20 نتیجه برای رضایی
زهره پارسا یکتا، افسر رضایی پور، سقراط فقیه زاده، مرجان رسولی،
دوره 7، شماره 1 - ( 2-1380 )
چکیده
پژوهش حاضر ، مطالعه ای توصیفی و تحلیلی است که با هدف تعیین پنومونی بیمارستانی ناشی از آسپیراسیون و متعاقب آن بروز پنومونی بیمارستانی (با هر منشاء دیگر به جز آسپیراسیون) در بیماران بستری در بخشهای مراقبت ویژه بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران (بخشهای ویژه جنرال و مغز و اعصاب) در سال 1378 انجام شده است .
ابزارگردآوری داده ها : نوار گلوکز اکسیداز ، آزمایشهای خون ، ترمومتر ، رادیوگرافی قفسه سینه ، کشت ترشحات لوله تراشه و برگه ثبت اطلاعات بودند . پژوهش بر روی 80 نمونه به روش نمونه گیری آسان انجام گرفت . واحدهای پژوهش بر حسب روز شروع گاواژ به دو دسته (گروه اول 50 نفر از روز اول اتصال به ونتیلاتور و گروه دوم 30 نفر از روز دوم اتصال به ونتیلاتور) تقسیم شدند . پس از 5 ماه نمونه گیری ، بروز نقطه ای پنومونی بیمارستانی با آسپیراسیون 2/31% و برآورد فاصله ای آن %21<(Π )Π>11% گزارش گردید .
نتایج پژوهش نشان داد که باقی ماندن لوله بینی - معدی و گاواژ زودرس بیماران تحت ونتیلاتور می توانند عوامل مؤثری در تسریع بروز علائم و نشانه های پنومونی آسپیراسیون محسوب گردند . به علاوه بیشترین ارتشاح ریوی در لوب فوقانی ریه راست ایجاد شده بود . لذا می توان تصورکرد که بیماران به هنگام آسپیراسیون بیشتر در وضعیت خوابیده به پشت قرار داشته اند.
افسر رضاییپور، سیده طاهره میرمولایی، محمود محمودی، زهرا جباری خان به بین،
دوره 8، شماره 3 - ( 4-1381 )
چکیده
بی اختیاری ادراری مشکل رایجی در زنان میباشد و به نظر میرسد اثرات منفی بر جنبههای مختلف زندگی آنان داشته باشد.پژوهش حاضر یک بررسی از نوع همبستگی است که به منظور تعیین کیفیت زندگی زنان مبتلا به بیاختیاری ادراری، مراجعهکننده به درمانگاههای زنان بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد. واحدهای مورد پژوهش 263 نفر بودند و همگی سن بالای 18 سال داشتند. حامله نبوده و طی سه ماه گذشته زایمان نکرده بودند، بیماری مزمن شناخته شده نداشتند و قادر به پاسخگویی به سؤالات بودند و به صورت تصادفی انتخاب شدند. جهت جمعآوری دادهها از پرسشنامه کیفیت زندگی I-QOL استفاده شد و متغیرهایی چون نوع بیاختیاری ادراری، شدت بیاختیاری، مدت ابتلا، شغل و تحصیلات در نظر گرفته شده است. تجزیه و تحلیل دادهها توسط نرمافزار SPSS انجام شد و از آزمونهای آماری X2، ضریب همبستگی پیرسون و آزمون مانتل - هانزل استفاده شد.نتایج نشان داد که کیفیت زندگی هیچ یک از واحدهای پژوهش خوب نبود، کیفیت زندگی 2/45% از واحدهای مورد پژوهش پایین بود، 3/51% از واحدهای پژوهش تا زمان انجام پژوهش جهت درمان مراجعه نکرده بودند و 8/54% از این افراد علت عدم مراجعه را اعتقاد به عادی بودن مسئله ذکر کرده بودند. همچنین نتایج نشان داد که تأثیر بیاختیاری ادراری بر کیفیت زندگی با نوع بیاختیاری (0001/0>p) مدت ابتلا (02/0>p) میزان تحصیلات (006/0>p) ارتباط معنیدار دارد.بیاختیاری ادراری اثرات منفی بر کیفیت زندگی زنان دارد با این حال اکثر بیماران به علت کمبود آگاهی در این زمینه در جست و جوی کمک پزشکی بر نمیآیند. لذا پیشنهاد میشود ارائهدهندگان مراقبتهای بهداشتی توجه بیشتری به این موضوع نمایند و از طریق مراکز بهداشتی به آموزش زنان برای پیشگیری از بیاختیاری ادراری بپردازند
افسر رضاییپور، زیبا تقیزاده، سقراط فقیهزاده، شهین بزازیان،
دوره 9، شماره 2 - ( 4-1382 )
چکیده
افسر رضاییپور، زیبا تقیزاده، سقراط فقیهزاده، روزیتا ایازی،
دوره 9، شماره 4 - ( 11-1382 )
چکیده
افسر رضاییپور، مهرناز گرانمایه، انوشیروان کاظم نژاد، شایسته حاجیزاده،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده
مقدمه: یکی از عوامل مؤثر در ارتقاء سطح سلامت جامعه به ویژه کودکان پیشگیری از بیماریها از طریق ایمنسازی است به طوری که در صورت عدم ایمنسازی کامل، صحیح و به موقع کودکان ،بیماریهای عفونی زندگی آنها را تهدید خواهد کرد. مطالعه حاضر ارزیابی برنامه گسترش ایمنسازی مادران و کودکان زیر 2سال شهرستان شهریار را نشان میدهد.
روش کار: این پژوهش یک مطالعه پیمایشی از نوع مقطعی است، تعداد نمونهها شامل 210 کودک 24-18 ماهه و 240 مادر دارای کودک 11-0 ماهه میباشد که از طریق نمونهگیری خوشهای توصیه شده توسط سازمان بهداشت جهانی انتخاب شدند. روش جمعآوری اطلاعات مصاحبه و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه است. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از روشهای آمار توصیفی و استنباطی شامل مجذور کای، تی تست، تست دقیق فیشر، آنالیز واریانس یکطرفه، آزمون نسبت خطر و لجستیک رگرسیون استفاده شده است.
یافتهها: نتایج نشان داد که پوشش واکسیناسیون کودکان زیر دو سال در کلیه نوبتهای واکسیناسیون بالای 90% بوده است. 6/17% کودکان زیر دو سال ناقص واکسینه شدهاند و 4/41% آنها کامل ولی با تأخیر بیش از یک ماه واکسینه شدهاند. عامل مؤثر بر تأخیر بیش از یک ماه در واکسیناسیون کودکان محل انجام واکسیناسیون کودک بود. نتایج پژوهش همچنین نشان داد که اگر چه 8/83% مادران کودکان زیر یکسال دو نوبت واکسن کزاز دریافت نموده بودند اما فقط 3/13% از مادران 5 نوبت واکسن کزاز را دریافت کرده بودند. عامل مؤثر بر وضعیت واکسیناسیون کزاز مادران مدت سکونت در شهرستان شهریار بود.
نتیجهگیری: موانع موجود بر سر راه ایمنسازی مادران و کودکان شامل عدم وجود سیستم پیگیری و سیستم ثبت دقیق اطلاعات واکسیناسیون کزاز مادران که بر وضعیت واکسیناسیون کودکان و مادران تأثیر گذاشته است. بنابراین ضرورت دارد که ارایه خدمات ایمنسازی از هر دو جنبه کمی و کیفی در شهرستان شهریار مورد توجه و تأکید قرار گیرد.
زیبا تقیزاده، افسر رضاییپور، انوشیروان کاظمنژاد، زهره سادات میرسعیدی،
دوره 12، شماره 1 - ( 2-1385 )
چکیده
زمینه و هدف:با توجه به بروز عوارض متعدد در دوران یائسگی این بررسی جهت تعیین تأثیر ویتاگنوس بر عوارض زودرس یائسگی در زنان یائسه انجام شده است.
روش بررسی: بررسی حاضر از نوع نیمه تجربی است. 50 زن یائسه در سنین 55-45 سال از طریق نمونهگیری خوشهای تصادفی انتخاب شدند. مداخله در گروه مورد مطالعه، مصرف قطره ویتاگنوس به مدت سه ماه (40 قطره در روز) بود. گردآوری دادهها به روش مصاحبه و ابزار آن شامل پرسشنامه و برگه ثبت وضعیت بود. دادهها با استفاده از روشهای آماری توصیفی و استنباطی و نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: این مطالعه کاهش معناداری در میزان عوارض زودرس یائسگی پس از مداخله نشان داد. طبق نتایج بیشترین بهبودی کامل پس از مداخله در زنان یائسه دریافتکننده ویتاگنوس مربوط به گرگرفتگی (2/52%) و تعریق شبانه (3/51%) بود. در مورد سایر عوارض بیشترین درصد افراد بهبودی نسبی را نشان دادند.
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای این مطالعه استفاده از ویتاگنوس در رفع عوارض زودرس یائسگی مؤثر بود.
مهرناز گرانمایه، افسر رضاییپور، حمید حقانی، الهام آخوندزاده،
دوره 12، شماره 2 - ( 3-1385 )
چکیده
زمینه و هدف:درد شدید زایمان، همواره باعث نگرانی و ترس زن باردار میشود. این مطالعه به منظور بررسی تأثیر آموزش بر میزان بهکارگیری روشهای کاهش درد زایمان توسط ماما انجام شده است.
روش بررسی: این یک مطالعه مداخلهای و نیمه تجربی است. نمونهها شامل 59 نفر از ماماهای بخشهای زایمان بیمارستانهای غیرآموزشی گیلان بودند. که با روش نمونهگیری به شیوه سهمیهای انتخاب شده بودند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه بود که اعتبار علمی با روش اعتبار محتوی و پایایی آن با روش آزمون مجدد سنجیده شد. دادهها در دو مرحله قبل و بعد از آموزش جمعآوری گردید. روشهای مختلف کاهش درد با تأکید بر بهکارگیری روشهای غیردارویی نظیر ماساژ ملایم، برقراری تماس چشمی با مادر، تشویق زائو به ذکر دعا و روشهای حمایتی، فیزیولوژیک و جایگزینی (مانند استفاده از ماساژ، کمپرس گرم، تغییر وضعیت، استفاده از روغنهای معطر) در کارگاه یک روزه آموزش داده شد. تجزیه و تحلیل دادهها با کمک نرمافزار SPSS و آمار توصیفی و تحلیلی انجام شد.
یافتهها: نتایج آزمون تی زوج (05/0p<) نشانگر افزایش معنادار در بهکارگیری روشهای کاهش درد زایمان توسط ماماها بعد از آموزش بود. میانگین امتیازات حاصل از بهکارگیری روشهای کاهش درد توسط ماماها بر حسب مشخصات فردی قبل و بعد از آموزش تفاوت معنادار آماری نداشت.
نتیجهگیری: آموزش به شیوه برگزاری کارگاه در ارتقای میزان به کارگیری روشهای کاهش درد توسط ماماهای شاغل در بخشهای زایمان مؤثر بود؛ به ویژه آن دسته از روشهایی که دارای عوارض کمتر، اثربخشی بیشتر و کاربرد سادهتری هستند.
نسرین سلمانی باروق، شهزاد پاشاییپور، افسر رضاییپور، انوشیروان کاظمنژاد،
دوره 12، شماره 4 - ( 11-1385 )
چکیده
زمینه و هدف:نوجوانی دوران منحصر به فردی در زندگی است. آگاهی در مورد تغذیه مطلوب در طی این دوران میتواند از بسیاری از بیماریهای مرتبط با تغذیه در دوران بزرگسالی پیشگیری کند. متأسفانه در دهههای اخیر شاهد تغذیه میان وعده نامطلوب نوجوانان بودهایم. این مطالعه با هدف تعیین کیفیت تغذیه میان وعدهای نوجوانان 18-12 ساله منطقه 17 شهر تهران انجام گرفته است.
روش بررسی: این بررسی یک مطالعه پیمایشی از نوع مقطعی است نمونهها شامل 907 دختر و پسر ایرانی 18-12 ساله مشغول به تحصیل در یکی از مدارس راهنمایی و یا دبیرستان منطقه 17 شهر تهران بودند که با روش خوشهایی انتخاب شدند . جمعآوری اطلاعات با استفاده از پرسشنامه انجام گرفت و جهت تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS و روشهای آماری توصیفی و استنباطی از جمله مجذور کای استفاده شده است.
یافتهها: نتایج نشان داد که بیشترین درصد (1/35%) واحدهای مورد بررسی 16-14 ساله، 8/52% پسر، 1/26% اول دبیرستان، 5/71% دارای 3-1 خواهر یا برادر هستند. همچنین بیشترین آنها دارای شاخص توده بدنی (BMI=Body Mass Index) طبیعی میباشند. 28% دسته خوراکی شامل چیپس و پفک را بالای حد متوسط به عنوان میان وعده مصرف میکنند. 46% یک بار در روز تغذیه میان وعده دارند. 62% عصرها خوراکی میان وعده خوردهاند. 9/56% واحدهای مورد مطالعه گاهی اوقات خوراکی میان وعده میخورند. بین برخی از متغیرهای فردی مثل سن، جنسیت، مقطع تحصیلی، سن پدر و مادر، تحصیلات پدر و مادر و شغل مادر با نوع خوراکی میان وعده ارتباط آماری معنادار(05/0p< ) مشاهده شد.
نتیجهگیری: نتایج مطالعه نشان داد نوع، زمان، تعداد دفعات تغذیه میان وعدهای نوجوانان در سطح خوبی نبوده و نیاز به آموزش در این زمینه به نوجوانان و والدین آنها ضروری است.
زیبا تقیزاده، افسر رضاییپور، عباس مهران، زینب علیمرادی،
دوره 12، شماره 4 - ( 11-1385 )
چکیده
زمینه و هدف:با توجه به اهمیت امر برقراری ارتباط و مشاهده نقایص موجود در برقراری ارتباط با مراجعین، مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان بهکارگیری مهارتهای ارتباطی توسط ماماها و ارتباط آن با میزان رضایتمندی مراجعین به مراکز بهداشتی - درمانی دانشگاه علوم پزشکی تهران طراحی و اجرا شد.
روش بررسی: در این مطالعه پیمایشی، 50 ماما و 400 مراجع مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل چک لیست مهارتهای ارتباطی و پرسشنامه رضایت سنجی مراجعین بود که از طریق مشاهده و مصاحبه تکمیل گردید. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی و استنبا طی شامل آزمون مجذور کای، آزمون دقیق فیشر وضریب همبستگی پیرسون استفاده شد.
یافتهها: نتایج مطالعه نشان داد که میزان بهکارگیری مهارتهای ارتباطی (کلامی و غیرکلامی) توسط ماماها (به ترتیب 62% و 56%) در حد نامطلوب است. ارتباط معناداری بین ویژگیهای فردی ماماها با میزان بهکارگیری مهارتهای ارتباطی، وجود نداشت؛ تنها بین وضعیت تأهل و میزان بهکارگیری مهارتهای ارتباط غیرکلامی، رابطه معنادار وجود داشت. میزان رضایتمندی مراجعین از مهارتهای ارتباطی کلامی و غیرکلامی ماماها به ترتیب 50% و 4/48% بود که رابطه معناداری با میزان بهکارگیری مهارتهای ارتباطی توسط ماماها داشت. رابطه معنادار بین سن، سطح تحصیلات و علت مراجعه مراجعین با میزان رضایتمندی وجود داشت.
نتیجهگیری: با توجه به عدم بهکارگیری مطلوب مهارتهای ارتباطی توسط ماماها، برگزاری دورههای آموزش ضمن خدمت مهارتهای ارتباطی با تأکید بر نقاط ضعف ماماها و همچنین آموزش مهارتهای ارتباطی به عنوان جزیی از واحدهای درسی در برنامه آموزش مامایی توصیه میشود.
افسر رضاییپور، فرزانه یوسفی، محمود محمودی، معصومه شاکری،
دوره 13، شماره 3 - ( 3-1386 )
چکیده
زمینه و هدف: شیوع چاقی در سطح جهان در حال افزایش است نه تنها بزرگسالان بلکه کودکان و نوجوانان نیز از آسیب آن در امان نیستند. رفتارهای تغذیهای و فعالیت فیزیکی افراد با ایجاد چاقی در آنها ارتباط نزدیک دارد. شناخت الگوی رفتارهای بهداشتی نوجوانان جهت پیشگیری و اصلاح بسیاری از رفتارهای غلط، از اهمیت ویژهای بر خوردار است. بر این اساس در این مطالعه ارتباط رفتارهای تغذیهای و فعالیت فیزیکی دختران نوجوان با درک آنان از شیوه زندگی والدین، در مدارس راهنمایی مناطق تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی تهران مورد بررسی قرار گرفته است.روش بررسی: این بررسی یک مطالعه پیمایشی از نوع مقطعی میباشد. نمونهها شامل 270 نوجوان دخترمشغول تحصیل در مدارس راهنمایی تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی تهران بودند که به روش تصادفی چند مرحلهای انتخاب شدند. جمعآوری اطلاعات از طریق پرسشنامه انجام گرفت و جهت تجزیه و تحلیل آن از نرمافزارSPSS و روشهای آمار توصیفی و استنباطی از جمله آزمون 2c و آزمون دقیق فیشراستفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد متوسط سن نمونههای پژوهش 3/13 سال (16-7/10) و بیشتر آنها دارای شاخص توده بدنی (Body Mass Index) طبیعی میباشند. 6/9% از دختران نوجوان رفتار تغذیهای مطلوب و 3/3% از آنها فعالیت فیزیکی مطلوب داشتند. در این مطالعه ارتباط بین رفتار تغذیهای دختران نوجوان با درک آنان از شیوه زندگی والدینشان معنادار نبود ولی بین میزان فعالیت فیزیکی و درک از شیوه زندگی والدین ارتباط معنادار مشاهده شد. همچنین ارتباط معناداری بین برخی ویژگیهای فردی مثل شاخص توده بدنی و درآمد خانواده با رفتار تغذیهای و نیز شاخص توده بدنی و میزان تحصیلات مادران با فعالیت فیزیکی دختران نوجوان دیده شد.
نتیجهگیری: نتایج مطالعه نشان داد بیشتر دختران نوجوان رفتار تغذیهای و فعالیت فیزیکی مطلوبی ندارند و نیز به نظر میرسد عوامل دیگری علاوه بر رفتار والدین رفتارهای بهداشتی ایشان را تحت تأثیر قرار میدهد. بنابراین نیاز به آموزش و نیز ارایه الگوهای مناسب رفتاری توسط والدین و مسؤولین مدارس جهت اصلاح این رفتارها در نوجوانان ضروری میباشد.
افسر رضایی پور، فریبا آیدنلو، زهره خاکبازان، دکتر انوشیروان کاظم نژاد،
دوره 13، شماره 4 - ( 11-1386 )
چکیده
زمینه و هدف: درد زایمان از جمله دردهای طاقت فرسایی است که زنان در طول عمر خود تجربه میکنند. متغیرهای زیادی میتوانند بر پاسخ افراد به درد و همچنین درک درد زایمان تأثیر بگذارند. این درد خصوصاً در نخست زایان شدیدتر و طولانیتر است. سالیانه هزاران عمل سزارین انتخابی انجام میگیرد که ترس از درد زایمان اصلیترین علت این گونه سزارینها است. درد زایمان میتواند عوارض نامطلوب متعددی بر روند زایمان، وضعیت مادر و جنین بر جای گذارد. پیدا کردن راهی برای تسکین درد زایمان از مسایل مورد توجه نظام بهداشتی و درمانی دولتها میباشد. هدف این مطالعه تعیین تأثیر انتونوکس در القای زایمان بیدرد و میزان رضایت از زایمان در زنان بستری در بیمارستان تأمین اجتماعی ارومیه است. روش بررسی: این پژوهش یک کارآزمایی بالینی (Rct) یک سوکور است. تعداد 160 نمونه با انجام نمونهگیری تصادفی به مطالعه وارد شدند. سپس با تخصیص تصادفی، 80 نفر در گروه مداخله (استنشاق انتونوکس) و 80 نفر در گروه کنترل (استنشاق اکسیژن) قرار گرفتند. روش صحیح استنشاق گازها و نحوه استفاده از خط کش دیداری درد برای آنها آموزش داده شد. در طول مطالعه 2 نفر از گروه مداخله و 3 نفر از گروه کنترل به دلیل نیاز به سزارین از مطالعه خارج شدند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه، فرم ثبت اطلاعات، مقیاس دیداری درد، دستگاههای ثبت علایم حیاتی مادر و ضربان قلب جنین بود. تجزیه و تحلیل دادهها به کمک نرم افزار SPSS و بهکارگیری آمار توصیفی (فراوانی مطق و نسبی، میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی نظیر آزمون t، منویتنی یو، 2c و کلموگروف اسمرنوف انجام گرفت.
یافتهها: یافتهها نشان داد میزان شدت درد زایمان در گروه مداخله در ساعات مختلف مرحله زایمانی به طور معنادار (001/0p<) کمتر از گروه کنترل است. استفاده از انتونوکس تأثیری بر علایم حیاتی مادر، سیر لیبر، تعداد ضربان قلب جنین، آپگار دقیقه اول و پنجم نوزادان و میزان خونریزی بعد از زایمان نداشت. همچنین برخی از عوارض احتمالی ناشی از استنشاق انتونوکس مانند خواب آلودگی و خشکی دهان در گروه مداخله بیشتر از گروه کنترل بود (001/0p<) اما اختلاف آماری معناداری درسایر عوارض، مشاهده نگردید. همچنین نتایج نشان داد که میزان رضایت مندی از زایمان در گروه مداخله بیشتر از گروه کنترل است.
نتیجهگیری: به نظر میرسد میتوان انتونوکس را به عنوان یک روش مؤثر و ایمن برای تسکین درد زایمان با خطرات احتمالی کمتر برای جنین و مادر، در زایشگاهها توسط ماماها به کار برد.
واژههای کلیدی: انتونوکس، درد زایمان، تسکین درد، رضایتمندی
سیده فاطمه واثق رحیم پور، افسر رضایی پور، دکتر انوشیروان کاظم نژاد، سیما نظری،
دوره 13، شماره 4 - ( 11-1386 )
چکیده
زمینه و هدف: روشهای غربالگری دیابت بارداری مورد اختلاف نظر است. بررسی میزان همراهی عوامل خطر با دیابت بارداری به تبیین راهکار های غربالگری کمک میکند. هدف از این مطالعه مقایسه میزان هموگلوبین (Hb) و میانگین حجم سلولی ((MCV سرم قبل از هفته 14 بارداری، در مادران سالم و مبتلا به دیابت بارداری است.
روش بررسی: در این مطالعه مورد - شاهدی، 33 مادر باردار مبتلا به دیابت بارداری مراجعه کننده به بیمارستان شریعتی تهران در گروه مورد (تشخیص داده شده براساس معیار Carpenter و Costan) با 33 مادر باردار غیردیابتی در گروه شاهد، پس از هفته 24 بارداری مقایسه شدند. با استفاده از پرسشنامه و برگ ثبت اطلاعات و به روش مصاحبه و بیوفیزیکال، دادهها جمعآوری شد. با استفاده از روشهای آمار توصیفی و آزمونهای 2c، t-test، دقیق فیشر، کولموگروف اسمیرنوف دو نمونهای و ضریب همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل دادهها انجام یافت.
یافتهها: دو گروه از نظر ویژگیهای فردی و سوابق پزشکی اختلاف معنادار آماری نداشتند. آزمون t بین میزان Hb قبل از هفته 14 بارداری در گروه مورد (gr/dl078/0±23/13) و شاهد (gr/dl70/0±23/12) اختلاف معنادار نشان داد (001/0p<). همچنین آزمون t بین میزان MCV قبل از هفته 14 بارداری در گروه مورد (fl51/4±92/86) و شاهد (fl84/5±56/85) اختلاف معناداری نشان نداد (294/0=p).
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که مادران مبتلا به دیابت بارداری در مقایسه با مادران سالم، قبل از هفته 14 بارداری، دارای میزان Hb بالاتری بودهاند. به نظر میرسد که میتوان میزان هموگلوبین بالای قبل از هفته 14 بارداری را به عنوان یک عامل خطر جهت ابتلا به دیابت بارداری به شمار آورد. همچنین پیشنهاد میشود در مورد تجویز آهن تکمیلی به مادران بارداری که میزان هموگلوبین بالا دارند، بررسی بیشتری انجام گیرد.
محبوبه رضایی، نعیمه سیدفاطمی، فاطمه حسینی،
دوره 14، شماره 4 - ( 12-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: سلامت معنوی ابعاد مختلف زندگی انسان را هماهنگ میکند و جهت سازگاری با بیماری لازم است. مواجهه با سرطان موجب ایجاد بحران در ابعاد جسمی، روانی و معنوی میشود. این مطالعه با هدف شناخت سلامت معنوی بیماران مبتلا به سرطان تحت شیمی درمانی انجام گرفته است.
روش بررسی: این مطالعه از نوع توصیفی مقطعی است که در مورد 360 بیمار مبتلا به سرطان تحت شیمی درمانی در مراکز آموزش درمانی منتخب دانشگاههای علوم پزشکی ایران و تهران در سال 1385 انجام گرفته است. در این مطالعه از پرسشنامه سلامت معنوی Paloutzian و Ellison (1982) استفاده شد. روش نمونهگیری از نوع مستمر بود. دادهها با استفاده از آمار توصیفی، آزمونهای مجذور کای، ضریب همبستگی پیرسون و نرمافزار SPSS v.11 تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: میانگین کل نمره سلامت معنوی بیماران 36/14±35/98 و میانگین نمره سلامت مذهبی و وجودی آنها به ترتیب 92/5±67/54 و 01/10±67/43 بود. بین سن، وضعیت تأهل و سطح تحصیلات بیماران با سلامت معنوی آنها ارتباط معنادار وجود داشت (001/0p<).
نتیجهگیری: نتایج نشان داد سطح سلامت معنوی این بیماران در محدوده بالا قرار دارد. همچنین سطح سلامت مذهبی بیماران بالاتر از سلامت وجودی آنان است که با توجه به فرهنگ جامعه ما این امر طبیعی به نظر میرسد. بین سلامت معنوی بیماران و اکثر مشخصات فردی آنها ارتباط معنادار وجود دارد. لذا به نظر میرسد در مراقبت از این بیماران باید به مشخصات فردی آنان توجه کافی مبذول شود.
نسرین رضایی، مهناز قلجه،
دوره 14، شماره 4 - ( 12-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: حمایت اجتماعی به عنوان یکی از عوامل مهارکننده اثرات منفی تنش شغلی شناخته شده است. در حرفه پرستاری موقعیتهای تنشزای زیادی وجود دارد که میتوانند موجب مشکلاتی از قبیل نارضایتی، کاهش کارآیی، ترک خدمت یا تغییر شغل در پرستاران شوند. این مشکلات، صدمات جبرانناپذیری بر ارایه مراقبت بالینی به بیماران، در پی دارد. این مطالعه با هدف تعیین میزان حمایت اجتماعی از پرستاران انجام گرفته است.روش بررسی: این مطالعه توصیفی تحلیلی است. جامعه مورد مطالعه را پرستاران شاغل در مراکز آموزشی درمانی دانشگاه علوم پزشکی ایران در سال 1385 تشکیل میدهند. 373 پرستار که به کارهای مدیریتی اشتغال نداشته و دارای حداقل 6 ماه سابقه کار بودند، به صورت تصادفی انتخاب شدند. برای گردآوری دادهها از پرسشنامه حمایت اجتماعی McCain و Marklin و پرسشنامه تنش شغلی پرستاری استفاده شد. دادهها با استفاده از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (مجذور کای و تست دقیق فیشر) و نرمافزار SPSS v.13 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: 85% پرستاران، حمایت دریافت شده از سوی همکاران، سرپرستاران و سوپروایزرها را متوسط، 7/10% زیاد و 3/4% کم ذکر کرده بودند. بین حمایت اجتماعی و نوبت کاری ارتباط معنادار آماری وجود داشت. حمایت دریافت شده از سوی همکاران (میانگین 83/24) بیشتر از حمایت دریافت شده از سوی سرپرستاران و سوپروایزرها (میانگین 37/19) بود.
نتیجهگیری: اکثر پرستاران از حمایت اجتماعی متوسطی برخوردار بودند و نیز اکثر آنان تمایل به ارتباط بیشتر با همکاران و مسؤولان پرستاری داشتند. به نظر میرسد سرپرستاران و سوپروایزرها با ترتیب دادن گردشهای دسته جمعی و یا تورهای زیارتی و سیاحتی میتوانند ارتباط بهتر و بیشتری را با کارکنان خود برقرار کنند.
زیبا تقیزاده، افسر رضاییپور، انوشیروان کاظمنژاد، فرزانه گلبنی،
دوره 15، شماره 2 - ( 7-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: از مهمترین عوارض بارداری پرهاکلامپسی است که یکی از سه علت مرگ و میر مادران محسوب میشود. شناسایی یک آزمایش غربالگری مناسب برای تشخیص زودرس پرهاکلامپسی ضروری است. هدف از این مطالعه تعیین ارزش پیشگوییکنندگی میزان هماتوکریت در تشخیص زودرس پرهاکلامپسی میباشد. روش بررسی: این مطالعه از نوع بررسی آزمایشهاست. نمونه مورد مطالعه 660 زن باردار 28-24 هفته مراجعهکننده به درمانگاه پرهناتال بیمارستان مریم (وابسته به تامین اجتماعی) است. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه، برگه ثبت دادههای بیوفیزیکی و آزمایش هماتوکریت سرم 28-24 هفته بود. پیگیری نمونهها تا زمان زایمان جهت مشاهده بروز یا عدم بروز پرهاکلامپسی انجام گرفت. از نرمافزار آماری SPSS جهت تجزیه و تحلیل دادهها استفاده شد.
یافتهها: هماتوکریت سرم 28-24 هفته در زنان مبتلا به پرهاکلامپسی به طور معناداری بالاتر از زنان غیر مبتلا به پرهاکلامپسی بود (001/0p<). در این پژوهش مناسبترین نقطه برای آزمایش هماتوکریت هفته 28-24، میزان 38% بود. در این نقطه حساسیت 6/58%، ویژگی 9/88%، ارزش پیشگوییکنندگی مثبت 7/33% و ارزش پیشگوییکنندگی منفی 7/95% برای میزان هماتوکریت سرم به دست آمد.
نتیجهگیری: استفاده از آزمایش هماتوکریت 28-24 هفته به عنوان روشی ساده و ارزان میتواند به شناسایی زنان در معرض خطر پرهاکلامپسی کمک کند.
نازی نجات، حمیدرضا کوهستانی، کورش رضایی،
دوره 17، شماره 2 - ( 4-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: اکثر مطالعاتی که در آموزش پرستاری انجام گرفته بر نتایج یادگیری تمرکز داشته و فرایندهایی که دانشجویان در حین یادگیری از آنها استفاده میکنند، کمتر مورد توجه قرارگرفته است. روشهای سنتی آموزش بالینی نمیتواند منجر به یادگیری معنادار و عمیق شود. هدف از انجام این مطالعه تعیین میزان تأثیر نقشه مفهومی بر رویکردهای یادگیری در دانشجویان پرستاری میباشد.
روش بررسی: این یک مطالعه نیمه تجربی است که در آن 53 دانشجوی پرستاری به صورت تصادفی به دو گروه آزمون (28 نفر) و شاهد (25 نفر) تقسیم شدند. به دانشجویان گروه آزمون آموزش داده شد برای یادگیری تجارب بالینی از نقشه مفهومی استفاده نمایند. دانشجویان گروه شاهد به روش سنتی آموزش داده شدند. قبل و بعد از مداخله رویکردهای یادگیری با استفاده از پرسشنامه فرایند مطالعه اندازهگیری شد. دادهها با آزمون تیزوجی در نرمافزار SPSS v.16 تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: نتایج پیش آزمون نشان داد بین دو گروه از نظر میانگین نمره رویکرد یادگیری و همچنین ویژگیهای جمعیتشناختی تفاوت آماری وجود ندارد (05/0p>). میانگین نمره رویکرد عمیق در گروه آزمون پس از استفاده از نقشه مفهومی نسبت به پیش آزمون به طور معناداری افزایش یافت (03/0=p). مقایسه نمرات پس آزمون در گروههای آزمون و شاهد نشان داد که رویکرد عمیق در گروه آزمون به طور معناداری بیش از گروه شاهد میباشد (02/0=p). یادگیری سطحی تفاوت آماری نداشت.
نتیجهگیری: استفاده از نقشه مفهومی به عنوان یک مداخله فراشناختی میتواند موجب افزایش یادگیری عمیق و معنادار در دانشجویان پرستاری گردد.
زهرا کریمی، نسرین رضایی، منصور شکیبا، علی نویدیان،
دوره 25، شماره 3 - ( 7-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: اعتیاد به عنوان یک بحران و یک اختلال مزمن طولانی مدت میتواند منجر به تحمیل بار روانی و کاهش کیفیت زندگی در مراقبان خانوادگی شود. مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی مداخله کیفیت زندگی درمانی بر بار روانی مراقبان خانوادگی معتادان انجام یافته است.
روش بررسی: : این پژوهش یک کارآزمایی بالینی است. جامعه پژوهش شامل کلیه مراقبان خانوادگی معتادان در حال ترک در بیمارستان روانپزشکی بهاران شهر زاهدان در سال 1397 بودند. حجم نمونه 80 نفر بود که به طور تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. مراقبان گروه مداخله هشت جلسه مشاوره گروهی مبتنی بر کیفیت زندگی درمانی را به صورت یک روز درمیان و براساس محتوای تعیین شده دریافت کردند. قبل از مداخله و 8 هفته پس از پایان مداخله، دادهها به وسیله پرسشنامه بار روانی Zarit جمعآوری و در نرمافزار SPSS نسخه 21 به کمک آزمونهای آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: قبل از مداخله بین دو گروه از نظر میانگین نمره بار روانی تفاوت معناداری وجود نداشت (25/0=p). اما پس از مداخله، میانگین نمره بار روانی در مراقبان خانوادگی گروه مداخله (92/12±10/40) به طور معناداری پایینتر از گروه کنترل (58/13±80/46) بود (01/0p<).
نتیجهگیری: مداخله کیفیت زندگی درمانی در این مطالعه تأثیر مثبت و معناداری بر کاهش بار روانی مراقبان خانوادگی معتادان داشت. بنابراین استفاده از این رویکرد مشاورهای به موازات برنامههای ترک اعتیاد به منظور افزایش رفاه و سلامت روانشناختی مراقبان خانوادگی به ارایهدهندگان خدمات درمانی و مراقبتی توصیه میشود.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20160924029954N11
زهرا کریمی، نسرین رضایی، منصور شکیبا، علی نویدیان،
دوره 26، شماره 2 - ( 4-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: اعتیاد به عنوان یک بحران و یک اختلال مزمن طولانی مدت میتواند باعث ایجاد علایمی در سلامت روانی فرد مصرفکننده و اعضای خانواده شود که شایعترین آنها استرس، اضطراب و افسردگی است. مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی مداخله کیفیت زندگی درمانی، بر واکنشهای روانشناختی مراقبان خانوادگی معتادان انجام یافته است.
روش بررسی: این پژوهش یک کارآزمایی بالینی است. جامعه پژوهش شامل مراقبان خانوادگی معتادان بستری در بیمارستان روانپزشکی بهاران شهر زاهدان در سال 1397 بود. نمونهها 80 نفر بودند که به طور تصادفی ساده به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. مراقبان گروه مداخله هشت جلسه مشاوره گروهی مبتنی بر کیفیت زندگی درمانی را به صورت یک روز درمیان و براساس محتوای تعیین شده دریافت کردند. پس از گذشت 8 هفته از پایان مداخله، دادهها با پرسشنامه 21 سؤالی افسردگی، اضطراب و استرس (DASS-21) جمعآوری و در نرمافزار SPSS ویرایش 21 و با استفاده از آزمونهای آماری تیزوجی، تیمستقل، کایدو و کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل اماری قرار گرفت.
یافتهها: پس از مداخله کیفیت زندگی درمانی، میانگین نمره استرس، اضطراب و افسردگی (به ترتیب 36/4±50/11، 49/3±05/11 ، 67/4±57/10) مراقبان خانوادگی گروه مداخله به طور معناداری پایینتر از گروه کنترل (به ترتیب 93/4±67/14، 33/4±02/14، 77/4±40/13) بود (01/0p<). قبل از مداخله بین دو گروه از نظر این متغیرها تفاوتی وجود نداشت.
نتیجهگیری: مشاوره کیفیت زندگی درمانی در این مطالعه تأثیر مثبت و معناداری بر کاهش شدت واکنشهای روانشناختی مراقبان خانوادگی معتادان داشت؛ بنابراین استفاده از این رویکرد مشاورهای به موازات برنامههای ترک اعتیاد به منظور افزایش رفاه و سلامت روانشناختی مراقبان خانوادگی به ارایهدهندگان خدمات درمانی و مراقبتی توصیه میشود.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20160924029954N11
حمید غلامی علوی، محبوبه رضایی، منصور دیانتی، فاطمه عطوف،
دوره 28، شماره 3 - ( 7-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از مشکلات شایع در سالمندان عدم تعادل و خطر افتادن، است. مداخلات مختلفی جهت بهبود عملکرد فیزیکی و تعادل سالمندان پیشنهاد شده است. هدف از مطالعه حاضر تعیین تأثیر ورزش تای چی چوان بر وضعیت تعادلی مردان سالمند بوده است.
روش بررسی: در یک مطالعه کارآزمایی بالینی 40 مرد سالمند تحت پوشش مرکز بهداشت گلابچی شهر کاشان در سال 1400، به روش آسان انتخاب و به صورت تصادفی بلوکی 4 تایی به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. در ابتدا وضعیت تعادلی سالمندان شرکتکننده در تحقیق با آزمون فولرتون ارزیابی شد. حداکثر نمره در این آزمون 40 است و نسبت مستقیم با کیفیت وضعیت تعادلی دارد. سپس افراد گروه مداخله، تمرینات تای چی چوان را طی مدت 20 جلسه 30 تا 40 دقیقهای انجام دادند و گروه کنترل به مراجعات معمول خود به درمانگاه ادامه دادند. دو هفته پس از مداخله، مجدداً آزمون تعادل انجام گرفت. جهت مقایسه متغیرهای زمینهای در دو گروه از آزمونهای t-test و کایاسکویر و یا معادل نان پارامتریک آنها و جهت مقایسه وضعیت تعادل در دو گروه از آزمون Ancova در نرمافزار SPSS نسخه 20 استفاده شد و سطح معناداری کمتر از 05/0 در نظر گرفته شد.
یافتهها: نتایج نشان داد دو گروه از لحاظ متغیرهای جمعیتشناختی تفاوت معناداری با هم ندارند. از طرفی اگرچه مقایسه میانه دو گروه قبل از مداخله تفاوت آماری معناداری نداشت (988/0=p) ولی آنالیز Ancova نشان داد که نمرات فولرتون گروه مداخله، در پس آزمون با در نظر گرفتن نمرات قبل از مداخله به عنوان covariate به طور معناداری از گروه کنترل بالاتر بوده است (001/0>p).
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد انجام ورزش تای چی باعث ارتقای وضعیت تعادل سالمندان مرد مورد مطالعه شده و استفاده از آن برای سالمندان جهت کاهش احتمال سقوط و معضلات مرتبط با آن توصیه می شود.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20200108046058N1
امیر موسی رضایی، سهیلا پزشکزاد، سید عباس حسینی، محمد جواد طراحی، میثم رضازاده،
دوره 29، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: سوء مصرف مواد افیونی از مهمترین مشکلات دنیای کنونی است و به طور مستقیم بر کیفیت خواب افراد تأثیر میگذارد. این مطالعه با هدف تعیین تأثیر یک برنامه مراقبت پرستاری مبتنی بر الگوی سازگاری «روی» بر کیفیت خواب در بیماران تحت درمان نگهدارنده با متادون انجام گرفته است.
روش بررسی: این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده یک سوکور در سه ماهه پایانی سال 1401 با مشارکت 60 بیمار مبتلا به سوء مصرف مواد افیونی تحت درمان نگهدارنده با متادون مقیم مرکز کاهش آسیب اعتیاد شهر اصفهان انجام گرفت. نمونهگیری به صورت در دسترس و تخصیص نمونهها به صورت تصادفی با نرمافزار تولید توالی تصادفی شامل گروه مداخله (30 نفر) و گروه کنترل (30 نفر) انجام یافت. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه کیفیت خواب Pittsburgh استفاده شد. مداخله یک برنامه سه ماهه مراقبت پرستاری مبتنی بر الگوی سازگاری «روی» بود. گروه کنترل درمانهای معمول را دریافت کردند. از نرمافزار SPSS نسخه 26 و آمار توصیفی و استنباطی جهت تجزیه و تحلیل استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که در گروه مداخله، میانگین نمره کل کیفیت خواب بعد از مداخله کاهش معناداری داشته است (کیفیت خواب بهبود یافته است) (001/0>p). همچنین، قبل از مداخله، میانگین نمره کل کیفیت خواب در گروه مداخله و کنترل تفاوت معناداری نداشته (05/0<p)، در حالی که بعد از مداخله معنادار بوده است (001/0>p).
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که برنامه مراقبت پرستاری مبتنی بر الگوی سازگاری «روی» در بهبود کیفیت خواب بیماران تحت درمان نگهدارنده با متادون مؤثر بوده است. بنابراین، این الگو میتواند چارچوب مناسبی برای ارایه مراقبت از این قبیل بیماران فراهم کند.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20141127020108N6