5 نتیجه برای درگاهی
جبرائیل نسل سراجی، حسین درگاهی،
دوره 10، شماره 2 - ( 2-1383 )
چکیده
مقدمه: آمادهسازی مقابله با بحران در بیمارستانها در هنگام بروز حوادث غیر مترقبه یکی از خط مشیها و عملکردهای مهم در سیستم مراقبتهای بهداشتی درمانی هر کشور به حساب میآید. استفاده از فنآوریها و بهرهگیری از روشهای شبیهسازی رایانهای به منظور پیشگیری و آمادگی قبلی در راه مقابله با این نوع حوادث مؤثر و کمککننده است.
روش کار: در این پژوهش نرمافزار رایانهای شبیهساز SIMAN/ARENA در مدیریت حوادث غیر مترقبه در یکی از بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تهران مورد استفاده قرار گرفت. با استفاده از سیستم مدیریت اطلاعات، از مدیریت بیمارستان اطلاعات مربوط به شاخصهای مورد نیاز مانند تعداد نیروی انسانی، تعداد و نوع وسایل و تجهیزات، مدت زمان هر یک از عملهای جراحی، تعداد اتاقهای عمل، تعداد کارکنان اتاق عمل، تسهیلات تصویربرداری، وضعیت و امکانات بخشهای اورژانس و خوابگاهی، به همراه تعداد دیگری از شاخصها دریافت و به صورت ورودی در رایانه ثبت گردید. دو گروه شامل گروه شبیهسازی و گروه کارکنان وظیفه هدایت و رهبری تمرین شبیهسازی رایانهای را به عهده داشتند که آموزشهای لازم به هر دو گروه از قبل داده شده بود.
یافتهها: در این تمرین رایانهای، گروه شبیهسازی نوع حادثه غیر مترقبه از قبل طراحی شده را اعلام کرده و شرایط داخل و خارج بیمارستان را در حالت مزبور شبیهسازی نموده و گروه کارکنان نیز توانستند با استفاده از این نرم افزار مشکلات پیشامده و معابر مسدود شده را در مناطق مختلف بیمارستان شناسایی نموده و با این شرایط در حالت تعامل قرار گیرند و تصمیمگیریهای لازم و ضروری را در برخورد با این حوادث به نمایش بگذارند.
نتیجهگیری: روش شبیهساز رایانهای قادر است تا در سایر بیمارستانهای ایران به منظور آمادهسازی در مقابله با حوادث غیر مترقبه به کار رود.
سیده طاهره میرمولایی، حسین درگاهی، انوشیروان کاظمنژاد، معصومه مهاجر رهبری،
دوره 11، شماره 2 - ( 2-1384 )
چکیده
مقدمه :توجه به رضایت شغلی ماماها به عنوان یکی از اجزای مؤثر سیستم بهداشتی برای ارایه خدمات مامایی به دو قشر آسیبپذیر جامعه یعنی مادران و کودکان از اهمیت ویژهای برخوردار است.
مواد و روش کار: این پژوهش یک مطالعه پیمایشی از نوع مقطعی میباشد. حجم نمونه 251 ماما که از طریق نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند. ابزار جمعآوری اطلاعات پرسشنامه بود. با استفاده از نرمافزار SPSS و بکارگیری آمار توصیفی و استنباطی (مجذور کای و ضریب همبستگی پیرسون) دادهها تجزیه و تحلیل گردید.
یافتهها: نتایج این مطالعه نشان داد که سطح رضایت اکثریت ماماها در ابعاد جایگاه شغلی (9/62%) و ارتباط با همکاران (2/48%) متوسط و در ابعاد حقوق و مزایا (8/92%)، امنیت شغلی (7/69%)، سیاستگذاری مدیریتی و وضعیت و شرایط محیط کار (9/64%)، نظارت و سرپرستی (6/48%) و ارتباط با زندگی شخصی (8/49%) پایین بوده است. بین رضایت کلی شغلی با تمام ابعاد آن ارتباط و همبستگی مثبت و معنادار آماری وجود داشت که این همبستگی با بُعد سیاستگذاری مدیریتی از همه بیشتر (87/0=r) و با بُعد ارتباط با همکاران از همه کمتر (547/0=r) بود. بین سطح رضایت کلی شغلی با مشخصات فردی سن، مدرک تحصیلی، وضعیت تأهل، تعداد فرزند و حقوق دریافتی ارتباط معنادار آماری وجود نداشت، در حالی که بین سطح رضایت کلی شغلی با وضعیت مسکن، سنوات خدمت، وضعیت استخدامی، محل انجام خدمت، شیفت کاری و علاقمندی به حرفه مامایی (05/0(p< ارتباط معنادار آماری دیده میشد.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج این پژوهش به مسؤولین پیشنهاد میشود که با افزایش حقوق و مزایا، ارتقای امنیت شغلی، بهبود شرایط کار، اصلاح سیستم مدیریتی و نظارتی و همچنین استفاده از تواناییهای حرفهای ماماها در حیطه شرح وظایف مربوط به خود، جهت رفع عمدهترین علل رضایت پایین آنها، گامهای مثبت و مؤثری بردارند.
حسین درگاهی،
دوره 11، شماره 4 - ( 10-1384 )
چکیده
زمینه و هدف: این مطالعه تعدادی از نظریههای نوین مدیریت و کاربرد آنها در خدمات پرستاری را به منظور شناسایی و تشخیص شباهتهای موجود بین حرفه پرستاری و حرفه مدیریت مورد بررسی قرار میدهد. نیاز به ارایه خدمات بهداشتی درمانی با بهرهگیری از نظریههای مدیریت از دهه 1980 و اوایل دهه 1990 در کشورهای توسعه یافته مطرح شده است. در سالهای اخیر چهارنظریه مدیریت شامل تعالی سازمان، مدیریت کیفیت فراگیر، فرهنگسازمانی و توانمندسازی در حرفه مدیریت مطرح شده که هر کدام در حرفه پرستاری نیز نقش کلیدی و کاربردی دارند. در این مطالعه سعی شده است با بهکارگیری نظریههای نوین مدیریت در خدمات پرستاری، شباهتها و همبستگیهای موجود بین دو حرفه پرستاری و مدیریت مشخص شود.
نتیجهگیری: مقایسه شباهتهای مدیریت خدمات پرستاری با نظریههای نوین مدیریت این امکان را فراهم میسازد تا بین مدیران و پرستاران تشریک مساعی و هماهنگی ایجاد شده و ارایه خدمات موردنظر به گروههای ذینفع به طور مؤثر انجام شود.
حسین درگاهی، میترا قریب، مریم گودرزی،
دوره 13، شماره 2 - ( 2-1386 )
چکیده
زمینه و هدف:پرستاران قانعترین گروه شغلی در میان گروههای شاغل در بیمارستانها به شمار میآیند که برای افزایش کارایی در این سازمانها بسیار مورد توجه مدیریت بیمارستانها قرار گرفتهاند. امروزه مفهوم جدیدی از رضایت شغلی تحت عنوان کیفیت زندگی کاری در جهت افزایش کارایی مد نظر مدیران قرار گرفته است. به همین منظور مطالعهای با هدف بررسی کیفیت زندگی کاری پرستاران و مولفهها یا عناصر تشکیلدهنده آن با بهرهگیری از نگرش این افراد در بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 85-1384 انجام شد.
روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع مقطعی و توصیفی - تحلیلی است. محیط پژوهش شامل 15 بیمارستان دانشگاه علوم پزشکی تهران و جامعه پژوهش نیز کلیه کارکنان پرستاری شاغل در این بیمارستانها بودند. نمونه پژوهش را تعداد 349 نفربه عنوان 20% تعداد کل پرستاران در این بیمارستانها تشکیل داده که به روش تصادفی انتخاب شدند. برای گردآوری دادهها از پرسشنامه اطلاعات فردی و پرسشنامه کیفیت زندگی کاری مشتمل بر 30 سؤال استفاده شد. امتیازات پاسخها بر مبنای روش لیکرت تعیین گردید. تعیین روایی پرسشنامه با اخذ نظرات متخصصین امر صورت گرفت و جهت تعیین پایایی از روش آزمون مجدد و آلفای کرونباخ استفاده گردید.
یافتهها: نتایج به دست آمده نشان داد که پرستاران از اکثر عناصر یا مؤلفههای کیفیت زندگی کاری خود رضایت ندارند. اکثریت قریب به اتفاق این افراد از وجود حوادث ناشی از کار، فقدان مقررات ایمنی و انضباط کاری، نامطلوب بودن شرایط بهداشتی محیط کار، نبود آزمایشها و معاینات پزشکی به صورت دورهای، پایین بودن میزان حقوق ماهیانه، امکانات رفاهی، پاداشهای نقدی و غیر نقدی، مزایای غیر مستقیم، و همچنین وجود استرسهای شغلی و شفاف نبودن دورنمای شغلی ناراضی هستند.
نتیجهگیری: در مجموع دو سوم پرستاران از کیفیت زندگی کاری خود رضایت ندارند. این افراد از بیشتر جنبههای زندگی کاری خود ناراضی هستند. بیشترین میزان نارضایتی پرستاران مورد مطالعه از نیازهای اولیه و پایه زندگی کاری آنهاست. نتایج به دست آمده از این پژوهش میتواند به مدیران ارشد حوزه سلامت در جهت تدوین برنامههای راهبردی و ارتقای کیفیت زندگی کاری پرستاران کمک کند.
تامارا درگاهی، رقیه بایرامی، علیرضا دیدارلو، لیلا رئیسی،
دوره 30، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه شیوع سزارین در بیشتر کشورها به بیش از 50% رسیده و این افزایش، اثرات منفی بر سلامت مادر و کودک میتواند داشته باشد. زایمان طبیعی پس از سزارین (VBAC)، راهی ارزشمند در کاهش میزان سزارین است. مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر آموزش براساس نظریه رفتار برنامهریزی شده بر قصد و رفتار VBAC در زنان باردار با سابقه سزارین انجام یافته است.
روش بررسی: پژوهش حاضر کارآزمایی تصادفی شاهددار است. نمونهها 70 نفر از زنان با سابقه سزارین مراجعهکننده به مراکز جامع سلامت شهر اردبیل در سال 1399 هستند که به روش در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل تخصیص یافتند. گروه کنترل مراقبت معمول و گروه مداخله، آموزش براساس سازههای نظریه رفتار برنامهریزی شده را طی چهار جلسه و یک بار در هفته دریافت کردند. دادهها با استفاده از پرسشنامه پژوهشگر ساخته قبل، بلافاصله و چهار هفته بعد از مداخله جمعآوری و در نرمفزار SPSS نسخه 16 با استفاده از آزمونهای t مستقل، دقیق فیشر، مجذور کای و آنالیز واریانس دوطرفه با اندازهگیریهای مکرر تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: آنالیز واریانس دوطرفه با اندازهگیریهای مکرر اختلاف معناداری بین میانگینهای نمره نگرش، هنجار انتزاعی، کنترل رفتار درک شده، قصد و آگاهی در طول زمان و بین گروه کنترل و مداخله نشان داد (001/0>p). اما در نهایت، مداخله آموزشی منجر به تغییر رفتار نشد.
نتیجهگیری: با توجه به یافتهها بهنظر میرسد لازم است حمایت سازمانی و ایجاد نگرش مثبت در پزشکان متخصص و ماماها برای انجام VBAC مورد توجه برنامهریزان این حوزه قرار گیرد.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20200519047509N1