جستجو در مقالات منتشر شده


8 نتیجه برای سالار

فضل ا... احمدی، علیرضا سالار، سقراط فقیه‌زاده،
دوره 10، شماره 3 - ( 4-1383 )
چکیده

مقدمه: مطالعات نشان می‌دهد نزدیک به 355 میلیون سالمند در کشورهای در حال توسعه زندگی می‌کنند. در سال2000 نزدیک به 13درصد از جمعیت جهان را افراد بالای 65 سال تشکیل می‌داده‌اند و پیش‌بینی می‌شود در سال 2040 این نسبت به 20درصد برسد. در حال حاضر و از آنجا که پدیده سالمندی همواره با اختلالات جسمی و روحی روانی توأم است بررسی کیفیت زندگی در این قشر از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. این مطالعه با هدف بررسی کیفیت زندگی سالمندان شهر زاهدان صورت گرفته است.
مواد و روش کار: این مطالعه، پژوهشی از نوع توصیفی است که بر روی 200سالمند شهر زاهدان انجام شده است. نمونه‌ها به طور خوشه‌ای و از تمام محله‌های شهر انتخاب شده و از ابزار پژوهش شامل پرسشنامه 36 موردی کیفیت زندگی استفاده گردیده است برای امتیازبندی پرسشنامه از نمره صفر تا 100 استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده‌های حاصله از نرم‌افزار SPSS و آزمون‌های آماری و شاخص‌های توصیفی تحلیلی مورد نظر استفاده گردید.
یافته‌ها: میانگین سن نمونه‌های مورد مطالعه 3/72 سال بود. میانگین تعداد فرزند 7/6 نفر بوده و میانگین ابعاد هشتگانه کیفیت زندگی بدین شرح بود: درک کلی از سلامتی، 6/38؛ فعالیت فیزیکی، 7/42؛ ایفای نقش جسمی، 8/36؛ درد جسمی، 8/37؛ فعالیت اجتماعی، 9/43؛ ایفای نقش روانی، 45؛ نیروی حیاتی، 7/46 و سلامت روحی 7/42.
نتیجه‌گیری: از آنجا که در حال حاضر هنجار یا مبنایی از کیفیت زندگی در جامعه ما وجود ندارد، اگر میانگین50 با انحراف معیار10 را به عنوان شاخص هنجار تلقی نماییم مشاهده می‌کنیم که تمامی ابعاد هشت‌گانه کیفیت زندگی نمونه‌ها پایین بوده و ضروری است در این خصوص برنامه‌ریزی اصولی انجام پذیرد.


سودابه مهدی‌زاده، محمدمهدی سالاری، عباس عبادی، جعفر اصلانی، زینب نادری، نسرین جعفری ورجوشانی،
دوره 16، شماره 2 - ( 4-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: سطح نامناسب سلامت جسمی و روانی مصدومان شیمیایی می‌تواند افت کیفیت خواب را در آنان به دنبال داشته باشد. مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان تأثیر به کارگیری مدل مراقبت پی‌گیر بر کیفیت خواب مصدومان شیمیایی مبتلا به برونشیولیت انسدادی انجام گرفته است.
روش بررسی: در یک کارآزمایی بالینی، 62 مصدوم شیمیایی مبتلا به برونشیولیت انسدادی مراجعه‌کننده به درمانگاه فوق تخصصی ریه بیمارستان بقیه‌الله الاعظم (عج) تهران در زمستان 1386 به روش در دسترس انتخاب و با تخصیص تصادفی به دو گروه آزمون و شاهد تقسیم شدند و الگوی مراقبت پی‌گیر به مدت دو ماه در گروه آزمون اجرا شد. کیفیت خواب با استفاده از پرسشنامه کیفیت خواب پیتزبورگ (PSQI) در دو نوبت، قبل و بعد از مداخله اندازه گیری شد. برای تجزیه و تحلیل یافته‌ها از آمارهای توصیفی و استنباطی (آزمون‌های t مستقل و t زوجی) در نرم‌افزار SPSS v.15 استفاده گردید.
یافته‌ها: قبل از مداخله بین نمرات کلی کیفیت خواب مصدومان شیمیایی و مقیاس‌های آن اختلاف آماری معناداری مشاهده نشد. اما بعد از مداخله بین میانگین نمرات مقیاس‌های کیفیت ذهنی خواب، اختلالات خواب، میزان داروی خواب‌آور مصرفی و همچنین نمره کلی کیفیت خواب دو گروه اختلاف آماری معناداری به وجود آمد که حاکی از بهبود نسبی کیفیت خواب گروه آزمون بود (05/0p<). در حالی که بین میانگین نمرات سایر مقیاس‌های پرسشنامه کیفیت خواب در دو گروه تفاوت معناداری پس از مداخله مشاهده نگردید (05/0p>).
نتیجه‌گیری: به کارگیری مدل مراقبت پی‌گیر، اثرات مثبتی بر کیفیت خواب مصدومان شیمیایی مبتلا به برونشیولیت انسدادی داشت. لذا به نظر می‌رسد استفاده از الگوی مراقبت پی‌گیر در بهبود کیفیت خواب این عزیزان مفید واقع گردد.


مینا محمدی، اشرف الملوک معماری، مرضیه شبان، عباس مهران، پروانه یاوری، مجتبی سالاری‌فر،
دوره 16، شماره 3 - ( 10-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: تبعیت از رژیم غذایی در کنترل بسیاری از بیماری‌ها از جمله بیماری‌های قلبی و عروقی تأثیر دارد. آموزش به بیمار یک روش ارزشمند در ارتقای تبعیت از رژیم غذایی بیماران محسوب می‌شود. هدف از این مطالعه مقایسه تأثیر دو روش آموزش رایانه‌ای و چهره به چهره بر تبعیت از رژیم غذایی بیماران پس از سکته قلبی می‌باشد.

روش بررسی: در این مطالعه نیمه تجربی، تعداد 117 بیمار پس از بروز اولین حمله سکته قلبی که در بخش‌های مراقبت ویژه قلبی بیمارستان‌های امام خمینی، شریعتی، امیراعلم و مرکز قلب تهران بستری بودند، به روش نمونه‌گیری در دسترس طی خرداد 1388 تا خرداد 1389 انتخاب و به سه گروه تخصیص تصادفی یافتند. در گروه چهره به چهره، بیماران در دو جلسه در مورد رژیم غذایی آموزش دیدند. در گروه آموزش رایانه‌ای بیماران با کمک یک نرم افزار حاوی صوت، متن، تصویر و انیمیشن در منزل همان محتوای آموزشی را دریافت کردند، در حالی که گروه شاهد آموزشی علاوه بر آموزش معمول در بیمارستان دریافت نکردند. سه ماه بعد بیماران از نظر تبعیت از رژیم غذایی بررسی شدند.

یافته‌ها: داده‌ها حاکی از همگن بودن سه گروه از لحاظ مشخصات فردی و بیماری (به جز سابقه بیماری عروق کرونر) بود. در استفاده از گروه‌های غذایی ناسالم بین سه گروه تفاوت آماری مشاهده نشد. همچنین در استفاده از گروه‌های غذایی سالم بین دو گروه آموزش رایانه‌ای و چهره و چهره تفاوت آماری وجود نداشت. اما با مقایسه دو به دو گروه‌ها، در استفاده از گروه‌های غذایی سالم، گروه آموزش رایانه‌ای تبعیت بهتری در مصرف چربی‌های مفید (01/0p<) و جانشین‌های مفید در گروه گوشت (01/0p<) نسبت به گروه شاهد داشتند. همچنین گروه چهره به چهره تبعیت بهتری در مصرف گروه‌های غذایی سالم همچون جانشین‌های مفید در گروه گوشت (04/0=p) و چربیهای مفید (04/0=p) نسبت به شاهد داشتند.

نتیجه‌گیری: آموزش رایانه‌ای و چهره به چهره هر دو به یک میزان بر ارتقای تبعیت از رژیم غذایی افراد پس از سکته قلبی موثر هستند. بنابراین با توجه به محدودیت زمانی کارکنان پرستاری برای آموزش چهره به چهره بیماران، استفاده از رایانه مقرون به صرفه‌تر است.


فروزان شریفی‌پور، اعظم باخته، نادر سالاری،
دوره 23، شماره 2 - ( تابستان 1396 )
چکیده

زمینه و هدف: ترس و اضطراب شدید مادر از درد زایمان باعث انقباض عضلات می‌شود. انقباض شدید عضلانی، از جمله عضلات رحمی باعث ایجاد تداخل با روند مطلوب زایمان می‌شود. هدف از این مطالعه تعیین تأثیر رایحه مریم گلی بر کاهش اضطراب زنان حین زایمان است.

روش بررسی: این مطالعه یک کارآزمایی بالینی تصادفی دو گروهی است (IRCT2016042727633N1) که در سال 1394 در مورد 160 زن باردار که جهت زایمان طبیعی به بیمارستان معتضدی کرمانشاه مراجعه کرده بودند، انجام گرفته است. افراد به روش گمارش تصادفی در دو گروه قرار گرفتند. قبل از مداخله پرسشنامه مقیاس سنجش اضطراب آشکار اشپیل‌برگر توسط هر دو گروه تکمیل و نمره اضطراب تعیین شد. در گروه مداخله بلافاصله بعد از شروع فاز فعال لیبر، سه قطره از اسانس مریم گلی به گاز آغشته شده و به یقه لباس نمونه‌ها متصل و هر نیم ساعت تجویز آن تکرار شد. در گروه شاهد از دارونما به روش مشابه استفاده شد. پس از مداخله اضطراب در دیلاتاسیون 7-5 cm اندازه‌گیری شد. جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها از آزمون‌های کای‌دو، فیشر، کولموگروف اسمیرنوف، ویلکاکسون و من‌ویتنی استفاده شد.

یافته‌ها: میانگین اضطراب قبل از مداخله در دو گروه یکسان بود (15/0=p). اما پس از مداخله، میانگین اضطراب در گروه رایحه درمانی (39/10±86/39) در مقایسه با گروه شاهد (41/7±25/64)، کم‌تر بود (001/0p<).

نتیجه‌گیری: یافته‌ها نشان داد که رایحه درمانی با اسانس مریم گلی موجب کاهش سطح اضطراب زایمان می‌شود، لذا استفاده از آن در کاهش اظطراب زایمان توصیه می‌شود.


صدیقه صادقیان، علی محمدپور، معصومه سالاری،
دوره 25، شماره 1 - ( 2-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: حجم باقی‌مانده معده و دیستانسیون شکم از عوارض مهم بیماران تحت تغذیه از راه سوند بینی- معده‌ای است. مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر گرمای موضعی بر حجم باقی‌مانده معده و دیستانسیون شکم در این بیماران انجام یافته است.
روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی کورسازی شده 64 بیمار تحت تغذیه با سوند بینی- معده‌ای با لحاظ معیارهای ورود به روش در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه کنترل و مداخله تخصیص یافتند. در دو گروه پک موضعی برروی قسمت قدام شکم به مدت 23 دقیقه حدود 5/1 ساعت بعد از گاواژ در دو نوبت گذاشته شد. در گروه آزمون دمای هات پک 50 درجه سانتی‌گراد و در گروه کنترل برابر با دمای محیط بود. حجم باقی‌مانده معده و دیستانسیون شکم نیم ساعت قبل و یک و نیم ساعت بعد از گاواژ اندازه‌گیری و مقایسه شد. ابزار جمع‌آوری داده‌ها شامل فرم ثبت اطلاعات جمعیت‌شناختی و فرم ثبت حجم باقی‌مانده و میزان دیستانسیون بود. داده‌ها به کمک نرم‌افزار SPSS نسخه 16 و آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل و نتایج در سطح 05/0p< معنادار لحاظ شد.
یافته‌ها: براساس نتایج 9/46% بیماران زن و 1/53% مرد بودند. متوسط سن در گروه مداخله و کنترل به ترتیب 5/72±5/12 و 8/73±3/15 بوده و بین دو گروه از نظر مشخصات جمعیت­شناختی و اطلاعات مربوط به بیماری اختلاف آماری معناداری وجود نداشت. حجم باقیمانده معده و دیستانسیون شکم قبل از مداخله در دو گروه مشابه بود ولی در گروه آزمون بعد مداخله به طور معناداری کاهش یافت (05/0>p)، گرچه در گروه کنترل تفاوتی مشاهده نشد.
نتیجه‌گیری: گرما درمانی موضعی باعث کاهش حجم باقی‌مانده معده و دیستانسیون شکم در بیماران تحت تغذیه از راه سوند بینی- شده و کاربرد آن هم‌زمان با مطالعات تکمیلی پیشنهاد می‌شود.
ثبت کارآزمایی بالینی:IRCT2015050822163N1
 
مریم سالاری هدکی، مهین تفضلی، هادی طهرانی، محمد جواد اصغری ابراهیم آباد،
دوره 27، شماره 3 - ( 7-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: عملکرد جنسی بخش مهمی از سلامت زنان است و از متغیرهایی که با اختلالات جنسی مرتبط است، ارضای نیازهای بنیادین روان‌شناختی است. نظریه خودتعیین‌گری از مهم‌ترین نظریه‌های انگیزش است که علت اصلی رفتار را انگیزه درونی فرد می‌داند و همچنین سه نیاز روان‌شناختی خودمختاری، شایستگی و ارتباط را زیربنای رفتارهای انسان می‌داند. این مطالعه با هدف تعیین تأثیر مشاوره گروهی جنسی مبتنی بر نظریه خودتعیین‌گری بر عملکرد جنسی زنان انجام گرفته است.
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی در مورد 104 زن متأهل 18تا49 ساله مراجعه‌کننده به مراکز بهداشتی درمانی مشهد در دو گروه مداخله و کنترل در سال 1398 انجام گرفته است. گروه مداخله 5 جلسه مشاوره جنسی گروهی 2 ساعته مبتنی بر سازه‌های نظریه خودتعیین‌گری با فواصل یک هفته دریافت نمودند. داده‌ها با استفاده از پرسشنامه‌های عملکرد جنسی زنان و سازه‌های نظریه خودتعیین‌گری (نیازهای بنیادین روان‌شناختی در فعالیت جنسی) قبل و بعد از مداخله جمع‌آوری و در نرم‌افزار SPSS نسخه 16 و با استفاده از آزمون‌های تی‌مستقل، تی‌زوجی، من‌ویتنی و ویلکاکسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: میانگین نمره عملکرد جنسی قبل از مداخله بین دو گروه، اختلاف آماری معناداری نداشت، اما بعد از مداخله، اختلاف میانگین نمرات عملکرد جنسی قبل و بعد از مداخله، در گروه مداخله 02/3±76/2 و در گروه کنترل 73/0±25/0- بود که افزایش معناداری در نمره عملکرد جنسی گروه مداخله نسبت به کنترل مشاهده شد (001/0>p). همچنین بعد از مداخله بین گروه مداخله و کنترل،  اختلاف آماری معناداری در میانگین نمرات خودمختاری، ارتباط و شایستگی مشاهده شد (001/0>p).
نتیجه‌گیری: ارایه مشاوره جنسی گروهی مبتنی بر نظریه خودتعیین‌گری می‌تواند باعث ارضای نیازهای بنیادین در فعالیت جنسی و ارتقای عملکرد جنسی زنان شود.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20180726040602N1
 
زهرا یونسی، غزل افشاری، حمیده سالاری دستگرد، مریم گندمی،
دوره 27، شماره 3 - ( 7-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: واکسیناسیون دوران کودکی به عنوان شایع‌ترین منبع درد ایاتروژنیک منبع اصلی درد، اضطراب و استرس در والدین و کودکان است که در اکثر اوقات بدون مدیریت درد انجام می‌گیرد. لذا با توجه به اهمیت کنترل درد در کودکان و نیز شناخت و به کارگیری روش‌های کنترل درد توسط اعضای تیم بهداشتی، این مطالعه با هدف تأثیر ShotBlocker بر درد ناشی از تزریق واکسن در شیرخواران 6 ماهه انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی 80 شیرخوار مراجعه‌کننده به مرکز بهداشتی درمانی مهرشهر بیرجند در سال 98-97 با در نظر گرفتن معیارهای مطالعه به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و با تخصیص تصادفی در دو گروه کنترل و آزمون قرار گرفتند. در گروه آزمون 20 ثانیه قبل از تزریق تا پایان تزریق فشار در محل تزریق به وسیله ShotBlocker انجام گرفت و گروه کنترل طبق معمول واکسینه شدند. وضعیت درد در دو گروه با استفاده از مقیاس واکنش رفتاری درد (FLACC) 15 ثانیه پس از تزریق و مدت و زمان شروع گریه نیز از زمان تزریق واکسن تا پایان گریه در دو گروه با همدیگر مقایسه شد. داده‌ها با استفاده از آزمون‌های آماری توصیفی و استنباطی من‌ویتنی، تی‌تست، آنالیز کوواریانس در سطح 05/0p< تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: نتایج مطالعه نشان داد که میانگین شدت درد (99/0±32/4)، مدت گریه (92/3±4/14 ثانیه)، زمان شروع گریه (933/0±05/4) در گروه آزمون نسبت به گروه کنترل کم‌تر بوده است (001/0p<).
نتیجه‌گیری: با توجه به تأثیر ShotBlocker بر کاهش شدت درد، مدت گریه و تأخیر در زمان شروع گریه، استفاده از این وسیله ساده، ایمن، کم هزینه برای مدیریت درد واکسن پیشنهاد می‌شود.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20191128045534N1
 
سالار مجیدی سکانی، جمیله امیرزاده ایرانق، حمیدرضا خلخالی، بهروز فتحی، علیرضا دیدارلو،
دوره 30، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده

زمینه و هدف: ‌پوکی‌استخوان از جمله مشکلات شایع در زنان یائسه بوده و یکی از راه­های مهم مقابله با آن، اتخاذ رفتارهای پیشگیرانه است. هدف از مطالعه حاضر تعیین تأثیر مداخله آموزشی مبتنی بر الگوی اعتقاد بهداشتی بر ارتقای رفتارهای پیشگیریکننده از ‌پوکی‌استخوان در زنان یائسه است.
روش بررسی: این مطالعه نیمه تجربی کنترلدار، در مورد 64 زن یائسه مراجعه‌کننده به مراکز بهداشتی و درمانی شهری ارومیه در سال 1402 انجام یافت. نمونه‌ها با استفاده از روش نمونه‌گیری تصادفی انتخاب و به صورت تصادفی در گروه کنترل (32 نفر) و آزمایش (32 نفر) قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده‌ها، شامل پرسشنامه‌های اطلاعات جمعیتشناختی، پرسشنامه آگاهی، سازه­های الگوی ‌اعتقاد ‌بهداشتی، پرسشنامه بسامد مواد غذایی و بخش فعالیت فیزیکی پرسشنامه سبک زندگی سالم بود. پس از پیش آزمون و نیازسنجی، برنامه آموزشی طراحی و در گروه مداخله اجرا شد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS نسخه 26 مورد تجزیه و ‌تحلیل قرار گرفتند.
یافته‌ها: میانگین نمره آگاهی، سازه‌های حساسیت ‌درک شده، شدت‌ درک‌ شده، منافع درک شده، خودکارآمدی درک شده و راهنما برای عمل در گروه مداخله نسبت به قبل از مداخله و نسبت به گروه کنترل، افزایش معنادار داشت و میانگین نمره سازه موانع درک شده، کاهش معنادار داشت (05/0p<). به تبع این تغییرات، میانگین نمره رفتارهای پیشگیری‌کننده از ‌پوکی‌استخوان در گروه مداخله افزایش معناداری نشان داد (05/0p<).
نتیجه‌گیری: آموزش مبتنی بر مدل اعتقاد بهداشتی توانست بر دانش و باورهای بهداشتی زنان یائسه نسبت به بیماری پوکی‌استخوان و رفتارها ‌پیشگیرانه آن اثرگذار باشد. لذا توصیه می‌شود آموزشگران سلامت از رویکردها و نتایج این مطالعه در طراحی مداخلات آموزشی مرتبط با ‌پوکی‌استخوان استفاده نمایند.
 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به حیات می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb