جستجو در مقالات منتشر شده


3 نتیجه برای طباطبایی

رسول روشن‌چسلی، بهزاد سنجابی، کاظم رسول‌زاده طباطبایی، محمد علی اصغری‌مقدم، مهدیه عطری‌فرد،
دوره 12، شماره 3 - ( 4-1385 )
چکیده

زمینه و هدف:درد، شایع‌ترین شکایت بالینی بیماران و کاهش یا حذف آن، همواره تقاضای اغلب بیماران و خواسته کادر درمانی بوده است. بدین منظور راهبردهای مختلفی جهت کنترل درد مطرح شده که می‌توان به راهبردهای انحراف توجه اشاره کرد. هدف مطالعه حاضر، مقایسه انواع روش‌های این راهبردها و انتخاب مؤثرترین شیوه است.
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع شبه آزمایشی است. 230 دانشجوی یکی از دانشگاه‌های تهران در سال تحصیلی 83-1382 از طریق فراخوان عمومی دعوت شده و در آزمایش میزان تحمل درد به وسیله دستگاه Cold pressure شرکت کردند. 120 نفر که میزان تحمل دردشان یک انحراف معیار پایین‌تر از میزان تحمل کل گروه بود انتخاب شده و به شیوه کاملاً تصادفی، در چهار گروه (سه گروه آزمایش، یک گروه کنترل) 30 نفره قرار گرفتند. هر کدام از گروه‌های آزمایش تحت آموزش یک روش انحراف توجه (تصویرسازی دلپذیر، نقطه تمرکز، شمارش معکوس) قرار گرفتند. بعد از آن، افراد شرکت‌کننده در هر چهار گروه آزمایش و کنترل به وسیله دستگاه Cold pressure آزمایش شدند. داده‌ها به وسیله برنامه نرم‌افزاری SPSS ، با استفاده از شاخص‌های توصیفی و تحلیل واریانس یک طرفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: یافته‌ها نشان می‌دهد که میانگین نمره تحمل درد گروه‌های آزمایش از گروه کنترل به طور معناداری (001/p<) بالاتر است. همچنین میانگین نمره تحمل درد گروه تصویرسازی دلپذیر به طور معناداری (001/p<) از میانگین نمره تحمل درد گروه‌های نقطه تمرکز و شمارش معکوس بالاتر است.
نتیجه‌گیری: راهبردهای انحراف توجه در افزایش تحمل درد آزمایشگاهی مؤثر است.


زینب شایقیان، سید کاظم رسول‌زاده طباطبایی، الهه صدیقی لویه،
دوره 14، شماره 4 - ( 12-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به این که سلامت روانی مادر در شکل­گیری سلامت روانی نوزاد نقش مهمی را ایفا می­کند، لذا هدف مطالعه حاضر، بررسی اثر اضطراب مادر در سه ماهه سوم بارداری، بر روند زایمان و سلامت روانی نوزاد می­باشد.

روش بررسی: این مطالعه توصیفی - مقایسه­ای است. نمونه مورد مطالعه شامل 40 زن باردار و نوزادان آن‌ها می­باشد. نمونه­گیری به صورت تصادفی ساده و از بین زنان بارداری انجام گرفت که جهت معاینه به درمانگاه بیمارستان امام خمینی مراجعه کرده بودند. در مرحله اول مادرانی که در سه ماه آخر بارداری قرار داشتند، پرسشنامه اضطراب کتل را تکمیل کردند و بر اساس نمره کل در دو گروه (20 نفر مضطرب و 20 نفر غیر مضطرب) قرار گرفتند. در هنگام زایمان شاخص­های مربوط به زایمان در هر دو گروه اندازه­گیری شد و سه ماه پس از زایمان شاخص­های سلامت روانی نوزادان هر دو گروه با مقیاس سنجش سلامت روانی نوزادان سه ماهه اندازه­گیری شد. تجزیه و تحلیل داده­ها به کمک نرم‌افزار SPSS v.16 و آمار توصیفی و تحلیلی (t برای دو گروه مستقل و2χ) انجام یافت.

یافته‌ها: یافته­های تحقیق نشان داد که شاخص­های رشد در نوزادان مادران دارای اضطراب بالا به طور معناداری (001/0p<) پایین­تر از نوزادان مادران غیر مضطرب است. همچنین زایمان طبیعی در مادران غیر مضطرب بیشتر مشاهده شد. در ضمن میزان بارداری ناخواسته در مادران مضطرب نسبت به مادران غیر مضطرب بیشتر بود. سلامت روانی نوزادان مادران مضطرب، در سه ماهگی به طور معناداری (001/0p<) پایین­­تر از نوزادان مادران غیر مضطرب بود.

نتیجه‌گیری: وضعیت روانی مادر در دوره بارداری و پس از تولد بر روند زایمان و سلامت روانی نوزادان مؤثر است.


نرگس محمدصالحی، سید حمیدرضا طباطبایی، مریم رئوفی، ابوالفضل محمدبیگی،
دوره 15، شماره 3 - ( 9-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: زایمان فرایند فیزیولوژیکی است که طی آن جنین از رحم به فضای بیرون رانده می‌شود. فریدمن (Friedman) نوعی الگوی سیگموئیدی را برای روند زایمان توصیف نمود. مطالعه حاضر با هدف بررسی الگوی پیشرفت زایمان در زنان اول‌زای شهر فسا و مقایسه آن با منحنی فریدمن انجام گرفته است.

روش بررسی: مطالعه حاضر در مورد 619 زن دارای معیارهای ورود به مطالعه (شامل اول‌زا، با سن حاملگی 42-37 هفته و تک قل با زایمان واژینال در محدوده سنی 18 تا 35 سال و بدون بیماری‌های زمینه‌ای) در طی یک سال (1382) به صورت توصیفی تحلیلی انجام گرفت. در تحلیل آماری این مطالعه از آمار توصیفی و آزمون‌های تحلیل واریانس یک طرفه جهت مقایسه میانگین‌ها و از مدل رگرسیونی چند سطحی جهت رسم نمودار استفاده شد.

یافته‌ها: در تمام زیر گروه‌های زنان اول‌زا با افزایش دیلاتاسیون سرویکس و جایگاه نزول، سرعت باز شدگی دهانه رحم و سرعت نزول نیز افزایش می‌یابد. میانگین سرعت دیلاتاسیون در بین زیر گروه القا شده به شکل معناداری بالاتر از سایر زیر گروه‌ها به دست آمد. میانگین مدت مرحله فعال زایمان نیز در زیر گروه بی‌دردی گرفته به شکل معناداری بیشتر از زنان زیر گروه‌های اول‌زای بدون هیچ‌گونه مداخله (005/0>p) و القاء شده (002/0=p) بود. میانگین مرحله فعال و مرحله دوم در زنان اول‌زای مورد مطالعه ما به شکل معناداری کمتر از زنان اول‌زای مورد مطالعه فریدمن بود (به ترتیب 87/3 در برابر 9/4 ساعت و 52 در برابر 57 دقیقه) اما مرحله رکود مشاهده نشد.

نتیجه‌گیری: الگوی پیشرفت زایمان در زنان اول‌زای فسا به شکل بارزی از منحنی فریدمن در دهه 1950 متفاوت است و به شکل سیگموئیدی نمی‌باشد و مهم‌ترین عامل مؤثر بر مدت زمان مرحله نهفته، زمان پذیرش بیماران می‌باشد.

 



صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به حیات می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb