جستجو در مقالات منتشر شده


23 نتیجه برای سرم

ضیاءالدین نوروزی، ناهید خسروشاهی،
دوره 56، شماره 3 - ( 2-1377 )
چکیده

تب و تشنج شایعترین تشنج دوران کودکی است که شیوع آن 4-2% در کودکان زیر 5 سال 4-2% می باشد. پاتوژنز تشنج به دنبال تب در بچه ها به طور دقیق مشخص نگردیده، اما ریسک فاکتورهای متعددی در بروز آن دخالت دارند. یکی از عوامل خطرزا که هنوز در کتب مرجع ذکر نگردیده است و در مراحل تحقیقاتی قرار دارد پایین بودن میزان سرمی سدیم میباشد که به ویژه در عود تشنج به دنبال تب نقش دارد. در این مطالعه توصیفی و گذشته نگر، 400 کودک مبتلا به اولین تشنج ناشی از تب، که در سالهای 76-1375 در بیمارستان بهرامی بستری شده بودند مورد بررسی قرار گرفتند. از این تعداد 214 کودک سدیم 135 یا پایین تر داشتند (53/5%) و میزان متوسط سدیم نیز 4.65±135.28 mmol/L بود که از میزان سدیم کودکان سالم 0.8±140 mmol/L، به طور قابل ملاحظه ای پایین تر است. تفاوتی در میزان سدیم برحسب جنس و گروههای سنی مختلف مشاهده نشد.


صدیقه شمس، مهری کدخدایی، محمد علیپور،
دوره 58، شماره 1 - ( 1-1379 )
چکیده

این مطالعه بمنظور تعیین دامنه مرجع (Reference range) کراتینین سرم در کودکان زیر 8 سال ساکن شهر تهران انجام گردید. کراتینین از جمله موادی است که در خون بیماران کلیوی افزایش می یابد و دانستن دامنه مرجع آن برای تفسیر و مقایسه نتیجه بدست آمده از بیمار با غیر بیمار ضروری است. مراجع خارجی مقادیر مرجع این ماده را در سنین مختلف گزارش کرده اند اما از آنجا که علاوه بر سن، احتمالا عوامل مختلفی نظیر عادات غذایی، نژاد و سیستم زندگی می تواند روی میزان طبیعی مواد در خون اثر بگذارد، لازم است هر جامعه ای دامنه مرجع برای مواد مختلف در خون را خود بدست آورد. در مطالعه حاضر تعداد 409 نمونه خون از کودکان پسر و دختر زیر 8 سال در سه گروه سنی 2-0، 5-3 و 8-6 سال گرفته شد. این کودکان در مناطق مختلف شهر تهران ساکن بودند و هیچگونه سابقه بیماری موثر بر روی کلیه نداشتند. اندازه گیری کراتینین سرم بیماران به روش ژافه پیکرات قلیایی به دو صورت دستی و به کمک دستگاه تجزیه گر خودکار (Selectra) انجام گردید. این بررسی در این گروه سنی و با استفاده از تجزیه گر خودکار Selectra تاکنون انجام نشده است. نتایج بدست آمده به تفکیک سن، جنس، رژیم غذایی، سطح بدن و مدت ناشتا بودن بیمار با برنامه نرم افزاری SPSS و به کمک تست های T-test و Paired T-test و Chi-square آنالیز گردید. نتایج بدست آمده باتوجه به عدم وجود اختلاف بین پسر و دختر نشان داد دامنه مرجع کراتینین در گروه سنی 2-0 سال mg/dl 0.66-0.26، در گروه سنی 5-3 سال 0.7-0.34 و در مورد گروه سنی 8-6 سال 0.79-0.35 میلیگرم درصد می باشد و در کل دامنه مرجع کودکان تحت مطالعه 0.74-0.3 میلیگرم درصد می باشد. همچنین اختلاف معنی دار بین رژیم غذایی و ناشتا بودن با میزان کراتینین سرم مشاهده نشد، درحالیکه میزان کراتینین سرم با افزایش سطح بدن افزایش معنی داری نشان می داد.


محمودرضا اشرفی،
دوره 58، شماره 1 - ( 1-1379 )
چکیده

جهت بررسی ریسه (Breath holding spell: BHS) و عوامل زمینه ساز آن، 47 کودک طی یک دوره 9 ماهه در یک مطالعه آینده نگر، مورد مطالعه قرار گرفتند. تشخیص ریسه توسط شرح حال طبی، معاینه توسط متخصص، نوار مغزی، نوار قلب و آزمایشات پاراکلینیک بوده است. 4 کودک بدلیل داشتن امواج حمله ای صرعی در نوار مغزی، از مطالعه خارج شدند. 43 کودک با متوسط سن 18.4 ماه و نسبت جنسی 1.15 مورد مطالعه قرار گرفتند که شروع حملات ریسه در 77% از آنها در سن زیر 12 ماهگی بوده است. سابقه خانوادگی ریسه در منسوبین درجه یک را 51% موارد گزارش نمودند. 30% کودکان دارای والدین با نسبت خانوادگی بودند. شایعترین نوع ریسه، کبود (79.1%) و سپس سفید (11.6%) و مخلوط (9.3%) بود. درد و عصبانیت، شایعترین عوامل شروع کننده بودند. 78% کودکان مبتلا به فقر آهن و 53% مبتلا به کم خونی فقر آهن بودند.


بهنوش وثاقی فراملکی، حمیدرضا صادقی پور رودسری، ناصر سلسبیلی، فیروزه اکبری اسبق، شهره جلایی،
دوره 63، شماره 10 - ( 1-1384 )
چکیده

مقدمه: هدف از این مطالعه بررسی اثر کشت همرفت (Co-culture) سلول های گرانولوزا بر تسهیم سلولی جنین های انسانی در محیط های مایع فولیکولی و Ham's F10 و مقایسه آن با رشد جنین در محیط کشت 3S بود.
مواد و روشها: بدین منظور در یک مطالعه تجربی، از میان مراجعین به بخش IVF بیمارستان میرزاکوچک خان تهران 27 نفر بطور تصادفی انتخاب شدند. پس از تحریک تخمدانی با روش بلند مدت، تخمک های بیماران با استفاده از اولتراسوند واژینال جمع آوری و به روش تزریق داخل سیتوپلاسمی اسپرم (Intracytoplasmic Sperm Injection ICSI) بارور گردیدند. سپس رشد آنها در محیط های کشت مایع فولیکولی و Ham's F10 ساده و حاوی سلول های گرانولوزا مورد مطالعه قرار گرفت و با محیط سرم ساختنی جایگزین (3S) مقایسه شد (در مجموع 5 محیط).
یافته ها: بر طبق نتایج این تحقیق بیشترین فراوانی جنین های 8 سلولی در محیط همرفت (Co-culture) مایع فولیکولی با سلول های گرانولوزا، و بیشترین جنین های 2 سلولی در محیط همرفت Ham's F10 با سلول های گرانولوزا دیده شد. کمترین فراوانی عدم تقسیم در محیط 3S وجود داشت و کمترین جنین های 8 سلولی در محیط مایع فولیکولی ساده (فاقد سلول های گرانولوزا) مشاهده گردید. از نظر از هم پاشیدگی (Fragmentation) سیتوپلاسمی، محیط مایع فولیکولی همراه با سلول های گرانولوزا و 3S کمترین از هم پاشیدگی را داشت. ولی در محیط های Ham's F10 به تنهائی و یا همراه با سلول های گرانولوزا بیشترین میزان از هم پاشیدگی سیتوپلاسمی مشاهده شد.
نتیجه گیری و توصیه ها: بطور کلی نتایج این تحقیق نشان داد کشت همرفت تخمک های بارور شده در مایع فولیکولی همراه با سلول های گرانولوزا سبب افزایش تعداد سلول های جنین با کمترین فراگمانتاسیون سیتوپلاسمی می شود.


محمد حضوری،  سید علی کشاورز،  سید مصطفی حسینی، شهرام فرج زاده، علی اکبر صبور یراقی، هاله صدرزاده یگانه،
دوره 64، شماره 4 - ( 4-1385 )
چکیده

زمینه و هدف: تغذیه در دوران پس از تمرینات ورزشی از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است زیرا تحقیقات نشانگر آن است که نحوه تغذیه در این دوره، علاوه بر تسهیل ترمیم بافت‌ها، تأثیر قابل توجهی بر تجدید و بازسازی ذخایر انرژی بدن ورزشکاران دارد. هدف از این مطالعه بررسی اثر دریافت دو وعده غذایی با نسبت متفاوت کربوهیدرات و پروتیین بر غلظت انسولین و گلوکز سرم و عملکرد ورزشی ورزشکاران رشته فوتبال شهر تهران می‌باشد.
روش بررسی: 19 مرد جوان (میانگین سنی 83/0  2/17) ورزشکار رشته فوتبال، در یک طرح مطالعاتی کارآزمایی بالینی متقاطع به سه گروه تقسیم شده و طی دو مرحله مورد آزمون قرار گرفتند. در هر مرحله آزمون، افراد به انجام فعالیت بدنی تا سر حد واماندگی پرداخته و سپس به مصرف یکی از سه وعده غذایی: واجد پروتیین بیشتر (شامل: کربوهیدرات 56%، پروتیین 19% و چربی 25% کل انرژی)؛ با کربوهیدرات بیشتر (شامل: کربوهیدرات 64%، پروتیین 11% و چربی 25% کل انرژی) و وعده غذایی کنترل (شامل: کربوهیدرات 60%، پروتیین 15% و چربی 25% کل انرژی) که نسبت کربوهیدرات به پروتیین در آنها به ترتیب 3 به 1؛ 6 به 1 و 5/4 به 1 می‌باشد، مبادرت نمودند. سپس قبل از شروع صرف غذا و نیز طی زمان‌های 30، 60 و 120 دقیقه از زمان شروع صرف غذا، نمونه‌گیری جهت سنجش انسولین و گلوکز سرم صورت گرفت. 3 ساعت پس از صرف غذا، آزمون عملکرد سنجی، براساس آزمون Conconi، برای تمامی ورزشکاران صورت گرفت.
یافته‌ها: نتایج حاصله نشانگر آن است که در طی دو مرحله آزمون تفاوت معنی‌داری بین تغییرات گلوکز و انسولین سرم در بین سه گروه ورزشکاران در مدت زمانی 2 ساعت پس از صرف وعده‌های غذایی وجود ندارد

نتیجه‌گیری: براساس نتایج حاصله، دریافت هیچ یک از سه وعده غذایی هم انرژی با نسبت‌های متفاوت کربوهیدرات به پروتیین، بر غلظت گلوکز و انسولین سرم و نیز عملکرد ورزشی تأثیری ندارد. بنابراین چنین به نظر می‌رسد که محتوای انرژی کل وعده‌های غذایی، از ترکیب وعده‌های غذایی اهمیت بیشتری را دارا می‌باشد.


محمود جلالی، فرهاد شهرام، ناهید آریاییان، حجت زراعتی، محمد رضا صادقی، آرش اخلاقی، نغمه ضیایی، فریبا فاتحی، مریم چمری،
دوره 64، شماره 8 - ( 5-1385 )
چکیده

آرتریت روماتوئید یک بیماری سیستمیک مزمن با علت نامعلوم است. در سالهای اخیر تحقیقات زیادی بر روی تاثیر احتمالی رادیکالهای اکسیژن بر بیماری‌زایی و ایجاد آرتریت روماتوئید انجام شده است. این مطالعه نیز با هدف تعیین میزان فعالیت آنزیم آنتی‌اکسیدانی کاتالاز، سوپر اکسید دیسموتاز و گلوتاتیون پراکسیداز گلبولهای قرمز بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید در مقایسه با افراد سالم صورت گرفت.
روش بررسی: در یک مطالعه مورد- شاهدی60 بیمار مبتلا به آرتریت روماتوئید در محدوده سنی 75-18 سال با 60 فرد سالم همگون از نظر جنس و سن مورد بررسی قرار گرفتند. اندازه‌گیری فعالیت کاتالاز بر اساس سنجش اسپکتروفتومتری و تجزیه H2O2، اندازه‌گیری فعالیت آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز گلبولهای قرمز بر اساس سنجش اسپکتروفتومتری و تشکیل گلوتاتیون اکسید می باشد، اندازه‌گیری فعالیت سوپر اکسید دیسموتاز با استفاده میزان مهار واکنش گزانتین و گزانتین اکسیداز بوسیله سوپر اکسید دیسموتاز و CRP و RF بر اساس لاتکس و آگلوتیناسیون انجام گردید نتایج با استفاده از نرم‌افزار آماریSPSS 11.5 و آزمون های t-test و Chi-Squareبا سطح معنی داری 05/0 بررسی گردید.
یافته‌ها: در بیماران، کاهش معنی‌دار میزان فعالیت آنزیم کاتالاز و گلوتاتیون پراکسیداز، هموگلوبین و هماتوکریت، نسبت به گروه شاهد دیده ‌شد همچنین سوپر اکسید دیسموتاز بطور غیر چشمگیری کاهش یافت. در افراد مورد بررسی بین متغیرهای گلوتاتیون پراکسیداز، کاتالاز سرم با متغیرهای وابسته CRPو RF همبستگی معنی‌دار و معکوسی وجود داشت.
نتیجه‌گیری: نتایج فوق نشان دهنده اهمیت استرس اکسیداتیو در بیماری و التهاب می باشد.


سید احمد محمودیان، آرش پویا،
دوره 65، شماره 6 - ( 6-1386 )
چکیده

سرماخوردگی شایع‌ترین بیماری و مهم‌ترین علت غیبت از محل کار است. بروز این بیماری در سال گذشته دو برابر سال‌های قبل شده و سبب افت کیفی حج و استفاده از آنتی‌بیوتیک‌ها و کورتیکواستروئید‌های نابجا می‌گردد. شناخت راهکاری برای پیشگیری از آن به سلامت مسافرین کمک شایانی می‌کند. در این مطالعه تاثیر داروی سولفات روی و آموزش بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی بر بروز این بیماری در زائرین حج در مقایسه با دارونما و آموزش رایج بررسی شده است.

روش بررسی: در یک کارآزمایی تصادفی شده شاهددار چهار کاروان مورد مداخله با داروی سولفات روی، آموزش با مدل اعتقاد بهداشتی، دارونما و یا آموزش رایج قرار گرفتند. آموزش با سخنرانی پزشک کاروان، پوستر و پمفلت انجام شد. تعداد عفونت تنفسی فوقانی هر کاروان، مدت بیماری، واکسیناسیون آنفلونزا و رفتارهای بهداشتی، توسط پزشک کاروان جمع‌آوری گردید. اطلاعات توسط نرم‌افزارSPSS ویراست 5/11 و با استفاده از آزمونهای test Independent samples t-و χ2 تجزیه و تحلیل گردید.

یافته‌ها: مجموعا 646 نفر وارد مطالعه شدند. کل موارد بیماری (با موارد تکراری) 612 نفر بود که با آزمون χ2 در بین کاروان‌ها تفاوت معنی‌داری داشت (05/0p<) یعنی میزان بروز در زائرین دریافت کننده سولفات روی (با آموزش 76%، بدون آموزش 68%) از دریافت‌کنندگان دارونما (با آموزش 13/1% و بدون آموزش 18/1%) کمتر بود. استفاده از دستمال در سرماخوردگی بیشترین و استفاده از ماسک کمترین رفتار بهداشتی زائرین در زمان بیماری بود. میانگین مدت بیماری در گروه دریافت کننده دارو و آموزش 66/3 روز و در گروه دریافت‌کننده دارونما و آموزش 6/5 روز بود.

نتیجه‌گیری: مصرف «روی» در حج در پیشگیری از بروز سرماخوردگی موثر است. آموزش بر پایه مدل اعتقاد بهداشتی مزیتی بر آموزش رایج نداشته است. استفاده از سولفات روی به منظور کاهش بروز سرماخوردگی و تحقیق مجدد با استفاده از نتایج این تحقیق توصیه می‌شود.


فاطمه رحیمی شعرباف، زینب السادات موسوی فخر، فاطمه داوری تنها،
دوره 66، شماره 9 - ( 9-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: نشان داده شده که میزان روی سرم در خانم‌های حاملۀ مبتلا به دیابت بارداری پایین‌تر از حامله‌های نرمال است. هدف این مطالعه بررسی میزان روی سرم در حامله‌های دیابتیک و غیر دیابتیک و همچنین تاثیر تجویز مکمل روی در GDM می‌باشد.

 روش بررسی: در این مطالعه در مرحلۀ اول 70 نفر از حامله‌های 24 الی 28 هفته مراجعه‌کننده به درمانگاه پره ناتال بیمارستان میرزا کوچک خان بررسی شدند و به دو گروه 35 نفره (حامله‌های نرمال و مبتلایان به دیابت بارداری) تقسیم شدند و میزان روی سرم آنها مقایسه شد و در مرحلۀ دوم حامله‌های دیابتیک تحت درمان با انسولین به دو گروه تقسیم شده و به یک گروه مکمل روی تجویز شد و وزن نوزاد و میزان انسولین آنها مقایسه شد.

یافته‌ها: در گروه مبتلا به دیابت حاملگی میانگین میزان روی سرم پایین‌تر از حامله‌ای نرمال بود (83/94 در برابر 49/103 با (0001/0.

نتیجه‌گیری: میزان روی سرم در حامله‌های مبتلا به دیابت بارداری به میزان معنی‌داری کاهش می‌یابد و تجویز مکمل روی به مبتلایان دیابت بارداری می‌تواند از ماکروزومی جنین جلوگیری کند.


صدیقه برنا، فدیه حق اللهی، بنفشه گلستان، منصوره نوروزی، پریچهر حناچی، مامک شریعت، عبدالفتاح صراف‌نژاد، شیرین‌ نیرومنش،
دوره 67، شماره 5 - ( 5-1388 )
چکیده

800x600

زمینه و هدف: عنصر روی یکی از المان‌های ضروری رشد و سلامتی در انسان است. بسیاری از شواهد نشان می‌دهد که کمبود روی یکی از مشکلات اساسی در جوامع پیشرفته و در حال رشد می‌باشد به‌دلیل در معرض خطر بودن و خطرات بیشتر کمبود روی، این مطالعه جهت تعیین میزان روی سرم در زنان باردار ایرانی در سه ماهه بارداری و مقایسه این یافته‌ها با افراد شاهد سالم انجام شده است.

روش بررسی: در این مطالعه تعداد 675 خانم حامله سالم در سه تریمستر بارداری با 145 خانم غیر حامله سالم به‌عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شد و آزمایش خون ناشتا جهت بررسی میزان روی سرم در مرکز آزمایشگاهی واحدی از نمونه‌ها گرفته و با روش اسپکتروفتومتری (Enzymatic) بررسی گردید. یافته‌ها: کمبود روی در 16% زنان باردار دیده شد، هیچ‌یک از زنان غیر باردار دچار کمبود روی نبودند. اختلاف آماری معنی‌داری بین دو گروه وجود داشت (001/0p<). کمبود روی ارتباطی با سن مادر، تریمستر بارداری، مصرف آهن، تعداد زایمان و BMI نداشت اما هموگلوبین با کمبود روی در ارتباط بود و سطح کمبود روی در هموگلوبین کمتر از 12 به وضوح بیشتر بود 41/2OR=، 26/4-36/1CI:).

نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج مطالعه حاضر، در سطوح هموگلوبین کمتر از 12 علی‌رغم مصرف مکمل آهن، کمبود روی بیشتر مشاهده شد. در این موارد به‌نظر می‌رسد مصرف مکمل آهن و روی جهت رساندن هموگلوبین به سطح نرمال موثرتر عمل نماید. همچنین با انجام مطالعات گسترده‌تر و با اندازه‌گیری روی سرم و Hb، در دوران بارداری در صورت نیاز مکمل‌های آهن و روی تجویز شود.


فاطمه داوری تنها، فاطمه خان محمدی، مامک شریعت، مهبد کاوه، نسرین نیرومند،
دوره 67، شماره 5 - ( 5-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: هموسیستیین بالا یک عامل خطر شناخته‌شده برای بیماری‌های قلبی- عروقی و پره‌اکلامپسی، سقط مکرر و دیابت تیپ 1 و 2 می‌باشد. هدف این مطالعه تعیین سطح هموسیستیین سرم ارتباط آن با فولات سرم و ویتامین B12 و پروفیل چربی‌ها در خانم‌های مبتلا به دیابت حاملگی و مقایسه آن با خانم‌های حامله طبیعی می‌باشد.
روش بررسی: در این مطالعه از خانم‌های حامله مراجعه‌کننده به درمانگاه پره‌ناتال بیمارستان میرزا کوچک خان در سن حاملگی 28-24 هفته تست تحمل گلوکز خوراکی با 100 گرم گلوکز به‌عمل آوردیم. دو گروه 40 نفره در مطالعه وارد شدند. گروه اول GTT مختل و گروه دوم (گروه شاهد) GTT طبیعی داشتند. در هر دو گروه میزان هموسیستیین، فولات سرم و ویتامین B12 و پروفیل چربی‌ها و HDL, LDL و تری گلیسرید و اسید اوریک اندازه‌گیری شد.
یافته‌ها: سطح هموسیستیین گروه GDM بالاتر از گروه شاهد بود (000/0p=) فولات سرم و ویتامین B12 کمتر از گروه شاهد می‌باشد (01/0p= و 004/0p=). BMI خانم‌های مبتلا به GDM اختلاف معنی‌داری با افراد سالم داشت (0001/0p<). میزان HDL کلسترول افراد دیابتیک کمتر از گروه شاهد بود (006/0p=). میزان تری گلسیرید و کلسترول تام اختلاف معنی‌داری با گروه کنترل نداشت.
نتیجه‌گیری: در دیابت بارداری سطح هموسیستیین بالاتر از زنان طبیعی است. این افزایش سطح به‌نظر می‌رسد در ارتباط با GTT مختل باشد. مطالعات بیشتری برای پی‌گیری این بیماران در دوره پس از زایمان و در دوره‌های بعدی زندگی مورد نیاز است.


فرناز سهرابوند، مهشید کریمی،
دوره 67، شماره 9 - ( 9-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: گرفتگی عضلانی (Cramp) انقباضات دردناک ناخودآگاه عضله است که غالباً شب‌ها اتفاق می‌افتد. یکی از شایع‌ترین شرایطی که به‌طور اکتسابی باعث اسپاسم عضله می‌شود بارداری است. شیوع این اسپاسم‌ها در نیمه دوم بارداری بیشتر است. علت اصلی اسپاسم‌ها کاملاً مشخص نیست اما احتمالاً عدم تعادل بین جذب و دفع الکترولیت‌های سرم مانند کلسیم، منیزیوم، پتاسیم و کمبود برخی از ویتامین‌ها و نیز احتمالاً تغییر در فعالیت نورون‌های حرکتی نخاع می‌تواند زمینه‌ساز باشد. هدف از این مطالعه بررسی فراوانی شیوع گرفتگی عضلانی و بررسی اثر عوامل مختلف بر وقوع این کرامپ‌ها است.
روش بررسی: در این مطالعه 400 خانم باردار در نیمه دوم بارداری وارد مطالعه شدند و طی پرسشنامه‌ای در مورد وجود کرامپ عضلانی، نحوه تغذیه و مشخصات فردی سوال شد. معیارهای خروج از مطالعه شامل بیماری‌های زمینه‌ای سیستمیک (تیرویید، دیابت و پوکی استخوان) و بیماری‌های طی بارداری (پره اکلامپسی و دیابت بارداری) بود. این مطالعه به‌روش مقطعی توصیفی و تحلیلی انجام شد.
یافته‌ها: از 400 خانم، 219 نفر (75/54%) کرامپ عضلانی داشتند. سطح متوسط کلسیم توتال بین افراد با کرامپ عضلانی در قیاس با افراد بدون کرامپ تفاوت معنی‌داری نداشت (294/0p=). بین سطح منیزیوم و بروز کرامپ عضلانی رابطه معنی‌داری وجود داشت (04/0p=) اما سن، نوع تغذیه، مشخصات فردی با بروز کرامپ ارتباط آماری معنی‌داری نشان نداد.
نتیجه‌گیری: کرامپ عضلانی در حاملگی شایع است و علیرغم عدم تاثیر نوع تغذیه بر بروز آن، احتمالاً در بیماران با کمبود منیزیوم، مصرف منیزیوم در جلوگیری و بهبود کرامپ مفید است.


مهدی بهدانی، محمد حسینی نژاد چافی، سیروس زینلی، مرتضی کریمی پور، حسین خان‌احمد شهرضا، پوریا قاسمی، نادر اسدزاده، عطیه غمناک، کامران پوشنگ باقری، حامد اهری، دلاور شهباززاده،
دوره 68، شماره 5 - ( 5-1389 )
چکیده

800x600 زمینه و هدف: عقرب‌گزیدگی به‌عنوان یکی از مشکلات در سیستم بهداشت عمومی برخی از کشورهای دنیا از جمله ایران مطرح می‌باشد. در ایران سالیانه حدود 30 هزار نفر گزیده می‌شوند که 12% موارد گزش‌ها و 95% موارد مرگ و میر مربوط به عقرب همیسکورپیوس لپتوروس می‌باشد. با توجه به این‌که سرم‌تراپی تنها راه درمان بیماران عقرب‌زده می‌باشد و این سرم‌ها از اسب تهیه می‌شود لذا ایجاد عوارض بیماری سرم در برخی از بیماران اتفاق می‌افتد. لذا در این مطالعه به‌بررسی قابلیت آنتی‌سرم شتری در خنثی‌سازی سم عقرب همیسکورپیوس لپتوروس در مدل موشی می‌پردازیم.

روش بررسی: در این پژوهش به‌جای اسب از شتر که قرابت نزدیک‌تری با انسان دارد برای تهیه آنتی‌سرم ضد عقرب استفاده شد. برای این منظور دو نفر شتر با ونوم با سم عقرب همیسکورپیوس لپتوروس ایمن شدند و در تست الایزا ایمن شدن شترها به اثبات رسید. سرم شترهای ایمن شده و نیز آنتی‌سرم حاصل از رسوب آمونیوم سولفات اشباع (SAS) از نظر خنثی‌سازی سم در بدن موش ارزیابی شد.

یافته‌ها: سرم تهیه شده در حجم 200 میکرولیتر و آنتی‌سرم حاصل از SAS در حجم 400 میکرولیتر قادر است یک 100LD از ونوم را خنثی نموده و از تلف شدن موش‌ها جلوگیری نماید.

نتیجه‌گیری: آنتی‌سرم شتری که بر علیه سم عقرب همیسکورپیوس لپتوروس به‌دست آمد، در مدل حیوانی قادر به خنثی‌سازی سم بوده و از مرگ موش‌هایی که با سم تلقیح شده بودند جلوگیری می‌نماید. با توجه به مزیت‌هایی که سرم شتر نسبت به سرم اسب دارد این آنتی‌سرم می‌تواند جایگزین مناسبی برای آنتی‌سرم‌ با منشاء اسب باشد.

Normal 0 false false false EN-GB X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4


بهناز تن آرای، مسعود اسلامی، مهرداد صالحی، عیسی جهانزاد، مهدیه امامی،
دوره 68، شماره 7 - ( 7-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: مطالعاتی که به بررسی ارتباط بین سطح سرمی NT-ProBNP و بروز فیبریلاسیون دهلیزی (AF) بعد از جراحی بای پس کرونر پرداخته‌اند نتایج متناقضی داشته‌اند. هدف از انجام این مطالعه بررسی ارتباط سطح سرمی NT-ProBNP به‌عنوان یک عامل خطرساز مستقل در بروز AF در بیماران تحت جراحی قلب می‌باشد.

روش بررسی: در یک مطالعه کوهورت، 79 بیمار کاندید جراحی بای‌پس کرونر با ریتم سینوسی بستری در بخش جراحی قلب بیمارستان امام خمینی تهران در سال 88-1387 وارد شدند و از نظر بروز ریتم AF پی‌گیری شدند. از رگرسیون لجستیک برای بررسی اثر مستقل عوامل خطرساز در بروز AF استفاده شد. 

یافته‌ها: در پی‌گیری بعد از جراحی 7/17% بیماران دچار آریتمی AF شدند. بروز AF در اکثر بیماران در روز دوم بعد از جراحی بود (در 10 بیمار (4/71%)). سطح سرمی NT-ProBNP در بیماران با AF به‌میزان معنی‌داری از گروه سینوسی بالاتر بود (647±1624 در برابر pg/ml238±221 با 0001/0p<). عوامل خطرساز در بروز آریتمی AF سطح سرمی بالای ProBNP، بزرگی سایز دهلیز چپ و سن بالا بودند و بعد از تعدیل فاکتورهای مرتبط با بروز AF فاکتور ProBNP به عنوان مهم‌ترین عامل خطرساز با خطر نسبی 15 با CI 95% از 95/132-77/1 و بعد از آن LA diameter با خطر نسبی 11/6 با CI 95% از 42/37-99/0 به‌طور مستقل با بروز AF مرتبط بودند. همچنین ارتباط مستقیمی بین سطح سرمی ProBNP با سن و سایز دهلیز چپ وجود دارد. بهترین Cut off point پیش‌بینی‌کننده بروز AF بعد از جراحی معادل Pg/ml854 تعیین شد.

نتیجه‌گیری: سطح سرمی بالای NT-ProBNP قبل از جراحی به‌عنوان یک عامل خطرساز مستقل در بروز AF در بیماران تحت جراحی قلب بای‌پس کرونر می‌باشد.


منصوره تقاء، فاطمه نمکیان، محمد رضا قینی، مهدی آلوش،
دوره 68، شماره 7 - ( 7-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: حوادث عروقی ایسکمیک مغز سومین علت شایع مرگ و میر در جامعه است. شناسایی عوامل موثر بر پیش‌آگهی می‌تواند با اداره بیماران پرخطر، عوارض و مرگ و میر ناشی از بیماری را بکاهد. هدف این مطالعه بررسی لیپید پروفایل سرم به‌عنوان یکی‌از عوامل موثر بر پیش‌آگهی است.

روش بررسی: در این مطالعه مقطعی 123 بیمار (58 زن و 65 مرد) دچار بیماری ایسکمیک حاد مغزی بستری در بخش اعصاب بیمارستان سینا در سال  1387 بررسی شدند. معیارهای ورود بیماران به مطالعه، سن 90-40 سال و ضایعه ایسکمیک در محدوده خون‌رسانی قدامی یا خلفی مغز بوده است. معیارهای خروج از مطالعه نیز شامل ابتلا به تومور مغزی، ترومبوز سینوس وریدی یا آبسه و سابقه بیماری متابولیک، کبدی، کلیوی و هایپوتیروییدی بوده است. لیپید پروفایل سرم بیماران طی 24 ساعت اول بعد از سکته مغزی، بعد از 12 ساعت ناشتایی و میزان ناتوانی بیمار با استفاده از   مقیاس NIHSS در روز مراجعه و روز پنجم بستری ارزیابی شد. 

یافته‌ها: میانگین سنی بیماران 16/11±1/65 سال بود. میانگین کلسترول توتال سرم mg/dl46/51±93/189، تری گلیسیرید توتال mg/dl67/72±72/157 و میانگین HDL و LDL به‌ترتیب 43/14±70/47 و mg/dl94/37±98/105 بوده است. در تحلیل به‌عمل آمده رابطه معکوس معنی‌داری میان سطح تری گلیسرید سرم با NIHSS روز پنجم یافته شد. همچنین سن و سابقه بیماری قلبی نیز با NIHSS روز اول رابطه مستقیم معنی‌داری داشته‌اند (05/0p<).

نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که افزایش میزان تری‌گلیسرید پلاسما پس از سکته حاد ایسکمیک مغزی با پیش‌آگهی بهتری همراه بوده است. همچنین سن بالاتر و سابقه بیماری قلبی با پیش آگهی بدتری همراه بوده است.


محمدرضا نجفی، فرنوش سنبلستان، محمدرضا آقا قزوینی، سید علی سنبلستان،
دوره 68، شماره 12 - ( 12-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: تشخیص بیماری اسکلروز متعدد به عنوان یک بیماری شایع و عامل اصلی ناتوانی‌های ناشی از مشکلات عصبی در بالغین جوان، به خصوص در ابتدای سیر آن، به خاطر کمبود بیومارکر تشخیصی مناسب دشوار می‌باشد. ‌هدف از انجام این مطالعه بررسی سطح بیومارکر سیستاتین C در نمونه‌های سرم و ادرار بیماران مبتلا به اسکلروز متعدد و مقایسه آن‌ها با افراد سالم و همچنین بررسی ارتباط آن‌ها با مقیاس سنجش میزان ناتوانی Expanded Disability Status Scale (EDSS)‌ بیماران می‌باشد.

روش‌بررسی: 54 بیمار مبتلا به اسکلروز متعدد (11 مرد و 43 زن با میانگین سنی 37/8±18/32 سال) بر طبق معیارهای مک‌دونالد به عنوان گروه مورد و 24 نفر فرد سالم (هفت مرد و 17 زن با میانگین سنی 07/10±31/34 سال) به عنوان گروه شاهد وارد مطالعه گردیدند. نمونه‌های خون و ادرار به روش صحیح از هر دو گروه گرفته شد و سطح سیستاتین C در آن‌ها اندازه‌گیری گردید.

یافته‌ها: میانگین غلظت سرمی سیستاتین C (mg/lit) در گروه مورد و شاهد به ترتیب mg/lit01/0±90/0 و mg/lit02/0±89/0 بود (84/0p=). میانگین غلظت ادراری سیستاتین C به ترتیب mg/lit91/1±37/25 و mg/lit54/2±11/21 بود (18/0p=). غلظت سرمی و ادراری سیستاتین C در بیماران با 5/2≥EDSS به ترتیب mg/lit01/0±90/0 و mg/lit33/2±11/25 و در بیماران 5/2EDSS> به ترتیب 03/0±90/0 و 84/2±30/26 بود که بین غلظت‌های سرمی (80/0p=) و ادراری (74/0p=) با EDSS بیماران رابطه معنی‌داری وجود نداشت.

نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که سیستاتین C سرمی و ادراری نمی‌تواند به عنوان یک بیومارکر در تشخیص و از طرفی در تعیین شدت بیماری مفید باشد.


بارانک صفائیان، سیما شکری، سکینه محمدیان، فاطمه چراغعلی، لیلا جویباری، صفا آریان نژاد، طیّب رمیم،
دوره 71، شماره 2 - ( 2-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: سطح استرادیول سرم از عوامل مورد بحث در پیش‌آگهی مبتلایان به چسبندگی لابیا می‌باشد. هدف از این مطالعه بررسی سطح سرمی استرادیول و پاسخ‌دهی به استروژن موضعی در مبتلایان به چسبندگی لابیا می‌باشد.
روش بررسی: مطالعه به صورت مداخله‌ای و آینده‌نگر انجام گردید. 100 کودک از میان دختران مراجعه‌کننده به درمانگاه کودکان بیمارستان طالقانی شهر گرگان در سال 1390 انتخاب شدند. تشخیص بیماری با معاینه بالینی ناحیه وستیبول انجام گردید. معیارهای ورود به مطالعه شامل سن سه ماه تا هشت سال، عدم وجود علایم بلوغ، عدم ابهام تناسلی، عدم وجود علایم وولوواژنیت، وجود چسبندگی لابیا بیش‌تر از 25%، عدم سابقه درمان قبلی با استروژن موضعی به فاصله کم‌تر از دو هفته و عدم سابقه درمان ناکامل قبلی بود. در صورت عدم مصرف مناسب دارو از نظر زمان و مقدار آن، عدم مراجعه برای معاینات بعدی و بروز عوارض مربوط به درمان طی دوره درمانی هفت روزه بیمار از مطالعه خارج گردید.
یافته‌ها: بیش‌ترین فراوانی چسبندگی لابیا در کودکان زیر یک‌سال و کم‌ترین آن در کودکان 8-7 سال وجود داشت. 86 بیمار بهبودی کامل یا نسبی داشتند. در 14 کودک هیچ‌گونه‌ای شواهدی از بهبودی مشاهده نگردید. در هیچ‌کدام از بیماران شدت چسبندگی بدتر نگردیده بود. در افرادی که پاسخ مثبت به درمان داشتند، استرادیول خون در سطح پایین‌تری قرار داشت. اختلاف آماری معنی‌داری میان سطح استرادیول خون در موارد پیشرفت کامل یا نسبی در مقایسه با موارد بدون پیشرفت وجود داشت (044/0=P).
نتیجه‌گیری: در نهایت به نظر می‌رسد اثربخشی استفاده از کرم استروژن موضعی در بهبود چسبندگی لابیا در کودکانی که سطح استروژن پایین‌تری دارند بیش‌تر است.


رایکا جمالی، ابراهیم موسوی جهان آباد، طیب رمیم،
دوره 74، شماره 5 - ( 5-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: استفاده از آنزیم‌های مرحله استرس اکسیداتیو روشی غیرتهاجمی در پیش‌بینی پاتولوژی کبد در مبتلایان به کبد چرب غیرالکلی است. پژوهش کنونی با هدف بررسی ارتباط سطح سرمی روی در بیماران مبتلا به کبد چرب غیرالکلی (NAFLD) با یافته‌های پاتولوژی کبد انجام شد.

روش بررسی: مطالعه به‌صورت کوهورت همراه با گروه کنترل در بیماران مبتلا به کبد چرب غیرالکلی مراجعه‌کننده به درمانگاه گوارش بیمارستان سینا، تهران در مدت یک‌سال (فروردین 1393 تا فروردین 1394) انجام شد. افرادی که فاقد بیماری در بالین و سونوگرافی کبدی و آزمایشات طبیعی بودند به‌عنوان گروه کنترل وارد مطالعه شدند. در افراد شرکت‌کننده سطح سرمی روی با روش اسپکترومتری جذب اتمی مورد بررسی قرار گرفت. سطح طبیعی روی µmol/L 9/22- 7/10 (µg/dL 70-150) بوده و سطوح کمتر از (µg/dL 46) µg/dl 7 به‌عنوان کمبود روی در نظر گرفته شد.

یافته‌ها: دو گروه 60 نفری در این مطالعه شرکت کردند. در گروه مورد، شش نفر و در گروه شاهد 26 نفر به‌دلیل عدم رضایت به انجام آزمایشات حذف شدند. در نهایت 54 نفر در گروه مورد (35 مرد، 19 زن) و 34 نفر در گروه شاهد (22 مرد، 12 زن) در بررسی نهایی شرکت داده شدند. میانگین سنی بیماران در گروه مورد 82/9±02/37 سال و در گروه شاهد 01/12±24/33 سال بود (111/0P=). اختلاف آماری معناداری بین دو گروه از نظر سطح روی وجود نداشت (50/0P=).

نتیجه‌گیری: یافته‌های به‌دست‌آمده نشان داد که ارتباط آماری معناداری میان سطح سرمی روی و استئاتوز، التهاب لوبولار و فیبروز کبد در مبتلایان به کبد چرب غیرالکلی وجود ندارد.


مریم رهام، محمدجواد فاطمی، میترا نیازی، مهنوش مومنی،
دوره 75، شماره 5 - ( 5-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: کاهش سطح آلبومین سرم (هایپوآلبومینمی) یک یافته شایع در بیماران سوخته است اما رابطه آن با میزان مرگ و میر بیماران سوخته به‌طور دقیق مشخص نشده است. هدف مطالعه حاضر اندازه‌گیری سطح آلبومین سرم در بیماران سوخته و تعیین رابطه آن با سطح سوختگی و طول مدت بستری در بیمارستان بود. 
روش بررسی: این مطالعه مقطعی بر روی بیماران بالای ۱۶ سال که در شش ماهه دوم سال ۱۳۹۳ و در ۲۴ ساعت اول سوختگی به بیمارستان شهید مطهری تهران مراجعه کردند انجام شد. برای همه‌ی بیمارانی که وارد مطالعه شدند، CBC، آلبومین، کراتینین توتال، پروتیین، BUN و کلسیم در روزهای بستری، یک هفته پس از بستری و در بیمارانی که بد حال می‌شدند، به‌صورت روزانه و در سایر بیماران یک روز پیش از ترخیص مورد بررسی قرار گرفت.
یافته‌ها: پژوهش حاضر نشان داد که میانگین مقدار آلبومین در گروه ترخیص شده در روز پذیرش، یک هفته پس از پذیرش و به هنگام ترخیص به‌طور معناداری بالاتر از گروه فوت شده بود (۰/۰۰۱P<). همچنین میان سطح سوختگی و میزان آلبومین ارتباط معناداری وجود داشت (۰/۰۰۱P<)، به‌طوری‌که هر چه سطح سوختگی بالاتر بود میزان آلبومین پایین‌تر بود ولی بین میزان آلبومین با سن و طول مدت بستری در بیمارستان رابطه معناداری مشاهده نشد.
نتیجه‌گیری: پژوهش حاضر نشان داد که سطح آلبومین سرم می‌تواند به‌عنوان یک شاخص قابل اتکا برای تعیین وضعیت بیماران سوخته کاربرد داشته باشد، ولی پیدا کردن راهکاری برای رساندن سطح آلبومین به حد مناسب نیازمند پژوهش‌های بیشتر می‌باشد.

مجید محمد شاهی، سید احمد حسینی، بیژن حلی، محمد حسین حقیقی‌زاده، محمد ابوالفتحی،
دوره 75، شماره 6 - ( 6-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: کیفیت خواب ممکن است به‌طور مستقیم با سطح سرمی ویتامین D مرتبط باشد. هدف این مطالعه اثر مکمل ویتامین D بر امتیاز و کیفیت خواب افراد ۲۰ تا ۵۰ سال مبتلا به اختلال خواب بود.
روش بررسی: این مطالعه یک کارآزمایی بالینی تصادفی دوسوکور (Double blind) مداخله‌ای بود که در دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، بیمارستان گلستان از آبان تا بهمن ماه ۱۳۹۴، بر روی ۸۹ فرد مبتلا به اختلال خواب بر اساس شاخص خواب پیتزبورگ انجام گردید. افراد واجد شرایط با روش آسان انتخاب و به‌طور تصادفی به دو گروه مداخله (۴۴ نفر) و گروه کنترل (۴۵ نفر) تخصیص شدند. ابتدا و انتهای مطالعه، پرسشنامه اختلال خواب پیتزبورگ، پرسشنامه بین‌المللی فعالیت فیزیکی، پرسشنامه داده‌های عمومی، زمان در معرض آفتاب بودن، سطح سرمی ویتامین D، زمان چرت زدن روزانه، یادآمد خوراک سه روزه، برای همه افراد ثبت و ارزیابی شد. گروه مداخله هر دو هفته یک کپسول ۵۰۰۰۰ واحد بینالمللی ویتامین D و گروه دارونما هر دو هفته یک کپسول پلاسبو به مدت هشت هفته دریافت نمودند.
یافته‌ها: میانگین نمره اختلال خواب در گروه آزمون پیش و پس از مداخله به‌ترتیب ۲/۴۴±۹/۴۵، ۲/۹۷±۶/۷۵ (۰/۰۰۱P=) و در گروه دارونما ۳/۱۴±۱۰/۵۱، ۳/۰۴±۹/۷۳ (۰/۱۸=P) تعیین شد. در انتهای مطالعه امتیاز خواب (بر اساس پرسشنامه کیفیت خواب پیتزبورگ) در گروه دریافت کننده ویتامین D نسبت به دارونما کاهش معناداری یافت (۰/۰۰۱P=).
نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که مکمل یاری با ویتامین D در افراد بالغ مبتلا به اختلال خواب، کیفیت خواب (بر اساس پرسشنامه کیفیت خواب پیتزبورگ) را بهبود می بخشد.

سحر ملزمی، ناهید بلبل‌حقیقی، محبوبه صدیقی، محبوبه هادی‌زاده بزاز، غلامحسن واعظی،
دوره 76، شماره 2 - ( 2-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: ریتالین خواصی شبیه آمفتامین‌ها داشته و از این‌رو به‌صورت خودسرانه مصرف می‌شود. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر ریتالین بر هیستولوژی کبد و برخی آنزیم‌های کبدی در موش‌های سالم و دیابتی شده با استرپتوزوتوسین بود.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی که در شهریور ماه سال ۱۳۹۴ که در دانشگاه آزاد دامغان انجام گرفت ۸۰ سر موش رت نر را به هشت گروه ده‌تایی شامل: گروه کنترل که شامل موش‌های سالم و گروه تجربی ۱ و ۲ و ۳ (سالم+ریتالین) که ریتالین را به‌ترتیب با دوز ۲/۵، ۵، mg/kg ۱۰ به‌صورت گاواژ دریافت کردند و همچنین گروه شاهد (دیابتی) و گروه تجربی ۴، ۵ و ۶ (دیابتی+ریتالین) پس از گذشت دو ماه از دیابتی شدن ریتالین را با دوزهای ۲/۵، ۵ و mg/kg ۱۰ به‌صورت گاواژ روزانه تا ۳۰ روز دریافت کردند. پس از پایان روز مقرر موش‌ها بیهوش شدند و پس از خونگیری از قلب، از کبد نیز نمونه‌گیری انجام شد و نمونه‌ها تحویل آزمایشگاه گردید.
یافته‌ها: کاهش معناداری در میزان آلبومین گروه‌های تجربی نسبت به گروه کنترل (P=۰/۰۳) و همچنین افزایش معناداری در میزان آنزیم‌های آلانین آمینوترانسفراز و آسپارتات آمینوترانسفراز در تمامی گروه‌های تجربی نسبت به گروه کنترل (P=۰/۰۰۱) مشاهده گردید. در گروه (دیابتی+ریتالین) ستون‌های هپاتوسیت‌ها نسبت به کنترل فاقد نظم می‌باشند.
نتیجه‌گیری: مصرف خوراکی ریتالین باعث بر هم زدن تعادل آنزیم‌های کبدی موش‌ها گردید و در گروه‌های تجربی هرچه دوز دارو افزایش یافت میزان آنزیم‌های کبدی نیز نسبت به گروه دیابتی افزایش یافت و درجات شدیدی از تغییرات بافتی در گروه (دیابتی+ریتالین) مشاهده گردید.


صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb