9 نتیجه برای عظیمی
خدیجه عظیمی،
دوره 1، شماره 1 - ( 2-1370 )
چکیده
خدیجه عظیمی،
دوره 1، شماره 2 - ( 8-1370 )
چکیده
خدیجه عظیمی،
دوره 3، شماره 1 - ( 2-1373 )
چکیده
خدیجه عظیمی،
دوره 4، شماره 2 - ( 1-1377 )
چکیده
خدیجه عظیمی،
دوره 4، شماره 2 - ( 1-1377 )
چکیده
مرضیه شبان، خدیجه عظیمی، پرویز کمالی، صغری عسگریان امین آبادی،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1381 )
چکیده
این پژوهش، یک کارآزمایی بالینی دوسوکور است که به منظور ارزشیابی ایمنی و اثربخشی پماد نیتروگلیسرین، در تزریقات وریدی در بیماران مراجعه کننده به بخش اورژانس بیمارستان بقیه ا... الاعظم شهر تهران، انجام شده است. واحدهای پژوهش، شامل 70 بیمار با حدود سنی 69-20 سال واجد شرایط تعیین شده در پژوهش بودند. واحدها به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب، و سپس به طور تصادفی، در دو گروه 35 نفره شاهد و تجربه، قرار گرفتند. برای نیمی از واحدهای پژوهش، پماد نیتروگلیسرین 2% و برای نیمی دیگر، پماد دارونما روی محل تزریق جهت کانولاسیون وریدی در نواحی پشت دست، مچ دست و جلوساعد به روش مشابه استعمال گردید. ابزارگردآوری اطلاعات، برگه مشاهده بود. قسمت اول برگه مشاهده، مربوط به خصوصیت فردی و قسمت دوم، شامل چک لیست اثر بخشی پماد و قسمت سوم شامل چک لیست ایمنی پماد، بود. یافتهها نشان داد که متوسط قطر ورید، در گروه تجربه، به میزان قابل توجهی، افزایش یافت و از 4 میلیمتر به 6/6 میلیمتر رسید. نتیجه آزمون تی استیودنت نشان میدهد که اختلاف معنیداری بین متوسط قطر ورید قبل و بعد از استعمال پماد در گروه تجربه و بعد از استعمال پماد، در گروه شاهد و تجربه وجود دارد (001/0 >P). همچنین درجه دشواری وارد شدن به ورید بعد از استعمال پماد در گروه شاهد بیش از دو برابر آن برای گروه تجربه بود (گروه شاهد 31/2 و گروه تجربه 17/1). نتیجه آزمون تی استیودنت، اختلاف معنیداری بین درجه دشواری وارد شدن به ورید بعد از استعمال پماد، در دو گروه شاهد و تجربه را نشان میدهد (001/0 >P). همچنین نتیجه آزمون دقیق فیشر، اختلاف معنیداری بین وضعیت ورید از نظر قابل مشاهده بودن قبل و بعد از استعمال پماد در گروه تجربه، و بعد از استعمال پماد، در گروه شاهد و تجربه را نشان میدهد (2/0 >P). نتایج آزمون تی استیودنت نشان داد که 15 دقیقه، 30 دقیقه و 45 دقیقه و یک ساعت و دو ساعت بعد از استعمال پماد هیچ یک از گروهها به مرحله شروع هیپوتانسیون و تاکی کاردی نرسیدند. در گروههای شاهد و تجربه به ترتیب 2 و 4 ساعت بعد از استعمال پماد، سردرد خفیف را گزارش نمودند. که آزمون تی استیودنت اختلاف معنی داری را در دو گروه از نظر بروز سردرد نشان نداد. در دو نفر از گروه شاهد، و سه نفر از گروه تجربه، اریتما در محل استعمال پماد، بروز کرد که با آزمون دقیق فیشر، اختلاف معنیداری بین بروز اریتما در دو گروه، مشاهده نشد. در نهایت نتایج نشان میدهد که استعمال پماد موضعی نیتروگلیسرین، جهت انبساط وریدهای محیطی و دسترسی آسانتر به آنها و کانولاسیون وریدی روش مفید و بیضرر میباشد.
اسفندیار بالجانی، جواد خشابی، الهام امانپور، ندا عظیمی،
دوره 17، شماره 3 - ( 7-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: سلامت معنوی، مذهب و امید در سازگاری بیماران مبتلا به سرطان دارای اهمیت زیادی هستند و لازم است پرستاران بسته به فرهنگ خود با این متغیرها و ارتباط بین آنها آشنا شوند. این تحقیق با هدف تعیین ارتباط بین سلامت معنوی، مذهب و امید در بیماران سرطانی انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی توصیفی- تحلیلی، 164 بیمار مبتلا به سرطان مراجعهکننده به بیمارستان امید ارومیه از خرداد تا آذر ماه 1389 ، به روش نمونهگیری آسان تداومی انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه بود. دادهها با استفاده از آمار توصیفی و آزمونهای آماری ضریب همبستگی پیرسون و آنالیز رگرسیون چند گانه در سطح معناداری 05/0 تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: بین سلامت وجودی و سلامت مذهبی (زیر گروههای سلامت معنوی) و همچنین بین مذهب درونی و اعمال مذهبی (از زیر گروههای مذهب) با امید ارتباط معناداری وجود داشت. سلامت وجودی، اعمال مذهبی سازمان یافته و مذهب درونی (از زیر گروههای مذهب) عوامل پیشگوییکننده معنادار برای امید بودند.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه اهمیت سلامت معنوی و مذهب را به عنوان متغیرهای تأثیرگذار بر امید بیماران سرطانی مورد تأیید قرار میدهد. بنابراین به پرستاران و متخصصان بالینی توصیه میشود که بر مذهب و سلامت معنوی به منظور حفظ امید بیماران تأکید داشته باشند
امیر واحدیان عظیمی، فرشید رحیمی بشر، حسین امینی، محمود ثالثی، فاطمه الحانی،
دوره 24، شماره 2 - ( 4-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: توانمندی، فرآیندی پویا، مثبت، تعاملی و اجتماعی است که به بهبود کیفیت زندگی بیماران مبتلا به بیمارهای مزمن منجر میشود. هدف مرور سیستماتیک و فراتحلیل حاضر تعیین تأثیر الگوی توانمندسازی خانواده محور بر کیفیت زندگی بزرگسالان مبتلا به بیماریهای مزمن است.
روش بررسی: با جستجوی عبارت «توانمندسازی خانواده محور» در پایگاههای فارسی SID، MagIran، IranMedex، IranDoc و Googlescholar و معادل انگلیسی آن در Scopus، Pubmed، Webofscience، Proquest و Science direct کلیه مطالعات مرتبط استخراج شد. کیفیت روششناسی مقالات با استفاده از ابزار Cochrane risk of bias بررسی شد. جهت تحلیل از مدل اثرات تصادفی استفاده و ناهمگنی مطالعات با شاخص I2 تعیین شد. دادهها با نرمافزار STATA نسخه 11 تحلیل شد.
یافتهها: از 647 مطالعه اولیه تنها 8 مطالعه به تأثیر الگوی توانمندسازی خانواده محور بر کیفیت زندگی بیماران بزرگسال با استفاده از ابزار SF36 پرداخته بودند. تفاوت میانگین استاندارد شده ادغام یافته ابعاد 8 گانه کیفیت زندگی عبارت بود از: عملکرد فیزیکی 781/1، محدودیت نقش فیزیکی 416/1، درد جسمانی 987/0، سلامت عمومی 352/1، عملکرد اجتماعی 010/1، سلامت روانی 122/1، محدودیت نقش روانی 656/0 و شادابی (361/1).
نتیجهگیری: اجرای الگوی توانمندسازی خانواده محور بر نمرات ابعاد هشت گانه کیفیت زندگی براساس پرسشنامه SF-36 تأثیر معناداری داشته است. به منظور ارتقای کیفیت زندگی بیماران بزرگسال مبتلا به بیماریهای مزمن اجرای الگوی توانمندسازی خانواده محور توصیه میشود.
فتانه قدیریان، امیر واحدیان عظیمی، عباس عبادی،
دوره 24، شماره 3 - ( 8-1397 )
چکیده
ارزیابی اقتصادی ابزار ارزشمند و مهم در تصمیمگیری و سیاستگذاری در خدمات سلامتی است. در دهههای متمادی پارادایم کمیت محور (Volume-based) مهمترین زیربنای ارزیابی اقتصادی خدمات سلامتی بود. در این رویکرد افزایش تعداد بیماران درمان شده در کنار کاهش هزینهها هدف اصلی و مورد توجه بوده است. علیرغم این رویکرد و در طی سالهای گذشته هزینههای سلامتی بدون دستیابی به کیفیت و پیامدهای متعالی مورد انتظار سلامتی به طرز چشمگیری افزایش یافته و وضعیت به نقطهای رسیده است که در آن بودجههای دولتی، ارایهدهندگان خدمات و بیماران مایل یا قادر به پرداخت هزینههای ناشی از آن نیستند (1). وضعیت در کشورهای پردرآمد که چند برابر سایر کشورهای با درآمد متوسط یا پایین در سلامت هزینه میکنند، نیز به همین منوال است (2).
صاحبنظران علت مهم و زیربنایی این شرایط را مدلهای ناکارآمد ارایه خدمات سلامتی ذکر کردهاند که منجر به گسیختگی، ناهماهنگی، کاهش کیفیت در مراقبت و در نهایت افزایش هزینههای سلامتی شده است (3). تصور بر این است که مدلهای ارایه خدمات سلامتی به طور مؤثری بر هزینههای سلامتی اثرگذار هستند. بدین ترتیب اقتصاد سلامت، تنها به معنای ارزیابی صرف هزینههای سلامتی نیست؛ بلکه حوزههایی نظیر افزایش کیفیت، دسترسی و برابری در دسترسی به خدمات را نیز شامل میشود (4).
اولین بار به طور مشخص در سال 2006 مراقبت ارزش محور (Value-based) در ارزیابی اقتصادی خدمات سلامتی به میان آمد (5). اساس این پارادایم که نوعی مدل ارایه خدمات نیز محسوب میشود، پرداخت براساس برآیندهای بیمار (Outcomes) به عنوان جایگزین پرداخت براساس خدمات (Fee-for-Service) ارایه شده توسط کارکنان سلامتی است. بدین ترتیب کارکنان سلامتی از جمله پزشکان و پرستاران زمانی خدماتشان جبران می شود که بتوانند سلامت بیماران را بهبود دهند، از بروز عوارض بیماری بکاهند و به ایجاد یک زندگی سالمتر برای بیمار کمک کنند (6). این در حالی است که گذار جمعیت به سمت سالمندی و رشد بیماریهای مزمن که علاوه بر خدمات مراقبتی حاد نیازمند رویکردهای رفتاری به منظور تعدیل عوامل خطر بیماری هستند، نیز تغییر مدلهای مراقبتی را اجتنابناپذیر ساختهاند. بنابراین جایگزینی این مدل پرداخت در آمریکا در سال 2016 به میزان 30% و تا اواخر 2018 به 50% رسید و براساس آن مؤسسات جدیدی همچون مؤسسات مراقبت پاسخگو (ACOs) و مدلهای مراقبت اولیه پیشرفته و مراقبت یکپارچه راه اندازی شدند (7). تمرکز این مؤسسات جدید طراحی مسیرهای مؤثر مراقبتی (Care pathways) بوده است که در کنار کاهش هزینههای خدمات سلامتی منجر به پیشگیری و مراقبتهای اولیه گردد (7). کار تیمی و یکپارچگی خدمات، هماهنگی مؤثرتر کارکنان سلامتی در مؤسسات مختلف، توجه وسیعتر به سلامت جمعیت محور (Population-based) و ایجاد و بهرهبرداری از نظام دادهها و اطلاعات برای بهبود خدمات از ملزومات کاری این مؤسسات جدید هستند (7).
در سال 2011 گزارشی با عنوان «آینده پرستاری: رهبری تغییر و پیشرفت سلامتی» منتشر شد که در آن از این قابلیت در پرستاری سخن به میان آمد که خدمات پرستاری از سویی میتواند افزایش نیاز جوامع به خدمات با کیفیت و ایمنتر را بدون افزایش هزینهها پاسخگو باشد و از سوی دیگر امکان برابری در دسترسی به خدمات سلامتی و نیز افزایش توان برخورداری از خدمات سلامتی را در جوامع ایجاد کند (8). به زعم این گزارش فعالیت پرستاری پیوستار وسیعی از کارکردها همچون ارتقای سلامت، پیشگیری از بیماری، هماهنگی مراقبت، در صورت امکان درمان و در غیر این صورت مراقبت تسکینی را شامل میشود. از این رو پرستاران اثرات مستقیم و غیرمستقیم بر مراقبت از بیمار دارند. آنان ارزیابی بیماران، مراقبت در بیمارستان، خانههای پرستاری، مدارس، درمانگاهها، مراکز مراقبت سیار و محلهای کار را بر عهده دارند و از این رو میتوانند در ارایه مراقبت عادلانه، قابل دسترس و با کیفیت در نظام سلامت کمک کنند.
از منظر مدل ارزش محور، سه شاخص کیفیت، دسترسی و ارزشِ (Value) خدمات سلامتی شاخصهای کلیدی و نشاندهنده اثرگذاری خدمات بر اقتصاد سلامت هستند (1). شواهد نشان میدهد که خدمات پرستاری به طور شگرفی میتواند بر این سه شاخص اثرگذار باشد. با وجود این مطالعات اندکی وجود دارد که نشان دهد توسعه خدمات پرستاری منجر به کاهش هزینهها به همراه افزایش کیفیت خدمات میشود. البته شواهد در این خصوص در حال رشد است. شواهد موجود در خصوص این سه شاخص شامل موارد زیر است:
پرستاری و کیفیت خدمات سلامت
اگرچه نشان دادن قواعد علت و معلولی این موضوع دشوار می نماید، اما بدنه مطالعاتی در حال شکلگیری است که نشان میدهد کیفیت مراقبت به میزان زیادی به پرستاران مرتبط است. ارتباط مراقبت پرستاری و کیفیت مراقبت بیمارستانی از جمله برآیندهای بیمار همچون طول مدت اقامت، مرگ و میر، زخم بستر، ترومبوز وریدهای عمقی و عفونتهای بیمارستانی در مطالعات متعددی منتشر شده است (11-9). مطالعات نشان داده است که پرستاران در افزایش کیفیت و کارآمدی بیمارستان مؤثرند (12و13) در حالی که این موضوع که مراقبتهای پرستاری به چه میزانی بر سلامتی و یا موضوعات مرگ و زندگی اثرگذار هستند، هنوز مبهم است (8). همچنین مراقبت بیمار محور (Patient-centered) در پرستاری موضوعی است که اثرگذاری مراقبتهای پرستاری را بر رضایتمندی بیماران به عنوان شاخص کیفیت خدمات ارایه شده در سرتاسر دنیا افزایش داده است (14و15).
پرستاری و دسترسی به خدمات سلامت
شواهد پیشنهاد میکنند که دسترسی به خدمات با کیفیت با توسعه نقشهای پرستاری در مراقبتهای اولیه، مزمن و نیز انتقالی از بیمارستان به خانه به میزان زیادی افزایش مییابد. به عنوان مثال چنانچه پرستاران در نقشهای ویژهای مانند هماهنگکننده درمانی و یا مراقبت اولیه که میزان دسترسی به خدمات را افزایش میدهد به کار گرفته شوند، از میزان بستری شدن و نیز بستری شدنهای مجدد افراد کاسته می شود. کاهش پذیرشهای اورژانسی تا 52% که هزینه هر پذیرش حداقل 800 دلار برآورد میشود، از نتایج بازدیدهای پس از عمل جراحی و پیگیریهای تلفنی پرستاران ذکر شده است (16). در هماهنگی مراقبتهای انتقالی از بیمارستان، بازدیدهای 3 ماهه بعد از ترخیص از بیمارستان، در بیماران با تشخیص نارسایی قلبی نشان میدهد که به ازای هر بیمار 4845 دلار همراه با افزایش معنادار در بقای بیماران و نیز کمتر شدن بستریهای مجدد ذخیره شده است (17). همچنین فعالیتهایی نظیر خودمدیریتی دارویی و هماهنگی ارجاع بیماران که در مراکز جامعهنگر و یا سیار توسط پرستاران انجام میگیرد، میتواند در یک دوره 12 ماهه منجر به ذخیره 686 دلار به ازای هر بیمار گردد (18).
پرستاری و ارزش خدمات سلامتی
ارزش در سلامتی به سلامت جسمی و یا حس رفاه کسب شده در نسبت با هزینه گفته میشود. شواهد کمی در سطح کلان وجود دارد که نشان دهد توسعه خدمات پرستاری در حالی که کیفیت و برآیندها را ارتقا میدهد، هزینهها را نیز در جامعه کاهش میدهد (19). به عنوان مثال مدیریت جزئی ساعات کاری نیروی انسانی در پرستاری میتواند به طرز بسیار شگفت انگیزی در کاهش 5/1 میلیون روز بستری بیماران، تقریباً کاهش 60 هزار ابتلا به عوارض جانبی و کاهش نیم درصدی هزینهها اثرگذار باشد (20).
در نهایت به نظر میرسد که مطالعات دقیقی در سطح کلان به منظور بررسی اثرات خالص اقتصادی ناشی از مدلهای ارایه مراقبتهای پرستاری نیاز است تا به وسیله آن توسعه پرستاری بتواند در سیاست گذاریهای عرصه سلامت مورد توجه جدی قرار گیرد. همچنین، فهم اثرگذاری مراقبت پرستاری بر نظام سلامت نیازمند دادههایی است تا به وسیله آن پرستاران بتوانند در تحول مراقبت از سلامتی اثرگذارتر شوند.