جستجو در مقالات منتشر شده


3 نتیجه برای آخوندزاده

مینو پاک گوهر، عباس مهران، محمد حسین صالحی سورمقی، شاهین آخوندزاده، مژگان احمدی،
دوره 10، شماره 3 - ( 4-1383 )
چکیده

مقدمه: سندرم قبل از قاعدگی مجموعه‌ای از علایم جسمانی و روانی است که در مرحله لوتئال هر سیکل به صورت ماهانه و عودکننده تکرار می‌شود و گاهی آنقدر شدید است که در فعالیت‌های روزمره و ارتباطات اجتماعی اختلال ایجاد می‌کند.
مواد و روش کار: این پژوهش از نوع کارآزمایی بالینی می‌باشد که به صورت تصادفی و دوسوکور صورت گرفته است. نمونه‌ها شامل 70 تن از دختران دانشجوی دانشگاه‌های تهران و علوم پزشکی تهران ساکن در خوابگاه می‌باشند که به صورت تصادفی به دو گروه دارو و دارونما تقسیم شده و به مدت دو ماه متوالی با30 قطره هایپیران یا دارونما تحت درمان قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه و برگ ثبت وضعیت روزانه بود. جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها از آمار توصیفی و استنباطی شامل آزمون‌های مجذور کای، تست دقیق فیشر، آزمون ویل کاکسون و تی مستقل استفاده شد. برای کلیه آزمون‌ها 05/0>p معنادار تلقی شده است.
یافته‌ها: نتایج پژوهش نشان داد که میزان کاهش شدت علایم سندرم قبل از قاعدگی بعد از درمان در گروه دارو بیشتر از دارونما بوده است به طوری که میزان کاهش شدت علایم جسمانی بعد از مصرف هایپیران 49% و بعد از مصرف دارونما 8/21% بود (000=p). نتایج آزمون t اختلاف معناداری بین شدت علایم بعد از درمان در بین دو گروه را نشان داد و فقط در مورد درد و علامت افزایش اشتها و تپش قلب این اختلاف معنادار نبود. مصرف کنندگان این داروی گیاهی هیچ‌گونه عارضه‌ی جانبی را گزارش نکردند.
نتیجه‌گیری: یافته‌های پژوهش نشان می‌دهند که با مقایسه میانگین شدت علایم در بین دو گروه بعد از درمان، شدت علایم سندرم قبل از قاعدگی بعد از مصرف دارو در گروه هایپیران کمتر از گروه دارونما است بنابراین از هایپیران می‌توان جهت کاهش شایع‌ترین علایم سندرم جسمانی قبل از قاعدگی استفاده نمود. یافته‌های پژوهش هم‌چنین بیانگر آن است که دارونما، مانند هر بیماری دیگر در درمان سندرم قبل از قاعدگی، بی‌تأثیر نیست.


مهرناز گرانمایه، افسر رضایی‏پور، حمید حقانی، الهام آخوندزاده،
دوره 12، شماره 2 - ( 3-1385 )
چکیده

زمینه و هدف:درد شدید زایمان، همواره باعث نگرانی و ترس زن باردار می‌شود. این مطالعه به منظور بررسی تأثیر آموزش بر میزان به‌کارگیری روش‌های کاهش درد زایمان توسط ماما انجام شده است.
روش بررسی: این یک مطالعه مداخله‏ای و نیمه تجربی است. نمونه‏ها شامل 59 نفر از ماماهای بخش‌های زایمان بیمارستان‌های غیرآموزشی گیلان بودند. که با روش نمونه‏گیری به شیوه سهمیه‏ای انتخاب شده بودند. ابزار گردآوری داده‏ها پرسشنامه بود که اعتبار علمی با روش اعتبار محتوی و پایایی آن با روش آزمون مجدد سنجیده شد. داده‏ها در دو مرحله قبل و بعد از آموزش جمع‏آوری گردید. روش‌های مختلف کاهش درد با تأکید بر به‌کارگیری روش‌های غیردارویی نظیر ماساژ ملایم، برقراری تماس چشمی با مادر، تشویق زائو به ذکر دعا و روش‌های حمایتی، فیزیولوژیک و جایگزینی (مانند استفاده از ماساژ، کمپرس گرم، تغییر وضعیت، استفاده از روغن‌های معطر) در کارگاه یک روزه آموزش داده شد. تجزیه و تحلیل داده‏ها با کمک نرم‏افزار SPSS‌ و آمار توصیفی و تحلیلی انجام شد.
یافته‏ها: نتایج آزمون تی زوج (05/0p<) نشانگر افزایش معنادار در به‌کارگیری روش‌های کاهش درد زایمان توسط ماماها بعد از آموزش بود. میانگین امتیازات حاصل از به‌کارگیری روش‌های کاهش درد توسط ماماها بر حسب مشخصات فردی قبل و بعد از آموزش تفاوت معنادار آماری نداشت.
نتیجه‏گیری: آموزش به شیوه برگزاری کارگاه در ارتقای میزان به کارگیری روش‌های کاهش درد توسط ماماهای شاغل در بخش‌های زایمان مؤثر بود‍؛ به ویژه آن دسته از روش‌هایی که دارای عوارض کمتر، اثربخشی بیشتر و کاربرد ساده‏تری هستند.


کبری آخوندزاده، سکینه شفیعا، زهرا عابدینی، اشرف خرمی‌راد،
دوره 30، شماره 2 - ( 4-1403 )
چکیده

زمینه و هدف: الکتروکاردیوگرافی (ECG) پرکاربردترین ابزار تشخیصی در پزشکی است، با وجود این دانشجویان پرستاری در تفسیر ECG با مشکل مواجه هستند که این امر نیاز به اصلاح شیوه­های آموزش را خاطر نشان می­کند. این مطالعه با هدف تعیین تأثیر تکلیف درسی ترسیم ECG بر میزان یادگیری دانشجویان پرستاری و دیدگاه آن­ها نسبت به این شیوه تدریس واحد درسی پرستاری مراقبت­های ویژه انجام گرفته است.
روش بررسی: این مطالعه نیمه تجربی در مورد 52 دانشجوی کارشناسی پرستاری ترم 5 ورودی مهر و بهمن، در دانشگاه علوم پزشکی قم انجام یافت. در دانشجویان ورودی مهر، نیمه اول ترم به شیوه سنتی سخنرانی و پرسش و پاسخ تدریس شد و در نیمه دوم علاوه بر به کارگیری شیوه‌ها‌ی مرسوم از دانشجویان خواسته شد که ECG‌ها‌ی شایع را ترسیم کنند. در دانشجویان ورودی بهمن، زمان مداخله برعکس شد به این معنی که ترسیم ECG در نیمه اول ترم انجام یافت. در پایان، میزان یادگیری با توجه به نمره آزمون کتبی و دیدگاه دانشجویان نسبت به ترسیم با استفاده از پرسشنامه ارزیابی شد. تجزیه و تحلیل داده‌ها‌ در نرم­افزار SPSS ویرایش ۲۲ و با استفاده از آزمون­های Mann-Whitney و Wilcoxon جهت مقایسه گروه‌ها انجام گرفت.
یافته‌ها: میانگین نمره پرسشنامه دیدگاه دانشجویان نسبت به روش ترسیم 34/3±86/14 (حداکثر 18) به­دست آمد. در بیشتر موارد دیدگاه دانشجویان نسبت به این شیوه آموزش مثبت یا نسبتاً مثبت بوده است. بین نمره آزمون ECG دانشجویان زمانی که ECG را ترسیم می­کردند و زمانی که ترسیم نمیکردند تفاوت معناداری مشاهده شد (001/0p<).
نتیجه‌گیری: ترسیم ECG می­تواند در ارتقای یادگیری واحد درسی پرستاری مراقبت­های ویژه کمککننده باشد و احتمالاً انگیزه دانشجویان را برای یادگیری افزایش دهد.

 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به حیات می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb