همایون امینی، جواد علاقبندار، ونداد شریفی، رزیتا داوری آشتیانی، حسن کاویانی، زهرا شهریور، امیر شعبانی، فریبا عربگل، الهام شیرازی، میترا حکیم وشتری،
دوره 64، شماره 8 - ( 5-1385 )
چکیده
مصاحبه تشخیصی جامع بینالمللی (CIDI) یک مصاحبه کاملاً ساختار یافته و جامع برای ارزیابی اختلالات روانی است که توسط سازمان بهداشت جهانی ابداع گردیده است. مطالعه حاضر با هدف بررسی روایی نسخه فارسی (CIDI) ]نسخه کامل و مدول سایکوز/ مانیا (شامل بخشهایF, G و P)[ در تشخیص اسکیزوفرنیا و اختلال دوقطبی (مانیا) صورت گرفت.
روش بررسی: مطالعه در پنج مرکز روانپزشکی شهر تهران در سال 1382 انجام شد. در مجموع 307 نفر وارد مطالعه شدند. برای 203 نفر نسخه کامل CIDI و برای 104 نفر مدول سایکوز/ مانیا تکمیل شد. انتخاب نمونهها به شکل نمونه گیری در دسترس بود. کلیه افراد پس از کسب رضایت نامه کتبی آگاهانه وارد مطالعه میشدند. پرسشگری CIDI توسط کارشناسان یا کارشناسان ارشد روانشناسی بالینی آموزش دیده انجام شد. چک لیست تشخیصی ICD-10 و DSM-IV توسط بالینگران به شکل توافقی تکمیل گردید. پرسشگران و بالینگران از تشخیص یکدیگر اطلاعی نداشتند. میزان توافق تشخیصی، حساسیت و ویژگی محاسبه شد.
یافتهها: حساسیت تشخیصی اسکیزوفرنیا طبق DSM-IV 12/0 و ویژگی 96/0 بود (طبق معیار ICD-10 به ترتیب 19/0 و 92/0). حساسیت تشخیصی اختلال دوقطبی طبق معیار DSM-IV، 21/0 و ویژگی 90/0 بود (طبق معیار ICD-10 به ترتیب 17/0 و 89/0) بود. در ضمن حساسیت و ویژگی درمورد مدل سایکوز/ مانیا تفاوت بارزی با نسخه کامل نداشت.
نتیجهگیری: در مجموع CIDI برای تشخیصهای اسکیزوفرنیا و اختلال دوقطبی ازحساسیت پایینی حداقل در محیطهای بالینی برخوردار است. ولی قوت این ابزار ویژگی بسیار بالای نسخه فارسی آن برای تشخیص اسکیزوفرنیا و اختلال دوقطبی است
محمد شریعتی، ماندانا شیرازی، افضلالسادات حسینی دهشیری، مریم مدرس،
دوره 77، شماره 12 - ( 12-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: برای بقای علمی و دستیابی به نوآوری ایجاد تغییر در ساختار ذهنی دانشجویان و شناسایی متغیرهای بازدارنده خلاقیت ضروری است. این پژوهش با هدف شناسایی متغیرهای شناختی بازدارنده خلاقیت در دانشجویان انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه با رویکرد تحلیل محتوای کیفی نوع جهتدار مبتنی بر مرور متون علمی و نظرات افراد متخصص و با استفاده از مصاحبه نیمه ساختارمند به مدت ۲۰ تا ۷۰ دقیقه از اسفند ۱۳۹۳ تا آبانماه ۱۳۹۴ اجرا شد. با ۱۷ دانشجوی استعداد درخشان با کمک ضبط در رکوردر دیجیتال در محل مرکز استعدادهای درخشان و مرکز پژوهشهای دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی تهران مصاحبه شد و استخراج طی چندین بار گوش کردن و نوشتن صورت گرفت. این دانشجویان از رشتههای مختلف پزشکی و بیشتر دانشجویان رتبههای اول و تکرقمی کنکور سراسری بودند و در کارهای پژوهشی دانشگاه در حال فعالیت بودند. دادهها با مصاحبه نیمهساختارمند گردآوری شدند، تحلیل داده با جستوجوی کلمات مشخص بهروش دستی انجام شد.
یافتهها: متغیرهای بازدارنده خلاقیت با توجه به ارتباط معنایی در چهار زیر طبقه اصلی قرار گرفتند. این طبقات شامل: بازدارندههای مربوط به استاد، بازدارندههای مربوط به روشهای تدریس و ارزیابی، بازدارندههای مربوط به دانشجو و بازدارندههای مربوط به نظام آموزشی دانشگاه شدهاند. سپس از این چهار طبقه ۱۰ کد نهایی استخراج گردید که به عنوان متغیرهای بازدارنده خلاقیت آورده شدند. عدم استقبال اساتید از ایدههای نو، مغفول ماندن خلاقیت در بستر آموزشی دانشگاه و ضعف انگیزه در دانشجویان از کدهای اصلی بازدارنده خلاقیت بودند.
نتیجهگیری: شخصیت و نگرش استاد به خلاقیت، روشهای تدریس و محیط آموزشی دانشگاه از مهمترین دسته متغیرهای شناختی بازدارنده در ارتقای خلاقیت هستند.