جستجو در مقالات منتشر شده


11 نتیجه برای رسولی

فاطمه رسولی، محمدصادق کریمی میبدی،
دوره 5، شماره 2 - ( 7-1378 )
چکیده

کاهش خطر ابتلا به عفونتهای بیمارستانی، از بین بردن عامل عفونت و پیشگیری از سرایت آن به سایرین از مسئولیتها و وظایف پرسنل پرستاری می باشد(1).این پژوهش یکی از مطالعه توصیفی - تحلیلی از نوع مقطعی است که به منظور بررسی عوامل میکروبی ایجاد کننده عفونت در بیماران سوخته بستری در بیمارستان سوانح سوختگی شهید صدوقی یزد در سالهای 77-1376 صورت گرفت. بیماران شرکت کننده در این مطالعه بین 50-15 سال سن داشتند که بر اساس نمونه گیری تصادفی پواسن تعداد 30 نمونه انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه، چک لیست و برگه ثبت نتایج آزمایشگاهی استفاده گردید.نتایج پژوهش نشان داد که پسودوموتاس واشریشیاکلی به ترتیب در هر سههفتهبررسی بیماران، بیشترین درصد عامل میکروبی عفونت در زخمهای سوختگی بودند.در این پژوهش بین متغیرهای وسعت و درصد سوختگی با میزان بروز و عفونت، اختلاف آماری معنی داری وجود داشت (05/0>P ) ، همچنین یافته های پژوهش نشان داد که پسودوموناس واشریشیاکلی در عفونتهای ادراری بیماران نیز بیشترین عامل میکروبی بودند و ارتباط مستقیمی بین متغیرهای روزهای سونداژ، جنس و درصد سوختگی با بروز عفوت ادراری وجود داشت.
فاطمه رسولی، پریوش حاج امیری، محمود محمودی، نسرین رسول زاده،
دوره 6، شماره 2 - ( 3-1379 )
چکیده

این پژوهش، یک مطالعه نیمه تجربی است که به منظور تعیین مقایسه ای تأثیر دو روش آموزش علائم و نشانه ها و عوامل خطرزای افزایش فشار داخل جمجمه، در بیماران ضربه مغزی، بر حیطه شناختی، پرستاران شاغل در بیمارستانهای منتخب دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1375 انجام شده است. در این بررسی کل جامعه پژوهش که معادل 74 نفر از پرستاران بخش های مراقبت ویژه و یا جراحی اعصاب بودند بعنوان نمونه پژوهش تصادفی به دو گروه 35 نفری (آموزش به روش سخنرانی) و 29 نفری (آموزش به روش کامپیوتر) در نظر گرفته شدند گردآوری اطلاعات، پرسشنامه، شامل دو بخش می باشد که بخش اول(وضعیت دموگرافیک واحدها) و بخش دوم (شامل 40 سؤال در زمینه علائم و نشانه ها و عوامل خطرزای افزایش فشار داخل جمجمه) بوده است. پرسشنامه در طی دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون توسط واحدهای مورد تحقیق، در حضور پژوهشگر تکمیل گردید و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی، صورت گرفت و اطلاعات جمع آوری شده، در قالب 24 جدول خلاصه شد. نتایج پژوهش نشان داد که بعد از آموزش به روش سخنرانی و کامپیوتری بر تعداد پاسخ دهندگان، به هر یک از سؤالات، افزوده شده است. نتایج آزمون آماری t زوج در روش سخنرانی و در روش کامپیوتری در سطح 01/0>p اختلاف معنی داری را نشان داد و نتایج آزمون t استودنت برای مقایسه تأثیر آموزش این دو روش از لحاظ آماری اختلاف معنی داری را نشان نداد. یافته های پژوهش نشان داد در روش سخنرانی، تغییرات میانگین نمرات حیزه شناختی بعد از آموزش، بر حسب کلیه متغیرها، افزایش قابل ملاحظه ای داشت و در روش کامپیوتری، این تغییرات برحسب کلیه متغیرها، به جز متغییرهای عدم کسب اطلاع حین تحصیل، و کسب اطلاع حین تحصیل و آموزش ضمن خدمت و موارد دیگر و سابقه کار در بخش مراقبت ویژه و یا جراحی اعصاب بیش از 48 ماه افزایش قابل ملاحظه ای داشته است.


زهره پارسا یکتا، افسر رضایی پور، سقراط فقیه زاده، مرجان رسولی،
دوره 7، شماره 1 - ( 2-1380 )
چکیده

پژوهش حاضر ، مطالعه ای توصیفی و تحلیلی است که با هدف تعیین پنومونی بیمارستانی ‏ناشی از آسپیراسیون و متعاقب آن بروز پنومونی بیمارستانی (با هر منشاء دیگر به جز ‏آسپیراسیون) در بیماران بستری در بخشهای مراقبت ویژه بیمارستانهای دانشگاه علوم ‏پزشکی تهران (بخشهای ویژه جنرال و مغز و اعصاب) در سال 1378 انجام شده است . ابزارگردآوری داده ها : نوار گلوکز اکسیداز ، آزمایشهای خون ، ترمومتر ، رادیوگرافی قفسه ‏سینه ، کشت ترشحات لوله تراشه و برگه ثبت اطلاعات بودند . پژوهش بر روی 80 نمونه به روش نمونه گیری آسان انجام گرفت . واحدهای پژوهش بر ‏حسب روز شروع گاواژ به دو دسته (گروه اول 50 نفر از روز اول اتصال به ونتیلاتور و گروه دوم ‏‏30 نفر از روز دوم اتصال به ونتیلاتور) تقسیم شدند . پس از 5 ماه نمونه گیری ، بروز نقطه ای پنومونی بیمارستانی با آسپیراسیون 2/31% و ‏برآورد فاصله ای آن %21<(‏Π‏ )‏Π‏>11% گزارش گردید . نتایج پژوهش نشان داد که باقی ماندن لوله بینی - معدی و گاواژ زودرس بیماران تحت ‏ونتیلاتور می توانند عوامل مؤثری در تسریع بروز علائم و نشانه های پنومونی آسپیراسیون ‏محسوب گردند . به علاوه بیشترین ارتشاح ریوی در لوب فوقانی ریه راست ایجاد شده بود . ‏لذا می توان تصورکرد که بیماران به هنگام آسپیراسیون بیشتر در وضعیت خوابیده به پشت ‏قرار داشته اند.
فاطمه رسولی، پریوش حاج‌امیری، محمود محمودی، سامره عبدلی،
دوره 8، شماره 2 - ( 2-1381 )
چکیده

استئوپروز، یکی از بلایای قرن اخیر است که سازمان بهداشت جهانی، در سال 1991، آن را به همراه سرطان، سکته قلبی و مغزی، جزء چهار دشمن اصلی بشر، نام برده است. این پژوهش، یک مطالعه توصیفی تحلیلی، است که، به منظور تعیین میزان بکارگیری عوامل پیشگیری کننده از استئوپروز، در زنان یائسه مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1380 صورت گرفته است.واحدهای مورد پژوهش، 336 زن یائسه، بودند که، بر اساس نمونه گیری تصادفی دو مرحله‌ای، انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات، از پرسشنامه، استفاده شد.نتایج پژوهش، نشان داد که، میزان کلسیم دریافتی 8/4% واحدهای مورد پژوهش کافی بوده و تنها 1/5% زنان، هورمون درمانی شده و 7/7% به میزان کافی داروهای غیر هورمونی را مصرف می‌کردند ضمن آنکه 3/78% واحدهای مورد پژوهش، هیچگونه فعالیت ورزشی، نداشتند. طبق نتایج حاصله، میزان بکارگیری عوامل پیشگیری کننده از استئوپروز، تحت تأثیر متغیرهای سن، نوع یائسگی، میزان تحصیلات، وضعیت تأهل، کفایت درآمد خانواده، سابقه شکستگی، سابقه خانوادگی پوکی استخوان، داشتن بستگان شاغل در گروه پزشکی و داشتن اطلاعات پیشگیری کننده قرار داشت.
فاطمه رسولی، پریوش حاجی امیری، محمود محمودی، معصومه شوهانی،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده

مقدمه: یائسگی یا قطع قاعدگی، رویداد مهم دوران کلیماکتریک بوده و نشانه گذر از دوران باروری و رسیدن به ناباروری است. در این دوران زنان دچار مشکلات جسمی و روانی متعددی می‌شوند. پژوهش حاضر، مطالعه‌ای توصیفی ـ تحلیلی است که با هدف تعیین مشکلات روانی زنان یائسه مراجعه‌کننده به مراکز بهداشتی درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهر ایلام انجام شده است.

روش کار: ابزار گردآوری داده‌ها پرسشنامه، برگه ثبت اطلاعات، ‌پرسشنامه افسردگی بک، پرسشنامه اضطراب کتل و سانتی متر و وزنه و روش گردآوری داده‌ها به طریق مصاحبه بوده است. پژوهش بر روی 150 نفر زن یائسه دارای مشخصات واحدهای مورد پژوهش و به روش نمونه‌گیری تصادفی انجام گرفت. تجزیه و تحلیل اطلاعات توسط نرم افزار کامپیوتری SPSS انجام شد.

یافته‌ها: نتایج پژوهش نشان داد که 32% نمونه‌ها از افسردگی خفیف رنج می‌بردند، 3/39% اختلال حافظه نزدیک داشته و 40% دارای اضطراب بوده‌اند. متغیرهای وضعیت تأهل (0/029=p) و داشتن اطلاعات در مورد یائسگی (04/0=p) بر شدت افسردگی تأثیر‌گذار بوده‌اند، در حالی که متغیرهای مورد بررسی بر شدت اضطراب تأثیری نداشته‌اند (05/0

نتیجه‌گیری: این پژوهش نشان داد که افسردگی، اضطراب و اختلالات حافظه از مشکلات و عوارض دوران یائسگی است. لذا بررسی زنان یائسه از نظر عوارض فوق در بهبود کیفیت زندگی آنها و سلامت جامعه از اهمیت بسزایی برخودار است.


پریسا رسولی، حمیدرضا خانکه، مسعود فلاحی خشکناب، مهدی رهگذر،
دوره 15، شماره 3 - ( 9-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر آموزش مدیریت زمان بر تعارض کار- زندگی پرستاران انجام گرفته است.

روش بررسی: در مطالعه نیمه تجربی حاضر 106 نفر از پرستاران بیمارستان‌های شهید بهشتی همدان و روان‌پزشکی رازی تهران در سال 1386 بر اساس معیارهای ورود به مطالعه انتخاب شده و به روش بلوک‌های تبدیل شده تصادفی به دو گروه آزمون (47 نفر، 6 نفر از مطالعه خارج شدند) و شاهد (53 نفر) تقسیم شدند. ابزار گردآوری داده‌ها شامل: ویژگی‌های فردی و حرفه‌ای، تعارض کار- زندگی و مدیریت زمان بود. ابتدا دو گروه پرسشنامه‌ها را تکمیل کردند، سپس برای گروه آزمون کارگاه یک روزه آموزش مدیریت زمان اجرا شد. پرسشنامه‌ها یک ماه بعد از مداخله مجدداً توسط هر دو گروه تکمیل گردید. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از نرم‌افزار SPSS v.11.5 و آزمون‌های آماری کای‌اسکوئر، کلمنوروف، تی‌مستقل و تی‌زوجی استفاده شد.

یافته‌ها: طبق آزمون‌های آماری همسانی بین دو گروه قبل از مداخله، از نظر متغیرهای ویژگی‌های فردی و حرفه‌ای اختلاف معناداری مشاهده نشد. یافته‌های حاصل از آزمون تی‌مستقل، نشان داد که دو گروه در میانگین کلی نمرات تعارض کار- زندگی قبل از مداخله تفاوت معناداری ندارند. ولی یک ماه بعد از مداخله در میانگین کلی تعارض کار- زندگی بین دو گروه اختلاف معناداری مشاهده گردید (001/0p<). یافته‌های حاصل از آزمون تی‌زوجی نیز در میانگین کلی تعارض کار- زندگی گروه آزمون قبل و یک ماه بعد از مداخله اختلاف معناداری نشان داد (001/0p<) لیکن در گروه شاهد تفاوت معناداری مشاهده نگردید.

نتیجه‌گیری: یافته‌های پژوهش نشان داد که آموزش مدیریت زمان بر کنترل تعارض کار- زندگی پرستاران مؤثر می‌باشد. لذا پیشنهاد می‌شود آموزش مدیریت زمان در برنامه‌های آموزش ضمن خدمت پرستاران قرار گیرد.

 


لیلا ولی‌زاده، راحله جانانی، آلهه سیدرسولی، عبداله جنت‌دوست، محمد اصغری جعفرآبادی،
دوره 19، شماره 4 - ( 12-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: نوزادان نارس بزرگترین گروه بستری شدگان در بخش ­ های مراقبت ویژه می ­ باشند. تثبیت پارامترهای قلبی- تنفسی در آن‌ها یکی از اهداف اولیه مراقبتی است. تهویه مکانیکی و به تبع آن ساکشن داخل تراشه از رویه‌های شایع در این نوزادان و تأثیرگذار بر معیارهای قلبی- تنفسی می‌باشد. هدف مطالعه حاضر مقایسه تأثیر ساکشن داخل تراشه به دو روش باز و بسته بر شاخص­ها و پایداری فیزیولوژیک در نوزادان نارس تحت تهویه مکانیکی می‌باشد .

  روش بررسی: در کارآزمایی بالینی حاضر، 90 نوزاد نارس 34-27 هفته که در بخش‌های NICU مراکز آموزشی- درمانی الزهرا و طالقانی تبریز در سال 91 بستری شده بودند، انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه تخصیص یافتند. یک گروه با روش باز و گروه دیگر با روش بسته ساکشن شدند و از نظر شاخص­ها (درصد اشباع اکسیژن، ضربان قلب، فشارخون متوسط شریانی) و پایداری فیزیولوژیک (ضربان قلب، فشارخون متوسط شریانی) مورد مقایسه قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل با استفاده از نرم‌افزار SPSS v.21 و روش‌های آمار توصیفی و استنباطی مانند آزمون کای‌دو، آزمون تی، من‌ویتنی و مدل آمیخته انجام یافت .

  یافته‌ها : از نظر شاخص فشارخون متوسط شریانی بین دو گروه تفاوت آماری معنادار مشاهده شد (016/0= p ). همچنین مدت زمان لازم برای بازگشت ضربان قلب و فشارخون متوسط شریانی به حالت پایه در روش ساکشن بسته کمتر بود. پایداری فیزیولوژیک در ساکشن به روش بسته بهتر بود (05/0 p< ) .

  نتیجه‌گیری: فشارخون متوسط شریانی و مدت زمان لازم برای بازگشت به حالت پایه در ساکشن باز بیشتر بود. لذا با توجه به اثرات فیزیولوژیکی بهتر ساکشن بسته و عدم احتساب متغیر وزن در مطالعه حاضر پیشنهاد می­شود تأثیر ترکیبی ساکشن بسته با وزن نیز بر پارامترهای فیزیولویکی نوزادان نارس ارزیابی گردد .

  


الهه دشتی، مریم رسولی، لیلا خانعلی مجن، اسماء پورحسین قلی، اعظم شیرین‌آبادی فراهانی، فاطمه سروی،
دوره 21، شماره 3 - ( 9-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: نوزادان نارس پس از ترخیص از بخش مراقبت ویژه نوزادان در خطر زیادی برای بستری مجدد هستند. برخی عوامل و ویژگی‌های نوزادان نارس در بستری مجدد آن‌ها اثر دارند. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط عوامل نوزادی با بستری مجدد نوزادان نارس در واحد مراقبت ویژه نوزادان انجام یافته است.

روش بررسی: این مطالعه همبستگی با نمونه‌گیری از نوزادان نارس بستری در بخش‌های مراقبت ویژه نوزادان سه بیمارستان آموزشی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در سال 1392 انجام یافته است. نمونه‌ها به وسیله پرسشنامه ثبت مشخصات از نظر ویژگی‌ها و عوامل احتمالی مرتبط با بستری مجدد شامل جنس، چند قلویی، سن حاملگی و وزن هنگام تولد و طول مدت بستری در بخش مراقبت ویژه نوزادان بررسی شدند. پیگیری وضعیت بستری مجدد نوزادان نیز سی روز پس از ترخیص انجام یافت. تحلیل داده‌ها ابتدا به صورت تک متغیره و سپس توسط مدل رگرسیون لجستیک انجام گرفت.

یافته‌ها: نتایج تجزیه و تحلیل تک متغیره نشان داد نوزادانی که در مدت زمان پیگیری مجدداً بستری شده بودند، به طور معناداری در زمان تولد نارس‌تر و کم وزن‌تر بوده و در اولین بستری خود مدت بیش‌تری در بخش مراقبت ویژه نوزادان بستری بوده‌اند (001/0p<). در مدل رگرسیون لجستیک تنها بین سن حاملگی و وزن نوزاد در زمان تولد با بستری مجدد نوزادان، ارتباط آماری معناداری مشاهده شد (به ترتیب نسبت شانس: 805/0، 01/0p< و نسبت شانس: 998/0، 001/0p<).

نتیجه‌گیری: سن حاملگی و وزن هنگام تولد نوزاد با بستری مجدد نوزاد طی 30 روز پس از ترخیص ارتباط دارند، به طوری که نوزادانی که سن حاملگی کم‌تر و وزن زمان تولد کم‌تری داشتند با احتمال بیش‌تری پس از ترخیص مجدداً بستری می‌شدند.


ساره جعفری، جمیله محتشمی، فاطمه علایی کرهرودی، سمانه منصوری، مریم رسولی،
دوره 22، شماره 1 - ( 2-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری­های مزمن یکی از شایع­ترین مشکلات بهداشتی محسوب می­شود که بر کیفیت تعامل نوجوان با دیگران تأثیر می­گذارد. حمایت اجتماعی به خصوص در دوران نوجوانی به دلیل تغییرات زیاد درونی و بیرونی که برای فرد اتفاق می­افتد، می­تواند حایز اهمیت باشد. هدف این مطالعه تعیین میزان حمایت اجتماعی درک شده و عوامل مؤثر بر آن در نوجوانان مبتلا به بیماری مزمن بوده است.

روش بررسی: در این مطالعه توصیفی- همبستگی 172 نوجوان 16-11 مبتلا به بیماری­های مزمن مراجعه کننده به بیمارستان­های منتخب تهران، با استفاده از نمونه­گیری مبتنی بر هدف طی 3 ماه در سال 1393 وارد مطالعه شدند. داده­ها از طریق پرسشنامه «حمایت اجتماعی کودکان و نوجوانان» جمع‌آوری شد. داده‌ها به وسیله آزمون­های تی‌مستقل، آنالیز واریانس یک طرفه، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چندگانه در نرم‌افزار SPSS v.22 تجزیه و تحلیل گردید.

یافته‌ها: نمره کلی حمایت اجتماعی درک شده (88/5± 46/45) در حیطه حمایت اجتماعی بالا قرار داشت. از بین عوامل جمعیت‌شناختی، جنس (01/0p<)، قومیت، تحصیلات پدر و مادر، درآمد خانواده، تعداد فرزندان، رتبه تولد و دارا بودن بیمه (001/0p<) با حمایت اجتماعی درک شده ارتباط معناداری را نشان داد. از بین عوامل مربوط به بیماری نیز نوع بیماری مزمن (01/0p<)، دفعات بستری در بیمارستان (001/0p<)، ممانعت بیماری از حضور در فعالیت گروهی (04/0=p)، میزان غیبت از مدرسه (002/0=p) و افت تحصیلی (001/0p<) با حمایت اجتماعی درک شده ارتباط معنادار داشت.

نتیجه‌گیری: با توجه به حمایت اجتماعی درک شده و عوامل مرتبط با آن، توجه بیش‌تر به مراقبت از نوجوانان مبتلا به بیماری­های مزمن در سطح جامعه، براساس شواهد به دست آمده از این مطالعه توصیه می‌شود.

زمینه و هدف: بیماری­های مزمن یکی از شایع­ترین مشکلات بهداشتی محسوب می­شود که بر کیفیت تعامل نوجوان با دیگران تأثیر می­گذارد. حمایت اجتماعی به خصوص در دوران نوجوانی به دلیل تغییرات زیاد درونی و بیرونی که برای فرد اتفاق می­افتد، می­تواند حایز اهمیت باشد. هدف این مطالعه تعیین میزان حمایت اجتماعی درک شده و عوامل مؤثر بر آن در نوجوانان مبتلا به بیماری مزمن بوده است.

روش بررسی: در این مطالعه توصیفی- همبستگی 172 نوجوان 16-11 مبتلا به بیماری­های مزمن مراجعه کننده به بیمارستان­های منتخب تهران، با استفاده از نمونه­گیری مبتنی بر هدف طی 3 ماه در سال 1393 وارد مطالعه شدند. داده­ها از طریق پرسشنامه «حمایت اجتماعی کودکان و نوجوانان» جمع‌آوری شد. داده‌ها به وسیله آزمون­های تی‌مستقل، آنالیز واریانس یک طرفه، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چندگانه در نرم‌افزار SPSS v.22 تجزیه و تحلیل گردید.

یافته‌ها: نمره کلی حمایت اجتماعی درک شده (88/5± 46/45) در حیطه حمایت اجتماعی بالا قرار داشت. از بین عوامل جمعیت‌شناختی، جنس (01/0p<)، قومیت، تحصیلات پدر و مادر، درآمد خانواده، تعداد فرزندان، رتبه تولد و دارا بودن بیمه (001/0p<) با حمایت اجتماعی درک شده ارتباط معناداری را نشان داد. از بین عوامل مربوط به بیماری نیز نوع بیماری مزمن (01/0p<)، دفعات بستری در بیمارستان (001/0p<)، ممانعت بیماری از حضور در فعالیت گروهی (04/0=p)، میزان غیبت از مدرسه (002/0=p) و افت تحصیلی (001/0p<) با حمایت اجتماعی درک شده ارتباط معنادار داشت.

نتیجه‌گیری: با توجه به حمایت اجتماعی درک شده و عوامل مرتبط با آن، توجه بیش‌تر به مراقبت از نوجوانان مبتلا به بیماری­های مزمن در سطح جامعه، براساس شواهد به دست آمده از این مطالعه توصیه می‌شود.


نوشین بابایی، مریم رسولی، اعظم شیرین‌آبادی فراهانی، هومان منوچهری، راضیه بیک‌میرزا، مریم ورزش‌نژاد،
دوره 26، شماره 2 - ( 4-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: ثبت صحیح گزارش پرستاری، بیانگر عملکرد بالینی مطلوب پرستار و مطابقت آن با استانداردها است. تشخیص‌های پرستاری ناندا یکی از مهم‌ترین و پرکاربردترین عبارات استاندارد بین‌المللی برای ثبت مراقبت‌های پرستاری می‌باشد که لازم است ثبت مراقبت‌ها بر این اساس صورت گیرد. این مطالعه با هدف تعیین میزان انطباق و فراوانی تشخیص‌های پرستاری ثبت شده در بخش انکولوژی کودکان با عبارات تشخیص‌های پرستاری سیستم طبقه‌بندی ناندا انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی گزارش‌های پرستاری ثبت شده در پرونده‌های کودکان بستری در بخش‌های آنکولوژی کودکان دو بیمارستان وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در سه ماهه نخست سال 1395 مورد بررسی قرار گرفت. نمونه‌گیری به روش سرشماری پرونده‌ها و در 3 ماه متوالی انجام یافت. در مجموع 86 پرونده و 3701 گزارش پرستاری مورد بررسی قرار گرفت. مستندات پرستاران از طریق تحلیل محتوای آشکار مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت، عبارات به دست آمده با تشخیص‌های پرستاری سیستم طبقه‌بندی ناندا انطباق داده شد و میزان انطباق و فراوانی تشخیص‌های پرستاری استخراج شده تعیین شد.
یافته‌ها: میزان کلی انطباق تشخیص‌های استخراج شده از گزارش‌های پرستاری با تشخیص‌های پرستاری ناندا، 7/14% بود. بیش‌ترین تشخیص‌های پرستاری، تشخیص‌های مرتبط با دسته‌بندی ایمنی/ حفاظت، با میزان 95/47% و بعد از آن تشخیص‌های مربوط به دسته‌بندی تغذیه به میزان42/24% و در نهایت تشخیص‌های پرستاری مرتبط با دسته‌بندی آسایش به میزان 8/12% بود.
نتیجه‌گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که در حال حاضر در ثبت مراقبت‌های پرستاری از چارچوب‌های استانداردی مانند فرآیند پرستاری و تشخیص‌های پرستاری ناندا به میزان بسیار محدود استفاده می‌شود. پیشنهاد می‌شود آموزش‌های کاربردی برای افزایش دانش و انگیزه جهت به‌کارگیری تشخیص‌های پرستاری ناندا، داده شود.
 
حکیمه اسکندری سبزی، اعظم شیرین آبادی فراهانی، مریم رسولی، لیلا خانعلی مجن، راضیه بیک‌میرزا، مریم حیدری،
دوره 27، شماره 2 - ( 4-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: ابتلا به سرطان در دوره نوجوانی باعث ناتوانی شده و دستیابی به وظایف مهم این دوران را دچار اختلال می­کند. با توجه این که مسایل معنوی پیچیده­ای پیش روی نوجوانان قرار دارد، با تأکید بر آن­ها می­توان چارچوب منحصر به ­فردی را برای درک و مقابله با بیماری فراهم کرد. این مطالعه با هدف تعیین عوامل مرتبط با مقابله­ معنوی نوجوانان مبتلا به سرطان براساس الگوی «تعالی نفس Reed» انجام گرفته است.
روش بررسی: در این پژوهش توصیفی- همبستگی، تعداد 270 نوجوان مبتلا به سرطان مراجعه‌کننده به بیمارستان­های تابع دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی شهر تهران در سال 98-1397، به صورت در دسترس، انتخاب شدند. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه­های «ویژگی­های جمعیت­شناختی و بالینی»، «مقابله­ معنوی نوجوانان»، «امیدواری نوجوانان»، «تعالی­نفس- نسخه نوجوانان» و «مقابله نوجوانان» جمع­آوری شد. تحلیل داده­ها با استفاده از نرم­افزار SPSS نسخه 19 و روش­های آماری توصیفی و آزمون‌های کروسکال-­والیس، کولموگروفاسمیرنوف، ضریب همبستگی اسپیرمن و تحلیل مسیر انجام یافت.
یافته‌ها: براساس ضریب همبستگی اسپیرمن، ارتباط امیدواری (440/0=rs و 001/0>p)، مقابله­ (149/0=rs و 015/0=p) و تعالی نفس (143/0=rs و 019/0=p) با مقابله­ معنوی نوجوانان مثبت و معنادار بود. همچنین نتایج تحلیل مسیر برازش الگوی تعالی نفس Reed نشان می‌دهد متغیرهای امیدواری و تعالی نفس به صورت مستقیم و متغیر مقابله به صورت غیرمستقیم و از طریق متغیر واسطه تعالی نفس، بر مقابله معنوی در نوجوانان تأثیرگذار بوده است.
نتیجه‌گیری: متغیرهای امیدواری، مقابله و تعالی نفس از عوامل مرتبط با مقابله­ معنوی در نوجوانان مبتلا به سرطان بوده است و الگوی تعالی نفس Reed در نوجوانان ایرانی مبتلا به سرطان برازش دارد. بنابراین پرستاران به عنوان اولین ارایه­دهندگان مراقبت، می­توانند با تمرکز بر این الگو و با دست­کاری در متغیرهای مختلف آن، مقابله معنوی را در نوجوانان افزایش دهند.
 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به حیات می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb