16 نتیجه برای اسماعیل
مهوش صلصالی، زهرا پور اسماعیل، سقراط فقیهزاده، فریبا سپهوند،
دوره 9، شماره 4 - ( 11-1382 )
چکیده
شیواسادات بصامپور، علیرضا نیکبخت نصرآبادی، عباس عباس مهران، زهرا پور اسماعیل، سینا ولیئی،
دوره 14، شماره 2 - ( 9-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: اضطراب از جمله حالاتِ عاطفی و طبیعی بیماران تحت عمل جراحی است که میتواند موجب افزایش درد بعد از عمل، افزایش نیاز به مسکن و داروهای بیهوشی و در نهایت طولانی شدن مدت زمان اقامت در بیمارستان گردد. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر طب فشاری (طب سوزنی بدون استفاده از سوزن) بر اضطراب و علایم حیاتی بیماران قبل از اعمال جراحی شکم انجام گرفته است. روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی از نوع کارآزمایی بالینی یک سوکور و دوگروهی است که در طی آن 70 بیمار نامزد اعمال جراحی شکم بستری در بخشهای جراحی بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران که واجد شرایط ورود به مطالعه بودند به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمون و پلاسبو قرار گرفتند. بیماران گروه آزمون طب فشاری را در نقاط صحیح (چشم سوم و شن من) و گروه پلاسبو در نقاط دروغین که اعمال فشار بر آنها هیچگونه تأثیری در آرامبخشی ندارد، به مدت 10 دقیقه دریافت نمودند. ابزار سنجش اضطراب مقیاس استاندارد دیداری عددی ده قسمتی و ابزار اندازهگیری علایم حیاتی دستگاه فشارسنج جیوهای بود که پس از تعیین اعتبار و اعتماد مورد استفاده قرار گرفت. اضطراب، ضربان قلب، تعداد تنفس، فشارخون دیاستول و سیستول بیماران قبل و بلافاصله بعد از مداخله در دو گروه آزمون و پلاسبو اندازهگیری شد.
یافتهها: بین میانگین میزان اضطراب و همچنین علایم حیاتی گروه آزمون، قبل و بلافاصله بعد از مداخله تفاوت آماری معنادار (001/0p<) مشاهده شد. در گروه پلاسبو بین میزان اضطراب (001/0p<) و نیز دو مورد از علایم حیاتی (تعداد نبض با 016/0=p و تعداد تنفس با 007/0=p) قبل و بلافاصله بعد از مداخله تفاوت آماری معنادار دیده شد. در مقایسه دو گروه بعد از مداخله بین میانگین میزان اضطراب (001/0p<)، میانگین تعداد تنفس (013/0=p) و فشارخون سیستول (008/0=p) اختلاف آماری معنادار مشاهده شد.
نتیجهگیری: بهکارگیری طب فشاری در نقاط صحیح میتواند اضطراب بیماران را قبل از اعمال جراحی شکم کاهش دهد، اما تأثیر بالینی چندانی بر علایم حیاتی آنها ندارد.
معصومه سبزعلی گل، اسماعیل شریعت، شکوه ورعی، عباس مهران، شیوا سادات بصامپور،
دوره 15، شماره 4 - ( 12-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماریهای قلبی عروقی به عنوان شایعترین بیماری جدی در اغلب جوامع محسوب میشود. کاتتریسم قلبی یک روش تشخیصی معمول جهت بیماریهای عروق کرونر است. فعالیت بیماران بعد از این روش کار به علت خطرات بالقوه عوارض عروقی محدود میگردد و به طور معمول بیماران به مدت 24-8 ساعت پس از کاتتریسم استراحت در تخت در وضعیت خوابیده به پشت دارند. این پژوهش با هدف تعیین میزان تأثیر تغییر وضعیت بدن و خروج زودتر از موعد از بستر بر میزان کمردرد و خونریزی پس از کاتتریسم صورت گرفته است. روش بررسی: در این مطالعه نیمه تجربی، 90 بیمار تحت کاتتریسم بستری در بخش بعد از کاتتریسم بیمارستان شریعتی در ماههای اردیبهشت و خرداد 87 با نمونهگیری آسان وارد مطالعه شدند. ابتدا بیماران گروه آزمون و سپس بیماران گروه شاهد انتخاب شدند. بیماران گروه شاهد به مدت 24-8 ساعت در وضعیت خوابیده به پشت و زاویه سر تخت صفر درجه قرار میگرفتند و کیسه شن 8 ساعت بر روی اندام مبتلا قرار داشت. بیماران گروه آزمون در ساعت اول خوابیده به پشت و زاویه سرتخت 15 درجه، در ساعت دوم در زاویه 30 درجه و خوابیده به پشت و در ساعت سوم خوابیده به پشت و در زاویه 45 درجه قرار میگرفتند. در تمام مدت سه ساعت کیسه شن 2 کیلوگرمی بر روی اندام مبتلا قرار داده میشد و در پایان سه ساعت، بیمار مجاز به خوابیدن به پهلوی راست وچپ، طبق زاویه دلخواه (45-15 درجه) بود. بیماران در ساعت ششم از تخت خارج میشدند. شدت کمردرد و میزان خونریزی در بدو ورود به بخش، 6ساعت و 24 ساعت بعد اندازهگیری شد. همچنین میزان خونریزی جهت پیگیری طولانی تر 7روز بعد نیز مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: بین دو گروه از نظر سن، جنس، میزان تحصیلات، شدت کمردرد و میزان خونریزی در بدو ورود به بخش تفاوت معنادار آماری وجود نداشت. در مقاطع زمانی 6 و 24 ساعت پس از مطالعه در گروه آزمون شدت کمردرد کمتر از گروه شاهد بوده است (001/0p<) و در مقاطع زمانی ذکر شده و 7 روز پس از مطالعه هیچ کدام از افراد دو گروه دچار خونریزی نشدند.
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای تحقیق به نظر میرسد بیمار میتواند پس از کاتتریسم تشخیصی قلبی به صورت ایمن در تخت تغییر وضعیت دهد و زودتر از موعد (ساعت ششم) از تخت خارج شود.
اکرم السادات ساداتحسینی، ناهید دهقاننیری، عباس مهران، زهرا پوراسماعیل، معصومه عظیمنژاد،
دوره 16، شماره 3 - ( 10-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: اضطراب ناشی از رویههای تهاجمی از مشکلات عمده کودکان بیمار است که به سبب عوارض زیاد، کنترل آن اهمیت ویژهای دارد. امروزه شیوههای غیر دارویی و غیر تهاجمی برای کنترل اضطراب مورد توجه و در اولویت قرار گرفته است، لذا این پژوهش با هدف تعیین تأثیر ماساژ بر اضطراب قبل از رویههای تهاجمی در کودکان 11-7 ساله بستری انجام گرفته است.
روش بررسی: این پژوهش تجربی از نوع کارآزمایی بالینی است. در این مطالعه 70 کودک 11-7 ساله بستری در بیمارستان مرکز طبی کودکان تهران در طی 4 ماه از سال 1386 به نسبت مساوی به طور تصادفی در دو گروه آزمون و شاهد قرار گرفتند، گروه آزمون، ماساژ را در نقاط چشم سوم و کف دستها به مدت 5 دقیقه دریافت نمود و گروه شاهد ماساژی دریافت نکرد. اضطراب بر اساس معیار OSBD-R قبل و بعد از ماساژ در گروه آزمون و در گروه شاهد نیز در ابتدای نمونهگیری و 5 دقیقه بعد همانند گروه آزمون اندازهگیری شد و در نهایت دادهها با استفاده از آزمونهای آماری ویلکاکسون، منویتنی، کایدو و آزمون دقیق فیشر در نرمافزار آماری SPSS v.15 تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: مقایسه میانگین سطح اضطراب قبل از ماساژ در دو گروه با 472/0=p تفاوت معناداری را نشان نمیدهد (گروه آزمون 24/3=m و 56/0=SD، گروه شاهد 24/3=m و 48/0=SD). اما میانگین سطح اضطراب بلافاصله بعد از مداخله بین گروه آزمون و شاهد اختلاف آماری معناداری (001/0p<) را نشان میدهد (آزمون 57/1=M و 54/0=SD ، شاهد 37/3=M و 46/0=SD).
نتیجهگیری: اعمال ماساژ در نقاط چشم سوم و کف دستها میتواند اضطراب قبل از رویههای تهاجمی کودکان 11-7 ساله را کاهش دهد. لذا توصیه میشود ماساژ به عنوان روشی برای کاهش اضطراب کودکان مورد توجه قرار گیرد.
معصومه کردی، محبوبه فیروزی، حبیباله اسماعیلی،
دوره 16، شماره 3 - ( 10-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: توجه به درد زایمان و تسکین آن از اجزای مهم مراقبت مادر طی زایمان است. طب فشاری یکی از شیوههای غیردارویی کاهش درد است که در دسترس، کم هزینه، کم عارضه وآسان میباشد. این پژوهش به منظور تعیین تأثیر فشار در نقطه LI4 بر شدت درد مرحله اول زایمان در مادران نخستزا انجام گرفته است.
روش بررسی: در یک کارآزمایی بالینی سه گروهی یک سوکور، 83 مادر اولزای مراجعهکننده به زایشگاه بیمارستان حضرت امالبنین شهر مشهد در سال 6-1385 با سن بارداری 42-38 هفته به روش تخصیص تصادفی در سه گروه طب فشاری، لمس (شاهد 1) و مراقبت معمول (شاهد 2) قرار گرفتند. شدت درد قبل از شروع مداخله، بلافاصله پس از مداخله، نیم ساعت بعد و سپس به فواصل هر 1 ساعت با استفاده از مقیاس دیداری درد اندازهگیری و سپس با استفاده از آزمون آماری آنالیز واریانس در سه گروه مقایسه شد.
یافتهها: میانگین نمره شدت درد زایمان بلافاصله پس از مداخله در گروه طب فشاری (75/13±59/28) کمتر از گروه لمس (67/18±5/33) و مراقبت معمول (5/20±82/41) بود (026/0=p).
نتیجهگیری: بر اساس نتایج مطالعه، فشار بر نقطه LI4، شدت درد مرحله اول زایمان را کاهش میدهد و میتواند به عنوان روشی ساده، کم هزینه و غیر تهاجمی در لیبر جهت کاهش درد زایمان استفاده شود.
معصومه ذاکریمقدم، اسماعیل شریعت، احمد علی اسدی نوقابی، عباس مهران، وحید سقراطی،
دوره 17، شماره 3 - ( 7-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: درد بعد از عمل جراحی میتواند باعث بروز عوارض متعدد و عدم رضایت بیمار گردد. کنترل درد بعد از عمل جراحی، به طور قابل توجهی در روند بهبودی بعد از عمل جراحی، طول مدت بستری و میزان رضایت بیماران عمل شده مؤثر است. یکی از عوامل مؤثر در کنترل درد، میزان آگاهی پرستاران در مورد درد و روشهای تسکین آن میباشد. با توجه به این که درد پس از عمل جراحی CABG یک معضل برای بیماران میباشد، مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط بین آگاهی پرستاران از درد و میزان رضایت بیماران تحت CABG از تسکین درد، انجام یافته است.
روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه مقطعی توصیفی - تحلیلی است که در سال 1386 انجام یافته است. نمونههای مورد مطالعه شامل 100 نفر از پرستاران شاغل در بخشهای ICU قلب بیمارستانهای منتخب دانشگاه علوم پزشکی تهران و 200 نفر از بیماران تحت CABG در 24 ساعت اول پس از عمل و پس از خارج شدن لوله تراشه بود که به روش نمونهگیری آسان انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه بود. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی و آمار استنباطی (آزمون کایدو، همبستگی پیرسون) در نرمافزار SPSS v.11.5 استفاده گردید.
یافتهها: بین میزان آگاهی پرستاران از کنترل درد پس از عمل و میزان رضایت بیماران از تسکین درد ارتباط معناداری وجود داشت، اما بین میزان آگاهی پرستاران از ماهیت درد و میزان رضایت بیماران از تسکین درد ارتباط معناداری مشاهده نشد. همچنین آزمونهای آماری نشان داد که بین مشخصات پرستاران از جمله سن، جنس، بیمارستان محل خدمت و سابقه خدمت، با میزان آگاهی آنها در مورد ماهیت و تسکین درد ارتباط معناداری وجود دارد.
نتیجهگیری: به نظر میرسد پرستاران توانستهاند دانش نظری خود در زمینه کنترل درد را در مراقبت از بیماران به کار گیرند. همچنین میتوان استنباط نمود که آگاهی پرستاران در مورد ماهیت درد ممکن است در تسکین درد بیماران تأثیری نداشته باشد.
محمد اسماعیل حاجینژاد، پرویز عضدی، فروغ رفیعی، نادر رمضانیان، مرجان طریقت،
دوره 17، شماره 4 - ( 11-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: مراقبت، مفهومی پیچیده و کاملاً ذهنی است و با وجود تعاریف زیادی که از آن صورت گرفته، توافقی بین محققان در مورد این تعاریف وجود ندارد. در امر مراقبت، رضایت بیماران زمانی حاصل میشود که توافق و مجانست بین انتظارات بیماران از یک سو و مراقبتهای دریافت شده از سوی دیگر موجود باشد. همچنین بیماران دریافتکننده مراقبت هستند و نظر آنها در مورد مراقبتهای ارایه شده مهم است. بر همین اساس، پژوهش حاضر با هدف مقایسه دیدگاههای پرستاران و بیماران در مورد رفتارهای مراقبتی کارکنان پرستاری انجام گرفته است.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی از نوع توصیفی- مقایسهای است. 150 بیمار بستری و 50 پرستار شاغل در بیمارستانهای شهر بوشهر به روش نمونهگیری آسان انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه رفتارهای مراقبتی (CBI) بود. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آمارهای توصیفی و آزمون تیمستقل در نرمافزار SPSS v.15 استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که تفاوت معناداری در دیدگاههای بیماران و پرستاران نسبت به زیرمقیاسهای رفتارهای مراقبتی شامل «اطمینان از حضور انسانی» و «توجه به تجارب دیگری» وجود دارد. همچنین، یافتهها نشاندهنده تفاوت معناداری در دیدگاه بیماران و پرستاران نسبت به کل مقیاس رفتارهای مراقبتی بود (01/0p<).
نتیجهگیری: تفاوت معنادار در دیدگاههای بیماران و پرستاران در مورد رفتارهای مراقبتی کارکنان پرستاری گویای آن است که هر چند دیدگاه پرستاران این است که مراقبت را به خوبی انجام میدهند، اما از دیدگاه بیماران، پرستاران نتوانستهاند انتظارات و نیازهای آنها را برآورده سازند. توجه بیشتر پرستاران به مراقبت انسانی و آگاهی یافتن بیماران از مراقبت حقیقی، میتواند این شکاف را کم کند.
بختیار پیروزی، قباد مرادی، نادر اسماعیلنسب، هومن قصری، صلاحالدین فرشادی، فریبا فرهادیفر،
دوره 22، شماره 3 - ( 7-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: میزان سزارین در دو دهه اخیر در ایران روند رو به رشدی داشته است. برنامه «ترویج زایمان طبیعی» در قالب طرح تحول نظام سلامت در کشور به منظور افزایش زایمان طبیعی اجرایی شده است. هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر طرح تحول نظام سلامت بر میزان سزارین و هزینه پرداخت شده توسط مادران بستری در بیمارستانهای استان کردستان است.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی به صورت طولی و گذشتهنگر انجام گرفته است. میزان سزارین در همه بیمارستانهای استان کردستان برای سال 1392 و طی یک سال بعد از اجرای طرح تحول نظام سلامت و همچنین دادههای مربوط به درصد پرداخت از جیب در یکی از بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی کردستان که به صورت تصادفی انتخاب شد، مورد بررسی قرار گرفت. دادهها در نرمافزار SPSS v.20 تحلیل شد.
یافتهها: میزان سزارین در استان کردستان طی یک سال بعد از اجرای طرح تحول نظام سلامت، نسبت به میزان پایه خود در سال 1392، کاهشی 02/14 درصدی داشته است (001/0p<). میانگین درصد پرداخت صورت حساب بیمارستان از جیب قبل از اجرای طرح تحول نظام سلامت 05/16% بوده است. این درصد بعد از اجرای مرحله اول و سوم طرح به 30/4% و 5/2% کاهش پیدا کرده است.
نتیجهگیری: برنامه ترویج زایمان طبیعی، به هدف از پیش تعیین شده خود، یعنی کاهش 10 درصدی میزان سزارین طی یک سال بعد از اجرای طرح تحول نظام سلامت نسبت به میزان پایه، دست یافته و درصد هزینه پرداخت شده از جیب در صورت حساب بیمارستان کاهش چشمگیری داشته است.
زهره پوراسماعیل، فاطمه حشمتی نبوی، طاهره صادقی، محمدناصر شفیعی جعفرآبادی، حمیدرضا بهنام وشانی،
دوره 22، شماره 4 - ( 10-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: مشکلاتی که بیماران پس از جراحی استومی رودهای با آنها مواجه میشوند، میتواند منجر به اختلال در سازگاری و خودکارآمدی آنها شود. شواهدی وجود دارد که نشان میدهد این دو متغیر دارای اثرات متقابل هستند. این مطالعه با هدف تعیین همبستگی بین سازگاری و خودکارآمدی بیماران دارای استومی رودهای انجام گرفته است.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی همبستگی در مورد 76 نفر از بیماران دارای استومی رودهای که در بیمارستانهای آموزشی دانشگاه علوم پزشکی مشهد در سال 1394 بستری بودند، به شیوه نمونهگیری در دسترس انجام یافت. ابزار پژوهش پرسشنامه اطلاعات جمعیتشناختی و بیماری، مقیاس خودکارآمدی استومی و پرسشنامه سازگاری با استومی بود. تجزیه و تحلیل دادهها در نرمافزار SPSS v.19 و با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی انجام یافت.
یافتهها: آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که بین ابعاد سازگاری: پذیرش (001/0p<، 518/0=r)، اشتغال ذهنی با اضطراب (001/0p<، 438/0=r)، تعامل اجتماعی (001/0p<، 488/0=r) و خشم (001/0p<، 384/0=r) با میانگین نمره خودکارآمدی ارتباط خطی مثبت و معناداری وجود دارد. آزمون رگرسیون چندگانه نشان داد که بعد تعامل اجتماعی و پذیرش، همبستگی معناداری با خودکارآمدی بیماران دارد.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که ابعاد تعامل اجتماعی و پذیرش سازگاری در ارتباط با خودکارآمدی، دارای بیشترین اهمیت است. بنابراین توصیه میشود در مراقبت از بیماران دارای استومی به خصوص در ماههای ابتدایی پس از جراحی، با طراحی و اجرای مداخلات آموزشی و حمایتی مناسب، به سازگاری بیماران با ظاهر فیزیکی استومی و حفظ تعاملات اجتماعی آنها کمک شود.
مریم اسماعیلی، ناهید دهقان نیری، زیبا برزآبادی فراهانی، مهوش صلصالی،
دوره 23، شماره 3 - ( پاییز 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: اگرچه تعداد اهداکنندگان کلیه در کشور رو به افزایش است، با این حال، تعداد اندکی از خویشاوندان تصمیم به اهدا میگیرند. تصمیمگیری برای اهدا کلیه به خویشاوند با چالشهای فراوانی رو به رو است ضمن آن که چگونگی و نحوه این تصمیم هنوز در هالهای از ابهام قرار دارد. هدف از این مطالعه تبیین چگونگی تصمیمگیری برای اهدای کلیه به خویشاند است.
روش بررسی: این مطالعه کیفی در سال 1394 انجام یافته و درآن از رویکرد تحلیل درونمایه به منظور جمعآوری و تحلیل دادهها استفاده شده است. در این مطالعه 16 اهداکننده خویشاوند با معرفی از مراکز پیوند کلیه بیمارستانهای آموزشی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران (امام خمینی، شریعتی، سینا) به روش نمونهگیری هدفمند شرکت کردند. 16 مصاحبه عمیق نیمه ساختاری به صورت فردی و چهره به چهره انجام گرفت. تحلیل دادهها به روش تحلیل درونمایه Clark و Braun 2006 انجام یافت.
یافتهها: تحلیل دادهها منجر به شناسایی دو درونمایه راسخ بودن در تصمیم و ژرفنگری در تصمیم گردید که درونمایه اول دارای سه درونمایه فرعی اهدا با خواست قلبی، ثبات در تصمیم، اختیار در تصمیم و درونمایه دوم دارای دو درونمایه فرعی تزلزل در تصمیم و چانهزنی در تصمیم بود.
نتیجهگیری: تصمیمگیری برای اهدا کلیه به خویشاوند با چالشهای مختلفی روبهروست که تحت تأثیر زمینه خانوادگی اهداکنندگان، نقش حمایتی افراد خانواده و رابطه خویشاوندی و احساس عشق و علاقه به خویشاوند است. دادن آگاهی به اهداکنندگان جهت رفع ابهامات و سؤالات ذهنی آنان میتواند نقش مهمی در توسعه فرهنگ اهدای کلیه به خویشاوند داشته باشد.
محمد حسین اسماعیلزاده، مرضیه مقرب، سید محمد رضا حسینی، جواد باذلی، امین زمانی،
دوره 25، شماره 2 - ( 4-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: بهبود تصمیمگیری بالینی یکی از چالشهای سیستم اورژانس پیش بیمارستانی است. لذا این مطالعه با هدف تعیین تأثیر اجرای برنامه تمرینی مدیریت بیماران ترومایی بر توانایی تصمیمگیری بالینی تکنسینهای فوریتهای پزشکی انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی میدانی شاهددار تصادفی شده تعداد 64 نفر از تکنسینهای اورژانس پیش بیمارستانی دانشگاه علوم پزشکی گناباد در سال 1397، به روش در دسترس انتخاب و با تخصیص تصادفی طبقهای به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. برنامه تمرینی مدیریت تروما تدوین شده براساس استانداردهای موجود کشوری و جهانی طی دو روز فشرده با تلفیقی از روشهای آموزشی سخنرانی و شبیهسازی در گروه مداخله اجرا شد. ابزار پژوهش پرسشنامه اطلاعات فردی و شغلی و تصمیمگیری بالینی پژوهشگر ساخته بود که قبل از دوره، بلافاصله و یک ماه پس از اتمام دوره تکمیل شد. تحلیل دادهها در نرمافزار SPSS نسخه 19 و با استفاده از آزمونهای تیمستقل، آنالیز واریانس تکرار شده و تست تعقیبی بنفرونی صورت گرفت.
یافتهها: میانگین تغییرات نمرات تصمیمگیری بالینی قبل و بلافاصله بعد از مداخله (31/9 در مقابل 3/0)، قبل و یک ماه بعد (86/7 در مقابل 1/1) و بلافاصله بعد با مرحله پیگیری یک ماه بعد از مداخله (62/1 در مقابل 39/1) در گروه آزمون بهطور معناداری بیشتر از گروه شاهد بود (001/0p<).
نتیجهگیری: اجرای برنامه تمرینی مدیریت تروما میتواند تصمیمگیری بالینی تکنسینهای اورژانس پیش بیمارستانی را ارتقا دهد. لذا این برنامه را میتوان در برنامه آموزشی تکنسینها ادغام کرد.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20180802040677N1
علیرضا نیکبخت نصرآبادی، سودابه جولائی، الهام نواب، مریم اسماعیلی، محبوبه شالی،
دوره 25، شماره 3 - ( 7-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: دروغ مصلحتآمیز یکی از چالشهای اجتنابناپذیری است که در طی فرآیند مراقب از بیمار، باعث ایجاد دوراهیهای اخلاقی میشود. مفهوم دروغ مصلحتآمیز در مراقبت، انتزاعـی و مبهم است. این مطالعه با هدف تحلیل مفهوم دروغ مصلحتآمیز در فرآیند مراقبت از بیمار با استفاده از روش هیبرید انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه، از سه مرحله تحلیل مفهوم مدل هیبرید استفاده شد. در مرحلـه نظـری مقـالات مـرتبط در پایگـاههـایPubMed ،CINAHL، ScienceDirect، Scopus، Scholar Google،SID و Magiran در محدوده سالهای 1980 تا 2018 با کلیدواژههای حقیقتگویی، دروغ مصلحتآمیز، مراقبت و فریب به فارسی و انگلیسی مورد جستجو قـرار گرفتنـد. در مرحله کـار در عرصه مصاحبههـای نیمـه سـاختار یافته با پرستاران بـه عمـل آمـد. در مرحله آخر با ترکیب دو مرحله قبل، تحلیل نهایی انجام یافت.
یافتهها: در مرحله نظری، مشخصههای عدم آسیبرسانی، بدون انگیزه شخصی و استفاده در موقعیت ضروری مشخص شد. در مرحله کار در عرصه، در تحلیل دادهها سه طبقه اصلی «حلاوت حقیقت تلخ»، «جملات بدون آسیب جهت پیشگیری از آسیب» و «آرامشدهنده موقت تا تعادل موقعیت» به دست آمد. تلفیق مفاهیم استخراج شده از مرحله نظری و کار در عرصه، دروغ مصلحتآمیز در فرآیند مراقبت از بیمار را اینگونه تعریف میکند: «یک تصمیم اخلاقی بدون انگیزه شخصی است که در موقعیتهای نامتعادل رویارویی با حقیقت تلخ، جهت پیشگیری از آسیبهای قابل پیشبینی به بیمار انتخاب میشود.».
نتیجهگیری: اگرچه تعریفی از دروغ مصلحتآمیز براساس مراحل سه گانه یاد شده به دست آمد، اما توسعه هرچه بیشتر این مفهوم مستلزم نگاه عمیق به فضای فرهنگ ایرانی اسلامی کشور ایران است. بنابراین انجام بررسیهای بیشتر در سایر مراکز درمانی کشور پیشنهاد میشود.
پروانه عسگری، اسماعیل شریعت، مصطفی غلامی، فاطمه بهرامنژاد،
دوره 26، شماره 2 - ( 4-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: خودمراقبتی نقش مهمی در مدیریت مراقبت از بیماران نارسایی مزمن کلیه دارد. جهت ارایه آموزش مؤثر، شناخت هر چه بیشتر مشکلات، نگرانیها و چالشهای خودمراقبتی در این گروه از بیماران ضروری میباشد. هدف مطالعه حاضر «تبیین چالشهای خودمراقبتی بیماران تحت همودیالیز» است.
روش بررسی: این مطالعه بخشی از طرح تحقیقاتی تبعیت از رژیم درمانی بیماران تحت همودیالیز مراجعهکننده به بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1398 میباشد. بیمارانی که بالاترین و پایینترین میانگین نمره خودمراقبتی را داشتند، با نمونهگیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند و در نهایت 22 مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته با 18 مصاحبه شونده انجام یافت. همه دادهها ضبط، دستنویس و با استفاده از روش تحلیل محتوای قراردادی با رویکرد Graneheim و Lundman تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: یافتههای حاصل از تجزیه تحلیل دادهها، شامل چهار طبقه «تعارض دیدگاه بیمار و پرستار» «آموزش حلقه گمشده»، «فرهنگ: شمشیر دو لبه» و «نقش دو گانه باورهای مذهبی» بود.
نتیجهگیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که بیماران تحت همودیالیز با چالشهای متعددی در خودمراقبتی مواجه هستند. از جمله در درک معنای خودمراقبتی و مصداقهای آن، دچار مشکل میشوند. باید در خصوص اهمیت آموزش به این بیماران و همچنین تغییر باورهای مذهبی و فرهنگی این افراد برنامهریزی شود.
معصومه ادیب، مریم اسماعیلی، معصومه ذاکریمقدم، ناهید دهقان نیری،
دوره 27، شماره 2 - ( 4-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: با افزایش پدیده سوء رفتار با سالمند در جوامع امروزی، درک عوامل تسهیلگر و بازدارنده مربوط به سوء رفتار ضروری به نظر میرسد. این مطالعه با هدف تبیین تسهیلگرهای سوء رفتار با سالمندان در جامعه ایرانی انجام یافته است.
روش بررسی: این مطالعه یک مطالعه کیفی است که در آن از رویکرد تحلیل درونمایهای به منظور جمعآوری و تحلیل دادهها در جهت تبیین درک سالمندان از تسهیلگرهای سوء رفتار انجام گرفته است. در این مطالعه 20 سالمند ساکن جامعه به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. روش جمعآوری اطلاعات با استفاده از مصاحبههای عمیق نیمه ساختاری به صورت فردی و چهره به چهره انجام یافته است. در این مطالعه از رویکرد تحلیل درونمایهای Braun و Clark جهت آنالیز دادهها استفاده شده است.
یافتهها: نتایج حاصل از تحلیل دادهها منجر به شناسایی 3 درونمایه الگوپذیری، تخلیه ناکامیها و زمینه خانوادگی فرهنگی اجتماعی گردید. درونمایه سوم دارای سه زیر درونمایه شکاف نسلی، شیوه فرزند پروری و بیتفاوتی جامعه بود.
نتیجهگیری: سوء رفتار نتیجه ترکیبی از علل و عوامل است. تجربیات سالمندان حاکی از این است که سوء رفتار فراتر از یک موضوع خصوصی است و ریشه در رویههای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی دارد. در حال حاضر عدم پذیرش یکدیگر و بیتوجهی به انتظارات طرف مقابل است که زمینهساز بسیاری از تضادها و سوء رفتار در سطح خانواده و جامعه میشود.
حامد خسروی، لیلا صیادی، محمدنژاد اسماعیل،
دوره 28، شماره 4 - ( 10-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: بهبودیافتگان از کووید-19 به دلیل تجربه بیماری و شرایط سخت ناشی از آن در معرض تنگنای روانی هستند. ابتلا به بیماریها همچنین میتواند بر کیفیت زندگی بیماران تأثیرگذار باشد. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط سلامت روان و کیفیت زندگی بقایافتگان از کووید-19 یک سال پس از ابتلا انجام گرفته است.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی، همبستگی، مقطعی، در فاصله اسفند ماه سال 1398 تا پایان تیر ماه سال 1399 انجام گرفته است. نمونه پژوهش 276 بیمار بقایافته از کووید-19 بودند که به صورت در دسترس وارد مطالعه شدند. دادهها با استفاده از فرم اطلاعات جمعیتشناختی و بالینی، پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ-12) و نیز پرسشنامه کیفیت زندگی 36 گویهای (SF-36) جمعآوری شد. تحلیل دادهها در نرمافزار SPSS نسخه 16 و با استفاده از آزمون تیمستقل، پیرسون، آنوا (ANOVA) و رگرسیون خطی انجام گرفت.
یافتهها: میانگین نمره سلامت روان و نمره کل کیفیت زندگی مشارکتکنندگان به ترتیب 75/2±26/6 و 30/18±2/59 بود. ارتباط معناداری بین نمره سلامت روان و نمره کیفیت زندگی وجود داشت (001/0p<) به طوری که با افزایش نمره سلامت روان که بیانگر بدتر شدن وضعیت سلامت روان مشارکتکنندگان بود، نمره کیفیت زندگی آنها نیز کاهش مییافت.
نتیجهگیری: توجه به سلامت روان و کیفیت زندگی بقایافتگان کووید-19 و نیز اتخاد راهکارهای حمایتی برای آنان توصیه میشود. ارایه خدمات و مراقبتهای روانشناسی و روانپرستاری میتواند منجر به ارتقای سلامت روان و کیفیت زندگی بقایافتگان شود.
خدیجه کلانفرمانفرما، اسماعیل فخاریان، مجتبی صحت، فائزه عسگری ترازوج، سودابه یارمحمدی،
دوره 30، شماره 3 - ( 7-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: پوکی استخوان شایعترین بیماری در سالمندان است که منجر به شکستگی استخوان و دردهای شدید میشود. این مطالعه با هدف تعیین روند شکستگیهای مشکوک به پوکی استخوان در سالمندان انجام گرفته است.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی- مقطعی در مورد 448 سالمند بالای 60 سال مبتلا به تروماهای لگن، هیپ، دیستال دست و ستون فقرات، در بازه زمانی 1396 تا 1400 در سال 1403 در شهرستان کاشان انجام گرفته است. متغیرهای بررسی شده شامل اطلاعات جمعیتشناختی، شدت آسیب و فراوانی شکستگیها بود که از سامانه ثبت ملی ترومای ایران استخراج و با یکدیگر مقایسه شدند. دادهها با استفاده از آنالیز واریانس و کایدو در سطح معناداری 05/0 تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: از 448 سالمند مورد مطالعه، 244 نفر زن (5/54%) بودند و میانگین سنی سالمندان مبتلا به استئوپروز بیش از 75 سال بود. بیشترین نوع شکستگی شامل شکستگی هیپ و لگن 331 نفر (9/73%)، شکستگی دیستال دست 71 نفر (8/15%) و شکستگی ستون فقرات 65 نفر (5/14%) بود. همچنین، میانگین نمره شدت آسیب از 80/2±43/8 به 77/2±96/8 طی سال 1396 تا 1400 افزایش یافت. در این بازه زمانی، تغییرات قابل توجهی در روند سنی سالمندان گزارش نشد، اما جمعیت مردان حدود 6% افزایش یافت.
نتیجهگیری: یافتههای این مطالعه نشاندهنده افزایش فراوانی شکستگی لگن در سالمندان کاشان است که برای کاهش شکستگیها، لازم است سالمندان به طور فعال از نظر عوامل خطر پوکی استخوان غربالگری شوند.