72 نتیجه برای جمال
اشرف جمال،
دوره 56، شماره 2 - ( 2-1377 )
چکیده
یافته های حاصل از لاپاروسکوپی 32 بیمار مبتلا به درد لگنی مزمن با یافته های حاصل از لاپاروسکوپی 62 زن سالم بدون درد که کاندید لاپاروسکوپی جهت بستن لوله بودند، مقایسه گردید. لگن طبیعی که شایعترین یافته بود، در 50% مبتلایان در مقایسه با 80/6 درصد گروه مقایسه دیده شد، که اختلاف معنی دار بود. اما اختلاف معنی داری بین یافته های چسبندگی لگنی، تخمدانهای پلی کیستیک و ضعف و شلی عضلات کف لگنی در دو گروه پیدا نشد.
اشرف جمال،
دوره 56، شماره 4 - ( 4-1377 )
چکیده
در یک مطالعه گذشته نگر بیمارانی که به علت توده لگنی در مدت سه سال در بیمارستان دکتر شریعتی مورد عمل جراحی قرار گرفته بودند از نظر نوع توده، منشا و فراوانی نسبی آن بررسی شدند. شایعترین توده ها، توده های تخمدانی با شیوع 88% بود که 58% موارد نئوپلاستیک و30% موارد غیرنئوپلاستیک بودند. توده های غیرتخمدانی 6% و توده های متاستاتیک تخمدان 2% کل توده ها را تشکیل دادند. شایعترین توده در گروه غیرنئوپلاستیک، کیست جسم زرد و در گروه نئوپلاستیک سرویسیت آدنوما بود. شایعترین تومور بدخیم از دسته اپی تلیال و سرویسیت آدنوکارسینوما بود. متوسط سنی در گروه نئوپلاستیک 42 سال (باستثنای کیست درموئید با متوسط سنی 33 سال) و در گروه غیر نئوپلاستیک 32 سال بود.
منصور جمالی زواره ای، ناهید صدیقی، زهرا علیزاده، علی منتظری، صغری جاروندی، مریم انصاری،
دوره 57، شماره 3 - ( 3-1378 )
چکیده
آسپیراسیون سوزنی پستان FNA) Fine needle aspiration) یک روش ارزان در تشخیص بالینی توده های پستانی است که بطور متداول در کشورهای زیادی انجام می شود. این تکنیک تا حد زیادی به اپراتور آن وابسته است، در نتیجه در گزارشهای ارائه شده در این زمینه تفاوتهای زیادی وجود دارد. به منظور ارزیابی کارآیی FNA در این مرکز، 198 بیمار خانم که از شهریور 76 تا شهریور 77 بعلت توده پستان FNA شده بودند، وارد مطالعه شدند. این بیماران در گروه سنی 14 تا 86 سال بودند. نتایج امتحان سیتولوژیک که بصورت مثبت قطعی، مشکوک، منفی قطعی و نمونه ناکافی گزارش شده بود، در دو گروه مثبت و منفی طبقه بندی شدند. 50 نفر از این بیماران که بیوپسی شده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند و نتیجه امتحان سیتولوژیک و پاتولوژیک آنان با یکدیگر مقایسه شد. بدین ترتیب حساسیت، ویژگی، ارزش اخباری مثبت و ارزش اخباری منفی به ترتیب معادل مقادیر زیر بدست آمد: 93%، 73%، 65% و 95%. یک مورد منفی کاذب و 7 مورد مثبت کاذب وجود داشت. یک مورد منفی کاذب در تشخیص بافت شناسی، Infiltrative Ductal Carcinoma و بیش از نیمی از موارد مثبت کاذب، در تشخیص بافت شناسی، فیبروآدنوم بوده اند. از این 7 مورد مثبت کاذب سیتولوژی، 6 مورد از نظر کلینیکی خوش خیم بوده اند، بنابراین با مقایسه نتایج فوق با آمار مشابه خارجی، بنظر می رسد با بکارگیری این روش ساده و ارزان و تلفیق نتایج آن با نمای بالینی بیمار، بتوان در موارد زیادی خط مشی درمانی بیمار را مشخص نمود.
اشرف جمال، سپهر مصداقی نیا،
دوره 58، شماره 4 - ( 4-1379 )
چکیده
یک مورد آترزی روده باریک که در طی حاملگی بعلت هیدرامنیوس مادر تشخیص داده شد، گزارش می شود. لوپ های متسع متعدد در شکم جنین، راهنمای تشخیص این مورد در سونوگرافی بود که پس از تولد، تنقیه باریم انسداد ژژنوم را مشخص و لاپاراتومی آنرا تایید کرد. آگاهی قبل از تولد والدین و آمادگی آنها جهت هرگونه تصمیم و پیشنهاد، کمک بسزایی به پزشکان نمود. همچنین تشخیص قبل از تولد باعث شد که تیم متخصصین جهت هرگونه اقدام آمادگی کامل را داشته باشند.
نسرین تک زارع، منصور جمالی زواره ای، کامران یارمحمدی، حمیدرضا فروتن، علیرضا تک زارع، محمد بربرستانی،
دوره 59، شماره 1 - ( 1-1380 )
چکیده
بافت عصبی با وجود نقش کلیدی که در اعمال حیاتی بدن دارد، بافتی بسیار دیر التیام شناخته شده است. جامعه پزشکی همواره کوشیده است روشهای موثری را برای ترمیم اعصاب آسیب دیده بیابد. استفاده از لیزرهای کم توان و سبک مانند لیزر هلیوم-نئون دریچه جدیدی را به رفع این معضل بزرگ، گشوده است. در این مطالعه 20 سر موش صحرایی (رت) به طور تصادفی در گروههای شاهد و تجربی قرار گرفتند. در روز جراحی، تحت بیهوشی عمومی و با رعایت شرایط استریل، عصب سیاتیک تحت فشار و آسیب واقع شد. روز جراحی، روز صفر محسوب گردید. از روز اول به صورت دوره ای به رت های گروه مورد لیزر کم توان هلیوم-نئون با طول موج ?=65nm تابانیده شد. در روزهای 3، 6، 9، ... و 27، کلیه رتها تحت آزمایش فیزیولوژیک سطح شیب دار قرار گرفتند. در روز بیست و هفتم کلیه رتها توسط اتر کشته شدند و عصب سیاتیک خارج شده و مورد مطالعه بافت شناسی قرار گرفت. در گروه تجربی قدرت و سرعت ترمیم عصب نسبت به گروه شاهد بیشتر بوده و اختلافات فوق از نظر آماری هم معنی دار شد. در نهایت به این نتیجه رسیدیم که تابش روزانه لیزر کم توان هلیوم-نئون بر عصب سیاتیک آسیب دیده موجب تسریع معنی دار فرآیند ترمیم عصب می گردد.
منصور جمالی زواره ای، گیتی ایروانلو، سوسن فرزان،
دوره 59، شماره 1 - ( 1-1380 )
چکیده
از آنجا که سرطان پستان از علل عمده مرگ و میر سرطان در زنان و شایعترین سرطان خانمها در ممالک غربی است و در کشور ما نیز براساس بررسی های به عمل آمده، شیوع بالایی دارد، توجه به کلیه یافته های کلینیکی و پاتولوژیکی این بیماری دارای ضرورت فراوان می باشد. در این مقاله رابطه بین درگیری غدد لنفاوی زیر بغل و درجه وخامت گرایی کارسینوم مهاجم مجرایی مورد بررسی قرار گرفته است. این مطالعه از نوع گزارش مورد (Case Series) می باشد. مجموعا 90 نفر از زنانی که به علت تشخیص کارسینوم مجرای پستان، تحت عمل جراحی ماستکتومی رادیکال قرار گرفته اند و نمونه بافت ایشان به بخش پاتولوژی بیمارستان امام ارسال شده است در این مطالعه مورد بررسی واقع شدند. همزمان با این بررسی، نمونه های تهیه شده از غدد لنفاوی موارد فوق نیز مورد مطالعه قرار گرفت. شایع ترین سن ابتلا به بیماری، بین 31 تا 40 سال بود. پستان چپ بیشترین محل ضایعه شناخته شد. از مجموع بیماران، 11 نفر در grade I قرار داشتند که از ایشان 27/2% مبتلا به درگیری غدد لنفاوی بودند. از بیماران، 60 نفر در grade II قرار می گرفتند که میزان درگیری غدد لنفاوی ایشان 73/4% محاسبه شد. مابقی بیماران که در grade III قرار می گرفتند 100% درگیری غدد لنفاوی داشتند (P=0.00008). با نتایج آشکار فوق می توان نتیجه گرفت که میزان گرفتاری غدد لنفاوی زیر بغل با درجه وخامت گرایی کارسینوم مجرایی مهاجم پستان، به شدت ارتباط دارد و لذا در برنامه ریزی درمانی اینگونه بیماران باید بطور کامل مورد توجه قرار گیرد.
سیدجمال هاشمی، معصومه شوهانی،
دوره 62، شماره 3 - ( 3-1383 )
چکیده
مقدمه: گیرندگان پیوند مغز استخوان بعلت پرتودرمانی و شیمی درمانی دچار سرکوب شدید سیستم ایمنی شده و مستعد ابتلا به عفونت های قارچی فرصت طلب می باشند. این بیماران آلودگی قارچی را عمدتا از طریق هوا یا وسایل موجود در بخش های مختلف بیمارستان در قبل و بعد از پیوند کسب می کنند. لذا بررسی فلور قارچی هوا و وسایل اتاق های بیماران و نمونه های بالینی آنها برای مقایسه آنها و تخمین احتمالی مخزن آلودگی بسیار کمک کننده می باشد.
مواد و روش ها: به همین منظور این بررسی بمدت 8 ماه از فضا، وسایل و دریچه هواکش های بخش های مختلف مرکز خون و پیوند مغز استخوان و نمونه های بالینی بیماران پیوندی صورت گرفت. روش مطالعه براساس نمونه برداری از فضای اطراف بیماران و نمونه برداری از وسایل موجود در بخش ها و دریچه هواکش های بخش با استفاده از سواپ استریل و کشت آنها بر روی محیط سابرو دکستروز آگار کلرامفنیکل دار (SC) بوده است. جهت بررسی نمونه های بالینی بیماران آزمایش مستقیم با بلودومتیلن و کشت بر روی محیط SC صورت گرفت.
یافته ها: در این بررسی از تعداد 4838 محیط کشت در مورد هوا و وسایل بخش ها و دریچه هواکش ها و نمونه های بالینی در 985 مورد قارچ جدا شد که قارچ های جدا شده بترتیب پنی سیلیوم (33.6%)، کلادوسپوریوم (33.4%) و آسپرژیلوس فلاووس (11.6%) بوده است. از نمونه های بالینی روتین (خلط، ادرار و سواپ بینی) بیماران پیوندی هیچ مورد مثبت قارچی جدا نشد. ولی از 50 نمونه بالینی بیماران مشکوک به عفونت قارچی در 3 مورد از شستشوی سینوس های بینی ارگانیسم قارچی جدا گردید که شامل دو مورد آسپرژیلوس فلاووس و یک مورد تریکودرما بوده است.
نتیجه گیری و توصیه ها: باتوجه به نتایج بدست آمده بنظر می رسد که علیرغم استفاده از ابزارهای پیشگیری کننده، بیماران پیوندی می توانند آلودگی به قارچ های ساپروفیت را از محیط بیمارستان کسب نمایند.
سیدجمال الدین سیدجمال الدین شاه طاهری، مهشید افشار، مهران ماجدی فر، جبرائیل نسل سراجی،
دوره 63، شماره 1 - ( 2-1384 )
چکیده
مقدمه: ترکیبات آروماتیک همچون بنزن، تولوئن و گزیلن امروزه کاربرد وسیعی دارند در این میان گزیلن از جمله در بخشهای بالینی و پاتولوژی بیمارستانها در فرآیند رنگآمیزی و ثبوت بافتها به مقدار زیادی استفاده می شود. متابولیت اصلی گزیلن در ادرار متیل هیپوریک اسید (MHA) می باشد که در این مطالعه مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روشها: از روش پارا دی متیل آمینو بنزالدئید مستقیم (Direct DAB method) که یک روش رنگسنجی میباشد برای شناسائی و ارزشیابی این متابولیت استفاده شد. در این مطالعه عوامل مختلف از جمله سن، جنس، عادت دخانیات، طول مدت مواجهه روی میزان غلظت متیل هیپوریک اسید و نقش مواجهه با گزیلن در میزان غلظت سرمی بیلی روبین توتال و مستقیم بر روی 30 نفر از پرسنل شاغل در بخش پاتولوژی چهار بیمارستان (شهید رجائی، قدس، کوثر و بوعلی سینا) تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی قزوین مورد بررسی قرار گرفته است.
یافته ها: نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد که مواجهه با گزیلن موجب افزایش متیل هیپوریک اسید در ادرار افراد در معرض خطر میگردد. این نتایج همچنین نشان دهنده عدم وجود متابولیت گزیلن در ادرار افراد شاهد و پایین تر بودن غلظت متیل هیپوریک اسید در ادرار افراد تحت معرض نسبت به حد مجاز تعیین شده از سوی سازمانهای بهداشتی بین المللی (ACGIH) می باشد که خود نشان دهنده عدم مواجهه حاد در بخش پاتولوژی می باشد ولی باید توجه داشت که اساسا" نمی توان عوارض ناشی از مواجهه مزمن را حتی در مقادیر کم نادیده گرفت.
نتیجه گیری و توصیه ها:این بررسی نشان داد که عوامل جنس، سن و مصرف دخانیات در میزان متیل هیپوریک اسید ادراری موثر نمی باشد، حال آنکه نقش مدت مواجهه و سمت افراد در بخش پاتولوژی از عواملی هستند که بر میزان متیل هیپوریک اسید تاثیر می گذارد. این تحقیق همچنان عدم تفاوت غلظت سرمی بیلی روبین نرمال و مستقیم را بین گروه شاهد و مورد نشان داد.
سیدجمال هاشمی، عبدالناصر محمدی، سیدحسین میرهندی، ساسان رضایی،
دوره 64، شماره 2 - ( 2-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: تهاجم قارچ به بافتهای بدن انسان تقریبا از اوایل سال 1800 میلادی شناخته شده واز سال 1900 به بعد گزارشات فراوان از بیماریهای قارچی ارائه شده است.در حالیکه امروزه پیشرفتهای وسیعی در مورد درمان وپیشگیری از عفونتهای قارچی پاتوژن صورت گرفته است واز موارد بروز آن تا حدودی کاسته شده است ولی به همان نسبت بر میزان بروز عفونتهای فرصت طلب افزوده شده است. لذابا توجه به اهمیت بررسی عوامل قارچی در اعضاء مختلف از جمله دستگاه گوارش وهمچنین اندک بودن مطالعات در این زمینه در ایران و جهان تصمیم به بررسی فراوانی عوامل قارچی در بیماران با ضایعات مشکوک به آپاندیسیت گرفته شد.
روش بررسی: به همین منظور این بررسی به مدت 6 ماه بر روی بیمارانیکه دچار آپاندیسیت مشکوک میشدند و مورد عمل جراحی قرار میگرفتند انجام شد. روش مطالعه در این بررسی از نوع توصیفی - مقطعی بوده است. از نمونههای جدا شده از بیماران آزمایش مستقیم وکشت بعمل آمد. نمونهها بر روی محیط سابورو دکستروز آگار کلر امفنیکل دار(SC) کشت داده شدند وآزمایش مستقیم نیز با استفاده از پتاس 10% انجام شد.
یافتهها: در این بررسی تعدا 200 نمونه آپاندیسیت مشکوک جراحی شده مورد پژوهش قرار گرفت، که از این میزان تعداد 10 مورد قارچ 5 درصد جدا شد که به ترتیب شامل کاندیدا آلبیکنس(40%)، کاندیدا تروپیکالیس(20%) ،گونه ژئوتریکوم(20%) ،گونه ای کریپتوکوکوس (10%) واز سایر گونههای مخمری(10% ) بوده است.
نتیجهگیری: با وجودی که عوامل قارچی در 5 درصد از آپاندیسیتهای مشکوک بدست آمده اند، باتوجه به اینکه فراوانی عوامل قارچی دربافت آپاندیس کم است و هیچکدام از بیماران سابقه مصرف داروو بیماریهای زمینهای را ندارند در نتیجه نمی توان درمان داروئی را به سمت داروهای ضد قارچی سوق داده تا از میزان جراحیها کاسته شود.
زهرا احمدی نژاد، شهرام فیروزبخش، زینت نادیا حتمی، حمیده باقریان، هژیر صابری، بهادر، محسن نیکزاد، منصور جمالی زواره ای، آذر حدادی، محبوبه حاجی عبدالباقی، مینو محرز، مهرناز رسولی نژاد، علیرضا سودبخش، علیرضا یلدا،
دوره 64، شماره 2 - ( 2-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری سل در حال حاضر از مهمترین مسائل بهداشتی در تمام کشورهای جهان است تا آنجا که سازمان بهداشت جهانی در سال 1993 سل را یک فوریت پزشکی بهداشتی اعلام کرده است. نگاه گذرایی به آمارهای منتشر شده از سوی آن سازمان عمق فاجعه را بروشنی نشان میدهد. براساس برآوردهای انجام شده، سالانه هشت میلیون مورد جدید در جهان پیش میآید که فقط نصف آنها کشف و تشخیص داده میشوند پرده ی جنب یکی از شایعترین محلهای ابتلا در سل خارج ریه است و 30 % موارد سل خارج ریه را شامل میشود. ما در این مطالعه ارزش اخباری تستهای تشخیصی در پلورال افیوژن سلی را بررسی نمودهایم.
روش بررسی: با طراحی یک مطالعه مقطعی کلیه بیمارانی که برای بررسی علت پلورال افیوزن اگزوداتیو در بخشهای عفونی و ریه بیمارستان امامخمینی در طی سالهای 1380الی 1383 بستری شده بودند وارد مطالعه شدند. و تا رسیدن به تشخیص نهایی فطعی پیگیری شدند. وسپس ارزش اخباری تستهای تشخیصی کاربردی و یافتههای بالینی در بیماران تحت مطالعه با استفاده از روشهای آماری مناسب محاسبه ومشخص گردید.
یافتهها: بر اساس مطالعه حاضر در 88 بیمار مبتلا به پلورال افیوژن اگزوداتیو با تشخیص نهایی قطعی, توبرکولوز مهمترین و شایعترین تشخیص افتراقی بود. ِ یافتههای اپیدمیولوژیک، بالینی و آزمایشگاهی که از ارزش اخباری و نسبت درستنمایی [1](LR) قابل قبولی برای تائید تشخیص توبرکولوز برخوردار بودند عبارت بودند از: ملیت افغانی؛ سابقه تماس با فرد مسلول؛ وجود علائم عمومی بصورت مجموعه تب, تعریق شبانه، و کاهش وزن؛ تست پوستی توبرکولین مثبت؛ LDH>200u/l، Lymph>50% و CRP > 2 plus.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج مطالعه حاضر میتوان چنین نتیجه گرفت که اگر چه یافته های بالینی عمومی و نیز یافته های آزمایشگاهی غیر اختصاصی را نمی توان به تنهایی برای رد یا تشخیص توبرکولوز پرده جنب بکار برد, ولی در نبود تستهای تشخیصی قطعی از قبیل کشت و اسمیر مایع پلور ( که بر اساس مطالعه ما و سایر مطالعات احتمال مثبت شدن آنها بسیار ضعیف است) از مجموعه ای از یافته های فوق و در کنار انجام اقدامات تشخیصی برای رد سایر علل شایع (بویژه بدخیمی), می توان به نفع تشخیص توبرکولوز بهره برد.
سیدجمال هاشمی، پریوش کردبچه، رضا ملک زاده، مریم مهربانی،
دوره 64، شماره 5 - ( 5-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: استفاده طولانی مدت از آنتیاسید و آنتیبیوتیک در ضایعات گوارشی میتواند زمینهساز کلونیزاسیون قارچها در دستگاه گوارش به ویژه معده باشد. این مطالعه به منظور تعیین میزان شیوع عفونت قارچی در بیماران مبتلا به گاستریت، دئودنیت و اولسرهای پپتیک انجام گرفت.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی و مقطعی میباشد. پس از نمونهگیری از 300 بیمار مراجعه کننده به بیمارستان دکتر شریعتی تهران طی یک سال که مبتلا به عوارض فوق بودند (و به روش اندوسکوپی اثبات شده بود)، نمونههای مورد نظر تحت آزمایش مستقیم میکروسکوپی و کشت قرار گرفته و نتایج به دست آمده ثبت گردید.
یافتهها: از مجموع 300 بیمار مورد بررسی، تعداد 44 مورد (7/14%) آلوده به قارچ مخمری بودند که در این میان 30 مورد (2/68%) کاندیدا و 14 مورد (8/31 %) مخمری از سایر انواع بود. در بین گونههای مختلف، کاندیدا آلبیکنس با تعداد 26 مورد (7/86%) بیشترین سهم را به خود اختصاص داد. میزان آلودگی به قارچ در زنان (3/19%) و در مردان (3/10%) بود که اختلاف معنیدار آماری بین دو جنس معنیدار بود. بیشترین میزان آلودگی در گروه سنی 70-50 سال گزارش شد.
نتیجهگیری: در این بررسی مشخص شد که 70% افرادی که دارای آلودگی قارچی بودند، سابقه مصــــرف آنتی بیوتیک و آنتیاسید با مدت زمانی بیش از 3 ماه را داشتند و اختلاف معنیداری بین آنها و گروهی که سابقه مصرف دارو نداشتند وجود داشت.درصد آلودگی به کاندیدا آلبیکنس در جامعه مورد بررسی یعنی در 300 بیمار بررسی شده برابر 10% گزارش گردید و این رقم برای کاندیدا تروپیکالیس 7/0% و برای کاندیدا کروزیی 3/0% بود.
منصور جمالی زواره ای، محمد رضا جراحی،
دوره 64، شماره 11 - ( 7-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: آپلازی ژرم سل از مهمترین علل اختلال اولیه اسپرماتوژنز در بیضه و آزوسپرمی می باشد.
در این بیماری لوله های سمینیفر تنها از لول ههای سرتولی تشکیل شده اند. گاهی علاوه بر سلول های
سرتولی ب هصورت فوکال در برخی از لول هها نواحی با فعالیت تولید اسپرم مشاهده می گردد.
روش بررسی: مطالعه ما به صورت گذشته نگر بر روی مردان نابارور مراجعه کننده به مرکز جهاد دانشگاهی
1381 که دارای حداقل دو بیوپسی از یک بیضه بوده و تشخیص آپلازی ژرم سل - ایران در سالهای 82
برای آنها داده شده بود، صورت گرفت.
یافته ها: مقایسه محل های بیوپسی از یک بیضه از مجموع 320 مورد مطالعه شده نشان داد که در 37 مورد
%11/6 ) در حالی که در یک محل فقط سلول سرتولی وجود داشت با انجام بیوپسی چند کانونی در محل )
دیگر سلول ژرم مشاهد ه گردید و به طور کلی با در نظر گرفتن مواردی هم که در هر دو محل در کنار
15 %، انجام بیوپسی های چند گانه باعث بدست / لوله های فقط سرتولی، سلول ژرم دیده م ی شد جمعاً در 3
آوردن کانونی با فعالیت اسپرماتوژنز یا بلوغ بهتر سلو ل های ژرم و رتبه بالاتر که برای اورولوژیس ت
ارزشمند است، گردیده است.
"Intracytoplasmic Sperm Injection"
نتیجه گیری: اکنون که در درمان های جدید به کمک میکرواینجکشن
با یک عدد اسپرماتوزوئید و حتی اسپرماتید (پس از بازیافت) موفق به بارور کردن زوج نازا می گردند،
نمونه برداری ب هصورت چند کانونی به جای ت ککانونی به عنوان روش ارجح جهت تعیین وجود مناطقی با
فعالیت تولید اسپرم در بیماران آزواسپرمی قویاً توصیه م یگردد.
محمد رضا فاضلی، محمد عباسپور، محمد حسین قهرمانی، مهرداد علیمیان، هوشمند ایلکا، حسین جمالی فر، سعید آزادی، ابراهیم عزیزی،
دوره 64، شماره 12 - ( 8-1385 )
چکیده
نمکهای آلومینیوم متداولترین ادجوانتها در تهیه واکسنهای انسانی و حیوانی هستند. دو ادجوانت آلومینیوم فسفات و آلومینیوم هیدروکساید با بسیاری از آنتیژنها اثرات ایمونوادجوانتی خوبی نشان میدهند. این دو نمک ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی متفاوتی دارند که هر کدام را برای استفاده با آنتیژن خاصی مناسب میکند. آنتیژن سطحی ویروس هپاتیت ب (HBsAg) اپیتوپهای آنتیژنیک فراوانی داشته که با مکانیسم تعویض لیگاند به ادجوانتهای آلومینیوم اتصال مییابد.
روش بررسی: محلول حاوی HBsAg نوترکیب جهت تهیه فرمولاسیونهای مختلف واکسن با ادجوانتهای آلومینیوم هیدروکساید (Alhydrogel) و آلومینیوم فسفات (Adju-Phos) از شرکت دارو پخش تهیه گردید. میزان پروتئین تام محلول به روش BCA، آنتیژنیسیتی به روش الایزا و خلوص پروتئین HBs به روش SDS-PAGE سنجیده شد. در این تحقیق فرمولاسیونهای مختلف تهیه شده در آزمایشگاه از طریق داخل صفاقی به موشهای Balb/C تجویز گردید. پس از 28 روز خونگیری از قلب حیوانات و تهیه سرم، تعیین تیتر آنتی بادی ضد HbsAgبه روش الایزا با استفاده از کیت مربوطه انجام شد.
یافتهها: این پژوهش نشان میدهد که در حیوانات مورد آزمایش در مقایسه با گروه کنترل منفی (محلول بدون آنتی ژن)، واکسن فرموله شده با ادجوانت آلومینیوم فسفات (Adju-Phos) نسبت به ادجوانت آلومینیوم هیدروکساید (Alhydrogel) و حتی واکسن Engerix موجود در بازار داروئی اثر ایمنی زایی بیشتری ایجاد مینماید.
نتیجهگیری: اگرچه نتایج بیانگر توانائی ایمنیزائی بیشتر واکسن فرموله شده با ادجوانت آلومینیوم فسفات میباشد ولی آزمایشات تائیدی بعدی جهت ارزیابیهای بیولوژیک لازم از نظر سودمندی - عوارض و همچنین پایداری داروئی و در نهایت امکان تولید و عرضه این فرمولاسیون جدید به عنوان واکسن ضد هپاتیت ضروری میباشد.
نرگس ایزدی مود، جمال الدین حکیمی،
دوره 65، شماره 10 - ( 10-1386 )
چکیده
دیاتز توموری به عنوان رسوبات پروتئینی گرانولر ائوزینوفیلی در زمینه اسمیرهای سیتولوژی تعریف میشود. این رسوبات در بعضی اسمیرهای کارسینوم سرویکس وجود دارد. هدف این مطالعه تعیین میزان شیوع دیاتز توموری در اسمیرهای کارسینومای سرویکس میباشد.
روش بررسی: اسمیرهای سیتولوژی و اسلایدهای بافتشناسی 46 بیمار کارسینوم سرویکس از نظر وجود یا عدم وجود دیاتز تومورال، گلبول قرمز و نوتروفیل بررسی شدند. عمق تهاجم تومور، نوع تومور و درجه تمایز آن نیز مشخص گردید.
یافتهها: دیاتز توموری در 28 مورد از 46 اسمیر (9/60%) وجود داشت. این دیاتز از 29 بیمار با تشخیص کارسینوم سلول سنگفرشی در 18 مورد (1/62%)، از 12 بیمار با تشخیص آدنوکارسینوم در هفت مورد (3/58%) و از سه بیمار با تشخیص آدنواسکواموس کارسینوم در دو مورد (7/66%) یافت گردید. در یک اسمیر از دو اسمیر دو بیمار مبتلا به کارسینوم آندومتر که گردن رحم را به صورت ثانویه درگیر نموده بود دیاتز توموری وجود داشت. در 26 مورد کارسینوم سرویکس عمق تهاجم تومور مساوی یا بیش از پنج میلیمتر بود. از این تعداد 17 مورد دیاتز توموری را در اسمیر نشان میدادند (4/64%) در حالی که تنها چهار اسمیر از 12 کارسینوم سرویکس با عمق تهاجم کمتر از پنج میلیمتر دیاتز توموری را دارا بودند (3/33%). گلبولهای قرمز در 16 مورد از 46 اسمیر یافت شدند (8/34%).
نتیجهگیری: بعضی از اسمیرها سیتولوژی کارسینومای مهاجم فاقد دیاتز توموری بودند. افزایش عمق تهاجم و کاهش درجه تمایز تومور با افزایش شیوع دیاتز توموری در اسمیرهای سیتولوژیک همراه میباشد. فراوانی دیاتز توموری در کارسینوم سلول سنگفرشی بیش از سایر کارسینومهای سرویکس میباشد.
محمد بنازاده، غلامرضا مهاجری، منصور جمالی زوارهای،
دوره 65، شماره 11 - ( 11-1386 )
چکیده
با توجه به توصیه کمورادیوتراپی نئواجوان neoadjuvant در بیماران مبتلا به متاستاز غدد لنفاوی مدیاستن (N2) در کانسر ریه نوع non-small cell (stage IIIA)، تشخیص درگیری این غدد قبل از توراکوتومی اهمیت زیادی مییابد. تشخیص این درگیری، حین مدیاستینوسکوپی یا توراکوسکوپی، توسط روشهای touch imprint و frozen section، این امکان را میدهد که در صورت نیاز به توراکوتومی این عمل در یک جلسه بیهوشی انجام شود.
روش بررسی: این بررسی طی سال 1385 بر روی 58 نمونه غده لنفاوی مدیاستن که از 27 بیمار مبتلا به کانسر ریه بهدست آمده بود انجام شد. پس از نصف کردن غده لنفاوی و تهیه لام سیتولوژی از هر نیمه، هر دو نیمه غده لنفاوی جداگانه جهت فروزن سکشن و نهایتاً پاتولوژی permanent ارسال شد.
یافتهها: در گزارش فروزن سکشن یک مورد و در سیتولوژی، دو مورد منفی کاذب وجود داشت. هیچ موردی از مثبت کاذب در این دو روش مشاهده نشد. به این شکل حساسیت، ویژگی و دقت فروزن سکشن بهترتیب 5/95%، 100% و 2/98% و در مورد سیتولوژی بهترتیب 9/90%، 100% و 4/96% بهدست آمد. نتایج هر دو روش از هر جهت مشابه بود (05/0p>).
نتیجهگیری: هر دو روش دقت بالایی در تعیین درگیری غدد لنفاوی مدیاستن در کانسر ریه دارند. در مراکزی که فروزن سکشن موجود نیست میتوان به کمک روش سادهتر، سریعتر و ارزانتر touch imprint درگیری این غدد لنفاوی را کشف کرد.
ناصر صدر ممتاز، سید جمالالدین طبیبی، محمود محمودی،
دوره 65، شماره 13 - ( دوره 65، ویژه نامه شماره 1 1386 )
چکیده
برابر گزارش جهانی حوادث مبنی بر قرارگرفتن ایران در زمره هفت کشور نخست آسیبپذیر جهان و وجود 31 نوع بلا از 40 نوع بلای طبیعی شناخته شده در جهان و بروز 1536 زلزله خفیف و شدید در ایران در دهه 80-1370 و بروز 712 مورد بلای دیگر در مدت فوق، پرداختن به امر برنامهریزی مدیریت بلایا در ایران، هدف این پژوهش است.
روش بررسی: پژوهش حاضر مطالعهای توصیفی- تطبیقی و موردی است که پژوهشگر با انتخاب جامعه آماری از بین کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه جهان از روش نمونهگیری طبقهای تصادفی استفاده نموده و پس از تهیه پرسشنامه، اطلاعات مورد نظر را از طریق مطالعات کتابخانهای، مقالات و گزارشات منابع موثق جهانی استخراج نموده و دادهها را مورد تحلیل قرار داده است.
یافتهها: از میان کشورهای مورد مطالعه که شامل کانادا، ژاپن، هند، امریکا، ترکیه، پاکستان، ایران، بودند، یافتهها حاکی از آن است که بین نوع و میزان توسعهیافتگی و برنامهریزی پیشرفته برای مدیریت بلایا سنخیت وجود داشته و راهبرد متوازن در تمامی مراحل مدیریت بلایا در برنامهریزی مدیریت بلایا در کشورهای پیشرفته مورد مطالعه، مورد عمل قرار میگیرد. برنامهریزی غیر متمرکز در کشورهای مورد مطالعه باعث شده است تا مشارکت جامع برنامهریزان را در سطوح مختلف در اجرای برنامه جلب کند و برنامهها منطبق با واقعیات و استفاده حداکثر از ظرفیتهای جامعه تنظیم گردند که نتیجتا موجب کاهش آسیبپذیری گردیده است.
نتیجهگیری: با توجه به اینکه کشور ما از برنامهریزی متمرکز برای مدیریت بلایا استفاده مینماید چرخش رویکرد برنامهریزی مدیریت بلایا به سطوح استانی، شهرستانی، بخشی و روستایی با حفظ تعاملات سطوح مختلف مورد پیشنهاد پژوهشگر است تا برنامهها منطبق با واقعیات تنظیم شده و ضمن استفاده از ظرفیتها و پتانسیلهای موجود، برنامهریزی در تمامی چرخه مدیریت بلایا بهطور متوازن صورت پذیرد.
عیسی غلامپور عزیزی، سید حسن خوشنویس، سید جمال هاشمی،
دوره 65، شماره 13 - ( دوره 65، ویژه نامه شماره 1 1386 )
چکیده
مایکوتوکسینها سموم قارچی هستند که مهمترین آنها آفلاتوکسینها میباشند. در پی مصرف آفلاتوکسین B1 توسط دامهای شیری، آفلاتوکسین M1 (AFM 1) از راه شیر و لبنیات به انسان منتقل میشوند و بهدلیل اثرات سرطانزایی، فعالیت سرکوب ایمنی و کاهش رشد، بهطور بالقوه برای سلامتی انسان مخاطرهانگیز میباشند.
روش بررسی: در این مطالعه در طی سهماه زمستان 1384 از سوپر مارکتهای شهر بابل، پاکتهای شیر پاستوریزه و استریلیزه (Ultra High Temperature) (UHT) جمعآوری و از نظر آفلاتوکسین M1 (AFM 1) مورد ارزیابی قرار گرفتند. 78 نمونه شیر پاستوریزه و 33 نمونه شیر استریلیزه بهطور کلی 111 نمونه شیر پس از سانتریفوژ چربی روئی آن برداشته و مایع زیرین (skimmed milk) بهروش ELISA رقابتی از نظر AFM1 مورد سنجش قرار گرفتند.
یافتهها: میزان آلودگی AFM1 شیر پاستوریزه در ماههای دی، بهمن و اسفند همگی صد درصد بود و میانگین آن بهترتیب 12/234، 71/222 و 67/234 نانوگرم در لیتر (متوسط 5/230) مشخص گردید و میانگین آن برای شیر استریلیزه 66/221 مشخص شد. بهطور کلی میزان آلودگی آفلاتوکسین M1 شیر پاستوریزه و استریلیزه بین ng/l 259 تا ng/l 193 و میانگین آن ng/l 81/228 بود. صد درصد نمونهها بیش از حد مجاز کمیته اروپایی و غذایی کودکس (ng/l 50) بود. بهعبارتی میزان آلودگی AFM 1 شیر پاستوریزه و استریلیزه شهر بابل در فصل زمستان بیش از چهار برابر حد استاندارد فوق بود. با استفاده از آزمون آماری بین میزان آلودگی آفلاتوکسین M1 شیر و ماههای مختلف ارتباط معنیداری وجود نداشت.
نتیجهگیری: آلودگی آفلاتوکسین M1 در شیر در این منطقه بالاتر از حد مجاز میباشد.
عباس محقق، اعظم بختیاریان، صفیه محبیتبار، زهرا فرقانی، فیروزه امامی خوانساری، محمود قاضی خوانساری، میرجمال حسینی، سیما سبزهخواه، سحر سیادتیان، نسرین کلانتری،
دوره 66، شماره 2 - ( 2-1387 )
چکیده
افزایش فشارخون یکی از بزرگترین معضلات تهدیدکننده سلامتی است ازجمله عوامل موثر دیگر عوامل محیطی مثل جیوه که در مطالعات تاثیر آن بر روی فشارخون و سیستم قلبی و عروقی بررسی شده است.
روش بررسی: در این مطالعه تاثیر جیوه بر روی فشارخون در سال 86-1385 در دو گروه مبتلا به فشارخون اولیه (112=n) و غیرمبتلا به فشارخون (112=n) مورد بررسی قرارگرفت که سن افراد مورد مطالعه بین 80-40 سال بود. در گروه اول افراد مبتلا به فشارخون اولیه یا ایدیوپاتیک بودند و در گروه دوم افراد غیرمبتلا به فشارخون که سابقه هیچگونه افزایش فشارخون نداشتند قرار گرفتند. پس از انتخاب افراد و گرفتن نمونه خون از آنها سطح جیوه خون آنها توسط دستگاه جذب اتمی به روش Flame اندازهگیری شد.
یافتهها: میانگین غلظت جیوه خون در گروه اول µg/dl30/1+75/10 و در گروه دوم µg/dl04/1+62/1بود و آنالیز آماری نشان داد که میزان جیوه به صورت معنیداری در گروه اول بالاتر از گروه دوم است. میانگین غلظت جیوه خون در گروه مردان مبتلا µg/dl38/1+9/11 (60n=) و میانگین غلظت جیوه خون در گروه مردان غیر مبتلا µg/d56/1+74/1 (56n=) بود و در گروه زنان مبتلا µg/dl53/0+65/9 (52n=) و میانگین غلظت جیوه خون در گروه زنان غیر مبتلا 5/1 (56n=) بود که اختلاف معنیداری (001/0p<) بین دو گروه وجود دارد.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشاندهنده ارتباط بین افزایش سطح جیوه خون و افزایش فشار خون بود.
محمدرضا سراسگانی، محسن فیروزرای، سید جمال هاشمی،
دوره 66، شماره 3 - ( 3-1387 )
چکیده
اسیدهای آمینه در غلظتهای مختلف اثرات متفاوتی بر رشد میکروارگانیسمها دارند و همانند تمامی مواد در غلظتی خاص برای رشد میکروارگانیسم لازم اما در غلظتهای بالاتر سمی میباشند. این مقادیر بسته به نوع اسید آمینه و میکروارگانیسم متفاوت خواهد بود. هدف از این مطالعه مشخص نمودن این مقادیر اسیدهای آمینه موثر در مهار و افزایش رشد درماتوفیتهای شایع در ایران میباشد.
روش بررسی: دو سوش ایرانی درماتوفیت (شامل ترایکوفیتون شوئن لاینی و میکروسپوریوم کانیس بر محیط کشت سابرو گلوکز آگار که 23 اسید آمینه در غلظتهای gr/dl 1 و gr/dl1/0 تهیه شده بودند کشت داده شده و بعد از دو هفته قطر کلنیها اندازهگیری شده و میانگین آنها با میانگین حاصل از گروه کنترل که از کشت درماتوفیتها در محیط سابروگلوکز آگار بدون افزودن اسید آمینه تشکیل شده بود مقایسه گردید (هر کدام از نمونهها سهبار تکرار گردید).
یافتهها: نتایج حاصل نشان داد که L- سیستئین هیدروکلراید، L- سیستین، L- اسیدآسپارتیک، L- اسید گلوتامیک و DL- تریپتوفان و L- تیروزین بیشترین اثرات را در مهار رشد درماتوفیتها داشته و آرژنین لایزین و متیونین اثر متوسط در مهار رشد این درماتوفیتها و بقیه اسیدهای آمینه اثرات مهاری ضعیفتری داشتند و حتی تعدادی باعث افزایش رشد درماتوفیتها گردیدند. همچنین میکروسپوریوم کانیس وترایکوفیتون شوئن لاینی در برابر بعضی اسیدهای آمینه حساسیتهای متفاوتی نشان دادند که البته چندان قابل توجه نبود بیشتر تحت تاثیر اسیدهای آمینه قرار گرفت.
نتیجهگیری: گمان میرود که میزان اسیدهای آمینه موجود در عرق افراد بتواند نقش موثری در ایجاد ایمنی افراد نسبت به این درماتوفیتها ایفا نماید همچنین شاید بتوان از خاصیت ضد قارچی اسیدهای آمینه موثر در درمان این نوع درماتوفیتوز استفاده نمود.
سید حسین میرهندی، حسن آدین، محمد رضا شیدفر، پریوش کردبچه، سید جمال هاشمی، مریم موذنی، لیلا حسینپور، علی رضایی متهکلایی،
دوره 66، شماره 9 - ( 9-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: شناسایی کاندیداها از نظر تشخیصی، درمانی، اپیدمیولوژیک و بیولوژیک واجد اهمیت است. در این مطالعه رویکرد جدیدی از متدهای مبتنی بر DNA برای شناسایی کاندیداهای مهم پاتوژن استفاده شد و فقط با انجام واکنش PCR و بدون نیاز به روشهای بعد از PCR گونههای مهم کاندیدا بهسهولت از یکدیگر متمایز شدند.
روش بررسی: این مطالعه، یک بررسی توصیفی- تجربی و نمونههای مورد آزمون شامل استرینهای استاندارد و 60 ایزوله از بیماران بود. DNAی همه نمونهها بهروش glass-beads و فنل- کلروفرم استخراج و برای PCR از پرایمرهای ITS1، ITS2، ITS3 و ITS4 که دو قطعه ITS1 و ITS2 را تکثیر مینمایند استفاده شد. گونۀ مخمر با توجه به الگوی الکتروفورتیک حاصله و با در نظر گرفتن اندازههای بهدست آمده از آنالیز سکانسها تشخیص داده میشد.
یافتهها: با بررسی کامپیوتری دهها توالی مربوط به مخمرهای مختلف، مشخص شد که قطعات ITS1 و ITS2 در هر گونه مخمر اندازه مخصوصی دارند، لذا با تکثیر هر کدام از این قطعات و آنگاه اندازهگیری وزن آنها با الکتروفورز میتوان هویت مخمرها را مشخص کرد. بهروش فوق گونههای بیماریزای کاندیداها شامل آلبیکنس، تروپیکالیس، گلابراتا، پاراپسیلوزیس، کروزهای، گیلیرموندی، کفیر، لوزیتانیا و روگوزا به روشنی قابل تشخیص گردیدند ولی افتراق کاندیدا آلبیکنس از کاندیدا دابلینینسیس با این روش میسر نبود. همه ایزولههای بالینی با این روش تشخیص داده شدند.
نتیجهگیری: در این مطالعه کارایی روشی ساده چه برای شناسایی استرینهای مخمری استاندارد و چه برای شناسایی ایزولههای بالینی، نشان داده شد و بهنظر میرسد که قابل توسعه برای تعیین هویت سایر مخمرها نیز میباشد.