17 نتیجه برای بحرانی
زهرا منجمد، فاطمه نیک شکر نیا، شکوه ورعی، ناصر بحرانی،
دوره 5، شماره 3 - ( 9-1378 )
چکیده
زهرا منجمد، ناهیددخت شریفی، ناصر بحرانی، اشرف الملوک معماری،
دوره 5، شماره 3 - ( 9-1378 )
چکیده
پریوش حاج امیری، زهرا منجمد، فریبا تباری، ناصر بحرانی،
دوره 6، شماره 2 - ( 3-1379 )
چکیده
این پژوهش یک مطالعه توصیفی-تحلیلی است که با هدف تعیین میزان آگاهی بیماران مبتلا به سل ریوی از بیماری سل ریه، و رابطه آن با بکارگیری رژیم درمانی در مراکز مسلولین شهر تهران در سال 1377 انجام شده است. 120 بیمار مبتلا به سل ریوی مراجعه کننده به مراکز مسلولین شهر تهران که به مدت 2 الی 9 ماه تحت درمان داروئی بودند به روش نمونه گیری تصادفی آسان مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار گردآوری پرسشنامه ای سه قسمتی می باشد که بخش اول وضعیت دموگرافیک واحدها، بخش دوم سؤالات مربوط به میزان آگاهی بیماران مبتلا به سل ریوی از بیماری سل ریه و بخش سوم شامل سؤالاتی در زمینه میزان بکارگیری رژیم درمانی بوده است. نتایج پژوهش نشان داد که بیشترین درصد واحدهای مورد پژوهش(43%) آگاهی ضعیفی نسبت به بیماری سل ریه در حالیکه کمترین درصد آنها(18%) آگاهی خوبی در مورد بیماری سل ریه داشتند. بیشترین درصد واحدهایی مورد پژوهش(62%) بکارگیری خوبی از رژیم دارویی داشتند در حالیکه کمترین درصد آنها (1%) در بکارگیری رژیم دارویی ضعیف بودند. بیشترین درصد (72%) رژیم غذایی را رعایت نمی کردند و کمترین درصد آنها (2%) رژیم غذایی را رعایت می کردند بیشترین درصد (58%) اصول بهداشت فردی را بطور متوسط بکار می گرفتند، در حالیکه کمترین درصد آنها (15%) اصول بهداشت فردی را خوب رعایت می کردند، بطور کلی بیشترین درصد آنها (47%) رژیم درمانی را بطور متوسط بکار می گرفتند در حالیکه کمترین درصد آنها (11%) در بکارگیری رژیم درمانی ضعیف بودند. و در مورد ارتباط بین میزان آگاهی و بکارگیری رژیم درمانی که هدف کلی پژوهش می باشد، نتیجه آزمون ضریب همبستگی پیرسون(62%=r و 88/7=Z) همبستگی مستقیمی را نشان داد، بطوریکه با افزایش میزان آگاهی بر بکارگیری رژیم درمانی افزوده می شود.
فاطمه فطوره چی، معصومه ذاکری مقدم، ناصر بحرانی، ویدا بشری،
دوره 7، شماره 1 - ( 2-1380 )
چکیده
در این پژوهش ، نحوه بکارگیری روشهای ضدعفونی و استریلیزاسیون در اطاقهای عمل بیمارستانهای شهرستان ملایر درسال 1378 مورد بررسی قرار گرفته است . اهداف این پژوهش ، تعیین نحوه بکارگیری روشهای ضدعفونی و استریلیزاسیون درزمینه فضای فیزیکی ، اسکراب دستها به روش جراحی ،آماده سازی محل عمل و وسایل (فلزی ، پلاستیکی ، پارچه ای) می باشد . ابزار گردآوری داده ها چک لیست بوده و نمونه گیری به صورت سرشماری انجام شده است. یازده اطاق عمل که مربوط به سه بیمارستان این شهرستان بودند مورد بررسی قرار گرفتند . نتایج پژوهش نشان داد که درصد کسب امتیاز از مشاهده بکارگیری روشهای ضدعفونی و استریلیزاسیون در زمینه فضای فیزیکی 18/30% ، اسکراب دستها به روش جراحی 68/58% ، آماده سازی محل عمل 93/39% ، وسایل فلزی 96/77% ، وسایل پلاستیکی 97/40% و وسایل پارچه ای 46/70% می باشد . همچنین یافته های پژوهش نشان داد درصد کسب امتیاز از مشاهده بکارگیری روشهای ضدعفونی و استریلیزاسیون در مجموع ، در بیمارستان شماره یک 75/54% ، بیمارستان شماره دو 89/48 % و بیمارستان شماره سه 73/55% می باشد . آزمون تی (05/0 = α) نشان داد که بین سه بیمارستان مورد بررسی از نظر کسب امتیاز از بکارگیری روشهای ضدعفونی و استریلیزاسیون اختلاف معنی دار آماری وجود ندارد . پیشنهاد می شود تاثیر آموزش برنحوه بکارگیری روشهای ضدعفونی و استریلیزاسیون در اطاقهای عمل این شهرستان مورد بررسی قرار گیرد .
سودابه جولایی، ندا مهرداد، ناصر بحرانی، شهلا محمدزاده،
دوره 9، شماره 4 - ( 11-1382 )
چکیده
سودابه جولائی، ندا مهرداد، ناصر بحرانی، مهرناز مرادی کل بلند،
دوره 10، شماره 2 - ( 2-1383 )
چکیده
مقدمه: سلامتی کودکان اساس فعالیتهای بسیاری از سازمانهای بینالمللی است. مدارس ابتدایی نقشی اساسی در برنامهریزی و آموزش رفتارهای صحیح بهداشتی برای کودکان دارند.
روش کار: این پژوهش یک مطالعهی توصیفی از نوع تحلیلی است. نمونهها شامل 330 دانشآموز دختر و پسر بودند که به طور طبقهای چند مرحلهای انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها در این بررسی پرسشنامهبود. دادهها از طریق مصاحبه با کودک توسط پژوهشگر جمعآوری شده و با استفاده از روشهای آمار توصیفی (جداول توزیع فراوانی، میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون کایدو و آزمون تی) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: نتایج این بررسی نشان داد که بین رفتارهای بهداشتی دانشآموزان در رابطه با بهداشت چشم، پوست و ضمایم، خواب و استراحت و فعالیت فیزیکی با داشتن یا نداشتن مربی بهداشت اختلاف معنادار آماری وجود نداشت. در حالی که در حیطه بهداشت گوش و دهان و دندان ارتباط معنادار آماری به چشم میخورد و دانشآموزان دارای مربی رفتار بهتری نسبت به دانشآموزان بدون مربی داشتند. در مورد رفتارهای بهداشتی دهان و دندان در مجموع دختران رفتار بهداشتی بهتری نسبت به پسران داشتند. در رابطه با رفتار بهداشتی فعالیت فیزیکی پسران با یا بدون مربی بهداشت رفتار بهداشتی بهتری نسبت به دختران داشتند.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج پژوهش به رغم وجود تفاوت در بعضی ابعاد رفتارهای بهداشتی، در مجموع بین رفتارهای بهداشتی دانشآموزان دارای مربی و بدون مربی بهداشت اختلاف معنادار آماری وجود نداشت. از آنجا که شکلگیری رفتار بهداشتی موضوعی چند بعدی بوده و عوامل و متغیرهای مختلفی علاوه بر حضور یا عدم حضور مربی بهداشت میتوانند بر آن تأثیرگذار باشند، بررسی همه جانبهی این عوامل میتواند معیارهای روشنتری برای طراحی برنامههای آموزشی مؤثر کودکان فراهم سازد و راهکارهایی جهت استفاده بهینه از منابع (نیروی انسانی، بودجه، زمان و ...) برای ارتقاء سطح آگاهی و عملکرد بهداشتی کودکان در مدارس ارایه دهد.
اکبر چراغی، ناصر بحرانی، رسول ملکفر،
دوره 10، شماره 3 - ( 4-1383 )
چکیده
ایده فنآوری مهندسی مولکولی یا نانوتکنولوژی اولین بار توسط ریچارد فایمن در سال 1959 مطرح شد. نانوتکنولوژی در واقع فنآوری پیادهسازی ساختار مولکولی مورد نظر با دقت اتمی است. در این مقاله اهمیت راهبردی این فنآوری و ارتباط آن با فنآوری ذرات ریز در علوم پزشکی و زیست محیطی بحث شده است. در ابتدا به بررسی پتانسیل موجود مؤسسات ملی بهداشت و بنیاد علوم در سالهای 2000 و 2001 با در نظر گرفتن بودجههای اختصاص داده شده در کشور ایالات متحده، به عنوان کشور پیشرو در فنآوری نانومتری در زمینه مراقبتهای بهداشتی، پزشکی و زیست محیطی میپردازیم. بررسی مواد زیستی (واسطههای مشترک بافت زنده و ماده بیجان و مواد سازگار محیطی)، وسایل (حسگرهای محیطی و ابزارهای تحقیقاتی) و درمان شناسی (سیستم رساندن دارو و ژن به بدن) از جمله مواردی است که بحث شده است. بلوکهای مولکولی سازندهی حیات (لیپیدها، پروتئینها، اسید نوکلئیکها، کربوهیدراتها و جایگزینهای غیر بیولوژیکی آنها) همگی در زمرهی موادی هستند که به دلیل برخورداری از ابعاد، تکرارپذیری و مقیاس نانویی ویژگیهایی بینظیر دارند. در صورت به کارگیری سطوح و وسایل نانو، از جمله لیزرهای مادون قرمز در محدودهی فرکانسی 1000 نانومتر و لیزر گازی هلیوم- نئون He-Ne در طول موج 8/632 نانومتر، با توانی در حد چند میلی وات، میتوان فرآیندهای کنونی و طاقتفرسای زنجیرهبندی ژنوم و رمزگشایی ژنها را به شدت متحول کرد و بر کارایی آنها افزود. افزایش توانمندی ما در شناسایی چارچوب ارثی افراد، تحولی انقلابی در تشخیص پزشکی و درمان به همراه خواهد داشت. نانوتکنولوژی علاوه بر تسهیل مصرف بهینه دارو و فرمولها، راههای جدیدی را برای رساندن دارو به بدن ابداع میکند که این به نوبهی خود پتانسیل درمانی داروها را به شدت گسترش میدهد.
نسرین سلمانی باروق، ترانه تقوی لاریجانی، زهرا منجمد، ناهیددخت شریفی، ناصر بحرانی،
دوره 10، شماره 4 - ( 11-1383 )
چکیده
مقدمه:استرس پدیدهای پیچیده و ضروری زندگی است که گاهی مشکل ساز میشود و اگر انسان قادر به سازگاری با آن نباشد جسم و روان او مورد تهدید قرار میگیرد. تمایل به کنار آمدن با استرس راه مثبتی است که باعث دستیابی تدریجی به ارتقاء سلامتی میشود.
مواد و روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی است که با هدف تعیین تأثیر آموزش شیوههای مقابله با استرس بر میزان استرس زنان شاغل در دانشکدههای پرستاری و مامایی، دندانپزشکی، توانبخشی و پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شده است. 138 نفر زن شاغل به روش نمونهگیری مبتنی بر هدف از فهرست اسامی کارگزینی انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه استاندارد سنجش استرس کودرون بود. آزمونهای آماری در این پژوهش t و مجذور کای بودند و تجزیه و تحلیل اطلاعات با نرم افزار SPSS انجام شد.
یافتهها: نتایج پژوهش با استفاده از آزمون t جهت مقایسه میانگینهای استرس شغلی (22/0=p)، استرس بهداشت زندگی (53/0=p)، استرس زندگی شخصی (44/0=p) و استرس شخصیت فردی (1/0=p) قبل و بعد از آموزش اختلاف معناداری را نشان نداد. همچنین آزمون آماری مجذور کای ارتباط آماری معناداری بین متغیرهای دانشکده، سن، سابقه کار، تأهل، تعداد فرزندان، سطح تحصیلات و وضعیت مسکن با استرس شغلی نشان نداد.
نتیجهگیری: این بررسی نشان داد که محیط کار به تنهایی میتواند بزرگترین منبع استرس باشد که عموماً اثرات نامطلوبی بر سلامت جسمانی و روانی زنان شاغل دارد. در پژوهش حاضر آموزش کوتاه مدت مقطعی نتوانست تأثیر زیادی بر کاهش استرس داشته باشد، لذا ضروری است جهت کاهش استرس زنان شاغل برنامههای مختلف آموزشی بلندمدت، مشاوره و ... در نظر گرفته شود.
زهرا گودرزی، خدیجه خسروی، ناصر بحرانی، خورشید وسکویی، پروین ولیپور گاوگانی، سیما غوغایی، منیر السادات موسوینیا سیگاری، ملیحه خیاطعالی، حسین زاهدی، عاطفه بصیری،
دوره 10، شماره 4 - ( 11-1383 )
چکیده
مقدمه:آموزش به مددجویان و یاری رساندن به آنان در دستیابی به استقلال (در وضعیت سلامت و بیماری) یکی از مسؤولیتهای اساسی پرستاران شناخته شده است. در اجرای فرآیند آموزش به مددجو عوامل بسیاری تأثیرگذار میباشد.
مواد و روش کار: این پژوهش توصیفی - مقطعی به منظور مطالعه دیدگاه 317 پرستار شاغل از عوامل مؤثر بر فرآیند آموزش به مددجو در بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شده است. ابزار جمعآوری اطلاعات، پرسشنامهای در مورد عوامل مؤثر بر فرآیند آموزش به مددجو (30سؤال عوامل تسهیلکننده و 17 سؤال عوامل بازدارنده) بود و از مقیاس لایکرت (موافقم، نظری ندارم، مخالفم) برای سنجش سؤالات استفاده گردید. تجزیه و تحلیل آماری، توسط نرمافزار رایانهای SPSS انجام شد.
یافتهها: اکثریت پرستاران (1/52%) عوامل مؤثر (تسهیلکنندهها) از قبیل نگرش مثبت نسبت به آموزش مددجو به عنوان یکی از اولویتهای پرستاری، احساس وظیفه کردن در مورد آموزش به مددجو، مسؤولیت تنظیم مطالب آموزشی، مثبت بودن نگرش مدیران نسبت به آموزش مددجو، وجود معیار آموزش به مددجو در ارزشیابی سالیانه، شرکت در دورههای آموزش ضمن خدمت در یادگیری روشهای نوین آموزش مددجو را در حد پایین و 4/57 پرستاران عوامل بازدارنده را کم بود نیروی انسانی و وقت، مکان نامناسب، نبود جزوات آموزشی و عدم علاقه مددجویان به دریافت آموزش از پرستاران، عدم توجه پرستاران و مدیران پرستاری در مورد آموزش به مددجو را ابراز کرده بودند. متغیرهای فردی نظیر جنس، سابقه کار بالینی، نوبت کاری، سمت شغلی با عوامل تسهیلکننده رابطه معنادار آماری داشت. شاغل بودن بیشتر از یک نوبت کاری، سابقه تجربه بالینی آموزش به مددجو و ارزشیابی آموزش به مددجو در دوران تحصیل نیز با عوامل بازدارنده رابطهی معنادار آماری داشت.
نتیجهگیری: در این پژوهش از دیدگاه پرستاران، عوامل تسهیلکننده در فرآیند آموزش به مددجو از اهمیت کمی برخوردار بود. لذا جهت آموزش به مددجو در بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران ضمن در نظر گرفتن تسهیلات کافی ضروری است با تمهیداتی نظیر بازآموزی پرستاران آنان را تشویق نمود تا به نقش خود در مورد آموزش به مددجویان بهای بیشتری بدهند.
معصومه ایمانیپور، شیوا سادات بصامپور، ناصر بحرانی،
دوره 12، شماره 1 - ( 2-1385 )
چکیده
زمینه و هدف:طول مدت تهویه مکانیکی و زمان مناسب خارج کردن لوله تراشه در بیماران جراحی قلب باز از موضوعات علمی بحث برانگیز در طول سالیان دراز بوده است. از آنجا که عوامل بسیاری بر این زمان تأثیر میگذارند، لذا این مطالعه با هدف تعیین ارتباط متغیرهای قبل از عمل با زمان اکستوباسیون بیماران تحت عمل جراحی بایپس عروق کرونر انجام شده است.
روش بررسی: در این مطالعه گذشتهنگر که در یکی از بیمارستانهای شهر تهران انجام شد، پرونده 93 بیمار واجد شرایط که در فاصله آذرماه 1382 لغایت اسفندماه 1383 تحت جراحی CABG قرار گرفته بودند، به وسیله یک چک لیست مشتمل بر سه قسمت: 1- مشخصات فردی، 2- سوابق بالینی و بهداشتی، 3- وضعیت فیزیولوژی قبل از عمل، مورد بررسی قرار گرفت. نمونهها به دو گروه اکستیوب زود (6ساعت) و اکستیوب دیر (6>ساعت) تقسیم شده و به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی، تست دقیق فیشر، آزمون مجذور کای و آنالیز رگرسیون استفاده شد.
یافتهها: میانگین و انحراف معیار طول مدت اینتوباسیون در کل نمونهها 00/3±19/7 با محدوده زمانی 25/18-3 ساعت بود. 43% واحدها در عرض 6 ساعت و 57% آنها در بیشتر از 6 ساعت اکستیوب شده بودند. از بین متغیرهای مورد بررسی، تنها سن ارتباط معنادار آماری (01/0=p) را با زمان اکستوباسیون نشان داد.
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای این بررسی، سن از جمله متغیرهای مرتبط با طول مدت اینتوباسیون در بیماران تحت جراحی CABG است؛ به این معنی که بیماران مسن اغلب مدت طولانیتری تحت تهویه مکانیکی میباشند.
فاطمه نوغانی، زهرا منجمد، ناصر بحرانی، ویدا قدرتی جابلو،
دوره 12، شماره 2 - ( 3-1385 )
چکیده
: زمینه و هدف:سرطانها میتوانند سبب تغییر در عزت نفس شوند این مطالعه با بررسی مقایسهای میزان عزت نفس در بیماران زن و مرد مبتلا به سرطان انجام گرفته است.
روش بررسی: مطالعه حاضر مقطعی است که بر روی 101 بیمار (51 زن و 50 مرد) مبتلا به انواع سرطان (تومورهای توپر و لوسمی) و بستری در بخشهای انکولوژی بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شده است. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه سه قسمتی: مشخصات فردی، مشخصات بیماری و سنجش عزت نفس Cooper Smitt بود. با روش پرسش و پاسخ و استفاده از پرونده و خود بیماران پرسشنامهها تکمیل شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی و استنباطی و آزمونهای Chi-square و Fisher در محیط SPSS استفاده شد.
یافتهها: در مقایسه میزان عزت نفس زنان و مردان مبتلا به سرطان تفاوت بارزی وجود نداشته و اکثریت واحدهای مورد مطالعه از هر دو جنس از عزت نفس متوسط برخوردار بودهاند. تفاوت قابل توجه در زنان و مردان در زمینه متغیرهای مرتبط با عزت نفس است به طوری که عزت نفس مردان با هیچ یک از متغیرهای فردی بررسی شده رابطه معناداری نداشته اما در مورد زنان رابطه تحت تکفل بودن (005/0=p) و داشتن فرد مراقبتکننده در منزل (039/0=p) با عزت نفس معنادار بوده است، همچنین رابطه عزت نفس مردان فقط با کاهش یا تغییر عملکرد اعضای بدن (014/0=p) و یبوست (037/0=p) و در زنان علاوه بر کاهش یا تغییر عملکرد اعضای بدن (005/0=p)، با عارضه بیاشتهایی (005/0=p)، ریزش موی سر (027/0=p)، خستگی (021/0=p) و مدت زمان قطع عضو (018/0=p) نیز معنادار بوده است.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد اکثریت بیماران مبتلا به سرطان از هر دو جنس دارای عزت نفس در سطح متوسط بودند.
عباس هوشمند، سودابه جولایی، ندا مهرداد، ناصر بحرانی،
دوره 12، شماره 4 - ( 11-1385 )
چکیده
زمینه و هدف:حمایت از حقوق بیمار توسط پرستاران تنها زمانی امکانپذیر است که آنان آگاهی لازم را در این زمینه داشته و همچنین شرایط مناسب برای رعایت این حقوق فراهم باشد.
روش بررسی: مطالعه حاضر یک بررسی توصیفی- تحلیلی از نوع مقطعی است که در آن 554 نفر از پرستاران شاغل تمام وقت در بخشهای عمومی بیمارستانهای آموزشی شهر تهران که حداقل 6 ماه سابقه کار داشتند به روش نمونهگیری طبقهای انتخاب شدند. ابزار مطالعه پرسشنامهای مشتمل بر سه بخش بود. بخش اول مشخصات فردی، بخش دوم شامل عباراتی برای سنجش آگاهی پرستاران از حقوق بیمار و بخش سوم شامل یک سؤال باز مربوط به عوامل تسهیلکننده رعایت حقوق بیماران از دید پرستاران بود. تجزیه و تحلیل یافتهها به کمک روشهای آمار توصیفی و استنباطی (آزمون مجذور کای، ضریب همبستگی پیرسون) و با استفاده از نرمافزار SPSS صورت گرفت.
یافتهها: یافتهها نشان داد پرستاران در مورد حقوق بیمار از آگاهی بالایی برخوردارند (5/95%) همچنین عوامل تسهیلکننده رعایت حقوق بیماران از دید پرستاران بر حسب زمینه ایجاد آنها در سه گروه عوامل سازمانی، عوامل کارکنان (پزشک و پرستار و...) و عوامل مربوط به دریافتکنندگان خدمات (بیمار، مددجو) طبقهبندی شدند. از عوامل سازمانی فراهم کردن امکانات و تجهیزات ضروری و وجود نیروی کار به تعداد کافی، از عوامل مربوط به کارکنان تناسب تعداد پرستار با بیمار و آموزش رعایت حقوق بیمار به کارکنان و از عوامل مربوط به دریافتکنندگان خدمات، افزایش آگاهی بیماران در زمینه حقوق و مسؤولیتهای خود، بیشترین موارد را به خود اختصاص داده بودند.
نتیجهگیری: هر چند که پرستاران مورد مطالعه از آگاهی بالایی نسبت به مفهوم حقوق بیماران برخوردارند ولی از دید آنان رعایت این حقوق ملزوماتی را میطلبد که در حال حاضر موجود نبوده و این مقوله مهم اخلاقی را با مشکل مواجه میکند، لذا به نظر میرسد بذل توجه مسؤولین از اهمیت ویژهای در احقاق حقوق بیمار برخوردار است.
منصوره علیاصغرپور، شیوا سادات بصامپور، ناصر بحرانی،
دوره 13، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده
زمینه و هدف:بخشهای همودیالیز از مراکزی است که به علت وجود وسایل و تجهیزات پزشکی، ماشینهای همودیالیز و انجام فرآیند همودیالیز متأسفانه محیط مناسبی برای شیوع عفونتهای بیمارستانی میباشد. به همین دلیل مطالعه حاضر جهت بررسی نحوه بهکارگیری روشهای کنترل عفونت توسط کارکنان مراکز همودیالیز انجام گرفته است.
روش بررسی: مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی است. در این تحقیق کلیه مراکز همودیالیز بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران که 4 مرکز میباشد، بررسی گردید. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش شامل یک پرسشنامه سه قسمتی و همچنین 5 برگه مشاهده مربوط به مشخصات محیط فیزیکی، نحوه ضدعفونی کردن محیط، ماشینهای همودیالیز و وسایل مشترک مصرفی و نحوه به کار بستن روشهای محافظتی توسط کارکنان بود. اطلاعات جمعآوری شده توسط نرمافزار کامپیوتری SPSS و آمار توصیفی جهت دستیابی به اهداف پژوهش استفاده گردید.
یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد که به لحاظ مشخصات محیط فیزیکی، یکی از مراکز در سطح نسبتاً مطلوب و سایر مراکز در سطح نامطلوب بودهاند. نحوه بهکارگیری روشهای ضدعفونی و پاکسازی در مورد محیط فیزیکی در 50% مراکز در سطح مطلوب و در 50% نسبتاً مطلوب، در مورد سطوح و لولههای ماشینهای همودیالیز کلیه مراکز در سطح مطلوب، در مورد وسایل مشترک مصرفی در بخشهای همودیالیز کلیه مراکز در سطح نسبتاً مطلوب و در مورد به کار بستن روشهای محافظتی توسط کارکنان، 25% مراکز در سطح نسبتاً مطلوب و 75% دیگر در سطح نامطلوب بودهاند.
نتیجهگیری: به طور کلی یافتههای پژوهش نشان میدهد که نحوه بهکارگیری روشهای کنترل عفونت توسط کارکنان مراکز همودیالیز چندان مطلوب نیست.
فریبا تباری، معصومه ذاکریمقدم، ناصر بحرانی، زهرا منجمد،
دوره 13، شماره 2 - ( 2-1386 )
چکیده
زمینه و هدف:از جمله اختلالاتی که به شدت روی سلامت و در نتیجه کیفیت زندگی افراد تأثیر میگذارد بیماریهای مزمن نظیر سرطان است. مطالعه حاضر با هدف بررسی کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان تازه تشخیص داده شده، انجام گرفته است.
روش بررسی: مطالعه حاضر توصیفی تحلیلی است که در درمانگاههای منتخب انکولوژی دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شده است. نمونهها شامل 196 بیمار مبتلا به سرطان تازه تشخیص داده شده بودند، که به روش نمونهگیری آسان انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه محقق ساخته در مورد مشخصات فردی، مشخصات بیماری و کیفیت زندگی در جنبههای جسمی و اجتماعی-اقتصادی و پرسشنامه استاندارد بک(Beck) در بُعد روانی میباشد. همچنین جهت تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS و از آمارهای توصیفی نظیر فراوانی مطلق و نسبی و میانگین و آمار استنباطی نظیر آزمون 2 استفاده شد.
یافتهها: کیفیت زندگی بیشترین بیماران در ابعاد جسمی (9/67%)، روانی (2/63%) و اجتماعی - اقتصادی (5/76%) مطلوب بوده است. همچنین ارتباط آماری معنادار بین وضعیت اقتصادی با ابعاد جسمی (001/0p<)، روانی و اجتماعی - اقتصادی (05/0p<) کیفیت زندگی، بین تعداد فرزندان با بعد جسمی (001/0p<) کیفیت زندگی، نوع سرطان با بعد جسمی (001/0p<) کیفیت زندگی و مرحله بیماری با ابعاد جسمی (001/0p<)، روانی و اجتماعی - اقتصادی (05/0p<) کیفیت زندگی مشاهده شد.
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای این مطالعه کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان تازه تشخیص داده شده در ابعاد جسمی، اجتماعی - اقتصادی و روانی در جامعه ما مطلوب میباشد، لذا پرستاران با اگاهی از این مطلب میتوانند همچنان نقش مهمی در جهت ارتقای بیشتر و تداوم کیفیت زندگی بیماران داشته باشند.
شکوه ورعی، ندا مهرداد، ناصر بحرانی،
دوره 15، شماره 3 - ( 9-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: شیردهی یکی از اثر بخشترین رفتارهای پیشگیری از بیماری و ارتقای سلامت است که مادران دارای فرزند شیرخوار باید بدان عمل کنند. در تحقیقات بسیاری به شناسایی عوامل تأثیرگذار بر شیردهی و طول مدت آن پرداخته شده است. خودکارآمدی اعتقادی است که یک فرد به توانایی خود برای به انجام رساندن یک جریان کاری دارد. خودکارآمدی شیردهی اعتقاد مادر به توانایی خود برای شیردهی فرزندش است و یکی از متغیرهای قابل تعدیل، تأثیرگذار و بر جسته بر طول مدت شیردهی میباشد که کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط خودکارآمدی شیردهی و وضعیت شیردهی مادران انجام گرفته است. روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه توصیفی تحلیلی از نوع طولی است. پرسشنامه سه قسمتی توسط 437 مادر مراجعهکننده به درمانگاههای پرهناتال بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1384 که در هفته 37 بارداری بوده و تصمیم به شیردهی داشتند تکمیل شد. در ماه اول و چهارم پس از زایمان پرسشنامه خودکارآمدی و وضعیت شیردهی آنان مجددا تکمیل گردید و ارتباط بین این دو سنجیده شد.
یافتهها: 4/80% مادران در ماه اول پس از زایمان شیردهی انحصاری داشتند. ارتباط معناداری بین خودکارآمدی شیردهی قبل از زایمان و تصمیم به شیردهی وجود نداشت. هر چند که این ارتباط با طول مدت شیردهی در ماه اول و چهارم پس از زایمان معنادار بود. بدین ترتیب که مادران با خودکارآمدی بالا در مقایسه با مادران با خودکارآمدی پایین درصد شیردهی انحصاری و طول مدت شیردهی بیشتری داشتند.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد خودکارآمدی شیردهی مادران ارتباط معناداری با وضعیت شیردهی دارد. این مقیاس نه تنها قادر به شناسایی مادران با خودکارآمدی شیردهی پایین است، بلکه اطلاعات مهمی را برای صاحبان حرف بهداشتی فراهم میکند تا اعتماد به نفس مادران جهت شیردهی افزایش یافته و در صورت روبهرو شدن با مشکل به شیردهی خود ادامه دهند.
ناهید دهقاننیری، رضا نگارنده، ناصر بحرانی، افسانه صدوقیاصل،
دوره 16، شماره 2 - ( 4-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: بروز تضاد در سازمانهای مراقبت بهداشتی با توجه به پیچیده بودن سازمان، فراوانی و تنوع تعاملات، تخصصها، نقشها و ماهیت سلسله مراتب، بیشتر است. گرچه تضاد همیشه مخرب و مضر نیست و درجه معینی از آن میتواند موجب بهبود خدمات شود؛ اما افزایش سطح تضاد یا مزمن شدن آن نیز موجب بروز اختلال میشود و به همین جهت مدیریت و کنترل تضاد امری ضروری است. این مطالعه به منظور بررسی ارتباط درونی مفاهیم الگوی کنترل تضاد صورت گرفته است.
روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه مقطعی است که در آن پرسشنامهای جهت بررسی ارتباط درونی مفاهیم الگوی کنترل تضاد تدوین و توسط90 پرستار شاغل در بیمارستانهای سه دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی مستقر در تهران تکمیل گردید. روایی پرسشنامه به وسیله خبرگان بررسی و انسجام درونی آن (81/0=α) تأیید گردید. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آمار توصیفی (جداول توزیع فراوانی) و تحلیلی (آزمون همبستگی اسپیرمن) در بسته آماری برای علوم اجتماعی (SPSS) انجام یافت. طرح پژوهش در کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه علوم پزشکی تهران بررسی و تأیید شد. رضایت آگاهانه نیز از کلیه شرکت کنندهها اخذ گردید.
یافتهها: دامنه سنی افراد بین 22تا53 سال (2/8±5/34) بود. اکثر پرستاران مورد مطالعه زن (6/88%)، متأهل (6/57%) و در سمت پرستار (8/84%) بودند. از منظر اکثر پرستاران تضاد به معنای ناهماهنگی، عدم تفاهم و اختلاف و برای کمترین آنان تضاد به معنای خشونت و مسایل دشوار بوده است. واکنش 4/41% نمونههای پژوهش در هنگام مواجهه با تضاد مذاکره بود. اما عصبانی شدن، کنارهگیری، گذشت کردن، نادیده گرفتن و قبولاندن ایدههای خود به فرد مقابل نیز از واکنشهای پرستاران به تضاد بود. از نظر نمونههای پژوهش مؤثرترین عوامل در ایجاد یا کنترل تضاد به ترتیب تعامل و درک (4/32%)؛ شخصیت و خصوصیات فردی پرستار (6/26%) و شرایط شغلی (7/21%) میباشند. تعامل که متغیر مرکزی الگوی کنترل تضاد معرفی شده است، در این مطالعه نیز با پنج متغیر اصلی دیگر ارتباط معنادار دارد.
نتیجهگیری: ارتباطات و تعامل ناکافی و مخدوش مهمترین عامل در بروز تضاد است که پرستاران و مدیران آنها با درک این مطلب، باید در صدد بهبود مجاری ارتباطی افراد در سازمان و آموزش کارکنان جهت برقراری ارتباط مؤثر با یکدیگر باشند. این امر به درک متقابل کارکنان کمک نموده و از سوء برداشتها و کجفهمیها که زمینه ساز بروز تضاد است میکاهد. همچنین با شناخت سایر عوامل و متغیرهای مؤثر بر بروز و کنترل تضاد، آنها میتوانند ضمن تعدیل شرایطی که منجر به بروز تضاد میشود از روشهای مؤثرتری برای حل تضاد بهره بگیرند.
سودابه جولایی، فاطمه حاجیبابایی، عزت جعفر جلال، ناصر بحرانی،
دوره 17، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: رضایتمندی بیماران شاخص مهم کیفیت مراقبت سلامت میباشد که به طور مکرر در برنامهریزی و ارزشیابی خدمات سلامت مورد استفاده قرار میگیرد. از آن جا که بخش عظیمی از ارایهدهندگان خدمات سلامت را پرستاران تشکیل میدهند، مراقبت ارایه شده از سوی آنها نقش بهسزایی در چگونگی رضایتمندی بیماران دارد. هدف از انجام این مطالعه تعیین میزان رضایتمندی بیماران از خدمات پرستاری ارایه شده در مراکز آموزشی و درمانی بوده است.
روش بررسی: این پژوهش مطالعهای توصیفی- تحلیلی مقطعی در مورد 200 بیمار در حال ترخیص در بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی ایران که از بخشهای مختلف (به جز بخشهای ویژه، اورژانس، روانپزشکی و کودکان) به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شده بودند، در سالهای 89-1388 انجام گردید. ابزار جمعآوری اطلاعات پرسشنامه رضایت بیمار (PSI) بود و تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آمار توصیفی و آزمونهای آماری کایاسکوئر و آنالیز رگرسیون خطی ساده انجام یافت.
یافتهها: اکثر بیماران (72%) از خدمات پرستاری ارایه شده رضایت متوسطی داشتند. رضایتمندی بیماران با دو متغیر «نوع بخش» (001/0>p) و «بیمارستان» (001/0>p) از نظر آماری ارتباط معناداری داشت. در بین متغیرهای جمعیتشناختی، تنها سطح تحصیلات بیماران با رضایتمندی آنها از خدمات پرستاری ارتباط معنادار آماری داشت (019/0=p).
نتیجهگیری: در این مطالعه میزان رضایت بیماران از خدمات پرستاری در حد متوسطی قرار دارد. لذا باید آموزش کارکنان بیمارستان به ویژه پرستاران و ایجاد انگیزه در آنان برای مشارکت فعال در جلب رضایت بیماران در اولویتهای مدیریت بیمارستانی قرار گیرد. باید توجه داشت که در بازار رقابتی ارایه خدمات بهداشتی و درمانی، مؤسساتی موفقتر خواهند بود که رضایت دریافتکنندگان خدمات را سرلوحه برنامههای خویش قرار دهند.