19 نتیجه برای احمدی
افسانه خادمی، اشرف آل یاسین، مرضیه آقا حسینی، سید علی احمدی ابهری، حسن اسفندی، کوروش فخیمی درخشان،
دوره 10، شماره 2 - ( 2-1383 )
چکیده
مقدمه: ناباروری و افسردگی هر کدام به طور جداگانه از مشکلات بزرگ جوامع انسانی هستند. با وجود این که افسردگی یکی از شایعترین بیماریهایی است که در طب پیشگیری مشاهده میشود، مراجعه برای دریافت کمک بسیار کمتر از شیوع بیماری است. وجود اطلاعات کافی در مورد شیوع بیماری و عوامل خطر آن برای شناسایی بیمار بسیار با ارزش است. ناباروری میتواند از عوامل مستعدکننده افسردگی باشد. پرسشنامه افسردگی بِک (BDI) که وسیلهای برای غربالگری افسردگی است به علت وجود ترجمهی فارسی هنجاریابی شده جهت شناسایی افراد در معرض خطر کمککننده میباشد. هدف از این تحقیق تعیین شیوع افراد در معرض خطر افسردگی در بیماران نابارور مراجعهکننده به یک مرکز درمان نازایی بوده است.
روش کار: در این مطالعه 681 خانم نابارور مراجعهکننده به بیمارستان دکتر شریعتی مورد بررسی قرار گرفتند. اطلاعات اولیه شامل سن، مدت، نوع و علت نازایی، میزان تحصیلات، وجود سابقه درمان قبلی و مصرف سیگار ثبت شد. پرسشنامه BDI به این افراد داده و امتیاز آن ثبت گردید. امتیاز 16 و بیشتر مثبت (در معرض افسردگی قرار داشتن) در نظر گرفته شد.
یافتهها: نشان میدهد که سن اثری در شیوع پاسخ مثبت ندارد، ولی شیوع پاسخ مثبت در افراد با مدت نازایی طولانیتر، علت نازایی توأم، تحصیلات کمتر و وجود سابقه درمان کمک باروری یا جراحی به طور معناداری بیشتر بود.
نتیجهگیری: افراد نابارور به طور کلی در معرض افسردگی قرار دارند. چون در کشور ما تمایل نسبت به مراجعه به روانپزشک و دریافت خدمات مربوطه کم است، شناسایی افراد در معرض خطر در گروه نابارور و ارجاع آنها برای دریافت درمانهای حمایتی در مورد مسایل روانی، کمک قابل توجهی به این افراد میکند.
ابوالفضل رحیمی، فضلا... احمدی، محمدرضا آخوند،
دوره 10، شماره 3 - ( 4-1383 )
چکیده
مقدمه: پرستاران به عنوان عضو اصلی تیم مراقبتی - درمانی نقش مهمی در بهبود و ارتقاء، سلامت جامعه ایفا مینمایند. تنیدگی یا استرس جزء شناخته شده و لاینفک در پرستاری مدرن است و موجب مشکلات عدیدهای هم برای پرستاران و هم بیماران میگردد.
مواد و روش کار: این پژوهش توصیفی تحلیلی با هدف تعیین میزان تنیدگی شغلی پرستاران و تعیین عوامل مؤثر بر تنیدگی از دیدگاه پرستاران در سال 1383 انجام شد. واحدهای مورد پژوهش 111 نفر از پرستاران شاغل در بخشهای مختلف یک بیمارستان آموزشی و یک بیمارستان غیرآموزشی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران بودند. جهت جمعآوری اطلاعات از پرسشنامهای مشتمل بر دو بخش استفاده گردید. بخش اول مربوط به خصوصیات فردی و حرفهای بود و بخش دوم جهت سنجش میزان تنیدگی شغلی در پنج بخش استرسهای مدیریتی، اقتصادی و رفاهی، روانی- اجتماعی، جسمی و محیطی و یک سؤال باز تنظیم شده بود که به هر گزینه امتیاز 4 تا صفر تعلق میگرفت. در تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی و آزمون آماری مجذور کای استفاده شد.
یافتهها: این بررسی نشان داد که از کل نمونههای مورد مطالعه 1/44 درصد دارای تنیدگی بالا، 1/54 درصد متوسط و 8/1 درصد دارای تنیدگی کم میباشند. بین میزان تنیدگی شغلی و نوع بیمارستان از لحاظ آماری رابطه معناداری وجود داشت به طوری که میزان تنیدگی در بیمارستان آموزشی نسبت به بیمارستان غیر آموزشی بیشتر بود. همچنین بین سابقه کار و میزان تنیدگی رابطه معناداری وجود داشت.
نتیجهگیری: با توجه به این که درصد بالایی از پرستاران دارای تنیدگی متوسط هستند، لذا راهکارهایی جهت مقابله و پیشگیری از تنیدگی شغلی برای پرستاران پیشنهاد میشود.
مینو پاک گوهر، عباس مهران، محمد حسین صالحی سورمقی، شاهین آخوندزاده، مژگان احمدی،
دوره 10، شماره 3 - ( 4-1383 )
چکیده
مقدمه: سندرم قبل از قاعدگی مجموعهای از علایم جسمانی و روانی است که در مرحله لوتئال هر سیکل به صورت ماهانه و عودکننده تکرار میشود و گاهی آنقدر شدید است که در فعالیتهای روزمره و ارتباطات اجتماعی اختلال ایجاد میکند.
مواد و روش کار: این پژوهش از نوع کارآزمایی بالینی میباشد که به صورت تصادفی و دوسوکور صورت گرفته است. نمونهها شامل 70 تن از دختران دانشجوی دانشگاههای تهران و علوم پزشکی تهران ساکن در خوابگاه میباشند که به صورت تصادفی به دو گروه دارو و دارونما تقسیم شده و به مدت دو ماه متوالی با30 قطره هایپیران یا دارونما تحت درمان قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه و برگ ثبت وضعیت روزانه بود. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی و استنباطی شامل آزمونهای مجذور کای، تست دقیق فیشر، آزمون ویل کاکسون و تی مستقل استفاده شد. برای کلیه آزمونها 05/0>p معنادار تلقی شده است.
یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که میزان کاهش شدت علایم سندرم قبل از قاعدگی بعد از درمان در گروه دارو بیشتر از دارونما بوده است به طوری که میزان کاهش شدت علایم جسمانی بعد از مصرف هایپیران 49% و بعد از مصرف دارونما 8/21% بود (000=p). نتایج آزمون t اختلاف معناداری بین شدت علایم بعد از درمان در بین دو گروه را نشان داد و فقط در مورد درد و علامت افزایش اشتها و تپش قلب این اختلاف معنادار نبود. مصرف کنندگان این داروی گیاهی هیچگونه عارضهی جانبی را گزارش نکردند.
نتیجهگیری: یافتههای پژوهش نشان میدهند که با مقایسه میانگین شدت علایم در بین دو گروه بعد از درمان، شدت علایم سندرم قبل از قاعدگی بعد از مصرف دارو در گروه هایپیران کمتر از گروه دارونما است بنابراین از هایپیران میتوان جهت کاهش شایعترین علایم سندرم جسمانی قبل از قاعدگی استفاده نمود. یافتههای پژوهش همچنین بیانگر آن است که دارونما، مانند هر بیماری دیگر در درمان سندرم قبل از قاعدگی، بیتأثیر نیست.
فضل ا... احمدی، علیرضا سالار، سقراط فقیهزاده،
دوره 10، شماره 3 - ( 4-1383 )
چکیده
مقدمه: مطالعات نشان میدهد نزدیک به 355 میلیون سالمند در کشورهای در حال توسعه زندگی میکنند. در سال2000 نزدیک به 13درصد از جمعیت جهان را افراد بالای 65 سال تشکیل میدادهاند و پیشبینی میشود در سال 2040 این نسبت به 20درصد برسد. در حال حاضر و از آنجا که پدیده سالمندی همواره با اختلالات جسمی و روحی روانی توأم است بررسی کیفیت زندگی در این قشر از اهمیت ویژهای برخوردار است. این مطالعه با هدف بررسی کیفیت زندگی سالمندان شهر زاهدان صورت گرفته است.
مواد و روش کار: این مطالعه، پژوهشی از نوع توصیفی است که بر روی 200سالمند شهر زاهدان انجام شده است. نمونهها به طور خوشهای و از تمام محلههای شهر انتخاب شده و از ابزار پژوهش شامل پرسشنامه 36 موردی کیفیت زندگی استفاده گردیده است برای امتیازبندی پرسشنامه از نمره صفر تا 100 استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل دادههای حاصله از نرمافزار SPSS و آزمونهای آماری و شاخصهای توصیفی تحلیلی مورد نظر استفاده گردید.
یافتهها: میانگین سن نمونههای مورد مطالعه 3/72 سال بود. میانگین تعداد فرزند 7/6 نفر بوده و میانگین ابعاد هشتگانه کیفیت زندگی بدین شرح بود: درک کلی از سلامتی، 6/38؛ فعالیت فیزیکی، 7/42؛ ایفای نقش جسمی، 8/36؛ درد جسمی، 8/37؛ فعالیت اجتماعی، 9/43؛ ایفای نقش روانی، 45؛ نیروی حیاتی، 7/46 و سلامت روحی 7/42.
نتیجهگیری: از آنجا که در حال حاضر هنجار یا مبنایی از کیفیت زندگی در جامعه ما وجود ندارد، اگر میانگین50 با انحراف معیار10 را به عنوان شاخص هنجار تلقی نماییم مشاهده میکنیم که تمامی ابعاد هشتگانه کیفیت زندگی نمونهها پایین بوده و ضروری است در این خصوص برنامهریزی اصولی انجام پذیرد.
نسرین حنیفی، فضل ا... احمدی، ربابه معماریان، محمد خانی،
دوره 11، شماره 4 - ( 10-1384 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از علل اضطراب برای اغلب بیماران احتمال بستری شدن در بیمارستان است. زمانی که بیماران جهت کاتتریزاسیون قلب بستری میشوند با افزایش اضطراب، فعالیتهای فیزیولوژیکی از قبیل ضربان نبض و تعداد تنفس نیز رو به فزونی میرود. پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر بهکارگیری روش آرامسازی و پیش دارو بر روی تعداد تنفس و ضربان نبض در بیماران تحت آنژیوگرافی عروق کرونر بستری در بخش قلب و بعد از آنژیو در بیمارستان شهید بهشتی زنجان در سال 1382 انجام شده است.
روش بررسی: در این مطالعه که به صورت کارآزمایی بالینی صورت گرفته، 40 بیمار تحت آنژیوگرافی عروق کرونر به صورت تصادفی تخصیصی به ترتیب ورود به مطالعه در دو گروه آرامسازی و پیش دارو مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار جمعآوری دادهها شامل برگه مشخصات فردی، اطلاعات مربوط به بیماری و برگههای ثبت متغیرهای تعداد تنفس و ضربان نبض در هشت تا دوازده ساعت، نیم ساعت قبل، حین و پس از آنژیوگرافی بوده است. در گروه آرامسازی، که تحت نظارت پزشک معالج پیش دارو دریافت نمیکردند، روز قبل از آنژیوگرافی آموزش آرامسازی داده میشد و از مددجو درخواست میگردید 2-3 بار قبل از رفتن به آنژیوگرافی آرامسازی را انجام دهد. در گروه پیش دارو، بیماران داروهای معمول قبل از آنژیوگرافی با تجویز متخصص قلب و عروق را دریافت میکردند. در هر دو گروه متغیرهای تعداد تنفس و ضربان نبض 12-8 و نیم ساعت قبل، حین و پس از آنژیوگرافی اندازهگیری شد. سپس با نرمافزار آماری (SPSS) تحت ویندوز دادههای حاصل مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
یافتهها: با استفاده از آزمون تی مستقل تعداد ضربان نبض، تعداد تنفس در هشت تا دوازده ساعت قبل از رفتن به آنژیوگرافی، در حین آنژیوگرافی و تعداد ضربان نبض پس از آنژیوگرافی، در دو گروه از لحاظ آمــاری اختلاف معناداری را نشـان نداد (05/0p>). نیم ساعت قبل از رفتن به آنژیوگرافی تعـداد تنفس (01/0p=) و تعداد ضربـان نبـض (01/0p=) و پس از آنژیوگرافی تعداد تنفس (03/0p=) در گروه آرامسازی نسبت به گروه پیش دارو کاهش معناداری را نشان داد.
نتیجهگیری: این مطالعه نشانگر تأثیر مطلوب آرامسازی بر روی متغیرهای مورد مطالعه بوده است. بنابراین میتوان پیشنهاد نمود که قبل از انجام رویههای تهاجمی از روش آرامسازی به جای پیش دارو استفاده گردد.
ناهید دهقان نیری، علی اکبر نظری، مهوش صلصالی، فضلالله احمدی،
دوره 12، شماره 3 - ( 4-1385 )
چکیده
زمینه و هدف:پرستاران نقش اساسی در تداوم مراقبت و ارتقای سلامت دارند و بهرهوری کل سازمان را تحت تأثیر قرار میدهند. اما آنها اذعان دارند که به لحاظ موانع گوناگون بهرهوری کافی ندارند و بدین جهت کیفیت مراقبت در سطح پایینی نگاه داشته شده است. از این رو هدف این تحقیق بررسی دیدگاه پرستاران در باره نقش نیروی انسانی در بهرهوری است.
روش بررسی: این مطالعه به روش کیفی و رویکرد گراندد تئوری (تئوری زمینهای) انجام شد. جهت جمعآوری اطلاعات غنی از مصاحبههای باز با راهنمای مصاحبه، مشاهده و جمع آوری روایات استفاده شد. مطالعه با نمونهگیری هدفمند شروع و در طی تکامل طبقات، با نمونهگیری نظری ادامه یافت. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روش تحلیل مقایسهای به شیوه استراوس و کوربین استفاده شد.
یافتهها: مقوله: «منابع انسانی» به عنوان متغیر مرکزی و اصلی (طبقه محوری) ظهور یافت. مواردی چون محاسبه تعداد نیرو به طور سیستمی، گزینش صحیح و رعایت ضوابط در آن، تأمین نیروی کافی از ردههای مختلف پرستاری، پذیرش بیمار با هماهنگی پرستار مسؤول بخش و روابط مطلوب انسانی از مفاهیم فرعی این طبقه هستند.
نتیجهگیری: همانطور که شرکتکنندگان اذعان داشتند منابع انسانی مناسب میتواند بهرهوری پرستاران را افزایش داده و به افزایش کیفیت مراقبت که مأموریت اصلی نظام سلامت است کمک کند.
میترا ذوالفقاری، محمدرضا سرمدی، رضا نگارنده، بهمن زندی، فضلالله احمدی،
دوره 15، شماره 1 - ( 5-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: نظام یادگیری الکترونیکی ترکیبی، به عنوان یک نظام آموزشی مرکب از آموزش چهره به چهره و یادگیری الکترونیکی، در آموزش دروس پرستاری در سایر کشورها حرکت رو به رشدی داشته است. این روش در ایران چندان شناخته شده نیست و پذیرش آن توسط دستاندرکاران آموزش نیازمند زمینهسازی مناسب میباشد. بر این اساس مطالعه حاضر با هدف شناخت نگرش اعضای هیأت علمی دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی تهران نسبت به تدریس به روش نظام یادگیری الکترونیکی ترکیبی انجام گرفته است. روش بررسی: در این مطالعه مقطعی توصیفی، کلیه اعضای هیأت علمی دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی تهران (به تعداد 60 نفر)، به طریق تمام شماری مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار جمعآوری دادهها پرسشنامه محقق ساخته بود. دادهها پس از جمعآوری با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی در نرمافزار آماری SPSS v.11.5 تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: میزان پاسخدهی به پرسشنامه 33/93% (56نفر) بود. 7/85% پاسخدهندگان زن بودند. میانگین سنی 88/44 با انحراف معیار 6/5 و میانگین سنوات تدریس 75/16سال با حداقل 5 و حداکثر 30 سال بود. در خصوص نگرش اعضای هیأت علمی به تدریس از طریق نظام یادگیری الکترونیکی ترکیبی، یافتهها نشان داد که 66% نمونهها نگرش مثبت و 34% نگرش کاملاً مثبت داشته و هیچکدام نگرش منفی نداشتهاند. همچنین 1/41% تمایل زیاد خود را جهت آماده نمودن دروس به شیوه الکترونیکی بیان نمودند و 5/87% مایل بودند که در کارگاههای آموزشی تدوین محتوای الکترونیکی شرکت نمایند. تحلیل آماری تفاوت معناداری از نظر سن، جنسیت و سابقه تدریس با نحوه نگرش نسبت به تدریس الکترونیکی نشان نداد. صرفاً رابطه آماری معناداری بین آمادگی شرکت در کارگاه با نگرش نسبت به تدریس به شیوه الکترونیکی ترکیبی نشان داده شد (012/0=p) و نگرش مثبتتر با آمادگی بیشتر همراه بود.
نتیجهگیری: با توجه به نگرش مثبت اعضای هیأت علمی به تدریس از طریق نظام یادگیری الکترونیکی ترکیبی، از این لحاظ زمینه جهت طراحی و حرکت به سمت اجرای نظام یادگیری الکترونیکی ترکیبی در آموزشهای رسمی دانشکده پرستاری و مامایی آماده است، لذا پیشنهاد میگردد اقدامات لازم در این مورد صورت گیرد.
معصومه همتی مسلک پاک، فضلالله احمدی، آرام فیضی،
دوره 17، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: مشارکت والدین در مراقبت از نوجوانان مبتلا به دیابت نقش به سزایی در کنترل این بیماری دارد. کسب اطلاعات در مورد عواملی که منجر به نگرانی و اضطراب والدین میشوند، زمینه مناسب را برای ارایه اطلاعات مفید به آنها و فراهم کردن آموزشهای ضروری، ایجاد میکند. هدف از این مطالعه تبیین نگرانیهای والدین دختران نوجوان مبتلا به دیابت است.
روش بررسی: در این مطالعه کیفی، تعداد 26 نفر (16 مادر و 10 پدر) از والدین دختران نوجوان مبتلا به دیابت نوع یک که عضو انجمن دیابت آذربایجان غربی بودند، با روش نمونهگیری مبتنی بر هدف مورد مطالعه قرار گرفتند. جمعآوری اطلاعات با استفاده از مصاحبه عمیق انفرادی و تجزیه و تحلیل دادهها به روش تحلیل محتوای کیفی انجام گرفت.
یافتهها: سه طبقه و محور مربوط به نگرانیهای والدین از مفاهیم استخراج شد: 1- نگرانیهای مربوط به آینده فرزند 2- نگرانیهای مربوط به ماهیت دیابت و مراقبت 3- نگرانیهای مربوط به مشکلات اجتماعی.
نتیجهگیری: درک نگرانیهای والدین منجر به بهبود ارتباطات بین والدین و مراقبان حرفهای میشود. اصلاح و تعدیل عوامل تهدیدزا و شیوههای خود کنترلی والدین با دادن اطلاعات و آموزشهای مناسب به آنها میتواند باعث توانمندسازی والدین و مشارکت مؤثرتر آنها در امر مراقبت از فرزند مبتلا به دیابتشان شود
مریم احمدی، فروغ رفیعی، فاطمه حسینی، مهدی حبیبیکولایی، اطهرالسادات میرکریمی،
دوره 17، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: طبقهبندی دادههای مراقبت بهداشتی، بهعنوان ابزاری برای گردآوری اطلاعات و پردازش دادههای بهداشتی به شمار میرود. سیستمهای مراقبت بهداشتی کنونی، توجه رهبران پرستاری را به توسعه پـروندههای رایانهای معطوف داشته است. ذخیره الکترونیکی دادههای پرستاری با استفاده از سیستمهای طبقهبندی، امکان سازماندهی و استفاده از این دادهها را فراهم میکند. این مطالعه با هدف شناخت نیازهای اطلاعاتی و ساختاری سیستمهای طبقهبندی مربوط به دادههای پرستاری و ارایه پیشنهادهای کاربردی انجام گرفته است.
روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه توصیفی - اکتشافی از نوع کاربردی میباشد که به صورت مقطعی در سال 1388 انجام گرفته است. پس از مطالعه متون و بررسی سیستمهای طبقهبندی پرستاری موجود، نیازهای اطلاعاتی و ساختاری آنها در چکلیستی گردآوری شده و جهت تعیین اولویت نیازها در اختیار صاحبنظران قرار گرفت. اولویت نیازها با چهار گزینه اولویت سوم، دوم، اول و بدون اولویت مشخص شد. سپس با استفاده از نرمافزار SPSS میانگین اولویتها محاسبه و موارد بالای 80% (میانگین بالای 4/2) انتخاب شد.
یافتهها: یافتهها در خصوص نیازهای اطلاعاتی نشان داد که عنوان تشخیص (میانگین 93/2)، عنوان مداخله (میانگین 52/2) و عنوان پیامد (میانگین 84/2) باید در سیستمهای طبقهبندی پرستاری ارایه شود. ساختار طبقهبندی دادههای پرستاری از دیدگاه صاحبنظران به صورت طبقهبندیهای سلسله مراتبی و ترکیبی تعیین شد، ساختار اصطلاحات رسمی رایانهای (میانگین 86/1) اولویت پایین را به دست آورد.
نتیجهگیری: پیشنهاد میشود که برای برآوردهشدن این نیازها در کشور در خصوص استاندارد کردن دادههای پرستاری جهت سهولت استفاده در سیستمهای رایانهای تصمیمهای لازم اتخاذ گردد. همچنین با توجه به این که سیستم پرستاری کشور به سمت تعرفهگذاری خدمات پرستاری در حرکت است، لذا کد دهی عناصر مراقبت پرستاری کمک مؤثری به پیشبرد این طرحها خواهد کرد.
فضلالله احمدی، منیر نوبهار، فاطمه الحانی، مسعود فلاحی خشکناب،
دوره 17، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: کیفیت خدمات بهداشتی، میزان دستیابی به مطلوبترین برآیندهای سلامتی است. از دیدگاه قانونی و اخلاقی پرستاران باید پاسخگوی کیفیت مراقبتهای ارایه شده باشند. تجارب پرستاران بازنشسته میتواند مفاهیم واقعی و ارزشمندی در مورد عوامل مؤثر بر کیفیت مراقبتهای پرستاری را تبیین نماید. هدف مطالعه حاضر تبیین عوامل مؤثر بر کیفیت مراقبتهای پرستاری از نگاه پرستاران بازنشسته میباشد.
روش بررسی: این مطالعه با رویکرد کیفی و روش تحلیل محتوا انجام یافت. 20 پرستار بازنشسته ساکن شهر سمنان بر اساس نمونهگیری مبتنی بر هدف در این پژوهش شرکت داشتند. روش جمعآوری دادهها مصاحبههای نیمه سازمان یافته بود. تجزیه و تحلیل دادهها به روش تحلیل محتوا صورت گرفت.
یافتهها: از تجزیه تحلیل مصاحبهها درون مایههای ضرورت ارتباط انسانی، انتخاب و آموزش مناسب نیروی انسانی، برنامهریزی و سازماندهی مناسب مراقبتهای پرستاری به عنوان عوامل مؤثر بر کیفیت مراقبتهای پرستاری استخراج شد.
نتیجهگیری: یافتههای این مطالعه عوامل مؤثر بر کیفیت مراقبتهای پرستاری را بر اساس نظرات و تجارب پرستاران بازنشسته تبیین نموده است. این عوامل درونمایههای ضرورت ارتباط انسانی، انتخاب و آموزش مناسب نیروی انسانی، برنامهریزی و سازماندهی مناسب مراقبتهای پرستاری را در بر میگیرد.
نسرین حنیفی، نسرین بهرامینژاد، سیده آمنه ایدهدادگران، فضلالله احمدی، محمد خانی، سیده فاطمه حق دوست اسکویی،
دوره 17، شماره 3 - ( 7-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: علایم فیزیولوژیک اضطراب در اغلب موارد با تغییرات همودینامیک در بیماران تحت کاتتریزاسیون همراه است. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر برنامه آشناسازی قبل از کاتتریسم بر متغیرهای همودینامیک در بیماران تحت کاتتریزاسیون قلبی بستری انجام یافته است.
روش بررسی: در این پژوهش تجربی یک سوکور 60 بیمار تحت کاتتریسم قلبی در بیمارستان شهید بهشتی زنجان، از اردیبهشت تا شهریور 1385 به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و با روش تخصیص تصادفی در دو گروه آزمون و شاهد، مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار جمعآوری اطلاعات شامل پرسشنامه اطلاعات جمعیتشناختی و برگههای ثبت متغیرهای همودینامیک بیماران بود. دادههای حاصل با آزمونهای آماری کایاسکوئر، آنالیز واریانس در اندازهگیریهای مکرر و تیمستقل در نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: آنالیز واریانس در اندازهگیریهای مکرر نشان داد که فشارخون سیستولیک، فشارخون دیاستولیک، تعداد ضربان قلب، و تعداد تنفس در قبل، حین و پس از کاتتریزاسیون در گروه آزمون نسبت به گروه شاهد پایینتر بوده است و این اختلاف به جهت آماری معنادار بود (05/0p<). همچنین آزمون تیمستقل نشان داد که فشار سیستولیک بطن چپ در گروه آزمون نسبت به گروه شاهد پایینتر بوده است (05/0p<)، اما فشارخون سیستولیک آئورت (173/0=p)، فشار دیاستولیک آئورت (104/0=p)، و فشار انتهای دیاستولیک بطن چپ (886/0=p) در بین دو گروه آزمون و شاهد اختلاف معناداری را نشان نداد.
نتیجهگیری: این پژوهش نشان داد، متغیرهای همودینامیک بیماران گروه آزمون که مداخله برنامه آشناسازی داشتند، در اغلب موارد پایینتر از گروه شاهد بوده است. دلیل این امر میتواند اضطراب کمتر بیماران گروه آزمون نسبت به گروه شاهد باشد. بنابراین توصیه میشود قبل از اجرای رویههای تشخیصی تهاجمی برای بیماران از برنامه آشناسازی استفاده شود.
زهرا احمدیان، منصوره اشقلی فراهانی، فریده باستانی، حمید حقانی،
دوره 18، شماره 3 - ( 5-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: مراکز ارایهدهنده خدمات بهداشتی- درمانی و بیمارستانها، مانند هر سازمانی دارای عقاید، هنجارها و باورهایی با استنباطهای مشترک اعضای آن است که از آن به عنوان فرهنگ سازمانی یاد میشود. فرهنگ سازمانی در ابعاد متفاوت به عنوان عامل زمینهساز، تأثیر مهمی در عملکرد سازمان و کارکنان دارد. بدیهی است دیدگاه پرستاران نسبت به فرهنگ سازمانی در چگونگی ایفای نقش آنان به طور اخص و کیفیت دستیابی به اهداف نظام سلامت به طور اعم اهمیت ویژهای دارد. این مطالعه به بررسی فرهنگ سازمانی از دیدگاه پرستاران شاغل در بیمارستانهای منتخب دانشگاه علوم پزشکی تهران پرداخته است.
روش بررسی: این پژوهش مقطعی از نوع توصیفی تحلیلی است. جامعه پژوهش شامل پرستاران شاغل در بخشهای مختلف بیمارستانهای منتخب دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1389 میباشد. حجم نمونه پژوهش 230 نفر و نمونهگیری، به روش طبقهای با تخصیص متناسب انجام گرفته است. ابزار گردآوری دادهها در این پژوهش شامل پرسشنامه اطلاعات فردی و شغلی پرستاران و پرسشنامه فرهنگ سازمانی با اقتباس از شاخصهای Robbins بوده است. دادهها در نرمافزار آماری SPSS v.17 و با استفاده از شاخصهای آمار توصیفی و آزمونهای تیمستقل، ضریب همبستگی پیرسون و آنالیز رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: یافتههای مطالعه نشان داد که فرهنگ سازمانی موجود در بیمارستانهای منتخب دانشگاه علوم پزشکی تهران از دیدگاه پرستاران در سطح نسبتاً مطلوب قرار دارد و از بین ابعاد فرهنگ سازمانی بعد کنترل بیشترین درصد (2/44%) سطح نامطلوب و خلاقیت فردی بیشترین درصد (8/31%) سطح مطلوب را به خود اختصاص دادهاند.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان میدهد که فرهنگ سازمانی از دیدگاه پرستاران در سطحی قرار گرفته که ممکن است باعث کاهش کیفیت عملکرد پرستاران شود. بر این اساس بهینهسازی فرهنگ سازمانی جهت بهبود عملکرد پرستاران و افزایش انگیزه آنها برای ارایه خدمات با کیفیت، ضروری مینماید.
روانبخش اسمعیلی، فضلالله احمدی، عیسی محمدی، عبدالحکیم تیرگری سراج،
دوره 18، شماره 5 - ( 11-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: روند رو به تزاید بیماری سرطان و ترس شدید ناشی از ابتلا به این بیماری، لزوم درک نگرانیهای بیماران از مواجهه با تشخیص این بیماری را ضرورتی انکارناپذیر مینماید. چرا که مشخص شدن دغدغههای بیماران، به کارکنان درمانی در برنامهریزی مراقبتهای مبتنی بر شواهد کمک میکند. این مطالعه با هدف درک دغدغه اصلی بیماران در مواجهه با تشخیص سرطان طراحی و اجرا شده است.
روش بررسی: این یک مطالعه کیفی با رویکرد تحلیل محتوا میباشد. مشارکتکنندگان شامل 15 بیمار سرطانی بودند که از اردیبهشت 1390 تا خرداد 1391 از یکی از بیمارستانهای فوق تخصصی ساری، کلینیک فوق تخصصی اونکولوژی و مرکز امداد بیماران سرطانی شهرستان ساری انتخاب شدند. نمونهگیری به صورت هدفمند شروع و تا اشباع دادهها ادامه یافت. برای جمعآوری دادهها از مصاحبه استفاده شد. تمامی مصاحبهها ضبط و در اولین فرصت دستنویس شدند. دادهها با استفاده از تحلیل محتوای کیفی توصیفی و به روش Graneheim و Lundman تجزیه و تحلیل گردید.
یافتهها: سه طبقه از دادهها به دست آمد که شامل «آشفتگی شدید فردی و خانوادگی»، «احساس عجز و ناامیدی» و «تصور آینده نامشخص بیماری» بود و طبقه اصلی یا درونمایه مرکزی آنها تهدید حیات بود که به عنوان دغدغه اصلی بیماران از مواجهه با تشخیص سرطان استخراج شد.
نتیجهگیری: یافتههای مطالعه مبین این مسأله است که تهدید حیات دغدغه اصلی بیماران در مواجهه با تشخیص سرطان میباشد. کارکنان بالینی و پرستاران لازم است به این دغدغه در مواجهه با بیماران سرطانی توجه نموده و مراقبتهای خود را بر مبنای این تجربه برنامهریزی نمایند.
سیده زهرا اعمی، زهرا احمدی، طیبه ریحانی، حمید حقانی،
دوره 19، شماره 2 - ( 8-1392 )
چکیده
زمینه و هدف : از اهداف مهم مراقبت پرستاری در بخش مراقبت ویژه نوزادان، فراهم کردن مراقبت جامع نگر و افزایش بهترین نتایج ممکن می باشد . برای دستیابی به این اهداف درک نیازهای مادران از اهمیت بالایی برخوردار است. این مطالعه با هدف مقایسه درک پرستاران و مادران نوزادان نارس از نیازهای مادران در بخش مراقبت ویژه نوزادان انجام یافته است.
روش بررسی : این مطالعه مقطعی-مقایسه ای با شرکت 63 پرستار و 63 مادر نوزاد نارس، به روش نمونه گیری طبقه ای در بخش مراقبت ویژه نوزادان چهار مرکز آموزشی ، درمانی دانشگاه علوم پزشکی مشهد در طی دو ماه (اسفند 1391 و فروردین 1392)، با استفاده از پرسشنامه نیازهای خانواده نوزاد بستری در بخش مراقبت ویژه نوزادان Ward انجام گرفت. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی(آزمون t مستقل) و نرم افزار SPSS نسخه 16مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها : در میان ابعاد نیازهای خانواده، نیاز به نزدیکی به نوزاد (37/95%)، دلگرمی (18/94%)، آگاهی (15/91%)، حمایتی (77/79%) و راحتی (86/72%) به ترتیب اهمیت توسط مادران، همچنین نیاز به دلگرمی (33/80%)، نزدیکی به نوزاد (26/75%)، آگاهی (80/70%)، راحتی (36/66%) و حمایتی (83/64%) به عنوان درک پرستاران گزارش شد.
نتیجه گیری : پیشنهاد می شود پرستاران با توجه به نتایج این مطالعه و ارزیابی های دوره ای از نیازهای مادران ، تعریف خود را از نیازهای واقعی مادران عینی سازند و ارتباط موثر و متقابل خود را با آنان بهبود بخشند، تا با تامین این نیازها بر اساس اهمیت و الویت از دیدگاه مادران، گامی هر چند کوچک در ارتقای سلامت مادر و نوزاد برداشته شود.
علی محمدپور، زهره پارسایکتا، علیرضا نیکبخت نصرآبادی، رضا احمدی، علیرضا محمدزاده،
دوره 20، شماره 2 - ( 5-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: عفونت HIV یکی از مشکلات مهم سلامتی میباشد که بر جنبههای مختلف زندگی مبتلایان تأثیرگذار است. آگاهی و درک عمیق از آنچه افراد در زندگی با این پدیده تجربه مینمایند، امری ضروری است. مطالعه حاضر نیز با هدف درک و تبیین تجارب مبتلایان به عفونت HIV از زندگی با این پدیده صورت گرفته است .
روش بررسی: این مطالعه کیفی، از نوع پدیدارشناسی تفسیری میباشد که با انتخاب هدفمند 19 نفر مبتلا به HIV/AIDS انجام یافت. با استفاده از مصاحبههای عمیق و نیمه ساختارمند دادهها جمعآوری گردید. متن تمامی مصاحبهها ضبط و تایپ گردید و با رویکرد هرمنوتیک به روش دیکلمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت .
یافتهها : مشارکتکنندگان 19 نفر، 9/57% مذکر، با میانگین سنی 39 سال بودند . 1/42% مجرد، 4/47% آنان دارای CD4 کمتر از mm3 200 و به ایدز مبتلا بودند. سه درونمایه اصلی ظهور یافته از دادهها عبارتند از : «جاده مرگ»، «در هالهای از ابهام» و «امید به نجات». در تفسیر نهایی دادهها مبتنی بر رویکرد Diekelmann ، مبتلایان با تعلیق در بیم و امید به سر میبرند که از یک سو دریچهای تاریک به تهدید و مرگ و از دیگر سو روزنهای روشن با امید به نجات و حیات را تجربه مینمایند .
نتیجهگیری: مبتلایان به HIV/AIDS در زندگی با این پدیده ترسها، تردیدها، همراه با امیدواریها و چالشهای هیجانی متفاوتی نسبت به ادامه زندگی تجربه مینمایند. درک و آگاهی از تمامی این موارد برای تیم سلامت، سایر افراد و سازمانهای ذیربط ضروری است، تا با رفتاری واقع بینانه در جهت افزایش امیدواری و تلاش به ادامه حیات در آینده، همراه با مبتلایان برنامهریزی و اقدام نمایند .
سرور سهرابی، زهرا احمدی، زیبا مسیبی، حمید حقانی،
دوره 20، شماره 2 - ( 5-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: مقالات علمی و مشاهدات بالینی حاکی از آن است که بستری شدن نوزادان در بیمارستان باعث اختلال در ایجاد دلبستگی بین مادر و نوزاد میشود . این مطالعه با هدف بررسی تأثیر ماساژ نوزاد توسط مادر بر دلبستگی مادران نوزادان بستری در بخش مراقبت نوزادان اجرا گردیده است .
روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی 42 مادر همراه با نوزاد بستری در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستانهای علی اصغر (ع) و آرش در سال 1392 برای گروه آزمون و شاهد انتخاب شدند. گروه آزمون با استفاده از نمایش فیلم آموزش ماساژ و تمرین عملی روی ماکت، ماساژ نوزاد را فرا گرفتند، سپس مادران نوزادنشان را به مدت 5 روز ماساژ دادند. ماساژ برای هر نوزاد در هر روز 1 نوبت به مدت 15 دقیقه اجرا شد. رفتار دلبستگی مادران نسبت به نوزادانشان قبل از انجام ماساژ و بعد از 5 روز ماساژ در هنگام شیردهی ارزیابی شد. ابزار جمعآوری دادهها مقیاس سنجش دلبستگی مادر به نوزاد بود . جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آزمونهای آماری کایاسکوئر، آزمون دقیق فیشر و آزمون t در نرمافزار SPSS v.19 استفاده شد .
یافتهها : دو گروه آزمون و شاهد از نظر اطلاعات جمعیتشناختی همسان بودند و اختلاف در میانگین دلبستگی مادران قبل از ماساژ در دو گروه براساس آنالیزهای آماری معنادار نبود (05/0 p> ). ارزیابی دلبستگی مادران در روز پنجم، نشان داد میانگین دلبستگی مادران در گروه آزمون (26/4 ± 76/64) با گروه شاهد (38/3 ± 38/53) تفاوت آماری معنادار داشته است (001/0 p< ) .
نتیجهگیری: با توجه به نقش مؤثر ماساژ بر رفتارهای دلبستگی، میتوان این مراقبت سنتی را در کلیه بخشهای نوزادان رواج داد .
محمدعلی اصلانی، نسرین حنیفی، فضلالله احمدی، رمضان فلاح،
دوره 20، شماره 2 - ( 5-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: تأخیر در تخلیه معده از مشکلات شایع بیماران تحت تهویه مکانیکی بستری در بخشهای مراقبت ویژه است که از طریق لوله تغذیه میشوند. براساس مطالعات طب فشاری میتواند باعث افزایش حرکات معده گردد. این مطالعه با هدف تعیین اثر طب فشاری بر میزان تخلیه معده در بیماران تحت تهویه مکانیکی بستری در بخش مراقبت ویژه انجام یافته است .
روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی، 78 بیمار تحت تهویه مکانیکی بستری در بخش مراقبتهای ویژه به روش در دسترس انتخاب و با روش تخصیص تصادفی به دو گروه آزمون و شاهد تقسیم شدند. در گروه آزمون، طب فشاری با بستن مچبند در هر دو دست به مدت چهار روز در نقطه نیگوان اعمال شد. حین پذیرش و قبل از هر نوبت گاواژ، حجم باقیمانده معده اندازهگیری و ثبت شد. میانگین حجم باقیمانده معده دو گروه در بدو پذیرش و چهار روز بعد از مداخله با یکدیگر مقایسه گردید. دادهها با نرمافزار SPSS v.16 تجزیه و تحلیل شد .
یافتهها : مقایسه میانگین حجم باقیمانده معده در دو گروه در بدو پذیرش با استفاده از آزمون تیمستقل و روزهای اول تا چهارم بعد از مداخله با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس نشان داد که بدو پذیرش و روز اول بعد از مداخله اختلاف دو گروه معنادار نبود (05/0< p ) اما اختلاف روز دوم تا چهارم معنادار بود (05/0> p ). تفاوت میانگین حجم باقیمانده معده در چهار روز تکرار متوالی بعد از مداخله در بیماران گروه آزمون در مقایسه با گروه شاهد با استفاده از آزمون اندازههای تکراری نیز معنادار بود (011/0= p ).
نتیجهگیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد طب فشاری میزان تخلیه معده را در بیماران تحت تهویه مکانیکی بستری در بخش مراقبتهای ویژه افزایش میدهد. بنابراین با توجه به این که مچبند طب فشاری وسیلهای راحت، ارزان، در دسترس و بدون عارضه جانبی است، پیشنهاد میشود جهت بهبود تخلیه معده و پیشگیری از عوارض ناشی از تأخیر در تخلیه معده در بخش مراقبتهای ویژه به کار برده شود .
رقیه کوهستانی عین الدین، عارف فقیه، زکیه احمدی، رضا جمهیری، سعید حسینی تشنیزی، حسین فرشیدی،
دوره 26، شماره 3 - ( 7-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: اضطراب یکی از مهمترین مشکلات ذهنی در بیماران کاندید آنژیوگرافی عروق کرونر میباشد که میتواند باعث پیامدهای منفی فیزیولوژیکی و روانشناختی شده و در نهایت منجر به افزایش طول مدت بستری در بیمارستان، افزایش نیاز بیمار به داروهای مسکن، افزایش هزینهها و افزایش بروز عوارض آنژیوگرافی شود. از اینرو پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر رایحه درمانی بر اضطراب بیماران کاندید آنژیوگرافی عروق کرونر انجام یافته است.
روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی تصادفی، 80 بیمار تحت آنژیوگرافی عروق کرونر که به بخش پست کت بیمارستان شهید محمدی بندرعباس در سال 1397 مراجعه کرده بودند انتخاب، و با استفاده از جدول اعداد تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. در گروه مداخله پدهای چشمی آغشته به 2/0 میلیلیتر اسانس نعنا و در گروه کنترل 2/0 میلیلیتر دارونما که برروی سینه آنها نصب شده بود، به مدت 20 دقیقه استفاده شد. ﺳﻄﺢ اﺿﻄﺮاب ﺑﯿﻤﺎران ﻗﺒﻞ و ﺑﻌﺪ از ﻣﺪاﺧﻠﻪ ﺛﺒﺖ شد. جهت جمعآوری اطلاعات از پرسشنامه اطلاعات جمعیتشناختی و پرسشنامه استاندارد اضطراب اشپیلبرگر استفاده شد. دادهها در نرمافزار آماری SPSS نسخه 24 با استفاده از روشهای آماری توصیفی و استنباطی مطابق اهداف مطالعه تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: نتایج تحلیل دادهها نشان داد که رایحه درمانی باعث کاهش معنادار اضطراب آشکار بیماران در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل شده است (006/0=p). همچنین آزمون آماری تیزوجی نشان داد در گروه مداخله میانگین نمره اضطراب بعد از مداخله به طور معناداری کمتر از قبل از مداخله بوده است (001/0p<)، در حالی که این تفاوت در گروه کنترل معنادار نبود (90/0=p).
نتیجهگیری: براساس یافتههای حاصل از مطالعه میتوان نتیجه گرفت که رایحه درمانی با استنشاق رایحه نعنا بر کاهش اضطراب آشکار بیماران کاندید آنژیوگرافی عروق کرونر مؤثر بوده است. توصیه میشود پرستاران جهت کاهش اضطراب بیماران از رایحه درمانی به عنوان یک روش غیردارویی استفاده کنند.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20190225042844N1
زکیه احمدی، افسانه علائی شیخ رباط، سعید حسینی تشنیزی، رضا جمهیری، عارف فقیه،
دوره 27، شماره 2 - ( 4-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: استرس و اضطراب، یکی از مشکلات اساسی بیماران تحت رویههای تشخیصی و درمانی نیمه تهاجمی و تهاجمی مانند آندوسکوپی است. روشهای مختلف جهت کاهش اضطراب اثرات یکسانی ندارند، لذا این مطالعه با هدف مقایسه تأثیر انحراف فکر با موسیقی درمانی و حضور همراه بر میزان اضطراب بیماران تحت آندوسکوپی انجام یافته است.
روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی تعداد 105 بیمار مراجعهکننده به بخش آندوسکوپی بیمارستان شهید محمدی و خلیج فارس بندرعباس در سال 1397 به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به شیوه تخصیص تصادفی در سه گروه موسیقی درمانی، حضور همراه و کنترل قرار گرفتند (هر گروه 35 نفر). پرسشنامه اطلاعات جمعیتشناختی و بیماری و پرسشنامه اضطراب اشپیلبرگر (STAL) قبل و بعد از مداخله تکمیل شد. در گروه موسیقی درمانی، بیماران صداهای طبیعت را از طریق هدفون دریافت کردند. در گروه حضور همراه، آندوسکوپی بیماران با حضور همراه بیمار انجام یافت و گروه کنترل نیز فقط مراقبتهای معمول قبل از آندوسکوپی را دریافت کردند. دادهها در نرمافزار آماری SPSS نسخه 24 با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی در سطح معناداری از 05/0p< مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: نتایج آزمون آنالیز واریانس نشان داد میانگین اضطراب در سه گروه قبل از مداخله تفاوت معناداری نداشته است (77/0=p). اما پس از مداخله تفاوت آماری معنادار مشاهده نشد (005/0p<) به این ترتیب که کاهش نمرات در گروه موسیقی درمانی معنادار بود (044/0=p). اما در گروه همراه (571/0=p) و گروه کنترل (663/0=p)، قبل و بعد از آندوسکوپی تغییر معناداری مشاهده نشد.
نتیجهگیری: نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که انحراف فکر با موسیقی درمانی شیوه مؤثری جهت کمک به بیماران تحت آندوسکوپی است و استفاده و ترویج این روش میتواند به بیماران در جهت هر چه بهتر انجام یافتن این روش و احساس رضایت آنان کمک کند.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20190715044215N1