کراتین کیناز- MB مایع کرونری و نیز نقش گیرنده اکسی‌توسین، نیتریک اکساید، پروستاسایکلین و کانال‌های پتاسیمی وابسته به آدنوزین تری‌فسفات میتوکندریایی در قلب ایزوله مدل ایسکمی/ پرفیوژن مجدد ارزیابی شده است.
روش بررسی:
پس از بیهوش کردن موش صحرایی، قلب جدا شده و به دستگاه لانگندورف انتقال می‌یافت. در گروه ایسکمی/ پرفیوژن مجدد، ۳۰ دقیقه ایسکمی و متعاقبا 120 دقیقه پرفیوژن مجدد ایجاد شد. در گروه اکسی‌توسین، اکسی‌توسین از پنج دقیقه انتهای ایسکمی به‌مدت 25 دقیقه خون‌رسانی شد. در سایر گروه‌ها، قبل از پرفیوژن اکسی‌توسین به‌ترتیب ال- نیم (مهارکننده نیتریک اکساید سنتاز)، اتوسیبان (مهارکننده غیراختصاصی گیرنده اکسی‌توسین)، 5- هیدروکسی دکویینات (مهارکننده کانال‌های پتاسیمی وابسته به آدنوزین تری‌فسفات میتوکندریایی) و ایندومتاسین (مهارکننده غیراختصاصی سیکلواکسیژناز) پرفیوز شدند. در تمامی گروه‌ها، سطح آنزیم کراتین کیناز- MB در مایع کرونری در انتهای پرفیوژن مجدد اندازه‌گیری گردید. هم‌چنین میزان جریان مایع کرونری در فواصل زمانی مشخصی سنجیده شد. 
یافته‌ها:
استفاده از غلظت 11-10 مولار اکسی‌توسین در گروه اکسی‌توسین، آنزیم کراتین کیناز-MB را در مقایسه با گروه ایسکمی/ پرفیوژن مجدد به‌طور معنی‌داری کاهش داد و استفاده از هر یک از مهارکننده‌ها اثر اکسی‌توسین را حذف نمود.
نتیجه‌گیری:
تجویز اکسی‌توسین سبب کاهش سطح آنزیم کراتین کیناز- MB در مایع کرونری گردیده و استفاده از اتوسیبان، ال- نیم، 5- هیدروکسی دکویینات و ایندومتاسین سبب مهار اثر کاهندگی اکسی‌توسین بر مقدار کراتین کیناز- MB شد.


کامران رخشان، جواد نصرالله‌زاده، سید‌محمد‌حسین نوری‌موگهی، شبنم بابازاده، حمیدرضا صادقی‌پور رودسری،
دوره 71، شماره 5 - ( مردادماه 1392 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان پستان یکی‌از مهم‌ترین علل مرگ‌ومیر زنان به‌شمار می‌رود. یکی‌از تغییرات بیان ژنی دخیل در سرطان پستان، افزایش بیان ژن رسپتور فاکتور رشد اپیدرمال انسانی (HER2/neu) می‌باشد. تغذیه بر تنظیم ترشح هورمون‌ها و میزان خطر ابتلا به سرطان پستان تاثیر می‌گذارد. یکی‌از این عوامل میزان و نوع چربی‌های موجود در رژیم غذایی است. در این مطالعه اثر مصرف رژیم‌های غذایی حاوی روغن گامالینولنیک‌اسید (GLA) و دوکوزاهگزاانوییک اسید (DHA) به‌تنهایی و یا همراه با تزریق داروی پاکلی‌تاکسل (تاکسول) در درمان تومورهای پستان موش‌های ماده مورد بررسی قرار گرفت.
روش بررسی: تعداد 30 سر موش ماده از نژاد Balb/c به‌طور تصادفی در شش‌گروه پنج‌تایی مورد بررسی قرار گرفتند. تومور پستان توسط روش کاشت تومور در موش‌ها القا شد. موش‌ها رژیم غذایی حاوی روغن‌های DHA و GLA دریافت کردند.
یافته‌ها: در تمامی گروه‌ها به‌جز گروه‌های دریافت‌کننده‌ی روغن DHA و DHA همراه با تاکسول، وزن حیوانات در پایان مطالعه نسبت به ابتدای مطالعه کاهش معنی‌دار نشان داد. میانگین حجم تومور در گروه‌های دریافت‌کننده‌ی روغن ذرت همراه با تاکسول (01/0P<)، روغن DHA (05/0P<) و روغن DHA همراه با تاکسول (001/0P<) در مقایسه با گروه کنترل کاهش معنی‌داری داشت. میزان بیان ژن HER-2 در گروه دریافت‌کننده‌ی روغن DHA همراه با تاکسول نسبت به گروه کنترل به‌طور معنی‌داری کاهش یافت (05/0P<).
نتیجه‌گیری: مصرف روغن DHA در کنار شیمی‌درمانی با داروی تاکسول باعث کاهش آثار تومورال در تومور بدخیم پستان شد و می‌تواند به‌عنوان راه‌کاری برای درمان سرطان پستان مورد توجه قرار گیرد.

الهام هراتی، حمیدرضا صادقی‌پور رودسری، بهجت سیفی، محمد کمالی‌نژاد، سارا نیک سرشت،
دوره 71، شماره 10 - ( دی ماه 1392 )
چکیده

زمینه و هدف: افسردگی پس از زایمان نوعی افسردگی ماژور است. استرس اکسیداتیو یکی از عوامل دخیل در پاتوفیزیولوژی افسردگی ماژور می‌باشد. بنابراین داروهایی که دارای عمل آنتی‌اکسیدانی می‌باشند، می‌توانند به‌عنوان هدف جالب توجهی برای درمان اختلالات افسردگی باشند. بابونه و سلنیوم منابع طبیعی آنتی‌اکسیدان هستند. هدف این مطالعه بررسی اثرات عصاره بابونه و سلنیوم بر افسردگی پس از زایمان و سیستم اکسیدان- آنتی‌اکسیدان می‌باشد. روش بررسی: در این مطالعه تجربی 70 سر موش سوری ماده بالغ در هفت گروه ده‌تایی مورد استفاده قرار گرفت. پس از مدل‌سازی افسردگی پس از زایمان با پروژسترون، در گروه‌های درمانی بسته به گروه مورد نظر، ترکیبات عصاره بابونه mg/kg 300، سلنیوم mg/kg 1/0 و ترکیب عصاره بابونه+ سلنیوم با دوزهای ذکر شده به صورت گاواژ و در گروه استاندارد ایمی‌پرامین mg/kg 15 داخل صفاقی، یک ساعت پیش از ارزیابی سیستم حرکتی و تست شنای اجباری (Forced swimming test) به موش‌ها داده شدند. برای بررسی نقش سیستم اکسیدان- آنتی‌اکسیدان پلاسما، پارامترهای بالانس پرواکسیدان- آنتی‌اکسیدان (Prooxidant-antioxidant balance) و مالون‌دی‌آلدهید (Malondialdehyde) پلاسما اندازه‌گیری شدند. یافته‌ها: تمام گروه‌های درمانی و گروه استاندارد زمان بی‌حرکتی کم‌تری از گروه کنترل داشتند (05/0>Р). تغییرات معناداری در پارامترهای استرس اکسیداتیو (PAB و MDA) در گروه‌های درمانی و گروه استاندارد نسبت به گروه کنترل مشاهده نشد. غلظت MDA در گروه پروژسترون Withdrawalنسبت به گروه سالین کم‌تر می‌باشد، ولی اختلاف و کاهش آن معنادار نمی‌باشد. در گروه ترکیب عصاره بابونه+ سلنیوم غلظت MDA پلاسما نسبت به گروه پروژسترون Withdrawal(گروه کنترل) افزایش یافته، اگرچه افزایش آن معنادار نمی‌باشد. نتیجه‌گیری: بابونه و سلنیوم دارای اثرات ضدافسردگی در مدل تجربی افسردگی پس از زایمان القا شده با پروژسترون می‌باشند. به نظر می‌رسد این ترکیبات در این مدل تجربی افسردگی پس از زایمان از طریق اثر بر سیستم اکسیدان-آنتی‌اکسیدان در بهبود علایم افسردگی موثر نبوده و از طریق مسیر دیگری اثرات ضدافسردگی خود را اعمال کرده‌اند.
زهرا رضایی، سیده ساره حیدری بازاردهی، عزیزه قاسمی‌نژاد، امیرسعید صادقی، بتول قربانی یکتا،
دوره 71، شماره 11 - ( بهمن ماه 1392 )
چکیده

زمینه و هدف: به‌منظور شناسایی روش موثرتر در سقط درمانی سه‌ماهه اول حاملگی، در زنان مراجعه‌کننده به بیمارستان جامع زنان طی سال‌های 91-1390، ما نتایج درمانی ترکیب میزوپروستول و لتروزول در مقابل میزوپروستول به‌تنهایی در ختم حاملگی‌های از دست‌رفته زیر 9 هفته را در یک کارآزمایی بالینی تصادفی کنترل‌شده مقایسه نمودیم. روش بررسی: تعداد 214 زن باردار با درخواست سقط پزشکی در سه‌ماهه اول حاملگی به دو گروه درمانی تجویز میزوپروستول و لتروزول و میزوپروستول به‌تنهایی تقسیم شدند. سقط موفقیت‌آمیز جنین، میزان کورتاژ، عوارض جانبی ثبت و آنالیز شد. یافته‌ها: سقط کامل در 174 بیمار (3/81%) انجام پذیرفت که در گروه میزوپروستول در 84 بیمار (5/78%) و در گروه ترکیبی در 90 بیمار (1/84%) مشاهده شد. بعد از دریافت 800 میکروگرم میزوپروستول در 37 مورد (3/17%) دفع کامل داشتیم که 13 مورد (12%) مربوط به گروه میزوپروستول و 24 مورد (5/22%) مربوط به گروه ترکیبی بود. پس‌از دریافت 1600 میکروگرم میزوپروستول در 137 مورد (4/77%) دفع کامل داشتیم که 71 مورد (5/75%) آن مربوط به گروه میزوپروستول و 66 مورد آن (5/79%) مربوط به گروه ترکیبی بود. این اختلاف‌ها از لحاظ آماری معنادار نبود (05/0P>). 17 مورد (9/15%) کورتاژ در گروه ترکیبی در برابر 23 مورد (5/21%) در گروه میزوپروستول به‌تنهایی ثبت شد (05/0P>). عوارض مانند اسهال، تب، تاکیکاردی و درد در دو گروه مشابه بودند (05/0P>). نتیجه‌گیری: میزوپروستول به‌تنهایی به‌اندازه ترکیب میزوپروستول و لتروزول موثر می‌باشد. براساس نتایج این مطالعه استفاده از میزوپروستول در ترکیب با لتروزول روش موثر، ایمن و ارزان است.
بهاره حبیبی، بهجت سیفی، حمیدرضا صادقی‌پور رودسری، علی‌اکبر امیرزرگر، سید محمد حسین نوری موگهی،
دوره 71، شماره 12 - ( اسفند 1392 )
چکیده

زمینه و هدف: واریکوسل اتساع شبکه وریدی طناب اسپرماتیک است که اثرات تخریبی و وابسته به زمانی را سبب می‌شود. از این‌رو اثرات آن را در طول زمان بر میزان IL-6 و اینترفرون-گاما در سرم و بافت بیضه، بر تعداد سلول‌های سرتولی و اسپرماتوگونی، قطر لوله‌های منی‌ساز و فعالیت اسپرم در موش‌های نابالغ بررسی نمودیم. روش بررسی: تعداد 36 سر موش نابالغ (6-5 هفته) بررسی شدند. گروه شم تحت عمل جراحی شم قرار گرفت و در گروه واریکوسل با بستن ورید کلیوی، واریکوسل القا گردید. 9، 11 و 13 هفته بعد از جراحی، نمونه‌ی سرم، سمن و بافت بیضه برای بررسی‌های بافت‌شناسی (شمارش سلول‌های سرتولی، اسپرماتوگونیا، قطر لوله‌های منی‌ساز)، درصد تحرک و زنده‌مانی اسپرم و میزان سایتوکین‌ها جمع‌آوری شد. یافته‌ها: واریکوسل سبب افزایش معناداری در غلظت IL-6 و INF-γ سرم و بافت بیضه در مقایسه با گروه شم و گروه واریکوسل زمان قبل شد )]18±142V.S 76±442)W11 (86±266V.S 77±605)W13:IL-6 سرم ](21±300V.S 36±1148)W11 (21±300V.S 36±1148)W13:IL-6 بافت[. ](212±488V.S 38±1578)W11 (320±1002V.S 707±2025) W13: INF-γ سرم[، ](10±62V.S 17±135)W11 (2±91V.S 16±182)W13: INF-γ بافت[ (05/0>P). واریکوسل با گذشت زمان تعداد سلول‌های سرتولی (05/0>P) و اسپرماتوگونی را نسبت به گروه شم و گروه واریکوسل قبل کاهش داد (05/0>P). در بررسی لوله‌های منی‌ساز، قطر داخلی، خارجی و ضخامت آن در مقایسه با گروه شم مربوطه و گروه واریکوسل قبل کاهش داشت. ](2/10±103V.S 2/12±104)W11 (2/12±123V.S 7/1±100)W13: قطر داخلی[، ](6/9±207V.S 4/7±238)W11 (7/13±244V.S 6/9±207)W13: قطر خارجی[، ](2/5±76V.S 5/1±64)W11 (4/0±62V.S 2/5±76)W13: ضخامت لایه اپیتلیالی[ (05/0>P). در همه‌ی گروه‌ها، تمام گونه‌های تحرک و زنده‌مانی اسپرم در مقایسه با گروه شم مربوطه کاهش یافت (05/0>P). نتیجه‌گیری: القای واریکوسل با گذشت زمان اثرات مخربی بر سطح سایتوکین‌های التهابی دارد و سبب کاهش تعداد سلول‌های سرتولی، اسپرماتوگونی، کاهش قطر لوله‌های منی‌ساز و کاهش تحرک و زنده‌مانی اسپرم می‌گردد.
سلوا سادات مصطفوی ده رئیسی، سید مهدی سادات، فاطمه داوری تنها، محمدرضا آقاصادقی، مهدی صفرپور، پریناز عباسی رنجبر، احمد ابراهیمی،
دوره 72، شماره 8 - ( آبان 1393 )
چکیده

زمینه و هدف: لیومیوم‌های رحمی شایع‌ترین تومور خوش‌خیم رحمی در زنان می‌باشد که تقریبا 40-20 درصد زنان در سن باروری به این بیماری مبتلا می‌باشند. استروژن نقش مهمی در پاتوژنز لیومیوما ایفا می‌کند. از جمله ژن‌های درگیر در بیوسنتز استروژن گلوتاتیون S- ترانسفراز می‌باشد. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط میان پلی‌مورفیسم GSTP1 Ile105Val و خطر ابتلا به لیومیوم رحمی در جمعیت ایرانی بود. روش بررسی: این مطالعه مورد- شاهدی از آبان 1391 تا شهریور 1392 روی 50 زن مبتلا به لیومیوم رحمی و 50 زن سالم در انستیتو پاستور ایران انجام گرفت. مولکول DNA ژنومیک این افراد از لکوسیت‌های خون محیطی به‌روش استاندارد فنل- کلروفرم استخراج شد. پس از استخراج DNA، پلی‌مورفیسم GSTP1 Ile105Val به‌وسیله تکنیک Amplification Refractory Mutation System Polymerase Chain Reaction (ARMS-PCR) تعیین ژنوتیپ گردیدند. بررسی ارتباط میان پلی‌مورفیسم ایزولوسین/والین و شانس ابتلا به بیماری به‌کمک نرم‌افزار SPSS ویراست 18 انجام شد. یافته‌ها: آنالیز داده‌های به دست آمده در مورد پلی‌مورفیسم GSTP1 Ile105Val نشان داد که وجود اختلاف معنادار در فراوانی ژنوتیپی در دو گروه مورد و شاهد بود (0001/0P<). بر مبنای نتایج به‌دست آمده حضور آلل والین شانس ابتلا به میوم رحمی در حاملین این الل را در مقایسه با افراد غیرحامل به‌طور تقریبی به میزان سه برابر افزایش می‌داد. 34/3 ((15/6-82/1)CI:، 34/3OR:) برابر بود. نتیجه‌گیری: نتایج حاصل از مطالعه نشان دادکه پلی‌مورفیسم GSTP1 Ile105Val با خطر ابتلا به بیماری لیومیوم رحمی در جمعیت ایران ارتباط دارد. اگرچه انجام مطالعات بیشتر با حجم نمونه بالاتر در سایر جمعیت‌ها و قومیت‌ها به منظور تایید نتایج حاصل در این تحقیق ضروری است.
محمدرضا بذر افشانی، سعیده پرورش، علی صادقی لطف‌آبادی، فاطمه‌السادات حسینی،
دوره 72، شماره 9 - ( آذر 1393 )
چکیده

زمینه و هدف: ریفلاکس وزیکویورترال (Vesicoureteral Reflux, VUR) جریان برگشتی ادرار از مثانه به‌طرف حالب و به‌سمت کلیه است. ریفلاکس وزیکویورترال شایع‌ترین بیماری ارثی سیستم ادراری- تناسلی است که باعث افزایش استعداد به عفونت ادراری در کودکان می‌شود. با توجه به اینکه روش‌های رایج تشخیصی VUR برای کودکان و والدین آنها ناخوشایند است از این‌روی آنالیزهای مولکولی از جمله بررسی ژن‌های آنتی‌ژنی لکوسیتی انسان شاید به شناسایی ژن مسبب کمک نماید. روش بررسی: این مطالعه بر روی 40 کودک که به‌علت Urinary Tract Infection (UTI) در بیمارستان افضلی‌پور، دانشگاه علوم پزشکی کرمان بستری و VUR اولیه توسط Voiding Cystourethrogram (VCUG) در آنها اثبات شده بود، انجام گردید. 40 کودک نیز پس از ارزیابی کامل اورولوژیکی و تایید عدم وجود VUR در گروه کنترل قرار گرفتند. DNA از نمونه خون کامل استخراج و با استفاده از روش Polymerase Chain Reaction- Sequence-Specific Priming (PCR-SSP) تکثیر داده شده و میران فراوانی آلل‌های HLA-DR و HLA-DQ در دو گروه دو مقایسه گردیدند. یافته‌ها: فراوانی آنتی‌ژن HLA-DR17 در بیماران دارای VUR به‌طور معناداری بیشتر از افراد کنترل بود (039/0P=). در حالی‌که فراوانی آنتی‌ژن HLA-DR16 در گروه بیماران دارای VUR به‌طور معناداری کمتر از گروه کنترل بود (024/0P=). از طرف دیگر، فراوانی آنتی‌ژن HLA-DQ2 در بیماران دارای VUR به‌طور معناداری بیشتر از افراد کنترل بود (002/0P=). همچنین فراوانی هاپلوتیپ‌های (1 و 17) HLA-DRB1 و (2 و 7) HLA-DQB1 در بیماران VUR به‌طور معناداری بیشتر از افراد گروه کنترل بود (027/0P= و 01/0P=). نتیجه‌گیری: امکان دارد که استعداد بروز ریفلاکس تا حدی توسط ژن‌های HLA کنترل شود که لوکوس مسئول آن به احتمال زیاد در نزدیکی ژن‌های DRB1 و DQB1 قرار دارد.
سلوا سادات مصطفوی ده رئیسی، سید مهدی سادات، فاطمه داوری تنها، محمدرضا آقاصادقی، گلناز بهرامعلی، مهدی صفرپور، احمد ابراهیمی،
دوره 72، شماره 10 - ( دی 1393 )
چکیده

زمینه و هدف: میوم‌های رحمی شایعترین تومورهای جامد لگنی در زنان هستند که تقریبا 25% زنان در سنین باروری به این بیماری مبتلا می‌باشند. آنزیم گلوتاتیون S- ترانسفراز در فرآیند حفاظت سلولی نقش داشته که نقص در آن می‌تواند با خطر ابتلا به بیماری در ارتباط باشد. بنابراین در پژوهش حاضر به بررسی نقش پلی‌مورفیسم‌های شایع ژن گلوتاتیون S- ترانسفراز (GSTT1, GSTM1) در استعداد ابتلا به میوم رحمی در جمعیت ایرانی پرداخته شد. روش بررسی: مطالعه مورد- شاهدی حاضر از آبان ماه 1391 تا شهریور 1392 بر روی 50 زن مبتلا به میوم رحمی و 50 زن سالم در انستیتو پاستور ایران انجام گرفت. DNA ژنومیک از لکوسیت‌های خون محیطی به روش Salting out استخراج شد. پلی‌مورفیسم‌های GSTT1 و GSTM1 به‌وسیله تکنیک Gap-polymerase chain reaction (gap-PCR) ژنوتیپ شدند. یافته‌ها: در این مطالعه افراد مبتلا به میوم رحمی با دامنه سنی 49-16 سال و افراد سالم با دامنه سنی 39-20 سال مورد بررسی قرار گرفتند. یافته‌های به‌دست آمده نشان داد فراوانی ژنوتیپ‌های null GSTT1 و GSTM1 در بین گروه بیمار بیشتر از گروه سالم بود. (به ترتیب (8/10-4/1CI:، 009/0P=) و (37/9-35/1CI:، 01/0P=)). از سوی دیگر خطر ابتلا به میوم رحمی در افراد دارای ژنوتیپ null ترکیبی GSTT1/M1 در مقایسه با سایر افراد بیشتر بود (41/167-20/2CI:، 007/0P=). نتیجه‌گیری: در این مطالعه، بین پلی‌مورفیسم‌های ژن GSTT1 و GSTM1 و بروز بیماری میوم رحمی ارتباط معناداری مشاهده گردید. اگرچه انجام مطالعات با حجم نمونه بالاتر در سایر جمعیت‌ها و قومیت‌ها به منظور تایید نتایج حاصل در این پژوهش پیشنهاد می‌گردد.
مهرداد محمدپور، محمدصالح صادقی،
دوره 72، شماره 10 - ( دی 1393 )
چکیده

چشم‌ها و سیستم بینایی امکان دریافت اطلاعات از محیط را برای انسان میسر می‌سازند، به‌طوری که 90% اطلاعات انسان از طریق مشاهده کسب می‌گردد. از این رو سلامت و عملکرد صحیح این ارگان همواره حایز اهمیت بوده است. بیماری‌های تهدیدکننده بینایی سالانه موجب از بین رفتن بینایی میلیون‌ها انسان می‌گردد، در حالی که با دستیابی به درمان‌های مناسب می‌توان از بسیاری از آسیب‌های چشمی جلوگیری نمود. با وجود پیشرفت‌های علمی در دهه‌های اخیر در زمینه پزشکی، هنوز چالش‌های بسیاری در زمینه چشم‌پزشکی و بیماری‌های چشمی وجود دارد. در زمینه درمان‌های چشمی، عمده چالش‌های پیش‌رو نشأت گرفته از ضعف‌های فارماسیوتیکال است و این بدان معناست که با وجود در دست داشتن داروهایی مناسب برای درمان عوارض چشمی، هنوز موفق نشده‌ایم به روشی مناسب برای به‌کارگیری این داروها دست یابیم. منظور از به‌کارگیری مناسب دارو آن است که ماده مؤثره با کمترین عوارض، بیشترین منفعت و بیشترین پذیرش برای بیمار به هدف مورد نظر رسانده شود. عدم توانایی دارورسانی مؤثر به چشم ناشی از فیزیولوژی و آناتومی ویژه این ارگان می‌باشد، از این‌رو غلبه بر ضعف‌های مذکور نیازمند شناخت کامل ویژگی‌های چشم و همچنین آشنایی با سیستم‌های نوین دارورسانی می‌باشد. می‌توان امیدوار بود که با به‌کارگیری و طراحی سیستم‌های نوین دارورسانی، که بیشتر از نانوذرات بهره می‌برند، بتوان بر بسیاری از چالش‌های دارورسانی چشمی غلبه نمود. هدف از انجام مطالعه حاضر، مروری بر ساختار چشم، چالش‌های پیش‌رو در دارورسانی چشمی، آشنایی با علم نانو و رویکردهای این علم در عرصه چشم‌پزشکی و راهکارهای طراحی یک سیستم موضعی جهت دارورسانی مؤثر به بافت چشم بود.
مینا رنجبران، حمیدرضا صادقی‌پور رودسری، سارا نیک‌سرشت، سحابه اعتباری،
دوره 72، شماره 11 - ( بهمن 1393 )
چکیده

زمینه و هدف: به‌طور تقریبی 80-50% زنان، درجاتی از افسردگی پس از زایمان را تجربه می‌کنند. استرس اکسیداتیو در بسیاری از بیماری‌ها از جمله افسردگی نقش دارد. سیستم اندوکانابینویید، سیستم تنظیم‌کننده عصبی است و به‌نظر می‌رسد سطوح اندوکانابینوییدها در زنان افسرده کاهش می‌یابد. هدف مطالعه حاضر، ارزیابی فعالیت شاخص‌های آنتی‌اکسیدانی و اندوکانابینوییدی در زنان مبتلا به افسردگی پس از زایمان بود. روش بررسی: در یک بررسی مورد- شاهدی در مرکز بهداشتی درمانی 12 بهمن از اردیبهشت تا شهریور 1389، 130 نفر از زنان وارد مطالعه شدند. 6-4 هفته پس از زایمان، زنان بر مبنای امتیاز پرسشنامه افسردگی ادینبرگ به‌طور مساوی به دو گروه نرمال و مبتلا به افسردگی پس از زایمان تقسیم‌بندی شدند. در این افراد سطوح سرمی مالون‌دی‌آلدهید (MDA)، ظرفیت تام آنتی‌اکسیدانی (TAC)، کاتالاز (CAT) گلبول قرمز، آناندامید (N-arachidonoylethanolamine, AEA) و 2-آراشیدونیل‌گلیسرول (2-AG) اندازه‌گیری شد. یافته‌ها: براساس پرسشنامه ادینبرگ، شغل زنان (001/0P<)، شغل همسر (001/0P<)، رضایت از بارداری از سوی همسر (05/0P<) و مدت زمان ازدواج (05/0P<) با افسردگی پس از زایمان ارتباط معنادار نشان داد. در سطوح سرمی MDA و CAT در گلبول قرمز بین دو گروه اختلاف معنادار مشاهده نگردید. TAC در بیماران مبتلا به افسردگی پس از زایمان به‌طور معناداری کاهش یافت (05/0P<). سطوح سرمی AEA و 2-AG در بیماران افسرده نسبت به افراد نرمال کاهش معنادار نشان داد (01/0P<). نتیجه‌گیری: شغل زنان، شغل همسران، رضایت از بارداری از سوی همسر و طول زندگی مشترک با افسردگی پس از زایمان ارتباط دارد. با مشاهده کاهش سطوح TAC، AEA و 2-AG، به‌نظر می‌رسد که سیستم‌های آنتی‌اکسیدانی و غلظت اندوکانابینوییدها هر دو در بروز افسردگی پس از زایمان نقش دارند.
نمامعلی آزادی، شهرام صادقی، محمد حسین ساقی،
دوره 73، شماره 5 - ( مرداد 1394 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از بخش‌های کلیدی بیمارستان، مراقبت‌های ویژه است که به‌منظور جلوگیری در اختلال خواب بیماران، سطح تراز صوتی در آن نبایستی در طول روز از ۴۵ و در شب از ۳۵ دسی‌بل تجاوز کند. هدف از این مطالعه تعیین میزان تراز صوتی در بخش‌های مراقبت‌های ویژه بزرگسالان و نوزادان بیمارستان‌های شهر سنندج بود. روش بررسی: این مطالعه مقطعی، از اردیبهشت تا خرداد سال ۱۳۹۱ در بخش‌های مراقبت ویژه بزرگسالان و نوزادان سه بیمارستان عمده شهر سنندج (بعثت، توحید و تامین اجتماعی) انجام شد. تراز صوت طی ۲۴ ساعت و در فواصل دو ساعته به‌مدت هفت روز با استفاده از دستگاه ترازسنج صوتیTES 1358, Sound Level Meter (SLM) (Obsnap Instruments, Taiwan) انجام گرفت. زمان آزمایش ۲۸ روز به‌طول انجامید و طی این مدت ۳۳۶ رکورد از سطح صدا به‌دست آمد. یافته‌ها: میانگین سطح صدا در بخش‌های مورد مطالعه در شب از ۶۵ تا ۷۱ دسی‌بل متغیر و در روز اندکی بیش از مقدار آن در شب بود. تفاوت اندکی بین میانگین تراز صوتی در ساعات مختلف شبانه روز و همچنین روزهای هفته دیده شد. تحلیل داده‌ها با استفاده از مدل اثرات آمیخته تفاوت معناداری را بین بخش مراقبت‌های ویژه در بیمارستان‌های مختلف نشان داد (001/0P<). نتیجه‌گیری: تراز صوتی در بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان‌های شهر سنندج در تمام ساعات و روزهای هفته فراتر از حد استاندارد بود.
سمیه زمانی، فاطمه فتوحی چاهوکی، زهرا نورمحمدی، سعیده صادقی نشاط، وحیده مظاهری، علی ترابی، بهرخ فرهمند،
دوره 73، شماره 7 - ( مهر 1394 )
چکیده

زمینه و هدف: ویروس آنفلوآنزا یکی از عوامل مرگ‌ومیر بالا در جهان است. پژوهشگران به استفاده از آنتی‌ژن‌های حفاظت‌شده این ویروس (مانند زیرواحد کوچک مولکول گلیکوپروتیین هماگلوتینین) به‌منظور ساخت واکسن و پژوهش‌های سرولوژیک توجه خاص دارند. این پژوهش با هدف تولید آنتی‌بادی‌های پلی‌کلونال علیه HA2 با کارایی لازم اجرا شد. روش بررسی: این پژوهش از نوع علوم پایه (در زمینه تولید فرآورده) بود و از مهر 1392 تا خرداد 1393 در بخش آنفلوآنزا انستیتو پاستور تهران انجام شد. پروتیین‌ نوترکیب HA2 به‌همراه ادجوانت فروند از طریق عضلانی به خرگوش تزریق شد و کارایی سرم خرگوش به‌وسیله تست‌های نفوذ شعاعی (Radial immunodiffusion, RID) و وسترن‌بلاتینگ بررسی شد. یافته‌ها: در تست‌ RID خط و هاله رسوبی مشاهده شد. همچنین نتایج وسترن‌بلاتینگ برای آنتی‌سرم HA2 مثبت بود. نتیجه‌گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که آنتی‌بادی علیه پروتیین HA2 تولید و پاسخ ایمنی هومورال به‌خوبی القا گردیده است.


جلال مولودی، سید‌علی کشاورز، رضا پاکزاد، ناصر صدقی، ترانه صادقی، فواد علیمرادی،
دوره 73، شماره 11 - ( بهمن 1394 )
چکیده

زمینه و هدف: به‌تازگی بر نقش التهاب و استرس اکسیداتیو در پاتوفیزیولوژی فیبریلاسیون دهلیزی پس از عمل جراحی قلب تاکید شده است. پژوهش کنونی با هدف تجویز ویتامین C به‌عنوان یک آنتی‌اکسیدان در جهت کاهش بروز فیبریلاسیون دهلیزی پس از جراحی بای‌پس کرونری انجام شد.

روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی دوسوکور، 290 بیمار که در مرکز قلب و عروق شهید رجایی از فروردین 1392 تا دی 1393 تحت عمل جراحی عروق کرونری قرار گرفته بودند، به‌طور تصادفی به گروه‌های مداخله و کنترل تقسیم شدند. گروه مداخله بلافاصله پیش از عمل جراحی در اتاق عمل g 2 ویتامین C به‌صورت داخل وریدی و به‌دنبال آن g 1 دوز خوراکی برای چهار روز پس از عمل دریافت کردند و گروه کنترل پلاسبو دریافت کردند. دو گروه از نظر آریتمی‌های دهلیزی و بطنی پس از عمل، اقامت در بخش مراقبت‌های ویژه و مدت بستری در بیمارستان مقایسه شدند.

یافته‌ها: 113 نفر در گروه مداخله و 177 نفر در گروه کنترل (191 مرد و 99 زن) با میانگین سنی 40/14±40/55 سال در دو گروه قرار گرفتند. بروز فیبریلاسیون دهلیزی پس از عمل در گروه کنترل 55% بود در حالی‌که در گروه مداخله 35% بود (001/0P=). مدت زمان اینتوباسیون در گروه مداخله 91/3±8/11و در گروه کنترل 51/9±14/14 ساعت بود (004/0P=). همچنین میزان تخلیه‌ی درناژ در گروه مداخله کمتر از گروه کنترل بود (003/0P=). بروز فیبریلاسیون بطنی معنادار نبود (159/0P=).

نتیجه‌گیری: مکمل ویتامین C به‌دلیل کاهش فیبریلاسیون دهلیزی پس از جراحی عروق کرونری و بهبود شرایط جراحی از جمله کاهش مدت زمان اینتوباسیون، اثرات مفیدی می‌تواند داشته باشد.


یوسف شفایی، وحید صادقی فرد، بیتا شهباززادگان،
دوره 74، شماره 12 - ( اسفند 1395 )
چکیده

زمینه و هدف: قطع کامل دست از سطح کف دست در اثر کار با اشیاء برقی تیز و برنده زندگی روزمره افراد را مختل می‌نماید. پیوند عضو آسیب دیده موجب بهبود کیفیت زندگی فرد و شکل ظاهری و توان عملکردی اندام مورد نظر می‌شود.

معرفی بیمار: بیمار مرد جوانی که در حین کار کردن با دستگاه علف بر برقی دچار قطع کامل دست راست از ناحیه وسط کف دست شده بود به‌طوری‌که همزمان دچار تخریب و له شدگی شدید بند دیستال انگشت اول دست راست نیز شده بود. بیمار پس از مراجعه به اورژانس بیمارستان دکتر فاطمی شهرستان اردبیل، (سال 1392 بهمن ماه) تحت عمل جراحی پیوند کف دست قطع شده قرار گرفت.

نتیجه‌گیری: قطع کامل دست و پیوند موفقیتآمیز آن جزو موارد کمیاب و قابل گزارش می‌باشد. پیوند دست از ناحیه قطع شده کامل کف دست و پیگیری‌های بیمار در طی 10 ماه حاکی از موفقیت‌آمیز بودن عمل داشت. خون‌رسانی دست بیمار و حرکات انگشت و پیشرفت عصبی از نظر حسی در طی این مدت در حد قابل قبول بود.


فریبا جعفری، محمدعلی نیلفروش‌زاده، هانیه شریفیان کوپائی، گیتا فقیهی، سیدمحسن حسینی، فاطمه سخنوری، نازلی انصاری، گیتی صادقیان،
دوره 75، شماره 1 - ( فروردین 1396 )
چکیده

زمینه و هدف: به‌دلیل بروز عوارض و شکست درمانی تلاش جهت یافتن داروهای جدید برای بیماری آکنه ولگاریس کماکان در جریان است. امپرازول دارای اثرات آنتی‌باکتریال و آنتی‌آندروژنی بوده و می‌تواند درمان بالقوه آکنه ولگاریس باشد. پژوهش کنونی با هدف بررسی اثربخشی امپرازول توام با محلول اریترومایسین در مقایسه با داکسی‌سیکلین طراحی گردید.

روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی، بیماران با آکنه متوسط مراجعه‌کننده به مرکز تحقیقات بیماری‌های پوست و سالک اصفهان از مرداد ۱۳۹۳ تا آبان ۱۳۹۴ به‌طور تصادفی تحت درمان سه ماهه امپرازول به‌همراه محلول اریترومایسین ۴%، داکسی‌سیکلین به‌همراه محلول اریترومایسین ۴%، قرارگرفتند. معیارهای ورود شامل آکنه متوسط، عدم حساسیت به مهارکننده‌های پمپ پروتون، نداشتن بیماری فعال کبدی و کلیوی، عدم مصرف وارفارین، فنی‌تویین، دیازپام، سن بالاتر از ۱۲ سال بود. بارداری، شیردهی، سابقه حساسیت دارویی، مصرف فرآورده‌های موضعی (مانند رتینوییدها) و سابقه درمان سیستمیک آکنه یک ماه پیش از مطالعه، الیگومنوره، هیرسوتیسم، مصرف کنتراسپتیوهای خوراکی و بیماران با آکنه کنگولوباتا، آکنه فولمینانتو، آکنه بدن به‌تنهایی، معیارهای خروج بودند. پیش از شروع درمان بیماران از نظر هلیکوباکترپیلوری آزمایش شدند.

یافته‌ها: میزان ضایعات التهابی و غیرالتهابی در هر دو گروه کاهش یافته و با سن ارتباط معکوس داشت (۰/۰۲P=). تست هلیکوباکترپیلوری با کاهش ضایعات ارتباطی نداشت. از لحاظ عوارض درمان و رضایتمندی بین دو گروه درمانی تفاوتی مشاهده نشد. درصد عوارض پوستی در گروه درمانی امپرازول و داکسی‌سیکلین به‌ترتیب ۲۰/۵۸% و ۱۱/۴۲% و عوارض غیرپوستی ۲/۹۴% و ۱۴/۲۸% بود.

نتیجه‌گیری: امپرازول می‌تواند به‌عنوان یک درمان آلترناتیو موثر در درمان بیماران آکنه ولگاریس متوسط، به‌ویژه ضایعات غیرالتهابی مطرح گردد.


سید محمدرضا خاتمی، آرش جلالی، سعید صادقیان، المیرا زارع، فاطمه شکویی‌زاده، الهام رستمی،
دوره 76، شماره 1 - ( فروردین 1397 )
چکیده

زمینه و هدف: تنگی شریان کلیه عامل مهم فشارخون ثانویه و نارسایی پیشرفته کلیه در افراد مسن است. هدف از این مطالعه ایجاد یک مدل امتیازدهی برای تشخیص تنگی شریان کلیه براساس وجود ریسک فاکتورهای شناخته شده بود.
روش بررسی: در این مطالعه هم‌گروهی تاریخی که از فروردین ۱۳۸۰ تا اسفند ۱۳۹۵ در مرکز قلب تهران و با حمایت و نظارت مرکز تحقیقات نفرولوژی دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد، تعداد ۴۱۷۷ بیمار که در این فاصله آنژیوگرافی شریان کلیه شده بودند به‌طور اتفاقی به نسبت ۲:۱ در دو گروه مجموعه پیشگویی و اعتبارسنجی قرار داده شدند. مشخصات پایه بالینی و آزمایشگاهی ۲۷۷۰ بیمار در گروه پیشگویی مورد آزمون قرار گرفت. با تحلیل رگرسیون چندگانه، متغیرهای پیشگویی‌کننده تنگی شریان کلیه مشخص شدند و امتیازهای مخاطره برای هر یک محاسبه شد. سپس این مدل در گروه اعتبارسنجی محک زده شد.
یافته‌ها: احتمال وجود تنگی شریان کلیه در مجموعه پیشگویی ۱۴/۴% و در مجموعه ارزیابی ۱۳/۵% بود. سه عامل جنس مونث، سابقه فشارخون و فیلتراسیون گلومرولی به‌عنوان پیشگویی‌کننده‌های تنگی شریان کلیه مشخص شدند. با دادن ضریب، درجه خطر برای هر یک مشخص شد. مساحت زیر منحنی مشخصه عملیاتی (ROC) و فاصله اطمینان %۹۵ آن برای مدل نهایی برابر (۷۰/۸%- ۶۵/۰%) ۹/%۶۷ به‌دست آمد. احتمال وقوع تنگی شریان کلیه به‌طور تصاعدی با افزایش درجه خطر، زیادتر می‌شد. در ۱۴۰۲ بیمار در گروه اعتبارسنجی، این مدل درجه‌بندی خطر، قدرت تمایز خوبی نشان داد (۰/۷۶C statistic=).
نتیجه‌گیری: با این مدل ریاضی به‌سادگی می‌توان احتمال وجود تنگی شریان کلیه را پیش از انجام آنژیوگرافی تخمین زد.

سوگند تورانی، سلمان باش‌زر، شکوفه نیکفر، حمید رواقی، مهران صادقی،
دوره 76، شماره 6 - ( شهریور 1397 )
چکیده

زمینه و هدف: ترومبولیتیک درمانی گزینه مناسب درمانی در ساعات اولیه پس از شروع نشانه‌های بیماری در شرایط عدم دسترسی به آنژیوپلاستی اولیه برای درمان انفارکتوس حاد میوکارد با صعود قطعه ST (STEMI) می‌باشند. هدف این مطالعه ارزیابی ایمنی و اثربخشی استرپتوکیناز در مقایسه با داروی جدیدتر تنکتپلاز در درمان انفارکتوس حاد میوکارد بود.
روش بررسی: یک مطالعه مرور سیستماتیک و متاآنالیز می‌باشد که در شهریور ۱۳۹۶ در دانشگاه علوم پزشکی ایران انجام پذیرفت. پایگاه‌های داده‌ای MEDLINE, Cochrane library,Web of Science, EMBASE در فاصله سال‌های ۱۹۸۰ تا مارس ۲۰۱۷ به منظور پیدا کردن مطالعات ایمنی و اثربخشی بالینی به‌صورت الکترونیکی و ژورنال‌های قلب و عروق آمریکا، اروپا و ایران و کارآزمایی‌های در حال انجام به‌صورت دستی جستجو شدند. کارآزمایی‌های بالینی و مطالعات مشاهده‌ای مرتبط که به یکی از زبان‌های فارسی- انگلیسی و کره‌ای بودند وارد مطالعه شدند. ارزیابی کیفیت مطالعات توسط دو نفر به‌صورت جداگانه انجام گرفت و داده‌ها با استفاده از فرم استخراج داده‌های کاکرین صورت پذیرفت، سپس داده‌ها با نرم‌افزار Review Manager, Version 5.3 (The Nordic Cochrane Centre, Cochrane Collaboration, 2014, Copenhagen, Denmark) تجزیه و تحلیل شدند.
یافته‌ها: چهار مطالعه مورد-شاهدی وارد این پژوهش شدند. مطالعات دارای کیفیت بالا بودند. تفاوتی میان تنکتپلاز و استرپتوکیناز در خطر مرگ‌ومیر (۰/۴۰P=، ۱/۰۳-۰/۲۰ =%۹۵ CI، ۰/۴۵RR=)، افت فشارخون (۰/۳۳P=)، خونریزی (۰/۵۳P=، ۳/۹۹- ۰/۴۹ =۹۵% CI، ۱/۴۰=RR) و همچنین در پیامد ST-segment resolution >۵۰% (۰/۸۱P=) وجود نداشت.
نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان می‌دهد که اثربخشی و ایمنی استرپتوکیناز با داروی تنکتپلاز یکسان می‌باشد.


صفحه 5 از 6     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb