زهره مریمی، مریم مدرس، سیمین تعاونی، عباس رحیمی فروشانی،
دوره ۱۹، شماره ۱ - ( ۴-۱۳۹۲ )
چکیده
زمینه و هدف: هیسترکتومی یکی از شایعترین جراحیهای ژنیکولوژیک در زنان است که منجر به نگرانیهای زیادی در بیماران میشود. به همین دلیل، این پژوهش با هدف تعیین تأثیر ماساژ پا بر اضطراب قبل و بعد از هیسترکتومی انجام گرفته است .
روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی تصادفی دو گروهی، ۶۰ بیمار تحت عمل هیسترکتومی بستری در بیمارستانهای ولیعصر (عج) و شریعتی تهران در سال ۱۳۹۱ به روش نمونهگیری آسان انتخاب و به طور تصادفی در یکی از ۲ گروه مداخله و یا شاهد توزیع شدند. بیماران گروه مداخله ماساژ پا را در ۳ جلسه در طی ۳ روز متوالی (هر جلسه ۲۰ دقیقه) دریافت کردند. در بیماران گروه کنترل پژوهشگر به مدت ۲۰ دقیقه در کنار بیماران حضور یافت. سنجش اضطراب در ۷ مرحله در ۲ گروه، قبل و ۳۰ دقیقه بعد از مداخله در هر روز و همچنین یک هفته بعد از عمل به کمک پرسشنامه اضطراب آشکار اشپیلبرگر انجام گرفت. دادهها با استفاده از آزمون واریانس با اندازهگیری تکراری و تیمستقل تحلیل شد .
یافتهها : مقایسه نمرات اضطراب آشکار یک روز قبل از مداخله در دو گروه تفاوت معناداری نشان نداد. اما تغییرات میانگین نمره اضطراب قبل و بعد از هر بار مداخله در دو گروه حاکی از اختلاف معنادار بود. مقایسه میانگین نمره اضطراب دو گروه یک هفته بعد اختلاف آماری معنادار نشان داد (۰۰۱/۰ p< ) .
نتیجهگیری: بهکارگیری ماساژ پا میتواند اضطراب بیماران قبل و بعد از هیسترکتومی را کاهش دهد .
بهاره رفیعی، مرضیه اکبرزاده، نسرین اسدی، نجف زارع،
دوره ۱۹، شماره ۱ - ( ۴-۱۳۹۲ )
چکیده
زمینه و هدف: کاهش اضطراب مادر در دوران حاملگی نقش مهمی در سلامت روانی- فیزیکی مادر و جنین دارد. این مطالعه با هدف مقایسه تأثیر آموزش دلبستگی و آرامسازی بر اضطراب سه ماهه سوم حاملگی و افسردگی پس از زایمان در زنان نخست باردار انجام یافته است .
روش بررسی: این مطالعه یک کارآزمایی بالینی است که در آن ۱۲۶ زن نخست باردار طی سال ۱۳۹۱ در بیمارستانهای حافظ و شوشتری وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شیراز شرکت کرده و به روش تصادفی در سه گروه ۴۲ نفری آرامسازی، دلبستگی و شاهد قرار گرفتند. قبل و بعد از مداخله پرسشنامه اضطراب اسپیلبرگر و افسردگی بک تکمیل گردید. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از روشهای آماری آنالیز واریانس یک طرفه، LSD و مجذور کای صورت گرفت .
یافتهها : قبل از مداخله هر سه گروه از لحاظ میانگین نمره کلی و ابعاد شخصیتی و موقعیتی اضطراب و همچنین نمره افسردگی همگن بودند. آزمون آماری آنالیز واریانس نشان داد که یک ماه پس از مداخله، میانگین نمره اضطراب زنان در هر سه گروه اختلاف آماری معنادار (۰۳/۰= p ) داشته است. آزمون آماری LSD (۰۱/۰ p< ) نشان داد که اختلاف میانگین نمره اضطراب بین گروه دلبستگی با گروه شاهد و همچنین بین گروه آرامسازی با گروه شاهد (۰۰۱/۰> p ) معنادار بوده است. ولی بین گروههای دلبستگی و آرامسازی (۲/۰= p ) اختلاف معناداری مشاهده نشد. آزمون آماری آنالیز واریانس، نشان داد که پس از مداخله در گروههای آزمون و شاهد اختلاف معناداری (۰۴/۰= p ) در میانگین نمره اضطراب موقعیتی وجود داشته است. آزمون LSD نشان داد که میانگین نمرات اضطراب موقعیتی در گروه دلبستگی (۰۲/۰= p ) و آرامسازی (۰۱/۰ p< ) نسبت به گروه شاهد به طور معنادار کاهش یافته است. آزمون آماری آنالیز واریانس نشان داد که پس از مداخله اختلاف معناداری (۲/۰= p ) از لحاظ جنبه شخصیتی اضطراب در سه گروه مطالعه دیده نشده است. همچنین سه گروه از لحاظ میانگین نمرات افسردگی پس از زایمان اختلاف معناداری داشتند (۰۰۲/۰= p ). آزمون تعقیبی LSD نشان داد که میانگین نمرات افسردگی پس از زایمان در گروه دلبستگی و شاهد (۰۱/۰= p ) و آرامسازی و شاهد (۰۱/۰= p ) اختلاف معنادار داشته است .
نتیجهگیری: اجرای برنامه آموزش دلبستگی و مهارتهای آرامسازی در بارداری سبب کاهش اضطراب دوران حاملگی و افسردگی پس از زایمان گردید. از این رو توصیه میشود که در برنامه معمول مراقبتهای دوران بارداری فرآیندهای فوق گنجانده شود .
مجید محمدشاهی، مهرنوش ذاکرزاده، سمیرا هاشمی، فاطمه حیدری،
دوره ۱۹، شماره ۱ - ( ۴-۱۳۹۲ )
چکیده
زمینه و هدف: اطلاعات موجود در زمینه ارتباط الگوی غذایی مادر و شاخصهای تنسنجی نوزاد بسیار محدود میباشد. بنابراین مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط الگوهای غذایی مادر در بارداری و شاخصهای تنسنجی هنگام تولد نوزاد انجام یافته است .
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی، ۹۴ زن باردار (هفته ۴۰-۳۷) مراجعهکننده به بیمارستان رازی اهواز در پاییز و زمستان سال ۱۳۹۰ به روش آسان انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. اطلاعات تنسنجی با استفاده از پرسشنامه فردی و اطلاعات غذایی با استفاده از پرسشنامه بسامد خوراک جمعآوری شد. جهت شناسایی الگوهای غذایی از تحلیل عاملی استفاده شد. تحلیل آماری در نرمافزار SPSS انجام یافت .
یافتهها : در این تحقیق، ۳ الگوی غذایی غالب شناسایی شد: الگوی غذایی «سالم»، «سنتی» و «غربی». ارتباط الگوهای غذایی و شاخصهای تنسنجی هنگام تولد نوزاد پس از تعدیل متغیرهای مخدوشگر (سن، فعالیت، انرژی دریافتی، میزان وزنگیری در طی بارداری و جنس نوزاد) در ۳ مدل ارایه گردید. الگوی غذایی سالم ارتباط مثبت معناداری با قد، دور سر و وزن تولد نوزاد در هر ۳ مدل داشت (۰۵/۰ p < ). الگوی غذایی غربی در مدل ۱و۲ ارتباط منفی معناداری با دور سر نوزاد و در مدل ۱ با وزن تولد داشت (۰۵/۰ p < ). الگوی غذایی سنتی و شاخصهای تنسنجی هنگام تولد نوزاد در هیچ یک از مدلها ارتباط معناداری نشان نداد.
نتیجهگیری: مطالعه حاضر وجود ارتباط معنادار بین الگوهای غذایی مادر و شاخصهای تنسنجی هنگام تولد نوزاد را نشان داد. برای تأیید این یافته، انجام مطالعات آیندهنگر پیشنهاد میشود .
فاطمه جوزی، طاهره هاشمیفرد، محمدعلی مروتیشریفآباد، زینب بشیر،
دوره ۱۹، شماره ۱ - ( ۴-۱۳۹۲ )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان دهانه رحم در ایران چهارمین سرطان از سرطانهای شایع در بین زنان است. آزمایش پاپاسمیر از جمله آزمونهایی است که برای غربالگری بیماریهای دهانه رحم مورد استفاده قرار میگیرد. مطالعه حاضر با هدف تعیین عوامل مرتبط با انجام آزمایش پاپاسمیر در زنان ۴۹-۱۵ ساله براساس نظریه انگیزش محافظت انجام یافته است .
روش بررسی: در این پژوهش تحلیلی مقطعی تعداد ۲۲۰ نفر از زنان ۴۹-۱۵ ساله همسردار مراجعهکننده به مراکز بهداشتی درمانی شهرستان لامرد در فصل بهار ۱۳۹۰ مورد مطالعه قرار گرفتند. اطلاعات به وسیله پرسشنامهای که براساس نظریه انگیزش محافظت طراحی شده بود و با روش مصاحبه اختصاصی با افراد مورد مطالعه جمعآوری شد. اطلاعات با استفاده از نرمافزار SPSS v,۱۶ و آزمونهای منویتنی، کروسکالوالیس و کایدو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت .
یافتهها : سن افراد مورد مطالعه ۴۹-۱۵ و سطح تحصیلات اغلب آنان دیپلم (۹/۴۰%) و شغل بیشتر افراد (۷۰%) خانهدار بود. ۶/۶۵% از افراد مورد مطالعه حداقل یک بار آزمایش پاپاسمیر را انجام داده بودند . رابطه معنادار آماری بین انجام آزمایش پاپاسمیر با انگیزش محافظت در برابر خطر سرطان سرویکس (۰۰۱/۰ p< )، خودکارآمدی (۰۰۲/۰= p ) ، کارآ یی پاسخ (۰۰۷/۰= p ) و هزینههای درک شده (۰۰۱/۰ p< ) وجود داشت.
نتیجهگیری: با توجه به این که انجام آزمایش پاپاسمیر با بیشتر سازههای نظریه انگیزش محافظت رابطه معنادار آماری داشت، بنابراین طراحی برنامههای آموزشی در چهارچوب این نظریه جهت ارتقای انجام آزمایش پاپاسمیر در زنان ۴۹-۱۵ ساله همسردار توصیه میشود .
اشرف دیرکوندمقدم، علی دلپیشه،
دوره ۱۹، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۲ )
چکیده
زمینه و هدف: محدودیت دریافت مایعات در زنان زائو، از عوامل مؤثر بر انقباضات رحم و طول مدت زایمان است. تاکنون مطالعات متعددی در خصوص تأثیر مایعرسانی حین لیبر انجام یافته و نتایج متفاوتی را گزارش نمودهاند. لذا این مطالعه با هدف تعیین تأثیر افزایش مایعات وریدی بر روند و نتایج زایمان در زنان بدون محدودیت دریافت مایعات خوراکی انجام گرفته است .
روش بررسی: در کارآزمایی بالینی، ۱۲۰ زن نخستزای مراجعهکننده به زایشگاه بیمارستان مصطفی خمینی ایلام طی بهمن ماه ۸۸ لغایت آذر ماه ۸۹ مورد بررسی قرار گرفتند. شرکتکنندگان شامل حاملگی تک قلو و بدون مشکلات دوران بارداری بوده و به صورت تصادفی به ۴ گروه تقسیم شدند. گروه اول مراقبت معمول حین لیبر و گروههای دوم تا چهارم سرم رینگر را با سرعت۶۰، ۱۲۰ و ۲۴۰ سیسی در ساعت دریافت نمودند. مصرف مایعات خوراکی صاف در همه گروهها بدون محدودیت بود. تحلیل آماری با استفاده آزمونهای آنالیز واریانس و کایاسکوئر در نرمافزار SPSS v,۱۶ انجام و ۰۵/۰> p معنادار در نظر گرفته شد .
یافتهها : شرکتکنندگان از نظر عوامل مؤثر بر مدت زایمان همسان بودند. میانگین و انحراف معیار مدت مرحله فعال زایمان در گروههای مداخله، به طور معنادار کوتاهتر از گروه شاهد بود. گروهها از نظر طول مدت مرحله دوم زایمان، تقویت انقباضات زایمانی با اکسیتوسین و لیبر طولانی اختلاف معنادار داشتند. فراوانی سزارین در گروه ۲۴۰ سیسی در ساعت از سایر گروهها کمتر بود، اما این اختلاف از نظر آماری معنادار نبود. گروهها از نظر آپگار نوزادی تفاوت آماری معنادار نداشتند .
نتیجهگیری: افزایش دریافت مایعات وریدی در طول لیبر، سبب کاهش طول مدت زایمان گردیده و هیچ عارضه مادری و جنینی در استفادهکنندگان گزارش نشد. لذا افزایش دریافت مایعات در زنان زائو توصیه میشود .
گیتا سنگستانی، مهناز خطیبان، جلال پورالعجل، خدایار عشوندی،
دوره ۱۹، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۲ )
چکیده
زمینه و هدف: در دوران حاملگی تجربه اضطراب زایمان میتواند از نظر جسمی و روانی بسیار آسیبزا باشد. Doula فردی است که به عنوان پشتیبان مادر در اتاق زایمان حضور مییابد و در طول زایمان برای مادر حمایت مداوم جسمی و عاطفی را فراهم میکند. این مطالعه با هدف تعیین تأثیر بهکارگیری Doula بر اضطراب زائو حین زایمان انجام یافته است .
روش بررسی: مطالعه تجربی حاضر به صورت سری زمانی دارای گروه شاهد تصادفی شده انجام یافته است. ۶۴ زائوی دارای معیارهای پژوهش بستری در بیمارستان فاطمیه همدان در سالهای ۹۲-۱۳۹۱، به صورت دردسترس در بخش زایمان انتخاب به صورت تصادفی ساده در گروه شاهد یا مداخله قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه اضطراب اشپیلبرگ و یک چک لیست بوده است. نتایج حاصل با استفاده از آزمونهای پارامتری و ناپارامتری و نرمافزار ۱۱- Stata مورد آنالیز آماری قرار گرفتند .
یافتهها : دو گروه در زمان اجرای طرح از نظر سن، تحصیلات، میزان درآمد، محل زندگی و میزان اضطراب پنهان تقریباً مشابه هم بودند. اضطراب آشکار در بدو ورود به لیبر در دو گروه مشابه هم بود (۰۵/۰< p ). پس از انجام مداخله، میزان اضطراب آشکار در گروه مداخله در پایان حضور در اتاق لیبر، در پایان حضور در اتاق زایمان و همچنین اتاق ریکاوری به طور معناداری کمتر از گروه شاهد بوده است (۰۰۱/۰> p ) .
نتیجهگیری: براساس یافتههای این پژوهش، Doula در کاهش اضطراب زایمان و در نتیجه عوارض ناشی از آن بسیار مؤثر است .
نیکزاد عیسیزاده، رضا سلیمی،
دوره ۲۰، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۹۳ )
چکیده
زمینه و هدف: از جمله مؤلفههای کلیدی و اثرگذار در سلامت جسمانی و روانی جنین مسأله «آرامش» است. این مؤلفه از منظر قرآن کریم به عنوان اصلی بنیادین در حوزههای مختلف احکام و اخلاق به حساب آمده و باوری است که در ساحت شریعت بر تمام اوامر و نواهی سایه افکنده است. اهمیت این موضوع به واسطه وجود شرایطی است که بر جنین در دوران بارداری حاکم است و مصالح و مفاسد واقعی فرد را در دوران بعدی رشد تحت تأثیر خود قرار میدهد. تحقیق حاضر به دنبال اثبات نقش بنیادین آرامش در مرحله بارداری و حیات جنینی است و اولویت آن را نسبت به دیگر کارکردها از منظر قرآن کریم مورد بررسی قرار میدهد .
روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه مروری است که با جستجو در منابع کتابخانهای انجام یافته است. در این جستجو ۱۵ منبع مرتبط یافت شد. مفهوم آرامش در قرآن از راه کلید واژههایی مانند، اطمینان (رعد/۲۸)، سکینه (فتح/۴)، سکن (توبه/۱۰۳)، اَمْنیت (ثین/۳) و ثبات (فرقان/۴۷) قابل پیگیری است . علاوه بر آن کلید واژههایی چون سلامت، بارداری، روح و روان مورد بررسی قرار گرفتند .
یافتهها : مقوله ازدواج و تشکیل خانواده (از مرحله پیوند و تشکیل خانواده تا بارداری و تولیدنسل) منشوری است که بخشی از اوامر و نواهی دینی را در خود جای داده و براساس تحقیقات به عمل آمده از آیات قرآن کریم کارکردهای مختلفی چون «تکثیر نسل، ارضای غرایز به ویژه غریزه جنسی و آرامش روحی و روانی» را به دنبال دارد. اهمیت پیگیری نقش آرامش به عنوان یکی از نیازهای اصلی روحی و روانی در مرحله بارداری و رشد و تکامل جنین که یکی از مراحل حساس و نقش آفرین حیات مادی و معنوی انسان است، از آن روست که براساس بررسی آیات، مهمترین کارکرد در فرآیند بارداری به حساب آمده است .
نتیجهگیری: شرط دستیابی به موقعیتی آرام و رضایتبخش در دوران بارداری و در نهایت تولد فرزندی صالح و سالم، کسب، حفظ و تقویت آرامش روحی و روانی در پرتو توجه به رهنمودها و راهبردهای معنوی قرآن کریم است .
سرور سهرابی، زهرا احمدی، زیبا مسیبی، حمید حقانی،
دوره ۲۰، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۹۳ )
چکیده
زمینه و هدف: مقالات علمی و مشاهدات بالینی حاکی از آن است که بستری شدن نوزادان در بیمارستان باعث اختلال در ایجاد دلبستگی بین مادر و نوزاد میشود . این مطالعه با هدف بررسی تأثیر ماساژ نوزاد توسط مادر بر دلبستگی مادران نوزادان بستری در بخش مراقبت نوزادان اجرا گردیده است .
روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی ۴۲ مادر همراه با نوزاد بستری در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستانهای علی اصغر (ع) و آرش در سال ۱۳۹۲ برای گروه آزمون و شاهد انتخاب شدند. گروه آزمون با استفاده از نمایش فیلم آموزش ماساژ و تمرین عملی روی ماکت، ماساژ نوزاد را فرا گرفتند، سپس مادران نوزادنشان را به مدت ۵ روز ماساژ دادند. ماساژ برای هر نوزاد در هر روز ۱ نوبت به مدت ۱۵ دقیقه اجرا شد. رفتار دلبستگی مادران نسبت به نوزادانشان قبل از انجام ماساژ و بعد از ۵ روز ماساژ در هنگام شیردهی ارزیابی شد. ابزار جمعآوری دادهها مقیاس سنجش دلبستگی مادر به نوزاد بود . جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آزمونهای آماری کایاسکوئر، آزمون دقیق فیشر و آزمون t در نرمافزار SPSS v,۱۹ استفاده شد .
یافتهها : دو گروه آزمون و شاهد از نظر اطلاعات جمعیتشناختی همسان بودند و اختلاف در میانگین دلبستگی مادران قبل از ماساژ در دو گروه براساس آنالیزهای آماری معنادار نبود (۰۵/۰ p> ). ارزیابی دلبستگی مادران در روز پنجم، نشان داد میانگین دلبستگی مادران در گروه آزمون (۲۶/۴ ± ۷۶/۶۴) با گروه شاهد (۳۸/۳ ± ۳۸/۵۳) تفاوت آماری معنادار داشته است (۰۰۱/۰ p< ) .
نتیجهگیری: با توجه به نقش مؤثر ماساژ بر رفتارهای دلبستگی، میتوان این مراقبت سنتی را در کلیه بخشهای نوزادان رواج داد .
زهرا کاشانینیا، مریم دهقان، فیروزه ساجدی، پوریا رضاسلطانی،
دوره ۲۰، شماره ۳ - ( ۸-۱۳۹۳ )
چکیده
زمینه و هدف: مادران اغلب در مرحله اولیه تولد نوزاد نارس، احساس تنش میکنند به علاوه تنش مادران تا مدتها بعد از زایمان، با نگرش و رفتار منفی آنها در تعامل با نوزادشان همراه است. لذا هدف این مطالعه تعیین تأثیر مراقبت کانگورویی بر میزان تنش مادران نوزادان نارس بوده است .
روش بررسی: این مطالعه شبه تجربی در مورد ۴۶ زوج مادر و نوزاد نارس بستری در بخش مراقبت ویژه نوزادان بیمارستانهای شهید صدوقی و تأمین اجتماعی یزد در سالهای ۹۲-۱۳۹۱ انجام یافت. روش نمونهگیری به صورت در دسترس بود و نمونهها در دو گروه مداخله و شاهد قرار گرفتند. در گروه مداخله، مراقبت کانگورویی روزانه ۳۰ دقیقه بعد از تغذیه به مدت ۴ هفته انجام گرفت. سپس تنش مادران با استفاده از پرسشنا مه تنش والدی در دو گروه ارزیابی و مقایسه گردید. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آزمونهای کایدو، تیتست، منویتنی انجام یافت .
یافتهها : میانگین نمره تنش مادران در گروه مداخله ۰۲۴/۱۷ ± ۰۰۰/۱۰۲ و در گروه شاهد ۲۵۳/۱۸ ± ۵۲۱/۱۷۴ بوده است و نتیجه آزمون منویتنی نشان داد که بین دو گروه از نظر آماری تفاوت معناداری وجود دارد (۰۰۱/۰> p ). همچنین تفاوت آماری معناداری بین تنش مادران قبل و بعد از مداخله در گروه مداخله نیز دیده شد (۰۰۱/۰ > p ) .
نتیجهگیری: مراقبت کانگورویی سبب کاهش تنش مادران نوزادان نارس میگردد. بنابراین تدوین برنامه مراقبت کانگورویی در مواجهه با تنش مادران، به ویژه مادران دارای نوزادان نارس توصیه میشود .
زهره خاکبازان، رباب لطیفنژاد رودسری، علی تقیپور، عیسی محمدی،
دوره ۲۰، شماره ۳ - ( ۸-۱۳۹۳ )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان پستان شایعترین سرطان زنان در کشورهای توسعه یافته و کمتر توسعه یافته است. پیش آگهی سرطان پستان، قویاً بستگی به مرحله بیماری در زمان تشخیص دارد. در حدود ۴۵-۲۵% از زنان ایرانی پس از شناسایی علامت سه ماه یا بیشتر در مراجعه به پزشک تأخیر میکنند . درک افراد از علایم تهدیدکننده حیات و پاسخ متعاقب آن، متأثر از شبکه تعاملات اجتماعی و ساختار اجتماعی فرهنگی به شیوهای متفاوت شکل میگیرد. این مطالعه با هدف تبیین نقش تعاملات اجتماعی بر رفتارهای سلامت جویی زنان ایرانی با نشانههای سرطان پستان صورت گرفته است .
روش بررسی: مطالعه به روش تحلیل محتوای کیفی با استفاده از نمونهگیری هدفمند صورت گرفت. مشارکتکنندگان شامل ۲۰ زن با نشانههای سرطان پستان بودند که از خرداد ۱۳۹۱ تا مرداد ماه ۱۳۹۲ به مؤسسه سرطان بیمارستان امام خمینی دانشگاه علوم پزشکی تهران مراجعه نمودند. دادهها با انجام مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته جمعآوری و با استفاده از تحلیل محتوای قراردادی ( Graneheim و Lundman ) و نرمافزار MAXqda مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها : براساس نتایج این مطالعه سه درون مایه اصلی شامل ۱- اثربخشی آموزههای اجتماعی ۲- تعامل با رویکرد حمایت جویانه ۳- بازخورد با رویکرد حمایت گرایانه و هفت طبقه شامل: ۱- آگاهی بخشی آموزههای اجتماعی ۲- اعتمادبخشی آموزههای اجتماعی ۳- بازگویی انتخابی علامت ۴- جستجوی اطلاعات ۵- جلب حمایت روانی ۶- اطمینان بخشی و ۷- حمایت در تصمیمگیری آشکار شد .
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه بیانگر آن است که آموزههای اثربخش، در کنار تعاملات اجتماعی حمایتکننده نقش تأثیرگذاری بر رفتارهای جستجوی سلامت دارند. از اینرو لازم است ارتقای آگاهی عمومی و اصلاح باورهای بهداشتی مرتبط با سرطان پستان به ویژه در طراحی برنامههای آموزشی رسانهای به منظور کاهش تأخیر بیماران مدنظر قرار گیرد .
رویا چرمزاده، محمدرضا آخوند، عبدالرحمن راسخ،
دوره ۲۰، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۳ )
چکیده
زمینه و هدف: رفتار باروری یک جامعه را به شیوههای مختلف میتوان مطالعه کرد. یکی از این شیوهها بررسی فاصله تولدهاست. فاصله تولدها یکی از معیارهای مهم در تعیین و تفسیر نرخ باروری است. هدف این مطالعه، بررسی فاصله تولدها و عوامل مؤثر بر آن در شهر اهواز میباشد .
روش بررسی: در این مطالعه، خانمهای باردار (۴۹-۱۵ ساله) ساکن اهواز مراجعهکننده به مراکز بهداشتی درمانی در سال ۹۲-۱۳۹۱ جامعه مورد مطالعه را تشکیل میدادند و تعداد نمونه ۱۰۷۴ نفر بود. برای نیل به هدف پژوهش با توجه به ماهیت دادههای مربوط به فاصله تولدها از مدل زمان شکست شتابیده استفاده شده است. به منظور یافتن برآورد پارامترها با استفاده از این مدل نرمافزار آماری R مورد استفاده قرار گرفته است .
یافتهها : نتایج حاصل نشان میدهد که تحصیلات مادر، قومیت پدر، نوع منزل مسکونی، استفاده از وسایل پیشگیری، سن مادر هنگام ازدواج و وضعیت بارداری فرزند مهمترین متغیرهای تأثیرگذار بر فاصله تولد اول، قومیت مادر، استفاده از وسایل پیشگیری، تعداد سقط یا مردهزایی، وضعیت بارداری فرزند، مدت زمان شیردهی و نوع زایمان فرزند قبلی مهمترین متغیرهای تأثیرگذار روی فاصله تولد دوم و قومیت پدر، استفاده از وسایل پیشگیری و مدت زمان شیردهی به فرزند قبلی مهمترین متغیرهای تأثیرگذار روی فاصله تولد سوم هستند .
نتیجهگیری: مقایسه نتایج حاصل از مطالعه حاضر با مطالعات قبلی نشان میدهد که در طول سالهای اخیر شتاب باروری کاهش و فاصله بین تولدها افزایش یافته است. بهعبارت دیگر شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کنونی سبب افزایش فاصله تولدها شده که نتیجه آن کاهش باروری در زوجها میباشد .
زهرا هادیزاده طلاساز، شهلا نورانی سعدالدین، محمدتقی شاکری،
دوره ۲۱، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۴ )
چکیده
زمینه و هدف: کیفیت زندگی کاری اثر مهمی روی واکنشهای کارکنان مانند رضایت شغلی، مشارکت کاری، عملکرد شغلی، قصد ترک خدمت، تغییر و تبدیل سازمانی دارد. بنابراین سنجش دو متغیر کیفیت زندگی کاری و رضایت شغلی برای تمام کارکنان سازمانها از جمله ماماها که از اعضای مهم تیم ارایهدهنده خدمات بهداشتی هستند، دارای اهمیت است. از اینرو هدف مطالعه حاضر تعیین ارتباط مؤلفههای کیفیت زندگی کاری و رضایت شغلی ماماها میباشد .
روش بررسی: مطالعه حاضر توصیفی- همبستگی است که به صورت مقطعی در سال ۱۳۹۳ در مورد ۲۳۰ ماما در مشهد انجام یافته است. نمونه مورد مطالعه از میان ماماهای شاغل در زایشگاهها و مراکز بهداشتی درمانی به روش نمونهگیری آسان انتخاب شد. ابزار مطالعه پرسشنامههای اطلاعات جمعیتشناختی، کیفیت زندگی کاری والتون و رضایت شغلی مینهسوتا بود. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آمار توصیفی، همبستگی پیرسون، اسپیرمن و آنووا در نرمافزار SPSS v,۱۹ انجام یافت .
یافتهها : نتایج نشان داد کیفیت زندگی کاری کلی با رضایت شغلی دارای رابطه مثبت معنادار (۰۰۱/۰> p ، ۵۲۵ /۰= rp ) میباشد. نتیجه در سطح جز ئ یتر حاکی از آن بود که رضایت شغلی با پرداخت منصفانه و کافی (۰۰۱/۰> p ، ۲۷۷/۰= rp )، محیط کاری ایمن (۰۰۱/۰> p ، ۲۷۴/۰ = rp )، تأمین فرصت رشد و امنیت مداوم (۰۰۱/۰> p ، ۳۰۶/۰= rp )، فضای کلی زندگی (۰۰۱/۰> p ، ۳۲۷/۰= rp )، قانونگرایی در سازمان (۰۰۱/۰> p ، ۲۳۳/۰= rp )، وابستگی اجتماعی در زندگی کاری (۰۰۱/۰> p ، ۲۰۷/۰= rp )، وحدت و انسجام اجتماعی در سازمان (۰۰۱/۰> p ، ۳۵۲/۰= rp ) و توسعه قابلیتهای انسانی (۰۰۱/۰> p ، ۲۵۹/۰= rp ) ارتباط دارد .
نتیجهگیری: از آن جا که کیفیت زندگی کاری بالاتر، رضایت شغلی بیشتری را برای کارکنان به همراه دارد، مدیران میتوانند با اتخاذ راهکارهای مناسب، مؤلفههای مهم کیفیت زندگی کاری ماماها را ارتقا داده و شرایط لازم جهت بهبود کیفیت ارایه خدمات و بهرهوری آنها را فراهم سازند .
مژگان میرغفوروند، سکینه محمد علیزاده چرندابی، یوسف جوادزاده، پریوش احمدپور،
دوره ۲۱، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۴ )
چکیده
زمینه و هدف: سندروم پیش از قاعدگی باعث اختلالات قابل توجهی در زندگی و فعالیتهای روزانه میشود. این مطالعه با هدف مقایسه تأثیر بذر کتان و ویتاگنوس بر نشانههای سندروم پیش از قاعدگی در زنان، انجام گرفته است .
روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی تصادفی کنترل شده سهسوکور ۱۵۹ زن مبتلا به سندروم پیش از قاعدگی تشخیص داده شده از طریق فرم ارزیابی نشانههای قبل از قاعدگی ( PAF= The Shortened Premenstrual Assessment Form ) از میان زنان مراجعهکننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر تبریز از آبان ۱۳۹۲ تا شهریور ۱۳۹۳ انتخاب و به روش بلوکبندی تصادفی در ۳ گروه ۵۳ نفری قرار گرفتند. گروه اول پودر بذر کتان و پلاسبوی قرص ویتاگنوس، گروه دوم قرص ویتاگنوس به علاوه پلاسبوی بذر کتان و گروه سوم پلاسبوی هر دو دارو را دریافت نمودند. فرم ارزیابی نشانههای قبل از قاعدگی توسط نمونهها قبل از مداخله، یک و دو ماه بعد از مداخله تکمیل گردید. از آزمون اندازههای تکراری ( Repeated Measurement ) برای آنالیز دادهها استفاده شد .
یافتهها : نمره نشانههای قبل از قاعدگی در هر دو گروه مداخله هم در ماه اول و هم در ماه دوم به طور معناداری بهبود یافت. به طوری که میانگین نمره شدت سندروم قبل از قاعدگی به طور معناداری در ماه اول بعد از مداخله در گروه ویتاگنوس (۱/۲- تا ۰/۴- : فاصله اطمینان ۹۵% ، ۳/۳- : تفاوت میانگین تعدیل یافته) و بذر کتان (۰/۳- تا ۵/۵- ،۳/۴-) و ماه دوم پس از مداخله در گروه ویتاگنوس (۷/۴- تا ۰/۷- ، ۸/۵-) و بذر کتان (۷/۵- تا ۱/۸- ، ۶/۶-) کمتر از گروه شاهد بود. تفاوت معناداری بین دو گروه ویتاگنوس و بذرکتان مشاهده نشد .
نتیجهگیری: براساس نتایج این مطالعه، بذر کتان و ویتاگنوس هر دو جهت بهبود سندروم قبل از قاعدگی مؤثر میباشد .
زیبا تقیزاده، علی منتظری، مهسا خوشنامراد،
دوره ۲۱، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۴ )
چکیده
زمینه و هدف: ماماها به عنوان یکی از اعضای تیم بحران، ارایه خدمات به مادر و نوزاد را در شرایط بحران به عهده دارند، لذا تعیین نیازهای آموزشی آنان در این شرایط، اساس برنامهریزی در این زمینه است. هدف این مطالعه شناخت نیازهای آموزشی دانشجویان مامایی برای ارایه خدمات پیشگیری از افزایش مرگ و میر مادر و نوزاد در شرایط بحران میباشد .
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی در سال ۱۳۹۳، تعداد ۲۳۵ نفر از دانشجویان مقاطع مختلف رشته مامایی از چهار دانشگاه علوم پزشکی شهر تهران، با روش سرشماری انتخاب و پس از اعلام رضایت آگاهانه، پرسشنامه محققساخته نیازهای آموزشی مرتبط با ارایه خدمات پیشگیری از مرگومیر مادر و نوزاد در شرایط بحران را به شیوه خودگزارشدهی تکمیل نمودند . دادهها با استفاده از آمار توصیفی و آزمونهای آنالیز واریانس یک طرفه، t تست و همبستگی پیرسون در نرمافزار SPSS v,۱۷ تحلیل شد.
یافتهها : میانگین و انحراف معیار نمره نیاز آموزشی دانشجویان در حیطه مادری ۵/۲۱ ± ۷۰، از حداکثر ۱۰۵ نمره، و در حیطه نوزادی ۹ ± ۷/۴۶، از حداکثر ۶۵ نمره بود و در سطح نیازآموزشی زیاد قرار گرفت. دانشجویان کارشناسی در مقایسه با کارشناسیارشد، در هر دو حیطه، نیاز آموزشی بیشتری را گزارش کردند (۰۴۶/۰= p ). ۸/۸۶% دانشجویان اظهار کردند تحصیلات دانشگاهی آنها را برای ایفای نقش در شرایط بحران آماده نکرده، ۶/۱۰% در این مورد آموزش قبلی دیده بودند و ۵/۱۱% تجربه مواجهه با بحران را داشتند. بین سن دانشجویان (۰۰۱/۰ p< )، سابقه کار بالینی آنان (۰۰۱/۰ p< )، گذراندن دوره آموزشی قبلی (۰۰۱/۰ p< ) و تجربه حضور در بحران (۰۵/۰ p< ) با میزان نیاز آموزشی درباره بحران ارتباط معناداری وجود داشت. در حالی که بین دانشگاه محل تحصیل دانشجویان با میزان نیازآموزشی آنها این ارتباط معنادار نبود (۵۱/۰= p ) .
نتیجهگیری: با توجه به نیاز آموزشی زیاد دانشجویان برای ارایه خدمات در شرایط بحران و عدم کفایت تحصیلات دانشگاهی برای آمادهسازی آنان برای ایفای نقش، بازنگری برنامهریزی آموزشی دانشجویان مامایی، ضرورت دارد .
فریده باستانی، الهه روحی رحیم بگلو، حمید حقانی،
دوره ۲۱، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۴ )
چکیده
زمینه و هدف: اضطراب از نشانههای همراه با اختلالات خلقی مادران در دوران پس از زایمان میباشد که با تولد نوزاد آسیبپذیر افزایش پیدا میکند. رفلکسولوژی پا ممکن است به عنوان یک مداخله پرستاری جهت کاهش برخی علایم اضطراب مفید باشد. این مطالعه با هدف تعیین تأثیر رفلکسولوژی پا بر شدت اضطراب مادران سزارین شده دارای نوزاد آسیبپذیر انجام گرفته است .
روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی غیرتصادفی، ۹۹ مادر سزارین شده دارای نوزاد آسیبپذیر از میان مادران بستری در بیمارستان جامع زنان و بیمارستان ولیعصر تهران در سال ۱۳۹۱ انتخاب و به روش نمونهگیری در دسترس در سه گروه ۳۳ نفری قرار گرفتند. گروه مداخله به مدت ۴۰ دقیقه رفلکسولوژی کف پا، گروه پلاسبو ماساژ ساق پا و گروه شاهد نیز مراقبتهای معمول پس از سزارین را دریافت کردند. پرسشنامه Spielberger توسط نمونهها قبل از مداخله و سه روز پس از مداخله تکمیل گردید. برای تحلیل دادهها از آزمون اندازههای تکراری و مجذور کای در نرمافزار SPSS v,۱۶ استفاده شد .
یافتهها : گروههای مورد مطالعه تفاوت معناداری از نظر مشخصات جمعیتشناختی و میانگین نمرات شدت اضطراب قبل از مداخله نداشتند. اما بعد از مداخله، میانگین نمرات شدت اضطراب به طور معناداری در گروه رفلکسولوژی و پلاسبو کمتر از گروه شاهد بود (۰۰۱/۰ p< )، در حالی که این میزان در گروه رفلکسولوژی و پلاسبو تفاوت معناداری نداشت (۱/۰= p )، مقایسه اختلاف میانگین نمرات شدت اضطراب پس از مداخله در گروه رفلکسولوژی (۲/۷ ± ۷/۱۴) و پلاسبو (۵/۸ ± ۴/۹) نشان داد که مداخله رفلکسولوژی تأثیر بیشتری در کاهش شدت اضطراب دارد .
نتیجهگیری: استفاده از رفلکسولوژی پا در کاهش شدت اضطراب مادران مؤثر است، از این رو پیشنهاد میشود که پرستاران و ماماها در بخشهای سزارین این روش غیردارویی را برای کاهش علایم اضطراب مادران به کار گیرند .
الهه دشتی، مریم رسولی، لیلا خانعلی مجن، اسماء پورحسین قلی، اعظم شیرینآبادی فراهانی، فاطمه سروی،
دوره ۲۱، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده
زمینه و هدف: نوزادان نارس پس از ترخیص از بخش مراقبت ویژه نوزادان در خطر زیادی برای بستری مجدد هستند. برخی عوامل و ویژگیهای نوزادان نارس در بستری مجدد آنها اثر دارند. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط عوامل نوزادی با بستری مجدد نوزادان نارس در واحد مراقبت ویژه نوزادان انجام یافته است.
روش بررسی: این مطالعه همبستگی با نمونهگیری از نوزادان نارس بستری در بخشهای مراقبت ویژه نوزادان سه بیمارستان آموزشی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در سال ۱۳۹۲ انجام یافته است. نمونهها به وسیله پرسشنامه ثبت مشخصات از نظر ویژگیها و عوامل احتمالی مرتبط با بستری مجدد شامل جنس، چند قلویی، سن حاملگی و وزن هنگام تولد و طول مدت بستری در بخش مراقبت ویژه نوزادان بررسی شدند. پیگیری وضعیت بستری مجدد نوزادان نیز سی روز پس از ترخیص انجام یافت. تحلیل دادهها ابتدا به صورت تک متغیره و سپس توسط مدل رگرسیون لجستیک انجام گرفت.
یافتهها: نتایج تجزیه و تحلیل تک متغیره نشان داد نوزادانی که در مدت زمان پیگیری مجدداً بستری شده بودند، به طور معناداری در زمان تولد نارستر و کم وزنتر بوده و در اولین بستری خود مدت بیشتری در بخش مراقبت ویژه نوزادان بستری بودهاند (۰۰۱/۰p<). در مدل رگرسیون لجستیک تنها بین سن حاملگی و وزن نوزاد در زمان تولد با بستری مجدد نوزادان، ارتباط آماری معناداری مشاهده شد (به ترتیب نسبت شانس: ۸۰۵/۰، ۰۱/۰p< و نسبت شانس: ۹۹۸/۰، ۰۰۱/۰p<).
نتیجهگیری: سن حاملگی و وزن هنگام تولد نوزاد با بستری مجدد نوزاد طی ۳۰ روز پس از ترخیص ارتباط دارند، به طوری که نوزادانی که سن حاملگی کمتر و وزن زمان تولد کمتری داشتند با احتمال بیشتری پس از ترخیص مجدداً بستری میشدند.
زیبا تقیزاده، رضا عمانی سامانی، انوشیروان کاظمنژاد، مرضیه رییسی،
دوره ۲۱، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از فنآوریهای کمک باروری استفاده از تخمک اهدایی است. اگرچه اطلاعات در مورد جنبههای پزشکی اهدای تخمک در دسترس میباشد، اما آگاهی در مورد مسایل روانی مربوط به این درمان وجود ندارد. مفاهیم خودپنداره و خودگسستگی میتواند ابعاد روانی فرد را بررسی کند. لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی خودپنداره و خودگسستگی در زنان اهدا کننده و دریافتکننده تخمک انجام یافته است.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی تعداد ۵۳ زن با توجه به محدود بودن جامعه پژوهش به روش نمونهگیری در دسترس در هر یک از گروههای اهدا کننده و دریافتکننده تخمک مراجعهکننده به مرکز ناباروری رویان در سال ۱۳۹۴، مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار گردآوری دادهها شامل سه پرسشنامه اطلاعات جمعیتشناختی، پرسشنامه خودپنداره راجرز و پرسشنامه خودگسستگی (خودگسستگی از بایستهها و خودگسستگی از ایدهآل) بود. دادهها با استفاده از آمار توصیفی و آزمونهای آماری کایدو و تیتست در نرمافزار SPSS v,۱۶ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: خودپنداره و خودگسستگی هر دو گروه ضعیف بود. نمرات گروه زنان دریافتکننده بیشتر (نمرات پرسشنامه به صورت معکوس است) از زنان اهدا کننده تخمک بود ولی بین میانگین نمرات خودپنداره دو گروه اختلاف معناداری وجود نداشت (۵۳/۰=p). اختلاف دو گروه در خودگسستگی از بایستهها معنادار بود (۰۲/۰=p) ولی در خودگسستگی از ایدهآل اختلاف معناداری وجود نداشت (۱۵/۰=p).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج به دست آمده باید اذعان داشت که در فرآیند اهدای تخمک ارزیابی جسمی به تنهایی کافی نیست و توجه به نیازهای روانی افراد نیز لازم است. لذا مسؤولان باید تمهیداتی جهت ارزیابی ابعاد روانی زنان کاندید اهدا و دریافت تخمک در نظر بگیرند.
سیده طاهره میرمولایی، مینور لمیعیان، معصومه سیمبر، ابوعلی ودادهیر، آرین قلیپور،
دوره ۲۱، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۴ )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از مهمترین ارکان موفقیت در ارایه خدمات مناسب در بخش زایمان، کار تیمی خوب (بین متخصصان زنان و ماماها) است. از این رو مطالعه حاضر با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر کار تیمی در بخش زایمان یکی از بیمارستانهای دولتی شهر تهران انجام گرفته است.
روش بررسی: این مطالعه کیفی با ۹ نفر از ماماها و ۴ نفر از متخصصان زنان که به روش نمونهگیری مبتنی بر هدف انتخاب شده بودند، انجام یافته است. دادهها از طریق مصاحبههای نیمه ساختار یافته در سال ۹۳-۱۳۹۲ در یکی از بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران جمعآوری و به روش تحلیل محتوای قراردادی تحلیل شد.
یافتهها: موانع و تسهیلکنندههای کار تیمی در بخش لیبر دو مضمون پدیدار شده در این مطالعه بودند. طبقات اصلی مضمون موانع کار تیمی: مسایل زمینهای (تضادهای بین حرفهای، مسایل قانونی، دریافت مالی)؛ مشکلات فردی (مشکل جسمی، ویژگیهای منفی شخصیتی، مسایل خانوادگی)؛ نقص توانایی و مهارت؛ (نداشتن توانمندی و انگیزه، ضعف آموزشی، تجربه کم) و سیستم مدیریتی سازمان یا خارج تیم (برنامهریزی و سیاستگذاری نامناسب، ساختار سلسله مراتبی، عدم ارزشیابی تیم، بیعدالتی) و طبقات اصلی مضمون تسهیلکنندههای کار تیمی: مدیریت داخلی تیم؛ (رهبر تیم، جوکاری، شفافسازی ارزشگذاری فعالیت افراد، اجرای درست قوانین بالادستی) همکاری، همیاری و همدلی؛ (کمک و همکاری، همدلی و حمایت از هم) و ویژگی فردی لازم برای کار در تیم زایمان (روابط مناسب، ویژگیهای مثبت شخصیتی)، بود.
نتیجهگیری: در این مطالعه، موانع و تسهیلکنندههای کار تیمی در بخش لیبر به صورت جامع و در سطوح مختلف شناسایی شدند. براساس این یافتهها میتوان مداخلاتی را جهت افزایش سطح کار تیمی طراحی و اجرا نمود.
فاطمه نجفی، کبری ابوذری گزافرودی، فاطمه جعفرزاده کنارسری، پروین رهنما، بهاره غلامی چابکی،
دوره ۲۱، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۴ )
چکیده
زمینه و هدف: از علل عمده سزارین، درخواست بیمار به دلیل ترس از زایمان طبیعی است. این مطالعه با هدف مقایسه ترس از زایمان و نوع زایمان در دو گروه از زنان باردار شرکتکننده در کلاسهای آمادگی زایمان و دریافتکننده مراقبتهای معمول زایمان انجام یافته است.
روش بررسی: این مطالعه کوهورت آیندهنگر در سال ۹۳-۹۲ در مورد ۲۰۲ نفر از زنان باردار نخستزای مراجعهکننده به مراکز بهداشتی- درمانی شهری شرق گیلان که متقاضی دریافت مراقبت دوران بارداری بودند، انجام یافت. روش نمونهگیری در دسترس بود. ترس از زایمان با پرسشنامه CAQ در طی دو مرحله (قبل از شرکت در کلاس آمادگی زایمان و دریافت مراقبتهای معمول و نیز در سه ماهه سوم بارداری) بررسی شد و سپس هر دو گروه تا زمان زایمان مورد پیگیری قرار گرفتند. دادهها با استفاده از آمارهای توصیفی و استنباطی (کایاسکوئر، تیزوجی، آنوا، تیتست) در نرمافزار SPSS v,۱۶ تحلیل شد. ۰۵/۰p< معنادار در نظر گرفته شد.
یافتهها: میانگین نمرات ترس از زایمان در دو گروه، قبل از شرکت در کلاس آمادگی زایمان و دریافت مراقبتهای معمول تفاوت معناداری نداشت (۲۳/۰=p). اما مقایسه میانگین نمره ترس از زایمان در دو گروه در سه ماهه سوم بارداری تفاوت معناداری (۰۰۱/۰p<) را نشان داد. از نظر انجام زایمان طبیعی نیز بین دو گروه اختلاف معنادار بود (۰۰۲/۰=p).
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه حاکی از اهمیت کلاسهای آمادگی زایمان در کاهش ترس از زایمان و افزایش زایمان طبیعی در زنان نخستزایی است که در این کلاس شرکت کردند. بنابراین، ترغیب زنان باردار برای شرکت در این کلاسها توصیه میشود.
سیمین تعاونی، ندا ناظم اکباتانی، حمید حقانی،
دوره ۲۲، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف: فقدان ارگاسم در روابط جنسی و کاهش میل جنسی در دوران یائسگی بسیار شایع بوده و میتواند باعث کاهش کیفیت زندگی زنان شود. هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین تأثیر آفرودیت بر ارگاسم و میل جنسی در زنان یائسه بوده است.
روش بررسی: در این مطالعه از طراحی کارآزمایی بالینی تصادفی همراه با گروه کنترل استفاده شد. شرکتکنندگان را ۸۰ زن یائسه ۶۰-۵۰ ساله تشکیل میدادند. ابزار مورد استفاده شامل فرم مشخصات جمعیتشناختی و پرسشنامه مقیاس اندازهگیری عملکرد جنسی Sabatsbrg بود که بخشی از آن وضعیت ارگاسم و میل جنسی را مورد ارزیابی قرار میدهد. از آمارهای توصیفی و آزمونهای تیزوجی و تیمستقل در نرمافزار SPSS v,۱۶ جهت تحلیل دادهها استفاده شد.
یافتهها: میانگین نمره ارگاسم قبل از مداخله در گروه آفرودیت ۶/۲۰±۲۵/۳۰ و در گروه دارونما ۹۹/۲۱±۲۹ بود. بعد از یک ماه مداخله این نمره در گروه آفرودیت به ۰۸/۱۰±۱۲/۴۱ و در گروه دارونما به ۶۶/۲۹±۱۲/۲۹ رسید که از لحاظ آماری تفاوت بین دو گروه معنادار بود (۰۲/۰=p). همچنین در بعد نمره میل جنسی بین دو گروه آفرودیت و دارونما بعد از مداخله تفاوت معناداری دیده شد (۰۰۸/۰=p).
نتیجهگیری: مصرف آفرودیت میتواند وضعیت ارگاسم و میل جنسی را در زنان یائسه بهبود ببخشد. بنابراین آشنایی مراقبان بهداشتی با این مکملها ضروری به نظر میرسد.