34 نتیجه برای دری
هدیه ریاضی، غلامحسین صدری، مسعود سعیدی جم،
دوره 6، شماره 1 - ( 1-1379 )
چکیده
پژوهش حاضر، یک مطالعه گذشته نگر و مورد شاهدی است که، به منظور تعیین شیوع تولد نوزادان کم وزن، در همدان انجام شد. بدین منظور، کل زایمانهای انجام شده در زایشگاههای شهر همدان، در 9 ماه اول سال 74 بررسی گردید. گروه مورد شامل نوزادان کم وزن بودند و به ازاء هر نوزاد کم وزن، دو نوزاد با وزن طبیعی به عنوان گروه کنترل انتخاب شدند. کل پرونده های بررسی شده 9145 مورد بود. طبق نتایج حاصله شیوع نوزادان کم وزن (وزن کمتر از 2500 گرم) 8/10% است. بین وزن نوزاد و نوع حاملگی(یک قلو یا چند قلو) سن مادر، تعداد حاملگی های مادر و بیماری های مادر ارتباط معنی داری آماری، وجود دارد(0001/0>P) بین جنس نوزاد با وزن هنگام تولد ارتباطی مشاهده نشد.
مهوش صلصالی، مرضیه شبان، پرویز کمالی، ارسلان نادریپور،
دوره 10، شماره 3 - ( 4-1383 )
چکیده
مقدمه: زخم بستر یکی از عوارض اعمال جراحی طولانی مدت است که بیماران در زمان انجام عمل جراحی به دلیل بیحرکتی طولانیمدت، افت فشار خون و هیپوترمی حین عمل مستعد آن هستند. از وظایف اصلی پرستاران و اولویتهای مراقبتی از بیماران بیحرکت، پیشگیری از زخم بستر است.
مواد و روش کار: این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی است که در آن 60 نفر از بیماران به صورت نمونهگیری مبتنی بر هدف انتخاب و سپس به صورت تصادفی به دو گروه مورد و شاهد تقسیم شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه و چک لیست تعیین مراحل زخم بستر بود. پرسشنامه شامل دو بخش بود که در بخش اول مشخصات فردی واحدها و در بخش دوم شرایط حین جراحی از قبیل مدت زمان بیحرکتی، مدت زمان پیوند عروق کرونر قلبی ریوی، مدت زمان هیپوترمی و تعداد پیوند در نظر گرفته شده بود. برای گروه مورد قبل از انجام عمل از پوشش هیدروکلوئید در ناحیه خاجی استفاده شد که در حین عمل جراحی در این ناحیه قرار داشت. بعد از عمل جراحی پوشش برداشته شد و در سه مرحله یعنی بلافاصله، 24 و 48 ساعت بعد ناحیه خاجی بیماران از نظر وجود زخم بستر مورد بررسی قرار گرفت. در بیماران گروه شاهد با توجه به شرایط حین عمل جراحی، مطابق روش معمول هیچگونه اقدامی انجام نشد. سپس نتایج حاصل از مشاهدات در چک لیست مربوط ثبت گردید. جهت تعیین ارتباط آماری از آزمون تیاستیودنت، مجذور کای، فیشر و تجزیه واریانس استفاده شده است.
یافتهها: یافتههای پژوهش بیانگر آن است که بین میزان بروز زخم بستر در گروه مورد (3/13) و شاهد (7/36) از نظر آماری اختلافی معنادار (03/0=p) وجود دارد. همچنین در رابطه با ارتباط بین بروز زخم بستر با عوامل مشخصات فردی واحدها نتایج نشان داد که بین سن، مدت زمان بیحرکتی، مدت زمان هیپوترمی، مدت زمان پیوند عروق کرونر قلبی ریوی، شاخص توده بدنی و بروز زخم بستر ارتباط معناداری وجود داشت ولی بین جنس و تعداد گرافتهای عروق کرونر با بروز زخم بستر ارتباط معنادار آماری وجود نداشت.
نتیجهگیری: یافتههای پژوهش نشان داد که پوشش هیدروکلوئید در پیشگیری از زخم بستر بیماران تحت پیوند عروق کرونر تأثیر داشته است که مؤید فرضیه پژوهش است.
حمید قادری، زهرا شریعتی، علیرضا قدوسی، محمد ضیایی،
دوره 12، شماره 2 - ( 3-1385 )
چکیده
زمینه و هدف:عقربزدگی یکی از معضلات بهداشتی و عامل آزار و اذیت و سلب آسایش افراد است. به همین منظور بررسی موارد عقربزدگی در شمال غربی استان خوزستان از اردبیهشت ماه 1381 تا دی ماه 1382 انجام شده است.
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع آیندهنگر و توصیفی است که به صورت بررسی تمام موارد عقربزدگی در طی اردیبهشت ماه سال 1381 تا دی ماه 1382 در منطقه چنانه واقع در شمال غربی استان خوزستان انجام شده است.
یافتهها: از تمام موارد عقربزدگی (139 مورد) ناشی از عقرب Androctonus crassicauda، بیشترین موارد عقربزدگی در فصل تابستان بود که همگی به صورت علامتی تحت درمان قرار گرفتند (بدون تزریق سرم ضدعقرب) و بدون عارضه مرخص شدند.
نتیجهگیری: موارد گزیدگی توسط عقرب Androctonus crassicauda بوده است که بدون تزریق سرم ضدعقرب در درمان موارد گزیدگی بهبودی حاصل شد. بنابراین بهتر است موارد تجویز سرم ضدعقرب را در این گروه از عقربگزیدگان مورد بازنگری قرار گیرد.
حسین فرجزادهسرای، الهام پرتویپور، نیلوفر ماسوری، رضا صفدری،
دوره 12، شماره 4 - ( 11-1385 )
چکیده
زمینه و هدف:در مراحل اولیه بحران ناشی از حوادث غیر مترقبه طبیعی، مراقبتهای بهداشتی عامل اصلی بقا هستند. وجود نظام اطلاعات سلامت یکپارچه بین سازمانهای درگیر به منظور الویتبندی نیازها، تخصیص منابع، مراقبت بیماریها، کشف، گزارشدهی و پاسخگویی به موقع اهمیت فوقالعادهای دارد. مطالعه تطبیقی در زمینه نظام اطلاعات سلامت حوادث غیرمترقبه طبیعی در کشورهای آمریکا، ژاپن وایران با هدف ارایه پیشنهادهای مناسب برای ارتقای سطح کیفی این نظام در کشور ایران، انجام شده است.
روش بررسی: این مطالعه به صورت کتابخانهای تطبیقی انجام شده است. در این مطالعه، کتب، مقالات، مجلات داخلی و خارجی، اینترنت، پست الکترونیکی و سایر مستندات مکتوب در این زمینه مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: در آمریکا نظام مراقبت الکترونیکی ملی بیماریها، Pulse Net، Bio Watch، نظام مراقبت سندرمیک، Bio Net و «نظام اطلاعات اورژانسی صلیب سرخ آمریکا - مرکز کنترل و پیشگیری بیماریها»، در ژاپن سیستم برآورد سریع و سیستم پشتیبانی اقدامات اورژانسی و در ایران نظام مراقبت بیماریها، اطلاعات نظام اطلاعات سلامت حوادث غیرمترقبه طبیعی را جمعآوری میکنند و برای طبقهبندی نظام اطلاعات سلامت حوادث غیرمترقبه طبیعی، برخلاف دو کشور آمریکا و ژاپن، در ایران از هیچ سیستم طبقهبندی استفاده نمیشود.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج به دست آمده از مطالعه حاضر، تدوین، تقویت و نظاممند کردن «نظام اطلاعات سلامت حوادث غیرمترقبه طبیعی کشور ایران» با استفاده از روشها، سیستمها و نرمافرازهای مختلف برای جمعآوری اطلاعات، ایجاد شبکه حوادث غیرمتر قبه و سلامت، هماهنگی بیشتر با سازمانهای درگیر، بهرهگیری از سامانه اطلاعات جغرافیایی و استفاده از سیستمهای طبقهبندی اطلاعات سلامت، برای ارتقای سطح نظام مذکور پیشنهاد میگردد.
غضنفر میرزابیگی، صدیقه سالمی، مهناز سنجری، فاطمه شیرازی، شیوا حیدری، صدیقه ملکی،
دوره 15، شماره 1 - ( 5-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: نظامهای بهداشتی در سراسر جهان با افزایش روزافزون چالشها، گسترش نیازهای بهداشتی و محدودیتهای اقتصادی روبرو هستند. تقریباً در تمام کشورها عمدهترین بخش نیروی انسانی نظام بهداشتی را پرستاران تشکیل میدهند. کمبود پرستار و خروج بالای پرستاران از این حرفه یک معضل جهانی است. عدم رضایت شغلی یکی از عوامل مؤثر در ترک حرفه پرستاری است. این پژوهش با هدف تعیین میزان رضایت شغلی پرستاران کشور انجام گرفته است. روش بررسی: این تحقیق به صورت توصیفی - مقطعی در سال 1385 انجام گرفت. روش نمونهگیری به صورت تصادفی بود و 1058 پرستار در این مطالعه شرکت داشتند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامهای شامل دو بخش بود که در قسمت اول ویژگیهای فردی و شغلی پرستاران و در قسمت دوم رضایت شغلی مورد سؤال قرار گرفت. اطلاعات طی 3 ماه جمعآوری شد. در تجزیه و تحلیل آماری از SPSS v.12 و آزمونهای آماری توصیفی استفاده گردید.
یافتهها: نتایج نشان داد فقط حدود یک سوم پرستاران (30/34%) از شغل خود راضی هستند. بر اساس نتایج به دست آمده «امنیت شغلی در حرفه پرستاری» (5/44%) و «میزان رضایت پرستاران از محیط کار و امکانات رفاهی» (26/44%) بالاترین امتیاز رضایت و از سوی دیگر «شرح وظایف حرفه پرستاری» (75/74%)، «وجهه اجتماعی حرفه پرستاری در جامعه» (3/70%) و «روشها و نحوه ارتباط با مدیران پرستاری» (70%) به ترتیب بیشترین امتیاز نارضایتی پرستاران را به خود اختصاص دادند.
نتیجهگیری: بهبود حقوق و مزایا و رعایت عدالت در حقوق کارکنان بهداشتی درمانی به ویژه پرستاران در مقایسه با سایر کارکنان دولت، تعدیل ساعت کار، اضافه کاری و نوبت کاری جهت حفظ کیفیت خدمات پرستاری، رضایت پرستار و در نهایت رضایت بیمار ضروری است. همچنین هموار کردن مسیر ارتقای شغلی، فراهم نمودن امکان ادامه تحصیل و آموزش مداوم و فرهنگ سازی در زمینه حرفه پرستاری از اقدامات مهم در جهت افزایش رضایت شغلی در پرستاران است.
عفت صادقیان، علی حیدریانپور،
دوره 15، شماره 1 - ( 5-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: بهداشت روانی جامعه یکی از محورهای ارزیابی سلامتی جوامع مختلف است. سلامت روانی نقش مهمی در تضمین پویایی و کارآمدی هر جامعه ایفا میکند. ورود به دانشگاه مقطعی بسیار حساس در زندگی نیروهای کارآمد و فعال جوان در هر کشوری است و با تغییرات زیادی در روابط اجتماعی، انتظارات و نقشها همراه میباشد. قرار گرفتن در چنین شرایطی غالباً با استرس و نگرانی توأم بوده و عملکرد و بازدهی دانشجویان را تحت تأثیر قرار میدهد. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف تعیین عوامل استرسزا و ارتباط آن با سلامت روانی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی همدان در سال 1385 صورت گرفته است. روش بررسی: در این مطالعه مقطعی 180 نفر از دانشجویان مقاطع مختلف دانشگاه علوم پزشکی همدان به روش تصادفی طبقهای انتخاب شدند. اطلاعات لازم با استفاده از پرسشنامه عوامل استرسزا و SCL90 در قالب یک مصاحبه فردی با آزمودنی جمعآوری و در نرمافزار SPSS با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: در این پژوهش اکثر دانشجویان (1/66%) فاقد اختلال روانی بودند؛ 4/29% اختلال روانی خفیف و 4/4% اختلال روانی متوسط داشتند. میانگین نمره سلامت روان 99/72 و انحراف معیار 02/46 به دست آمد. بین نمره سلامت روان و وضعیت تأهل ارتباط معناداری وجود داشت و وضعیت روانی افراد متأهل بهتر بود. از عوامل استرسزای تجربه شده، بین نگرانی در مورد سلامت خانواده، تغییر در فعالیت مذهبی، نگرانی در مورد آینده شغلی، ورود به محیط بیمارستان، شرکت در امتحان مهم، اختلاف با دوستان، مشکلات جنسی و همچنین تعداد استرسورهای تجربه شده با سلامت روانی ارتباط معنادار مشاهده شد ( 05/0p<).
نتیجهگیری: هر چند اکثر دانشجویان فاقد اختلال روانی هستند ولی در عین حال استرسورهای متعددی سلامت روانی آنها را تهدید میکند. بر این اساس پیشنهاد میشود ضمن فراهم کردن امکان مشاوره، شرایط حاکم بر محیطهای آموزش به نحوی اصلاح گردد که باعث محافظت از دانشجویان در برابر اختلالات روانی شود.
مهتاب عطارها، کتایون وکیلیان، نعمیه اکبریترکستانی، طوبی حیدری، یلدا بیاتیان،
دوره 15، شماره 2 - ( 7-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: طبق تحقیقات جدید مفید بودن کاربرد اپیزیاتومی در هالهای از ابهام قرار گرفته است. اپیزیاتومی در کوتاه مدت عوارضی مثل خونریزی، نیاز به سوچور زدن، عفونت و در بلند مدت کاهش اعتماد به نفس، بیاختیاری ادرار و مدفوع، اختلال در روابط جنسی و روابط عاطفی مادر و نوزاد را به دنبال دارد. محققان به دنبال راهکارهایی جهت کاهش استفاده از آن میباشند، به همین منظور این مطالعه با هدف تعیین تأثیر ماساژ پرینه در طی مرحله دوم زایمان بر تعداد موارد اپیزیاتومی و پارگی پرینه در زنان نخستزا صورت گرفته است. روش بررسی: مطالعه حاضر کارآزمایی بالینی شاهددار است که جامعه هدف آن را کلیه زنان نخستزای مراجعهکننده به مرکز آموزشی درمانی طالقانی اراک جهت زایمان طبیعی از اردیبهشت 86 تا تیر 87 تشکیل میدهند. 190 نفز از زنان نخستزا به طور تصادفی در یکی از دو گروه ماساژ و شاهد قرار گرفتند. در گروه مداخله، ماساژ آرام، آهسته با دو انگشت سبابه و میانی از یک دیواره به دیواره دیگر واژن (حرکت رفت و برگشت U شکل) حین و بین پوشهای (Push) مادر بدون توجه به حالت وی در مرحله دوم لیبر ادامه مییافت. در پایان پس از تکمیل نمونهها، فراوانی پرینه سالم، اپیزیاتومی، پارگی پرینه، طول مرحله دوم لیبر و نمره آپگار دقیقه اول و پنجم در دو گروه تعیین و با یکدیگر مقایسه شد.
یافتهها: در گروه ماساژ پرینه، فراوانی پرینه سالم 5/43% ، اپیزیاتومی 5/16% و پارگی پرینه 40% و در گروه شاهد این مقادیر به ترتیب 4/2%، 80% و 6/17% و تفاوت بین دو گروه از نظر آماری معنادار است (001/0p<). در گروه ماساژ 2/28% افراد پارگی درجه یک و 8/11% پارگی درجه دو داشتند و هیچ موردی از پارگی درجه سه و چهار مشاهده نشد. در گروه شاهد پارگی درجه یک 7/4% ، پارگی درجه دو 1/7% و پارگی درجه سه 9/5% بوده و پارگی درجه 4 رخ نداد. این اختلاف طبق آزمون 2c معنادار است (001/0p<). میانگین طول مرحله دوم لیبر بر اساس آزمون t-test بین دو گروه ماساژ و شاهد معنادار است (003/0=p). میانگین نمره آپگار دقیقه اول در گروه ماساژ و شاهد به ترتیب 6/0±73/8 ، 76/0±51/8 و میانگین نمره آپگار دقیقه 5 نیز به ترتیب 47/0±78/9 ، 62/0±58/9 بود. این تفاوتها طبق آزمون t-test از نظر آماری معنادار نیست.
نتیجهگیری: با توجه به دادههای این پژوهش به نظر میرسد ماساژ پرینه طی مرحله دوم لیبر راهکار مناسبی جهت کاهش تعداد موارد اپیزیاتومی و شدت پارگی پرینه است که احتمالاً به دلیل افزایش جریان خون، الاستیسیتی و نرمی پرینه در اثر ماساژ میباشد.
محمدعلی مروتیشریفآباد، حیدر ندریان، حسین سلیمانی صالحآبادی، سید سعید مظلومی محمودآباد، محسن عسگرشاهی،
دوره 15، شماره 3 - ( 9-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: آرتریت روماتوئید (RA) نوعی پلیآرتریت التهابی مزمن است که با دورههای التهاب در مفاصل شروع میشود و ممکن است با خستگی، کاهش وزن، اضطراب و افسردگی همراه باشد. این بیماری میتواند منجر به ناتوانی و مرگ و میر شود. عامل مهم در مدیریت موفق بیماری و کاهش ناتوانی، رفتارهای خود مراقبتی صحیح و مناسب میباشد. عوامل مستعدکننده خودمراقبتی مشتمل بر آگاهی، نگرش و خودکارآمدی، یک طبقه از سه طبقه کلی عواملی است که مرحله چهارم الگوی پرسید یعنی تشخیص اکولوژیک و آموزشی را تشکیل میدهد و مقدم بر تغییر رفتار است. مطالعه حاضر با هدف تعیین وضعیت عوامل مستعدکننده خودمراقبتی در بیماران مبتلا به RA و چگونگی ارتباط آن با رفتارهای خودمراقبتی بیماران، در شهر یزد انجام گرفته است. روش بررسی: این مطالعه تحلیلی-مقطعی در مورد 181 نفر از بیماران مبتلا به RA مراجعهکننده به یک مطب پزشک متخصص روماتولوژی در شهر یزد که با استفاده از روش نمونهگیری آسان طی سه ماهه اول سال 1387 انتخاب شدند، انجام گرفت. ابزار جمعآوری اطلاعات پرسشنامهای بود که عوامل مستعدکننده رفتارهای خودمراقبتی در بیماری آرتریت روماتوئید مشتمل بر آگاهی، نگرش و خودکارآمدی را همراه با رفتارهای خودمراقبتی ارزیابی مینمود. دادهها با استفاده از آزمونهای ضریب همبستگی اسپیرمن، منویتنی، کروسکالوالیس و همچنین تحلیل رگرسیون در نرمافزار SPSS v.11.5 تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: آزمودنیها به طور متوسط 3/62% نمره قابل اکتساب عوامل مستعدکننده را به دست آوردند که این میزان برای آگاهی 7/71%، نگرش 9/66% و خودکارآمدی 5/47% بود. همبستگی مثبت و معناداری بین رفتارهای خود مراقبتی و متغیرهای نگرش و خودکارآمدی، مشاهده شد ولی بین رفتارهای خودمراقبتی و آگاهی همبستگی معنادار دیده نشد. عوامل مستعدکننده در مجموع نیز همبستگی مثبت و معناداری با رفتارهای خودمراقبتی نشان داد (01/0p<). عوامل مستعدکننده، 3/39% از تغییرات رفتارهای خودمراقبتی را پیشبینی نمود و از میان این عوامل، خودکارآمدی قویترین پیشبینیکننده (41/0=β) بود.
نتیجهگیری: با توجه به توان بالای عوامل مستعدکننده و به خصوص خودکارآمدی در پیشبینی انجام رفتارهای خودمراقبتی و نیز پایین بودن سطح خودکارآمدی در این بیماران، در برنامهریزیهای آموزشی جهت ارتقای رفتارهای خودمراقبتی آنها باید توجه بیشتری به تقویت عوامل مستعدکننده به خصوص خودکارآمدی بشود.
سودابه مهدیزاده، محمدمهدی سالاری، عباس عبادی، جعفر اصلانی، زینب نادری، نسرین جعفری ورجوشانی،
دوره 16، شماره 2 - ( 4-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: سطح نامناسب سلامت جسمی و روانی مصدومان شیمیایی میتواند افت کیفیت خواب را در آنان به دنبال داشته باشد. مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان تأثیر به کارگیری مدل مراقبت پیگیر بر کیفیت خواب مصدومان شیمیایی مبتلا به برونشیولیت انسدادی انجام گرفته است.
روش بررسی: در یک کارآزمایی بالینی، 62 مصدوم شیمیایی مبتلا به برونشیولیت انسدادی مراجعهکننده به درمانگاه فوق تخصصی ریه بیمارستان بقیهالله الاعظم (عج) تهران در زمستان 1386 به روش در دسترس انتخاب و با تخصیص تصادفی به دو گروه آزمون و شاهد تقسیم شدند و الگوی مراقبت پیگیر به مدت دو ماه در گروه آزمون اجرا شد. کیفیت خواب با استفاده از پرسشنامه کیفیت خواب پیتزبورگ (PSQI) در دو نوبت، قبل و بعد از مداخله اندازه گیری شد. برای تجزیه و تحلیل یافتهها از آمارهای توصیفی و استنباطی (آزمونهای t مستقل و t زوجی) در نرمافزار SPSS v.15 استفاده گردید.
یافتهها: قبل از مداخله بین نمرات کلی کیفیت خواب مصدومان شیمیایی و مقیاسهای آن اختلاف آماری معناداری مشاهده نشد. اما بعد از مداخله بین میانگین نمرات مقیاسهای کیفیت ذهنی خواب، اختلالات خواب، میزان داروی خوابآور مصرفی و همچنین نمره کلی کیفیت خواب دو گروه اختلاف آماری معناداری به وجود آمد که حاکی از بهبود نسبی کیفیت خواب گروه آزمون بود (05/0p<). در حالی که بین میانگین نمرات سایر مقیاسهای پرسشنامه کیفیت خواب در دو گروه تفاوت معناداری پس از مداخله مشاهده نگردید (05/0p>).
نتیجهگیری: به کارگیری مدل مراقبت پیگیر، اثرات مثبتی بر کیفیت خواب مصدومان شیمیایی مبتلا به برونشیولیت انسدادی داشت. لذا به نظر میرسد استفاده از الگوی مراقبت پیگیر در بهبود کیفیت خواب این عزیزان مفید واقع گردد.
شیرین لسان، زهره میرحیدری، گیتی ستوده، فرحناز خواجه نصیری، فریبا کوهدانی،
دوره 16، شماره 3 - ( 10-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: پوکیاستخوان یک اختلال استخوانی متابولیک جدی است. این بیماری یک معضل عمده در وضعیت سلامتی زنان است و کیفیت زندگی آنان را تحتالشعاع قرار میدهد. با توجه به این که سنجش عادات غذایی و رفتارهای مرتبط با پوکی استخوان، جهت تدوین برنامههای ارتقای سلامت ضروری است و از آن جا که معلمان زن الگو و بهترین ارایهکنندگان مطالب آموزشی به دختران در سنین رشد استخوانی میباشند، بررسی حاضر با هدف «تعیین عادات غذایی و رفتارهای مرتبط با پوکیاستخوان در معلمان زن» انجام گرفته است.
روش بررسی: بررسی حاضر یک بررسی مقطعی توصیفی- تحلیلی است. نمونه مورد پژوهش 308 معلم زن شاغل در منطقه 6 آموزش و پرورش تهران بودند که در اسفند ماه 1385 به روش نمونهگیری تصادفی طبقهای انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه بود و تحلیل دادهها، با استفاده آزمونهای t، آنالیز واریانس یک طرفه و توکی در نرمافزار SPSS صورت گرفت.
یافتهها: میانگین و انحراف معیار امتیازات کسب شده از سؤالات عادات غذایی و رفتارهای مرتبط با پوکیاستخوان 2/4±9/14 (از کل امتیاز قابل کسب 24) بود. امتیاز عادات غذایی و رفتارهای مرتبط با پوکیاستخوان، در معلمان زن با آگاهی خوب، سن بالاتر از 50 سال، اشتغال بیش از 25 سال، همچنین معلمانی که از کتاب و جزوات آموزشی به عنوان اولین منبع کسب اطلاعات استفاده میکردند و در معلمان یائسه به طور معناداری بالاتر بود (تمام موارد 03/0=p).
نتیجهگیری: میانگین دریافت کلسیم روزانه معلمان در حد مناسب میباشد ولی 30% آنان دریافت نامناسب کلسیم دارند. همچنین، درصد بالایی از آنان مصرف کرم ضدآفتاب، چای زیاد در روز و عدم فعالیت ورزشی دارند که میتواند آنان را در معرض خطر پوکیاستخوان قرار دهد. بر این اساس طراحی و اجرای برنامههای آموزشی برای معلمان، ارایه کتابچههای آموزشی به آنان، کاهش مصرف چای در مدارس و تخصیص مکان و تسهیلات ورزشی مناسب معلمان در هر مدرسه پیشنهاد می شود.
فاطمه حیدری، عاطفه اکرمی، مژده سرحدی، مجید محمدشاهی،
دوره 17، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: دیسمنوره اولیه یکی از مشکلات رایج دختران و زنان جوان میباشد که بر کیفیت زندگی آنان تأثیر گذاشته و سبب ناتوانی و عدم کارایی در موارد شدید میشود. شواهد موجود نشان میدهد اضافه وزن و چاقی موجب افزایش تولید پروستاگلاندینها و دیسمنوره ناشی از آن میشود. بر این اساس، مطالعه حاضر با هدف تعیین شیوع و شدت دیسمنوره اولیه و ارتباط آن با متغیرهای آنتروپومتریک طراحی و اجرا گردید.
روش بررسی: در مطالعه توصیفی- تحلیلی حاضر 388 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اهواز به روش خوشهای تصادفی در سال 1389 انتخاب شدند. جمعآوری اطلاعات جمعیتشناختی از طریق پرسشنامه صورت گرفت. قد، وزن، BMI، توده و درصد چربی بدن، دور کمر، دور لگن، نسبت دور کمر به دور لگن (WHR) و نسبت دور کمر به قد (WHtR) نیز اندازهگیری شد. برای شناسایی شدت درد از معیار VAS (visual analogue scale) استفاده شد. تجزیه و تحلیل آماری دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS صورت گرفت. آمارههای توصیفی برای متغیرهای کمی به صورت میانگین و انحراف معیار ارایه شد. جهت بررسی ارتباط بین متغیرها از ضریب همبستگی پیرسون استفاده و 05/0>p معنادار تلقی شد.
یافتهها: میانگین سنی افراد 8/1±7/20 سال و میانگین سن منارک 2/1±4/13 سال بود. 65/71% افراد مبتلا به دیسمنوره متوسط یا شدید بودند. شدت درد با توده و درصد چربی بدن، دور کمر به دور لگن و WHtR ارتباط معناداری داشت (05/0p<). اما بین شدت درد با وزن و BMI ارتباط معناداری یافت نشد.
نتیجهگیری: از آن جا که متغیرهای آنتروپومتریک مرتبط با چاقی مرکزی همچون دور کمر به دور لگن و WHtR ارتباط بیشتری با شدت درد دیسمنوره دارند، احتمالاً افزایش ذخایر چربی بدن در ناحیه شکمی پیشگوییکننده مؤثرتری در بروز دیسمنوره میباشد. لزوم تحقیقات بیشتر در این زمینه در مطالعات آتی به چشم میخورد.
رضا صفدری، ماشاءالله ترابی، محمدعلی چراغی، نیلوفر ماسوری، زهرا سادات آزادمنجیر،
دوره 17، شماره 4 - ( 11-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: فناوریهای مبتنی بر وب فرصتهای جدیدی را پیش روی آموزش، پژوهش و توسعه حرفهای پرستاری قرار میدهد. ایستایی و پراکندگی اطلاعات مورد نیاز پرستاران در اینترنت، ممانعت مدیران از استفاده از آن در ساعات کاری و نگرش سنتی به پرستاری به عنوان یک کار فیزیکی و نه هوشمند، موجب بهرهبرداری کم پرستاران از فناوریهای اینترنتی جهت توسعه حرفهای و تبادل دانش میشود. راهاندازی پورتال ملی پرستاری بهترین راهکار برای رفع این مسأله است. پژوهش حاضر با هدف کسب تجارب راهاندازی پورتالهای پرستاری چند کشور و ارایه پیشنهادهایی در این زمینه انجام گرفته است.
روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع توصیفی -تطبیقی میباشد. پس از مطالعه سیستماتیک متون، حداقل ویژگیهای ساختاری و محتوایی پورتالهای پرستاری مشخص گردید و از طریق مشاهده، مکاتبه و تکمیل چک لیست، پورتالهای کشورهای منتخب بررسی شد.
یافتهها: امکان شخصیسازی، پروفایل کاربر، جستجو، نمایش مستقل از پلتفرم، قابلیت SSO ، سازوکارهای امنیتی و امکانات تعاملی، ارایه راهنماهای بالینی، دورههای آموزش مداوم و یادگیری الکترونیک و تسهیل اجرای فرایندهای پرستاری مبتنی بر شواهد از وجوه مشترک پورتالهای پرستاری مورد بررسی میباشد.
نتیجهگیری: ایجاد یک پورتال جامع تخصصی برخوردار از تمامی ویژگیهای مطلوب، با پشتوانه راهبردی توسعه و نگهداشت پورتال و آنالیز نیازهای کاربران تحقق مییابد. همچنین وجود ساختار مشخص و یک پارچه ماهیتهای نظام خدمات پرستاری و بخشهای مرتبط نظام سلامت، شرط اصلی تحقق یک پارچگی خدمات و محتویات ارایه شده توسط پورتال است.
لیلا امیری فراهانی، طوبی حیدری، فرشته نارنجی، محمد اصغری جعفرآبادی، وحیده شیرازی،
دوره 17، شماره 4 - ( 11-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: علل مختلفی در شیوع سندرم پیش از قاعدگی مؤثر است. به نظر میرسد یکی از این عوامل شاخص توده بدنی باشد. با توجه به فقدان پژوهشی در این زمینه در ایران، مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط سندرم پیش از قاعدگی با شاخص توده بدنی طراحی و اجرا شده است.
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع مقطعی تحلیلی است که در مورد 500 دانشجوی ساکن خوابگاه دانشگاه علوم پزشکی اراک که بر اساس آزمون DASS21 (Depression Anxiety Stress Scales 21) به استرس، اضطراب و افسردگی شدید مبتلا نبودند، در سال 1388 انجام گرفته است. نمونهگیری از نوع تصادفی ساده و تا رسیدن به حجم نمونه مورد نظر انجام شد. پرسشنامه جمعیتشناختی، وضعیت قاعدگی، تولیدمثلی و عادات غذایی و فرم مشاهده سنجش شاخص توده بدنی توسط افراد تکمیل گردید. فرم خلاصه شده ارزیابی سندرم پیش از قاعدگی در فاصله 7 روز قبل از خونریزی تا حداکثر 2 روز بعد از شروع خونریزی به مدت یک دوره توسط افراد تکمیل گردید. با استفاده از تحلیل رگرسیون لجیستیک، ارتباط سندرم پیش از قاعدگی با شاخص توده بدنی با تعدیل متغیرهای مداخلهگر در نرمافزار SPSS v.18 بررسی شد. در کلیه آزمونها سطح معناداری 05/0p< در نظر گرفته شد.
یافتهها: توزیع فراوانی افراد مورد مطالعه بر اساس شاخص توده بدنی طبیعی (کمتر از 25)، بالای طبیعی (25 و بیشتر از 25) به ترتیب 8/90% و 2/9% بود. تحلیل آماری نشان داد که شاخص توده بدنی بالای طبیعی نسبت به شاخص توده بدنی طبیعی خطر ابتلا به سندرم پیش از قاعدگی را 43/2 برابر افزایش میدهد (43/2=OR و 33/8- 66/1=CI).
نتیجهگیری: اضافه وزن و چاقی باعث افزایش خطر ابتلا به سندرم پیش از قاعدگی میشود و در میان سایر عوامل خطر وقوع این سندرم، باید اصلاح توده بدنی غیر طبیعی نیز مدنظر قرار گیرد
معصومه ایمانیپور، زهرا حیدری، نعیمه سیدفاطمی، حمید حقانی،
دوره 18، شماره 3 - ( 5-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: بستری شدن بیماران در بخش آی سی یو جراحی قلب باز اغلب با بروز اضطراب در خانواده این بیماران همراه است. براساس مطالعات قبلی بیشترین علت اضطراب خانواده بیماران، کمبود اطلاعات و عدم آشنایی با محیط آی سی یو است. این مطالعه با هدف بررسی اثربخشی حمایت اطلاعاتی مراقبان خانوادگی بیماران تحت جراحی قلب باز بر اضطراب آنان انجام یافته است.
روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی تصادفی دو گروهی، 64 عضو مراقب بیمار در خانواده بیماران تحت عمل جراحی قلب باز به روش نمونهگیری آسان انتخاب و به طور تصادفی در یکی از دو گروه آزمون یا شاهد توزیع شدند. حمایت اطلاعاتی در گروه آزمون به صورت سه روش تور آشناسازی با آی سی یو، جلسات آموزشی حضوری و ارایه کتابچه آموزشی انجام گرفت. در گروه شاهد تنها اطلاعات معمول بیمارستان ارایه گردید. اضطراب عضو مراقب بیمار در خانواده در دو گروه قبل از عمل و روز ترخیص بیمار از آی سی یو با استفاده از پرسشنامه اضطراب آشکار اشپیلبرگر بررسی شد. برای تحلیل دادهها از آزمون تیمستقل و زوج استفاده گردید.
یافتهها: براساس یافتهها دو گروه از نظر مشخصات فردی همگون بودند. میانگین نمره اضطراب گروه شاهد و آزمون قبل از عمل به ترتیب 5/12±9/47 و 5/11±2/49 بود که روز ترخیص از آی سی یو در هر دو گروه به طور معناداری کاهش پیدا کرده بود. البته میزان این کاهش بین دو گروه از نظر آماری تفاوت معنادار نداشت (18/0=p).
نتیجهگیری: هر چند که یافتههای مطالعه حاضر حاکی از اثربخشی معنادار حمایت اطلاعاتی از مراقبان خانوادگی بیماران تحت عمل جراحی قلب باز بر اضطراب آنان نبود، ولی با توجه به محدودیتهای این مطالعه بررسی بیشتر این موضوع با رفع محدودیتها توصیه میشود.
مجید محمدشاهی، مهرنوش ذاکرزاده، سمیرا هاشمی، فاطمه حیدری،
دوره 19، شماره 1 - ( 4-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: اطلاعات موجود در زمینه ارتباط الگوی غذایی مادر و شاخصهای تنسنجی نوزاد بسیار محدود میباشد. بنابراین مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط الگوهای غذایی مادر در بارداری و شاخصهای تنسنجی هنگام تولد نوزاد انجام یافته است .
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی، 94 زن باردار (هفته 40-37) مراجعهکننده به بیمارستان رازی اهواز در پاییز و زمستان سال 1390 به روش آسان انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. اطلاعات تنسنجی با استفاده از پرسشنامه فردی و اطلاعات غذایی با استفاده از پرسشنامه بسامد خوراک جمعآوری شد. جهت شناسایی الگوهای غذایی از تحلیل عاملی استفاده شد. تحلیل آماری در نرمافزار SPSS انجام یافت .
یافتهها : در این تحقیق، 3 الگوی غذایی غالب شناسایی شد: الگوی غذایی «سالم»، «سنتی» و «غربی». ارتباط الگوهای غذایی و شاخصهای تنسنجی هنگام تولد نوزاد پس از تعدیل متغیرهای مخدوشگر (سن، فعالیت، انرژی دریافتی، میزان وزنگیری در طی بارداری و جنس نوزاد) در 3 مدل ارایه گردید. الگوی غذایی سالم ارتباط مثبت معناداری با قد، دور سر و وزن تولد نوزاد در هر 3 مدل داشت (05/0 p < ). الگوی غذایی غربی در مدل 1و2 ارتباط منفی معناداری با دور سر نوزاد و در مدل 1 با وزن تولد داشت (05/0 p < ). الگوی غذایی سنتی و شاخصهای تنسنجی هنگام تولد نوزاد در هیچ یک از مدلها ارتباط معناداری نشان نداد.
نتیجهگیری: مطالعه حاضر وجود ارتباط معنادار بین الگوهای غذایی مادر و شاخصهای تنسنجی هنگام تولد نوزاد را نشان داد. برای تأیید این یافته، انجام مطالعات آیندهنگر پیشنهاد میشود .
عباس حیدری، عبدالقادر عصاررودی،
دوره 20، شماره 3 - ( 8-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: گزارش واضح و مناسب، امکان نقد، ترکیب و کاربرد یافتههای مطالعات را تسهیل میکند. بیانیه STROBE یکی از تازهترین پیشرفتها، برای بهبود گزارش مطالعات مشاهدهای است. این پژوهش به بررسی کیفیت گزارش مطالعات کوهورت پرستاری و مامایی چاپ شده در مجلات معتبر داخل کشور براساس بیانیه STROBE میپردازد .
روش بررسی: در این پژوهش مقطعی- تحلیلی، مقالات مجلاتی که در پایگاههای اطلاعاتی Iranmedex ، Irandoc ، Magiran ، SID و Google Schoolar نمایه میشوند، با استفاده از کلید واژگان کوهورت، همگروهی و همگروهی مورد جستجو قرار گرفتند. از 1951 مقاله یافت شده، پس از حذف موارد تکراری و غیرمرتبط، تعداد 241 مقاله و پس از اعمال معیارهای: چاپ مقاله پس از انتشار بیانیه، کوهورت بودن مطالعه و پرستار یا ماما بودن نویسنده اول یا نویسنده مسؤول، تعداد 33 مقاله باقی ماند که توسط ابزار توسعه یافته STROBE ، مورد بررسی قرار گرفت. دادهها با استفاده از آزمونهای کروسکالوالیس، منویتنی و ضریب همبستگی اسپیرمن در نرمافزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفت .
یافتهها : 5/48% مقالات کوهورت، آیندهنگر و بقیه تاریخی بودند. میزان انطباق کلی با بیانیه، 56% بود. آیتمهای قسمت عنوان، چکیده و مقدمه کیفیت مناسبتر و آیتمهای مرتبط با موارد ناقص جمعآوری شده، پیگیری ناقص و توصیف تحلیل حساسیت کیفیت پایینتری داشتند. سالهای مورد بررسی، تخصص نویسنده، نوع مطالعه کوهورت و طول مدت داوری تأثیری بر کیفیت گزارش مقالات نداشتند .
نتیجهگیری: کیفیت گزارش مقالات کوهورت پرستاری و مامایی در محدوده متوسط محاسبه شد. گزارش ارکان اساسی مطالعات کوهورت که در بیانیه STROBE به آن اشاره شده، توصیه میشود .
حشمتاله حیدری، عزیز کامران، ناصر نوینمهر،
دوره 20، شماره 4 - ( 11-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از وظایف اصلی پرستاران دارو دادن است. با توجه به این که خطاهای دارویی به عنوان شایعترین خطاهای پزشکی قابل پیشگیری و تهدیدکننده حیات بیمار شناخته شدهاند، جهت ریشهیابی آنها، این پژوهش با هدف تبیین درک پرستاران از علل خطاهای دارویی انجام یافته است .
روش بررسی: این مطالعه با روش تحقیق کیفی و با رویکرد تحلیل محتوا در سال 1391 در بخشهای ویژه بیمارستان شهدای عشایر خرمآباد انجام یافته است. جهت گردآوری اطلاعات به روش نمونهگیری هدفمند 17 پرستار انتخاب و با آنان مصاحبه نیمه ساختارمند به عمل آمد. مصاحبهها ضبط، دستنویس و با روش Lundman و Graneheim مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. جهت اطمینان از صحت و پایایی دادهها از معیارهای Linclon و Gouba استفاده شد .
یافتهها : اطلاعات در چهار طبقه اصلی و شش زیرطبقه شامل: عوامل مدیریتی (با زیرطبقات ناکارآمدی در جذب نیرو، شرایط نامطلوب فیزیکی و حجم کاری بالا)، ناکارآمدی در حرفهای شدن (با زیرطبقات عدم تعهد پرستار، نقصان دانش و ناکارآمدی در ارتباط بین حرفهای)، نارسایی در فرایند تجویز دارو توسط پزشکان و نقص در تولید و بستهبندی داروها توسط شرکتهای دارویی قرار گرفت .
نتیجهگیری: تربیت و جذب نیروی پرستاری متعهد و حرفهای، در امر مراقبت از بیمار، الکترونیکی کردن پروندههای پزشکی، همت شرکتهای داروساز در بستهبندی مناسب داروها و مدیریت کارآمد میتواند در کاهش خطاهای دارویی مؤثر باشد .
مریم حیدری، صدیقه فیاضی، حمید برسی، خدیجه مرادبیگی، ندا اکبری نساجی،
دوره 20، شماره 4 - ( 11-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: در بیماران مبتلا به بیماری مزمن انسدادی ریه تشدید وضعیت، یک چهره برجسته از سیر طبیعی بیماری است و علیرغم وجود درمانها، بیماران همچنان با تجربه تنگینفس زندگی میکنند. به منظور ارتقای سطح سلامت آنان، علاوه بر درمانهای دارویی، مداخلاتی از جمله برنامه خودمدیریتی وجود دارد. لذا این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی یک برنامه خودمدیریتی بر شدت خستگی و تنگینفس بیماران مبتلا به بیماری مزمن انسدادی ریه انجام یافته است .
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی در مورد 50 بیمار مبتلا به COPD مراجعهکننده به کلینیک آپادانا در شهر اهواز در سال 1392 انجام یافت. بیماران برحسب روز مراجعه (فرد یا زوج) به دو گروه مداخله و شاهد تقسیم شدند. گروه مداخله تحت اجرای برنامه خودمدیریتی براساس روش 5A قرار گرفتند و گروه کنترل برنامهای دریافت نکردند. تمامی بیماران در ابتدا و پایان 3 ماه از طریق مقیاس شدت خستگی FSS و مقیاس تنگینفس بورگ بررسی شدند. از آزمون کایاسکوئر و تیزوجی در نرمافزار SPSS جهت آنالیز دادهها استفاده شد .
یافتهها : از نظر میانگین شدت خستگی، در ابتدای مطالعه اختلاف معناداری بین گروهها دیده نشد. اما در پایان 3 ماه اختلاف معناداری بین دو گروه وجود داشت (004 / 0= p ). همچنین، کاهش آماری معناداری در میزان تنگینفس بیماران گروه مداخله نسبت به گروه شاهد در پایان 3 ماه دیده شد (۰/۰۰۱ p< ) .
نتیجهگیری: با توجه به اثربخشی برنامه خودمدیریتی مبتنی بر مدل 5A بر کاهش شدت خستگی و تنگینفس بیماران مبتلا به بیماری مزمن انسدادی ریه، میتوان از آن به عنوان روشی بهینه بهره برد و ضمن کاهش هزینه مراجعات مکرر به مراکز درمانی، مشکلات عمده ناشی از بیماری را نیز در این بیماران کاهش داد
فروزان آتش زاده شوریده، منصوره زاغری تفرشی، نسترن حیدری خیاط، آرزو شیخ میلانی، حمیدرضا گیلاسی، مهدیه صابری،
دوره 21، شماره 3 - ( 9-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: داشتن دیدگاه مراقبتی در خور، از ضروریات مراقبتهای پرستاری با کیفیت است که باید در طی برنامههای آموزش پرستاری تأمین گردد. مطالعه حاضر با هدف مقایسه دیدگاه دانشجویان کارشناسی پرستاری ترم 1، 5 و 8 در مورد اهمیت رفتارهای مراقبتی طی تحصیل دوره آموزش پرستاری انجام یافته است.
روش بررسی: مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی- تحلیلی است. در این پژوهش سه گروه 40 نفری به روش تصادفی (ترم یک، پنج و هشت) از دانشجویان پرستاری دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تهران در سال 1393 انتخاب شدند. جهت گردآوری دادهها از «سیاهه رفتارهای مراقبتی» استفاده شد که به شکل خودگزارشی توسط دانشجویان تکمیل شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آزمونهای آماری توصیفی واستنباطی (سطح معناداری ۰۵/0p<) در نرمافزار SPSS v.20 انجام یافت.
یافتهها: میانگین نمرات براساس سیاهه رفتارهای مراقبتی در گروهها به ترتیب در ترم یک: 2/148، ترم پنج: 6/123، ترم هشت: 05/122 بود و آزمون آنالیز واریانس اختلاف آماری معناداری بین سه گروه نشان داد (001/۰p<). همچنین نمرات دیدگاه دانشجویان در مورد اهمیت رفتارهای مراقبتی در همه حیطههای ابزار شامل احترام قایل شدن برای دیگری (001/۰p<)، اطمینان از حضور انسانی (001/p<)، ارتباط و گرایش مثبت (001/۰p<)، دانش و مهارت حرفهای (04/۰=p)، توجه به تجارب دیگری (001/۰p<) متفاوت بود. با توجه به همگن نبودن گروهها از نظر متغیرهای سن و جنس، برای حذف اثر آنها بر متغیر اصلی از آزمون آنالیز کوواریانس استفاده و با کنترل نقش مخدوشکنندگی سن و جنس همچنان تفاوت معنادار بود (001/۰p<).
نتیجهگیری: دیدگاه مراقبتی دانشجویان سالهای بالاتر نه تنها بهتر از سالهای پایینتر نبوده، بلکه نسبت به آنها کمتر هم بوده است. با توجه به این که داشتن دیدگاه مراقبتی از ضروریات مراقبت پرستاری با کیفیت است که باید در طی برنامههای آموزش پرستاری تأمین گردد و با توجه به کمرنگ شدن بعد عاطفی مراقبت، لزوم تأکید بیشتر مربیان و پرستاران بالینی و استفاده از منتورها در بالین توصیه میشود تا بعد عاطفی مراقبت را در عمل و عینیتر به دانشجویان پرستاری نشان دهند.
مریم حیدری، سارا سروندیان، خدیجه مرادبیگی، ندا اکبری نساجی، مونا وفاییزاده،
دوره 23، شماره 1 - ( بهار 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: در کنار درمانهای دارویی، آموزش مراقبت از خود در بیماران نارسایی قلبی ضروری است. هدف از مطالعه حاضر مقایسه تأثیر آموزش همراه با پیگیری تلفنی از مراقبان خانوادگی با آموزش بدون پیگیری بر رفتارهای خودمراقبتی و وضعیت بالینی بیماران مبتلا به نارسایی قلبی است.
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی (IRCT2016080829184N2)، در مورد 66 بیمار مبتلا به نارسایی قلبی مراجعهکننده به درمانگاه بیمارستان طالقانی آبادان در سال 95-1394 انجام یافته است. بیماران به روش تخصیص تصادفی به 3 گروه: شاهد، مداخله 1 و مداخله 2 تقسیم شدند. گروه شاهد، مداخلهای دریافت نکردند، در گروه مداخله 1 بیماران و مراقبان، آموزش حضوری و گروه مداخله 2 علاوه بر آموزش حضوری، مراقبان پیگیری تلفنی مستمر دریافت کردند. در ابتدای مطالعه و انتهای 3 ماه رفتار خودمراقبتی، شدت خستگی و تحمل فعالیت بیماران از طریق پرسشنامه رفتار خودمراقبتی، مقیاس سنجش خستگی و آزمون 6 دقیقه پیادهروی بررسی شد. از آمار توصیفی و آزمونهای کایاسکوئر، تیزوج، تحلیل واریانس، کووایانس و آزمون تعقیبی شفه در نرمافزار SPSS نسخه 18 جهت تحلیل دادهها استفاده شد.
یافتهها: ابتدای مطالعه 3 گروه از نظر متغیرهای جمعیتشناختی و 3 متغیر پاسخ همگن بودند. در پس آزمون بین گروه مداخله 2 با گروه شاهد و گروه مداخله 1 از نظر میانگین رفتار خودمراقبتی (001/0>p) و میانگین نمره خستگی بیماران (004/0>p)، تفاوت معنادار وجود داشت. اما، در میانگین تحمل فعالیت بیماران بین سه گروه اختلاف آماری معناداری مشاهده نشد.
نتیجهگیری: پیگیری تلفنی پرستار از مراقبان بیماران نارسایی قلبی میتواند منجر به ارتقای رفتار خودمراقبتی و کاهش خستگی بیماران گردد.