جستجو در مقالات منتشر شده


10 نتیجه برای ذاکری‌مقدم

سیده فاطمه جلالی‌نیا، معصومه ذاکری‌مقدم، انوشیروان کاظم‌نژاد،
دوره 12، شماره 1 - ( 2-1385 )
چکیده

زمینه و هدف:چگونگی به‌کارگیری احتیاط‌های استاندارد و رعایت اصول تزریق ایمن توسط پرستاران دارای اهمیت می‌باشد. این بررسی به منظور تعیین سطح به‌کارگیری روش‌های تزریق ایمن توسط پرستاران انجام شده است.
روش بررسی: این بررسی یک مطالعه توصیفی است. جمعیت مورد مطالعه گروه پرستاران شاغل در بخش‌های اورژانس بیمارستان‌های دانشگاه علوم پزشکی تهران به تعداد 85 نفر بودند. از روش تمام شماری برای انتخاب نمونه‌ها استفاده گردید. ابزار گردآوری داده‌ها شامل یک برگه مصاحبه و سه برگه مشاهده بود و از آزمون‌های آماری t و ضریب همبستگی پیرسون و نرم‌افزار SPSS برای تجزیه و تحلیل داده‌ها استفاده شده است.
یافته‌ها: نتایج نشانگر آنست که بیشترین درصد (6/70%) واحدهای مورد مطالعه مؤنث، اکثریت (60%) در گروه سنی 30- 23، 6/97% دارای مدرک تحصیلی لیسانس، 3/55% دارای سابقه کار بالینی زیر 5 سال و همچنین 80% دارای سابقه کار کمتر از 5 سال در بخش اورژانس بوده‌اند. 3/75% دوره بازآموزی کنترل عفونت را نگذرانده و 4/82% دارای نوبت کاری «در گردش» بودند. بیشترین درصد واحدهای مورد بررسی در نحوه به‌کارگیری روش‌های تزریق ایمن در حین آماده‌سازی، در حین تزریق و پس از تزریق به ترتیب 4/49%، 8/51% و 3/55% در وضعیت مطلوب قرار داشتند. همچنین بین امتیازات به دست آمده از نحوه به‌کارگیری روش‌های تزریق در حین تزریق با جنس (002/0 =p) و بین به‌کارگیری روش‌های تزریق ایمن حین آماده‌سازی و حین تزریق و حین آماده‌سازی و پس از تزریق (به ترتیب 001/0>p‌، 001/0=p) همبستگی معناداری وجود دارد.
نتیجه‌گیری: در مجموع نحوه به‌کارگیری روش‌های تزریق ایمن توسط واحدهای مورد مطالعه تا 50% نمونه‌ها مطلوب بود اما از آنجایی که تقریباً نیمی از نمونه‌های مورد بررسی دارای عملکرد نسبتاً مطلوب و نامطلوب بوده‌اند انتظار می‌رود 100% پرستارانی که در امر تزریق دخالت دارند، روش‌های تزریق ایمن را به کار گیرند


معصومه ذاکری‌مقدم، مرضیه شبان، انوشیروان کاظم‌نژاد، لیلا قدیانی،
دوره 12، شماره 2 - ( 3-1385 )
چکیده

زمینه و هدف:شناسایی عوامل مؤثر بر خواب بیماران یکی از مسؤولیت‌های پرستاران است به همین دلیل این مطالعه برای تعیین و مقایسه عوامل مؤثر بر خواب از دیدگاه پرستاران و بیماران انجام شده است.
روش بررسی: این یک مطالعه توصیفی از نوع مقایسه‌ای به منظور مقایسه دیدگاه 50 بیمار و 50 پرستار شاغل در بخش‌های مراقبت ویژه قلبی در مورد عوامل مؤثر بر خواب، به صورت نمونه‌گیری مبتنی بر هدف در بیمارستان‌های دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شده است. ابزار جمع‌آوری اطلاعات، پرسشنامه یکسان برای هر دو گروه و شامل اطلاعات فردی و 56 سؤال چهار گزینه‌ای (اصلاً، کم، متوسط، زیاد) مربوط به عوامل مؤثر بر خواب بیماران و یک سؤال آزاد (بیان عوامل دیگری غیر از عوامل ذکر شده در خواب) تهیه و با استفاده از روش‌های آماری توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل داده‌ها صورت گرفت.
یافته‌ها: در حیطه عوامل محیطی از دیدگاه پرستاران روشن بودن چراغ، درد، نگرانی بیمار به دلیل از دست دادن شغل، ترس از سرانجام بیماری، اتصال به سیستم‌های مانیتورینگ، و از دیدگاه بیماران صدای زنگ تلفن، درد، ترس از سرانجام بیماری، اتصال به سیستم‌های مانیتورینگ از عوامل مؤثر بر خواب بوده است. بین دو دیدگاه در زمینه عوامل فوق تفاوت معنادار آماری وجود داشت (000/0=p). همچنین از دیدگاه بیشتر پرستاران گوش کردن به موسیقی و از دیدگاه بیشتر بیماران صحبت کردن با دیگران از عوامل مؤثر بر خواب بود.
نتیجه‌گیری: نزدیک کردن دیدگاه بیماران و پرستاران در مورد عوامل مؤثر بر خواب از نظر فراهم کردن شرایط بهتر خوابیدن مؤثر است. نتایج نشان داد دیدگاه پرستاران و بیماران بستری در بخش‌های CCU در مورد عوامل مؤثر بر خواب در حیطه عوامل محیطی (نور و صدا و ...)، عوامل فردی (جسمی و روانی) و عوامل مراقبتی (اتصال به مانیتور و بیدار کردن بیمار جهت مراقبت‌های معمول) متفاوت است در حالی که در حیطه عادات قبل از خواب این دو دیدگاه پرستاران و بیماران با هم یکسان بودند.


معصومه ذاکری‌مقدم، مرضیه شبان، انوشیروان کاظم‌نژاد، خدیجه توسلی،
دوره 12، شماره 3 - ( 4-1385 )
چکیده

زمینه و هدف:خستگی یکی از علایم شایع و زودرس در بیماران مبتلا به بیماری مزمن انسدادی ریه می‌باشد. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر به‌کارگیری تمرینات تنفسی بر میزان خستگی مبتلایان به بیماری مزمن انسدادی ریه انجام شده است.
روش بررسی: این مطالعه نیمه تجربی از نوع کارآزمایی بالینی است. تعداد نمونه‌های مورد مطالعه بر اساس ضریب آلفا کرونباخ شامل 60 بیمار بستری در بخش‌های داخلی بیمارستان‌های دانشگاه علوم پزشکی تهران می‌باشد که به روش مبتنی بر هدف انتخاب و سپس به طور تصادفی در دو گروه تجربه و کنترل تقسیم گردیدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه (مشخصات فردی و اطلاعات مربوط به بیماری)، مقیاس شدت خستگی (FSS=Fatigue Severity Scale) و برگ مشاهده به‌کارگیری تمرینات تنفسی با امتیار 40-0 (در مدت 10 روز، روزانه 4 بار) می‌باشد. اطلاعات جمع‌آوری شده، توسط نرم‌افزار SPSS و روش‌های آماری توصیفی و استنباطی (تی زوجی- مجذور کای و آزمون همبستگی پیرسون) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که میانگین شدت خستگی در گروه تجربه بعد از مطالعه 916/40 با انحراف معیار 4/14 و در گروه کنترل 20/52 با انحراف معیار 539/8 می‌باشد و آزمون آماری تی (001/0=p) نشان داد که بین گروه تجربه و کنترل بعد از مطالعه از نظر شدت خستگی اختلاف معنادار آماری وجود دارد. همچنین یافته‌ها نشان داد میانگین شدت خستگی قبل (766/55) و بعد (166/40) از به‌کارگیری تمرینات تنفسی در گروه تجربه (001/p<) تفاوت دارد. در حالی که میانگین شدت خستگی قبل (166/54) و بعد (200/52) از مطالعه در گروه کنترل (002/0=p) تفاوت بسیار جزیی را نشان داده است. علاوه بر این آزمون آماری پیرسون نشان داد که بین میزان به‌کارگیری تمرینات تنفسی و شدت خستگی همبستگی معنادار و معکوس وجود دارد (593/0-=r و 001/0=p).
نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد به‌کارگیری تمرینات تنفسی بر کاهش میزان خستگی بیماران مبتلا به بیماری مزمن انسدادی ریه مؤثر است.


فریبا تباری، معصومه ذاکری‌مقدم، ناصر بحرانی، زهرا منجمد،
دوره 13، شماره 2 - ( 2-1386 )
چکیده

زمینه و هدف:از جمله اختلالاتی که به شدت روی سلامت و در نتیجه کیفیت زندگی افراد تأثیر می‌گذارد بیماری‌های مزمن نظیر سرطان است. مطالعه حاضر با هدف بررسی کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان تازه تشخیص داده شده، انجام گرفته است.
روش بررسی: مطالعه حاضر توصیفی تحلیلی است که در درمانگاه‌های منتخب انکولوژی دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شده است. نمونه‌ها شامل 196 بیمار مبتلا به سرطان تازه تشخیص داده شده بودند، که به روش نمونه‌گیری آسان انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه محقق ساخته در مورد مشخصات فردی، مشخصات بیماری و کیفیت زندگی در جنبه‌های جسمی و اجتماعی-اقتصادی و پرسشنامه استاندارد بک(Beck) در بُعد روانی می‌باشد. همچنین جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها از نرم‌افزار SPSS و از آمارهای توصیفی نظیر فراوانی مطلق و نسبی و میانگین و آمار استنباطی نظیر آزمون 2 استفاده شد.
یافته‌ها: کیفیت زندگی بیشترین بیماران در ابعاد جسمی (9/67%)، روانی (2/63%) و اجتماعی - اقتصادی (5/76%) مطلوب بوده است. همچنین ارتباط آماری معنادار بین وضعیت اقتصادی با ابعاد جسمی (001/0p<)، روانی و اجتماعی - اقتصادی (05/0p<) کیفیت زندگی، بین تعداد فرزندان با بعد جسمی (001/0p<) کیفیت زندگی، نوع سرطان با بعد جسمی (001/0p<) کیفیت زندگی و مرحله بیماری با ابعاد جسمی (001/0p<)، روانی و اجتماعی - اقتصادی (05/0p<) کیفیت زندگی مشاهده شد.
نتیجه‌گیری: بر اساس یافته‌های این مطالعه کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان تازه تشخیص داده شده در ابعاد جسمی، اجتماعی - اقتصادی و روانی در جامعه ما مطلوب می‌باشد، لذا پرستاران با اگاهی از این مطلب می‌توانند همچنان نقش مهمی در جهت ارتقای بیشتر و تداوم کیفیت زندگی بیماران داشته باشند.


شیوا بسام پور، معصومه ذاکری‌مقدم، دکتر سقراط فقیه راده، فاطمه گودرزی،
دوره 13، شماره 4 - ( 11-1386 )
چکیده

زمینه و هدف: فراوانی صدمات تروماتیک و غیر تروماتیک مغزی از یک‌سو و بهبود وضعیت مراقبت‌های بهداشتی در حفظ بقای مبتلایان از سوی دیگر باعث افزایش شمار بیماران کمایی شده است. این بیماران اغلب اختلالات فیزیکی، شناختی و حسی دارند و کاهش درون‌دادهای حسی در بخش‌های مراقبت ویژه (ICU) آن‌ها را در معرض خطر محرومیت حسی و اختلالات شناختی بیشتر قرار می‌دهد. به نظر می‌رسد به‌کارگیری برنامه‌های تحریک حسی در پیشگیری از محرومیت حسی و تسهیل فرآیند بهبودی آن‌ها مؤثر باشد.

روش بررسی: در این مطالعه نیمه تجربی، 30 بیمار کمایی در بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان‌های شریعتی و سینا به روش نمونه‌گیری در دسترس به مطالعه وارد شده و به صورت تصادفی با همسان‌سازی گروهی هم‌زمان در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. بیماران گروه مداخله به مدت دو هفته، هفته‌ای 6 روز، روزانه 2 بار به فاصله حداقل30 دقیقه با نواری ضبط شده (5 تا 15 دقیقه) از صدای فرد مورد علاقه‌شان در خانواده تحریک شنوایی دریافت نمودند. ابزار بررسی سطح هوشیاری، مقیاس استاندارد کمای گلاسکو (GCS) بود که به وسیله آن سطح هوشیاری بیماران گروه مداخله قبل و بعد از هر جلسه تحریک (روزانه 4 بار) ارزیابی شد. سطح هوشیاری بیماران گروه کنترل نیز روزانه 4 بار با فواصل زمانی مشابهِ گروه مداخله ارزیابی شد. هم‌زمان با ارزیابی GCS، علایم همودینامیک (فشار خون، سرعت نبض و فشار متوسط شریانی) نیز ارزیابی گردید. داده‌های حاصل توسط نرم‌افزار 5/11SPSS با استفاده از آزمون‌های پارامتریک و غیر پارامتریک تجزیه و تحلیل شد.

یافته‌ها: نتایج پژوهش نشان داد که میانگین سطح هوشیاری بیماران در روز اول قبل از مداخله با روز چهاردهم بعد از مداخله تفاوت آماری معناداری داشت در حالی که در گروه کنترل اختلاف معنادار نبود. از سوی دیگر علی‌رغم همسان بودن میانگین سطح هوشیاری بیماران هر دو گروه در روز اول قبل از مداخله، اما بین میانگین سطح هوشیاری دو گروه در روز چهاردهم بعد از شروع مداخله اختلاف آماری معنادار وجود داشت.

نتیجه‌گیری: تحریک شنوایی با صدای آشنا در بهبود سطح هوشیاری بیماران کمایی مورد مطالعه اثر مثبت داشته است، لذا پیشنهاد می‌شود پرستاران با استفاده از یک نوار ضبط شده از صداهای آشنا، تحریک شنوایی مناسب جهت بیماران کمایی بستری در بخش‌های ICU فراهم نمایند.


معصومه ذاکری‌مقدم، شیوا سادات بصام‌پور، اسدالله رجب، سقراط فقیه‌زاده، مریم نثاری،
دوره 14، شماره 2 - ( 9-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: آموزش بیمار مبتلا به دیابت به تنهایی تبعیت از رژیم درمانی را تضمین نمی‌کند. از این رو مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر پی‌گیری تلفنی توسط پرستار بر میزان تبعیت از رژیم غذایی دیابتی در مبتلایان به دیابت نوع دوم انجام گرفته است.

روش بررسی: این مطالعه یک پژوهش نیمه تجربی است. حجم نمونه 60 نفر می‌باشد که به روش نمونه‌گیری در دسترس از بین مبتلایان به دیابت نوع دوم مراجعه‌کننده به انجمن دیابت ایران انتخاب شده است. ابزار جمع‌آوری اطلاعات شامل برگه ثبت اطلاعات جهت درج میزان هموگلوبین گلیکوزیله و پرسشنامه می‌باشد. اعتبار ابزار گردآوری اطلاعات به روش اعتبار محتوا و اعتماد آن از طریق آزمون مجدد سنجیده شد. جمع‌آوری اطلاعات در دو نوبت بدو ورود به مطالعه و 12 هفته بعد انجام گرفت. ابتدا تمامی افراد مورد پژوهش توسط انجمن دیابت ایران تحت آموزش خود مراقبتی در دیابت و مشاوره تغذیه قرار گرفتند. سپس به طور تصادفی به دو گروه تجربه و شاهد تقسیم شدند و تماس‌های تلفنی جهت پی‌گیری تبعیت از رژیم غذایی دیابتی در گروه تجربه به مدت 12هفته انجام گرفت. نهایتاً تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده با استفاده از روش‌های آمار توصیفی و آزمون‌های آماری نظیر مجذور کای، تی‌مستقل، تی‌زوجی و آزمون هموژنیتی و با کمک نرم‌افزار SPSS نسخه 13 انجام گرفت.

یافته‌ها: آزمون مجذور کای نشان داد بعد از مداخله بین دو گروه تجربه و شاهد در تبعیت از رژیم غذایی اختلاف آماری (035/0=p) وجود دارد و آزمون تی‌مستقل نیز بعد از مداخله اختلاف آماری معنادار (0001/0>p) بین دو گروه از لحاظ میزان هموگلوبین گلیکوزیله نشان داد.

نتیجه‌گیری: با توجه به یافته‌ها می‌توان نتیجه گرفت که پی‌گیری تلفنی توسط پرستار منجر به بهبود تبعیت از رژیم غذایی دیابتی و کاهش میزان هموگلوبین گلیکوزیله در مبتلایان به دیابت نوع دوم می‌گردد.

 


معصومه ذاکری‌مقدم، منصوره علی‌اصغرپور، عباس مهران، سکینه محمدی،
دوره 15، شماره 4 - ( 12-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: جراحی به عنوان یک روش درمانی، تجربه‌ای استرس‌آور است. ترس از درد بعد از عمل جراحی یکی از عواملی است که باعث اضطراب بیماران می‌شود. هدف از این مطالعه تعیین تأثیر آموزش به بیمار پیرامون کنترل درد، بر میزان اضطراب قبل از عمل در بیماران تحت اعمال جراحی شکم می‌باشد.

روش بررسی: این مطالعه نیمه تجربی در بیمارستان آیت الله موسوی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی زنجان در سال 87-1386 انجام گرفته است. از تعداد 89 بیمار تحت عمل جراحی شکم به طور تصادفی 45 نفر در گروه شاهد و 44 نفر در گروه آزمون قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده‌ها پرسشنامه شامل مشخصات فردی، مشخصات بیماری و مقیاس اضطراب موقعیتی اشپیل‌برگر و نوع مداخله آموزش چهره به چهره درباره کنترل درد بود. سطح اضطراب در هر دو گروه روز قبل از عمل جراحی (قبل از مداخله) و در روز عمل جراحی (بعد از مداخله) اندازه‌گیری شد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی و استنباطی شامل آزمون‌های کای‌دو، تست دقیق فیشر، من‌ویتنی و ویلکاکسون و نرم‌افزار SPSS استفاده گردید.

یافته‌ها: نتایج نشان داد قبل از مداخله سطح اضطراب بیماران در گروه آزمون و شاهد تفاوت آماری معنادار نداشته، اما پس از مداخله سطح اضطراب گروه آزمون نسبت به گروه شاهد (001/0p<) و همچنین در مقایسه با قبل از مداخله (001/0p<) کاهش یافته است.

نتیجه‌گیری: بر اساس یافته‌های این پژوهش، آموزش به بیمار پیرامون کنترل درد، منجر به کاهش اضطراب قبل از عمل در بیماران تحت اعمال جراحی شکم می‌گردد که به عنوان یک مداخله غیر دارویی به پرستاران بخش‌های جراحی توصیه می‌شود.

 


معصومه ذاکری‌مقدم، مرضیه شبان، عباس مهران، سیما هاشمی،
دوره 16، شماره 2 - ( 4-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: اضطراب شایع‌ترین واکنش روانی در پاسخ به استرس می‌باشد و همه انسان‌ها درمواجهه با موقعیت‌های تهدیدکننده زندگی نظیر روش‌های تشخیصی تهاجمی آن را تجربه می‌کنند. یکی از شایع‌ترین روش‌های تشخیصی و درمانی روزافزون در بیماری‌های قلبی، کاتتریسم قلبی می‌باشد که باعث افزایش سطح اضطراب بیماران می‌شود. مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان تأثیر آرام‌سازی عضلانی بنسون بر سطح اضطراب بیماران در انتظار کاتتریسم قلبی انجام گرفته است.

روش بررسی: در یک کارآزمایی بالینی140 بیمار در انتظار کاتتریسم قلبی بستری در بخش‌های قلب بیمارستان امام خمینی (ره) تهران به روش در دسترس انتخاب و با تخصیص تصادفی به دو گروه آزمون و شاهد تقسیم شدند. ابزار جمع‌آوری داده‌ها شامل پرسشنامه اطلاعات فردی و برگه خودگزارش‌دهی سطح اضطراب و روش گردآوری اطلاعات مصاحبه و خودگزارش‌دهی مددجو بود. ابتدا یک ساعت قبل از کاتتریسم قلبی سطح اضطراب بیماران مورد پژوهش در دو گروه ثبت شد. سپس از گروه مداخله خواسته شد که به مدت بیست دقیقه نوار ضبط شده دستورالعمل انجام آرام‌سازی عضلانی بنسون را از طریق گوشی وهدفون بشنوند و بلافاصله پس از اجرای مداخله در این گروه مجدداً سطح اضطراب آنان اندازه گیری و ثبت گردید. در گروه شاهد تنها مراقبت‌های استاندارد پرستاری انجام یافت و سطح اضطراب آنان یک بار یک ساعت قبل و یک بار بلافاصله قبل از کاتتریسم قلبی اندازه‌گیری و ثبت شد. تجزیه و تحلیل داده‌ها توسط نرم‌افزار SPSS و آزمون‌های آماری کای‌دو، فیشر، من‌ویتنی و ویلکاکسون انجام گرفت.

یافته‌ها: دو گروه از نظر ویژگی‌های فردی نظیر سن و جنس و سطوح اضطراب یک ساعت قبل از کاتتریسم قلبی با یکدیگر همسان بودند. پس از انجام مداخله سطح اضطراب بیماران کاهش معناداری یافت (001/0>p) در حالی که در گروه شاهد در مرحله پس آزمون این میزان بیشترشد. یافته‌های این پژوهش نشان داد که بلافاصله قبل از کاتتریسم قلبی بین دو گروه اختلاف آماری معناداری به لحاظ سطح اضطراب وجود دارد (001/0 >p).

نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج این پژوهش، آرام‌سازی عضلانی بنسون به طور معناداری موجب کاهش سطح اضطراب بیماران در انتظار کاتتریسم قلبی می‌شود و پرستاران می‌توانند از این روش برای کاهش سطح اضطراب بیماران در انتظار روش‌های تشخیصی تهاجمی استفاده نمایند.

 


معصومه ذاکری‌مقدم، اسماعیل شریعت، احمد علی اسدی نوقابی، عباس مهران، وحید سقراطی،
دوره 17، شماره 3 - ( 7-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: درد بعد از عمل جراحی می‌تواند باعث بروز عوارض متعدد و عدم رضایت بیمار گردد. کنترل درد بعد از عمل جراحی، به طور قابل توجهی در روند بهبودی بعد از عمل جراحی، طول مدت بستری و میزان رضایت بیماران عمل شده مؤثر است. یکی از عوامل مؤثر در کنترل درد، میزان آگاهی پرستاران در مورد درد و روش‌های تسکین آن می‌باشد. با توجه به این که درد پس از عمل جراحی CABG یک معضل برای بیماران می‌باشد، مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط بین آگاهی پرستاران از درد و میزان رضایت بیماران تحت CABG از تسکین درد، انجام یافته است.

روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه مقطعی توصیفی - تحلیلی است که در سال 1386 انجام یافته است. نمونه‌های مورد مطالعه شامل 100 نفر از پرستاران شاغل در بخش‌های ICU قلب بیمارستان‌های منتخب دانشگاه علوم پزشکی تهران و 200 نفر از بیماران تحت CABG در 24 ساعت اول پس از عمل و پس از خارج شدن لوله تراشه بود که به روش نمونه‌گیری آسان انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده‌ها پرسشنامه بود. جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها از آمار توصیفی و آمار استنباطی (آزمون کای‌دو، همبستگی پیرسون) در نرم‌افزار SPSS v.11.5 استفاده گردید.

یافته‌ها: بین میزان آگاهی پرستاران از کنترل درد پس از عمل و میزان رضایت بیماران از تسکین درد ارتباط معناداری وجود داشت، اما بین میزان آگاهی پرستاران از ماهیت درد و میزان رضایت بیماران از تسکین درد ارتباط معناداری مشاهده نشد. همچنین آزمون‌های آماری نشان داد که بین مشخصات پرستاران از جمله سن، جنس، بیمارستان محل خدمت و سابقه خدمت، با میزان آگاهی آن‌ها در مورد ماهیت و تسکین درد ارتباط معناداری وجود دارد.

نتیجه‌گیری: به نظر می‌رسد پرستاران توانسته‌اند دانش نظری خود در زمینه کنترل درد را در مراقبت از بیماران به کار گیرند. همچنین می‌توان استنباط نمود که آگاهی پرستاران در مورد ماهیت درد ممکن است در تسکین درد بیماران تأثیری نداشته باشد.


معصومه ادیب، مریم اسماعیلی، معصومه ذاکری‌مقدم، ناهید دهقان نیری،
دوره 27، شماره 2 - ( 4-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: با افزایش پدیده سوء رفتار با سالمند در جوامع امروزی، درک عوامل تسهیلگر و باز‌دارنده مربوط به سوء رفتار ضروری به نظر می‌رسد. این مطالعه با هدف تبیین تسهیلگرهای سوء رفتار با سالمندان در جامعه ایرانی انجام یافته است.
روش بررسی: این مطالعه یک مطالعه کیفی است که در آن از رویکرد تحلیل درون‌مایه‌ای به منظور جمع‌آوری و تحلیل داده‌ها در جهت تبیین درک سالمندان از تسهیلگرهای سوء رفتار انجام گرفته است. در این مطالعه 20 سالمند ساکن جامعه به روش نمونه‌گیری هدفمند انتخاب شدند. روش جمع‌آوری اطلاعات با استفاده از مصاحبه‌های عمیق نیمه ساختاری به صورت فردی و چهره به چهره انجام یافته است. در این مطالعه از رویکرد تحلیل درون‌مایه‌ای Braun و Clark جهت آنالیز داده‌ها استفاده شده است.
یافته‌ها: نتایج حاصل از تحلیل داده‌ها منجر به شناسایی 3 درون‌مایه الگوپذیری، تخلیه ناکامی‌ها و زمینه خانوادگی فرهنگی اجتماعی گردید. درون‌مایه سوم دارای سه زیر درون‌مایه شکاف نسلی، شیوه فرزند پروری و بی‌تفاوتی جامعه بود.
نتیجه‌گیری: سوء رفتار نتیجه ترکیبی از علل و عوامل است. تجربیات سالمندان حاکی از این است که سوء رفتار فراتر از یک موضوع خصوصی است و ریشه در رویه­های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی دارد. در حال حاضر عدم پذیرش یکدیگر و بی­توجهی به انتظارات طرف مقابل است که زمینه­ساز بسیاری از تضادها و سوء رفتار در سطح خانواده و جامعه می‌شود.
 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به حیات می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb