جستجو در مقالات منتشر شده


13 نتیجه برای تقی‌زاده

افسر رضایی‌پور، زیبا تقی‌زاده، سقراط فقیه‌زاده، شهین بزازیان،
دوره 9، شماره 2 - ( 4-1382 )
چکیده


افسر رضایی‌پور، زیبا تقی‌زاده، سقراط فقیه‌زاده، روزیتا ایازی،
دوره 9، شماره 4 - ( 11-1382 )
چکیده


زیبا تقی‌زاده،
دوره 9، شماره 4 - ( 11-1382 )
چکیده


زیبا تقی‌زاده، افسر رضایی‌پور، انوشیروان کاظم‌نژاد، زهره سادات میرسعیدی،
دوره 12، شماره 1 - ( 2-1385 )
چکیده

زمینه و هدف:با توجه به بروز عوارض متعدد در دوران یائسگی این بررسی جهت تعیین تأثیر ویتاگنوس بر عوارض زودرس یائسگی در زنان یائسه انجام شده است.
روش بررسی: بررسی حاضر از نوع نیمه تجربی است. 50 زن یائسه در سنین 55-45 سال از طریق نمونه‌گیری خوشه‌ای تصادفی انتخاب شدند. مداخله در گروه مورد مطالعه، مصرف قطره ویتاگنوس به مدت سه ماه (40 قطره در روز) بود. گردآوری داده‌ها به روش مصاحبه و ابزار آن شامل پرسشنامه و برگه ثبت وضعیت بود. داده‌ها با استفاده از روش‌های آماری توصیفی و استنباطی و نرم‌افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: این مطالعه کاهش معناداری در میزان عوارض زودرس یائسگی پس از مداخله نشان داد. طبق نتایج بیشترین بهبودی کامل پس از مداخله در زنان یائسه دریافت‌کننده ویتاگنوس مربوط به گرگرفتگی (2/52%) و تعریق شبانه (3/51%) بود. در مورد سایر عوارض بیشترین درصد افراد بهبودی نسبی را نشان دادند.
نتیجه‌گیری: بر اساس یافته‌های این مطالعه استفاده از ویتاگنوس در رفع عوارض زودرس یائسگی مؤثر بود
.

 

 


زیبا تقی‌زاده، افسر رضایی‌پور، عباس مهران، زینب علیمرادی،
دوره 12، شماره 4 - ( 11-1385 )
چکیده

زمینه و هدف:با توجه به اهمیت امر برقراری ارتباط و مشاهده نقایص موجود در برقراری ارتباط با مراجعین، مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان به‌کارگیری مهارت‌های ارتباطی توسط ماماها و ارتباط آن با میزان رضایتمندی مراجعین به مراکز بهداشتی - درمانی دانشگاه علوم پزشکی تهران طراحی و اجرا شد.
روش بررسی: در این مطالعه پیمایشی، 50 ماما و 400 مراجع مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل چک لیست مهارت‌های ارتباطی و پرسشنامه رضایت سنجی مراجعین بود که از طریق مشاهده و مصاحبه تکمیل گردید. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی و استنبا طی شامل آزمون مجذور کای، آزمون دقیق فیشر وضریب همبستگی پیرسون استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج مطالعه نشان داد که میزان به‌کارگیری مهارت‌های ارتباطی (کلامی و غیرکلامی) توسط ماماها (به ترتیب 62% و 56%) در حد نامطلوب است. ارتباط معناداری بین ویژگی‌های فردی ماماها با میزان به‌کارگیری مهارت‌های ارتباطی، وجود نداشت؛ تنها بین وضعیت تأهل و میزان به‌کارگیری مهارت‌های ارتباط غیرکلامی، رابطه معنادار وجود داشت. میزان رضایتمندی مراجعین از مهارت‌های ارتباطی کلامی و غیرکلامی ماماها به ترتیب 50% و 4/48% بود که رابطه معناداری با میزان به‌کارگیری مهارت‌های ارتباطی توسط ماماها داشت. رابطه معنادار بین سن، سطح تحصیلات و علت مراجعه مراجعین با میزان رضایتمندی وجود داشت.
نتیجه‌گیری: با توجه به عدم به‌کارگیری مطلوب مهارت‌های ارتباطی توسط ماماها، برگزاری دوره‌های آموزش ضمن خدمت مهارت‌های ارتباطی با تأکید بر نقاط ضعف ماماها و همچنین آموزش مهارت‌های ارتباطی به عنوان جزیی از واحدهای درسی در برنامه آموزش مامایی توصیه می‌شود.


زیبا تقی‌زاده، نضال آژ، عباس مهران،
دوره 13، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده

زمینه و هدف:شناسایی عوامل خطرساز برای زایمان زودرس و وزن کم موقع تولد که زمینه‌ساز بیماری‌ها و عوارض نوزادی است، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. وزن زیاد موقع تولد در نوزادان و یا حاملگی‌های طولانی مدت در جوامعی که مصرف بالای ماهی با اسید چرب امگا-3 دارند، مؤید اثر این اسید چرب بر افزایش رشد و وزن جنین داخل رحم و در نتیجه کاهش میزان زایمان زودرس و کم وزنی نوزادان هنگام تولد می‌باشد.
روش بررسی: در این مطالعه کوهورت از میان زنان باردار مراجعه‌کننده به درمانگاه‌های استان گیلان، تعداد 1200 نفر که دارای ویژگی‌های ورود به مطالعه بودند، از طریق نمونه‌گیری مبتنی بر هدف انتخاب و از هفته 16 بارداری به طور آزادانه وارد مطالعه شدند. اطلاعات مربوط به مصرف ماهی هر ماه و اطلاعات مربوط به سن حاملگی و وزن موقع تولد نوزاد، بعد از زایمان توسط پرسشنامه معتبر و برگه ثبت اطلاعات جمع‌آوری و با نرم‌افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: در بین مادرانی که در دوران حاملگی بیش از 3 بار، 3-1 بار و کمتر از 1 بار در ماه مصرف ماهی داشتند، به ترتیب 5/94%، 91% و 5/91% آنان 37 هفته کامل بارداری را پشت سرگذاشتند. در میان نوزادان این مادران، وزن هنگام تولد بیش از 3000 گرم به ترتیب 7/75%، 7/74% و 2/71% بود. ارتباط آماری معنادار بین مصرف ماهی بیش از 3 بار در دوران بارداری با کاهش زایمان زودرس (001/0p<) و افزایش وزن هنگام تولد نوزادان (05/0p<) مشاهده گردید.
نتیجه‌گیری: مصرف ماهی یک عامل مؤثر جهت کاهش احتمال زایمان زودرس و وزن کم هنگام تولد محسوب می‌شود. لذا تدوین و ارایه برنامه‌های آموزشی تغذیه برای زنان باردار ضروری به نظر می‌رسد.

 


زهره خاکبازان، مهرناز گرانمایه، جمیله تقی‌زاده، حمید حقانی،
دوره 13، شماره 4 - ( 11-1386 )
چکیده

زمینه و هدف: تغییرات اجتماعی اقتصادی موقعیت‌های شغلی بیشتری را در اختیار زنان قرار داده است. افزایش نسبت زنان در محیط‌های کاری، علاقمندی برای انجام مطالعاتی که اثرات نامطلوب کار را بر پیامد بارداری بررسی می‌کند افزایش داده است. این مطالعه به منظور بررسی ارتباط عوامل شغلی با وقوع زایمان زودرس در کادر پرستاری مامایی انجام گرفته است.

روش بررسی: مطالعه حاضر، توصیفی تحلیلی و از نوع مقطعی است. تعداد 518 نفر از کادر پرستاری و مامایی شاغل در بیمارستان‌های دانشگاه‌های علوم پزشکی شهر تهران که آخرین بارداری خود را در طی سال‌های 84-1379 تجربه نموده بودند و بارداریشان به تولد نوزاد با سن حاملگی بیش از 20 هفته (زایمان زودرس یا رسیده) انجامیده بود، بر اساس نمونه‌گیری چند مرحله‌ای انتخاب شدند. ابزار گرد آوری اطلاعات پرسشنامه بود. عوامل شغلی از طریق تعیین نمره خستگی کار و ساعات کاری ارزیابی شد. ارتباط عوامل شغلی با زایمان زودرس توسط نرم‌افزارآماری SPSS و با استفاده از آمارهای توصیفی و استنباطی t-test، 2c و من‌ویتنی‌یو مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.

یافته‌ها: براساس نتایج این پژوهش، شیوع زایمان پره ترم در جامعه مورد مطالعه2/17% (با95% حدود اطمینان: 20%-14%) بود. واحدهای پژوهش با زایمان پره ترم در مقایسه با گروه ترم موقعیت‌های نامطلوب کاری مانند: کار در بخش بالینی حاد، ایستادن بیش از 3 ساعت، اعمال نیروی فیزیکی، هوای بیش از حد سرد یا گرم، محیط ناآرام با سروصدای نسبتاً دایمی، کنترل سمعی بصری سیگنال‌ها، ساعت کار 40 ساعت در هفته و نمره خستگی کار 3 را با فراوانی بیشتری تجربه کرده بودند، اما هیچ یک از عوامل شغلی مورد بررسی ارتباط آماری معناداری با زایمان زودرس نشان نداد.

نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج این مطالعه، به نظر می‌رسد عوامل شغلی تأثیر معناداری بر وقوع زایمان زودرس ندارد. با این حال انجام مطالعات بیشتر در این زمینه توصیه می‌شود.


زیبا تقی‌زاده، مریم جعفر بیگلو، دکتر محمد اربابی، دکتر سقراط فقیه زاده،
دوره 13، شماره 4 - ( 11-1386 )
چکیده

زمینه و هدف: تجارب بد زایمانی به عنوان یک تروما می‌تواند در بعضی از زنان موجب ترس و اختلال استرس بعد از تروما شود. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر مشاوره بر اختلال استرس ناشی از ترومای بعد از زایمان تروماتیک انجام یافته است.

روش بررسی: این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی است که در بیمارستان کمالی شهرستان کرج انجام گرفته است. تعداد 300 زن که یک زایمان تروماتیک را تجربه کرده بودند به روش نمونه‌گیری آسان انتخاب و سپس به طور تصادفی به دو گروه کنترل (150 نفر) و مداخله (150نفر) تقسیم شدند. گروه مداخله طی 72 ساعت اول بعد از زایمان به مدت 60-40 دقیقه مورد مشاورۀ رو در روی انفرادی قرار گرفتند. گروه کنترل فقط مراقبت‌های معمول بعد از زایمان را دریافت نمودند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بود که به طریق مصاحبه تکمیل شد. متغیرهای مورد بررسی خصوصیات جمعیت‌شناختی، سوابق مامایی، حمایت اجتماعی، و اختلال استرس بعد از تروما بود. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از آمار توصیفی و استنباطی (آزمون 2c، آزمون دقیق فیشر و آزمون تعمیم یافته فیشر) و نرم‌افزار SPSS-13 استفاده شد.

یافته‌ها: در پیگیری 6-4 هفته بعد از زایمان در سطوح مختلف اختلال استرس بعد از تروما بین دو گروه تفاوت آماری معناداری دیده نشد (295/0p=). در پیگیری ماه سوم بعد از زایمان، زنان گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل به اختلال استرس بعد از ترومای کمتری مبتلا بودند (001/0=p).

نتیجه‌گیری: مشاورۀ ارایه شده توسط ماما به زنانی که یک زایمان تروماتیک را تجربه کرده‌اند در کاهش اختلال استرس بعد از تروما در درازمدت مؤثر است.


زیبا تقی‌زاده، افسر رضایی‌پور، انوشیروان کاظم‌نژاد، فرزانه گلبنی،
دوره 15، شماره 2 - ( 7-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: از مهم‌ترین عوارض بارداری پره­اکلامپسی است که یکی از سه علت مرگ و میر مادران محسوب می‌شود. شناسایی یک آزمایش غربالگری مناسب برای تشخیص زودرس پره­اکلامپسی ضروری است. هدف از این مطالعه تعیین ارزش پیش‌گویی‌کنندگی میزان هماتوکریت در تشخیص زودرس پره‌اکلامپسی می‌باشد.

روش بررسی: این مطالعه از نوع بررسی آزمایش‌هاست. نمونه مورد مطالعه 660 زن باردار 28-24 هفته مراجعه‌کننده به درمانگاه پره­ناتال بیمارستان مریم (وابسته به تامین اجتماعی) است. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه، برگه ثبت داده‌های بیوفیزیکی و آزمایش هماتوکریت سرم 28-24 هفته بود. پیگیری نمونه‌ها تا زمان زایمان جهت مشاهده بروز یا عدم بروز پره‌اکلامپسی انجام گرفت. از نرم‌افزار آماری SPSS جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها استفاده شد.

یافته‌ها: هماتوکریت سرم 28-24 هفته در زنان مبتلا به پره‌اکلامپسی به طور معناداری بالاتر از زنان غیر مبتلا به پره­اکلامپسی بود (001/0p<). در این پژوهش مناسب‌ترین نقطه برای آزمایش هماتوکریت هفته 28-24، میزان 38% بود. در این نقطه حساسیت 6/58%، ویژگی 9/88%، ارزش پیش‌گویی‌کنندگی مثبت 7/33% و ارزش پیش‌گویی‌کنندگی منفی 7/95% برای میزان هماتوکریت سرم به دست آمد.

نتیجه‌گیری: استفاده از آزمایش هماتوکریت 28-24 هفته به عنوان روشی ساده و ارزان می‌تواند به شناسایی زنان در معرض خطر پره­اکلامپسی کمک کند.

 


زیبا تقی‌زاده، مریم شیرمحمدی، ماندانا میرمحمدعلی‌ئی، محمد اربابی، حمید حقانی،
دوره 15، شماره 4 - ( 12-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: سندرم قبل از قاعدگی (PMS) اختلال شایع جسمانی - روانی می‌باشد که در حدود 40% از زنان را به درجات متفاوتی تحت تأثیر قرار می‌دهد. هدف از این مطالعه تعیین میزان تأثیر مشاوره بر علایم مرتبط با PMS در نوجوانان بوده است.

روش بررسی: این مطالعه یک کارآزمایی بالینی تصادفی است. جامعه مورد مطالعه را دختران دانش‌آموز پایه دوم دبیرستان‌های منطقه 17 آموزش و پرورش تهران در سال تحصیلی 88-87 با تشخیص قطعی PMS تشکیل می‌دهند. نمونه مورد مطالعه 123 نفر (62 نفر گروه آزمون و 61 نفر گروه شاهد) بوده است. مداخله به صورت 3 جلسه مشاوره گروهی با محتوای: مفاهیم مربوط به قاعدگی و PMS ، ابعاد مختلف شیوه زندگی (رژیم غذایی و فعالیت‌های بدنی) و مهارت‌های کنترل استرس انجام یافت. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی، فرم تشخیص موقت و ثبت روزانه علایم PMS و پرسشنامه SCL-90-R بوده است. اطلاعات جمع‌آوری شده با استفاده از روش‌های آماری توصیفی و استنباطی در نرم‌افزار SPSS v.11.5 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافته‌ها: گروه آزمون و شاهد در ابتدای مطالعه از نظر متغیرهای مورد بررسی اختلاف معناداری نداشته و همگن بودند. در انتهای مطالعه میانگین شدت کلی PMS و علایم جسمانی (001/0p<)، اضطراب، حساسیت در روابط بین فردی و پرخاشگری (05/0p<)، در گروه آزمون نسبت به گروه شاهد کاهش معناداری داشته است. در مورد افسردگی تفاوت معناداری بین میانگین شدت در گروه آزمون و شاهد در انتهای مطالعه دیده نشد (11/0=p).

نتیجه‌گیری: به دنبال انجام مشاوره گروهی شدت کلی PMS ، علایم جسمانی، اضطراب، حساسیت در روابط بین فردی و پرخاشگری مرتبط با سندرم قبل از قاعدگی به طور معناداری کاهش یافت و تنها در بعد افسردگی کاهش معناداری دیده نشد. بنابراین می‌توان مشاوره گروهی انجام یافته در این پژوهش را به عنوان روش درمانی مؤثر توصیه نمود.

 


منصوره جمشیدی‌منش، لادن آسترکی، زهرا بهبودی‌مقدم، زیبا تقی‌زاده، حمید حقانی،
دوره 18، شماره 5 - ( 11-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: رفتارهای دلبستگی مادر به جنین نقش مهمی در پذیرش هویت مادری، پیامد مطلوب بارداری و رشد و تکامل کودک ایفا می‌کند. چگونگی رفتارهای دلبستگی مادران به جنین متفاوت است که می‌تواند از عوامل مختلف ناشی شود. هدف از انجام این مطالعه تعیین رفتارهای دلبستگی مادر به جنین و برخی عوامل مرتبط با آن است.

روش بررسی: در این مطالعه مقطعی که در 12 مرکز بهداشتی درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام یافت، تعداد 400 زن باردار بین هفته‌های 20 تا 40 بارداری شرکت داشتند. ابزار گردآوری داده‌ها 2 پرسشنامه شامل پرسشنامه جمعیت‌شناختی و پرسشنامه رفتارهای دلبستگی مادر به جنین بود. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از نرم‌افزار SPSS v.19 و آزمون‌های آنوا، پست هوک، پیرسون، تی‌تست استفاده و 05/0p< معنادار در نظر گرفته شد.

یافته‌ها: میانگین و انحراف معیار رفتارهای دلبستگی مادر به جنین 72/16±72/84 بود. سن و تحصیلات بالاتر مادر، سن بارداری، تمایل به بارداری، رضایت از جنسیت جنین و انجام آزمایش‌های تخصصی جهت بررسی سلامت جنین، خانه‌دار و همچنین فارس زبان بودن مادر، با رفتارهای دلبستگی مادری بالاتری همراه بود (05/0p<). بارداری‌های متعدد و بارداری پرخطر نیز به طور معنادار با کاهش دلبستگی مادر به جنین همراه بود. بین سابقه ازدواج قبلی، نسبت فامیلی با همسر، سابقه نازایی، تعداد و نوع سونوگرافی، وجود ناهنجاری در جنین، سابقه سقط و مرده‌زایی و شرکت در کلاس‌های آمادگی برای زایمان و رفتارهای دلبستگی مادر به جنین ارتباط معناداری یافت نشد.

نتیجه‌گیری: براساس نتایج به طور کلی مادران شرکت‌کننده در این پژوهش از نمره دلبستگی بالایی نسبت به جنین برخوردار بودند. دو حیطه «پذیرش نقش والدی» و «تعامل با جنین» به ترتیب بالاترین و کم‌ترین نمره را بین حیطه‌های رفتارهای دلبستگی مادر به جنین نشان داد.


زیبا تقی‌زاده، علی منتظری، مهسا خوشنام‌راد،
دوره 21، شماره 2 - ( 6-1394 )
چکیده

  زمینه و هدف: ماماها به عنوان یکی از اعضای تیم بحران، ارایه خدمات به مادر و نوزاد را در شرایط بحران به عهده دارند، لذا تعیین نیازهای آموزشی آنان در این شرایط، اساس برنامه‌ریزی در این زمینه است. هدف این مطالعه شناخت نیازهای آموزشی دانشجویان مامایی برای ارایه خدمات پیشگیری از افزایش مرگ و میر مادر و نوزاد در شرایط بحران می‌باشد .

  روش بررسی: در این مطالعه مقطعی در سال 1393، تعداد 235 نفر از دانشجویان مقاطع مختلف رشته مامایی از چهار دانشگاه علوم پزشکی شهر تهران، با روش سرشماری انتخاب و پس از اعلام رضایت آگاهانه، پرسشنامه محقق‌ساخته نیازهای آموزشی مرتبط با ارایه خدمات پیشگیری از مرگ‌و‌میر مادر و نوزاد در شرایط بحران را به شیوه خودگزارش‌دهی تکمیل نمودند . داده‌ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون‌های آنالیز واریانس یک طرفه، t تست و همبستگی پیرسون در نرم‌افزار SPSS v.17 تحلیل شد.

  یافته‌ها : میانگین و انحراف معیار نمره نیاز آموزشی دانشجویان در حیطه مادری 5/21 ± 70، از حداکثر 105 نمره، و در حیطه نوزادی 9 ± 7/46، از حداکثر 65 نمره بود و در سطح نیازآموزشی زیاد قرار گرفت. دانشجویان کارشناسی در مقایسه با کارشناسی‌ارشد، در هر دو حیطه، نیاز آموزشی بیش‌تری را گزارش کردند (046/0= p ). 8/86% دانشجویان اظهار کردند تحصیلات دانشگاهی آن‌ها را برای ایفای نقش در شرایط بحران آماده نکرده، 6/10% در این مورد آموزش قبلی دیده ‌بودند و 5/11% تجربه مواجهه با بحران را داشتند. بین سن دانشجویان (001/0 p< )، سابقه کار بالینی آنان (001/0 p< )، گذراندن دوره آموزشی قبلی (001/0 p< ) و تجربه حضور در بحران (05/0 p< ) با میزان نیاز آموزشی درباره بحران ارتباط معناداری وجود داشت. در حالی که بین دانشگاه محل تحصیل دانشجویان با میزان نیازآموزشی آن‌ها این ارتباط معنادار نبود (51/0= p ) .

  نتیجه‌گیری: با توجه به نیاز آموزشی زیاد دانشجویان برای ارایه خدمات در شرایط بحران و عدم کفایت تحصیلات دانشگاهی برای آماده‌سازی آنان برای ایفای نقش، بازنگری برنامه‌ریزی آموزشی دانشجویان مامایی، ضرورت دارد .

  

 


زیبا تقی‌زاده، رضا عمانی سامانی، انوشیروان کاظم‌نژاد، مرضیه رییسی،
دوره 21، شماره 3 - ( 9-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از فن‌آوری‌های کمک باروری استفاده از تخمک اهدایی است. اگرچه اطلاعات در مورد جنبه‌های پزشکی اهدای تخمک در دسترس می‌باشد، اما آگاهی در مورد مسایل روانی مربوط به این درمان وجود ندارد. مفاهیم خودپنداره و خودگسستگی می‌تواند ابعاد روانی فرد را بررسی کند. لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی خودپنداره و خودگسستگی در زنان اهدا کننده و دریافت‌کننده تخمک انجام یافته است.

روش بررسی: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی تعداد 53 زن با توجه به محدود بودن جامعه پژوهش به روش نمونه‌گیری در دسترس در هر یک از گروه‌های اهدا کننده و دریافت‌کننده تخمک مراجعه‌کننده به مرکز ناباروری رویان در سال 1394، مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده‌ها شامل سه پرسشنامه­ اطلاعات جمعیت‌شناختی، پرسشنامه خودپنداره راجرز و پرسشنامه خودگسستگی (خودگسستگی از بایسته‌ها و خودگسستگی از ایده‌آل) بود. داده‌ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون‌های آماری کای‌دو و تی‌تست در نرم‌افزار SPSS v.16 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافته‌ها: خودپنداره و خودگسستگی هر دو گروه ضعیف بود. نمرات گروه زنان دریافت‌کننده بیش‌تر (نمرات پرسشنامه به صورت معکوس است) از زنان اهدا کننده تخمک بود ولی بین میانگین نمرات خودپنداره دو گروه اختلاف معناداری وجود نداشت (53/0=p). اختلاف دو گروه در خودگسستگی از بایسته‌ها معنادار بود (02/0=p) ولی در خودگسستگی از ایده‌آل اختلاف معناداری وجود نداشت (15/0=p).

نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج به دست آمده باید اذعان داشت که در فرآیند اهدای تخمک ارزیابی جسمی به تنهایی کافی نیست و توجه به نیازهای روانی افراد نیز لازم است. لذا مسؤولان باید تمهیداتی جهت ارزیابی ابعاد روانی زنان کاندید اهدا و دریافت تخمک در نظر بگیرند.



صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به حیات می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb