جستجو در مقالات منتشر شده


11 نتیجه برای فلاح

لیلی یکه‌فلاح، علی مؤمنی، احمد ترکاشوند، حسن جهانی‌هاشمی،
دوره 15، شماره 2 - ( 7-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: اعتیاد به مواد مخدر صنعتی از جمله قرص اکستازی یکی از آسیب‌های اجتماعی است که مشکلات روانی، اجتماعی عدیده‌ای را برای خود شخص، خانواده و اجتماع به وجود می‌آورد. به ویژه در کشور ما گروه عمده مصرف‌کنندگان مواد مخدر را جوانان و نوجوانان تشکیل داده است. تحقیقات نشان می‌دهد یکی از مهم‌ترین دلایل گرایش جوانان به این مواد، عدم آگاهی آنان نسبت به عوارض این مواد است. از آن جا که بیشتر جمعیت کشور ما را جوانان تشکیل می‌دهند و با توجه به کاهش قیمت این قرص‌ها و در دسترس بودن آن و عوارض فراوانی که بر جسم و روان انسان می‌گذارد، این مطالعه با هدف تعیین میزان مصرف اکستازی در بین دانشجویان، میزان آگاهی آنان از عوارض اکستازی و همچنین عوامل مؤثر در اعتیاد به اکستازی از دیدگاه دانشجویان انجام گرفته است.

روش بررسی: این پژوهش به روش توصیفی - تحلیلی انجام گرفته است. نمونه مورد مطالعه را 200 نفر از دانشجویان پیراپزشکی (پرستاری، اتاق عمل، هوش‌بری، مامایی، فوریت‌های پزشکی) دانشگاه علوم پزشکی قزوین تشکیل می‌دهند که با روش نمونه‌گیری تصادفی طبقه‌ای انتخاب شدند. ابزار جمع‌آوری داده‌ها پرسشنامه‌ای دو قسمتی و هر قسمت شامل 28 سؤال بود. قسمت اول سؤالات مربوط به مصرف اکستازی و آگاهی از عوارض اکستازی بود و قسمت دوم سؤالات مربوط به عوامل مؤثر در اعتیاد به اکستازی از دیدگاه دانشجویان. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS و آزمون‌های ANOVA و کای‌دو تجزیه و تحلیل شد.

یافته‌ها: نتایج پ‍ژوهش نشان داد که فراوانی مصرف اکستازی 5/1% و فراوانی مصرف سیگار و الکل نیز 5/1% است. 7/66% مصرف‌کنندگان اکستازی پسر و 3/33% دختر بودند. در خصوص عوامل مؤثر در اعتیاد به اکستازی از دیدگاه دانشجویان، شایع‌ترین عوامل نگرش نادرست در مورد اثرات شادی‌آور موقت اکستازی (5/96%)، ترغیب دوستان و جنس مخالف (96%)، ناتوانی در ردکردن در خواست دوستان (2/95%) و عدم مراقبت والدین از رفتارهای جوانان و عدم کنترل روابط دوستانه آنان (5/94%) بود. در خصوص میزان آگاهی دانشجویان، در مورد اکستازی، نتایج نشان داد که میانگین نمره آگاهی 86/9 (از 22 نمره) با انحراف معیار 8/3 و در حد ضعیف بود.

نتیجه‌گیری: با توجه به یافته‌های پژوهش و با توجه به اثرات نا مطلوب و عواقب وخیم استفاده قرص اکستازی در فرد و جامعه، کنترل عوامل مؤثر فردی، خانوادگی و محیطی ضروری بوده و مستلزم آموزش‌های برنامه‌ریزی شده از طریق رسانه‌های جمعی و در کلیه سطوح آموزشی جامعه می‌باشد.

 


پریسا رسولی، حمیدرضا خانکه، مسعود فلاحی خشکناب، مهدی رهگذر،
دوره 15، شماره 3 - ( 9-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر آموزش مدیریت زمان بر تعارض کار- زندگی پرستاران انجام گرفته است.

روش بررسی: در مطالعه نیمه تجربی حاضر 106 نفر از پرستاران بیمارستان‌های شهید بهشتی همدان و روان‌پزشکی رازی تهران در سال 1386 بر اساس معیارهای ورود به مطالعه انتخاب شده و به روش بلوک‌های تبدیل شده تصادفی به دو گروه آزمون (47 نفر، 6 نفر از مطالعه خارج شدند) و شاهد (53 نفر) تقسیم شدند. ابزار گردآوری داده‌ها شامل: ویژگی‌های فردی و حرفه‌ای، تعارض کار- زندگی و مدیریت زمان بود. ابتدا دو گروه پرسشنامه‌ها را تکمیل کردند، سپس برای گروه آزمون کارگاه یک روزه آموزش مدیریت زمان اجرا شد. پرسشنامه‌ها یک ماه بعد از مداخله مجدداً توسط هر دو گروه تکمیل گردید. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از نرم‌افزار SPSS v.11.5 و آزمون‌های آماری کای‌اسکوئر، کلمنوروف، تی‌مستقل و تی‌زوجی استفاده شد.

یافته‌ها: طبق آزمون‌های آماری همسانی بین دو گروه قبل از مداخله، از نظر متغیرهای ویژگی‌های فردی و حرفه‌ای اختلاف معناداری مشاهده نشد. یافته‌های حاصل از آزمون تی‌مستقل، نشان داد که دو گروه در میانگین کلی نمرات تعارض کار- زندگی قبل از مداخله تفاوت معناداری ندارند. ولی یک ماه بعد از مداخله در میانگین کلی تعارض کار- زندگی بین دو گروه اختلاف معناداری مشاهده گردید (001/0p<). یافته‌های حاصل از آزمون تی‌زوجی نیز در میانگین کلی تعارض کار- زندگی گروه آزمون قبل و یک ماه بعد از مداخله اختلاف معناداری نشان داد (001/0p<) لیکن در گروه شاهد تفاوت معناداری مشاهده نگردید.

نتیجه‌گیری: یافته‌های پژوهش نشان داد که آموزش مدیریت زمان بر کنترل تعارض کار- زندگی پرستاران مؤثر می‌باشد. لذا پیشنهاد می‌شود آموزش مدیریت زمان در برنامه‌های آموزش ضمن خدمت پرستاران قرار گیرد.

 


فضل‌الله احمدی، منیر نوبهار، فاطمه الحانی، مسعود فلاحی خشکناب،
دوره 17، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: کیفیت خدمات بهداشتی، میزان دستیابی به مطلوب‌ترین برآیندهای سلامتی است. از دیدگاه قانونی و اخلاقی پرستاران باید پاسخ‌گوی کیفیت مراقبت­های ارایه شده باشند. تجارب پرستاران بازنشسته می­تواند مفاهیم واقعی و ارزشمندی در مورد عوامل مؤثر بر کیفیت مراقبت­های پرستاری را تبیین نماید. هدف مطالعه حاضر تبیین عوامل مؤثر بر کیفیت مراقبت­های پرستاری از نگاه پرستاران بازنشسته می­باشد.

روش بررسی: این مطالعه با رویکرد کیفی و روش تحلیل محتوا انجام یافت. 20 پرستار بازنشسته ساکن شهر سمنان بر اساس نمونه‌گیری مبتنی بر هدف در این پ‍ژوهش شرکت داشتند. روش جمع­آوری داده­ها مصاحبه­های نیمه سازمان یافته بود. تجزیه و تحلیل داده­ها به روش تحلیل محتوا صورت گرفت.

یافته‌ها: از تجزیه تحلیل مصاحبه­ها درون مایه­های ضرورت ارتباط انسانی، انتخاب و آموزش مناسب نیروی انسانی، برنامه­ریزی و سازمان‌دهی مناسب مراقبت­های پرستاری به عنوان عوامل مؤثر بر کیفیت مراقبت­های پرستاری استخراج شد.

نتیجه‌گیری: یافته­های این مطالعه عوامل مؤثر بر کیفیت مراقبت­های پرستاری را بر اساس نظرات و تجارب پرستاران بازنشسته تبیین نموده است. این عوامل درونمایه­های ضرورت ارتباط انسانی، انتخاب و آموزش مناسب نیروی انسانی، برنامه­ریزی و سازمان‌دهی مناسب مراقبت‌های پرستاری را در بر می‌گیرد.

 


زینب جوکار، فرحناز محمدی، حمیدرضا خانکه، سعید فلاح تفتی،
دوره 18، شماره 5 - ( 11-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: خستگی یکی از علایم شایع و زودرس در بیماران مبتلا به بیماری انسدادی مزمن ریه می‌باشد. این پژوهش با هدف تعیین تأثیر توانبخشی ریوی مبتنی بر منزل بر خستگی بیماران COPD انجام یافته است.

روش بررسی: پژوهش حاضر یک مطالعه کارآزمایی بالینی است. شرکت‌کنندگان این مطالعه شامل 40 بیمار واجد معیارهای ورود بودند که از میان 100 بیمار مبتلا به COPD بستری در بخش‌های داخلی بیمارستان دکتر مسیح دانشوری انتخاب شدند و به روش بلوک‌بندی تصادفی در دو گروه مداخله و شاهد قرار گرفتند. برای هر یک از نمونه‌های گروه مداخله، 3 جلسه 1 ساعته آموزشی طی 3 روز متوالی انجام گرفت. ابزار گردآوری داده‌ها شامل پرسشنامه مشخصات جمعیت‌شناختی و مقیاس شدت خستگی (Fatigue severity Scale: FSS) بود. میزان خستگی قبل و 7 هفته پس از ترخیص در هر دو گروه مقایسه شد. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از آمارهای توصیفی و تحلیلی (تی‌مستقل، تی‌زوجی، آنالیز کوواریانس) صورت گرفت.

یافته‌ها: میانگین خستگی قبل از مداخله در گروه آزمون 11/47 و گروه شاهد 50/47 بود که تفاوتی را نشان نمی‌داد (902/0=p). پس از مداخله میانگین خستگی در گروه آزمون 94/21 و در گروه شاهد 64/54 محاسبه شد که مؤید تفاوت معنادار (001/0p<) بود.

نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج حاصل از پژوهش حاضر، اجرای برنامه توانبخشی ریوی مبتنی بر منزل توسط پرستاران به عنوان مداخله‌ای ارزان، در دسترس و قابل اجرا در منزل می‌تواند گام مؤثری در جهت کاهش خستگی بیماران مبتلا به COPD محسوب گردد.

 


مسعود فلاحی خشکناب،
دوره 19، شماره 3 - ( 9-1392 )
چکیده

  حدود یک قرن از عمر آموزش پرستاری ایران می ­ گذرد اولین مدرسه پرستاری در سال 1294 در ارومیه تأسیس و پس از یک سال به دلیل جنگ جهانی به تبریز منتقل شد. همچنین پژوهش در رشته پرستاری در ایران نزدیک به نیم قرن سابقه دارد.

  برای اولین بار پژوهش ­ های پرستاری در دهه پنجاه شمسی با شروع دوره کارشناسی ارشد پرستاری به طور مستقل آغاز شد، قبل از این تاریخ پرستاران بیشتر به عنوان همکار در پژوهش­ها شرکت داشتند. اکثر تحقیقات این دهه شامل تحقیقات توصیفی بوده است که توسط دانشجویان کارشناسی ارشد پرستاری به عنوان پایان‌نامه با هدایت اساتیدی که عمدتاً غیرپرستار بودند، انجام گرفته است.

  در دهه شصت شمسی تحقیقات پرستاری رنگ و بوی تحلیلی نیز گرفت و پرستاران علاوه بر توصیف به تحلیل عوامل و تحقیقات اپیدمیولوژیک پرداختند. نتایج تحقیقات در این دوره اکثراً در کنگره‌های پزشکی ارایه می‌شد. البته تعداد اندکی کنگره­های علمی پرستاری نیز توسط دانشکده­های پرستاری مامایی برگزار گردید که به تبلور تحقیقات پرستاری کمک زیادی نمود.


سیدرضا برزو، سوفیا اکبری، غلامحسین فلاحی‌نیا، حسین محجوب،
دوره 19، شماره 4 - ( 12-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: بیماران تحت درمان با همودیالیز در معرض استرس و درد ناشی از حدود 300 بار سوراخ شدن فیستول شریانی- وریدی خود در سال هستند. راحتی بیمار با این روش به منظور انطباق طولانی مدت با درمان و تا زمان انجام یک پیوند کلیه موفق حایز اهمیت است. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر تنفس ریتمیک بر شدت درد ناشی از وارد نمودن سوزن­های عروقی در بیماران تحت همودیالیز انجام یافته است .

  روش بررسی: در این مطالعه نیمه تجربی یک گروهی، 35 بیمار همودیالیزی بیمارستان بعثت همدان (در سال 1391) که شرایط ورود به مطالعه را داشتند به روش آسان انتخاب شدند و شدت درد ناشی از وارد نمودن سوزن‌های عروقی همودیالیز طی 6 جلسه با و بدون تنفس ریتمیک اندازه­گیری شد. ابزار گردآوری داده­ها معیار سنجش دیداری درد بود. برای تعیین اختلاف بین میانگین شدت درد در دو روش بالا از آزمون آماری t زوجی استفاده شد .

  یافته‌ها : یافته‌های پژوهش نشان داد که میانگین شدت درد در روش معمول 15/1 ± 45/5 و در روش تنفس ریتمیک 92/0 ± 19/2 بود. نتایج آزمون t زوجی نشان داد که بین میانگین شدت درد در روش معمول و تنفس ریتمیک تفاوت آماری معناداری وجود داشته است (001/0 p< ).

  نتیجه‌گیری: تنفس ریتمیک یک روش مؤثر تسکین درد ناشی از وارد نمودن سوزن­های عروقی همودیالیز می­باشد. بنابراین می­توان استفاده از این شیوه راحت و بدون هزینه را قبل از وارد نمودن سوزن­های عروقی همودیالیز جهت کاهش درد بیماران پیشنهاد نمود .

  


محمدعلی اصلانی، نسرین حنیفی، فضل‌الله احمدی، رمضان فلاح،
دوره 20، شماره 2 - ( 5-1393 )
چکیده

  زمینه و هدف: تأخیر در تخلیه معده از مشکلات شایع بیماران تحت تهویه مکانیکی بستری در بخش‌های مراقبت ویژه است که از طریق لوله تغذیه می‌شوند. براساس مطالعات طب فشاری می‌تواند باعث افزایش حرکات معده گردد. این مطالعه با هدف تعیین اثر طب فشاری بر میزان تخلیه معده در بیماران تحت تهویه مکانیکی بستری در بخش مراقبت ویژه انجام یافته است .

  روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی، 78 بیمار تحت تهویه مکانیکی بستری در بخش مراقبت‌های ویژه به روش در دسترس انتخاب و با روش تخصیص تصادفی به دو گروه آزمون و شاهد تقسیم شدند. در گروه آزمون، طب فشاری با بستن مچ‌بند در هر دو دست به مدت چهار روز در نقطه نی‌گوان اعمال شد. حین پذیرش و قبل از هر نوبت گاواژ، حجم باقی‌مانده معده اندازه‌گیری و ثبت شد. میانگین حجم باقی‌مانده معده دو گروه در بدو پذیرش و چهار روز بعد از مداخله با یکدیگر مقایسه گردید. داده‌ها با نرم‌افزار SPSS v.16 تجزیه و تحلیل شد .

  یافته‌ها : مقایسه میانگین حجم باقی‌مانده معده در دو گروه در بدو پذیرش با استفاده از آزمون تی‌مستقل و روزهای اول تا چهارم بعد از مداخله با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس نشان داد که بدو پذیرش و روز اول بعد از مداخله اختلاف دو گروه معنادار نبود (05/0< p ) اما اختلاف روز دوم تا چهارم معنادار بود (05/0> p ). تفاوت میانگین حجم باقی‌مانده معده در چهار روز تکرار متوالی بعد از مداخله در بیماران گروه آزمون در مقایسه با گروه شاهد با استفاده از آزمون اندازه‌های تکراری نیز معنادار بود (011/0= p ).

  نتیجه‌گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد طب فشاری میزان تخلیه معده را در بیماران تحت تهویه مکانیکی بستری در بخش مراقبت‌های ویژه افزایش می‌دهد. بنابراین با توجه به این که مچ‌بند طب فشاری وسیله‌ای راحت، ارزان، در دسترس و بدون عارضه جانبی است، پیشنهاد می‌شود جهت بهبود تخلیه معده و پیشگیری از عوارض ناشی از تأخیر در تخلیه معده در بخش مراقبت‌های ویژه به کار برده شود .

  


غلامحسین فلاحی‌نیا، مریم رازه، مهناز خطیبان، محبوبه رشیدی، علیرضا سلطانیان،
دوره 21، شماره 4 - ( 12-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: مراقبت ناکافی از دهان بیماران بخش‌های مراقبت ویژه می‌تواند منجر به تجمع پاتوژن‌ها و عفونت‌های ریوی گردد. در این زمینه، علاوه بر روش‌های شیمیایی، روش مکانیکی نیز توصیه شده که در مورد اثر آن بر پنومونی نتایج متفاوتی گزارش شده است. لذا مطالعه حاضر جهت مقایسه دو روش شستشوی دهان با و بدون مسواک در ایجاد پنومونی مرتبط با ونتیلاتور در بیماران بخش مراقبت‌های ویژه طراحی و اجرا شده است.

روش بررسی: این کارآزمایی بالینی تصادفی شده دوگروهی یک سوکور در بخش‌های مراقبت ویژه بیمارستان‌های منتخب شهر اهواز در سال 1392 انجام گرفته است. 68 بیمار تحت ونتیلاتور به صورت در دسترس انتخاب شدند و سپس به طور تصادفی با استفاده از نرم‌افزار R به دو گروه با مسواک (A= 34بیمار) و با سوآپ (B= 34 بیمار) تخصیص یافتند. در هر دو گروه از محلول کلرهگزیدین 2/0% استفاده شد. مداخله در دو گروه به مدت 3 دقیقه و دوبار در روز به مدت پنج روز انجام گرفت. ایجاد پنومونی در پایان روز پنجم با فرم نمره‌دهی بالینی عفونت ریه (CPIS) بررسی شد. داده‌ها با آزمون­های کای­دو و تی‌مستقل در نرم‌افزار 16SPSS v. مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافته‌ها: دو گروه از نظر سن، جنس، علت بستری، سطح هوشیاری، داروی مصرفی و مصرف دخانیات مشابه بودند. 8/58% کل بیماران به پنومونی مبتلا شدند (گروه A: 9/55% و گروه B: 8/61%). آزمون مجذور کای اختلاف معناداری بین دو گروه از نظر ایجاد پنومونی نشان نداد.

نتیجه‌گیری: استفاده از مسواک همراه محلول کلرهگزیدین در مقایسه با سوآپ همراه کلرهگزیدین نتوانست بروز پنومونی را کاهش دهد. با این حال به جهت اهمیت موضوع مطالعات بیش‌تری در این زمینه مورد نیاز است.


سیما صباغی، منیژه نوریان، مینو فلاحی، ملیحه نصیری،
دوره 21، شماره 4 - ( 12-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: اگرچه تهویه مکانیکی سبب نجات جان تعداد زیادی از نوزادان مبتلا به سندرم دیسترس تنفسی در سال‌های اخیر شده، اما همانند سایر درمان‌ها بدون عوارض نبوده است. یکی از این عوارض طول مدت قرارگیری نوزاد در زیر دستگاه تهویه مکانیکی می‌باشد. تهویه مکانیکی 15 روز و یا بیش‌تر با خطر بالای فلج مغزی و اختلال کم توجهی - بیش فعالی در نوزادان با وزن فوق‌العاده کم همراه است. پژوهش حاضر با هدف تعیین ارتباط بین طول مدت تهویه مکانیکی و عوامل مرتبط با آن در نوزادان مبتلا به سندرم دیسترس تنفسی انجام یافته است.

روش بررسی: در این مطالعه تحلیلی 60 نوزاد نارس 33 هفته و یا کم‌تر، مبتلا به سندرم دیسترس تنفسی و نیازمند به تهویه مکانیکی در بدو تولد در بیمارستان‌های مهدیه، کودکان مفید، امام حسین (ع) شهید بهشتی در سال 94-1393 به روش در دسترس وارد مطالعه شدند و طول مدت تهویه مکانیکی و عوامل مرتبط با آن از جمله جنس، نوع زایمان، وزن تولد، سن جنینی، آپگار دقیقه اول و آپگار دقیقه پنجم بررسی شد. داده‌ها با استفاده از آمارهای توصیفی و آزمون‌های همبستگی پیرسون، t مستقل و تحلیل رگرسیون چندگانه در نرم‌افزار SPSS v.20 تجزیه و تحلیل شد.

یافته‌ها: متوسط سن جنینی نوزادان 8/1±62/30 هفته و متوسط وزن نوزادان940/390±33/1510 گرم بود. میانگین طول مدت تهویه مکانیکی 97/2±58/3 روز بود. میان جنس و همچنین نوع زایمان با طول مدت تهویه مکانیکی همبستگی وجود نداشت (05/0<p). بین سن جنینی (001/0p<) و همچنین وزن با طول مدت تهویه مکانیکی (001/0p<) همبستگی معنادار وجود داشت. ولی در تحلیل تعدیل شده با استفاده از رگرسیون چندگانه فقط رابطه سن جنینی با طول مدت تهویه مکانیکی معنادار باقی ماند.

نتیجه‌گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که از بین عوامل مورد بررسی فقط سن جنینی عامل مؤثر بر طول مدت تهویه مکانیکی بوده است.


سیده طاهره میرمولایی، آسیه الفت‌بخش، حسن فلاح حسینی، احسان کاظم‌نژاد لیلی، آمنه ستوده مریدانی،
دوره 23، شماره 1 - ( بهار 1396 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از شایع‌ترین شکایات زنان درد پستان است و نوع دوره‌ای آن دو سوم موارد را شامل می‌شود. مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر روغن سیاه دانه بر درد پستان دوره‌ای انجام یافته است.

روش بررسی: این مطالعه یک کارآزمایی بالینی تصادفی سه سوکور (IRCT201104304785N3) است. نمونه پژوهش 72 نفر از زنان مبتلا به درد دوره‌ای پستان مراجعه‌کننده به مرکز تحقیقات سرطان پستان جهاد دانشگاهی تهران در سال 4-1393 بودند که به طور تصادفی در دو گروه مداخله (شربت سیاه دانه=36) و دارونما (شربت پارافین خوراکی=36) قرار گرفتند. میزان درد دو ماه قبل و سه ماه بعد از مداخله با ابزار VAS و پرسشنامه فرم کوتاه McGill اندازه‌گیری شد. داده‌ها با استفاده از آزمون‌های آماری در نرم‌افزار SPSS نسخه 18 تحلیل شد.

یافته‌ها: تغییرات داخل گروهی درد براساس مک‌گیل و vas در هر دو گروه معنادار بود، با توجه به معنادار شدن اثر متقابل زمان و گروه، نمرات دو گروه در هر مرحله با استفاده از آزمون تی‌مستقل و آزمون تصحیح بونفرونی مقایسه شد. بدین ترتیب بین گروه سیاه دانه و دارونما براساس ابزار مک‌گیل تفاوت معناداری نبود اما بین دو گروه یاد شده براساس vas تفاوت معناداری مشاهده شد (002/0=p).

نتیجه‌گیری: براساس نتایج سیاه دانه در مقایسه با دارونما شدت درد را بیش‌تر کاهش می‌دهد. بنابراین می‌تواند در کنار دیگر داروها جهت درمان درد دوره‌ای پستان استفاده شود.


مرضیه اسحاقی، رمضان فلاح، ترانه امامقلی خوشه‌چین، جعفر حسنی،
دوره 23، شماره 4 - ( زمستان 1396 )
چکیده

زمینه و هدف: سندرم پیش از قاعدگی مجموعه‌ای از علایم جسمانی و خلقی است که به طور دوره‌ای اتفاق افتاده و عملکرد فردی و اجتماعی زنان را تحت تأثیر قرار می‌دهد. هدف از این مطالعه تعیین تأثیر مشاوره گروهی مدیریت استرس بر علایم سندرم پیش از قاعدگی بوده است.
روش بررسی: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی (IRCT2016052127994N1) است که در سال 1395 در دانشگاه علوم پزشکی زنجان در مورد 44 دانشجوی مبتلا به PMS (22 نفر گروه مداخله 22 نفر گروه شاهد) انجام گرفته است. ابزار گردآوری داده‌ها پرسشنامه مشخصات جمعیت‌شناختی و غربالگری علایم قبل از قاعدگی (PSST) است. داده‌ها با استفاده از جداول توزیع فراوانی و آزمون‌های تی‌مستقل، کای‌دو، آنالیز کوواریانس و آنالیز واریانس اندازه‌های تکراری در نرم‌افزار SPSS نسخه 21 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: علایم خلقی- رفتاری، علایم جسمی و تأثیر علایم بر زندگی قبل از درمان در دو گروه تفاوت معناداری نداشت پس از درمان در ماه اول علایم خلقی- رفتاری (001/0p<) و تأثیر علایم بر زندگی (007/0=p) بین دو گروه متفاوت بود. نتایج دو ماه پس از مداخله نشان داد میانگین نمرات علایم خلقی- رفتاری، در گروه آزمون (84/4±2/53) و شاهد (81/4±2/70)، میانگین نمرات علایم جسمانی در گروه آزمون (87/5±7/36) و شاهد (84/7±9/64) و همچنین میانگین نمرات تأثیر علایم بر زندگی در گروه آزمون (73/4±36) و شاهد (73/2±3/58) تفاوت آماری معناداری داشته است (001/0p<).
نتیجه‌گیری: مشاوره گروهی مدیریت استرس، در کاهش علایم سندرم پیش از قاعدگی مؤثر بوده و می‌توان از آن به عنوان یک روش غیردارویی و بدون عوارض جانبی استفاده کرد.
 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به حیات می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb