جستجو در مقالات منتشر شده


7 نتیجه برای سجادی

شکوه السادات سجادی فر،
دوره 4، شماره 2 - ( 1-1377 )
چکیده


سمیه آزرمی، زهرا فارسی، سیده اعظم سجادی،
دوره 19، شماره 4 - ( 12-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: ب ه‌کارگیری الگوی سازگاری Roy در فرآیند درمان بیماری‌های مزمن، یک ابزار مهم برای جلب مشارکت بیمار در روند درمان و مراقبت آنان می­باشد. با توجه به فقدان پرسشنامه‌ای استاندارد در این خصوص، پژوهش حاضر با هدف طراحی و تعیین روایی و پایایی پرسشنامه الگوی سازگاری Roy در جانبازان قطع عضو اندام تحتانی، صورت گرفته است .

  روش بررسی: پژوهش حاضر در سال 92-1391 در مورد جانبازان قطع عضو اندام تحتانی مراجعه‌کننده به کلینیک جانبازان مرکز ارتز و پروتز انجام یافت. نمونه‌گیری به روش در دسترس انجام یافت. ابتدا مفهوم و ابعاد اصلی مفهوم سازگاری مبتنی بر الگوی Roy در جانبازان قطع عضو اندام تحتانی از متون معتبر مربوط به الگوی سازگاری Roy استخراج گردید. سپس روایی محتوا با استفاده از شاخص روایی محتوا ( CVI ) و نسبت روایی محتوا ( CVR )، روایی صوری و پایایی (همسانی درونی و ثبات اندازه‌گیری در طول زمان) ابزار طراحی شده، مورد بررسی قرار گرفت .

  یافته‌ها : براساس نتایج شاخص روایی محتوا و نسبت روایی محتوا، تعداد 35 سؤال شامل 15 سؤال در بعد فیزیولوژیک، 11 سؤال در بعد خودپنداره، 4 سؤال در بعد وابستگی/ استقلال و 5 سؤال در بعد ایفای نقش در پرسشنامه حفظ شد. شاخص روایی محتوای کل پرسشنامه نیز 95/0 محاسبه شد. ثبات درونی کل پرسشنامه و ابعاد فیزیولوژیک، خودپنداره، ایفای نقش و وابستگی/ استقلال با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب، 91/0، 73/0، 70/0، 60/0 و 70/0 بود. مقادیر ضریب همبستگی محاسبه شده جهت هر یک از ابعاد ابزار بیش‌تر از 7/0 بود .

  نتیجه‌گیری: نتایج نشان داد که ابزار طراحی شده، دارای روایی و پایایی خوبی جهت بررسی سازگاری براساس الگوی Roy در جانبازان قطع عضو اندام تحتانی می باشد و قابلیت استفاده در عملکرد پرستاری را دارد .

  


فروغ رفیعی، محبوبه سجادی هزاوه، نعیمه سیدفاطمی،
دوره 20، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده

  زمینه و هدف: گذ ا ر مفهومی پیچیده و مبهم است. گذار از دوره دانشجویی به زندگی کاری استرس‌زا و چالش‌آور می‌باشد. این مفهوم در حیطه‌های مختلف پرستاری از جمله آموزش، بالین و مدیریت پرستاری اهمیت زیادی دارد. به دلیل وجود ابهامات زیاد در زمینه این مفهوم، مطالعه حاضر با هدف تحلیل مفهوم گذار از دوره دانشجویی به زندگی کاری با استفاده از مدل هیبرید انجام یافته است .

  روش بررسی: در این پژوهش، تجزیه و تحلیل مفهوم گذار به روش هیبرید، در سه مرحله (نظری، کار در عرصه و تحلیل نهایی) انجام یافت . در مرحله مروری بر مطالعات (نظری) مقالات مرتبط موجود در پایگاه‌های اطلاعاتی تا سال 2012 ارزیابی و تحلیل شد. در مرحله کار در عرصه، مصاحبه با پنج نفر از پرستاران تازه کار و یک سرپرستار و دو پرستار با سابقه انجام و دستنویس شد و تحلیل درون‌مایه‌ای صورت گرفت. در مرحله نهایی، از دو مرحله قبل تحلیل کلی انجام گرفت .

  یافته‌ها : در مرحله نظری، خصوصیات مفهوم شامل فرآیندی بودن، جدا شدن، ادراک فردی، آگاهی و الگوهای پاسخ انسانی ودر مرحله کار در عرصه مواردی چون فرآیند تکاملی، تعاملی، اجتماعی شدن، اجتناب‌ناپذیر بودن، کسب صلاحیت و توانمندی و داشتن محدوده زمانی خاص شناسایی شدند. سپس در مرحله نهایی از ادغام دو مرحله قبل، تعریف کاملی از مفهوم گذار در بافت پرستاری ایران ارایه گردید: «گذار فرآیند تعاملی، تکاملی و اجتناب‌ناپذیر کسب صلاحیت و توانمندی است که نیازمند گذشت زمان بوده و مبتنی بر وی‍ژگی‌های فردی و خصوصیات سازمانی است. گذار از دوره دانشجویی به زندگی کاری، فرآیندی غیرقابل پیش‌بینی، پرآشوب، تنش‌زا، مبهم و همراه با تردید، ترس، بی‌ثباتی و آسیب‌پذیری است که منجر به کسب نقش‌های جدید، صلاحیت و توانمندی می‌شود.»

  نتیجه‌گیری: این مطالعه درک جامعی از مفهوم گذار از دوره دانشجویی به زندگی کاری را در بافت پرستاری ایران فراهم نمود. براساس معیارهای به دست آمده از این مطالعه، ابزارسازی، برنامه‌ریزی و ارزیابی فرآیند گذار پرستاران تازه دانش‌آموخته امکان‌پذیر خواهد شد. همچنین با توجه به این که مفاهیم، بلوک‌های سازنده نظریه‌ها هستند، یافته‌های مطالعه حاضر، می‌تواند در توسعه مدل و نظریه کمک‌کننده باشد .

  


روشنک وامقی، صدیقه امیرعلی اکبری، فیروزه ساجدی، حمیرا سجادی، حمید علوی‌مجد، سهیلا حاجی‌قاسمعلی،
دوره 21، شماره 3 - ( 9-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به اهمیت سلامت مادران و از آن‌جا که وجود کودک با اختلال تکاملی سلامت روانی مادر را تحت تأثیر قرار می‌دهد، این تحقیق با هدف مقایسه استرس و حمایت اجتماعی درک شده مادران کودکان ۶ تا ۱۸ماهه با تأخیر تکاملی و تکامل طبیعی انجام یافته است.

روش بررسی: تحقیق به روش مقطعی- تحلیلی در مورد ۶۱۰ مادر و شیرخوار ۶ تا ۱۸ ماهه آن‌ها در مراکز بهداشتی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی که به صورت چندمرحله‌ای و تصادفی انتخاب شدند، انجام گرفت. داده‌ها با پرسشنامه‌های مشخصات جمعیت‌شناختی و مامایی مادر، وضعیت اجتماعی- اقتصادی، مشخصات کودک، استرس درک شده Cohen، حمایت اجتماعی درک شده و پرسشنامه سنین و مراحل برای سنجش وضعیت تکامل کودک جمع‌آوری شد. داده‌ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون‌های آماری من‌ویتنی، کای‌دو، تی‌مستقل و همبستگی پیرسون در نرم‌افزار SPSS v.19 تحلیل شد.

یافته‌ها: میانگین سن کودکان مورد بررسی 5/4±68/10 ماه بود. با آزمون تی‌مستقل مشخص شد حمایت اجتماعی (03/0=p) و استرس درک شده مادر (004/0=p) در دو گروه متفاوت است. همچنین یافته‌ها نشان‌دهنده ارتباط بین استرس و حمایت اجتماعی مادر بود (04/0p<).

نتیجه‌گیری: نتیجه تحقیق نشان داد، مادرانی که کودک با تأخیر تکاملی دارند دارای استرس بیش‌تر و حمایت اجتماعی درک شده کم‌تر نسبت به مادران دارای کودک طبیعی هستند، لذا لزوم غربالگری تأخیر تکاملی کودکان جهت انجام بررسی‌های بیش‌تر و کاستن از استرس مادران و همچنین تدارک حمایت اجتماعی مناسب برای آنان توصیه می‌شود.


محبوبه سجادی، فهیمه داودآبادی، سیما زاهدی، فاطمه رفیعی،
دوره 26، شماره 1 - ( 2-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: هیسترکتومی یکی از رایج‌ترین جراحی‌های زنان است که سبب ایجاد عوارض جسمی و روانی زیادی از جمله اضطراب می‌شود. این مطالعه با هدف مقایسه تأثیر تنفس دیافراگمی و لب غنچه‌ای بر اضطراب زنان تحت هیسترکتومی انجام گرفته است.
روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی کنترل شده تصادفی دوسوکور، 126 بیمار مراجعه‌کننده به بیمارستان طالقانی اراک در طی سال های 98-1396 به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و با استفاده از جدول اعداد تصادفی به دو گروه تنفس دیافراگمی و لب غنچه‌ای و یک گروه کنترل تخصیص یافتند. پرسشنامه اضطراب اشپیل‌برگر عصر روز قبل از عمل (قبل از مداخله)، یک ساعت قبل از ورود به اتاق عمل (بعد از مداخله) و دو ساعت بعد از عمل تکمیل شد. داده‌ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی در نرم‌افزار SPSS نسخه 16 تحلیل شد.
یافته‌ها: میانگین و انحراف معیار نمره اضطراب گروه تنفس دیافراگمی، تنفس لب غنچه‌ای و کنترل قبل از مداخله به ترتیب 49/10±33/55، 84/9±4/55 و 31/11±07/55 بود، که از نظر آماری اختلاف معناداری نداشت (983/0=p). یک ساعت قبل از جراحی (بعد از انجام مداخله) این میانگین به ترتیب به 5/8±98/41، 88/7±43/42 و 5/11±86/52 و پس از جراحی به ترتیب به 13/8±79/37، 88/7±07/38 و 35/11±62/50 کاهش یافت و اختلاف آماری معناداری مشاهده شد (0001/0p<). میانگین نمرات اضطراب در بین گروه تنفس دیافراگمی و گروه تنفس لب غنچه‌ای بعد از انجام مداخله اختلاف معنادار آماری نداشت (999/0=p).
نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که تنفس دیافراگمی و لب غنچه‌ای موجب کاهش اضطراب زنان تحت هیسترکتومی شده است. استفاده از این شیوه غیردارویی و در دسترس برای کاهش اضطراب قبل و بعد از جراحی هیسترکتومی پیشنهاد می‌شود.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20180103038211N4
 
معصومه حاجی‌لو، محبوبه سجادی، راضیه سنگسری، اعظم مسلمی،
دوره 28، شماره 3 - ( 7-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: کولیک شیرخوارگی یک موقعیت استرس‌زا برای نوزاد و والدین است که علت و درمان قطعی آن هنوز مشخص نیست. لذا این مطالعه با هدف مقایسه اثربخشی ماساژ و مصرف پروبیوتیک بر کولیک شیرخوارگی انجام گرفته است.
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی در مرکز طبی کودکان تهران در سال ۴۰۰-۱۳۹۹ انجام یافت و ۷۵ شیرخوار کولیکی براساس معیارهای روم 4 (ROM IV) وارد مطالعه شدند و به دو گروه ماساژ و پروبیوتیک تخصیص یافتند. تعداد ۶۴ شیرخوار (۳۴ نفر گروه ماساژ و ۳۰ نفر گروه پروبیوتیک) مطالعه را کامل کردند. مدت مداخله ۱۴ روز در نظر گرفته شد. گروه اول ماساژ شکمی با روغن زیتون به صورت دو بار در روز و گروه دوم قطره پروبیوتیک به صورت ۵ قطره یک بار در روز دریافت کردند. ابزار مطالعه مقیاس سنجش روزانه کودک Barr بود. اطلاعات مربوط به سنجش کولیک شامل میانگین زمان گریه کولیکی، خواب و دفعات دفع شبانهروزی، در روزهای ۱و۷و۱۴ به صورت درون گروهی و بین گروهی مورد بررسی قرار گرفت.
یافته‌ها: ماساژ شکمی و مصرف پروبیوتیک هر دو موجب کاهش کولیک شیرخوارگی شدند (05/0>p)، اما گروه ماساژ نسبت به گروه پروبیوتیک کاهش بیش‌تری داشت (05/0>p).
نتیجه‌گیری: با توجه به این که روش ماساژ در کنترل کولیک مؤثرتر بود، لذا توصیه می‌شود که در مراقبت از شیرخوار مبتلا به کولیک از ماساژ استفاده شود که روشی غیردارویی، ایمن و ساده است و به راحتی می‌تواند توسط پرستاران به والدین آموزش داده شود.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20200903048602N1

 
الهام نیکخواه بیدختی، کوکب بصیری مقدم، موسی سجادی، مهدی بصیری مقدم،
دوره 29، شماره 1 - ( 2-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: رفتارهای مرتبط با سلامتی افراد مبتلا به آنفارکتوس میوکارد به شدت تحت تأثیر درک از بیماری آن‌ها قرار دارد و آموزش یکی از روش‌های افزایش درک از بیماری به شمار می‌رود. بنابراین مطالعه حاضر با هدف مقایسه آموزش چند رسانه‌ای با آموزش تلفنی بر درک از بیماری در مبتلایان به آنفارکتوس میوکارد انجام گرفته است.
روش بررسی: این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده در مورد 32 بیمار مبتلا به آنفارکتوس میوکارد مرخص شده در سال 1399-1398 در شهر گناباد و مشهد انجام گرفت. نمونه‌ها به روش در دسترس انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه چند رسانه‌ای و تلفنی قرار گرفتند. محتوای مداخله شامل روند بیماری، علایم، پیشگیری و درمان و مراقبت­های بعد از ترخیص بود. محتوای آموزشی یکسان بود و در گروه تلفنی به­صورت مکالمه و در گروه چند رسانه­ای به­صورت فیلم، صدا و تصویر ارایه شد. پرسشنامه کوتاه درک از بیماری (Brief IPQ) در روز اول و هفته ششم بعد از ترخیص تکمیل شد. تحلیل داده­ها در نرمافزار SPSS نسخه 20 و با آزمون‌های Kolmogorov–Smirnov، مجذور کای، دقیق فیشر، تیمستقل، تیزوجی و آزمون Levene در سطح معناداری کمتر از 050/0 انجام یافت.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که میانگین نمره مؤلفه‌های درک از بیماری بعد از مداخله نسبت به قبل در بیماران هر دو گروه آموزش چند رسانه‌ای و تلفنی افزایش معناداری داشته است (050/0>p)، ولی در مقایسه بین دو گروه تفاوت معناداری مشاهده نشد (050/0<p).
نتیجه‌گیری: هر دو روش آموزشی چند رسانه‌ای و آموزش تلفنی باعث ارتقای درک از بیماری در بیماران مبتلا به آنفارکتوس میوکارد می‌شود. لذا پیشنهاد میشود آموزشدهنده متناسب با تفاوتهای فردی و امکانات آموزش‌گیرنده، نوع آموزش را انتخاب و مدیران سلامت، سیاست‌های مناسب را برای بهرهمندی بیماران از مراقبت‌های پرستاری از راه دور پس از ترخیص اعمال کنند.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20190607043834N1

 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به حیات می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb