48 نتیجه برای سادات
شکوه السادات سجادی فر،
دوره 4، شماره 2 - ( 1-1377 )
چکیده
سادات ذکائی یزدی،
دوره 5، شماره 1 - ( 1-1378 )
چکیده
حفظ حیات مستلزم بازنگهداشتن راه هوایی و هدف از آن اطمینان از تهویه کافی بیمار است. روش انتخاب شده برای حفظ راههای هوا، بستگی به ابزار ، مهارت و خصوصیات انسداد راه هوا دارد. ساده ترین آن یک راه هوایی دهانی - حلقی (Oropharyngeal) است که از عقب افتادن زبان و انسداد راه هوا جلوگیری می کند و زمانی استفاده می شود که بیماران دچار کاهش سطح هوشیاری و کاهش توان عضلات راههای هوایی فوقانی باشد. راه هوایی بینی - حلقی (nasopharyngeal) بهتر از اوروفارنژیال تحمل می شود و باعث حفظ حیات در بیمارانی است که دچار انقباض تریسموس یا جراحتهای فک باشند. این دو راه هوایی محدودیتهایی ایجاد می کند و وقتی استفاده از آنها مناسب و کافی نیست استفاده از ماسک لارنژیال توصیه می شود. ماسک لارنژیال بهترین راه برای بیماری است که نیاز به تهویه دستی دارد، آمبوبگ مستقیماً به آن وصل شده باعث تهویه مؤثر و اکسژناسیون می شود راه مناسبی برای حفظ راه هوا و آسپیراسیون راههای هوایی است، گذاشتن آن آسان و کسب مهارت و حفظ آن ساده می باشد و بعنوان اولین قدم در کنترل راه هوایی در جریان احیاء توصیه می شود
سادات ذکائی یزدی،
دوره 5، شماره 2 - ( 7-1378 )
چکیده
هیپرپلازی پروستات از اختلالات شایع ادراری است که اکثریت مردان بالای 40 سال راگرفتار کرده و آنها را مجبور به پی گیری و درمان می کند. راههای مختلفی برای درمان این بیماران وجود دارد که بهترین آن برداشت از پروستات از راه مجرای ادرار می باشد که درمان طلائی نامگذاری شده است. در عین حال انجمن کمک به بیماران پروستاتی پیشنهاد می کند با توجه به اینکه برای انجام این درمان تحت بیهوشی یا بیحسی نخاعی، کلیه آمادگی های قبل از عمل باید صورت گیرد، لازم است حداقل بیمار 5 روز بستری باشد که ممکن است عوارضی را دنبال داشته باشد. بیماران بهتر است قبل از اینکه به این عمل رضایت دهند سایر روشهای درمانی (استفاده از گرما و لیزر) را امتحان کنند. در این دو روش بیمار بدون بیهوشی و بطور سرپائی تحت درمان قرار می گیرد. عوارض آن کم و گذراست و می تواند زندگی عادی خود را به سرعت از سر گیرد.
حرمت سادات امامزاده قاسمی،
دوره 6، شماره 1 - ( 1-1379 )
چکیده
این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی به منظور تعیین تأثیر بکارگیری الگوی اجرایی آموزش ضمن خدمت پرستاران، بر میزان کیفیت مراقبت های پرستاری می باشد. به این منظور بخش جراحی عمومی زنان(بصورت تصادفی) در بیمارستان بقیه ا... الاعظم(عج) بعنوان گروه مورد و سپس بخشی با همین ویژگیها در بیمارستان نجمیه به عنوان گروه شاهد انتخاب گردید. تعداد نمونه 30 نفر بیمار به همراه پرونده های آنان، جهت بررسی و سنجش کیفیت مراقبتهای پرستاری(در دو مرحله قبل و بعد از مداخله) در هر گروه مورد و شاهد برآورد گردید و ابزارهای مورد استفاده شامل: چک لیست وضعیت بالینی بیمار، چک لیست ثبت گزارشات پرستاری، چک لیست ارزشیابی عملکرد پرستار و پرسشنامه تعیین نیازهای آموزشی پرستاران می باشد. برنامه ریزی آموزش ضمن خدمت بر اساس نتایج به دست آمده از کیفیت مراقبتهای پرستاری و سنجش نیازهای آموزشی پرسنل پرستاری(در گروه مورد) صورت گرفت. در این برنامه آموزشی، سرپرستار به همراه پژوهشگر نقش هدایت کننده در اجرای برنامه های آموزشی را بر عهده داشته و حدوداً سه ماه( بر اساس شرح وظایف مشخص شده برای سرپرستار در الگوی آموزشی طراحی شده) اقدام به اجرای آموزش ضمن خدمت در بخش نموده است. در پایان ماه سوم مجدداً کیفیت مراقبتهای پرستاری در دو گروه مورد و شاهد، سنجش و نتایج مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. بر اساس نتایج پژوهش به میزان 20 درصد رشد در میزان کیفیت مراقبتهای پرستاری در گروه مورد ، مشاهده شد و همچنین تفاوت معناداری با 002/0=p بین میزان کیفیت مراقبت های پرستاری در بین دو گروه مورد و شاهد (بعد از مداخله) بوجود آمد. از طرفی با سنجش اثر بخشی این الگو بر میزان "آموزش به بیمار"، مشخص شد که به نسبت 150 درصد رشد در میزان آموزش به بیمار در گروه مورد بوجود آمده است.بنابراین با اثر بخشی الگوی اجرایی آموزش ضمن خدمت بر کیفیت مراقبتهای پرستاری فرضیه پژوهش با 002/0=p مورد تأیید قرار گرفته و این الگو به عنوان یک الگوی اثر بخش و کارآ در آموزش و بهسازی پرستاران معرفی می شود.
شیوا سادات بصّام پور،
دوره 6، شماره 1 - ( 1-1379 )
چکیده
پرستار، برای آگاهی هر چه بیشتر از اصول مایع درمانی، لازم است بخوبی با انواع سرمها، اثرات درمانی و نیز موارد استفاده آنها، آشنا باشد. از جمله اصول مایع درمانی: سرعت مناسب تزریق، نوع سرم و ترکیبات آنها و عواملی که بر روی انتخاب سرم مناسب اثر می گذارد، مفاهیم اسمولاریتی و اسمولالیتی و نیز استفاده از فرمول استاندارد است.دانستن غلظت مایعات بدن بیمار و یا سطح مایعات راهی برای تعیین محلول تزریقی در موقعیتهای ویژه است از طرفی غشاء سلولی قابلیت نفوذ پذیری دارد. بنابراین می تواند به محیطی که غلظت و یا اسمولاریتی بالا دارد انتقال یابد. سرعت مناسب برای تزریق هر محلول(سرم) بستگی به چندین عامل دارد که شامل شرایط بیمار و نوع محلول تزریقی است. شرایط ویژه بیماران شامل وزن، برون ده ادراری نتایج آزمایشگاهی، عملکرد کلیوی، طول مدت بیماری و بررسی تورگور پوستی است.
فاطمه فطورهچی، نزهت السادات تقوی، رقیه کریمی، عباس مهران،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1381 )
چکیده
تحقیق حاضر یک مطالعه توصیفی - تحلیلی است که به منظور بررسی ارتباط فشارخون با وزن زمان تولد کودکان دبستانی 7-6 ساله شهرستان شاهرود، در سال تحصیلی 79-1378 انجام شده است. نمونههای این پژوهش، 203 نفر از کودکان سالم سنین مدرسه که به طور خوشهای انتخاب، و سن همگی آنان معادل 7-6 سال بوده است. ابزارگردآوری دادهها، شامل پرسشنامه، چک لیست، گوشی و فشارسنج جیوهای میباشد. پرسشنامه حاوی معیارهای حذف نمونه و سئوالات مربوط به مشخصات فردی و چک لیست حاوی اطلاعات جمع آوری شده از واحدهای مورد پژوهش شامل : وزن زمان تولد، فشارخون سیستولیک و فشارخون دیاستولیک میباشد. اندازهگیری فشارخون توسط یک نفر و با استفاده از وسایل یکسان، انجام گردیده است. دادههای این پژوهش، در یک نمودار و نه جدول خلاصه شده که جهت تجزیه و تحلیل یافتهها، با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی، آزمونهای آماری t و ضریب همبستگی پیرسون بکار گرفته شد. نرم افزار کامپیوتری بکار برده شده SPSS/PC میباشد. نتایج بدست آمده نشان داد : بین فشارخون سیستولیک و وزن زمان تولد در دو گروه جنسی دختر و پسر ارتباطی وجود ندارد، همچنین بین فشارخون دیاستولیک و وزن زمان تولد گروه جنسی پسران نیز ارتباطی مشاهده نشد ولی در گروه جنسی دختران با وزن زمان تولد بیش از 2500 گرم، با فشارخون دیاستولیک ارتباط معکوس معنیداری مشاهده گردید. از یافتههای این تحقیق میتوان در موارد زیر استفاده نمود. در آموزش مامائی، برای مادران در دوران پری ناتال، در آموزش پرستاری، خصوصاً پرستاران بهداشت جامعه، به منظور ارتقاء کیفیت ارائه خدمات بهداشتی، در امر آموزش مراقبین بهداشت مدارس، جهت غربالگری، و بررسی و آموزش به کودکان مستعد و یا مبتلا به افزایش فشارخون و نیز در امر آموزش والدین، آموزگاران و مسئولین مدارس، جهت افزایش سطح آگاهی و دانش آنان و در تشویق مشارکت مردمی در فعالیتهای بهداشتی.
شیوا سادات بصام پور،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1381 )
چکیده
مهمترین اهداف درمانی اورژانس، در حمله حاد انفارکتوس میوکارد، محدود کردن منطقه انفارکته، از طریق بازکردن عروق مسدود شده، کاهش تقاضای اکسیژن میوکارد و جلوگیری از عوارض انفارکتوس میباشد. هنگام صدمه دیواره شرائین، بافت کلاژن در معرض تجمع پلاکتها، قرار میگیرد. با تجمع پلاکتها، آدنوزین 5 دی فسفات ترشح میشود که سبب چسبندگی بیشتر پلاکتها به یکدیگر، میگردد و طی مراحلی، لخته یا فیبرین تشکیل میشود. پس از طی مدتی، فیبرین موجود در لخته، مستقیم فیبرینولیتیک را فعال مینماید که به نوبه خود فعال کنندههای پلاسمینوژن، ترشح میشود و پلاسمینوژن را به پلاسمین تبدیل میکند. بطوریکه پلاسمین ایجاد شده، مسئولیت هضم فیبرین را، بعهده میگیرد.
یکی از مؤثرترین داروهای ضد انعقاد، TPA میباشد. TPA آنزیمی است که با تغییر و دستکاری بر روی DNA، تهیه شده است. TPA فیبرین خاصی است که به داخل سیستم گردش خون تزریق می شود و با فیبرین لخته ، باند شده و طی مراحلی سبب تبدیل پلاسمینوژن به پلاسمین می شود .TPA در افراد بزرگسالی که علائم و نشانه های تازه انفارکتوس حاد میوکارد را دارند استفاده می شود . دوز پیشنهادی برای بزرگسالانی که وزن بالای 65kg دارند،100mg میباشد و اگر افراد زیر 65kg باشند، تعیین دوز از طریق فرمول mg 1/25 بر حسب وزن بدن (kg) بدست میآید. زمان اولیه برای تجویز دارو درMI در بخش اورژانس و یا در حین رساندن بیمار به بیمارستان است و سپس با دوز نگهدارنده، درمان ادامه می یابد بطوریکه تا 3 ساعت درمان نگهدارنده، حفظ میشود. اقدامات پرستاری اولیه در بیمارانی که TPA دریافت میکنند، شامل بررسی کامل بیمار، بدست آوردن اطلاعات پایه، تاریخچه دقیق و کامل از سلامت و بیماری وی میباشد. در طی تزریق TPA، بیمار باید از نظر خونریزی، بطور مداوم، تحت بررسی قرار گیرد. علائم بهبودی با این دارو، ایجاد دیس ریتمی بدلیل باز شدن مجدد رگ (ریپرفیوژن) میباشد و نباید آنرا نشانه منفی در نظر گرفت سایر علائم بهبود، درد قفسه سینه، برگشت قطعه ST و ... میباشد.
سادات ذکائی یزدی، جمیله مسیب مرادی، عباس مهران،
دوره 8، شماره 3 - ( 4-1381 )
چکیده
پرستاران نقشها و وظائف مختلفی برای کمک به بیمار یا بستگان و افراد جامعه ایفاء مینمایند مانند نقشهای آموزشی، مراقبتی، حمایتی، حفاظتی و هماهنگکننده و ارائه خدمات مطلوب پرستاری بستگی به ایفای نقشهای مختلف دارد. پرستاران با افزایش آگاهی خود در زمینه نقشها و استفاده مناسب از آن در موقعیتهای مختلف میتوانند باعث موفقیت در طرحهای درمانی شوند. این پژوهش یک مطالعه توصیفی است که به منظور بررسی دیدگاه پرستاران شاغل در بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران در زمینه نقشها و فعالیتهای پرستاران انجام شده است. واحدهای مورد پژوهش در این تحقیق شامل 104 پرستار شاغل بودند و از طریق نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه سه قسمتی مشتمل بر 8 سؤال مربوط به خصوصیات دموگرافیک، 41 سؤال مربوط به نقشهای چهارگانه در حیطههای آموزشی، حمایتی، حفاظتی و هماهنگ کننده و دو سؤال باز درباره موانع موجود در ایفای نقشها و پیشنهادها برای رفع موانع بود. تجزیه و تحلیل دادهها توسط نرمافزار SPSS و آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد.
نتایج پژوهش در ارتباط با فعالیتهایی که توسط پرستاران در بیمارستان ایفاء میشود نشان داد بیشترین فعالیت در زمینه نقش آموزشی مربوط به آموزش به بیمار، در نقش حمایتی مربوط به توجه از بیماران مضطرب و بیقرار، در نقش حفاظتی مربوط به محافظت از آنژیوکت و پانسمان و در نقش هماهنگکننده مربوط به هماهنگی در مورد ویزیت روزانه بوده است. میزان ایفای نقشها و توانائی و آمادگی انجام آنها در حیطههای مختلف نشان داد که 7/31% از فعالیتهای آموزشی، 6/35% فعالیت حمایتی، 45/38% فعالیتهای حفاظتی و 8/54% فعالیتهای هماهنگ کننده در سطح مطلوب انجام میگیرد و بیشترین درصد فعالیتهای نامطلوب با 8/30%، مربوط به نقش حمایتی پرستار میباشد. همچنین نتایج نشان داد توانایی و آمادگی پرستاران برای ایفای فعالیتها در چهار حیطه آموزشی - حمایتی، حفاظتی، هماهنگی «خوب» و «متوسط» میباشد. در ضمن عواملی همچون خستگی، نداشتن آموزش ضمن خدمت، کمبود پرسنل، امکانات و درآمد ... از عوامل مهم تأثیرگذار بر ایفای نقشها میباشد و پیشنهادهایی برای رفع موانع عنوان شد.
زهره پارسایکتا، شیوا سادات بصامپور، عباس مهران، حمیده اثنی عشری،
دوره 9، شماره 2 - ( 4-1382 )
چکیده
شیوا السادات بصامپور، زهرا منجمد، علیرضا نیکبخت نصرآبادی، غلامرضا بابایی، منیره مشتاقیان،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده
مقدمه: تعیین نیازهای آموزشی اولین قدم برای برنامهریزی آموزشی در زمان بستری و پس از ترخیص میباشد، به منظور مطالعه حاضر تعیین نیازهای آموزشی خود مراقبتی بیماران تحت عمل جراحی CABG و خانواده آنان زمان ترخیص و یک ماه بعد انجام گردیده است.
روش کار: این پژوهش از نوع پیمایشی است. تعداد 60 بیمار و 60 نفر از اعضای خانواده آنها به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. جهت گردآوری دادهها از پرسشنامه استفاده شد که در دو بخش اطلاعات دموگرافیک و بیماری و سؤالات اختصاصی پیرامون مراقبت از زخم جراحی، فعالیت و استراحت، مصرف داروها، تغذیه و سایر نیازها برای بیمار و خانواده تدوین گردید. دادهها در دو مرحله (زمان ترخیص و یک ماه بعد) جمعآوری و توسط نرمافزارSPSS مورد بررسی قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی و استنباطی (نظیر تی تست، مجذور کای و آنالیز واریانس) استفاده گردید.
یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد که در زمان ترخیص، اکثریت بیماران و خانواده آنان پیرامون مراقبت از زخم جراحی به ترتیب دارای نیاز آموزشی متوسط و بالا و در مورد فعالیت و استراحت، مصرف داروها (نیازهای آموزشی عمومی)، تغذیه و سایر نیازها هر دو گروه دارای نیاز آموزشی متوسط و در خصوص مصرف داروها (نیازهای آموزشی اختصاصی) بیماران دارای نیاز آموزشی پایین و خانواده دارای نیاز آموزشی بالا بودهاند. یک ماه پس از ترخیص، اکثریت بیماران و خانواده آنان در تمامی موارد دارای نیاز آموزشی متوسط بودهاند. آزمون آماری تی همبستگی معنیداری را بین نیاز آموزشی زمان ترخیص و یک ماه بعد بیماران و خانواده نشان نداد. آزمون مجذور کای ارتباط معنیداری را از نظر نیاز آموزشی زمان ترخیص بین بیماران و خانواده با036/0=p نشان داد ولی از نظر نیاز آموزشی یک ماه بعد بین آنها با 558/0=p نشان نداد. یافتهها فقط ارتباط معنیداری بین نیازهای آموزشی و سطح تحصیلات واحدهای مورد پژوهش نشان داد.
نتیجهگیری: از بین تمامی نیازهای آموزشی مورد مطالعه، بیشترین نیاز آموزشی بیماران و خانواده پیرامون مصرف داروها و مراقبت از زخم جراحی بوده است. همچنین اکثریت بیماران قادر به شمارش نبض خود نبودهاند میتوان پیشنهاد نمود که پرستاران به این مسئله توجه بیشتری مبذول داشته و آموزشهای لازم در این زمینه به بیماران و خانواده آنها ارایه نمایند.
زهره ترقی، احترام السادات ایلالی،
دوره 10، شماره 2 - ( 2-1383 )
چکیده
مقدمه: پرفشاری خون یک خطر عمده برای افزایش بیماریهای عروق کرونر قلب بوده و بروز مرگ ناگهانی در مقایسه با افرادی که فشار خون طبیعی دارند، دو سوم بیشتر است. رانندگان کامیون به دلیل سبک زندگی کم تحرک و به دنبال آن چاقی، تغذیه نامناسب، استرس شغلی و شیوع بالای مصرف سیگار به میزان بیشتری در معرض خطر ابتلا به پرفشاری خون قرار دارند.
روش کار: در این بررسی از 122 نفر عضو اتحادیه کامیون داران شهر ساری، پس از انجام مصاحبه و تکمیل پرسشنامه، طی دو مرحله اندازهگیری فشار خون به عمل آمد. اندازهگیری فشار خون کلیه نمونهها از بازوی راست و با استفاده از دستگاه تمام اتوماتیک دیژیتال «اومرون» انجام گرفت. جهت اندازهگیری صحیح فشار خون، راهکارهای انجمن قلب آمریکا به کار گرفته شد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزار «SPSS» و آمار توصیفی ازجمله میانگین، انحراف معیار و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد.
یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که بیشتر رانندگان مورد مطالعه (5/35%) سابقه کار 11 تا 20 سال، با میانگین 74/20 (انحراف معیار69/12) داشتند. 1/59% اضافه وزن داشتند و 8/14% چاق به حساب میآمدند. میانگین شاخص توده بدنی 54/25 (با انحراف معیار65/4) بود. 3/48% سیگار میکشیدند. 5/61% ورزش نمیکردند و 9/36% فشار خون بالا داشتند که البته در حد خفیف و متوسط بود. میانگین فشار خون سیستولی 08/135 (با انحراف معیار 44/17) و فشار خون دیاستولی 86/82 (با انحراف معیار 16/8) بود. 77% رانندگان مبتلا به افزایش فشار خون، از بیماری خود بی اطلاع بودند. آزمونهای آماری نشان داد بین سابقه کار، شاخص توده بدنی و ازدیاد فشار خون سیستولی، همبستگی معنادار آماری وجود دارد.
نتیجهگیری: با توجه به شیوع نسبتاً بالای افزایش فشار خون در رانندگان کامیون، به نظر میرسد که لازم است بررسیهای مشابه در سایر رانندگان برون شهری نظیر رانندگان اتوبوس صورت گیرد و رانندگان برون شهری حداقل سالی یک بار از این نظر ارزیابی شوند.
زهرا گودرزی، خدیجه خسروی، ناصر بحرانی، خورشید وسکویی، پروین ولیپور گاوگانی، سیما غوغایی، منیر السادات موسوینیا سیگاری، ملیحه خیاطعالی، حسین زاهدی، عاطفه بصیری،
دوره 10، شماره 4 - ( 11-1383 )
چکیده
مقدمه:آموزش به مددجویان و یاری رساندن به آنان در دستیابی به استقلال (در وضعیت سلامت و بیماری) یکی از مسؤولیتهای اساسی پرستاران شناخته شده است. در اجرای فرآیند آموزش به مددجو عوامل بسیاری تأثیرگذار میباشد.
مواد و روش کار: این پژوهش توصیفی - مقطعی به منظور مطالعه دیدگاه 317 پرستار شاغل از عوامل مؤثر بر فرآیند آموزش به مددجو در بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شده است. ابزار جمعآوری اطلاعات، پرسشنامهای در مورد عوامل مؤثر بر فرآیند آموزش به مددجو (30سؤال عوامل تسهیلکننده و 17 سؤال عوامل بازدارنده) بود و از مقیاس لایکرت (موافقم، نظری ندارم، مخالفم) برای سنجش سؤالات استفاده گردید. تجزیه و تحلیل آماری، توسط نرمافزار رایانهای SPSS انجام شد.
یافتهها: اکثریت پرستاران (1/52%) عوامل مؤثر (تسهیلکنندهها) از قبیل نگرش مثبت نسبت به آموزش مددجو به عنوان یکی از اولویتهای پرستاری، احساس وظیفه کردن در مورد آموزش به مددجو، مسؤولیت تنظیم مطالب آموزشی، مثبت بودن نگرش مدیران نسبت به آموزش مددجو، وجود معیار آموزش به مددجو در ارزشیابی سالیانه، شرکت در دورههای آموزش ضمن خدمت در یادگیری روشهای نوین آموزش مددجو را در حد پایین و 4/57 پرستاران عوامل بازدارنده را کم بود نیروی انسانی و وقت، مکان نامناسب، نبود جزوات آموزشی و عدم علاقه مددجویان به دریافت آموزش از پرستاران، عدم توجه پرستاران و مدیران پرستاری در مورد آموزش به مددجو را ابراز کرده بودند. متغیرهای فردی نظیر جنس، سابقه کار بالینی، نوبت کاری، سمت شغلی با عوامل تسهیلکننده رابطه معنادار آماری داشت. شاغل بودن بیشتر از یک نوبت کاری، سابقه تجربه بالینی آموزش به مددجو و ارزشیابی آموزش به مددجو در دوران تحصیل نیز با عوامل بازدارنده رابطهی معنادار آماری داشت.
نتیجهگیری: در این پژوهش از دیدگاه پرستاران، عوامل تسهیلکننده در فرآیند آموزش به مددجو از اهمیت کمی برخوردار بود. لذا جهت آموزش به مددجو در بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران ضمن در نظر گرفتن تسهیلات کافی ضروری است با تمهیداتی نظیر بازآموزی پرستاران آنان را تشویق نمود تا به نقش خود در مورد آموزش به مددجویان بهای بیشتری بدهند.
شیوا سادات بصامپور، علیـرضا نیکبخت نصرآبادی، سقراط فقیهزاده، فاطمه منجذبی،
دوره 11، شماره 4 - ( 10-1384 )
چکیده
زمینه و هدف: 75-90درصد از بیماران مبتلا به ام اس از خستگی رنج میبرند، اهمیت خستگی و اثرات آن بر زندگی بیماران لزوم استفاده از روشهای کاهنده خستگی غیردارویی را مورد تأکید قرار داده است.
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع پیمایشی - مقطعی است که تعداد 100 نفر به روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند. روش گردآوری دادهها پرسش و پاسخ و ابزار آن پرسشنامه بود. جهت اندازهگیری خستگی از مقیاس اندازهگیری شدت خستگی (FSS)، همچنین جهت اندازهگیری میزان بهکارگیری و اثربخشی روشهای کاهنده خستگی از پرسشنامه روشهای کاهنده خستگی و مقیاس راحتی از خستگی استفاده گردید. دادههای جمعآوری شده توسط نرمافزار SPSS مورد بررسی قرار گرفت، جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آزمونهای مجذور کای و دقیق فیشر استفاده شده است.
یافتهها: نتایج نشان داد بیشترین درصد واحدهای مورد مطالعه (63%) دچار خستگی شدید (70-40) بودند. همچنین شایعترین روشهای کاهنده خستگی عبارت بود از: دراز کشیدن (51%) تماشا کردن تلویزیون (30%) استراحت دورهای (28%) نشستن بدون انجام فعالیت (28%). اثربخشترین روشهای کاهنده خستگی مورد استفاده بیماران در پژوهش حاضر خوابیدن (17/8)، چرت روزانه (4/8)، دوش آب ولرم (25/7)، دوری از گرما (16/7) و نرمش کردن (14/7) بوده است. در بررسی علایم همراه با خستگی نتایج نشان داد که شدت خستگی بر برخی علایم مثل کرختی اندامها، گسستگی فکری، اختلال در حافظه، بیحوصلگی، نداشتن ظرفیت انجام کار، احساس ضعف و بیحالی و تغییر وزن (کاهش یا افزایش وزن) تأثیر داشته است. میان شدت خستگی و اثربخشی کلی روشهای کاهنده خستگی ارتباط معکوس بوده و معنادار نمیباشد (063/0-=r و 532/0=p). به عبارتی هنگامی که شدت خستگی در بیماران مبتلا به MS بالا میرود هیچ روشی نمیتواند به طور کامل این خستگی را بر طرف نماید.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد مؤثرترین روشهای کاهنده خستگی: خوابیدن، چرت روزانه، دوش آب و لرم، دوری از گرما و نرمش کردن بوده است. در این بیماران آموزشهای پرستاری، فعالیتهای روزانه و مراقبتها باید به گونهای باشد که بیمار در فواصل متناسب اقداماتی جهت کاهش خستگی خود انجام دهد. اما چنانچه بیمار به سطح بالای خستگی برسد استفاده از هر روشی؛ از آسانترین و در دسترسترین میتواند در کاهش خستگی مؤثر باشد.
معصومه ایمانیپور، شیوا سادات بصامپور، ناصر بحرانی،
دوره 12، شماره 1 - ( 2-1385 )
چکیده
زمینه و هدف:طول مدت تهویه مکانیکی و زمان مناسب خارج کردن لوله تراشه در بیماران جراحی قلب باز از موضوعات علمی بحث برانگیز در طول سالیان دراز بوده است. از آنجا که عوامل بسیاری بر این زمان تأثیر میگذارند، لذا این مطالعه با هدف تعیین ارتباط متغیرهای قبل از عمل با زمان اکستوباسیون بیماران تحت عمل جراحی بایپس عروق کرونر انجام شده است.
روش بررسی: در این مطالعه گذشتهنگر که در یکی از بیمارستانهای شهر تهران انجام شد، پرونده 93 بیمار واجد شرایط که در فاصله آذرماه 1382 لغایت اسفندماه 1383 تحت جراحی CABG قرار گرفته بودند، به وسیله یک چک لیست مشتمل بر سه قسمت: 1- مشخصات فردی، 2- سوابق بالینی و بهداشتی، 3- وضعیت فیزیولوژی قبل از عمل، مورد بررسی قرار گرفت. نمونهها به دو گروه اکستیوب زود (6ساعت) و اکستیوب دیر (6>ساعت) تقسیم شده و به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی، تست دقیق فیشر، آزمون مجذور کای و آنالیز رگرسیون استفاده شد.
یافتهها: میانگین و انحراف معیار طول مدت اینتوباسیون در کل نمونهها 00/3±19/7 با محدوده زمانی 25/18-3 ساعت بود. 43% واحدها در عرض 6 ساعت و 57% آنها در بیشتر از 6 ساعت اکستیوب شده بودند. از بین متغیرهای مورد بررسی، تنها سن ارتباط معنادار آماری (01/0=p) را با زمان اکستوباسیون نشان داد.
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای این بررسی، سن از جمله متغیرهای مرتبط با طول مدت اینتوباسیون در بیماران تحت جراحی CABG است؛ به این معنی که بیماران مسن اغلب مدت طولانیتری تحت تهویه مکانیکی میباشند.
زیبا تقیزاده، افسر رضاییپور، انوشیروان کاظمنژاد، زهره سادات میرسعیدی،
دوره 12، شماره 1 - ( 2-1385 )
چکیده
زمینه و هدف:با توجه به بروز عوارض متعدد در دوران یائسگی این بررسی جهت تعیین تأثیر ویتاگنوس بر عوارض زودرس یائسگی در زنان یائسه انجام شده است.
روش بررسی: بررسی حاضر از نوع نیمه تجربی است. 50 زن یائسه در سنین 55-45 سال از طریق نمونهگیری خوشهای تصادفی انتخاب شدند. مداخله در گروه مورد مطالعه، مصرف قطره ویتاگنوس به مدت سه ماه (40 قطره در روز) بود. گردآوری دادهها به روش مصاحبه و ابزار آن شامل پرسشنامه و برگه ثبت وضعیت بود. دادهها با استفاده از روشهای آماری توصیفی و استنباطی و نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: این مطالعه کاهش معناداری در میزان عوارض زودرس یائسگی پس از مداخله نشان داد. طبق نتایج بیشترین بهبودی کامل پس از مداخله در زنان یائسه دریافتکننده ویتاگنوس مربوط به گرگرفتگی (2/52%) و تعریق شبانه (3/51%) بود. در مورد سایر عوارض بیشترین درصد افراد بهبودی نسبی را نشان دادند.
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای این مطالعه استفاده از ویتاگنوس در رفع عوارض زودرس یائسگی مؤثر بود.
مریم مدرس، فاطمه واثق رحیمپرور، عباس مهران، اعظم سادات جزایری،
دوره 12، شماره 4 - ( 11-1385 )
چکیده
زمینه و هدف:امروزه پیشنهاد میشود برای کنترل درد نوزادان از روشهای غیردارویی استفاده شود لذا این مطالعه به منظور بررسی تأثیر شیردهی از پستان حین تزریق بر درد ناشی از آن در نوزادان انجام شده است.
روش بررسی: این مطالعه از نوع نیمه تجربی و به صورت گروههای مداخله و کنترل در بخش پس از زایمان در بیمارستان میرزا کوچکخان انجام شد. تعداد نمونه 130 نوزاد بوده که به روش نمونهگیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند و با روش تخصیص تصادفی نیمی در گروه مداخله و نیمی در گروه کنترل قرار گرفتند. در گروه مداخله 2 دقیقه قبل از تزریق واکسن هپاتیتB، مادر شیردهی را شروع و تا 45 ثانیه پس از انجام تزریق شیردهی ادامه یافت. در گروه کنترل شیردهی انجام نشد و نوزادان تا 45 ثانیه پس از شروع تزریق مانند گروه مداخله از نظر درد مورد ارزیابی قرار گرفتند. اطلاعات طی یک مرحله و از طریق برگه مشاهده که شامل ابزار درجهبندی ناراحتی و درد نوزاد (DAN) بود، جمعآوری گردید.سپس توسط نرمافزار SPSS با استفاده از آزمونهای 2، t و منویتنی، تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: میانگین شدت درد در گروه مداخله 52/3 با میانه 4 و در گروه کنترل 78/6 با میانه 7 بود. آزمون آماری منویتنی نشان داد که شدت درد در گروه مداخله و کنترل اختلاف معناداری با یکدیگر دارند (0001/0p<).
نتیجهگیری: شدت درد ناشی از تزریق در نوزادان مورد بررسی که حین تزریق، توسط مادر شیردهی شدند کمتر از نوزادنی است که حین تزریق، توسط مادر شیردهی نشدند. بنابراین میتوان توصیه نمود برای جلوگیری از اثرات روحی- روانی و ماندگار درد در نوزادان از شیردهی توسط مادر حین تزریق به نوزاد استفاده شود.
شادان پدرام رازی، شیوا سادات بصامپور، انوشیروان کاظمنژاد،
دوره 13، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده
زمینه و هدف:آسم یک بیماری مزمن تنفسی است که مشکل عمده بهداشتی در اغلب نقاط دنیا میباشد. کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به آسم به علت درمان طولانی و حملات بیماری تحت تأثیر قرار میگیرد. هدف از این مطالعه تعیین کیفیت زندگی بیماران مبتلا به آسم است.
روش بررسی: این مطالعه از نوع توصیفی است. نمونهها (386 نفر) از بین بیماران مبتلا به آسم مراجعهکننده به درمانگاه ریه بیمارستان امام خمینی تهران به طور تصادفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامهای شامل 2 بخش بود. بخش اول مربوط به مشخصات فردی و بخش دوم در مورد کیفیت زندگی بیماران بود. جهت تعیین اعتبار پرسشنامه از اعتبار محتوا و برای تعیین اعتماد آن از آلفای کرونباخ استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی انجام گرفت.
یافتهها: اکثریت واحدهای مورد مطالعه زن، متأهل، بیسواد و در دامنه سنی 50-41 سال بودند. به لحاظ ابعاد مختلف کیفیت زندگی بیشترین واحدهای مورد بررسی در ابعاد جسمانی، روانی و خواب و استراحت دارای کیفیت نامطلوب و در بعد اجتماعی-شغلی نسبتاً مطلوب برخوردار بودند. کیفیت زندگی کلی 1/45% بیماران نسبتاً مطلوب و 3/45% نامطلوب بود. بین جنس، سن، تحصیلات و درآمد با کیفیت زندگی نیز ارتباط آماری معنادار مشاهده گردید (05/0p<).
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که کیفیت زندگی کلی واحدهای مورد مطالعه نامطلوب و نسبتاًمطلوب بوده است لذا باید برای درمان و مراقبت از آنها برنامهریزی دقیقتری به عمل آید.
منصوره علیاصغرپور، شیوا سادات بصامپور، ناصر بحرانی،
دوره 13، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده
زمینه و هدف:بخشهای همودیالیز از مراکزی است که به علت وجود وسایل و تجهیزات پزشکی، ماشینهای همودیالیز و انجام فرآیند همودیالیز متأسفانه محیط مناسبی برای شیوع عفونتهای بیمارستانی میباشد. به همین دلیل مطالعه حاضر جهت بررسی نحوه بهکارگیری روشهای کنترل عفونت توسط کارکنان مراکز همودیالیز انجام گرفته است.
روش بررسی: مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی است. در این تحقیق کلیه مراکز همودیالیز بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران که 4 مرکز میباشد، بررسی گردید. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش شامل یک پرسشنامه سه قسمتی و همچنین 5 برگه مشاهده مربوط به مشخصات محیط فیزیکی، نحوه ضدعفونی کردن محیط، ماشینهای همودیالیز و وسایل مشترک مصرفی و نحوه به کار بستن روشهای محافظتی توسط کارکنان بود. اطلاعات جمعآوری شده توسط نرمافزار کامپیوتری SPSS و آمار توصیفی جهت دستیابی به اهداف پژوهش استفاده گردید.
یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد که به لحاظ مشخصات محیط فیزیکی، یکی از مراکز در سطح نسبتاً مطلوب و سایر مراکز در سطح نامطلوب بودهاند. نحوه بهکارگیری روشهای ضدعفونی و پاکسازی در مورد محیط فیزیکی در 50% مراکز در سطح مطلوب و در 50% نسبتاً مطلوب، در مورد سطوح و لولههای ماشینهای همودیالیز کلیه مراکز در سطح مطلوب، در مورد وسایل مشترک مصرفی در بخشهای همودیالیز کلیه مراکز در سطح نسبتاً مطلوب و در مورد به کار بستن روشهای محافظتی توسط کارکنان، 25% مراکز در سطح نسبتاً مطلوب و 75% دیگر در سطح نامطلوب بودهاند.
نتیجهگیری: به طور کلی یافتههای پژوهش نشان میدهد که نحوه بهکارگیری روشهای کنترل عفونت توسط کارکنان مراکز همودیالیز چندان مطلوب نیست.
حرمت سادات امامزاده قاسمی، زهره ونکی، ناهید دهقاننیری، تهمینه صالحی، مهوش صلصالی، سقراط فقیهزاده،
دوره 13، شماره 3 - ( 3-1386 )
چکیده
|
زمینه و هدف: ارزشیابی عملکرد کارکنان پرستاری یکی از عناصر مهم فرآیند مدیریت است که اجرای اثربخش آن نیازمند بهرهگیری از راهبردهای اجرایی مؤثر میباشد. در این مطالعه تأثیر ارزشیابی عملکرد به شیوه مدیریت بر مبنای هدف بر کیفیت مراقبتهای پرستاری به عنوان یک روش مدیریت مشارکتی مورد بررسی قرار گرفته است. |
روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی و از نوع کاربردی است که در آن جمعاً 80 بیمار در دو گروه تجربه و شاهد و در دو مرحله قبل و پس از مداخله (در هر گروه و هر مرحله 20 بیمار) جهت ارزیابی عملکرد مراقبتی پرستاران مورد بررسی قرار گرفتند. مداخله پژوهش بر اساس اصول ارزشیابی عملکرد در شیوه مدیریت بر مبنای هدف بوده است. در ابتدا، کیفیت مراقبتهای پرستاری در دو گروه تجربه و شاهد سنجش و ارزیابی شد و سپس مداخله با همکاری و مشارکت سوپروایزرهای بیمارستان، سرپرستار و کارکنان پرستاری بخش تجربه به مدت شش ماه به انجام رسید. در این مدت سه نوبت ارزشیابی از عملکرد پرستاران انجام شد که در هر نوبت بازخوردهای هدایتی، طراحی و اجرای برنامههای اصلاحی همگی به صورت مشارکتی و بر اساس اصول مدیریت بر مبنای هدف به اجرا در آمد. در مرحله پایانی مداخله نیز سنجش کیفیت مراقبتهای پرستاری در هر دو گروه توسط فردی که از تخصیص گروهها (تجربه یا شاهد بودن) اطلاع نداشت اجرا شد و سپس نتایج با هم مقایسه (توسط آزمون t - زوج و t - مستقل) و مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
یافتهها: کیفیت مراقبتهای پرستاری در گروه تجربه در مرحله بعد از مداخله تفاوت معنادار نسبت به مرحله قبل نشان داد (009/0). در بین دو گروه نیز در مرحله بعد از مداخله تفاوت معنادار به وجود آمد (001/0p<).
نتیجهگیری: یافتهها حاکی از موثر بودن راهبرد ارزشیابی عملکرد به شیوه مدیریت بر مبنای هدف، بر کیفیت مراقبتهای پرستاری است. پیشنهاد میشود با طراحی و اجرای تحقیقات کاربردی مشابه در بیمارستانها و مراکز درمانی، زمینه مناسب برای اجرای این روش اثربخش بهصورت رسمی در سطح کشور فراهم و از این طریق گامی مؤثر در جهت ارتقای سطح عملکرد پرستاران برداشته شود.
اکرم السادات سادات حسینی، سوسن سمیعی، نغمه رزاقی،
دوره 13، شماره 4 - ( 11-1386 )
چکیده
زمینه و هدف: تغذیه در رشد کودکان نو پا اهمیت زیادی دارد. شروع اولین گامهای تغذیه همراه با خانواده در این سن ضرورت توجه به رفتارهای صحیح تغذیهای را نشان میدهد. لذا این مطالعه به منظور بررسی تأثیر ارایه الگوی رفتارهای تغذیهای بر کیفیت تغذیه کودکان نو پا و عملکرد مادران آنان انجام یافته است. روش بررسی: این پژوهش مطالعهای نیمه تجربی است که در آن 66 کودک 36 -12ماهه به صورت غیر احتمالی آسان از دو مرکز بهداشتی - درمانی جنوب تهران طی یک ماه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی مادر و کودک، سنجش عملکرد مادران در مورد رفتارهای کودک در هنگام تغذیه و یادآمد 24 ساعته مواد غذایی بود که از طریق مصاحبه مستقیم با مادران تکمیل شد. سپس الگوی رفتارهای تغذیهای در سن نو پایی از طریق کارگاه آموزشی طی دو روز و هر روز به مدت 3 ساعت به مادران ارایه شد. 3 ماه پس از آموزش مجدداً از طریق پرسشنامه یادآمد 24 ساعته مواد غذایی اطلاعات جمعآوری و در نهایت با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی اطلاعات تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: نتایج حاصل از مطالعه نشان میدهد که نحوه عملکرد مادران در مورد رفتارهای کودک در هنگام تغذیه نسبت به قبل از مداخله به طور معناداری ارتقا یافته است. همچنین بین الگوی تغذیه کودکان نو پا قبل و بعد از مداخله تفاوت معناداری دیده شد 05/0p<.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج فوق مشخص میشود که ارایه الگوهای رفتاری صحیح در هنگام تغذیه کودک سبب ارتقای الگوی تغذیهای کودکان نو پا و همچنین افزایش آگاهی مادران آنان نسبت به عملکرد صحیح در مقابل رفتارهای کودک به هنگام تغذیه میگردد. لذا پیشنهاد میشود جهت بهبود کیفیت تغذیه کودکان نو پا الگوی رفتارهای تغذیهای صحیح به مادران آموزش داده شود.