جستجو در مقالات منتشر شده


17 نتیجه برای فقیه

زهره پارسا یکتا، افسر رضایی پور، سقراط فقیه زاده، مرجان رسولی،
دوره 7، شماره 1 - ( 2-1380 )
چکیده

پژوهش حاضر ، مطالعه ای توصیفی و تحلیلی است که با هدف تعیین پنومونی بیمارستانی ‏ناشی از آسپیراسیون و متعاقب آن بروز پنومونی بیمارستانی (با هر منشاء دیگر به جز ‏آسپیراسیون) در بیماران بستری در بخشهای مراقبت ویژه بیمارستانهای دانشگاه علوم ‏پزشکی تهران (بخشهای ویژه جنرال و مغز و اعصاب) در سال 1378 انجام شده است . ابزارگردآوری داده ها : نوار گلوکز اکسیداز ، آزمایشهای خون ، ترمومتر ، رادیوگرافی قفسه ‏سینه ، کشت ترشحات لوله تراشه و برگه ثبت اطلاعات بودند . پژوهش بر روی 80 نمونه به روش نمونه گیری آسان انجام گرفت . واحدهای پژوهش بر ‏حسب روز شروع گاواژ به دو دسته (گروه اول 50 نفر از روز اول اتصال به ونتیلاتور و گروه دوم ‏‏30 نفر از روز دوم اتصال به ونتیلاتور) تقسیم شدند . پس از 5 ماه نمونه گیری ، بروز نقطه ای پنومونی بیمارستانی با آسپیراسیون 2/31% و ‏برآورد فاصله ای آن %21<(‏Π‏ )‏Π‏>11% گزارش گردید . نتایج پژوهش نشان داد که باقی ماندن لوله بینی - معدی و گاواژ زودرس بیماران تحت ‏ونتیلاتور می توانند عوامل مؤثری در تسریع بروز علائم و نشانه های پنومونی آسپیراسیون ‏محسوب گردند . به علاوه بیشترین ارتشاح ریوی در لوب فوقانی ریه راست ایجاد شده بود . ‏لذا می توان تصورکرد که بیماران به هنگام آسپیراسیون بیشتر در وضعیت خوابیده به پشت ‏قرار داشته اند.
افسر رضایی‌پور، زیبا تقی‌زاده، سقراط فقیه‌زاده، شهین بزازیان،
دوره 9، شماره 2 - ( 4-1382 )
چکیده


افسر رضایی‌پور، زیبا تقی‌زاده، سقراط فقیه‌زاده، روزیتا ایازی،
دوره 9، شماره 4 - ( 11-1382 )
چکیده


مهوش صلصالی، زهرا پور اسماعیل، سقراط فقیه‌زاده، فریبا سپهوند،
دوره 9، شماره 4 - ( 11-1382 )
چکیده


فضل ا... احمدی، علیرضا سالار، سقراط فقیه‌زاده،
دوره 10، شماره 3 - ( 4-1383 )
چکیده

مقدمه: مطالعات نشان می‌دهد نزدیک به 355 میلیون سالمند در کشورهای در حال توسعه زندگی می‌کنند. در سال2000 نزدیک به 13درصد از جمعیت جهان را افراد بالای 65 سال تشکیل می‌داده‌اند و پیش‌بینی می‌شود در سال 2040 این نسبت به 20درصد برسد. در حال حاضر و از آنجا که پدیده سالمندی همواره با اختلالات جسمی و روحی روانی توأم است بررسی کیفیت زندگی در این قشر از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. این مطالعه با هدف بررسی کیفیت زندگی سالمندان شهر زاهدان صورت گرفته است.
مواد و روش کار: این مطالعه، پژوهشی از نوع توصیفی است که بر روی 200سالمند شهر زاهدان انجام شده است. نمونه‌ها به طور خوشه‌ای و از تمام محله‌های شهر انتخاب شده و از ابزار پژوهش شامل پرسشنامه 36 موردی کیفیت زندگی استفاده گردیده است برای امتیازبندی پرسشنامه از نمره صفر تا 100 استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده‌های حاصله از نرم‌افزار SPSS و آزمون‌های آماری و شاخص‌های توصیفی تحلیلی مورد نظر استفاده گردید.
یافته‌ها: میانگین سن نمونه‌های مورد مطالعه 3/72 سال بود. میانگین تعداد فرزند 7/6 نفر بوده و میانگین ابعاد هشتگانه کیفیت زندگی بدین شرح بود: درک کلی از سلامتی، 6/38؛ فعالیت فیزیکی، 7/42؛ ایفای نقش جسمی، 8/36؛ درد جسمی، 8/37؛ فعالیت اجتماعی، 9/43؛ ایفای نقش روانی، 45؛ نیروی حیاتی، 7/46 و سلامت روحی 7/42.
نتیجه‌گیری: از آنجا که در حال حاضر هنجار یا مبنایی از کیفیت زندگی در جامعه ما وجود ندارد، اگر میانگین50 با انحراف معیار10 را به عنوان شاخص هنجار تلقی نماییم مشاهده می‌کنیم که تمامی ابعاد هشت‌گانه کیفیت زندگی نمونه‌ها پایین بوده و ضروری است در این خصوص برنامه‌ریزی اصولی انجام پذیرد.


مجیده هروی کریموی، مریم جدید میلانی، سقراط فقیه‌زاده،
دوره 11، شماره 2 - ( 2-1384 )
چکیده

توجه به اهمیت سوء رفتار روان‌شناختی و عوارض آن نسبت به زنان سالمند که یکی از گروه‌های آسیب‌پذیر جامعه می‌باشند و هم‌چنین تأمین برنامه مشاوره با خانواده در کاهش سوء رفتار روان‌شناختی بسیار با اهمیت است.
مواد و روش کار: این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی است. 30 زن سالمند و خانواده مراجعه‌کننده به درمانگاه بیمارستان‌های آموزشی شهر تهران به روش نمونه‌گیری تصادفی ساده انتخاب گردیدند. ابزار گردآوری داده‌ها پرسشنامه‌ای بود که به وسیله‌ی آن اطلاعات مربوط به مشخصات فردی سالمند و اعضای خانواده تعیین و نیز پرسشنامه ارزیابی میزان سوء رفتار روان‌شناختی توسط خانواده نسبت به او از طریق مصاحبه و برگ مشاهده‌ای علایم رفتاری فرد سالمند تکمیل می‌شد. تعداد دفعات مصاحبه و مشاهده سه جلسه ابتدایی در منزل و ملاقات با خانواده و فرد سالمند توسط پژوهشگر بود. سپس جلسات مشاوره که 6 جلسه و هر جلسه به مدت 2-5/1 ساعت طول می‌کشید با موافقت خانواده و بر اساس برنامه برگزار شد. پس از دو ماه در سه جلسه آخر، ارزشیابی نهایی، با تکمیل مجدد ابزار گردآوری داده‌ها صورت گرفت.
یافته‌ها: تحقیق بر روی 30 خانواده نشان داد، 90 درصد از افراد سوء رفتار کننده زن بودند. 3/43 درصد علت سوء رفتار درخانواده، نقص عملکرد خانواده بود. میانگین امتیازات در زمینه سوء رفتار روان‌شناختی قبل از مشاوره 3/26 و بعد از مشاوره 2/31 بود که آمار t وابسته و ویلکاکسون با 001/0p< اختلاف معناداری را نشان داد. میانگین امتیازات علایم رفتاری سوء رفتار قبل از مشاوره 5/14 و بعد از مشاوره 2/18 بود که آمار t وابسته و ویلکاکسون اختلاف معنادار آماری را نشان داد (001/0p<) و همبستگی پیرسون با 90/0=r نشان داد بین میزان سوء رفتار روان‌شناختی و علایم رفتاری سوء رفتار همبستگی تقریباً کامل و مثبت وجود دارد.
نتیجه‌گیری: با توجه به تأثیر مثبت برنامه مشاوره با خانواده در کاهش سوء رفتار روان‌شناختی نسبت به زنان سالمند، انجام پژوهش‌هایی جهت تعیین تأثیر برنامه مشاوره با خانواده در کاهش دیگر انواع سوء رفتار پیشنهاد می‌گردد.


 


شیوا سادات بصام‌پور، علیـرضا نیکبخت نصرآبادی، سقراط فقیه‌زاده، فاطمه منجذبی،
دوره 11، شماره 4 - ( 10-1384 )
چکیده

 زمینه و هدف: 75-90درصد از بیماران مبتلا به  ام اس از خستگی رنج می‌برند، اهمیت خستگی و اثرات آن بر زندگی بیماران لزوم استفاده از روش‌های کاهنده خستگی غیردارویی را مورد تأکید قرار داده است.
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع پیمایشی - مقطعی است که تعداد 100 نفر به روش نمونه‌گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. روش گردآوری داده‌ها پرسش و پاسخ و ابزار آن پرسشنامه بود. جهت اندازه‌گیری خستگی از مقیاس اندازه‌گیری شدت خستگی (FSS)، هم‌چنین جهت اندازه‌گیری میزان به‌کارگیری و اثربخشی روش‌های کاهنده خستگی از پرسشنامه روش‌های کاهنده خستگی و مقیاس راحتی از خستگی استفاده گردید. داده‌های جمع‌آوری شده توسط نرم‌افزار SPSS مورد بررسی قرار گرفت، جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها از آزمون‌های مجذور کای و دقیق فیشر استفاده شده است.
یافته‌ها: نتایج نشان داد بیشترین درصد واحدهای مورد مطالعه (63%) دچار خستگی شدید (70-40) بودند. هم‌چنین شایع‌ترین روش‌های کاهنده خستگی عبارت بود از: دراز کشیدن (51%) تماشا کردن تلویزیون (30%) استراحت دوره‌ای (28%) نشستن بدون انجام فعالیت (28%). اثربخش‌ترین روش‌های کاهنده خستگی مورد استفاده بیماران در پژوهش حاضر خوابیدن (17/8)، چرت روزانه (4/8)، دوش آب ولرم (25/7)، دوری از گرما (16/7) و نرمش کردن (14/7) بوده است. در بررسی علایم همراه با خستگی نتایج نشان داد که شدت خستگی بر برخی علایم مثل کرختی اندام‌ها، گسستگی فکری، اختلال در حافظه، بی‌حوصلگی، نداشتن ظرفیت انجام کار، احساس ضعف و بی‌حالی و تغییر وزن (کاهش یا افزایش وزن) تأثیر داشته است. میان شدت خستگی و اثربخشی کلی روش‌های کاهنده خستگی ارتباط معکوس بوده و معنادار نمی‌باشد (063/0-=r و 532/0=p). به عبارتی هنگامی که شدت خستگی در بیماران مبتلا به MS بالا می‌رود هیچ روشی نمی‌تواند به طور کامل این خستگی را بر طرف نماید.
نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد مؤثرترین روش‌های کاهنده خستگی: خوابیدن، چرت روزانه، دوش آب و لرم، دوری از گرما و نرمش کردن بوده است. در این بیماران آموزش‌های پرستاری، فعالیت‌های روزانه و مراقبت‌ها باید به گونه‌ای باشد که بیمار در فواصل متناسب اقداماتی جهت کاهش خستگی خود انجام دهد. اما چنانچه بیمار به سطح بالای خستگی برسد استفاده از هر روشی؛ از آسان‌ترین و در دسترس‌ترین می‌تواند در کاهش خستگی مؤثر باشد.

 

 


محترم طلوعی، ناهید دهقان‌نیری، سقراط فقیه‌زاده، افسانه صدوقی اصل،
دوره 12، شماره 2 - ( 3-1385 )
چکیده

زمینه و هدف:آموزش به بیمار یکی از نقش‌های مهم پرستاران در ارایه مراقبت‌ها است که تحت تأثیر انگیزه آنان قرار دارد. این بررسی با هدف تعیین عوامل انگیزشی پرستاران در ارتباط با آموزش به بیماران انجام شده است.
روش بررسی: مطالعه حاضر مقطعی توصیفی با هدف تعیین عوامل انگیزشی پرستاران در ارتباط با آموزش به بیماران در بیمارستان‌های دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شده است. در این مطالعه 214 پرستار با روش نمونه‌گیری طبقه‌ای و خوشه‌ای انتخاب شدند و با استفاده از پرسشنامه و به شیوه خود گزارش‌دهی داده‌ها جمع‌آوری شد. با استفاده از روش‌های آمار توصیفی و آزمون مجذور کای، فیشر، مونت کارلو و نرم‌افزار SPSS تجزیه و تحلیل انجام شد.
یافته‌ها: داده‌ها در مورد عوامل انگیزشی در سه سطح زیاد، متوسط و کم با مقیاس لیکرت نشان دادند از نظر پرستاران عوامل امنیت شغلی (68%)، وجدان کاری (90%)، آگاهی (5/85%)، علاقه به کار (5/81%)، شناخت و قدردانی (76%)، پیشرفت و ارتقای شغلی (74%) در سطح زیاد انگیزه آموزش به بیمار ایجاد می‌کنند. در حالی که عوامل نظارت و سرپرستی (5/57%)، حقوق و دستمزد (48%)، امکانات (5/49%) در سطح متوسط انگیزه آموزش به بیمار ایجاد می‌کنند. همچنین برخی از متغیرهای فردی با عوامل انگیزشی رابطه معنادار داشتند.
نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج حاصل از مطالعه عواملی نظیر وجدان کاری، آگاهی، علاقه به کار، شناخت و قدردانی، پیشرفت و ارتقای شغلی و امنیت شغلی در انگیزه پرستاران برای انجام آموزش به بیمار تأثیر زیادی دارد.


حرمت سادات امامزاده قاسمی، زهره ونکی، ناهید دهقان‌نیری، تهمینه صالحی، مهوش صلصالی، سقراط فقیه‌زاده،
دوره 13، شماره 3 - ( 3-1386 )
چکیده

زمینه و هدف: ارزشیابی عملکرد کارکنان پرستاری یکی از عناصر مهم فرآیند مدیریت است که اجرای اثربخش آن نیازمند بهره‌گیری از راهبردهای اجرایی مؤثر می‌باشد. در این مطالعه تأثیر ارزشیابی عملکرد به شیوه مدیریت بر مبنای هدف بر کیفیت مراقبت‌های پرستاری به عنوان یک روش مدیریت مشارکتی مورد بررسی قرار گرفته است.

روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی و از نوع کاربردی است که در آن جمعاً 80 بیمار در دو گروه تجربه و شاهد و در دو مرحله قبل و پس از مداخله (در هر گروه و هر مرحله 20 بیمار) جهت ارزیابی عملکرد مراقبتی پرستاران مورد بررسی قرار گرفتند. مداخله پژوهش بر اساس اصول ارزشیابی عملکرد در شیوه مدیریت بر مبنای هدف بوده است. در ابتدا، کیفیت مراقبت‌های پرستاری در دو گروه تجربه و شاهد سنجش و ارزیابی شد و سپس مداخله با همکاری و مشارکت سوپروایزرهای بیمارستان، سرپرستار و کارکنان پرستاری بخش تجربه به مدت شش ماه به انجام رسید. در این مدت سه نوبت ارزشیابی از عملکرد پرستاران انجام شد که در هر نوبت بازخوردهای هدایتی، طراحی و اجرای برنامه‌های اصلاحی همگی به صورت مشارکتی و بر اساس اصول مدیریت بر مبنای هدف به اجرا در آمد. در مرحله پایانی مداخله نیز سنجش کیفیت مراقبت‌های پرستاری در هر دو گروه توسط فردی که از تخصیص گروه‌ها (تجربه یا شاهد بودن) اطلاع نداشت اجرا شد و سپس نتایج با هم مقایسه (توسط آزمون t - زوج و t - مستقل) و مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.

یافته‌ها: کیفیت مراقبت‌های پرستاری در گروه تجربه در مرحله بعد از مداخله تفاوت معنادار نسبت به مرحله قبل نشان داد (009/0). در بین دو گروه نیز در مرحله بعد از مداخله تفاوت معنادار به وجود آمد (001/0p<).

نتیجه‌گیری: یافته‌ها حاکی از موثر بودن راهبرد ارزشیابی عملکرد به شیوه مدیریت بر مبنای هدف، بر کیفیت مراقبت‌های پرستاری است. پیشنهاد می‌شود با طراحی و اجرای تحقیقات کاربردی مشابه در بیمارستان‌ها و مراکز درمانی، زمینه مناسب برای اجرای این روش اثربخش به‌صورت رسمی در سطح کشور فراهم و از این طریق گامی مؤثر در جهت ارتقای سطح عملکرد پرستاران برداشته شود.


آرپی مانوکیان، شادان پدرام رازی، زهرا منجمد، سقراط فقیه‌زاده،
دوره 13، شماره 3 - ( 3-1386 )
چکیده

زمینه و هدف: رضایت شغلی عبارت است از نوع نگرش فرد نسبت به شغل خویش. افزایش رضایت شغلی پرستاران منجر به ارتقای کیفیت مراقبت‌های پرستاری شده و همچنین سبب کاهش تعداد پرستارانی می‌شود که حرفه خود را ترک می‌کنند. شرایط بخش‌های مختلف بیمارستان می‌تواند بر رضایت شغلی پرستاران مؤثر باشد. هدف از این مطالعه مقایسه رضایت شغلی پرستاران شاغل بخش‌های سرطان و زایمان است.

روش بررسی: این مطالعه توصیفی، مقطعی از نوع مقایسه‌ای می‌باشد. تعداد 144 پرستار شاغل در بخش‌های سرطان (94 نفر) و زایمان (50 نفر) بیمارستان‌های دانشگاه علوم پزشکی تهران در تابستان 1385 به صورت سرشماری مورد مطالعه قرار گرفتند. اطلاعات جمع‌آوری شده به وسیله پرسشنامه با استفاده از نرم‌افزار SPSS و آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل گردید.

یافته‌ها: مقایسه رضایت شغلی کلی و رضایت شغلی درونی پرستاران شاغل در بخش‌های سرطان با بخش‌های زایمان نشان داد که از این لحاظ بین دو بخش ارتباط آماری معنادار وجود ندارد (به ترتیب 637/0=p و 966/0=p)، اما بین رضایت شغلی بیرونی پرستاران شاغل در بخش‌های یاد شده ارتباط آماری معنادار مشاهده شد (039/0=p). به عبارت دقیق‌تر رضایت شغلی بیرونی بیشترین درصد پرستاران بخش‌های زایمان (54%) در سطح بالا و بخش‌های سرطان (8/63%) در سطح پایین بود.

نتیجه‌گیری: با توجه به این که رضایت شغلی بیرونی اکثریت پرستاران بخش‌های سرطان در سطح پایین قرار دارد، بازنگری لازم در زمینه شرایط خاص بخش‌های سرطان و نیز انجام اقداماتی جهت ارتقای رضایت شغلی بیرونی پرستاران امری ضروری است.


شیوا بسام پور، معصومه ذاکری‌مقدم، دکتر سقراط فقیه راده، فاطمه گودرزی،
دوره 13، شماره 4 - ( 11-1386 )
چکیده

زمینه و هدف: فراوانی صدمات تروماتیک و غیر تروماتیک مغزی از یک‌سو و بهبود وضعیت مراقبت‌های بهداشتی در حفظ بقای مبتلایان از سوی دیگر باعث افزایش شمار بیماران کمایی شده است. این بیماران اغلب اختلالات فیزیکی، شناختی و حسی دارند و کاهش درون‌دادهای حسی در بخش‌های مراقبت ویژه (ICU) آن‌ها را در معرض خطر محرومیت حسی و اختلالات شناختی بیشتر قرار می‌دهد. به نظر می‌رسد به‌کارگیری برنامه‌های تحریک حسی در پیشگیری از محرومیت حسی و تسهیل فرآیند بهبودی آن‌ها مؤثر باشد.

روش بررسی: در این مطالعه نیمه تجربی، 30 بیمار کمایی در بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان‌های شریعتی و سینا به روش نمونه‌گیری در دسترس به مطالعه وارد شده و به صورت تصادفی با همسان‌سازی گروهی هم‌زمان در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. بیماران گروه مداخله به مدت دو هفته، هفته‌ای 6 روز، روزانه 2 بار به فاصله حداقل30 دقیقه با نواری ضبط شده (5 تا 15 دقیقه) از صدای فرد مورد علاقه‌شان در خانواده تحریک شنوایی دریافت نمودند. ابزار بررسی سطح هوشیاری، مقیاس استاندارد کمای گلاسکو (GCS) بود که به وسیله آن سطح هوشیاری بیماران گروه مداخله قبل و بعد از هر جلسه تحریک (روزانه 4 بار) ارزیابی شد. سطح هوشیاری بیماران گروه کنترل نیز روزانه 4 بار با فواصل زمانی مشابهِ گروه مداخله ارزیابی شد. هم‌زمان با ارزیابی GCS، علایم همودینامیک (فشار خون، سرعت نبض و فشار متوسط شریانی) نیز ارزیابی گردید. داده‌های حاصل توسط نرم‌افزار 5/11SPSS با استفاده از آزمون‌های پارامتریک و غیر پارامتریک تجزیه و تحلیل شد.

یافته‌ها: نتایج پژوهش نشان داد که میانگین سطح هوشیاری بیماران در روز اول قبل از مداخله با روز چهاردهم بعد از مداخله تفاوت آماری معناداری داشت در حالی که در گروه کنترل اختلاف معنادار نبود. از سوی دیگر علی‌رغم همسان بودن میانگین سطح هوشیاری بیماران هر دو گروه در روز اول قبل از مداخله، اما بین میانگین سطح هوشیاری دو گروه در روز چهاردهم بعد از شروع مداخله اختلاف آماری معنادار وجود داشت.

نتیجه‌گیری: تحریک شنوایی با صدای آشنا در بهبود سطح هوشیاری بیماران کمایی مورد مطالعه اثر مثبت داشته است، لذا پیشنهاد می‌شود پرستاران با استفاده از یک نوار ضبط شده از صداهای آشنا، تحریک شنوایی مناسب جهت بیماران کمایی بستری در بخش‌های ICU فراهم نمایند.


زیبا تقی‌زاده، مریم جعفر بیگلو، دکتر محمد اربابی، دکتر سقراط فقیه زاده،
دوره 13، شماره 4 - ( 11-1386 )
چکیده

زمینه و هدف: تجارب بد زایمانی به عنوان یک تروما می‌تواند در بعضی از زنان موجب ترس و اختلال استرس بعد از تروما شود. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر مشاوره بر اختلال استرس ناشی از ترومای بعد از زایمان تروماتیک انجام یافته است.

روش بررسی: این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی است که در بیمارستان کمالی شهرستان کرج انجام گرفته است. تعداد 300 زن که یک زایمان تروماتیک را تجربه کرده بودند به روش نمونه‌گیری آسان انتخاب و سپس به طور تصادفی به دو گروه کنترل (150 نفر) و مداخله (150نفر) تقسیم شدند. گروه مداخله طی 72 ساعت اول بعد از زایمان به مدت 60-40 دقیقه مورد مشاورۀ رو در روی انفرادی قرار گرفتند. گروه کنترل فقط مراقبت‌های معمول بعد از زایمان را دریافت نمودند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بود که به طریق مصاحبه تکمیل شد. متغیرهای مورد بررسی خصوصیات جمعیت‌شناختی، سوابق مامایی، حمایت اجتماعی، و اختلال استرس بعد از تروما بود. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از آمار توصیفی و استنباطی (آزمون 2c، آزمون دقیق فیشر و آزمون تعمیم یافته فیشر) و نرم‌افزار SPSS-13 استفاده شد.

یافته‌ها: در پیگیری 6-4 هفته بعد از زایمان در سطوح مختلف اختلال استرس بعد از تروما بین دو گروه تفاوت آماری معناداری دیده نشد (295/0p=). در پیگیری ماه سوم بعد از زایمان، زنان گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل به اختلال استرس بعد از ترومای کمتری مبتلا بودند (001/0=p).

نتیجه‌گیری: مشاورۀ ارایه شده توسط ماما به زنانی که یک زایمان تروماتیک را تجربه کرده‌اند در کاهش اختلال استرس بعد از تروما در درازمدت مؤثر است.


معصومه ذاکری‌مقدم، شیوا سادات بصام‌پور، اسدالله رجب، سقراط فقیه‌زاده، مریم نثاری،
دوره 14، شماره 2 - ( 9-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: آموزش بیمار مبتلا به دیابت به تنهایی تبعیت از رژیم درمانی را تضمین نمی‌کند. از این رو مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر پی‌گیری تلفنی توسط پرستار بر میزان تبعیت از رژیم غذایی دیابتی در مبتلایان به دیابت نوع دوم انجام گرفته است.

روش بررسی: این مطالعه یک پژوهش نیمه تجربی است. حجم نمونه 60 نفر می‌باشد که به روش نمونه‌گیری در دسترس از بین مبتلایان به دیابت نوع دوم مراجعه‌کننده به انجمن دیابت ایران انتخاب شده است. ابزار جمع‌آوری اطلاعات شامل برگه ثبت اطلاعات جهت درج میزان هموگلوبین گلیکوزیله و پرسشنامه می‌باشد. اعتبار ابزار گردآوری اطلاعات به روش اعتبار محتوا و اعتماد آن از طریق آزمون مجدد سنجیده شد. جمع‌آوری اطلاعات در دو نوبت بدو ورود به مطالعه و 12 هفته بعد انجام گرفت. ابتدا تمامی افراد مورد پژوهش توسط انجمن دیابت ایران تحت آموزش خود مراقبتی در دیابت و مشاوره تغذیه قرار گرفتند. سپس به طور تصادفی به دو گروه تجربه و شاهد تقسیم شدند و تماس‌های تلفنی جهت پی‌گیری تبعیت از رژیم غذایی دیابتی در گروه تجربه به مدت 12هفته انجام گرفت. نهایتاً تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده با استفاده از روش‌های آمار توصیفی و آزمون‌های آماری نظیر مجذور کای، تی‌مستقل، تی‌زوجی و آزمون هموژنیتی و با کمک نرم‌افزار SPSS نسخه 13 انجام گرفت.

یافته‌ها: آزمون مجذور کای نشان داد بعد از مداخله بین دو گروه تجربه و شاهد در تبعیت از رژیم غذایی اختلاف آماری (035/0=p) وجود دارد و آزمون تی‌مستقل نیز بعد از مداخله اختلاف آماری معنادار (0001/0>p) بین دو گروه از لحاظ میزان هموگلوبین گلیکوزیله نشان داد.

نتیجه‌گیری: با توجه به یافته‌ها می‌توان نتیجه گرفت که پی‌گیری تلفنی توسط پرستار منجر به بهبود تبعیت از رژیم غذایی دیابتی و کاهش میزان هموگلوبین گلیکوزیله در مبتلایان به دیابت نوع دوم می‌گردد.

 


احمدعلی اسدی نوقابی، مرضیه شبان، سقراط فقیه‌زاده، منیره اسدی،
دوره 14، شماره 4 - ( 12-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: درمان‌های جراحی یکی از اضطراب‌آورترین وقایعی است که ممکن است در زندگی هر فرد رخ دهد. در اعمال جراحی قلب با توجه به خطرات و عوارض، اضطراب در سطح وسیع‌تری خود را نشان می‌دهد. اهمیت اضطراب در بیماران نامزد جراحی قلب لزوم پیشگیری از وقوع و استفاده از روش‌های کاهنده اضطراب را مورد تأکید قرار می‌دهد. این پژوهش با هدف تعیین میزان تأثیر برنامه بازتوانی قلبی فاز 1 بر اضطراب بیماران نامزد جراحی بای‌پس عروق کرونر صورت گرفته است.

روش بررسی: این مطالعه مداخله‌ای از نوع کارآزمایی بالینی است که در آن 60 نفر از بیماران نامزد جراحی بای‌پس عروق کرونر بستری در بخش‌های قلب و جراحی قلب بیمارستان‌های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران که دارای ویژگی‌های شرکت در پژوهش بودند، به روش نمونه‌گیری خوشه‌ای انتخاب شده و به صورت تخصیص تصادفی در یک گروه تجربه و یک گروه شاهد قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده‌ها، پرسشنامه اطلاعات جمعیت‌شناختی و بیماری و پرسشنامه استاندارد شده Spiellberger بود. پژوهش طی سه مرحله صورت گرفت: ابتدا در زمان بستری سطح اضطراب هر دو گروه (تجربه و شاهد) بررسی شد. در مرحله دوم برای گروه تجربه برنامه بازتوانی فاز 1 قلبی (شامل انجام تمرینات ورزشی، انجام فعالیت‌های روزانه) اجرا شد. در مرحله سوم، در گروه تجربه بحث و گفتگو با بیمار در مورد شرایط قبل، حین و بعد از جراحی انجام گرفت. مراقبت‌ها برای گروه شاهد صرفاً به صورت معمول بخش انجام گرفت. پس از اجرای مداخله (عصر روز قبل از عمل) و در زمان ترخیص، مجدداً سطح اضطراب همه بیماران (تجربه و شاهد) بررسی شد. و در نهایت، اطلاعات جمع‌آوری شده با استفاده از آزمون تی، مجذور کای و فریدمن و نرم‌افزار SPSS v.13 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافته‌ها: یافته‌های پژوهش بیانگر آن است که دو گروه از نظر مشخصه‌های جمعیت‌شناختی و سطح اضطراب زمان بستری همگن بودند. در گروه تجربه، بعد از اجرای بازتوانی، میزان اضطراب کاهش معناداری داشت (001/0p<). همچنین بین میزان اضطراب دو گروه بعد از مداخله تفاوت آماری معناداری دیده شد (015/0=.(p در زمان ترخیص نیز بین میزان اضطراب دو گروه تفاوت معناداری وجود داشت (038/0=p).

نتیجه‌گیری: این پژوهش نشان داد که اجرای فاز 1 بازتوانی قلبی در بیماران نامزد جراحی بای‌پس عروق کرونر سبب کاهش اضطراب این بیماران شده است. بنابراین می‌توان استفاده از روش یاد شده را در این گونه بیماران توصیه نمود.


لیلا صیادی، خاطره سیلانی، معصومه اکبری ساروئی ، الهام فقیه‌زاده،
دوره 25، شماره 3 - ( 7-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: مانیتورینگ بیماران در بخش­های مراقبت ویژه قلبی به نظر اقدامی غیرتهاجمی و بی‌خطر است؛ اما می­تواند پیامدهای غیرعمدی فاجعه باری را به دلیل ایجاد خستگی از آلارم در پی داشته باشد. این مطالعه با هدف تعیین وضعیت آلارم­های سیستم­های مانیتورینگ و خستگی از آلارم پرستاران انجام گرفته است.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی توصیفی، در فاصله دی تا اسفند 1397 در بخش­های مراقبت ویژه قلبی یکی از بیمارستان­های استان فارس انجام گرفته است. وضعیت آلارم­های 24 دستگاه مانتیورینگ طی 100 ساعت و برای 100 بیمار تحت مانیتورینگ فیزیولوژیک مورد مشاهده قرار گرفت. بیماران تحت مانیتورینگ به صورت دردسترس و مستمر وارد مطالعه شدند. همچنین 62 پرستار شاغل در 5 بخش مراقبت ویژه قلبی به صورت سرشماری، پرسشنامه خستگی از آلارم را تکمیل نمودند. داده­های حاصل از مشاهده و نیز پرسشنامه­ها در نرم‌افزار SPSS نسخه 16 و با استفاده از آمار توصیفی مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: آلارم­های صوتی دستگاه­های مانیتورینگ خاموش و تنها آلارم­های بصری قابل ثبت بود. در آلارم‌های بصری ثبت شده طی 100 ساعت، تعداد 131 آلارم (47/53%) تکنیکی، 40 آلارم (33/16%) کاذب و 38 آلارم (51/15%) از نوع مزاحم بود. آلارم واقعی یا حقیقی 36 آلارم (69/14%) بود. میانگین و انحراف معیار نمره خستگی از آلارم پرستاران (52/7) 04/21 بود و 50% پرستارها نمره خستگی بالاتر از حد متوسط داشتند.
نتیجه‌گیری: خاموش شدن آلارم­های صوتی می­تواند منجر به ایجاد خطرات جدی برای بیماران شود. همچنین نسبت بالای تعداد آلارم­های تکنیکی، مزاحم و کاذب می­تواند منجر به خستگی از آلارم پرستاران شود. اتخاذ راهکارهایی با توجه به دستورالعمل­های استاندارد به منظور کاهش این آلارم­ها و نیز نظارت بر سیستم­های مانیتورینگ­های فیزیولوژیک در بیمارستان­ها ضروری است. عدم توجه به این مسایل منجر به خستگی از آلارم پرستاران می­شود که خود تبعات متعدد همچون به خطر افتادن ایمنی بیماران را در پی دارد.
 
رقیه کوهستانی عین الدین، عارف فقیه، زکیه احمدی، رضا جمهیری، سعید حسینی تشنیزی، حسین فرشیدی،
دوره 26، شماره 3 - ( 7-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: اضطراب یکی از مهم‌ترین مشکلات ذهنی در بیماران کاندید آنژیوگرافی عروق کرونر می‌باشد که می­تواند باعث پیامدهای منفی فیزیولوژیکی و روان­شناختی شده و در نهایت منجر به افزایش طول مدت بستری در بیمارستان، افزایش نیاز بیمار به داروهای مسکن، افزایش هزینه­ها و افزایش بروز عوارض آنژیوگرافی ­شود. از این­رو پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر رایحه درمانی بر اضطراب بیماران کاندید آنژیوگرافی عروق کرونر انجام یافته است.
روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی تصادفی، 80 بیمار تحت آنژیوگرافی عروق کرونر که به بخش پست کت بیمارستان شهید محمدی بندرعباس در سال 1397 مراجعه کرده بودند انتخاب، و با استفاده از جدول اعداد تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. در گروه مداخله پدهای چشمی آغشته به 2/0 میلی‌لیتر اسانس نعنا و در گروه کنترل 2/0 میلی‌لیتر دارونما که برروی سینه آن‌ها نصب شده بود، به مدت 20 دقیقه استفاده شد. ﺳﻄﺢ اﺿﻄﺮاب ﺑﯿﻤﺎران ﻗﺒﻞ و ﺑﻌﺪ از ﻣﺪاﺧﻠﻪ ﺛﺒﺖ شد. جهت جمع‌آوری اطلاعات از پرسشنامه اطلاعات جمعیت‌شناختی و پرسشنامه استاندارد اضطراب اشپیل­­برگر استفاده شد. داده­ها در نرم‌افزار آماری SPSS نسخه 24 با استفاده از روش­های آماری توصیفی و استنباطی مطابق اهداف مطالعه تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: نتایج تحلیل داده­ها نشان داد که رایحه درمانی باعث کاهش معنادار اضطراب آشکار بیماران در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل شده است (006/0=p). همچنین آزمون آماری تی‌زوجی نشان داد در گروه مداخله میانگین نمره اضطراب بعد از مداخله به طور معنا­داری کم‌تر از قبل از مداخله بوده است (001/0p<)، در حالی که این تفاوت در گروه کنترل معنادار نبود (90/0=p).
نتیجه‌گیری: براساس یافته­های حاصل از مطالعه می­توان نتیجه گرفت که رایحه درمانی با استنشاق رایحه نعنا بر کاهش اضطراب آشکار بیماران کاندید آنژیوگرافی عروق کرونر مؤثر بوده است. توصیه می­شود پرستاران جهت کاهش اضطراب بیماران از رایحه درمانی به عنوان یک روش غیردارویی استفاده کنند.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20190225042844N1
 
زکیه احمدی، افسانه علائی شیخ رباط، سعید حسینی تشنیزی، رضا جمهیری، عارف فقیه،
دوره 27، شماره 2 - ( 4-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: استرس و اضطراب، یکی از مشکلات اساسی بیماران تحت رویه‌های تشخیصی و درمانی نیمه تهاجمی و تهاجمی مانند آندوسکوپی است. روش­های مختلف جهت کاهش اضطراب اثرات یکسانی ندارند، لذا این مطالعه با هدف مقایسه تأثیر انحراف فکر با موسیقی درمانی و حضور همراه بر میزان اضطراب بیماران تحت آندوسکوپی انجام یافته است.
روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی تعداد 105 بیمار مراجعه­کننده به بخش آندوسکوپی بیمارستان شهید محمدی و خلیج­ فارس بندرعباس در سال 1397 به روش نمونه­گیری در دسترس انتخاب شدند و به شیوه تخصیص تصادفی در سه گروه موسیقی درمانی، حضور همراه و کنترل قرار گرفتند (هر گروه 35 نفر). پرسشنامه اطلاعات جمعیت‌شناختی و بیماری و پرسشنامه اضطراب اشپیل‌برگر (STAL) قبل و بعد از مداخله تکمیل شد. در گروه موسیقی درمانی، بیماران صداهای طبیعت را از طریق هدفون دریافت کردند. در گروه حضور همراه، آندوسکوپی بیماران با حضور همراه بیمار انجام یافت و گروه کنترل نیز فقط مراقبت­های معمول قبل از آندوسکوپی را دریافت کردند. داده­ها در نرم‌افزار آماری SPSS نسخه 24 با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی در سطح معناداری از 05/0p< مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته‌ها: نتایج آزمون آنالیز واریانس نشان داد میانگین اضطراب در سه گروه قبل از مداخله تفاوت معناداری نداشته است (77/0=p). اما پس از مداخله تفاوت آماری معنادار مشاهده نشد (005/0p<) به این ترتیب که کاهش نمرات در گروه موسیقی درمانی معنادار بود (044/0=p). اما در گروه همراه (571/0=p) و گروه کنترل (663/0=p)، قبل و بعد از آندوسکوپی تغییر معناداری مشاهده نشد.
نتیجه‌گیری: نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که انحراف فکر با موسیقی درمانی شیوه مؤثری جهت کمک به بیماران تحت آندوسکوپی است و استفاده و ترویج این روش می­تواند به بیماران در جهت هر چه بهتر انجام یافتن این روش و احساس رضایت آنان کمک کند.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20190715044215N1
 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به حیات می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb