۱۵ نتیجه برای خانی
نسرین حنیفی، فضل ا... احمدی، ربابه معماریان، محمد خانی،
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۴ )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از علل اضطراب برای اغلب بیماران احتمال بستری شدن در بیمارستان است. زمانی که بیماران جهت کاتتریزاسیون قلب بستری میشوند با افزایش اضطراب، فعالیتهای فیزیولوژیکی از قبیل ضربان نبض و تعداد تنفس نیز رو به فزونی میرود. پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر بهکارگیری روش آرامسازی و پیش دارو بر روی تعداد تنفس و ضربان نبض در بیماران تحت آنژیوگرافی عروق کرونر بستری در بخش قلب و بعد از آنژیو در بیمارستان شهید بهشتی زنجان در سال ۱۳۸۲ انجام شده است.
روش بررسی: در این مطالعه که به صورت کارآزمایی بالینی صورت گرفته، ۴۰ بیمار تحت آنژیوگرافی عروق کرونر به صورت تصادفی تخصیصی به ترتیب ورود به مطالعه در دو گروه آرامسازی و پیش دارو مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار جمعآوری دادهها شامل برگه مشخصات فردی، اطلاعات مربوط به بیماری و برگههای ثبت متغیرهای تعداد تنفس و ضربان نبض در هشت تا دوازده ساعت، نیم ساعت قبل، حین و پس از آنژیوگرافی بوده است. در گروه آرامسازی، که تحت نظارت پزشک معالج پیش دارو دریافت نمیکردند، روز قبل از آنژیوگرافی آموزش آرامسازی داده میشد و از مددجو درخواست میگردید ۲-۳ بار قبل از رفتن به آنژیوگرافی آرامسازی را انجام دهد. در گروه پیش دارو، بیماران داروهای معمول قبل از آنژیوگرافی با تجویز متخصص قلب و عروق را دریافت میکردند. در هر دو گروه متغیرهای تعداد تنفس و ضربان نبض ۱۲-۸ و نیم ساعت قبل، حین و پس از آنژیوگرافی اندازهگیری شد. سپس با نرمافزار آماری (SPSS) تحت ویندوز دادههای حاصل مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
یافتهها: با استفاده از آزمون تی مستقل تعداد ضربان نبض، تعداد تنفس در هشت تا دوازده ساعت قبل از رفتن به آنژیوگرافی، در حین آنژیوگرافی و تعداد ضربان نبض پس از آنژیوگرافی، در دو گروه از لحاظ آمــاری اختلاف معناداری را نشـان نداد (۰۵/۰p>). نیم ساعت قبل از رفتن به آنژیوگرافی تعـداد تنفس (۰۱/۰p=) و تعداد ضربـان نبـض (۰۱/۰p=) و پس از آنژیوگرافی تعداد تنفس (۰۳/۰p=) در گروه آرامسازی نسبت به گروه پیش دارو کاهش معناداری را نشان داد.
نتیجهگیری: این مطالعه نشانگر تأثیر مطلوب آرامسازی بر روی متغیرهای مورد مطالعه بوده است. بنابراین میتوان پیشنهاد نمود که قبل از انجام رویههای تهاجمی از روش آرامسازی به جای پیش دارو استفاده گردد.
روحالله خانی قلعه جق، محمد اکبری کاجی، افضل شمسی، حسین نوری گوشکی،
دوره ۱۷، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۰ )
چکیده
زمینه و هدف: عفونتهای دستگاه ادراری یکی از شایعترین شکایت اصلی سالمندان در مراکز مراقبت اولیه (آسایشگاهها) است. هدف از انجام این مطالعه بررسی اختلالات سیستم ادراری و شیوع عفونتهای ادراری در سالمندان مقیم خانه سالمندان کهریزک می باشد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی-تحلیلی در مورد ۱۴۲ نفر مرد و ۱۱۴ نفر زن با میانگین سنی ۳۲/۸±۰۳/۷۶ در سال ۱۳۸۹ انجام یافته است. نمونهگیری به روش تصادفی و از بین افراد مقیم در خانه سالمندان کهریزک به عمل آمد. دادههای پژوهش به وسیله پرسشنامه پژوهشگر ساخته، اندازهگیری قد و وزن و همچنین انجام کشت ادرار جمعآوری گردید. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آزمونهای آماری کایدو و فیشر و با کمک نرمافزار SPSS v,۱۷ انجام گرفت و ۰۵/۰p< معنادار در نظر گرفته شد.
یافتهها: ۳۴% (۸۷ نفر) از سالمندان به عفونت ادراری مبتلا بودند که از این تعداد ۵/۵۵% (۴۶ نفر) زن بودند. بیشترین اختلال توأم با عفونت ادراری در سالمندان مرد، بزرگی پروستات (۵/۳۲%) و در سالمندان زن، بیماری زنان (خروج ترشحات از واژن و لکه بینی) (۹/۱۶%) بود.
نتیجهگیری: عفونتهای ادراری در سالمندان مبتلا به اختلالات سیستم ادراری شایع است. با شناسایی سالمندان مستعد یا مبتلا و ارایه آموزشهای مناسب میتوان از بروز این بیماری و عوارض مرتبط با آن پیشگیری نمود.
نسرین حنیفی، نسرین بهرامینژاد، سیده آمنه ایدهدادگران، فضلالله احمدی، محمد خانی، سیده فاطمه حق دوست اسکویی،
دوره ۱۷، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۰ )
چکیده
زمینه و هدف: علایم فیزیولوژیک اضطراب در اغلب موارد با تغییرات همودینامیک در بیماران تحت کاتتریزاسیون همراه است. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر برنامه آشناسازی قبل از کاتتریسم بر متغیرهای همودینامیک در بیماران تحت کاتتریزاسیون قلبی بستری انجام یافته است.
روش بررسی: در این پژوهش تجربی یک سوکور ۶۰ بیمار تحت کاتتریسم قلبی در بیمارستان شهید بهشتی زنجان، از اردیبهشت تا شهریور ۱۳۸۵ به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و با روش تخصیص تصادفی در دو گروه آزمون و شاهد، مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار جمعآوری اطلاعات شامل پرسشنامه اطلاعات جمعیتشناختی و برگههای ثبت متغیرهای همودینامیک بیماران بود. دادههای حاصل با آزمونهای آماری کایاسکوئر، آنالیز واریانس در اندازهگیریهای مکرر و تیمستقل در نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: آنالیز واریانس در اندازهگیریهای مکرر نشان داد که فشارخون سیستولیک، فشارخون دیاستولیک، تعداد ضربان قلب، و تعداد تنفس در قبل، حین و پس از کاتتریزاسیون در گروه آزمون نسبت به گروه شاهد پایینتر بوده است و این اختلاف به جهت آماری معنادار بود (۰۵/۰p<). همچنین آزمون تیمستقل نشان داد که فشار سیستولیک بطن چپ در گروه آزمون نسبت به گروه شاهد پایینتر بوده است (۰۵/۰p<)، اما فشارخون سیستولیک آئورت (۱۷۳/۰=p)، فشار دیاستولیک آئورت (۱۰۴/۰=p)، و فشار انتهای دیاستولیک بطن چپ (۸۸۶/۰=p) در بین دو گروه آزمون و شاهد اختلاف معناداری را نشان نداد.
نتیجهگیری: این پژوهش نشان داد، متغیرهای همودینامیک بیماران گروه آزمون که مداخله برنامه آشناسازی داشتند، در اغلب موارد پایینتر از گروه شاهد بوده است. دلیل این امر میتواند اضطراب کمتر بیماران گروه آزمون نسبت به گروه شاهد باشد. بنابراین توصیه میشود قبل از اجرای رویههای تشخیصی تهاجمی برای بیماران از برنامه آشناسازی استفاده شود.
فریناز عباسیان، نسرین امیدوار، دالی بنداریانزاده، بهرام رشیدخانی، الهام شکیبازاده، باران هاشمی،
دوره ۱۷، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۰ )
چکیده
زمینه و هدف: رژیم غذایی غنی از میوه و سبزی به عنوان عاملی مهم در پیشگیری از بیمارهای مزمن شناخته شده است. دوران نوجوانی مرحله مهمی برای شکلگیری رفتارهای مربوط به غذا خوردن است و مدرسه یکی از محیطهای مناسب برای مداخله به منظور بهبود رفتارهای غذایی، از جمله الگوی مصرف میوه و سبزی نوجوانان است. دانشآموزان دختر مقطع راهنمایی است.
روش بررسی: این مطالعه یک کارآزمایی میدانی تجربی مدرسه محور است. نمونهها شامل ۲۹۶ دختر دانشآموز ۱۳-۱۰ ساله (۱۵۷ نفر آزمون و ۱۳۹ نفر شاهد) منطقه ۷ آموزش و پرورش تهران در سال ۱۳۸۹ بود. مداخله به صورت آموزش کلاسی و عرضه میوه و سبزی در بوفه مدرسه به مدت ۳ ماه اجرا شد. عوامل شناختی-اجتماعی مرتبط با دریافت میوه و سبزی با تکمیل پرسشنامه ، میزان دریافت میوه و سبزی توسط پرسشنامه یاد آمد ۲۴ ساعته، پیش و پس از مداخله ۳ ماهه، ارزیابی شد. برای تحلیل دادهها از آمار توصیفی و تحلیلی استفاده شد.
یافتهها: در پایان مداخله، دریافت روزانه سبزی و میوه در گروه آزمون به ترتیب ۶/۰و ۶۳/۰ واحد و در مقایسه با گروه شاهد بیشتر بود، هرچند میزان مصرف در گروه آزمون در پایان مطالعه تغییر معناداری در مقایسه با ابتدای آن نداشت. میزان آگاهی تغذیهای و خودبسندگی در گروه مداخله در مقایسه با شاهد افزایش معنادار یافت، هرچند میزان فراهمی و یادگیری مشاهدهای در گروه مداخله در پایان مطالعه کاهش پیدا کرده بود.
نتیجهگیری: فرایند اجرای برنامه نکات اجرایی متعددی را به عنوان تجربه مثبت اجرایی برای مداخلات آتی در اختیار قرار داد.
آلیس خاچیان، هومان منوچهری، مهرنوش پازارگادی، علیرضا اکبرزاده باغبان،
دوره ۱۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۱ )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه بزرگترین مسأله که هر سازمان با آن روبهرو است، مسأله تحول و دگرگونی است و با توجه به این باور که هیچ چیز به غیر از خود تغییر، ثابت نیست، مدیریت تغییر یکی از مهمترین مباحث علم مدیریت به شمار میرود. دانشکدههای پرستاری و مامایی محیطی علمی بوده و اعضای هیأت علمی میتوانند به عنوان افرادی آگاه و مطلع، به منظور استقرار الگوی مناسب جهت مدیریت تغییر همکاری لازم را نموده و سازمان را به سمت تعالی مورد نظر هدایت نمایند. لذا این مطالعه با هدف بررسی تجارب مدیران پرستاری در مورد چالشهای مدیریت تغییر در دانشکدههای پرستاری و مامایی تیپ یک انجام یافته است.
روش بررسی: پژوهش حاضر توصیفی اکتشافی است و به روش مثلثسازی در سال ۱۳۹۰ انجام گرفته است. جامعه پژوهش مدیران دانشکدههای پرستاری و مامایی تیپ یک دانشگاههای علوم پزشکی در شهر تهران بوده و نمونههای پژوهش به صورت مبتنی بر هدف انتخاب شدند. اطلاعات از طریق مصاحبههای نیمه ساختار یافته جمعآوری شده و تجزیه و تحلیل متن مصاحبههای استخراج شده به روش تحلیل محتوا انجام پذیرفته است.
یافتهها: مشارکتکنندگان ۱۰ نفر بودهاند. پس از انجام مصاحبهها، کدهای مفهومی استخراج گردید و سپس کدها در چند مقوله اصلی دستهبندی شدند که عبارتند از «درجه تمرکز در مدیریت»، «نقش و ویژگیهای مدیر» و «تغییر نگرش».
نتیجهگیری: نتایج حاصل از مطالعه نشان داد که مدیران، درجه تمرکز در مدیریت، نقش و ویژگیهای مدیر و تغییر نگرش متناسب در کارکنان را از چالشهای مهم مدیریت تغییر میدانند
زهرا مددخانی، منصوره نیکوگفتار،
دوره ۲۰، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۳ )
چکیده
زمینه و هدف: تفکر انتقادی از اجزای ضروری و مهم حرفه پرستاری است و پرستاران برای محدود نشدن به اقدامات از پیش تعیین شده و توجه به نیازهای خاص بیماران، باید دارای مهارتهای تفکر انتقادی باشند. با توجه به سهم عناصر هیجانی در تفکر انتقادی، این مطالعه با هدف تعیین نقش پیشبین هوش هیجانی در گرایش به تفکر انتقادی پرستاران صورت گرفت .
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی که در سال ۱۳۸۹ انجام یافته است، تعداد ۱۱۸ نفر از پرستاران زن شاغل در بیمارستانهای آموزشی شهر قزوین به روش نمونهگیری سهمیهای انتخاب شدند و به مقیاس صفت فراخلقی ( TMMS ) و پرسشنامه گرایش به تفکر انتقادی کالیفرنیا ( CCTDI ) پاسخ دادند. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS v,۱۶ و آزمونهای آمار توصیفی (فراوانی، میانگین، انحراف معیار) و آمار استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت .
یافتهها : نتایج این مطالعه نشان داد که بین هوش هیجانی و گرایش به تفکر انتقادی رابطه مثبت معنادار وجود دارد (۳۸۵/۰= r و ۰۰۱/۰ p< ). همچنین، رابطه بین گرایش به تفکر انتقادی با دو زیرمقیاس شفافیت هیجانی (۴۵۹/۰= r ) و ترمیم هیجانی (۲۲۰/۰= r ) مثبت و معنادار است، در حالی که رابطه بین زیرمقیاس توجه به هیجان و گرایش به تفکر انتقادی از نظر آماری معنادار نیست (۱۱۷/۰= r ). از سوی دیگر، نتایج پژوهش نشان داد که زیرمقیاس شفافیت هیجانی، ۲۱ % از تغییرات گرایش به تفکر انتقادی را به طور معناداری پیشبینی میکند .
نتیجهگیری: بر این اساس، افرادی که به هیجانات خود آگاهتر بوده و از شفافیت هیجانی بالاتری برخوردارند نسبت به تفکر انتقادی، گرایش بیشتری دارند. تقویت تفکر انتقادی پرستاران، میتواند به طور مستقیم در ایمنی و بهبود وضعیت بیمار تأثیرگذار باشد و با در نظر گرفتن نقش اساسی هوش هیجانی در تفکر انتقادی، آموزش مهارتهای یاد شده به آنان، منجر به ارایه عملکرد مطلوبتر و بهبود کیفیت مراقبتهای پرستاری خواهد شد .
زهرا سیف اللهی، فریبا بلورچیفرد، فریبا برهانی، مهناز ایلخانی، سارا جام برسنگ،
دوره ۲۲، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف: زخم فشاری یکی از عوارض شایع در بیماران بستری در بخشهای مراقبت ویژه است که همچنان به عنوان مشکل عمده مراقبتی در همه سیستمهای بهداشتی و درمانی مطرح و منعکسکننده کیفیت مراقبتهای پرستاری در بیمارستانها است. هدف از این مطالعه تعیین همبستگی بین دانش پرستاران و کیفیت مراقبتهای پرستاری در پیشگیری از زخم فشاری در بخشهای مراقبت ویژه میباشد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی- همبستگی در سال ۱۳۹۳ انجام گرفته است. در این مطالعه تعداد ۹۲ پرستار شاغل در بخشهای مراقبت ویژه ۴ بیمارستان وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی به روش نمونهگیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند. دادهها با استفاده از پرسشنامه مشخصات فردی و شغلی پرستاران، پرسشنامه سنجش دانش پرستاری Piper و چک لیست بررسی کیفیت مراقبتهای پرستاری در پیشگیری از زخم فشاری جمعآوری و با استفاده از آمارهای توصیفی و استنباطی (تیمستقل و همبستگی پیرسون) در نرمافزار SPSS v,۲۱ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سطح معناداری ۰۵/۰ ≥p درنظر گرفته شد.
یافتهها: نتایج مطالعه نشان داد که میانگین نمرات دانش پرستاران در مورد پیشگیری از زخم فشاری در مجموع ۹/۶±۷/۷۵ بوده است. کیفیت مراقبتهای پرستاری در بیش از نیمی از موارد (۳/۵۴%) نسبتاً مطلوب بود. بین میزان دانش پرستاران و کیفیت مراقبتهای پرستاری در مورد زخم فشاری همبستگی مشاهده نشد (۸۶/۰=p و ۰۱/۰=r).
نتیجهگیری: علاوه بر ناکافی بودن دانش پرستاران در پیشگیری از زخم فشاری، پرستاران آن چه را هم که میدانستند، در بالین به طور کامل به اجرا نمیگذاشتند، لذا توصیه میشود که ارزیابی دقیقتری در این زمینه انجام گیرد.
نادر آقاخانی، افشین حضرتی مرنگلو، داوود وهابزاده، فراز طیار،
دوره ۲۵، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه و هدف: تشخیص سرطان موجب بروز مشکلات عاطفی همچون استرس، اضطراب و افسردگی در بیمار و خانواده وی و عدم سازگاری با بیماری میشود که میتواند منجر به پیامدهای ناخوشایندی در روند بهبود یا افزایش عوارض بیماری گردد. با توجه به اهمیت موضوع، این مطالعه با هدف بررسی تأثیر بهکارگیری برنامه مراقبتی براساس الگوی سازگاری «روی» بر شدت افسردگی، اضطراب و استرس بیماران مبتلا به سرطان کولورکتال بستری در مراکز آموزشی درمانی شهر ارومیه انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی تعداد ۳۶ نفر از بیماران مبتلا به سرطان کولورکتال بستری (مرحله سوم یا چهارم بیماری) در مراکز آموزشی درمانی دانشگاه علوم پزشکی ارومیه در سال ۱۳۹۵ به صورت در دسترس انتخاب در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. ابزار جمعآوری دادهها فرم بررسی و شناخت الگوی سازگاری «روی» و مقیاس اضطراب، افسردگی و استرس DASS-۲۱ بود. برنامه مراقبتی براساس الگوی «روی» برای گروه مداخله اجرا شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه ۱۸ و آزمونهای کایدو و تیمستقل انجام یافت.
یافتهها:
نتایج مطالعه نشان داد که در مرحله قبل از مداخله میانگین نمرات متغیرهای افسردگی، اضطراب و استرس در دو گروه کنترل (به ترتیب ۵/۴±۷/۱۲، ۸/۴±۹/۱۳، ۷/۴±۴/۱۶) و مداخله (به ترتیب ۲/۴±۶/۱۲، ۶/۴±۰/۱۳، ۵/۴±۷/۱۵) اختلاف آماری معناداری نداشت (۰۵/۰<p). ولی در مرحله بعد از مداخله میانگین نمرات متغیرهای یاد شده در گروه کنترل (به ترتیب ۸/۴±۷/۱۳، ۹/۴±۹۳/۱۳، ۴/۴±۱۶/۱۷) افزایش و در گروه مداخله (به ترتیب ۱/۳±۴۶/۱۰، ۴/۳±۰/۱۱، ۲/۵±۸/۱۳) کاهش یافته بود و اختلاف آماری معناداری بین دو گروه مشاهده شد (۰۵/۰>p).
نتیجهگیری: با توجه به شدت افسردگی، اضطراب و استرس در بین بیماران سرطانی، میتوان از روشهای غیردارویی و کم هزینهتر مانند الگوی سازگاری «روی» برای کنترل این عوارض و ایجاد محیطی با تنش کمتر برای این بیماران استفاده کرد.
ثبت کارآزمایی بالینی:IRCT۲۰۱۶۰۲۲۰۰۲۶۶۶۲N۵
سید کاظم موسوی، محسن کمالی، حامد عزیزخانی،
دوره ۲۷، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه و هدف: صرع، شایعترین بیماری مزمن عصبی پس از سردرد است. حدود نیمی از بیماران مبتلا به صرع تبعیت دارویی مناسبی ندارند که این امر سبب عدم کنترل حملات تشنجی، بالا رفتن هزینههای درمانی و حتی افزایش میزان مرگ و میر در این بیماران میشود. مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر آموزش تلفنی بر تبعیت دارویی بیماران مبتلا به صرع انجام یافته است.
روش بررسی: در این مطالعه نیمه تجربی، تعداد ۶۰ نفر از بیماران مراجعهکننده به درمانگاه اعصاب بیمارستان ولیعصر (عج) زنجان در سال ۱۳۹۸ به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی ساده در دو گروه کنترل و مداخله قرار گرفتند. جهت گردآوری دادهها از پرسشنامه تبعیت دارویی Morisky استفاده شد. در ابتدای مطالعه و پس از تکمیل پرسشنامهها یک جلسه آموزش حضوری برای تمام شرکتکنندگان در پژوهش برگزار شد. سپس، آموزش تلفنی در مورد داروهای مصرفی برای بیماران گروه آزمون طی دو ماه داده شد و برای گروه کنترل مداخلهای صورت نگرفت. دو ماه پس از پایان مداخله، تمامی بیماران مجدداً پرسشنامه را تکمیل کردند. در نهایت، دادههای جمعآوری شده با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه ۲۵ و با استفاده از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (کایدو، تست دقیق فیشر، تیمستقل و تیزوجی)، تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: قبل از مداخله، بین دو گروه از نظر مشخصات فردی و نمرات تبعیت دارویی تفاوت معنادار آماری وجود نداشت (۰۵/۰p>)؛ اما دو ماه پس از مداخله، میانگین نمرات تبعیت دارویی در گروه مداخله افزایش معناداری داشت و بین دو گروه مداخله و کنترل اختلاف معناداری به دست آمد. به طوری که بیماران گروه آزمون نسبت به گروه کنترل تبعیت دارویی بالاتری داشتند (۰۰۱/۰p<).
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه سودمندی استفاده از روش آموزش تلفنی را در بهبود تبعیت از رژیم دارویی در بیماران مبتلا به صرع نشان داد. بنابراین، توصیه میشود این روش در برنامه آموزشی این بیماران مورد استفاده قرار گرفته و همچنین مطالعات بیشتری در خصوص مقایسه اثربخشی آموزش تلفنی با دیگر روشهای پرستاری از راه دور نظیر آموزش از طریق فضای مجازی و اینترنت صورت گیرد.
الهام شکیبازاده، فهیمه طاهرخانی، میر سعید یکانینژاد، داود شجاعیزاده، مریم تاجور،
دوره ۲۷، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه و هدف: در سالهای اخیر، رفتار نامحترمانه مادری به عنوان یک مشکل قابل توجه در جهان مطرح شده است. این مطالعه با هدف تعیین شیوع رفتارهای نامحترمانه با مادران در لیبر و زایمان و تعیین عوامل مرتبط با آن طراحی و اجرا شده است.
روش بررسی: این یک مطالعه مقطعی در سال ۱۳۹۸ در مورد ۳۵۷ نفر از مادرانی که در بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران زایمان طبیعی داشتند، انجام گرفته است. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامهای حاوی ویژگیهای فردی مادران و همچنین پرسشنامه اندازهگیری شیوع حیطههای مختلف سوء رفتار بود که به روش مصاحبه با مادران تکمیل شد. تحلیل دادهها با استفاده از آزمونهای توصیفی و آزمون کایدو و رگرسیون لجستیک چندگانه در نرمافزار SPSS نسخه ۲۴ انجام گرفت.
یافتهها: همه مادران شرکتکننده در این مطالعه حداقل یک نوع سوء رفتار را تجربه کرده بودند که بیشترین آن در حیطه «عدم اجازه برای تحرک، مایعات و داشتن همراه» (۷/۹۹%) و کمترین آن در حیطه «انگ زدن و تبعیض» (۵/۴%) بود. تحلیل آماری رابطه معناداری بین افزایش سن، اقلیت قومیتی، زایمان بار اول، وضعیت اقتصادی بالاتر، زمان زایمان (شب، روز) و داشتن سابقه بیماری با تجربه بیشتری از انواع حیطههای مختلف سوء رفتار را نشان داد.
نتیجهگیری: این مطالعه مؤید شیوع نسبتاً بالای رفتارهای نامحترمانه با مادران در بیمارستانها، براساس استانداردهای جهانی است که توجه جدی و سریع مسؤولان را میطلبد، تا با انجام مداخلاتی در جهت رفع یا کاهش این نوع رفتارها اقدام کنند.
لیلا نفر، رضا نگارنده، نعیمه سارخانی، نسرین نیکپیما،
دوره ۲۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: شایستگی فرهنگی یکی از مؤلفههای اصلی مراقبتهای بهداشتی است. بررسی شایستگی فرهنگی به منظور کاهش نابرابریهای مراقبتهای بهداشتی و شناسایی پتانسیلهای بهبود ارایه خدمات بهداشتی بسیار ضروری است. این مطالعه با هدف تعیین وضعیت شایستگی فرهنگی و عوامل مرتبط با آن در مراقبان بهداشتی شاغل در مراکز جامع سلامت وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی- مقطعی، تعداد ۲۵۰ نفر از مراقبان بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال ۱۳۹۹ به روش نمونهگیری در دسترس، انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از دو ابزار جمعیتشناختی و شایستگی فرهنگی برای کارکنان بهداشتی (CCSN) استفاده شد. اطلاعات با استفاده از آزمونهای آماری توصیفی و استنباطی (آزمون تی و آنووا) در نرمافزار SPSS نسخه ۱۶ در سطح معناداری ۰۵/۰ تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: میانگین کل نمره شایستگی فرهنگی در مراقبان بهداشتی ۴۱/۲۸±۶۶/۱۶۲ (دامنه ۲۳۱-۳۳) بود. براساس یافتهها میانگین نمره شایستگی فرهنگی در همه ابعاد در سطح مطلوب بود. میانگین نمره شایستگی فرهنگی با متغیرهای ازدواج درون قومی (۰۰۵/۰>p) و سابقه کاری (۰۱۲/۰=p) ارتباط معنادار آماری داشت. در حالی که با سایر متغیرهای جمعیتشناختی اختلاف آماری معناداری مشاهده نشد.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد سطح شایستگی فرهنگی در مراقبان بهداشتی مورد مطالعه مطلوب میباشد. این نتایج ممکن است برای مدیران و برنامهریزان در توسعه و مدیریت نیروی انسانی و تضمین کیفیت ارایه خدمات بهداشتی نیز مفید باشد.
هادی حسنخانی، جواد دهقاننژاد، آزاد رحمانی، منصور غفوریفرد، فریبا ولیزاده،
دوره ۲۸، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان بیماریی است که کیفیت زندگی بیمار را تحت تأثیر قرار میدهد و مراقبت تسکینی راهکاری است که میتواند آن را بهبود بخشد. با این حال مراقبت تسکینی در منزل در اکثر کشورهای جهان توسعه نیافته است بنابراین هدف این مطالعه ارتقای برنامه مراقبت تسکینی در منزل برای بیماران مبتلا به سرطان است.
روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه اقدام پژوهی است که روش چرخهای چهار مرحلهای اولری با رویکردهای کمی و کیفی در سه مرکز مراقبت در منزل شهر تبریز در سال ۱۳۹۹-۱۳۹۷ انجام گرفته است. با ۱۸ پرستار مراقبت در منزل که به صورت هدفمند انتخاب شدند جهت شناسایی نیازهای مراقبتی بیماران سرطانی و موانع مراقبت تسکینی در منزل مصاحبه انجام یافت و همچنین پرسشنامه تعیین نگرش و دانش بهصورت قبل و بعد مرحله اقدام در میان ۶۰ پرستار مراقبت در منزل توزیع شد. دادههای کیفی از طرق تحلیل محتوا و دادههای کمی با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه ۱۴ تحلیل شد.
یافتهها: نیازهای مراقبتی بیماران سرطانی در ۵ طبقه و موانع مراقبت تسکینی در ۳ طبقه مشخص گردید. بیماران مبتلا به سرطان دارای نیازهای جسمی، روانی، آموزشی، مالی و معنوی هستند و موانع مراقبتهای تسکینی شامل نقصان دستورالعملها، استیصال خانوادهها و حرفهای نبودن مراقبان است. در مرحله کمی پرستاران دانش متوسط و نگرش منفی نسبت به مراقبت تسکینی داشتند. آموزش از طریق فضای مجازی دانش و نگرش پرستاران را بهبود بخشید و آزمون تی جفت شده میانگین نمره دانش پرستاران را بعد از مرحله اقدام، معنادار نشان داد.
نتیجهگیری: براساس نتایج، جهت ارتقای مراقبتهای تسکینی در منزل برای بیماران سرطانی توجه به نیازهای جسمی، روانی، آموزشی، مالی و معنوی آنان و رفع موانع از جمله تدوین دستورالعملهای مراقبت تسکینی در منزل، حمایت از خانوادههای بیماران مبتلا به سرطان و تخصصی کردن پرستاران ویژه مراقبت تسکینی در منزل و آموزش آنها میتواند مراقبت در این بیماران را ارتقا دهد.
فاطمه خاکشور محمد آبادی، سکینه طاهرخانی، عابد مجیدی، اعظم مسلمی،
دوره ۲۹، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: در قربانیان خشونت شریک جنسی نزدیک، تابآوری میتواند عامل محافظتی در مقابل تشدید مشکلات روانی باشد. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد جهت افزایش تابآوری پیشنهاد شده است. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تابآوری زنان قربانی همسرآزاری انجام گرفته است.
روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی است. ۸۰ زن قربانی همسرآزاری با استفاده از نمونهگیری سهمیهای از بین زنان مراجعهکننده به ۳ خانه بهداشت وابسته به مرکز بهداشتی درمانی مشهدالکوبه شهر اراک در سال ۱۴۰۰-۱۳۹۹، انتخاب و با روش تصادفیسازی بلوکی در گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در ۸ جلسه ۹۰ دقیقهای، هفتهای یک بار برای گروه مداخله انجام یافت. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه ویژگیهای فردی و سلامتی، مقیاس تجدیدنظر شده تاکتیکهای حل تعارض و مقیاس تابآوری Connor و Davidson بود. یک هفته و پنج هفته پس از پایان مداخله، مقیاس تابآوری مجدداً برای هر دو گروه تکمیل شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه ۲۳ و با استفاده از آمار توصیفی، آزمون تیمستقل، آزمون کایاسکوئر، آزمون دقیق فیشر و تحلیل واریانس دوطرفه با اندازهگیریهای مکرر انجام یافت. ۰۵/۰>p معنادار در نظر گرفته شد.
یافتهها: میانگین و انحراف معیار نمره تابآوری در گروه مداخله از ۲۹/۱۳±۲۱/۵۹ در قبل از مداخله به ۲۷/۱۱±۳۱/۶۴ و ۴۹/۱۰±۳۴/۷۲ در زمانهای پسآزمون و پیگیری رسید. این مقادیر برای گروه کنترل بهترتیب ۲/۱۷±۴۷/۵۲، ۷۲/۱۴±۹۴/۵۱ و ۳/۱۵±۴۷/۵۲ بود. براساس نتایج تحلیل واریانس دوطرفه با اندازهگیریهای مکرر، میانگین نمره تابآوری در دو گروه و در سه مقطع زمانی بررسی شده، تفاوت آماری معناداری داشت (۰۰۱/۰>p).
نتیجهگیری: اجرای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد میتواند تابآوری زنان قربانی همسرآزاری را ارتقا دهد. لذا میتوان از این مداخله در برنامههای ارتقای سلامت روان زنان قربانی همسرآزاری استفاده کرد.
فاطمه کشاورزیان، نرگس ارسلانی، مهرداد نقیخانی، حمیدرضا فرپور، محسن واحدی،
دوره ۲۹، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: استئوآرتریت زانو یک بیماری مزمن، شایع و از علل اصلی ناتوانی حرکتی است. در این راستا بیماران مبتلا مشکلات بسیاری در انجام فعالیتهای روزمره زندگی و خودمراقبتی دارند. لذا اقدامات پرستاری توانبخشی از راه دور که منجر به ارتقای رفتارهای خودمراقبتی و در نتیجه تقویت منبع کنترل سلامت درونی در این بیماران میشود، مفید خواهد بود. این مطالعه با هدف تعیین تأثیر پرستاری توانبخشی از راه دور بر منبع کنترل سلامت بیماران مبتلا به استئوآرتریت زانو انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده، تعداد ۳۴ بیمار مبتلا به استئوآرتریت زانو مراجعهکننده به کلینیکهای شهر شیراز در سال ۱۴۰۱ به روش تصادفیسازی بلوکی در دو گروه ۱۷ نفره قرار گرفتند. گروه مداخله تحت برنامه پرستاری توانبخشی از راه دور طی ۸ جلسه قرار گرفت. گروه کنترل مراقبتهای معمول را دریافت نمود. مقیاس چند بعدی منبع کنترل سلامت در ۳ نوبت برای هر دو گروه تکمیل شد. دادهها با نرمافزار SPSS نسخه ۲۶ در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی تحلیل شدند.
یافتهها: طبق نتایج تحلیل واریانس دو طرفه با اندازهگیریهای مکرر، میانگین نمره منبع کنترل درونی (باور درونی) در دو گروه و در سه مقطع زمانی بررسی شده تفاوت آماری معنادار داشت (۰۰۱/۰>p). به عبارتی نمرات گروه مداخله طی روند زمانی و نسبت به گروه کنترل به صورت معناداری افزایش داشت.
نتیجهگیری: بهکارگیری مراقبتهای پرستاری توانبخشی از راه دور با افزایش مسؤولیتپذیری بیماران از طریق تقویت منبع کنترل درونی در مورد وضعیت سلامت خود، میتواند سبب ارتقای خودمراقبتی گردد. توصیه میشود پرستاران از این روش در سایر بیماریهای مزمن استفاده نمایند.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT۲۰۲۲۰۲۱۶۰۵۴۰۳۸N۱
فائزه محمدی، سکینه طاهرخانی، مریم زمانیان، الهه الهی،
دوره ۳۰، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: نحوه راهبرد تطابقی زنان در مواجهه با خشونت میتواند منجر به افزایش و یا کاهش خشونت و همچنین استرس مرتبط با آن شود. یکی از راهکارها جهت ارتقای تطابق، میتواند آموزش مهارتهای زندگی باشد. لذا این مطالعه با هدف تعیین تأثیر مشاوره گروهی مهارتهای زندگی با رویکرد شناختی رفتاری بر تطابق زنان خشونت دیده انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه نیمه تجربی تعداد ۱۲۰ زن خشونت دیده از مراکز بهداشتی درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اراک در سال ۱۴۰۱ انتخاب و در دو گروه مداخله و کنترل (هر گروه ۶۰ نفر) قرار گرفتند. برای گروه مداخله ۸ جلسه مشاوره گروهی مهارتهای زندگی با رویکرد شناختی رفتاری اجرا شد. دادهها با استفاده از پرسشنامه ویژگیهای فردی و سلامتی، مقیاس تاکتیکهای حل تعارض و پرسشنامه راههای تطابق جمعآوری شد. راهبردهای تطابقی در پایان مداخله و ۱۲ هفته پس از اتمام مداخله مجدداً سنجیده شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی انجام یافت.
یافتهها: پس از مداخله، افزایش معنادار میانگین نمره زیرمقیاسهای فاصله گرفتن (۰۰۱/۰>p)، برنامهریزی (۰۰۱/۰>p)، جستجوی حمایت اجتماعی (۰۰۲/۰=p) و حل مسأله (۰۰۱/۰>p) و کاهش معنادار میانگین نمره زیرمقیاس تفکرات آرزومندانه (۰۰۱/۰>p) در گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل رخ داد. بیشترین تأثیر مداخله بر زیرمقیاس برنامهریزی و کمترین تأثیر بر زیرمقیاس جستجوی حمایت اجتماعی بود. (میانگین و انحراف معیار زیرمقیاس برنامهریزی در گروه مداخله در مرحله پیش آزمون و پس آزمون به ترتیب ۶۱/۳±۹۵/۸ و ۴۰/۲±۸۲/۱۴بود. این ارقام برای زیرمقیاس جستجوی حمایت اجتماعی به ترتیب ۲۱/۳±۲۸/۵ و ۷۷/۱±۰۳/۷ بود).
نتیجهگیری: مشاوره گروهی مهارتهای زندگی با رویکرد شناختی رفتاری منجر به افزایش استفاده از راهبردهای فاصله گرفتن، برنامهریزی، جستجوی حمایت اجتماعی و حل مسأله و کاهش استفاده از تفکرات آرزومندانه در زنان خشونت دیده، شد. بنابراین، میتوان از این روش جهت ارتقای تطابق زنان خشونت دیده استفاده کرد.