جستجو در مقالات منتشر شده


5 نتیجه برای راهنورد

زهرا راهنورد، میترا ذوالفقاری، انوشیروان کاظم‌نژاد، خدیجه حاتمی‏پور،
دوره 12، شماره 1 - ( 2-1385 )
چکیده

زمینه و هدف:بررسی کیفیت زندگی به عنوان یکی از اهداف عمده درمان در بیماران مبتلا به نارسایی احتقانی قلب ضروری است. این مطالعه با هدف تعیین کیفیت زندگی این گروه از بیماران انجام شده است.
روش بررسی: مطالعه حاضر پیمایشی است که در آن 184 نفر از بیماران مبتلا به نارسایی احتقانی قلب مراجعه کننده به درمانگاه‌های دانشگاه علوم پزشکی تهران به صورت نمونه‏گیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند. داده‌ها با استفاده از پرسشنامه SF36 جمع‌آوری و با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی (مجذور کای و اسپیرمن) و توسط نرم‏افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: بیشترین درصد واحدهای مورد مطالعه در ابعاد جسمی (6/44%)، روانی (3/47%)، اقتصادی- اجتماعی (5/49%) کیفیت زندگی نامطلوب داشته و 4/42% بیماران در بُعد سلامت عمومی (رضایت بیمار از وضعیت جسمی‏‏‏‏‏، وضعیت روانی و زندگی خود) از کیفیت زندگی نسبتاً مطلوب برخوردار بودند. کیفیت کلی زندگی (میانگین ابعاد فوق) نیز در 7/46% بیماران نامطلوب بوده است. بین نوع شغل، میزان تحصیلات، مراقبت در منزل، شدت بیماری، طول مدت ابتلا به بیماری، دفعات مراجعه به پزشک و بستری شدن، مدت زمان ابتلا به فشارخون، وجود ادم، چربی خون، علایم و عوارض بیماری، شدت خستگی در حال حاضر و در یک ماه اخیر ارتباط معنادار آماری 000/0=p نشان داد و داروهای مصرفی متنوع و زیاد با کیفیت زندگی ارتباط آماری معنا‏داری (039/0=p) نشان داده شد.
نتیجه‏گیری: در این بررسی کیفیت زندگی بیماران مبتلا به نارسایی قلب پایین بود.


زهرا راهنورد، میترا ذوالفقاری، انوشیروان کاظم‏نژاد، لیلا زارعی،
دوره 12، شماره 2 - ( 3-1385 )
چکیده

زمینه و هدف:سبک زندگی در سنین نوجوانی نقش اصلی در پیشگیری از پوکی استخوان در سنین سالمندی را دارد. این مطالعه سبک زندگی نوجوانان دختر را در ارتباط با پیشگیری از پوکی استخوان مورد بررسی قرار داده است.
روش بررسی: در مطالعه حاضر توصیفی - تحلیلی، تعداد 760 نفر از دختران نوجوان دبیرستانی و پیش‌دانشگاهی دولتی منطقه 17 شهرداری تهران به روش نمونه‏گیری طبقه‏ای خوشه‏ای تصادفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده‏ها پرسشنامه‌ای مشتمل بر دو بخش بود. بخش اول مربوط به مشخصات فردی و بخش دوم مربوط به ابعاد مختلف سبک زندگی مرتبط با پیشگیری از پوکی استخوان شامل تغذیه،‌ فعالیت بدنی و ورزش، عادات (استعمال سیگار، استفاده از رژیم غذایی لاغری و داروی لاغری) بود. با استفاده از روش‌های آماری توصیفی (جداول فراونی مطلق و نسبی) و استنباطی (آزمون مجذور کای) و نرم‏افزار SPSS‌ اطلاعات مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سبک زندگی در سه سطح نامطلوب، نسبتاً مطلوب و مطلوب طبقه‌بندی گردید.
یافته‏‏ها: در زمینه تغذیه و در زمینه فعالیت بدنی و ورزش، اکثریت واحدهای مورد بررسی (به ترتیب 8/51% و 7/57%) سبک زندگی نامطلوب داشتند. بر اساس یافته‌ها سبک زندگی نیمی از واحدهای مورد بررسی (50%)، نامطلوب بود. در زمینه عادات (عدم استعمال سیگار، استفاده از رژیم غذایی لاغری و داروی لاغری)، اکثریت واحدهای مورد مطالعه (9/74%)، سبک زندگی مطلوب داشتند. همچنین بین متغیرهای پایه تحصیلی (004/0p=)، وضعیت اقتصادی خانواده (043/0p=)، رتبه تولد در خانواده (001/0p=)، میزان تحصیلات مادر (005/0p=) و سبک زندگی ارتباط معناداری وجود داشت.
نتیجه‏گیری: با توجه به این که سبک زندگی نیمی از نوجوانان دختر در ارتباط با پیشگیری از پوکی‌استخوان مناسب نبود، این مسأله قابل توجه و تأمل است و نیازمند انجام بررسی‌های بیشتر و برنامه‌ریزی مسؤولان امر در سطح کلان جهت برطرف شدن مشکلات ذکر شده در سبک زندگی در جامعه می‌باشد.


زهرا راهنورد، سرور احمدنژاد آبکنار، عباس مهران،
دوره 15، شماره 1 - ( 5-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: مدل همکار آموزشی بالینی به معنی مشارکت و همکاری بین مراقبان سلامت و مربیان دانشکده است و واقع‌بینی را برای محیط‌های کاری به ارمغان می‌آورد. در حرفه پرستاری سازگاری بین بخش آموزش و عرصه بالین، آرمانی دیرینه بوده که مستلزم همکاری مربیان دانشکده‌های پرستاری و پرستاران حرفه‌ای می‌باشد. تحقق این هماهنگی در نهایت تضمین‌کننده پیشرفت حرفه پرستاری خواهد بود. لذا اتخاذ رویکردی مؤثر و قابل اجرا جهت ادغام مباحث نظری و تجربیات بالینی در رشته پرستاری از اهمیت وی‍ژه‌ای برخوردار است. بر این اساس مطالعه‌ حاضر با هدف تعیین میزان تأثیر مدل همکار آموزشی بالینی بر پیامد آموزش بالینی دانشجویان پرستاری دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام پذیرفته است.

روش بررسی: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی است. نمونه‌های این پژوهش شامل سه نفر از مربیان دانشکده، 7 نفر از پرستاران شاغل در 3 بخش کودکان و 52 نفر از دانشجویان پرستاری مشغول به تحصیل در ترم پنجم بودند که دارای معیارهای ورود به مطالعه بوده و به صورت نمونه‌گیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند. سپس نمونه‌ها به صورت تصادفی به دو گروه تجربه (28 نفر) و شاهد (24 نفر) تقسیم شدند. دانشجویان در گروه تجربه و شاهد، واحد کارآموزی کودکان را در 3 بخش منتخب و به طور غیر هم‌زمان سپری نمودند با این تفاوت که دانشجویان در گروه تجربه بر اساس مدل همکار آموزشی بالینی تحت نظر پرستاران منتخب بالینی آموزش می‌دیدند و مربیان دانشکده بر فرایند آموزش نظارت داشته و در این مورد با پرستاران مربی همکاری می‌نمودند. در پایان دوره کارآموزی از مهارت‌های بالینی دانشجویان و میزان رضایتمندی دانشجویان و مربیان پس آزمون به عمل آمد. به منظور تجزیه و تحلیل داده‌ها، از روش‌های آماری توصیفی و استنباطی شامل آزمون مجذور کای، تست دقیق فیشر، من‌ویتنی‌یو و آزمون t استفاده شد.

یافته‌ها: نمونه‌ها در گروه تجربه و شاهد، از نظر مشخصاتی نظیر سن، جنس، معدل ترم گذشته، میزان علاقه و انگیزه نسبت به حرفه پرستاری با یکدیگر همگن بودند. یافته‌های این پژوهش اختلاف معناداری را در دو گروه تجربه و شاهد از نظر مهارت‌های بالینی اندازه‌گیری TPR، اندازه‌گیری فشارخون، اکسیژن درمانی، دارو درمانی، تغذیه کودک، ارتباط با کودک و خانواده نشان داد (001/0p<). به علاوه اختلاف معناداری بین متغیر رضایتمندی پرستاران منتخب بالینی از نحوه کارآموزی دانشجویان پرستاری در دو گروه تجربه و شاهد مشاهده شد (004/0=p). اما به لحاظ رضایتمندی دانشجویان و مربیان پرستاری از دستیابی به اهداف آموزش بالینی در گروه تجربه و شاهد اختلاف معناداری مشاهده نشد (به ترتیب 058/0=p و 109/0=p).

نتیجه‏گیری: مدل همکار آموزشی بالینی روشی مناسب در فرایند آموزش مهارت‌های بالینی به دانشجویان پرستاری است و بر این اساس بهره‌گیری از تجربیات و دانش عملی پرستاران بالینی در هر بخش برای ارایه آموزش مهارت‌ها به دانشجویان پرستاری توصیه می‌شود.

 


سنا عیب پوش، زهرا راهنورد، پروانه یاوری، فاطمه رجبی،
دوره 16، شماره 3 - ( 10-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: کمبود ویتامین‌ها یکی از معضلات بهداشتی در نوجوانان ایرانی است. یکی از روش‌های کنترل این معضل، آموزش بهداشت مبتنی بر الگو و روش‌های مناسب و نیازهای آموزشی فراگیران می‌باشد. هدف از پژوهش حاضر، تعیین میزان تأثیر بسته آموزشی مبتنی بر الگوی فرانظری، بر دریافت ویتامین‌ها در دختران نوجوان می‌باشد.

روش بررسی: پژوهش حاضر یک مطالعه مداخله‌ای تصادفی شده است. نمونه‌های پژوهش شامل 80 دانش‌آموز دختر مدارس راهنمایی منطقه 17 شهرداری تهران و مادران آن‌ها بودند که در سال 1388 به روش نمونه‌گیری خوشه‌ای تصادفی انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمون و شاهد (هر کدام 40 نفر) تقسیم شدند. مداخله این پژوهش شامل ارایه بسته آموزشی مبتنی بر الگوی فرانظری بود. جهت ارزیابی دریافت ویتامین‌ها از پرسشنامه استاندارد بسامد مصرف و یادآمد غذای 24 ساعته و جهت ارزیابی مراحل تغییر رفتار از پرسشنامه ساخته محقق، قبل و 3 ماه بعد از آموزش استفاده گردید. جهت تحلیل داده‌ها از آمار توصیفی و تحلیلی در نرم‌افزار SPSS v.16 استفاده شد (05/0=α).

یافته‌ها: طبق نتایج پیش آزمون، دختران نوجوان در هر دو گروه در دریافت ویتامین‌های گروه BوC دچار کمبود بودند. 3 ماه بعد از مداخله آموزشی، میانگین دریافت این ویتامین‌ها در گروه آزمون نسبت به قبل از مداخله و همچنین نسبت به گروه شاهد، افزایش معناداری را نشان داد (05/0p<).

نتیجه‌گیری: بسته آموزشی مبتنی بر الگوی فرانظری می‌تواند منجر به بهبود دریافت ویتامین‌ها در دختران نوجوان شهری گردد. لذا با استفاده از بسته آموزشی یاد شده و یا بسته‌های مشابه برای آموزش نوجوانان، می‌توان از بروز موارد کمبود دریافت ویتامین‌ها و پیامدهای ناگوار آن پیشگیری نمود.


زهرا راهنورد، معصومه محمدی، فاطمه رجبی، میترا ذوالفقاری،
دوره 17، شماره 3 - ( 7-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: استعمال سیگار یک مشکل خطرساز و شایع در میان نوجوانان است. با توجه به این که حدود یک سوم از جمعیت کشور را جوانان و نوجوانان 29-15 ساله تشکیل می‌دهند، تلاش جهت حفظ سلامت آنان، به ویژه دختران نوجوان به جهت نقش تربیتی سازنده‌ای که دارند، به منزله حفظ هر چه بیشتر سلامت جامعه می‌باشد. در آموزش بهداشت استفاده از مدل‌ها به منظور کمک عملی به طراحی برنامه‌های تأثیرگذار آموزشی صورت می‌گیرد. هدف این مطالعه تعیین میزان تأثیر آموزش مبتنی بر مدل اعتقاد بهداشتی بر رفتارهای پیشگیری از مصرف سیگار در نوجوانان دختر بوده است.

روش بررسی: این مطالعه مداخله‌ای از نوع نیمه تجربی است که در کانون‌های فرهنگی تربیتی منطقه 17 شهرداری تهران در مورد 176 نفر از نوجوانان دختر (88 نفر در هر یک از دو گروه آزمون و شاهد) در سال 1388 انجام یافته است. مداخله این پژوهش، آموزش مبتنی بر مدل اعتقاد بهداشتی به روش سخنرانی همراه با پرسش و پاسخ، طی سه جلسه آموزشی (هر جلسه 45 دقیقه) و ارایه محتوای آموزش به صورت کتابچه صورت گرفت. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه بود که در دو مرحله قبل و بعد از آموزش با فاصله زمانی 8 هفته تکمیل گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها از آمار توصیفی و تحلیلی در نرم افزار SPSS v.16 استفاده شد (05/0a<).

یافته‌ها: قبل از آموزش دو گروه از نظر متغیرهای جمعیت‌شناختی و همچنین از نظر متغیرهای مربوط به اجزای مدل همگن بودند. مقایسه دو گروه نشان داد که میانگین اجزای مدل اعتقاد بهداشتی مشتمل بر حساسیت، شدت، منافع و موانع درک شده، راهنمای عمل و رفتارهای پیشگیری بعد از آموزش در گروه آزمون نسبت به گروه شاهد افزایش معناداری داشته است (001/0>p).

نتیجه‌گیری: آموزش بهداشت مبتنی بر مدل اعتقاد بهداشتی در انجام رفتارهای پیشگیری از مصرف سیگار در نوجوانان مؤثر بوده است.



صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به حیات می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb