جستجو در مقالات منتشر شده


6 نتیجه برای قنبری

لیدا نیک‌فرید، خجسته نسیمه، آرش قنبریان،
دوره 12، شماره 1 - ( 2-1385 )
چکیده

زمینه و هدف:مطالعه حاضر به دلیل احتمال بروز عفونت‌های سیستمیک و موضعی ناشی از ورود کاتتر به داخل وریدهای محیطی به منظور تعیین ارتباط زمان ماندگاری کاتترهای وریدی محیطی با میزان بروز عوارض رگ‌گیری در نوزادان و کودکان بستری انجام شد.
روش بررسی: برای انجام این مطالعه توصیفی - مقطعی، تعداد 108 نوزاد و کودک به روش نمونه گیری مبتنی بر هدف و در یک دوره دو ماهه انتخاب و از نوک کاتتر آنها (بعد از خارج کردن به هر دلیل) کشت انجام شد. برای تمام نمونه‌ها یک پرسشنامه حاوی اطلاعات فردی و اطلاعات مرتبط با رگ‌گیری تکمیل گردید. شرایط رگ‌گیری برای تمام نمونه‌ها یکسان و شرط پذیرش، نبود کشت مثبت خون بعد از 24 ساعت بود. وجود حتی یک کلنی در نوک کاتتر مثبت فرض شد و یکی از نمونه‌ها به دلیل مثبت بودن کشت خون از مطالعه خارج گردید. نتایج با نرم‌افزار SPSS و آزمون آماری مجذور کای تحلیل شد.
یافته‌ها: نتایج مطالعه حاضر نشان داد میزان شیوع کلونیزاسیون نوک کاتتر ورید محیطی در کودکان و نوزادان بستری، 6/33% و شایع‌ترین ارگانیسم استافیلوکوک کوآگولاز منفی (50% موارد مثبت) می‌باشد. از نظر بالینی به نظر می‌رسید افزایش ماندگاری کاتتر با افزایش میزان کلونیزاسیون همراه است، اما به غیر از داروی مصرفی وریدی هیچ کدام از متغیرها شامل سن، جنس، زمان سپری شده از بستری، نوع بخش، محل کاتتر، زمان سپری شده از زمان رگ‌گیری، تغذیه کامل وریدی، ارتباط معنادار آماری با کلونیزاسیون سر کاتتر نشان ندادند. کلونیزاسیون در گروه دریافت‌کننده آنتی‌بیوتیک وریدی کمتر و در گروه دریافت‌کننده داروهای ضد تشنج بیشتر از بقیه گروه‌ها مشاهده شد. از طرف دیگر بین کلونیزاسیون و بروز عوارض موضعی کاتتریزاسیون ارتباط معناداری به دست نیامد.
نتیجه‌گیری: یافته‌ها نشان داد افزایش زمان ماندگاری کاتتر وریدی محیطی در نوزادان و کو دکان از 48 ساعت به 72 ساعت موجب افزایش خطر بروز عوارض کاتتریزاسیون مانند فلبیت و نشت زیرپوستی مایع نمی‌گردد.


لیدا نیک فرید، ماهرخ امیری، مریم شکوری، آرش قنبریان،
دوره 13، شماره 4 - ( 11-1386 )
چکیده

زمینه و هدف: استفاده از فن‌آوری پالس‌اکسی‌متری برای سنجش اشباع اکسیژن خون در دهه‌های اخیر چنان گسترش یافته است که از اکسیژن خون به عنوان «علامت حیاتی پنجم» یاد می کنند. با وجود این به نظر می‌رسد کارکنان گروه‌های پزشکی آموزش خاصی درباره این فن‌آوری دریافت نکرده‌اند. این تحقیق با هدف تعیین میزان آگاهی دستیاران، پرستاران و تکنسین‌های بیهوشی بخش‌های مراقبت ویژه کودکان و نوزادان درباره پالس‌اکسی‌متری صورت گرفت.

روش بررسی: مطالعه حاضر یک پژوهش توصیفی مقطعی است. جامعه مورد مطالعه کلیه پرستاران، دستیاران سال اول تا سوم و تکنسین‌های بیهوشی شاغل در بخش‌های مراقبت ویژه نوزادان و کودکان بیمارستان مرکز طبی کودکان را شامل می‌شود. ابزار گردآوری داده‌ها پرسشنامه‌ای مشتمل بر سه بخش است، بخش اول مشخصات فردی و حرفه‌ای (وضعیت شغلی، سابقه کار با کودکان، سابقه کار با پالس‌اکسی‌متری، وجود آموزش کافی مرتبط با پالس‌اکسی‌متری و نوع آموزش)، بخش دوم شامل 18 سؤال کوتاه پاسخ برای سنجش آگاهی درباره پالس‌اکسی‌متری و بخش سوم شامل چهار سناریوی فرضی برای سنجش تفسیر پاسخ‌دهندگان از مقادیر پالس‌اکسی‌متری و تغییرات آن در بیماران. اطلاعات به دست آمده با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی (آزمون دقیق فیشر) بررسی گردید. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS 15 و EPI6 صورت گرفت.

یافته‌ها: تجزیه و تحلیل داده‌ها نشان می‌دهد که 4/77% از شرکت‌کنندگان، آموزشی درباره پالس‌اکسی‌متری ندیده‌اند. 9/67% به درستی می‌دانستند که پالس‌اکسی‌متری چه چیزی را می‌سنجد، 2/47% نحوه عملکرد پالس‌اکسی‌متری را درست تشریح کرده ولی تنها 2/13% میزان مقادیر طبیعی آن را درست مشخص کردند و 4/26% منحنی ارتباط اشباع اکسیژن شریانی و فشار سهمی اکسیژن خون را به طور کاملاً صحیح شرح دادند. یافته‌ها نشان می‌دهد که اکثریت شرکت‌کننده‌ها پاسخ‌های نادرستی به سؤالات مرتبط با آگاهی درباره پالس‌اکسی‌متری داده‌اند. آن‌ها همچنین اشتباهاتی در تفسیر نتایج پالس‌اکسی‌متری برای سناریوهای فرض شده در پرسشنامه داشتند.

نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج اکثریت کارکنان درمانی بخش‌های مراقبت ویژه کودکان و نوزادان دانش اندکی درباره پالس‌اکسی‌متری دارند که با توجه به کاربرد وسیع این فن‌آوری لزوم آموزش رسمی در دانشگاه و دوره‌های ضمن خدمت برای آشنایی بیشتر حرفه‌های درمانی با این وسیله مشخص می‌شود.


فاطمه رافت، پروانه رضاسلطانی، عاطفه قنبری، مریم مریدی،
دوره 22، شماره 2 - ( 4-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از راهکارهای غیردارویی کاهش درد زایمان، حضور همسر هنگام زایمان است. لذا پژوهش حاضر با هدف تعیین نگرش زوج‌های در انتظار فرزند در خصوص حضور همسر در اتاق زایمان انجام یافته است.

روش بررسی: پژوهش حاضر مطالعه­ای توصیفی- تحلیلی است که در مورد 259 نفر از زنان باردار مراجعه‌کننده به مرکز آموزشی درمانی الزهرا (س) شهر رشت و همسران آن‌ها در سال 1393 صورت گرفته است. نمونه­ها به صورت دردسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده­ها پرسشنامه شامل اطلاعات جمعیت‌شناختی و سنجش نگرش زنان و مردان نسبت به حضور همسر در اتاق زایمان بود. داده­ها با استفاده از آزمون‌های آماری توصیفی و استنباطی در نرم‌افزار SPSS v.17 تجزیه و تحلیل شد.

یافته‌ها: میانگین سن زنان 59/5±42/26 سال و مردان 71/5±69/30 سال بود. میانگین نمره نگرش در گروه مادران 47/13±99/102 به دست آمد که 3/97% نگرش مثبت، 9/1% بی‌نظر و 8/0% نگرش منفی نسبت به حضور همسر در اتاق زایمان داشتند. در گروه مردان میانگین نمره نگرش 36/14±88/100 به دست آمد که 9/91% دارای نگرش مثبت، 8/5% بی‌نظر و 3/2% نگرش منفی نسبت به حضور همسر در اتاق زایمان داشتند. همچنین در گروه مادران، در مدل رگرسیون خطی مشخص گردید که میزان تحصیلات مادر با نمره نگرش ارتباط معناداری دارد به طوری که با افزایش سطح تحصیلات نمره نگرش 19/0 افزایش می‌یابد.

نتیجه‌گیری: نظر به نگرش مثبت اکثر زوج‌ها نسبت به حضور همسر حین لیبر و زایمان، پیشنهاد می‌گردد در طراحی امکانات و اقدامات لازم جهت اجرای برنامه بیمارستان‌های دوستدار مادر و ترویج زایمان طبیعی، نتایج بالا مدنظر قرار گیرد.


مریم دامغانیان، مینو پاک‌گوهر، محمود طاووسی، ناهید دهقان‌نیری، مریم نجفی، رقیه خرقانی، Barbara Broome، زینت قنبری،
دوره 23، شماره 4 - ( زمستان 1396 )
چکیده

زمینه و هدف: در بی‌اختیاری ادرار که مشکل شایعی در زنان است، ورزش عضلات کف لگن یکی از روش‌های مؤثر درمان می­باشد. خودکارآمدی به عنوان یک عامل پیش‌بینی کننده مؤثر و قوی در مورد تمایل به انجام و تداوم این ورزش‌ها تلقی می­شود. در ایران ابزار مناسب جهت بررسی خودکارآمدی وجود ندارد، لذا این مطالعه با هدف روان‌سنجی ابزار Broome در گروهی از زنان ایرانی مبتلا به بی‌اختیاری ادرار انجام یافته است.
روش بررسی: در این مطالعه روان‌سنجی، ابزار Broome در بین زنان مبتلا به بی‌اختیاری ادرار مراجعه‌کننده به مراکز تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1394 طی مراحل زیر اعتباریابی شد: ترجمه، باز ترجمه، روایی صوری، روایی محتوا به روش کیفی و کمی با استفاده از دو شاخص CVR و CVI، پایایی پرسشنامه با استفاده از محاسبه ضریب همبستگی درونی و ضریب α کرونباخ و روایی سازه با استفاده از روش تحلیل عاملی اکتشافی.
یافته‌ها: روایی صوری از طریق اصلاح گویه‌های مبهم براساس نظر بیماران تأیید شد. روایی محتوا با 8/0=CVR و 9/0 تا 8/0=CVI و پایایی پرسشنامه با ضریب آلفای کرونباخ 96/0 تأیید گردید. تحلیل عاملی اکتشافی، دو عامل با ارزش ویژه بالای یک، شامل خودکارآمدی ورزش‌های کف لگن در شرایط معمول و شرایط خاص را نشان داد که این عوامل در مجموع 08/82% از واریانس را تبیین می­نمودند.
نتیجه‌گیری: روایی و پایایی ابزار Broome به منظور استفاده در زنان ایرانی دچار بی­اختیاری ادرار تأیید شد و می­تواند جهت اندازه­گیری خودکارآمدی این زنان در انجام ورزش‌های کف لگن مورد استفاده قرار گیرد.
 
سیده اعظم واحدی، محمد آقاعلی، لیلا قنبری افرا، حمید آسایش، فریدون مشهدی، حسین ثقفی، فاطمه کوچک‌زاده،
دوره 24، شماره 2 - ( 4-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از مسایل مهم که کیفیت همودیالیز را می‌تواند تحت تأثیر قرار دهد ری‌سیرکولیشن است. برخی محققان مطرح کرده‌اند که جهت و فاصله سرسوزن‌ها می‌تواند بر مقدار ری‌سیرکولیشن تأثیر گذارد. لذا این مطالعه با هدف تعیین تأثیر جهت و فاصله سر سوزن‌ها بر میزان ری‌سیرکولیشن فیستول شریانی وریدی در بیماران تحت همودیالیز انجام یافته است.
روش بررسی: این مطالعه کارآزمایی بالینی در مورد بیماران مراجعه‌کننده به بخش دیالیز بیمارستان کامکار- عرب‌نیا وابسته به دانشگاه علوم پزشکی قم در سال 1395 انجام یافته است. میزان ری‌سیرکولیشن در 22 بیمار، در چهار جلسه متوالی با تغییر جهت و فاصله سرسوزن‌ها با روش مبتنی بر اوره اندازه‌گیری شد: یک جلسه با فاصله سه سانت و هم جهت، یک جلسه با فاصله سه سانت و خلاف جهت، یک جلسه با فاصله شش سانت و هم جهت و یک جلسه با فاصله شش سانت و خلاف جهت.‌ داده‌ها با استفاده از Stata و آزمون آماری GEE تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: میانگین سن شرکت‌کنندگان (75/±16) 53 سال بود. در 41 مورد (از 88 مورد) از دیالیزها میزان ری‌سیرکولیشن بالاتر از 10% بود. نسبت شانس (OR) ری‌سیرکولیشن بیش‌تر از 10% برای فاصله سه سانت نسبت به شش سانت 05/2 (93/3-07/1) و برای هم جهت نسبت به خلاف جهت 98/1 (78/3-03/1) بود.
نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد کم‌ترین شانس ری‌سیرکولیشن در حالتی است که سرسوزن‌ها در فاصله 6 سانت و خلاف جهت قرار داده شود. لذا دقت در تعبیه مناسب سوزن‌ها می‌تواند در کاهش ری‌سیرکولیشن و افزایش کیفیت دیالیز مؤثر باشد.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT2016082929581N1
 
زهرا فتوکیان، سبحان رحیمی اسبو، زهرا جنت علیپور، علی پورحبیب، فاطمه غفاری، مجتبی قنبری قلعه‌سری، شهربانو کیهانیان، محسن وکیلی صادقی،
دوره 30، شماره 3 - ( 7-1403 )
چکیده

زمینه و هدف: مراقبت‌های پیگیرانه پس از درمان سرطان پستان، بر کاهش مرگ‌ومیر و هزینه‌های درمان و ارتقای کیفیت زندگی بیماران تأثیر زیادی دارد. مطالعه حاضر با هدف تعیین عوامل روان‌شناختی مؤثر بر مراقبت‌های پیگیرانه بعد از درمان سرطان پستان انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی، 180 بیمار مبتلا به سرطان پستان شهرستان‌های بابل و غرب استان مازندران به روش تصادفی ساده در طی سال‌های 1401-1400 انتخاب شدند. داده‌ها از طریق پرسشنامه‌های اطلاعات فردی، اضطراب و افسردگی بیمارستانی Zigmond، ترمومتر درماندگی روان‌شناختی، ترس از عود سرطان و چک‌لیست مراقبت‌های پیگیرانه بعد از درمان سرطان پستان جمع‌آوری شد. به‌منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم‌افزار SPSS نسخه 18 و آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد.
یافته‌ها: میانگین و انحراف معیار سنی افراد مورد مطالعه 01/12±49/51 سال بود. میانگین و انحراف معیار نمرات افسردگی، اضطراب و ترمومتر درماندگی روان‌شناختی به ترتیب 71/2±16/6، 13/4±7۰/10 و 54/2±98/5 بود. نتایج نشان داد که افراد دارای اضطراب، افسردگی، درماندگی روان‌شناختی و ترس از عود بیشتر، برخی رفتارهای پیگیرانه را کمتر انجام می­دهند و برخی را کمتر (05/0p<).
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج توصیه می‌شود سیاست‌گذاران بهداشتی به چالش‌های روان‌شناختی این بیماران توجه داشته باشند. در مورد فراهم کردن تسهیلات پوشش بیمه، جهت غربالگری و درمان مشکلات روحی روانی بیماران می‌تواند با بهبود سلامت روان، به مشارکت افراد در رفتارهای خود مراقبتی و ارتقای سلامت افراد کمک‌ نماید.

 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به حیات می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb