جستجو در مقالات منتشر شده


17 نتیجه برای بابایی

مینو پاک‌گوهر، مهرناز گرانمایه، غلامرضا بابایی، مژگان نظری،
دوره 9، شماره 4 - ( 11-1382 )
چکیده


شیوا السادات بصام‌پور، زهرا منجمد، علیرضا نیکبخت نصرآبادی، غلامرضا بابایی، منیره مشتاقیان،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده

مقدمه: تعیین نیازهای آموزشی اولین قدم برای برنامه‌ریزی آموزشی در زمان بستری و پس از ترخیص می‌باشد، به منظور مطالعه حاضر تعیین نیازهای آموزشی خود مراقبتی بیماران تحت عمل جراحی CABG و خانواده آنان زمان ترخیص و یک ماه بعد انجام گردیده است.

روش کار: این پژوهش از نوع پیمایشی است. تعداد 60 بیمار و 60 نفر از اعضای خانواده آنها به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. جهت گردآوری داده‌ها از پرسشنامه استفاده شد که در دو بخش اطلاعات دموگرافیک و بیماری و سؤالات اختصاصی پیرامون مراقبت از زخم جراحی، فعالیت و استراحت، مصرف داروها، تغذیه و سایر نیازها برای بیمار و خانواده تدوین گردید. داده‌ها در دو مرحله (زمان ترخیص و یک ماه بعد) جمع‌آوری و توسط نرم‌افزارSPSS مورد بررسی قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها از آمار توصیفی و استنباطی (نظیر تی تست، مجذور کای و آنالیز واریانس) استفاده گردید.

یافته‌ها: یافته‌های پژوهش نشان داد که در زمان ترخیص، اکثریت بیماران و خانواده آنان پیرامون مراقبت از زخم جراحی به ترتیب دارای نیاز آموزشی متوسط و بالا و در مورد فعالیت و استراحت، مصرف داروها (نیازهای آموزشی عمومی)، تغذیه و سایر نیازها هر دو گروه دارای نیاز آموزشی متوسط و در خصوص مصرف داروها (نیازهای آموزشی اختصاصی) بیماران دارای نیاز آموزشی پایین و خانواده دارای نیاز آموزشی بالا بوده‌اند. یک ماه پس از ترخیص، اکثریت بیماران و خانواده آنان در تمامی موارد دارای نیاز آموزشی متوسط بوده‌اند. آزمون آماری تی همبستگی معنی‌داری را بین نیاز آموزشی زمان ترخیص و یک ماه بعد بیماران و خانواده نشان نداد. آزمون مجذور کای ارتباط معنی‌داری را از نظر نیاز آموزشی زمان ترخیص بین بیماران و خانواده با036/0=p نشان داد ولی از نظر نیاز آموزشی یک ماه بعد بین آنها با 558/0=p نشان نداد. یافته‌ها فقط ارتباط معنی‌داری بین نیازهای آموزشی و سطح تحصیلات واحدهای مورد پژوهش نشان داد.

نتیجه‌گیری: از بین تمامی نیازهای آموزشی مورد مطالعه، بیشترین نیاز آموزشی بیماران و خانواده پیرامون مصرف داروها و مراقبت از زخم جراحی بوده است. همچنین اکثریت بیماران قادر به شمارش نبض خود نبوده‌اند می‌توان پیشنهاد نمود که پرستاران به این مسئله توجه بیشتری مبذول داشته و آموزش‌های لازم در این زمینه به بیماران و خانواده آنها ارایه نمایند.


فرشته جمشیدی اوانکی، شهناز گلیان تهرانی، غلامرضا بابایی، طاهره هادیان،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده

مقدمه: تغذیه صحیح و متعادل از عوامل ضروری در سلامت افراد جامعه شناخته شده و بهبود و اصلاح آن در گروه‌های مختلف جامعه به ویژه کودکان از اقدامات مهم در مراقبت‌های اولیه سلامت به شمار می‌آید.
روش کار: این پژوهش یک مطالعه توصیفی تحلیلی است، تعداد نمونه ‌شامل 225 مادر دارای کودک 24-0 ماهه مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی دانشگاه علوم پزشکی تهران بود که به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه بود. جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها از روش‌های آمار توصیفی (جداول توزیع فراوانی، میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون مجذور کای و ضریب همبستگی پیرسون) استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد بین سن، وضعیت اشتغال، روش آخرین زایمان و تمایل به شیردهی واحدهای پژوهش، همچنین سن جنین هنگام تولد، بستری شدن نوزاد در بیمارستان در بدو تولد، زمان اولین شیردهی پس از زایمان، نوع تغذیه نوزاد به هنگام بستری شدن در بیمارستان، نوع اولین تغذیه نوزاد، زمان شروع تغذیه کمکی، استفاده از شیر کمکی همراه شیر مادر و استفاده از پستانک و نیز نظر همسر در مورد شیردهی، معاینه پستان‌ها در دوران بارداری، آموزش مزایا و روش صحیح شیردهی در بارداری، محل آخرین زایمان، آموزش اهمیت و تکنیک صحیح شیردهی پس از زایمان، تشویق و حمایت همسر در شیردهی، نگهداری نوزاد کنار مادر پس از زایمان، چگونگی تنظیم فواصل و دفعات شیردهی، شیردهی در شب، حاملگی مجدد، مدت تغذیه با شیر مادر در هر بار شیردهی و فاصله دفعات تغذیه با شیر مادر با طول مدت شیردهی ارتباط معنی‌داری وجود دارد.
نتیجه‌گیری: مطابق با یافته‌های پژوهش، عوامل گوناگونی بر مدت شیردهی تأثیر می‌گذارد که باید به آنها توجه کافی نمود. آموزش مادران توسط ماماها، به خصوص در ضمن انجام مراقبت‌های دوران بارداری و بلافاصله پس از زایمان، ضروری می‌نماید و در همین ارتباط ضرورت آموزش و بازآموزی کادر پزشکی در زمینه شیردهی بیش از پیش آشکار می‌شود.


ماندانا میرمحمدعلی‌ئی، مریم مدرس، غلامرضا بابایی، مستانه کامروامنش،
دوره 10، شماره 2 - ( 2-1383 )
چکیده

مقدمه: اسیدفولیک یکی از ویتامین‌های ضروری و مهم برای زنان در سنین باروری، به خصوص در دوران قبل از بارداری و طی این دوران است. تحقیقات متعددی نقش اسیدفولیک را در پیشگیری از بروز ناهنجاری‌های جنینی به ویژه نقایص لوله عصبی، کم خونی در زنان باردار، بیماری‌های قلبی و عروقی و برخی از سرطان‌ها نشان داده‌اند.
روش کار: این پژوهش یک مطالعه‌ی نیمه تجربی است. تعداد نمونه‌ها شامل 130 زن متأهل در سنین باروری (45-15سال) مراجعه‌کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر کرمانشاه بود که به‌صورت تصادفی انتخاب شدند. این پژوهش در دو مرحله انجام گرفت. ابزار گردآوری اطلاعات پرسش‌نامه بود. هر یک از واحدهای مورد پژوهش پس از انجام آزمون اولیه در یک جلسه آموزشی چهره‌به‌چهره به مدت 15 دقیقه شرکت کردند و دو هفته بعد دوباره همان پرسش‌نامه توسط پژوهشگر تکمیل گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها از روش‌های آمار توصیفی (جداول توزیع فراوانی، میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون کای اسکوئر و آزمون تی) استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج این پژوهش نشان داد بین میزان آگاهی واحدهای مورد پژوهش (0001/p≤0 و 381/27-=t) و میزان به کارگیری مکمل اسیدفولیک (0001/0=p و 968/42=X2) قبل و بعد از آموزش اختلاف معنادار وجود داشت. هم‌چنین بر اساس نتایج تحقیق، آموزش در افزایش آگاهی لزوم استفاده و به‌کارگیری مکمل اسیدفولیک در محدوده‌ی سنی 29-25 سال، افراد دارای تحصیلات دیپلم، زنان خانه‌دار، دارای همسران با تحصیلات دیپلم و شغل آزاد و سابقه‌ی یک بار حاملگی بیشترین تأثیر را داشته است.
نتیجه‌گیری: مطابق با یافته‌های پژوهش، میزان آگاهی و به‌کارگیری مکمل اسیدفولیک بعد از آموزش به میزان زیادی افزایش پیدا کرد که گویای اهمیت آموزش بهداشت و نقش مهمی است که پرسنل بهداشتی از جمله ماماها در این زمینه دارند. پیشنهاد می‌شود با آموزش‌های مداوم و جامع به زنان در سنین باروری، آنها را از اهمیت مصرف مکمل اسیدفولیک آگاه کرد.


فرشته جمشیدی اوانکی، زهره خاکبازان، غلامرضا بابایی، طاهره سید نوری،
دوره 10، شماره 3 - ( 4-1383 )
چکیده

مقدمه: عمل سزارین خطر بیشتری از زایمان طبیعی برای مادر و نوزاد در بردارد. میزان سزارین در کشور ما و به خصوص در استان گیلان (6/57% در مناطق شهری) بسیار بالاست؛ در حالی که بایستی بر طبق پیشنهاد WHO دامنه‌ای بین 15%-5% داشته باشد. درخواست مادر یکی از دلایل عمده افزایش میزان سزارین است حال آن که در بسیاری از مواقع در پشت تشخیص‌های رایج مخفی می‌گردد. این پژوهش به منظور مشخص ساختن دلایل انتخاب سزارین صورت گرفته است.
مواد و روش کار: این تحقیق یک پژوهش توصیفی - تحلیلی است که بر210 مادر باردار بین هفته‌های 40ـ36 بارداری انجام شد. این مادران سابقه سزارین نداشته و بدون دلیل طبی سزارین را به عنوان روش زایمان برگزیده بودند. نمونه‌گیری خوشه‌ای از مراکز بهداشتی درمانی شهر رشت انجام شد. روش گردآوری اطلاعات مصاحبه از طریق پرسشنامه بود. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش‌های آمار توصیفی و استنباطی (آزمون مجذور کای و تست دقیق فیشر) استفاده شد.
یافته‌ها: اکثر واحدهای پژوهش (6/68%) در مورد مزایا و مضرات سزارین آگاهی متوسطی داشته و بیشترین آنان (5/60%) اطلاعات خود را از اقوام و دوستان کسب نموده‌اند و نگرش اکثر آنان (4/71%) نسبت به سزارین خنثی بوده است. به ترتیب فراوانی، حداقل 50% از مادران دلایل زیر را برای انتخاب سزارین داشتند: سلامت جنین، ترس از درد، فشار روانی و اضطراب، پیشگیری از پارگی‌های دستگاه تناسلی، ترس از معاینات واژینال، پیشگیری از تغییر شکل و شل‌شدگی در دستگاه تناسلی و کوتاه شدن زمان زایمان. هم‌چنین از دیدگاه بیشترین درصد (3/38%) واحدهای پژوهش اولویت در انتخاب سزارین به دلیل ترس از درد بوده است. بین تعدادی از مشخصات فردی واحدها و تعدادی از سوابق مامایی، میزان آگاهی و نوع نگرش با برخی دلایل انتخاب سزارین به عنوان مثال بین سن، میزان آگاهی و نوع نگرش با ترس از درد ارتباط معنادار وجود داشت (05/0>p).
نتیجه‌گیری: بر اساس یافته‌های این پژوهش و با مدنظر داشتن عوامل مرتبط با دلایل انتخاب سزارین در مادران کم خطر می‌توان با استفاده از مشاوره‌های سودمند مامایی و حمایت‌های اطلاعاتی، عاطفی و اجتماعی در طی بارداری و زایمان از سوی ماماها وسایر پرسنل بهداشتی درمانی از میزان سزارین کاست.


سیده طاهره میرمولایی، حسن شعبانی، غلامرضا بابایی، زهرا عبدحق،
دوره 10، شماره 3 - ( 4-1383 )
چکیده

مقدمه: حرفه‌ی مامایی با قضاوت‌های بالینی درگیر است که تأثیر مستقیم روی سلامت مادر و جنین خواهد داشت. ماما باید در مواقع بروز فوریت‌ها با دانش و مهارت کافی قادر به تصمیم‌گیری باشد. یک ماما با تقویت تفکر انتقادی در فرآیند مراقبت بهترین خدمات را ارایه خواهد داد.
مواد و روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی مقایسه‌ای است که به صورت مقطعی و با هدف کلی مقایسه تفکر انتقادی دانشجویان ترم اول و ترم آخر کارشناسی پیوسته مامایی دانشگاه‌های علوم پزشکی شهر تهران انجام شد. در این پژوهش، با توجه به معیارهای مورد نظر 259 نفر از دانشجویان ترم اول و ترم آخر کارشناسی، به روش سرشماری انتخاب شدند. به منظور اندازه‌گیری میزان تفکر انتقادی آنان از آزمون تفکر انتقادی کالیفرنیا فرم ب استفاده شد. این پرسشنامه یکی از ابزارهای سنجش مهارت تفکر انتقادی است که توانایی تحلیل، استنباط، استدلال استنتاجی، استدلال استقرایی و ارزشیابی را می‌سنجد. جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها از آزمون تی و آنالیز واریانس و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد.
یافته‌ها: نمرات کل تفکر انتقادی دانشجویان ترم اول و ترم آخر دانشگاه‌های علوم پزشکی تهران تفاوت معناداری نداشت. فقط نمرات دانشجویان ترم آخر دانشگاه تهران کاهش
(0/009=p) و در دانشگاه ایران افزایش را نشان داد (007/0=p). در مقایسه مهارت‌های تفکر انتقادی نیز تفاوت زیـادی دیده نشد و فقط توانایی استدلال استقرایی دانشجویان کارشناسی دانشگاه تهران کاهش (001/0=p) و در دانشگاه ایران افزایش را نشان داد (002/0=p). توانایی ارزشیابی دانشجویان دانشگاه تهران و دانشگاه آزاد اسلامی کاهش داشت
(0/002=p)، اما در دانشگاه ایران افزایش را نشان داد (008/0=p).
نتیجه‌گیری: بر اساس این یافته‌ها می‌توان گفت، اگر چه تفکر انتقادی بسیار مهم است، اما در طول آموزش دوران تحصیل به آن توجهی نشده است. روش‌های آموزش فعلی مامایی قادر به افزایش سطح تفکر انتقادی دانشجویان نیست. لذا به کارگیری روش‌های آموزش نوین و راهکارهای یادگیری فعال لازم است.


فاطمه نوغانی، جمیله محتشمی، فاطمه واثق رحیم پرور، غلامرضا بابایی،
دوره 10، شماره 4 - ( 11-1383 )
چکیده

مقدمه:از اهداف اساسی مذاهب الهی ارتقای سطح بهداشت روانی جامعه و اصلاح روابط بین فردی است. تحقیقات نشان داده‌اند در صورتی که برای تقویت بُعد که پیشگیری در بهداشت روانی (اولیه و یا ثانویه) از برنامه‌های مذهبی و آموزش آنها کمک گرفته شود معلمین به عنوان یکی از گروه‌های تأثیرگذار و تأثیرپذیر در جامعه می‌توانند با استفاده از راهبردهای فرهنگی و مذهبی با افسردگی مقابله نمایند.
مواد و روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی است. جامعه مورد پژوهش شامل معلمان مدارس راهنمایی تحصیلی دخترانه شهر تهران بود. 40 نفر معلم مؤنث ساکن تهران، دارای تحصیلات لیسانس در سنین 30 تا 40 سال با تشخیص افسردگی بدون مصرف دارو در طول تحقیق با کسب اجازه از پزشک مربوطه به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده‌ها دو پرسشنامه، شامل پرسشنامه هامیلتون دارای 24 سؤال مربوط به اختلالات خلق (بعد افسردگی) و پرسشنامه محقق ساخته جهت بررسی مشخصات فردی و تغییرات خلق از نظر افسردگی و اقدامات غیردارویی برای کاهش میزان افسردگی بود.
یافته‌ها: نتایج نشان داد 90 درصد از واحدهای مورد پژوهش از به کار بردن روش‌های غیر دارویی (مذهبی) از قبیل انجام فرایض دینی (نماز، روزه، مناجات) جهت تسکین (کاهش) افسردگی راضی بودند. 5/92درصد از آموزش منظم فرهنگ دینداری رضایت داشتند. 80 درصد آموزش استاد خاص را عامل مؤثر در گرایش به فرهنگ دینداری می‌دانستند. 55 درصد پس از انجام عبادت‌ها احساس آرامش بهتری داشتند. پس از شرکت در کلاس‌های ویژه آموزش فرهنگ دینداری بین میانگین نمرات پیش آزمون (48/28= ) و میانگین نمرات پس آزمون (05/10= ) اختلاف معنادار مشاهده شد (000/0=p).
نتیجه‌گیری: با نتایج این پژوهش تأثیر آموزش فرهنگ دینداری بر التیام حالاتی نظیر دل‌شوره، غمگینی، ناامیدی، بی‌خوابی، بی‌اشتهایی و هم‌چنین افسردگی ثابت شد. بنابراین با انجام برخی فرایض دینی نظیر نماز خواندن، نوعی از آرام‌سازی و یا حس خوب در نزد فرد تقویت می‌شود.


زهره خاکبازان، اعظم علی‌شیرزاد، امیر میرناطقی، غلامرضا بابایی، مهدیه خاکبازان،
دوره 11، شماره 2 - ( 2-1384 )
چکیده

مقدمه :در بیمارانی که بیماری مزمن مثل نارسایی مزمن پیشرفته کلیه دارند، افرایش عملکرد و سلامتی باید هدف اصلی مراقبت و درمان باشد. با این حال وضعیت‌های عملکردی بیماران تحت درمان با همودیالیز نگهدارنده اغلب پایین‌تر از حد طبیعی می‌باشد.
مواد و روش کار: این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی است که به صورت پیش آزمون - پس آزمون در بیمارستان‌های آموزشی منتخب دانشگاه‌های علوم پزشکی تهران و ایران انجام گرفته است. بدین منظور 32 بیمار تحت درمان با همودیالیز نگهدارنده با توجه به ویژگی‌های واحدهای مورد مطالعه انتخاب و در دو گروه به صورت تصادفی قرار گرفتند. واحدهای مورد پژوهش در دو نوبت به فاصله دو هفته قبل از شروع دیالیز با استفاده از پرسشنامه‌‌های تعیین نیازهای آموزشی، پرسشنامه استاندارد کیفیت زندگی و چک لیست مورد بررسی قرار گرفتند. به منظور اطمینان بخشی به داده‌های حاصله، شاخص‌های آزمایشگاهی به صورت میانگین دو ماهه قبل از آموزش مورد بررسی قرار گرفتند. سپس یک برنامه آموزشی بر اساس مشکلات تعیین شده و ویژگی‌های افراد تحت مطالعه تدوین گردید و در طی دو جلسه آموزش‌های لازم توسط پژوهشگران به آنها ارایه گردید. بعد از پایان آموزش شاخص‌های آزمایشگاهی به صورت میانگین دو ماهه بعد از آموزش، کیفیت زندگی دو ماه بعد از آموزش و چک لیست‌ها در دو نوبت به فاصله دو هفته (هفته‌های سوم و پنجم) مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته‌ها: یافته‌ها نشان‌دهنده کاهش معناداری (05/0p<) در مشکلاتی همانند: بالا بودن اوره، اسیداوریک، کراتی‌نین، فسفر، پتاسیم، اضافه وزن بین دو جلسه دیالیز، فشار خون سیستولی و دیاستولی، ادم، خارش پوست، مشکلات موضعی مسیر عروقی و افزایش کیفیت زندگی بود.
نتیجه‌گیری: اجرای برنامه آموزش مراقبت از خود به بیماران تحت درمان با همودیالیز نگهدارنده می‌تواند در کاهش مشکلات و افزایش کیفیت زندگی مؤثر باشد.

 


مینو پاک‌گوهر، مریم ویژه، دکتر غلامرضا بابایی، دکتر فاطمه رمضان‌زاده، نسرین عابدی‌نیا،
دوره 14، شماره 1 - ( 9-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: ناباروری موجب کاهش رضایت جنسی زنان نابارور می‌شود. این افراد بیان می‌کنند که عدم توانایی آن‌ها در بارور شدن، تأثیرات منفی قابل توجهی بر زندگی و به خصوص بر روابط جنسی آنان دارد. هدف از این مطالعه تعیین تأثیر مشاوره بر رضایت جنسی زنان نابارور مراجعه‌کننده به مرکز بهداشت باروری ولی‌عصر (عج) شهر تهران می‌باشد.

روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه مداخله‌ای با استفاده از گروه کنترل می‌باشد. 100 زن نابارور که شرایط ورود به مطالعه را داشتند، به روش نمونه‌گیری آسان انتخاب شدند، سپس به روش تخصیص تصادفی در دو گروه مشاوره و کنترل قرار گرفتند. پژوهش در دو مرحله پیش آزمون و پیگیری 3 ماه بعد انجام شد. در گروه مشاوره، مداخله طی 2 جلسه یک ساعته، با فاصله 1هفته و برای هر فرد به صورت جداگانه برگزار شد. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه مشخصات فردی و پرسشنامه رضایت جنسی (Sexual Satisfaction Questionnaire) بود. اطلاعات جمع‌آوری شده با استفاده از نرم‌افزار SPSS و روش‌های آماری توصیفی و استنباطی (آزمون مجذور کای، من‌ویتنی‌یو و ویل‌کاکسون) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت (سطح معناداری 05/0p< در نظر گرفته شده است).

یافته‌ها: نتایج نشان داد که قبل از مداخله بین میزان رضایت جنسی زنان دو گروه مشاوره و کنترل، تفاوت آماری معناداری وجود نداشته است (401/0=p)، در صورتی که 3 ماه پس از مداخله تفاوت معناداری بین میزان رضایت جنسی زنان دو گروه مشاوره و کنترل مشاهده شد (019/0=p). همچنین، بین میزان رضایت جنسی زنان گروه مشاوره قبل و 3 ماه پس از مداخله نیز تفاوت آماری معناداری دیده شد (002/0=p).

نتیجه‌گیری: مشاوره موجب افزایش رضایت جنسی زنان نابارور می‌شود.


سودابه جولایی، فاطمه حاجی‌بابایی، عزت جعفر جلال، ناصر بحرانی،
دوره 17، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: رضایتمندی بیماران شاخص مهم کیفیت مراقبت سلامت می­باشد که به طور مکرر در برنامه­ریزی و ارزشیابی خدمات سلامت مورد استفاده قرار می­گیرد. از آن جا که بخش عظیمی از ارایه‌دهندگان خدمات سلامت را پرستاران تشکیل می­دهند، مراقبت ارایه شده از سوی آن‌ها نقش به‌سزایی در چگونگی رضایتمندی بیماران دارد. هدف از انجام این مطالعه تعیین میزان رضایتمندی بیماران از خدمات پرستاری ارایه شده در مراکز آموزشی و درمانی بوده است.

روش بررسی: این پژوهش مطالعه­ای توصیفی- تحلیلی مقطعی در مورد 200 بیمار در حال ترخیص در بیمارستان­های دانشگاه علوم پزشکی ایران که از بخش­های مختلف (به جز بخش­های ویژه، اورژانس، روان‌پزشکی و کودکان) به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شده بودند، در سال­های 89-1388 انجام گردید. ابزار جمع­آوری اطلاعات پرسشنامه رضایت بیمار (PSI) بود و تجزیه و تحلیل داده­ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون­های آماری کای­اسکوئر و آنالیز رگرسیون خطی ساده انجام یافت.

یافته‌ها: اکثر بیماران (72%) از خدمات پرستاری ارایه شده رضایت متوسطی داشتند. رضایتمندی بیماران با دو متغیر «نوع بخش» (001/0>p) و «بیمارستان» (001/0>p) از نظر آماری ارتباط معناداری داشت. در بین متغیرهای جمعیت‌شناختی، تنها سطح تحصیلات بیماران با رضایتمندی آن‌ها از خدمات پرستاری ارتباط معنادار آماری داشت (019/0=p).

نتیجه‌گیری: در این مطالعه میزان رضایت بیماران از خدمات پرستاری در حد متوسطی قرار دارد. لذا باید آموزش کارکنان بیمارستان به ویژه پرستاران و ایجاد انگیزه در آنان برای مشارکت فعال در جلب رضایت بیماران در اولویت­های مدیریت بیمارستانی قرار گیرد. باید توجه داشت که در بازار رقابتی ارایه خدمات بهداشتی و درمانی، مؤسساتی موفق‌تر خواهند بود که رضایت دریافت‌کنندگان خدمات را سرلوحه برنامه‌های خویش قرار دهند.

 


سودابه جولایی، حمیدرضا جلیلی، فروغ رفیعی، فاطمه حاجی بابایی، حمید حقانی،
دوره 18، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: درماندگی اخلاقی یک مشکل اساسی در حرفه پرستاری است که پرستاران را در کلیه بخش­های مراقبتی تحت تأثیر قرار می­دهد. وجود درماندگی اخلاقی و به­دنبال آن عدم رضایت شغلی در بین پرستاران می­تواند سلامت جسمی، روانی و کیفیت زندگی آنان را مورد تهدید قرار داده و به صورت مانعی برای دستیابی به اهداف توسعه فردی و اجتماعی آنان عمل کند. هدف از انجام این مطالعه تعیین ارتباط میان درماندگی اخلاقی و رضایت شغلی در پرستاران بوده است.

روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع مقطعی و توصیفی تحلیلی است که در آن 210 نفر از پرستاران شاغل در بخش­های منتخب مراکز آموزشی درمانی دانشگاه علوم پزشکی تهران (ایران سابق) در سال 1388 مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده­ها شامل پرسشنامه مشخصات جمعیت‌شناختی، پرسشنامه درماندگی اخلاقی Corley و رضایت شغلی مینه­سوتا بود. تجزیه و تحلیل داده­ها با استفاده از روش­های آمار توصیفی، ویلکاکسون و ضریب همبستگی پیرسون تحت برنامه آماری SPSS v.14 انجام گرفته است.

یافته‌ها: بر اساس یافته­های مطالعه میانگین نمره تنش اخلاقی در پرستاران 77/1 از چهار و میانگین رضایت شغلی آنان 17/3 از پنج بود، که نشان‌دهنده رضایت نسبی پرستاران از شغل خویش می­باشد. در مطالعه حاضر ارتباط معناداری بین درماندگی اخلاقی با رضایت شغلی پرستاران یافت شد (389/0-=r، 0001/0p≤). به این صورت که هرچقدر درماندگی اخلاقی کم­تر بود، رضایت شغلی افراد بالاتر می‌رفت.

نتیجه‌گیری: هرچند که رضایت شغلی پرستاران با عوامل متعددی مرتبط است اما با توجه به ارتباط آن با درماندگی اخلاقی در این مطالعه، شناسایی و محدود کردن عوامل تأثیرگذار بر این تنش­ها می­تواند از ایجاد نارضایتی پرستاران از حرفه خود بکاهد.


شهربانو صالحین، احمد عزیزی‌مقدم، محمد بابایی‌پور دیوشلی،
دوره 18، شماره 5 - ( 11-1391 )
چکیده

جنین دلقکی شدیدترین شکل ایکتیوز مادرزادی است که بیمار دارای پوست ضخیم و ترک خورده در تمام بدن است. میزان بروز بیماری 1 در 000/300 تولد است.

مادر خانمی 31 ساله با شکایت پارگی کیسه آب و سن حاملگی 30 هفته می‌باشد. در سونوگرافی‌های انجام یافته هیچ مورد غیر طبیعی گزارش نشده و بیمار به طور طبیعی زایمان کرده و نوزاد با چهره کاملاً دلقکی متولد شده است.

در نهایت، نوزاد بعد از دو روز با رضایت والدین از بیمارستان مرخص شد و پس از 24 ساعت درگذشت.


علی محمد مصدق‌راد، مریم تاجور، قاسم جان‌بابایی، محبوبه پارساییان، فرح بابایی، لیلی اسلامبولچی،
دوره 26، شماره 2 - ( 4-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: شاخص سزارین در ایران 56% در سال 1392 بوده که از میزان 10 تا 15 درصدی پیشنهادی سازمان بهداشت جهانی بسیار بیش‌تر است. برنامه ترویج زایمان طبیعی طرح تحول نظام سلامت با هدف کاهش سزارین‌های غیرضروری و ارتقای سلامت مادران و نوزادان از اردیبهشت 1393 در کشور اجرا می‌شود. این پژوهش به بررسی تأثیر برنامه ترویج زایمان طبیعی بر میزان سزارین کشور پرداخته است.
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع نیمه تجربی و طولی است. شاخص سزارین ماهیانه بیمارستان‌های کشور از اول فروردین 1392 تا شهریور 1397 استخراج و روند تغییرات آن، قبل و بعد از اجرای برنامه ترویج زایمان طبیعی با استفاده از روش سری زمانی منقطع تحلیل شد.
یافته‌ها: شاخص سزارین در ایران بلافاصله پس از اجرای برنامه ترویج زایمان طبیعی 6% کاهش یافت و سپس، در همین سطح ثابت ماند. این برنامه در کاهش سزارین بیمارستان‌های آموزشی (5/9%)، غیرآموزشی (7/11%)، خصوصی (1/18%)، خیریه (1/27%) و دانشگاه آزاد اسلامی (31%) مؤثر بوده، اما تأثیر افزایشی بر سزارین بیمارستان‌های تأمین اجتماعی (7%) و وابسته به سایر سازمان‌ها (7/15%) داشته است. در صورت عدم اجرای برنامه، سزارین کشور به 5/58% در شهریور 1397 می‌رسید.
نتیجه‌گیری: اجرای برنامه ترویج زایمان طبیعی تاحدی در کاهش سزارین در ایران مؤثر بوده است. ارتقای این برنامه از طریق تدوین و اجرای راهبردهای جامع مرتبط با حوزه‌های حاکمیت و رهبری، تأمین مالی، نیروی انسانی، تجهیزات، اطلاعات و ارایه خدمات، با توجه به علل افزایش سزارین غیرضروری در سطوح وزارت بهداشت (متا)، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی (ماکرو)، بیمارستان (مزو) و تیم زایمان (میکرو) برای دستیابی به اهداف ملی تعیین شده ضروری است.
 
نوشین بابایی، مریم رسولی، اعظم شیرین‌آبادی فراهانی، هومان منوچهری، راضیه بیک‌میرزا، مریم ورزش‌نژاد،
دوره 26، شماره 2 - ( 4-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: ثبت صحیح گزارش پرستاری، بیانگر عملکرد بالینی مطلوب پرستار و مطابقت آن با استانداردها است. تشخیص‌های پرستاری ناندا یکی از مهم‌ترین و پرکاربردترین عبارات استاندارد بین‌المللی برای ثبت مراقبت‌های پرستاری می‌باشد که لازم است ثبت مراقبت‌ها بر این اساس صورت گیرد. این مطالعه با هدف تعیین میزان انطباق و فراوانی تشخیص‌های پرستاری ثبت شده در بخش انکولوژی کودکان با عبارات تشخیص‌های پرستاری سیستم طبقه‌بندی ناندا انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی گزارش‌های پرستاری ثبت شده در پرونده‌های کودکان بستری در بخش‌های آنکولوژی کودکان دو بیمارستان وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در سه ماهه نخست سال 1395 مورد بررسی قرار گرفت. نمونه‌گیری به روش سرشماری پرونده‌ها و در 3 ماه متوالی انجام یافت. در مجموع 86 پرونده و 3701 گزارش پرستاری مورد بررسی قرار گرفت. مستندات پرستاران از طریق تحلیل محتوای آشکار مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت، عبارات به دست آمده با تشخیص‌های پرستاری سیستم طبقه‌بندی ناندا انطباق داده شد و میزان انطباق و فراوانی تشخیص‌های پرستاری استخراج شده تعیین شد.
یافته‌ها: میزان کلی انطباق تشخیص‌های استخراج شده از گزارش‌های پرستاری با تشخیص‌های پرستاری ناندا، 7/14% بود. بیش‌ترین تشخیص‌های پرستاری، تشخیص‌های مرتبط با دسته‌بندی ایمنی/ حفاظت، با میزان 95/47% و بعد از آن تشخیص‌های مربوط به دسته‌بندی تغذیه به میزان42/24% و در نهایت تشخیص‌های پرستاری مرتبط با دسته‌بندی آسایش به میزان 8/12% بود.
نتیجه‌گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که در حال حاضر در ثبت مراقبت‌های پرستاری از چارچوب‌های استانداردی مانند فرآیند پرستاری و تشخیص‌های پرستاری ناندا به میزان بسیار محدود استفاده می‌شود. پیشنهاد می‌شود آموزش‌های کاربردی برای افزایش دانش و انگیزه جهت به‌کارگیری تشخیص‌های پرستاری ناندا، داده شود.
 
مجتبی بابایی خورزوقی،
دوره 26، شماره 3 - ( 7-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: با افزایش سن، برخی تغییرات فیزیولوژیک موجب بروز اثرات منفی در الگوهای راه رفتن می‌شود. هدف از مطالعه حاضر تعیین اثربخشی 6 هفته تمرینات منتخب چرخشی بر پارامترهای فضایی و زمانی راه رفتن سالمندان مرد بوده است.
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع نیمه تجربی است. تعداد 38 نفر از کارکنان و بازنشستگان بالای 60 سال دانشگاه صنعتی اصفهان در سال 1398، به صورت در دسترس و هدفمند انتخاب و با تخصیص تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل (19 نفری) تقسیم شدند. ارزیابی پارامترهای راه رفتن از طریق مارکرگذاری آزمودنی‌ها در تنه و اندام تحتانی، به همراه فیلم‌برداری همزمان از سه جهت (قدام، خلف و جانب) با دوربین کانن 700D و بارگذاری فیلم‌ها در نرم‌افزار کینوویا، به انجام رسید. مداخله تمرینی به مدت شش هفته، هر هفته 3 جلسه و هر جلسه به مدت 60 دقیقه اعمال گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده‌ها، از آمار توصیفی و همچنین از روش آنالیز واریانس با اندازه‌گیری‌های مکرر استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج نشان از اختلاف معنادار بین گروهی در تعداد گام در یک دقیقه (کادنس) (001/0p<)، سرعت گام‌برداری (019/0=p)، زمان استراید (001/0p<)، زمان استپ (001/0p<)، زمان استنس یا استقرار (002/0=p)، زمان نوسان (001/0p<) و زمان حمایت دوگانه (014/0=p) می‌دهد، اما در سایر پارامترها از قبیل طول استراید (102/0=p)، طول استپ (137/0=p) و عرض گام (089/0=p) اختلاف معناداری مشاهده نشد.
نتیجه‌گیری: اجرای 6 هفته تمرینات ترکیبی منتخب به صورت چرخشی در سالمندان می‌تواند، موجب بهبود پارامترهای مرتبط با راه رفتن شده و از این طریق باعث کاهش میزان خطر سقوط و در نتیجه کاهش مراجعات به مراکز درمانی در این گروه سنی بشود.
 
ناهید دهقان نیری، مریم کشه فراهانی، فاطمه حاجی بابایی، محمود شیخ فتح‌الهی، مجتبی سنمار،
دوره 27، شماره 3 - ( 7-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: ایمنی بیمار به طور اعم و خطاهای دارویی به طور اخص، از شاخص­های مهم کیفیت مراقبت در بیمارستان­ها هستند. مدیریت خطر، رویکردی مهم و اصلی برای پیشگیری حوادث ناشی از خطاهای دارویی است. مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی برنامه مدیریت خطر بر میزان خطاهای دارویی پرستاران بخش­های مراقبت­ ویژه انجام گرفته است.
روش بررسی: پژوهش حاضر، یک مطالعه کارآزمایی غیرتصادفی از نوع پیش­آزمون، پس­آزمون با یک گـروه کنتـرل است که در سال 1399 در دو بیمارستان تهران انجام گرفته است. یکی از بیمارستان­ها به­طور تصادفی، گروه آزمون و دیگری گروه کنترل در نظر گرفته شد. بعد از اعمال معیارهای ورود و خروج، 150 پرستار در این دو بیمارستان (هر گروه 75 پرستار) به روش در دسترس انتخاب شدند. برای گروه آزمون، برنامه مدیریت خطر اجرا شد. ابزارهای جمع­آوری داده­ها شامل، پرسشنامه جمعیت‌شناختی و شغلی پرستاران، پرسشنامه خودگزارشی خطای دارویی 14 عبارتی ویکفیلد و چک لیست مشاهده­ای کیفیت دارو­­ درمانی پرستاران بود. داده­ها در مرحله قبل و بعد از مداخله جمع­آوری و با نرم­افزار SPSS نسخه 16 و آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: براساس نتایج آماری آزمون تی‌مستقل در اطلاعات جمعیت‌شناختی و شغلی، همچنین میزان خطاهای دارویی قبل از مطالعه، هر دو گروه یکسان بودند (05/0<p). پس از انجام مداخله، تفاوت میزان خطاهای دارویی در دو گروه به لحاظ آماری معنادار بود (005/0>p) که نشان‌دهنده کاهش خطای دارویی برای پرستاران گروه مداخله نسبت به گروه کنترل است. همچنین نتایج نشان داد که میزان خطای دارویی مشاهده شده در پرستاران به­طور معناداری بیش از خطای گزارش شده توسط آن‌ها است (001/0>p).
نتیجه‌گیری: نتایج حاکی از مؤثر بودن اجرای برنامه مدیریت خطر بر کاهش خطاهای دارویی پرستاران است. اجرای برنامه مدیریت خطر به عنوان راهکاری برای ارتقای دارو درمانی ایمن به پرستاران و دستیابی به مراقبت­های پرستاری ایمن و مطلوب، توصیه می­شود.
  

سولماز واحدی، ناهید دهقان نیری، فاطمه حاجی بابایی، عباس رحیمی فروشانی،
دوره 29، شماره 2 - ( 4-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: حضورگرایی و بهره­وری از مقوله­های مهم منابع انسانی هستند. حضورگرایی مسأله­ای چالش ­برانگیز و عبارت از حضور کارکنان در محل کار هنگام بیماری است. در خدمات پرستاری هدف از بهره­وری، دستیابی به سطحی از مراقبت پرستاری است که مناسب و مقرون به صرفه باشد. با توجه به اهمیت حضورگرایی و بهره­وری این مطالعه با هدف «تعیین ارتباط حضورگرایی فیزیکی پرستاران با بهره­وری آنان در بخش­های ویژه بیمارستان­های دانشگاه علوم پزشکی تهران» انجام گرفته است.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی تحلیلی در سال­های 1400-1399 انجام یافته است. 305 نفر از پرستاران بخش­های ویژه بیمارستان­های دانشگاه علوم پزشکی تهران به روش نمونهگیری طبقه­بندی تصادفی وارد مطالعه شدند. ابزار گرد­آوری داده­ها پرسشنامه جمعیت­شناختی، پرسشنامه 6 آیتمی مقیاس حضورگرایی استنفورد و پرسشنامه سنجش بهره­وری بود. داده­ها در نرم­افزار SPSS نسخه 16 و با استفاده از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار تحلیلی (ضریب همبستگی پیرسون، اسپیرمن، تست­های تی و آنوا و معادله رگرسیون) تحلیل شد.
یافته‌ها: حضورگرایی پرستاران در حد متوسط (میانگین انحراف معیار 7/4±15/19) و سطح بهره­وری پرستاران نیز متوسط (میانگین انحراف معیار 19/10±4/47) به دست آمد. بین دو متغیر بهرهوری و حضورگرایی (با ضریب همبستگی 345/0-=r) رابطه معکوس معنادار به دست آمد. بین متغیرهای جمعیت­شناختی تنها سن، سابقه کار در بخش ویژه، بیمارستان و بخش کنونی با بهره­وری پرستاران ارتباط معکوس معناداری داشته است (001/0p<). در معادله رگرسیونی نیز با ورود متغیرهای جمعیت­شناختی و دو متغیر اصلی پژوهش، سهم این ارتباط معنادار بود.
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج، حضورگرایی پرستاران باعث کاهش بهرهوری و تحمیل هزینه‌های غیرمستقیم زیادی به سازمان می­شود. با توجه به شیوع حضورگرایی بین پرستاران و پیامدهای آن، پیشنهاد می­شود با تنظیم سیاست­های سازمانی و مدیریت برای کاهش حضورگرایی اقداماتی صورت گیرد و با اصلاح قوانین و مقررات اداری شرایط برای مرخصی استعلاجی در زمان بیماری یا ناخوشی برای کارکنان فراهم شود.

 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به حیات می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb