8 نتیجه برای دهقان نیری
زهره پارسا یکتا، معصومه ذاکری مقدم، محمود محمودی، ناهید دهقان نیری،
دوره 5، شماره 3 - ( 9-1378 )
چکیده
ناهید دهقان نیری، علی اکبر نظری، مهوش صلصالی، فضلالله احمدی،
دوره 12، شماره 3 - ( 4-1385 )
چکیده
زمینه و هدف:پرستاران نقش اساسی در تداوم مراقبت و ارتقای سلامت دارند و بهرهوری کل سازمان را تحت تأثیر قرار میدهند. اما آنها اذعان دارند که به لحاظ موانع گوناگون بهرهوری کافی ندارند و بدین جهت کیفیت مراقبت در سطح پایینی نگاه داشته شده است. از این رو هدف این تحقیق بررسی دیدگاه پرستاران در باره نقش نیروی انسانی در بهرهوری است.
روش بررسی: این مطالعه به روش کیفی و رویکرد گراندد تئوری (تئوری زمینهای) انجام شد. جهت جمعآوری اطلاعات غنی از مصاحبههای باز با راهنمای مصاحبه، مشاهده و جمع آوری روایات استفاده شد. مطالعه با نمونهگیری هدفمند شروع و در طی تکامل طبقات، با نمونهگیری نظری ادامه یافت. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روش تحلیل مقایسهای به شیوه استراوس و کوربین استفاده شد.
یافتهها: مقوله: «منابع انسانی» به عنوان متغیر مرکزی و اصلی (طبقه محوری) ظهور یافت. مواردی چون محاسبه تعداد نیرو به طور سیستمی، گزینش صحیح و رعایت ضوابط در آن، تأمین نیروی کافی از ردههای مختلف پرستاری، پذیرش بیمار با هماهنگی پرستار مسؤول بخش و روابط مطلوب انسانی از مفاهیم فرعی این طبقه هستند.
نتیجهگیری: همانطور که شرکتکنندگان اذعان داشتند منابع انسانی مناسب میتواند بهرهوری پرستاران را افزایش داده و به افزایش کیفیت مراقبت که مأموریت اصلی نظام سلامت است کمک کند.
مریم اسماعیلی، ناهید دهقان نیری، زیبا برزآبادی فراهانی، مهوش صلصالی،
دوره 23، شماره 3 - ( پاییز 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: اگرچه تعداد اهداکنندگان کلیه در کشور رو به افزایش است، با این حال، تعداد اندکی از خویشاوندان تصمیم به اهدا میگیرند. تصمیمگیری برای اهدا کلیه به خویشاوند با چالشهای فراوانی رو به رو است ضمن آن که چگونگی و نحوه این تصمیم هنوز در هالهای از ابهام قرار دارد. هدف از این مطالعه تبیین چگونگی تصمیمگیری برای اهدای کلیه به خویشاند است.
روش بررسی: این مطالعه کیفی در سال 1394 انجام یافته و درآن از رویکرد تحلیل درونمایه به منظور جمعآوری و تحلیل دادهها استفاده شده است. در این مطالعه 16 اهداکننده خویشاوند با معرفی از مراکز پیوند کلیه بیمارستانهای آموزشی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران (امام خمینی، شریعتی، سینا) به روش نمونهگیری هدفمند شرکت کردند. 16 مصاحبه عمیق نیمه ساختاری به صورت فردی و چهره به چهره انجام گرفت. تحلیل دادهها به روش تحلیل درونمایه Clark و Braun 2006 انجام یافت.
یافتهها: تحلیل دادهها منجر به شناسایی دو درونمایه راسخ بودن در تصمیم و ژرفنگری در تصمیم گردید که درونمایه اول دارای سه درونمایه فرعی اهدا با خواست قلبی، ثبات در تصمیم، اختیار در تصمیم و درونمایه دوم دارای دو درونمایه فرعی تزلزل در تصمیم و چانهزنی در تصمیم بود.
نتیجهگیری: تصمیمگیری برای اهدا کلیه به خویشاوند با چالشهای مختلفی روبهروست که تحت تأثیر زمینه خانوادگی اهداکنندگان، نقش حمایتی افراد خانواده و رابطه خویشاوندی و احساس عشق و علاقه به خویشاوند است. دادن آگاهی به اهداکنندگان جهت رفع ابهامات و سؤالات ذهنی آنان میتواند نقش مهمی در توسعه فرهنگ اهدای کلیه به خویشاوند داشته باشد.
مریم آقابراری، ناهید دهقان نیری، عباس وروانی فراهانی،
دوره 24، شماره 4 - ( 10-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: نگرانی از محدودیت امکانات و منابع بهخصوص در بخشهای مراقبت ویژه، موضوعاتی تحت عنوان بیهودگی پزشکی، درمان بیهوده و مراقبت بیهوده را مطرح نموده است. با توجه به عدم توافق در تعریف مفهوم مراقبت بیهوده پژوهش حاضر با هدف تبیین مفهوم مراقبت بیهوده، به ویژه از نظر واضحسازی آن با مفهوم بینتیجهگی درمان انجام یافته است.
روش بررسی: این پژوهش، یک مطالعه کیفی است که با استفاده از رویکرد تحلیل محتوای قراردادی انجام یافته است. در این مطالعه 22 پرستار، 8 پزشک متخصص، 4 متخصص اخلاق پزشکی، و 1 متخصص شرع، به صورت هدفمند و با درنظر گرفتن حداکثر تنوع، انتخاب و به شرکت در مطالعه دعوت شدند. دادهها از طریق مصاحبههای انفرادی، عمیق و نیمهساختار یافته جمعآوری و تحلیل شد.
یافتهها: درونمایه اصلی حاصل از تحلیل دادهها، «بیهودهپذیر نبودن ماهیت مراقبت: مراقبت عین هدف»، بود. این درونمایه دارای چهار طبقه اصلی به شرح زیر است: 1. مراقبت، خدمتی غیرقابل حذف؛ 2. مراقبت، فرآیندی پویا متمرکز بر وجود انسان؛ 3. مراقبت، فرآیندی مقدس و ضروری در اسلام؛ 4. لزوم افتراقگذاری بین درمان و مراقبت: بینتیجهگی درمان به جای بیهودگی مراقبت.
نتیجهگیری: اگرچه ممکن است در برخی موارد و برحسب شرایط، مداخلات درمانی برای بیماری، بینتیجه درنظر گرفته شود؛ اما مراقبت هرگز بیهوده نیست. براساس یافتههای این مطالعه، کاربرد واژه مراقبت بیهوده در بیان مفهوم بیهودگی پزشکی به ویژه در بعد درمان، میتواند ماهیت اصلی مراقبت را مخدوش نموده و مورد تردید قرار دهد؛ از این رو میبایست از واژه درمان بینتیجه بهجای مراقبت بیهوده استفاده شود.
معصومه ادیب، مریم اسماعیلی، معصومه ذاکریمقدم، ناهید دهقان نیری،
دوره 27، شماره 2 - ( 4-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: با افزایش پدیده سوء رفتار با سالمند در جوامع امروزی، درک عوامل تسهیلگر و بازدارنده مربوط به سوء رفتار ضروری به نظر میرسد. این مطالعه با هدف تبیین تسهیلگرهای سوء رفتار با سالمندان در جامعه ایرانی انجام یافته است.
روش بررسی: این مطالعه یک مطالعه کیفی است که در آن از رویکرد تحلیل درونمایهای به منظور جمعآوری و تحلیل دادهها در جهت تبیین درک سالمندان از تسهیلگرهای سوء رفتار انجام گرفته است. در این مطالعه 20 سالمند ساکن جامعه به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. روش جمعآوری اطلاعات با استفاده از مصاحبههای عمیق نیمه ساختاری به صورت فردی و چهره به چهره انجام یافته است. در این مطالعه از رویکرد تحلیل درونمایهای Braun و Clark جهت آنالیز دادهها استفاده شده است.
یافتهها: نتایج حاصل از تحلیل دادهها منجر به شناسایی 3 درونمایه الگوپذیری، تخلیه ناکامیها و زمینه خانوادگی فرهنگی اجتماعی گردید. درونمایه سوم دارای سه زیر درونمایه شکاف نسلی، شیوه فرزند پروری و بیتفاوتی جامعه بود.
نتیجهگیری: سوء رفتار نتیجه ترکیبی از علل و عوامل است. تجربیات سالمندان حاکی از این است که سوء رفتار فراتر از یک موضوع خصوصی است و ریشه در رویههای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی دارد. در حال حاضر عدم پذیرش یکدیگر و بیتوجهی به انتظارات طرف مقابل است که زمینهساز بسیاری از تضادها و سوء رفتار در سطح خانواده و جامعه میشود.
ناهید دهقان نیری، مریم کشه فراهانی، فاطمه حاجی بابایی، محمود شیخ فتحالهی، مجتبی سنمار،
دوره 27، شماره 3 - ( 7-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: ایمنی بیمار به طور اعم و خطاهای دارویی به طور اخص، از شاخصهای مهم کیفیت مراقبت در بیمارستانها هستند. مدیریت خطر، رویکردی مهم و اصلی برای پیشگیری حوادث ناشی از خطاهای دارویی است. مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی برنامه مدیریت خطر بر میزان خطاهای دارویی پرستاران بخشهای مراقبت ویژه انجام گرفته است.
روش بررسی: پژوهش حاضر، یک مطالعه کارآزمایی غیرتصادفی از نوع پیشآزمون، پسآزمون با یک گـروه کنتـرل است که در سال 1399 در دو بیمارستان تهران انجام گرفته است. یکی از بیمارستانها بهطور تصادفی، گروه آزمون و دیگری گروه کنترل در نظر گرفته شد. بعد از اعمال معیارهای ورود و خروج، 150 پرستار در این دو بیمارستان (هر گروه 75 پرستار) به روش در دسترس انتخاب شدند. برای گروه آزمون، برنامه مدیریت خطر اجرا شد. ابزارهای جمعآوری دادهها شامل، پرسشنامه جمعیتشناختی و شغلی پرستاران، پرسشنامه خودگزارشی خطای دارویی 14 عبارتی ویکفیلد و چک لیست مشاهدهای کیفیت دارو درمانی پرستاران بود. دادهها در مرحله قبل و بعد از مداخله جمعآوری و با نرمافزار SPSS نسخه 16 و آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: براساس نتایج آماری آزمون تیمستقل در اطلاعات جمعیتشناختی و شغلی، همچنین میزان خطاهای دارویی قبل از مطالعه، هر دو گروه یکسان بودند (05/0<p). پس از انجام مداخله، تفاوت میزان خطاهای دارویی در دو گروه به لحاظ آماری معنادار بود (005/0>p) که نشاندهنده کاهش خطای دارویی برای پرستاران گروه مداخله نسبت به گروه کنترل است. همچنین نتایج نشان داد که میزان خطای دارویی مشاهده شده در پرستاران بهطور معناداری بیش از خطای گزارش شده توسط آنها است (001/0>p).
نتیجهگیری: نتایج حاکی از مؤثر بودن اجرای برنامه مدیریت خطر بر کاهش خطاهای دارویی پرستاران است. اجرای برنامه مدیریت خطر به عنوان راهکاری برای ارتقای دارو درمانی ایمن به پرستاران و دستیابی به مراقبتهای پرستاری ایمن و مطلوب، توصیه میشود.
سولماز واحدی، ناهید دهقان نیری، فاطمه حاجی بابایی، عباس رحیمی فروشانی،
دوره 29، شماره 2 - ( 4-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: حضورگرایی و بهرهوری از مقولههای مهم منابع انسانی هستند. حضورگرایی مسألهای چالش برانگیز و عبارت از حضور کارکنان در محل کار هنگام بیماری است. در خدمات پرستاری هدف از بهرهوری، دستیابی به سطحی از مراقبت پرستاری است که مناسب و مقرون به صرفه باشد. با توجه به اهمیت حضورگرایی و بهرهوری این مطالعه با هدف «تعیین ارتباط حضورگرایی فیزیکی پرستاران با بهرهوری آنان در بخشهای ویژه بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران» انجام گرفته است.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی تحلیلی در سالهای 1400-1399 انجام یافته است. 305 نفر از پرستاران بخشهای ویژه بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران به روش نمونهگیری طبقهبندی تصادفی وارد مطالعه شدند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه جمعیتشناختی، پرسشنامه 6 آیتمی مقیاس حضورگرایی استنفورد و پرسشنامه سنجش بهرهوری بود. دادهها در نرمافزار SPSS نسخه 16 و با استفاده از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار تحلیلی (ضریب همبستگی پیرسون، اسپیرمن، تستهای تی و آنوا و معادله رگرسیون) تحلیل شد.
یافتهها: حضورگرایی پرستاران در حد متوسط (میانگین انحراف معیار 7/4±15/19) و سطح بهرهوری پرستاران نیز متوسط (میانگین انحراف معیار 19/10±4/47) به دست آمد. بین دو متغیر بهرهوری و حضورگرایی (با ضریب همبستگی 345/0-=r) رابطه معکوس معنادار به دست آمد. بین متغیرهای جمعیتشناختی تنها سن، سابقه کار در بخش ویژه، بیمارستان و بخش کنونی با بهرهوری پرستاران ارتباط معکوس معناداری داشته است (001/0p<). در معادله رگرسیونی نیز با ورود متغیرهای جمعیتشناختی و دو متغیر اصلی پژوهش، سهم این ارتباط معنادار بود.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج، حضورگرایی پرستاران باعث کاهش بهرهوری و تحمیل هزینههای غیرمستقیم زیادی به سازمان میشود. با توجه به شیوع حضورگرایی بین پرستاران و پیامدهای آن، پیشنهاد میشود با تنظیم سیاستهای سازمانی و مدیریت برای کاهش حضورگرایی اقداماتی صورت گیرد و با اصلاح قوانین و مقررات اداری شرایط برای مرخصی استعلاجی در زمان بیماری یا ناخوشی برای کارکنان فراهم شود.
مهدی شفیعی ثابت، فاطمه بهرامنژاد، ناهید دهقان نیری،
دوره 29، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده
طبق گزارش جهانی، 47 میلیون نفر با زوال عقل زندگی میکنند و با توجه به پیری جمعیت، پیشبینی میشود شیوع آن تا سال 2050 سه برابر شود. در آینده، انتظار میرود که ایران با رشد انفجاری در تعداد افراد مسن مواجه شود. شیوع کنونی زوال عقل در ایران در بین افراد بالای 60 سال 9/7% است. لذا این گروه جمعیت قابل توجهی را به خود اختصاص می دهند که تحقیق درباره آنها را می طلبد (1).
بهترین درک و تبیین تجربیات انسانها از منابع دست اول، یعنی افرادی که آن پدیده را تجربه میکنند، حاصل می شود. از این رو، منابع معتبر تحقیقاتی تأکید زیادی بر ورود افرادی دارند که باید صدای آنها شنیده شود (2). از آن جا که تحقیقات کیفی ماهیتی مشارکتی، فراگیر و ساختاری انعطافپذیر داشته و ظرفیت کشف مسایل پیچیده، مانند نگرشهای مختلط یا مبهم را دارند (2)، میتوانند تجربیات معنادار و ارزشهای زندگی افراد دچار اختلال شناختی را که در مطالعات کمی گزارش نمیشود، به تصویر بکشند (3).
در طی تاریخ، افراد مبتلا به اختلال شناختی از مشارکت در تحقیقات سلامت و اجتماعی کنار گذاشته شده اند و تاکنون صدای این افراد به اندازه کافی در این نوع تحقیقات ارایه نشده است (2و4) و صرفاً از طریق نمایندگان حقوقی و یا مراقبانشان شنیده شده است که با محدودیتهایی همراه بوده است؛ از جمله نارسایی در پیشبینی دقیق تصمیم بیمار برای ارایه اطلاعات و نحوه و میزان آن و سنگینی مسؤولیت تصمیم گیری برای آنها (5). ضمن آن که حذف این افراد از فرآیند تحقیق می تواند به پایین آوردن فرد در حد شیء (Objectification) و کلیشه سازی منفی در مورد افراد مبتلا به اختلال شناختی بیانجامد و به نابرابریهای قدرت دامن زند (2). لذا توسعه راهبردهایی برای اطمینان از مشارکت ایمن این افراد در تحقیقات برای ارتقای دانش در زمینههای سیاستگذاری و اقدامات ارتقای سلامت و بهزیستی، حیاتی است (6).