جستجو در مقالات منتشر شده


11 نتیجه برای افشار

مهین میرصدرایی، نسرین باروق، محمود محمودی، پوران افشارزاده،
دوره 6، شماره 2 - ( 3-1379 )
چکیده

این پژوهش، یک مطالعه توصیفی است که با هدف تعیین میزان آگاهی، نگرش و عملکرد ‏بهورزان جنوب شهر تهران و قم در زمینه پیشگیری از بیماری مالاریا، در سال 1374 انجام ‏گرفته است. در این بررسی کل جامعه پژوهش که معادل 50 بهورز که به روش تصادفی طبقه ‏ای، از گروه مورد هدف، انتخاب شده اند. ابزار گرد آوری داده ها، پرسشنامه بوده که، در چهار ‏بخش و شامل: اطلاعات و مشخصات فردی، سؤالات مربوط به آگاهی، بخش نگرش و بخش ‏ارزیابی تنظیم گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها، از آمار توصیفی و استنباطی، استفاده ‏شده است. یافته ها در 17 جدول و 11 نمودار خلاصه گردیده است. نتایج پژوهش نشان داد ‏که اکثریت نمونه ها از آگاهی و عملکرد متوسط و نگرش منفی در زمینه پیشگیری از بیماری ‏مالاریا، برخوردار بوده اند، همچنین، بین آگاهی و عملکرد با سابقه خدمت و داشتن بیمار ‏ارتباط معنی داری وجود داشته است. تجزیه و تحلیل نتایج به دست آمده، بیانگر ارتباط معنی ‏دار بین آگاهی و نگرش، آگاهی و عملکرد و همچنین نگرش و عملکرد بهورزان، بوده است. در ‏پایان کاربرد نتایج یافته ها و پیشنهادات، برای تحقیقات بعدی ارائه شده است.


گلناز فروغ عامری، فاطمه گواری، طاهره نظری، معصومه رشیدی نژاد، پوران ‌افشارزاده،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1381 )
چکیده

سالمندی را، بطور قراردادی، مترادف با شروع سن 65 سالگی می دانند. پیری عبارت است ‏از اضمحلال تدریجی در ساختمان و ارگانیسم بدن، که بر اثر دخالت عامل زمان، پیش می آید ‏و تغییراتی را در ساختمان و عمل اعضاء‌ مختلف بدن بوجود می آورد که سفید شدن مو و چین ‏و چروک پوست، ریزش مو، کاهش قدرت دید، نقصان شنوایی، خمیدگی، کندی در تحرک، ‏کاهش قدرت عضلانی، اختلال و آشفتگی در حافظه و ادراک، اختلال در جهت یابی، کاهش ‏ظرفیت و کارآیی ریه ها و سیستم قلبی و عروقی از آن جمله اند. نظریه‌های ارائه شده در ‏مورد سالمندی عبارتند از : الف) نظریه‌های زیست شناختی که به سه دسته تقسیم می ‏شوند. 1 - نظریه ایمنی 2-نظریه پیر شدن سلولی 3 - نظریه رادیکال آزاد ب) نظریه‌های روان ‏شناختی ج) نظریه‌های جامعه شناختی که به چهار دسته تقسیم می‌شوند. 1 - نظریه عدم ‏تعهد 2 - نظریه فعالیت 3 - نظریه استمرار 4 - نظریه تعاملی، هر یک از نظریه‌های ذکر شده ‏توجیهاتی جهت روند پیری فراهم می آورد و آگاهی از آنها مهم می باشد زیرا این نظریه‌ها ‏می توانند شبکه ای از اطلاعات را بوجود آورده که براساس آن تصمیمات عملی برای ‏سالمندان گرفته شود.
الهه صدیقی لویه، لیدا مقدم‌بنائم، اعظم افشار،
دوره 17، شماره 4 - ( 11-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به شواهد مبنی بر تأثیر عناصر کمیاب بر پیامد بارداری، این مطالعه با هدف تعیین میزان تأثیر سطح سرمی مس و آهن مادران باردار بر پیامد مادری بارداری و ارتباط این عناصر با یکدیگر در خون مادر و بندناف انجام گرفته است.

روش بررسی: این مطالعه مقطعی- تحلیلی در مورد 370 مادر باردار که در بخش زایمان بیمارستان‌های مریم، ولی‌عصر (عج) و اکبرآبادی در سال 1389 زایمان نموده‌اند و نوزادان آن‌ها انجام گرفته است. غلظت سرمی مس خون مادر و بند ناف با دستگاه جذب اتمی و آهن توسط کیت با دستگاه اتوآنالایزر مورد ارزیابی قرار گرفت. اطلاعات به صورت پرسشنامه جمع‌آوری و با استفاده از آزمون 2c و رگرسیون لجستیک در نرم‌افزار SPSS v.15 تجزیه و تحلیل شد و 05/0p< معنادار تلقی گردید.

یافته‌ها: میانگین مس در سرم خون مادری و بند ناف به ترتیب 4/37±52/114 و 6/11±4/22 μgdl)) و برای آهن 64±2/119 و 3/65±3/164 (μgdl) بود. 3/54% مادران هنگام زایمان دچار کمبود مس و 1/1% دچار کمبود آهن بودند. با استفاده از Spearman Correlation، ارتباط مستقیم معناداری بین سطح سرمی هر عنصر در خون مادر با همان عنصر در خون بندناف دیده شد (آهن: 436/0=r، مس: 248/0=r). همچنین بین سطح سرمی مس و آهن مادر (151/0=r) و آهن مادر و مس بندناف (121/0=r) ارتباط مثبت معناداری وجود داشت. بر اساس آزمون 2c بین کمبود مس مادر و فشارخون بارداری ارتباط معناداری (001/0p<) وجود داشت. اما بین سطوح عناصر مادری با پارگی زودرس پرده‌های جنینی و زایمان زودرس ارتباط معناداری پیدا نشد. نتایج رگرسیون لجستیک نشان داد که یک ارتباط معکوس معنادار بین سطح سرمی مس مادر و وقوع فشارخون بارداری (99/0- 97/0 CI:95% ، 98/0OR:) وجود داشته است.

نتیجه‌گیری: در این مطالعه کمبود مس مادری نسبتاً شایع و در ایجاد فشارخون بارداری مؤثر بوده است. با توجه به عدم توجه مناسب به این عنصر ضروری در مادران باردار، لازم است با توصیه‌های مناسب تغذیه‌ای در دوران بارداری از عوارض ناشی از کمبود آن جلوگیری شود.


میترا ذوالفقاری، پویا فرخ‌نژاد افشار، احمدعلی اسدی نوقابی، مهدی اجری خامسلو،
دوره 18، شماره 4 - ( 11-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: کاهش کیفیت خواب از مشکلات شایع بیماران بستری در بخش‌های مراقبت ویژه است. خواب مناسب و کافی برای سلامت و بهبودی ضروری است. هدف این مطالعه بررسی تأثیر راه‌کارهای تعدیل عوامل محیطی بر خواب بیماران بستری در واحد مراقبت کرونری بوده است.

روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع مداخله‌ای نیمه تجربی و یک سوکور است. نمونه مورد مطالعه تعداد 60 بیمار بستری در بخش مراقبت ویژه قلب بیمارستان شریعتی بودند که از طریق نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و به دو گروه آزمون و شاهد تقسیم شدند. در گروه شاهد کیفیت خواب در ابتدای بستری و سه روز بعد از آن با استفاده از شاخص کیفیت خواب پیتسبورگ اندازه‌گیری شد و در گروه آزمون به همین روش کیفیت خواب بیماران همراه با انجام راه‌کارهای تعدیل عوامل محیطی شامل: تنظیم نور محیط و کاهش صدا در طی سه روز بستری سنجیده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها از آمار توصیفی و استنباطی (مجذور کای و تی‌زوج و مستقل) در نرم‌افزار SPSS v.18 استفاده شد.

یافته‌ها: یافته‌های تحقیق حاضر کاهش معناداری را در کیفیت خواب گروه شاهد پس از بستری، نسبت به گروه آزمون نشان داد (001/0p<). اما تغییرات کیفیت خواب قبل و بعد از بستری در گروه آزمون از لحاظ آماری معنادار نبود (08/0=p).

نتیجه‌گیری: کیفیت خواب گروه شاهد پس از بستری کاهش معناداری را نشان داد، در حالی که در کیفیت خواب گروه آزمون تغییر معناداری مشاهده نشد. بنابراین استفاده از راه‌کارهای تعدیل عوامل محیطی می‌تواند کیفیت خواب بیماران را پس از بستری در واحد مراقبت کرونری بهبود دهد.

 


لادن باقربیک تبریزی، الهام نواب، پویا فرخ‌نژاد افشار، احمدعلی اسدی نوقابی، حمید حقانی،
دوره 21، شماره 1 - ( 3-1394 )
چکیده

  زمینه و هدف: مراقبان بیماران مبتلا به آلزایمر نقش مهمی در مراقبت از این بیماران دارند، اما بار مراقبتی، آنان را در معرض مشکلات مختلف از جمله مشکلات جسمی، روانی و اجتماعی- اقتصادی قرار می‌دهد. هدف تحقیق حاضر تعیین تأثیر آموزش مداخلات رفتاری- شناختی بر بار مراقبتی مراقبان خانوادگی سالمندان مبتلا به آلزایمر بوده است .

  روش بررسی: تحقیق حاضر یک مطالعه کارآزمایی بالینی کنترل شده از نوع غیرتصادفی است که در مورد 70 نفر از مراقبان خانوادگی سالمندان مبتلا به آلزایمر (35 نفر گروه شاهد و 35 نفر گروه آزمون) انجام یافته است. در ابتدا بار مراقبتی مراقبان از طریق پرسشنامه بار مراقبتی ZARIT اندازه‌گیری شد. 6 هفته پس از مداخله بار مراقبتی دوباره در هر دو گروه اندازه‌گیری شد. جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها، از آمار توصیفی و آمار استنباطی (آزمون‌های تی‌زوجی، تی‌مستقل، مجذور کای) استفاده گردید .

  یافته‌ها : نمره بار مراقبتی در گروه شاهد و آزمون قبل از مداخله به ترتیب 98/5 ± 57/42 و 77/6 ± 54/44 بود (20/0= p ). پس از مداخله، بار مراقبتی گروه شاهد 87/5 ± 86/44 و گروه آزمون 88/5 ± 54/39 شد که نشان‌دهنده کاهش معنادار بار مراقبتی در گروه آزمون بود (001/0> p ) .

  نتیجه‌گیری: یافته‌های مطالعه حاضر نشان‌دهنده کاهش معنادار میانگین بار مراقبتی در گروه آزمون نسبت به گروه شاهد، بعد از انجام آموزش مداخلات رفتاری- شناختی، بود. بنابراین آموزش مداخلات رفتاری- شناختی می‌تواند به عنوان راهکاری مؤثر جهت کاهش بار مراقبتی مراقبان سالمندان مبتلا به آلزایمر پیشنهاد شود .

  


الهه افشارنیا، مینو پاک‌گوهر، شهلا خسروی، حمید حقانی،
دوره 22، شماره 1 - ( 2-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: یائسگی مردان با تغییرات هورمونی، فیزیولوژیکی و شیمیایی آغاز می‌شود و به طور معمول تقریباً بین سنین چهل تا پنجاه و پنج سالگی اتفاق می‌افتد. این تغییرات بر کیفیت زندگی مردان تأثیر می‌گذارد. بر این اساس مطالعه حاضر به بررسی وضعیت کیفیت زندگی و عوامل مرتبط با آن در مردان آندروپوز می‌پردازد.

روش بررسی: این مطالعه مقطعی به روش تمام شماری در مورد 80 نفر از مردان آندروپوز 60-40 ساله شاغل در دانشکده‌های دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام گرفت. گردآوری داده‌ها در سال 1393 با استفاده از پرسشنامه‌های جمعیت‌شناختی، فرم کوتاه 36 سؤالی کیفیت زندگی و نسخه فارسی پرسشنامه علایم مردان مسن (AMS) صورت گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از آمارهای توصیفی و استنباطی (تی‌مستقل، آنالیز واریانس یک طرفه، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه به روش گام به گام) در نرم‌افزار SPSS v.22 استفاده شد. سطح معناداری 05/0 در نظر گرفته شد.

یافته‌ها: میانگین سنی مردان آندروپوز 79/4±6/47 سال و اکثر آن‌ها (8/38%) در گروه سنی 49-45 سال قرار داشتند. میانگین نمره کیفیت زندگی 52/13±75/61 به دست آمد. رگرسیون گام به گام نشان داد که بین متغیرهای نمره کیفیت زندگی، ابعاد سلامت جسمانی و روانی با سن ارتباط معناداری وجود دارد. همچنین ارتباط معناداری بین نمره کیفیت زندگی با شدت آندروپوز و بعد سلامت جسمانی با تعداد ساعات خواب در شبانه‌روز یافت شد.

نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان می‌دهد که آندروپوز باعث کاهش کیفیت زندگی می‌شود و سن، شدت آندروپوز و ساعات خواب بر کیفیت زندگی مردان آندروپوز تأثیر می‌گذارد.


مهدی اجری خامسلو، عباس عباس‌زاده، فریبا برهانی، پویا فرخ‌نژاد افشار،
دوره 23، شماره 1 - ( بهار 1396 )
چکیده

زمینه و هدف: خطا در سیستم سلامتی همیشه رخ می‌دهد و باعث ایجاد عوارض جبران‌ناپذیری می‌شود. به همین دلیل سیستم‌های سلامتی باید به فکر پیش‌گیری از بروز خطا باشند. عامل اساسی در پیش‌گیری از بروز خطا شناسایی علل ایجادکننده خطا است. بنابراین، تحقیق حاضر با هدف تعیین عوامل مؤثر بر خطای پرستاری در بخش اورژانس انجام یافته است.

روش بررسی: این مطالعه با رویکرد کیفی انجام گرفته است. 17 پرستار بخش اورژانس در پژوهش شرکت داشتند. برای جمع‌آوری اطلاعات از مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شد. نمونه‌گیری به صورت هدفمند شروع و تا رسیدن به اشباع داده‌ها ادامه یافت. تحلیل داده‌ها با استفاده از روش تحلیل محتوایی کیفی Elo و Kyngas 2008 انجام گرفت. جهت دست‌یابی به صحت و استحکام داده‌ها مشارکت‌کنندگان با حداکثر تنوع از نظر سن، جنس، سابقه کاری و میزان تحصیلات انتخاب شدند.

یافته‌ها: تحلیل داده‌ها منجر به استخراج 500 کد اولیه و چهار طبقه عوامل ایجادکننده خطا مرتبط با پرستار، عوامل ایجادکننده خطا مرتبط با سازمان، عوامل ایجادکننده خطا مرتبط با خاص بودن بخش اورژانس و عوامل ایجادکننده خطا مرتبط با بیمار شد.

نتیجه‌گیری: عوامل مؤثر بر خطاهای پرستاری در بخش اورژانس بسیار گسترده و چندعاملی است. شناسایی عوامل ایجادکننده خطا اولین قدم در پیش‌گیری از بروز خطا می‌باشد. جهت کاهش خطای پرستاری حتماً باید مدیران پرستاری به عوامل ایجادکننده خطا که در این مطالعه شناسایی شده است، توجه ویژه داشته باشند و مداخله‌هایی را جهت کاهش و تقلیل این عوامل به اجرا بگذارند.


محبوبه معاذالهی، منصور عرب، نرگس خانجانی، فاطمه کریمی افشار،
دوره 24، شماره 2 - ( 4-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: افسردگی در میان بیماران قلبی‌عروقی، به ویژه مبتلایان به نارسایی قلبی شایع است و باعث پیش‌آگهی ضعیف در این بیماران می‌شود. مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر تمرینات ورزشی بر علایم افسردگی در بیماران مراجعه‌کننده به مرکز بازتوانی قلب انجام یافته است.
روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی 60 نفر از بیماران مبتلا به نارسایی قلبی کلاس دو و سه که در سال 1394 به مرکز بازتوانی قلب بیمارستان شفا وابسته به دانشگاه علوم پزشکی کرمان ارجاع داده شده بودند، به روش تصادفی در دو گروه 30 نفره قرار گرفتند. در گروه مداخله، تمرینات ورزشی 3 بار در هفته و به مدت 8 هفته و در گروه شاهد تنها مراقبت‌های معمول ارایه شد. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه مشخصات فردی و پرسشنامه PHQ8 بود که قبل و بعد از مداخله، در هر دو گروه تکمیل شد. داده‌ها در نرم‌افزار SPSS نسخه 21 و با استفاده از آزمون‌های آماری مجذور کای، ویلکاکسون، من‌یتنی‌یو و آنالیز کوواریانس ناپارامتری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: دو گروه به لحاظ نمره علایم افسردگی قبل از مداخله همگن بودند. پس از مداخله میانه و دامنه میان چارکی نمره علایم افسردگی در گروه شاهد 10(25/5) و در گروه مداخله 5/8(25/9) بود که تفاوت معناداری را نشان می‌دهد (042/0=p). کنترل متغیرهای مدت زمان ابتلا به بیماری و نمره پیش آزمون علایم افسردگی با آزمون آنالیز کوواریانس ناپارامتری تفاوت 2 گروه همچنان معنادار بود.
نتیجه‌گیری: اجرای تمرینات ورزشی می‌تواند سبب کاهش علایم افسردگی در بیماران مبتلا به نارسایی قلبی شود.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT201605107844N10
زهره هاشمی، علی افشاری،
دوره 25، شماره 2 - ( 4-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به این که اختلال افسردگی پس از زایمان یک اختلال شایع روانی اجتماعی با پیامدهای منفی برای مادر و نوزاد است و از طرفی تکنیک آموزش توجه از جهت مداخله در سندرم شناختی- توجهی می‌تواند نسبت به سایر تکنیک‌ها مؤثرتر باشد، پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی تکنیک آموزش توجه بر علایم افسردگی، اضطراب و باورهای فراشناختی در افراد مبتلا به افسردگی پس از زایمان انجام یافته است.
روش بررسی: این مطالعه تجربی در چارچوب طرح تجربی تک موردی با استفاده از طرح خطوط پایه چند گانه پلکانی طی 8 جلسه در مورد دو بیمار از بین مراجعان به واحد روان‌شناسی و روان‌پزشکی هلال‌احمر تبریز، با دوره پیگیری سه و شش ماه در سال 1397 انجام گرفت. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه افسردگی بک، اضطراب بک و پرسشنامه باورهای فراشناختی بودند. تحلیل داده‌ها با نرم‌افزار Excel به صورت تحلیل نموداری و سپس براساس گزارش درصد بهبودی، اندازه اثر و معناداری بالینی انجام گرفت.
یافته‌ها: در پایان درمان تغییرات معنادار و قابل توجهی در کاهش علایم افسردگی (61% بهبودی)، اضطراب (48% بهبودی) و باورهای فراشناختی (83% بهبودی) در بیماران مبتلا به افسردگی پس از زایمان مشاهده شد.
نتیجه‌گیری: نتایج این پژوهش نشان داد، تکنیک آموزش توجه می‌تواند به عنوان یک روش مؤثر در درمان بیماران مبتلا به اختلال افسردگی پس از زایمان مطرح باشد، هرچند نیاز به مطالعات بیش‌تری در این زمینه است.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20171227038096N1
 
سید رضا برزو، دانیال شادی، نرگس کلوندی، علی افشاری، لیلی تاپاک،
دوره 26، شماره 2 - ( 4-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: ناامیدی یکی از عوارض روانی مهم برای سالمندان مقیم مراکز سالمندی است. مراقبت معنوی جنبه­ای منحصر به فرد از مراقبت در پرستاری است که می­تواند پاسخ‌گویی مناسب برای نیازهای روانی سال‌خوردگان در برخورد با ناامیدی باشد. پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر مراقبت معنوی بر امیدواری در سالمندان ساکن در خانه‌های سالمندان انجام یافته است.
روش بررسی: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی از نوع قبل و بعد است که در سال 1397 در خانه‌های سالمندان استان همدان در دو گروه مداخله (35 نفر) و کنترل (35 نفر) انجام گرفته است. در ابتدای مطالعه هر دو گروه پرسشنامه امید Schneider را تکمیل کردند و در گروه مداخله، مداخله مبتنی بر مراقبت معنوی در طی سه جلسه اجرا شد و یک ماه بعد پس‌آزمون در هر دو گروه انجام گرفت. جهت تحلیل داده‌ها از روش‌های آماری آزمون­های همبستگی اسپیرمن و کراسکال والیس در نرم‌افزار SPSS نسخه 16 استفاده شد.
یافته‌ها: بین نمرات امیدواری کلی در دو گروه مداخله (80/9±94/22) و کنترل (86/3±94/25) قبل از مداخله تفاوت معناداری مشاهده نشد (085/0=p)، اما بعد از آموزش بین دو گروه مداخله (04/6±94/42) و کنترل (09/4±80/23) اختلاف معناداری پدید آمد (001/0p<).
نتیجه‌گیری: با توجه به تأثیر مثبت مراقبت معنوی بر امیدواری سالمندان در این پژوهش، برنامه‌ریزی جهت آموزش­هـای معنوی و مذهبی اصیل در این گروه از افراد جامعه ضروری است.
 
زهرا یونسی، غزل افشاری، حمیده سالاری دستگرد، مریم گندمی،
دوره 27، شماره 3 - ( 7-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: واکسیناسیون دوران کودکی به عنوان شایع‌ترین منبع درد ایاتروژنیک منبع اصلی درد، اضطراب و استرس در والدین و کودکان است که در اکثر اوقات بدون مدیریت درد انجام می‌گیرد. لذا با توجه به اهمیت کنترل درد در کودکان و نیز شناخت و به کارگیری روش‌های کنترل درد توسط اعضای تیم بهداشتی، این مطالعه با هدف تأثیر ShotBlocker بر درد ناشی از تزریق واکسن در شیرخواران 6 ماهه انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی 80 شیرخوار مراجعه‌کننده به مرکز بهداشتی درمانی مهرشهر بیرجند در سال 98-97 با در نظر گرفتن معیارهای مطالعه به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و با تخصیص تصادفی در دو گروه کنترل و آزمون قرار گرفتند. در گروه آزمون 20 ثانیه قبل از تزریق تا پایان تزریق فشار در محل تزریق به وسیله ShotBlocker انجام گرفت و گروه کنترل طبق معمول واکسینه شدند. وضعیت درد در دو گروه با استفاده از مقیاس واکنش رفتاری درد (FLACC) 15 ثانیه پس از تزریق و مدت و زمان شروع گریه نیز از زمان تزریق واکسن تا پایان گریه در دو گروه با همدیگر مقایسه شد. داده‌ها با استفاده از آزمون‌های آماری توصیفی و استنباطی من‌ویتنی، تی‌تست، آنالیز کوواریانس در سطح 05/0p< تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: نتایج مطالعه نشان داد که میانگین شدت درد (99/0±32/4)، مدت گریه (92/3±4/14 ثانیه)، زمان شروع گریه (933/0±05/4) در گروه آزمون نسبت به گروه کنترل کم‌تر بوده است (001/0p<).
نتیجه‌گیری: با توجه به تأثیر ShotBlocker بر کاهش شدت درد، مدت گریه و تأخیر در زمان شروع گریه، استفاده از این وسیله ساده، ایمن، کم هزینه برای مدیریت درد واکسن پیشنهاد می‌شود.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20191128045534N1
 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به حیات می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb