جستجو در مقالات منتشر شده


9 نتیجه برای محمدپور

هومن شهسواری، مهوش صلصالی، علی محمدپور،
دوره 16، شماره 1 - ( 3-1389 )
چکیده

تاکنون در بسیاری از تعاریفی که در مورد پرستاری به عمل آمده، علاوه بر جنبه علمی پرستاری، به هنر بودن آن نیز اشاره شده است. هنر بودن پرستاری از زمان فلورانس نایتینگل در ادبیات این رشته وارد شده و توسط اغلب صاحب‌نظران پرستاری مورد تأکید قرار گرفته است. اما بسیاری نیز بر این باورند که واژه هنر در تعریف پرستاری اغلب بدون نقد شدن و تأمل ژرف، به صورت عام پذیرفته شده است. با نظر به ضرورت دستیابی به تعریفی دقیق از ماهیت پرستاری، لازم است ابهام و تردید موجود در هنر بودن پرستاری بر طرف گردد.به نظر می‌رسد راه اساسی در رفع ابهام هنر بودن پرستاری، بررسی تشابه و تفاوت‌های مفهوم و تعاریف نظری هنر با مفهوم هنر در تعریف پرستاری باشد. خود هنر مفهوم پیچیده و چند بعدی دارد که در قالب نظریه‌های مختلفی ارایه شده که البته هر کدام نیز دارای نقاط قوت و ضعف خاص خود می‌باشد. مقایسه تعاریف و ویژگی‌های ارایه شده برای هنر در این نظریه‌ها با تعاریف و ویژگی‌های هنر در تعریف پرستاری، حکایت از آن دارد که اگر چه پرستاری دارای خصوصیاتی هنرمندانه است اما این ویژگی‌ها بیشتر با خصوصیات عام هنر و نه خصیصه‌های خاص، انطباق دارد و تمرکز هنر در پرستاری بر مهارت بوده و نمی‌تواند هنر زیبا قلمداد گردد.با این حال از منظر نظریه زیباشناسی، پرستاری به راحتی به عنوان هنر قابل تعریف است، اما در این شرایط تأکید بر واژه زیباشناسی در کنار واژه هنر در پرستاری ضرورت می‌یابد. به هر حال گر چه معرفی و تسخیر روح واقعی هنر و پرستاری و بیان حقایق نهفته در این وادی آن هم تنها از طریق قلم هرگز میسر نمی‌باشد، اما در این مقاله سعی شده است با مروری کلی بر تعاریف صاحب نظران پرستاری و مهم‌ترین نظریه‌های مربوط به مهارت و هنر، تشابه و تفاوت‌های آن‌ها مورد تحلیل قرار گیرد.


علی محمدپور، زهره پارسا یکتا، علیرضا علیرضا نیکبخت نصرآبادی،
دوره 17، شماره 2 - ( 4-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: HIV/AIDS به عنوان یک پدیده مهم در جهان و از جمله ایران شناخته شده است. درک و آگاهی از آنچه مبتلایان در زندگی با این پدیده تجربه می‌کنند، ضروری است. تحقیق حاضر با هدف درک و تبیین تجارب و دیدگاه‌های مبتلایان از جایگاه معنویت‌گرایی و ارزش‌های دینی در زندگی با این پدیده انجام گرفته است.

روش بررسی: مطالعه حاضر مبتنی بر رویکرد کیفی و از نوع پدیدارشناسی تفسیری است. بدین منظور 19 فرد مبتلا به HIV/AIDS به روش مبتنی بر هدف انتخاب شدند. جهت جمع‌آوری داده‌ها از مصاحبه‌های عمیق، نیمه ساختارمند و یادداشت‌های در عرصه استفاده شد. متن مصاحبه‌ها ضبط گردیده و پس از مکتوب‌سازی با رویکرد هرمنوتیک و به روش دیکلمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافته‌ها: شرکت‌کنندگان در مطالعه با دامنه سنی 21 تا 56 سال به طرق مختلف (تزریق‌های آلوده، فرآورده‌های خونی آلوده، روابط جنسی محافظت نشده و یا به طور نامشخص) به HIV مبتلا شده بودند. 4/47% آنان شمارش CD4 مساوی یا کمتر mm3 200 داشته و مبتلا به ایدز بودند. سه درون‌مایه اصلی در این مطالعه ظهور یافت، که عبارتند از «بازیابی مذهب و ارتباط با خدا، جبران (سعی در تلافی نقایص و کاستی‌های گذشته) و تکامل یافتگی یا حرکت در مسیر متعالی‌تر شدن». هر یک از این موارد را چندین درون‌مایه فرعی‌تر شکل می‌داد.

نتیجه‌گیری: با توجه به یافته‌ها تجربه شرایط دشوار پس از ابتلا به ایدز، برای برخی از افراد فرصتی است تا با تأمل و بازگشت به ارزش‌ها و معنویات، بار دیگر به زندگی خود معنی بخشند و به جای تسلیم یا تهدید، در این مسیر تکامل یافته و بر شرایط موجود مسلط گردند. انعکاس تجارب مثبت به سایر مبتلایان همراه با هدایتگری کارشناسان مذهبی بیش از پیش و هم‌زمان با سایر فعالیت‌ها توصیه می‌شود.

 


حمیده جعفرزاده، ریحانه ایوان‌بقاء، داود حسن‌زاده، محمدحسین سروش‌برحقی، منیژه سیاح‌ملی، اصغر محمدپوراصل،
دوره 17، شماره 3 - ( 7-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: واژینوز باکتریال نوعی عدم تعادل در اکوسیستم طبیعی واژن است که به علت رشد بیش از حد باکتری‌های غیر هوازی و همراهی آن‌ها با کاهش لاکتوباسیل‌ها به وجود می‌آید و PH واژن به بیش از 5/4 افزایش می‌یابد. واژینوز باکتریال خطر بیماری‌های­ التهابی لگن، عفونت‌های‌ کاف واژن متعاقب هیسترکتومی، غیر طبیعی بودن سیتولوژی سرویکس و زایمان پره ترم را افزایش می‌دهد. مقاومت به آنتی‌بیوتیک‌ها، سبب افزایش علاقه به درمان‌های غیر آنتی‌بیوتیکی شده است. مطالعه حاضر با هدف مقایسه تأثیر شیاف واژینال لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس با قرص واژینال مترونیدازول بر علایم و نشانه‌های واژینوز باکتریال انجام گرفته است.

روش بررسی: این کارآزمایی بالینی تصادفی دو سوکور، در مراکز درمانی سرپایی دانشگاه علوم پزشکی تبریز در سال 1387 انجام یافته است. 40 بیمار با تخصیص تصادفی در دو گروه شیاف لاکتوباسیل و قرص واژینال مترونیدازول قرار داده شدند. داده‌ها با استفاده از آمارهای توصیفی و استنباطی در نرم‌افزار SPSS v.15 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافته‌ها: میزان بهبود در گروه مترونیدازول 100% و در گروه لاکتوباسیل 75% بود.

نتیجه‌گیری: بر پایه نتایج مطالعه، مترونیدازول در درمان واژینوز باکتریال مؤثرتر می‌باشد. البته درمان با مترونیدازول سبب تغییر در الگوی فلور میکروبی می‌شود. به طوری که باکتری‌های گرم منفی بی‌هوازی پس از درمان پا برجا هستند. شاید بتوان ترکیبی از هر دو رژیم درمانی را در اغلب بیماران مقاوم به درمان به کار برد


علی محمدپور، عاطفه دهنوعلیان، سیدجواد مجتبوی،
دوره 19، شماره 1 - ( 4-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: حوادث عروقی- مغزی سومین علت مرگ و میر در جهان و از علل عمده ناتوانی انسان‌ها می‌باشد. اقدامات درمانی دارویی و غیردارویی مختلفی جهت این بیماران اعمال می‌شود. ماساژ بازتابی پا یکی از روش‌های غیردارویی پیشنهادی می‌باشد. هدف از این پژوهش تعیین تأثیر این روش بر فشارخون سیستولیک و دیاستولیک در مبتلایان به سکته مغزی است .

  روش بررسی: این پژوهش یک کارآزمایی بالینی است که در آن 68 بیمار مبتلا به سکته مغزی مراجعه‌کننده به بیمارستان‌های 22 بهمن شهر گناباد و 22 بهمن و حکیم شهر نیشابور از 1/3/91 تا 1/7/91، به روش در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمون (34 نفر) و شاهد (34 نفر) تقسیم شدند. در گروه آزمون ماساژ بازتابی پا به مدت 30 دقیقه برای هر بیمار انجام یافت. ابزار گردآوری داده‌ها در این پژوهش عبارت بود از: پرسشنامه اطلاعات جمعیت‌شناختی و فرم ثبت فشارخون. داده‌ها در نرم‌افزار SPSS v.20 با استفاده از آزمون‌های تی‌مستقل و تحلیل واریانس با اندازه‌گیری مکرر تجزیه و تحلیل شد .

  یافته‌ها : براساس یافته‌ها میانگین فشارخون سیستولیک و دیاستولیک بیماران در دو گروه شاهد و آزمون قبل از مداخله اختلاف معناداری نداشت ولی مقادیر حاصل پس از ماساژ بازتابی پا نسبت به قبل از آن در گروه آزمون به طور معناداری کاهش یافت (05/0> p ). همچنین بین میانگین فشارخون سیستولیک بین دو گروه 10 و 30 دقیقه بعد از مداخله و فشارخون دیاستولیک در تمام مراحل اندازه‌گیری تفاوت معناداری وجود داشت (05/0> p ).

  نتیجه‌گیری: نتایج به دست آمده نشان‌دهنده تأثیر مثبت ماساژ بازتابی پا در کاهش فشارخون بیماران مبتلا به سکته مغزی می‌باشد. بنابراین می‌توان این روش را به عنوان روشی مکمل در مبتلایان به سکته مغزی توصیه نمود .

  


علی محمدپور، زهره پارسایکتا، علیرضا نیکبخت نصرآبادی، رضا احمدی، علیرضا محمدزاده،
دوره 20، شماره 2 - ( 5-1393 )
چکیده

  زمینه و هدف: عفونت HIV یکی از مشکلات مهم سلامتی می‌باشد که بر جنبه‌های مختلف زندگی مبتلایان تأثیرگذار است. آگاهی و درک عمیق از آنچه افراد در زندگی با این پدیده تجربه می‌نمایند، امری ضروری است. مطالعه حاضر نیز با هدف درک و تبیین تجارب مبتلایان به عفونت HIV از زندگی با این پدیده صورت گرفته است .

  روش بررسی: این مطالعه کیفی، از نوع پدیدارشناسی تفسیری می‌باشد که با انتخاب هدفمند 19 نفر مبتلا به HIV/AIDS انجام یافت. با استفاده از مصاحبه‌های عمیق و نیمه ساختارمند داده‌ها جمع‌آوری گردید. متن تمامی مصاحبه‌ها ضبط و تایپ گردید و با رویکرد هرمنوتیک به روش دیکلمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت .

  یافته‌ها : مشارکت‌کنندگان 19 نفر، 9/57% مذکر، با میانگین سنی 39 سال بودند . 1/42% مجرد، 4/47% آنان دارای CD4 کم‌تر از mm3 200 و به ایدز مبتلا بودند. سه درونمایه اصلی ظهور یافته از داده‌ها عبارتند از : «جاده مرگ»، «در هاله‌ای از ابهام» و «امید به نجات». در تفسیر نهایی داده‌ها مبتنی بر رویکرد Diekelmann ، مبتلایان با تعلیق در بیم و امید به سر می‌برند که از یک سو دریچه‌ای تاریک به تهدید و مرگ و از دیگر سو روزنه‌ای روشن با امید به نجات و حیات را تجربه می‌نمایند .

  نتیجه‌گیری: مبتلایان به HIV/AIDS در زندگی با این پدیده ترس‌ها، تردیدها، همراه با امیدواری‌ها و چالش‌های هیجانی متفاوتی نسبت به ادامه زندگی تجربه می‌نمایند. درک و آگاهی از تمامی این موارد برای تیم سلامت، سایر افراد و سازمان‌های ذیربط ضروری است، تا با رفتاری واقع بینانه در جهت افزایش امیدواری و تلاش به ادامه حیات در آینده، همراه با مبتلایان برنامه‌ریزی و اقدام نمایند .

  


علی محمدپور، سیامک زارعی قنواتی، مجتبی کیان‌مهر، ابوالفضل رحمانی‌نژاد،
دوره 22، شماره 3 - ( 7-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: کراتیت ناشی از اشعه ماورای ‌بنفش التهاب لایه اپی‌تلیوم قرنیه و کونژ ناشی از تابش اشعه ماورای ‌بنفش است و با عوارضی نظیر درد شدید چشم، کاهش حدت بینایی، اشک‌ریزش شدید و قرمزی چشم همراه می‌باشد. استفاده از پانسمان اولیه چشم در مبتلایان مورد تردید است، لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر پانسمان چشمی بر بهبود علایم بالینی بیماران با کراتیت ناشی از اشعه ماورای بنفش طراحی و اجرا گردید.

روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی 120 نفر از بیماران با کراتیت ناشی از اشعه ماورای بنفش مراجعه‌کننده به اورژانس مرکز فوق تخصصی خاتم‌الانبیای دانشگاه علوم پزشکی مشهد در سال 1394 به‌طور تصادفی به دو گروه 60 نفره، با پانسمان و بدون پانسمان چشمی تخصیص یافتند (IRCT2015092124124N1). در یکی از گروه‌ها هر دو چشم پانسمان گردید و گروه دیگر پانسمان نشدند. بقیه مراقبت‌ها در هر دو گروه یکسان بود. علایم بالینی قبل و پس از 12 ساعت در دو گروه بررسی و مقایسه شد. داده‌ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون‌های تی‌مستقل، تی‌زوجی، مجذور کای و ویلکاکسون در نرم‌افزار SPSS v.23 تجزیه و تحلیل شد. مقادیر p کم‌تر از 05/0 معنادار در نظر گرفته شد.

یافته‌ها: نتایج نشان داد میزان قرمزی (001/0p<) و اشک‌ریزش (001/0p<) در گروه بدون پانسمان بهتر بهبود پیدا کرده و میانگین حدت بینایی در دو گروه اختلاف معناداری نداشت (05/0<p).

نتیجه‌گیری: پانسمان چشم تأثیری در بهبود علایم بالینی اشک ریزش و قرمزی چشم نداشته و بدون پانسمان این علایم بیش‌تر رفع می‌شود.


صدیقه صادقیان، علی محمدپور، معصومه سالاری،
دوره 25، شماره 1 - ( 2-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: حجم باقی‌مانده معده و دیستانسیون شکم از عوارض مهم بیماران تحت تغذیه از راه سوند بینی- معده‌ای است. مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر گرمای موضعی بر حجم باقی‌مانده معده و دیستانسیون شکم در این بیماران انجام یافته است.
روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی کورسازی شده 64 بیمار تحت تغذیه با سوند بینی- معده‌ای با لحاظ معیارهای ورود به روش در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه کنترل و مداخله تخصیص یافتند. در دو گروه پک موضعی برروی قسمت قدام شکم به مدت 23 دقیقه حدود 5/1 ساعت بعد از گاواژ در دو نوبت گذاشته شد. در گروه آزمون دمای هات پک 50 درجه سانتی‌گراد و در گروه کنترل برابر با دمای محیط بود. حجم باقی‌مانده معده و دیستانسیون شکم نیم ساعت قبل و یک و نیم ساعت بعد از گاواژ اندازه‌گیری و مقایسه شد. ابزار جمع‌آوری داده‌ها شامل فرم ثبت اطلاعات جمعیت‌شناختی و فرم ثبت حجم باقی‌مانده و میزان دیستانسیون بود. داده‌ها به کمک نرم‌افزار SPSS نسخه 16 و آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل و نتایج در سطح 05/0p< معنادار لحاظ شد.
یافته‌ها: براساس نتایج 9/46% بیماران زن و 1/53% مرد بودند. متوسط سن در گروه مداخله و کنترل به ترتیب 5/72±5/12 و 8/73±3/15 بوده و بین دو گروه از نظر مشخصات جمعیت­شناختی و اطلاعات مربوط به بیماری اختلاف آماری معناداری وجود نداشت. حجم باقیمانده معده و دیستانسیون شکم قبل از مداخله در دو گروه مشابه بود ولی در گروه آزمون بعد مداخله به طور معناداری کاهش یافت (05/0>p)، گرچه در گروه کنترل تفاوتی مشاهده نشد.
نتیجه‌گیری: گرما درمانی موضعی باعث کاهش حجم باقی‌مانده معده و دیستانسیون شکم در بیماران تحت تغذیه از راه سوند بینی- شده و کاربرد آن هم‌زمان با مطالعات تکمیلی پیشنهاد می‌شود.
ثبت کارآزمایی بالینی:IRCT2015050822163N1
 
علی محمدپور، سمانه نجفی، جواد باذلی، مهناز پریمو،
دوره 29، شماره 1 - ( 2-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: نوروپاتی دیابتی در 50% افراد مبتلا به دیابت دیده می‌شود و به بیماریی اطلاق می‌شود که تمام اعصاب از قبیل اعصاب محیطی، خودمختار و نخاعی را درگیر می‌کند. این مطالعه با هدف تعیین تأثیر گرما درمانی موضعی بر علایم بالینی نوروپاتی محیطی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو انجام گرفته است.
روش بررسی: پژوهش حاضر یک کارآزمایی بالینی شاهددار تصادفی است که با شرکت 52 بیمار مبتلا به دیابت نوع دو دارای نوروپاتی محیطی مراجعه‌کننده به کلینیک بیمارستان علامه بهلول گنابادی در سال 1397 انجام گرفته است. نمونه‌ها با روش تصادفی به گروه مداخله و کنترل تخصیص یافتند. برای گروه مداخله‌ گرما درمانی با هات پک دمای 40 درجه سانتی‌گراد روزی دو بار به مدت 20 دقیقه و برای یک هفته انجام یافت و در گروه کنترل سایر مراقبت‌های معمول مشابه گروه مداخله بوده است. جمع‌آوری داده‌ها با فرم اطلاعات جمعیت‌شناختی و بیماری و پرسشنامه NSS از طریق مصاحبه انجام یافت. داده‌ها در نرم‌افزار SPSS نسخه 23 و با سطح معناداری کم‌تر از 05/0 تجزیه‌ و تحلیل شد.
یافته‌ها: میانگین نمرات علایم نوروپاتی در گروه مداخله قبل و بعد به ترتیب 90/1±46/5 و 55/1±12/4 و کنترل قبل و بعد 53/1±88/4 و 52/1±08/5 بود که قبل از مداخله بین دو گروه تفاوت آماری معناداری مشاهده نشد (23/0=p)، اما بعد از مداخله تفاوت آماری معنادار دیده شد (03/0=p). همچنین مقایسه اختلاف میانگین نمره دو گروه بعد از مداخله، تفاوت معناداری را نشان داد (001/0p<).
نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه نشان داد که گرما درمانی موضعی می‌تواند باعث بهبود علایم نوروپاتی دیابتی شود. از آن جا که این تکنیک به‌آسانی قابل آموزش و کم هزینه است، می‌توان از این روش در جهت کاهش هزینه‌های درمان و عوارض دارویی و همچنین ارتقای خودمراقبتی بیمار بهره برد.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20181015041354N1

 
محمد قلی‌زاده، جواد باذلی، فاطمه جواهرفروش زاده، محمد واسعی، مریم مرادی، علی محمدپور،
دوره 29، شماره 3 - ( 7-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماران تحت همودیالیز از درد ناشی از ورود سوزن به عروق محل فیستول رنج می‌برند. مطالعه حاضـر با هدف مقایسـه تأثیر پماد املا با اسـپری لیدوکائین همراه تنفس ریتمیک بر شـدت درد ناشـی از وارد نمودن سـوزن­های شـریانی- وریدی در بیماران تحت همودیالیز طراحی شده است.
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی تصادفی شده در مورد 80 بیمار مراجعهکننده به بیمارستان‌های امام خمینی (ره) و گلستان اهواز در سال 1401 انجام یافته است. ابزار جمع­آوری داده­ها مقیاس عددی اندازه­گیری درد بود. نمونه­ها به صورت در دسترس انتخاب و با تخصیص تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. در ادامه، در گروه پماد املا (39 نفر) 60 دقیقه قبل از انجام همودیالیز 2 گرم برروی موضع موردنظر مالیده شد و در گروه اسپری لیدوکاوئین همراه تنفس ریتمیک (41 نفر) 5 دقیقه قبل از ورود سوزن 2 پاف اسپری افشانه و تنفس ریتمیک 2 دقیقه قبل از ورود سوزن توسط بیمار انجام گرفت. سپس شدت درد اندازه­گیری و ثبت شد. تجزیه و تحلیل داده­ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی در نرم­افزار SPSS نسخه 20 و در سطح معناداری 05/0 انجام گرفت.
یافته‌ها: میانگین و انحراف معیار نمره درد در گروه پماد املا و اسپری لیدوکائین همراه تنفس ریتمیک به ترتیب 09/1±95/1و10/1±12/2 بود. میانگین نمره درد بیماران در گروه پماد املا پایین­تر از گروه اسپری لیدوکائین همراه تنفس ریتمیک بود ولی از نظر آماری اختلاف معناداری نداشت (479/0=p).
نتیجه‌گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که پماد املا و اسپری لیدوکائین همراه تنفس ریتمیک هر دو تأثیر مشابهی در کاهش درد بیماران همودیالیز دارند و استفاده از این روش‌ها متناسب با شرایط بیمار توصیه می‌شود.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20220512054826N1

 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به حیات می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb