جستجو در مقالات منتشر شده


6 نتیجه برای حشمت

علیرضا نیکبخت نصرآبادی، زهرا علیزاده، معصومه ایمانی‌پور، سید مصطفی حسینی، سید حسین صدرالسادات، رضا حشمت،
دوره 17، شماره 4 - ( 11-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: تهوع از مشکلات متداول پس از بیهوشی عمومی به خصوص در جراحی‌های سرپایی می‌باشد که در جراحی‌های چشم مخصوصاً جراحی اصلاحی استرابیسم می‌تواند منجر به افزایش فشار داخل چشم شود. از آن جا که درمان دارویی این مشکل اغلب با عوارض جانبی همراه است، این مطالعه با هدف تعیین میزان تأثیر طب فشاری در کاهش تهوع بعد از جراحی در بیماران تحت عمل جراحی استرابیسم انجام یافته است.

روش بررسی: این مطالعه یک کارآزمایی بالینی تصادفی دو سوکور است که در مورد 60 نفر از بیماران تحت جراحی استرابیسم، بستری در بیمارستان فوق تخصصی چشم فارابی در سال 1389 انجام یافته است. بیماران واجد شرایط به روش در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمون یا پلاسبو قرار می‌گرفتند. در گروه آزمون نیم ساعت قبل از القای بیهوشی تا 6 ساعت بعد از جراحی، طب فشاری به وسیله دستبندی که دکمه آن بر روی نقطه P6 قرار می‌گرفت، اعمال می‌شد. در گروه پلاسبو دستبند به صورت برعکس به مچ دست بیماران بسته می‌شد. بیماران در اتاق بهبودی و 6 ساعت بعد از عمل توسط فرد دیگری که از نوع دستبندها اطلاعی نداشت و با استفاده از مقیاس بصری (VAS)، از لحاظ بروز شدت تهوع مورد بررسی قرار می‌گرفتند. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS v.11.5 و آزمون‌های آماری کای‌دو، تی و من‌ویتنی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافته‌ها: دو گروه از نظر مشخصات جمعیت‌شناختی و جراحی همگون بودند و هیچ تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده نشد. بر اساس یافته‌ها شدت میانگین تهوع در اتاق ریکاوری (002/0=p) و 6 ساعت اول بعد از جراحی (001/0p<) به طور معناداری در گروه آزمون کم‌تر از گروه پلاسبو بوده است.

نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج این مطالعه طب فشاری در کاهش شدت تهوع بعد از جراحی مؤثر است. لذا با عنایت به کم هزینه، کم عارضه و ساده بودن اجرای طب فشاری، می‌توان آن را به عنوان یکی از راهکارهای مراقبتی مؤثر در کاهش تهوع به پرستاران و سایر کارکنان درمانی - مراقبتی توصیه نمود.


حشمت‌اله حیدری، عزیز کامران، ناصر نوین‌مهر،
دوره 20، شماره 4 - ( 11-1393 )
چکیده

  زمینه و هدف: یکی از وظایف اصلی پرستاران دارو دادن است. با توجه به این که خطاهای دارویی به عنوان شایع‌ترین خطاهای پزشکی قابل پیشگیری و تهدیدکننده حیات بیمار شناخته شده‌اند، جهت ریشه‌یابی آن‌ها، این پژوهش با هدف تبیین درک پرستاران از علل خطاهای دارویی انجام یافته است .

  روش بررسی: این مطالعه با روش تحقیق کیفی و با رویکرد تحلیل محتوا در سال 1391 در بخش‌های ویژه بیمارستان شهدای عشایر خرم‌آباد انجام یافته است. جهت گردآوری اطلاعات به روش نمونه‌گیری هدفمند 17 پرستار انتخاب و با آنان مصاحبه نیمه ساختارمند به عمل آمد. مصاحبه‌ها ضبط، دست‌نویس و با روش Lundman و Graneheim مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. جهت اطمینان از صحت و پایایی داده‌ها از معیارهای Linclon و Gouba استفاده شد .

  یافته‌ها : اطلاعات در چهار طبقه اصلی و شش زیرطبقه شامل: عوامل مدیریتی (با زیرطبقات ناکارآمدی در جذب نیرو، شرایط نامطلوب فیزیکی و حجم کاری بالا)، ناکارآمدی در حرفه‌ای شدن (با زیرطبقات عدم تعهد پرستار، نقصان دانش و ناکارآمدی در ارتباط بین حرفه‌ای)، نارسایی در فرایند تجویز دارو توسط پزشکان و نقص در تولید و بسته‌بندی داروها توسط شرکت‌های دارویی قرار گرفت .

  نتیجه‌گیری: تربیت و جذب نیروی پرستاری متعهد و حرفه‌ای، در امر مراقبت از بیمار، الکترونیکی کردن پرونده‌های پزشکی، همت شرکت‌های داروساز در بسته‌بندی مناسب داروها و مدیریت کارآمد می‌تواند در کاهش خطاهای دارویی مؤثر باشد .

  

 


زهره پوراسماعیل، فاطمه حشمتی نبوی، طاهره صادقی، محمدناصر شفیعی جعفرآبادی، حمیدرضا بهنام وشانی،
دوره 22، شماره 4 - ( 10-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: مشکلاتی که بیماران پس از جراحی استومی روده‏ای با آن‌ها مواجه می‏شوند، می‏تواند منجر به اختلال در سازگاری و خودکارآمدی آن‌ها شود. شواهدی وجود دارد که نشان می‏دهد این دو متغیر دارای اثرات متقابل هستند. این مطالعه با هدف تعیین همبستگی بین سازگاری و خودکارآمدی بیماران دارای استومی روده‏ای انجام گرفته است.

روش بررسی: این مطالعه توصیفی همبستگی در مورد 76 نفر از بیماران دارای استومی روده­ای که در بیمارستان­های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی مشهد در سال 1394 بستری بودند، به شیوه نمونه‏گیری در دسترس انجام یافت. ابزار پژوهش پرسشنامه اطلاعات جمعیت‌شناختی و بیماری، مقیاس خودکارآمدی استومی و پرسشنامه سازگاری با استومی بود. تجزیه و تحلیل داده‌ها در نرم‌افزار SPSS v.19 و با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی انجام یافت.

یافته‌ها: آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که بین ابعاد سازگاری: پذیرش (001/0p<، 518/0=r)، اشتغال ذهنی با اضطراب (001/0p<، 438/0=r)، تعامل اجتماعی (001/0p<، 488/0=r) و خشم (001/0p<، 384/0=r) با میانگین نمره خودکارآمدی ارتباط خطی مثبت و معناداری وجود دارد. آزمون رگرسیون چندگانه نشان داد که بعد تعامل اجتماعی و پذیرش، همبستگی معناداری با خودکارآمدی بیماران دارد.

نتیجه‌گیری: نتایج نشان داد که ابعاد تعامل اجتماعی و پذیرش سازگاری در ارتباط با خودکارآمدی، دارای بیش‌ترین اهمیت است. بنابراین توصیه می‏شود در مراقبت از بیماران دارای استومی به خصوص در ماه‏های ابتدایی پس از جراحی، با طراحی و اجرای مداخلات آموزشی و حمایتی مناسب، به سازگاری بیماران با ظاهر فیزیکی استومی و حفظ تعاملات اجتماعی آن‌ها کمک شود.


حشمت‌اله حیدری،
دوره 24، شماره 2 - ( 4-1397 )
چکیده

سازمان بهداشت جهانی مراقبت تسکینی را به عنوان راهکاری برای ارتقای کیفیت زندگی بیماران مبتلا به بیماری‌های صعب‌العلاج و خانواده آن‌ها معرفی کرده است. این مراقبت‌ها با تشخیص بیماری شروع می‌شود، و در طول بیماری ادامه می‌یابد (1). مراقبت تسکینی کیفیت زندگی بیماران مبتلا به بیماری‌های تهدید کننده زندگی و خانواده آن‌ها ارتقا می‌بخشد. هدف آن تسکین رنج از طریق، تعیین، ارزیابی و تسکین درد و سایر مشکلات جسمی، روانی- اجتماعی و معنوی است (2).
بسیاری از بیماری‌ها در فرایند مراقبتی خود نیازمند استفاده از مراقبت تسکینی می‌باشند. براساس گزارش‌ها هر سال حدود 40 میلیون نفر در دنیا نیازمند استفاده از مراقبت‌های طب تسکینی هستند ولی فقط 14% از این مددجویان مراقبت‌های تسکینی را دریافت می‌کنند که حدود 78% از این افراد نیازمند، در کشورهایی با درآمد پایین و یا متوسط زندگی می‌کنند. براساس گزارش سازمان جهانی بهداشت، بیماران نیازمند استفاده از مراقبت تسکینی شامل بیماری‌های قلبی عروقی (5/38%)، سرطان (34%)، بیماری‌های مزمن ریوی (3/10%)، ایدز (7/5%)، و دیابت (6/4%) هستند. بیماران دیگری مثل افراد مبتلا به زوال عقل، نارسایی کلیه، مولتیپل اسکلروزیس، پارکینسون، آرتریت روماتوئید، بیماری‌های نورولوژیک، ناهنجارهای مادرزادی و سل‌های مقاوم به درمان، ممکن است که نیازمند استفاده از مراقبت تسکینی باشند (1). مراقبت تسکینی می‌تواند، براساس الگوهای مختلفی به بیماران ارایه شود که برخی از آن‌ها عبارتند از، مراقبت تسکینی مبتنی بر بیمارستان، مراقبت تسکینی مبتنی بر مراکز هاسپیس و مراقبت تسکینی مبتنی بر منزل (3). مطالعات نشان داده‌اند که طب تسکینی مبتنی بر منزل تأثیرات بسیار مفیدی در ابعاد جسمی، روحی و روانی، اجتماعی و اقتصادی بیماران دارد و باعث کاهش هزینه‌های نظام سلامت، کوتاه شدن طول مدت بستری، کاهش عوارض بستری و پیش‌گیری از بستری مجدد بیماران می‌شود (6-4)، همچنین با این شیوه مراقبتی تداوم مراقبت‌های بعد از ترخیص تسهیل می‌شود و بیمار می‌تواند به راحتی، از تسهیلات مراکز مختلف بهره‌مند شود (7). از طرف دیگر اکثر مردم ترجیح می‌دهند که خدمات مراقبتی را در منازلشان در کنار خانواده و در محل زندگی خود دریافت کنند (8). مطالعات نشان داده‌اند که مراقبت تسکینی مبتنی بر منزل از نظر بالینی مؤثر و هزینه اثربخش است و همچنین موجبات رضایت خانواده و بیمار را فراهم می‌آورد. همچنین سازمان بهداشت جهانی مراقبت تسکینی مبتنی بر منزل را به عنوان یکی از عناصر اصلی تشکیل‌دهنده نظام‌های سلامت در دنیا در سال 2014 معرفی کرده است (1). اما گزارش‌ها حاکی از آن است که بسیاری از کشورهای دنیا برنامه‌های مراقبت تسکینی را در ساختار نظام سلامت خود ندارند (7) و عدم حمایت دولت از خدمات طب تسکینی، عدم آمادگی نیروهای حرفه‌ای برای ارایه خدمات تسکینی، محدودیت دسترسی به داروهای ضد درد مخدر، محدودیت منابع، عدم آشنایی سیاست‌گذاران با طب تسکینی، نگرش منفی جامعه و مسایل اجتماعی فرهنگی، به عنوان موانع ارایه مراقبت‌های تسکینی در دنیا ذکر شده اند (1،9و10).
نظام سلامت ایران با آمار فزاینده بیماران مزمن، کمبود نیروی انسانی و تخت‌های مراقبت ویژه در مراکز سلامت خود مواجه است. اکثر افراد مبتلا به بیماری‌های صعب‌العلاج در کشور ایران، در روزهای آخر عمر مکرراً بستری می‌شوند و با وجود کمبود تخت‌های بیمارستانی به خصوص در بخش‌های ویژه، این بیماران باعث اشغال این تخت‌ها می‌شوند و تا لحظات آخر عمر داروهای تخصصی دریافت می‌کنند و در نهایت بسیاری از این بیماران روی تخت‌های بیمارستان و در بخش‌های ویژه فوت می‌شوند (11)، در حالی که در بسیاری از موارد، بستری بیماران صعب‌العلاج در بخش‌های ویژه تأثیری در بهبود بیمار ندارد و به عنوان یک مراقبت بیهوده در نظر گرفته می‌شود (12). این امر باعث افزایش هزینه‌های نظام سلامت و خانواده بیماران، نارضایتی و فرسودگی شغلی کارکنان حرف سلامت می‌شود (13). از طرفی، بسیاری از این بیماران ترجیح می‌دهند که روزهای آخر عمر را در میان خانواده و در تماس نزدیک با بستگان خود سپری کنند. شواهد حاکی از این است که مراقبت تسکینی در ایران به صورت جزیره‌ای و در مراکز محدودی ارایه می‌شود. اکثر بیماران از این شیوه مراقبتی محروم هستند و مراقبت تسکینی مبتنی بر منزل در کشور فاقد هرگونه جایگاهی در نظام سلامت است (14). بیماران مبتلا به بیماری‌های صعب‌العلاج نیازمند دریافت مراقبت تسکینی، برای دریافت این خدمات و کاهش درد و رنج ناشی از بیماری خود، سرگردان هستند و در اکثر مواقع خدمات مناسب و به موقع به این بیماران داده نمی‌شود (15). همچنین نگاه سنتی نیروهای کادر سلامت در مدیریت درمان بیماری‌های صعب‌العلاج، شفاف نبودن قانون در حمایت از کادر سلامت برای قطع درمان‌های غیرضروری و یا ممانعت از اجرای انتظارات غیرمنطقی بیمار و یا خانواده آن‌ها و تفاوت‌های فرهنگی اجتماعی، به عنوان موانعی هستند که در روند ارتقای مراقبت تسکینی در جامعه ایرانی وجود دارند، مشکل دیگر در ارایه مراقبت‌های تسکینی مبتنی بر منزل، نقص در فرایند پرداخت و حمایت بیمه از این بیماران است (16و17). لذا با توجه به شیوع زیاد بیماری‌های مزمن و صعب‌العلاج، رشد فزاینده پدیده سالمندی، محدودیت تخت‌های ویژه، منابع انسانی، مالی و تجهیزاتی در مراکز درمانی و با عنایت به فواید بی‌شمار استفاده از مراقبت تسکینی مبتنی بر منزل، مسؤولان نظام سلامت می‌بایست این شیوه مراقبتی را به عنوان یکی از اولویت‌های مهم نظام سلامت در نظر بگیرند تا بیماران بتوانند در طی فرایند بیماری و همچنین روزهای آخر عمر، در کنار خانواده زندگی با کیفیت و مرگی آرام را تجربه کنند.
با توجه به محدودیت مطالعات در این زمینه، پیشنهاد می‌شود تحقیقات بیش‌تری در مورد شیوه‌های مدیریت ابعاد مختلف مراقبت تسکینی مبتنی بر منزل، برای ارایه الگوهای مناسب ارایه مراقبت تسکینی مبتنی بر منزل در ایران انجام گیرد.
 

لیلا علیخواه، محسن کوشان، موسی‌الرضا تدین‌فر، رحیم اکرمی، نرجس حشمتی‌فر، صدیقه رستاقی،
دوره 25، شماره 1 - ( 2-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: بسیاری از بیماران قلبی عروقی در بدو ورود به بخش مراقبت ویژه قلبی درجات مختلف اضطراب را تجربه می­کنند که اثرات نامطلوبی بر روند بهبودی این بیماران دارد. سندرم اضطراب در این بیماران خطر مرگ را تا سه برابر افزایش می­دهد. هدف مطالعه حاضر تعیین تأثیر مداخله پرستاری مراقبت حمایتی بر اضطراب بیماران مبتلا به سندرم حاد کرونر در بدو ورود به بخش مراقبت‌های ویژه قلبی است.
روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی، 74 بیمار مبتلا به سندرم حاد کرونری بستری در بخش مراقبت ویژه قلبی مرکز آموزشی درمانی واسعی سبزوار در سال 1395 به روش نمونه­گیری در دسترس انتخاب شدند و با روش تخصیص تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. گروه کنترل مراقبت‌های معمول بخش و گروه مداخله علاوه بر آن، مداخلات مبتنی بر برنامه حمایت پرستاری در سه بعد اطلاعاتی، عاطفی، فیزیکی دریافت کردند. پرسشنامه اضطراب بک قبل و بعد مداخله در هر دو گروه تکمیل شد. داده‌ها با استفاده از آزمون‌های آماری من‌ویتنی و تی‌مستقل در نرم‌افزار SPSS نسخه 16 تحلیل شد.
یافته‌ها: قبل از مداخله اختلاف معناداری بین نمره اضطراب بیماران در گروه مداخله و کنترل مشاهده نشد (162/0=p). اما بعد از اجرای مداخله نمره اضطراب گروه مداخله نسبت به گروه کنترل کم‌تر بود (023/0=p).
نتیجه‌گیری: براساس نتایج این مطالعه، مداخله پرستاری مراقبت حمایتی باعث کاهش اضطراب بیماران گروه مداخله نسبت به گروه کنترل شده است. لذا پیشنهاد می‌شود که برای کاهش سطح اضطراب این بیماران، مداخله یاد شده، استفاده شود.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT2015123025767N1
 
زینب جمشیدی، شهرام مولوی‌نژاد، حشمت‌اله شهبازیان، الهام مراغی،
دوره 27، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: سردرد دیالیزی یکی از عوارض شایع همودیالیز است و اغلب چالشی برای نفرولوژیست‌ها، نرولوژیست‌ها و متخصصان سردرد می‌باشد. لذا این مطالعه با هدف تعیین تأثیر رایحه درمانی با اسطوخودوس بر شدت سردرد بیماران همودیالیزی انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده، تعداد 82 بیمار از بخش‌های همودیالیز بیمارستان گلستان اهواز و بیمارستان شهیدزاده بهبهان در سال 1398، به روش بلوک‌های جایگشتی تصادفی شده طبقه­ای به دو گروه مداخله و کنترل تخصیص پیدا کردند. برای گروه مداخله پنبه آغشته به 3 قطره اسانس اسطوخودوس 20% به یقه لباس بیمار وصل شد و از بیمار خواسته شد به مدت 30 دقیقه آن را استنشاق کند. در گروه کنترل از آب مقطر به عنوان دارونما استفاده شد. مداخله به مدت 4 هفته و هر هفته سه روز تکرار شد. شدت سردرد دیالیزی با استفاده از مقیاس Numeric Rating Scale سنجیده شد.
یافته‌ها: در گروه مداخله طی 12 روز رایحه درمانی شدت سردرد دیالیزی و تعداد دفعات سردرد دیالیزی نسبت به گروه کنترل (دارونما) کاهش داشته و این کاهش از نظر آماری معنادار بوده است (001/0 >p).
نتیجه‌گیری: با توجه به این که طب مکمل به طور روزافزون قسمتی از مراقبت‌های پرستاری را به خود اختصاص داده است، رایحه درمانی با اسطوخودوس با کاهش شدت و تعداد دفعات سردرد دیالیزی می‌تواند به عنوان یک اقدام مکمل مورد استفاده قرار بگیرد.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20190718044263N1
 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به حیات می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb