روش بررسی: در این مطالعه تحلیل محتوا با استفاده از روش مصاحبه گروهی متمرکز با 86 نفر در هشت گروه (12-8 نفره) مصاحبه نیمه ساختار به عمل آمد و برای راهنمایی بحثها از سؤالات راهنما استفاده شد.
یافتهها: یافتهها نشان میدهد عواملی نظیر توصیه پزشک، دوستان و فامیل، آگاهی از علایم و روش تشخیص اولیه بیماری، جدی گرفتن خطر بروز سرطان و همچنین دسترسی آسان و ارزان به آزمایش پاپاسمیر از جمله عوامل مهم انگیزهساز برای آزمایش پاپاسمیر است. در خصوص موانع انجام آزمایش پاپاسمیر به مواردی نظیر آگاهی کم از علل ایجاد سرطان دهنه رحم، باورهای نامناسب، ترس از تشخیص سرطان و درد ناشی از آزمایش تأکید شده است.
نتیجهگیری: با توجه به موانع و عوامل انگیزهساز مؤثر بر مراجعه زنان برای انجام آزمایش پاپاسمیر، به نظر میرسد طراحی برنامههای آموزشی مناسب در جهت ارتقای آگاهی، تعدیل اعتقادات ناسازگار و ... و ارایه آن از طریق وسایل ارتباط جمعی و در مراکز بهداشتی درمانی و همچنین گسترش امکانات، زمینه لازم برای مراجعه هر چه بیشتر آنان جهت انجام آزمایش پاپاسمیر فراهم شود.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی 166 نفر از دانشجویان دختر دانشکده پرستاری و مامایی زنجان به روش سرشماری در مطالعه شرکت کردند. اطلاعات در دو بخش مشخصات فردی و ابعاد مختلف سبک زندگی مرتبط با پوکیاستخوان در قالب پرسشنامه گردآوری گردید. سبک زندگی از نظر وضعیت تغذیه و میزان دریافت کلسیم، میزان فعالیتهای فیزیکی و عادات (مصرف سیگار، الکل، رژیمهای دارویی و غذایی لاغری) مورد بررسی قرار گرفت. اطلاعات با استفاده از روشهای آمار توصیفی و استنباطی تحلیل شد.
یافتهها: 8/56% از دانشجویان مورد مطالعه در زمینه تغذیه دارای سبک زندگی نامطلوب بودند. میانگین دریافت روزانه کلسیم در دانشجویان ساکن خوابگاه 117±533 میلیگرم و در دانشجویان غیر خوابگاهی 213±721 میلیگرم و از لحاظ آماری متفاوت بود (001/0p<). در مورد فعالیتهای فیزیکی تنها 2/19% از دانشجویان فعالیت فیزیکی مطلوب داشتند که نوع فعالیت فیزیکی در اکثر آنان (5/83%) پیادهروی بود. در مورد عادات (استعمال سیگار، مصرف الکل، پیروی از رژیمهای دارویی و غذایی لاغری)، 2/98% از دانشجویان، دارای سبک زندگی مطلوب بودند. در این مطالعه، بین وضعیت اقتصادی و میزان دریافت روزانه کلسیم ارتباط معنادار آماری مشاهده شد (047/0=p). تفاوت معناداری بین سبک زندگی و مرتبه تولد، تحصیلات والدین و رشته تحصیلی دانشجویان وجود نداشت.
نتیجهگیری: با توجه به این که سبک زندگی بیش از نیمی از دانشجویان پرستاری و مامایی مورد مطالعه در زمینه تغذیه و فعالیتهای فیزکی مناسب نبود، آموزش و اطلاعرسانی جهت پیروی از سبک زندگی مناسب در پیشگیری از بیماری خاموش پوکیاستخوان و همچنین برنامهریزی در خصوص بهبود تغذیه دانشجویان و ترویج فعالیتهای فیزیکی آنان ضروری به نظر میرسد.
روش بررسی: این مطالعه یک کارآزمایی میدانی تجربی مدرسه محور است. نمونهها شامل 296 دختر دانشآموز 13-10 ساله (157 نفر آزمون و 139 نفر شاهد) منطقه 7 آموزش و پرورش تهران در سال 1389 بود. مداخله به صورت آموزش کلاسی و عرضه میوه و سبزی در بوفه مدرسه به مدت 3 ماه اجرا شد. عوامل شناختی-اجتماعی مرتبط با دریافت میوه و سبزی با تکمیل پرسشنامه ، میزان دریافت میوه و سبزی توسط پرسشنامه یاد آمد 24 ساعته، پیش و پس از مداخله 3 ماهه، ارزیابی شد. برای تحلیل دادهها از آمار توصیفی و تحلیلی استفاده شد.
یافتهها: در پایان مداخله، دریافت روزانه سبزی و میوه در گروه آزمون به ترتیب 6/0و 63/0 واحد و در مقایسه با گروه شاهد بیشتر بود، هرچند میزان مصرف در گروه آزمون در پایان مطالعه تغییر معناداری در مقایسه با ابتدای آن نداشت. میزان آگاهی تغذیهای و خودبسندگی در گروه مداخله در مقایسه با شاهد افزایش معنادار یافت، هرچند میزان فراهمی و یادگیری مشاهدهای در گروه مداخله در پایان مطالعه کاهش پیدا کرده بود.
نتیجهگیری: فرایند اجرای برنامه نکات اجرایی متعددی را به عنوان تجربه مثبت اجرایی برای مداخلات آتی در اختیار قرار داد.
روش بررسی: در این مطالعه مداخلهای و نیمه تجربی، دو گروه 140 نفره از زنان باردار شکم اول مراجعهکننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر زنجان در سال 90-89 به روش نمونهگیری طبقهای-خوشهای انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمون و شاهد قرار گرفتند. برای گروه آزمون کلاسهای آموزشی در طی 8 جلسه 90 دقیقهای برگزار گردید و مادران گروه شاهد آموزشهای معمول را دریافت نمودند. جمعآوری اطلاعات در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون انجام گرفت. اطلاعات در نرم افزار SPSS با استفاده از آزمونهای کایدو و t-test تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: دو گروه از نظر سن، شاخص توده بدنی (BMI)، سطح تحصیلات، سن حاملگی و وضعیت اشتغال اختلاف معناداری نداشتند. براساس نتایج، میزان فعالیت فیزیکی در زنان دو گروه آزمون و شاهد قبل از مداخله، تفاوت معناداری نداشت (467/0=p) اما پس از مداخله، میزان فعالیت فیزیکی در گروه آزمون (89/14±38/37) بیشتر از گروه شاهد (12/11±7/13) بود (001/0p<).
نتیجهگیری: براساس نتایج این مطالعه آموزش فعالیت بدنی در مادران باردار موجب ارتقای فعالیت فیزیکی در دوران بارداری میشود، لذا برگزاری کلاسهای یاد شده برای کلیه مادران باردار توصیه میشود.
خودمراقبتی اقدامات و فعالیتهای آگاهانه، آموخته شده و هدفداری است که فرد به منظور حفظ حیات و تأمین، حفظ و ارتقای سلامت خود و خانوادهاش انجام میدهد. خودمراقبتی در برگیرنده فعالیتهایی مشتمل بر ارتقای سلامت، پیشگیری از بیماری، درمان بیماری و مصدومیتها و درمان مبتلایان به بیماریهای مزمن و توانبخشی آنها است. هرچند تأثیر خودمراقبتی بر بهبود پیامدهای سلامت و کاهش هزینهها در مطالعات متعدد به اثبات رسیده است، شکلگیری و ارتقای کارکرد خودمراقبتی در بیماران، مستلزم مداخلات آموزشی و حمایتی نظاممند جهت مدیریت مشکلات سلامت، توسط متولیان امر سلامت از جمله پرستاران میباشد.
در حال حاضر، بسیاری از متخصصان و متولیان امر سلامت، برای اقناع مردم به منظور در پیش گرفتن اقدامات پیشگیرانه و خودداری از رفتارهای ناسالم بهداشتی، به جنبههای منفی رفتارهای ناسالم تأکید میکنند. نگاهی به مطالعات چاپ شده در این زمینه در کشور نیز نشان میدهد که برای پیشگیری از بروز رفتارهای ناسالم، تأکید زیادی بر نکات منفی بروز پیامدهای آن رفتارها است. برای مثال، ما در برنامههای پیشگیری، مجموعهای از مضرات سوء صرف مواد مخدر را به جوانان بیان میکنیم؛ شیوع روزافزون مصرف موادمخدر و رفتارهای اعتیادآور دیگر و هزینههای اقتصادی ناشی از سوء مصرف مواد و دیگر رفتارهای ناسالم را نیز به آنها منعکس میکنیم.
تأکید بر جنبههای منفی و عوارض رفتارهای ناسالم، جایگاه ارزشمند خود را دارد، به خصوص زمانی که در حال مذاکره با سازمانهای تأمین کننده بودجه و ذینفعان کلیدی برنامهها هستیم. اما آیا برای پیشنهاد تغییر رفتار به مردم، این رویکرد همیشه صحیح است؟ برای مثال، نشان دادن تصاویری از اندامهای قطع شده، و کوری چشم برای گروهی از بیماران مبتلا به دیابت که با پای خود برای درمان به کلینیکهای کنترل دیابت مراجعه میکنند و قریب به اتفاق آنها مبتلا به افسردگی هستند، راه مناسبی است؟ آیا راهی وجود دارد که ما پیامهای پیشگیرانه را به طریقی مثبتتر به مردم اعلام کنیم؟.
برای پاسخ به این پرسش، خوب است نگاهی به مقوله بازاریابی بیندازیم. آیا شرکتهای موفق، بر محتوای منفی محصولات و خدماتشان تأکید میکنند؟ اغلب این طور نیست. در بازاریابی تجاری، محصولات با روشی مثبت عرضه میشوند. در واقع، هر چیزی از اتومبیل تا پوشاک، از موادغذایی تا مبلمان در بازار به صورتی مثبت عرضه میشوند. اتومبیل نشانگر رفاه، سلامت و موفقیت است، پوشاک کمک میکند شما خوش اندامتر و جوانتر به نظر برسید، غذاها به شما احساس سلامتی، شادابی و قوت میدهند؛ حتی مبلمان برای داشتن یک زندگی مدرن و راحت است. هیچ گاه برای بازاریابی اتومبیل، از فردی که با پای تاول زده پیاده راه میرود استفاده نمیشود.
شاید لازم باشد ما متولیان سلامت نیز برای بازاریابی اجتماعی پیشگیری و سلامت، از شرکتهای موفق تجاری که با ارایه تصاویر مثبت، انگیزه قوی در مشتریان خود ایجاد میکنند، درس بگیریم. تمرکز مفرط بر پیشگیری از مشکل، ما را از داشتن دید وسیع برای ارتقای سلامت باز میدارد. به نظر میرسد در زمان اجرای اقداماتی برای پیشگیری از رفتارهای نامطلوب، نباید کلیت فرد را فراموش کنیم. اما چطور میتوان تصویری مثبت از افرادی که مصرف موادمخدر و رفتارهای غیرسالم دیگر ندارند، ارایه داد؟
یک رویکرد ثابت شده، استفاده از مدل تصویر رفتار (Behavior-Image Model=BIM) است (1). این مدل بیان میکند که ما پیامهای مهم خطر سوء مصرف مواد را با تصاویر جوانانی که رفتارهای ارتقادهنده سلامت مثل ورزش کردن، داشتن فعالیتهای تفریحی، خوردن غذای سالم، داشتن خواب کافی و تمرین مدیریت استرس دارند، ارتباط دهیم. در عمل، این بدین معنا است که شرح دهیم چطور یک رفتار ارتقادهنده سلامت مثل ورزش کردن، میتواند شما را روی فرم نگه دارد و همزمان نشان دهیم که چطور یک رفتار پرخطر مثل مصرف موادمخدر میتواند با ورزش منظم و به دست آوردن تصویر و هدف دلخواه در تضاد باشد (4-2).
موضوعات سلامت در ارتباط تنگاتنگ با یکدیگر قرار دارند. پژوهشهای اپیدمیولوژیک نشان میدهد که مردم و به خصوص جوانان در معرض خطرات چندگانه سلامتی هستند (5). امروزه، بیشتر جوانان، در معرض دو، سه یا چند عادت پرخطر و همزمان هستند؛ به خصوص خطرات شایعی نظیر مصرف دخانیات و موادمخدر، عدم تحرک، مصرف غذاهای ناسالم، خواب ناکافی و استرسهای مدیریت نشده. استفاده از رویکردهای بازاریابی در ارایه تصاویر مثبت به ما اجازه خواهد داد که در بازاریابیهای اجتماعی، به طور مؤثری همزمان پیشگیری و سلامت را در مداخلات «بفروشیم» (6). در حقیقت، تأثیر تصویر مثبت، بسیار قوی است؛ به طوری که چنین مداخلاتی میتوانند فقط به اندازه یک جلسه انگیزشی باشند؛ مثل آن چه که شواهد برنامههای موفقی نظیر SPORT©، و©InShape نشان میدهند (7و8). این برنامهها که در قالب برنامه «سلامت به اضافه پیشگیری» (Wellness plus prevention programs) ارایه میشوند، به قدری انعطافپذیر هستند که امکان اجرای آنها در مکانهای متفاوتی مثل مدرسه، خانوادهها و سازمانها فراهم میباشد. برنامههای «سلامت به اضافه پیشگیری»، طی چهار قدم عمده ارایه میشوند: ابتدا عادات رایج سلامت، غربالگری میشوند. سپس، به افراد بازخورد و تصویر مثبت ارایه میشود. برای افراد هدفگذاری و پایش اهداف صورت میگیرد و در انتها اقدامات پیگیری و حمایتی صورت میگیرد (8). ارایه پیامدهای مثبت در چنین برنامههایی انگیزه افراد را برای در پیش گرفتن مراقبت از خود بالا میبرد.
با توجه به رویکرد کنونی برنامهریزان سلامت کشور در ارتقای خودمراقبتی، نگاهی به چنین برنامههای موفق و آزمون شدهای و استفاده از نتایج آنها در مداخلات و بسیجهای ارتباطی توسط ارایهکنندگان خدمات سلامت از جمله پرستاران و ارایه تصاویری مثبت از برخورداری از سلامت برای مردم میتواند به توسعه مشارکت مردم در برنامههای خودمراقبتی کمک کند.
صفحه 1 از 1 |
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به حیات می باشد.
طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق
© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0
Designed & Developed by : Yektaweb