جستجو در مقالات منتشر شده


11 نتیجه برای مدرس

مریم مدرس، شیرین قاضی زاده، عباس مهران، تهمینه دادخواه تهرانی،
دوره 7، شماره 1 - ( 2-1380 )
چکیده

این پژوهش، یک مطالعه کارآزمایی بالینی کنترل شده تصادفی دو سوکور، است که به منظور ‏بررسی تأثیر پماد نیتروگلیسرین بر دیسمنوره اولیه در دانشجویان ساکن در خوابگاههای ‏منتخب دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1378 با هدف تعیین تأثیر پماد نیتروگلیسرین بر ‏شدت درد دیسمنوره اولیه و همچنین تعیین عوارض جانبی حاصل از آن انجام شد . واحدهای پژوهش، شامل 112 نفر دانشجوی مبتلا به دیسمنوره اولیه درجه دو و سه بود که ‏بطور تصادفی به دو گروه کنترل (56 نفر) و تجربه (56 نفر) تقسیم شدند . شدت درد و عوارض ‏در یک نوبت قبل ، و پنج نوبت بعد از مصرف پماد (15 و 30 دقیقه و 1 و 2 و 4 ساعت) ارزیابی ‏گردید ، آنگاه از طریق مقایسه دو گروه از نظر شدت درد و عوارض ، تأثیر دارو و دارونما مقایسه ‏گردید . از طرفی با مقایسه شدت درد در نوبتهای مختلف اندازه گیری در گروه تجربه ، روند ‏شدت درد و روند اثر تسکین دارو تعیین گردید. شدت درد بر اساس مقیاس مقایسه ای بصری ‏و عوارض بوسیله مقیاسهای رتبه ای کلامی سنجیده می شد .نتایج نشان داد که در دقیقه 30 و ساعات 1 و 2 و 4 بعد از مصرف ، شدت درد در گروه تجربه ‏بطور معنی داری کمتر از گروه کنترل بود (در همه موارد 00/0≥‏P‏) همچنین اثر تسکینی پماد ، ‏در فاصله 15 الی 30 دقیقه بعد از مصرف پماد ، آغاز شده و 2 ساعت پس از مصرف به اوج ‏خود رسیده و سپس کاهش یافته ولیکن این اثر تا ساعت چهارم همچنان ادامه یافت . بر اساس یافته های پژوهش 5 میلی گرم پماد نیتروگلیسرین 1% در 2/89 % موارد قادر به ‏تسکین درد دیسمنوره اولیه بوده ولی با عوارضی نظیر سر درد (48% در گروه تجربه در مقابل ‏‏1/8% درگروه کنترل00/0≥‏P‏) ، سرگیجه ( 4/21% درگروه تجربه در مقابل 8/1% در گروه ‏کنترل، 00/0≥‏P‏) ، بر افروختگی (7/35% در گروه تجربه در مقابل 8/1% در گروه ‏کنترل،00/0≥‏P‏) ، اریتما (8/10% در گروه تجربه در مقابل 0% در گروه کنترل،05/0≥‏P‏) و افت ‏معنی دار فشارخون سیستولیک و دیاستولیک (05/0≥‏P‏) و افزایش معنی دار نبض (05/0≥‏P‏) ‏همراه است .
ماندانا میرمحمدعلی‌ئی، مریم مدرس، غلامرضا بابایی، مستانه کامروامنش،
دوره 10، شماره 2 - ( 2-1383 )
چکیده

مقدمه: اسیدفولیک یکی از ویتامین‌های ضروری و مهم برای زنان در سنین باروری، به خصوص در دوران قبل از بارداری و طی این دوران است. تحقیقات متعددی نقش اسیدفولیک را در پیشگیری از بروز ناهنجاری‌های جنینی به ویژه نقایص لوله عصبی، کم خونی در زنان باردار، بیماری‌های قلبی و عروقی و برخی از سرطان‌ها نشان داده‌اند.
روش کار: این پژوهش یک مطالعه‌ی نیمه تجربی است. تعداد نمونه‌ها شامل 130 زن متأهل در سنین باروری (45-15سال) مراجعه‌کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر کرمانشاه بود که به‌صورت تصادفی انتخاب شدند. این پژوهش در دو مرحله انجام گرفت. ابزار گردآوری اطلاعات پرسش‌نامه بود. هر یک از واحدهای مورد پژوهش پس از انجام آزمون اولیه در یک جلسه آموزشی چهره‌به‌چهره به مدت 15 دقیقه شرکت کردند و دو هفته بعد دوباره همان پرسش‌نامه توسط پژوهشگر تکمیل گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها از روش‌های آمار توصیفی (جداول توزیع فراوانی، میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون کای اسکوئر و آزمون تی) استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج این پژوهش نشان داد بین میزان آگاهی واحدهای مورد پژوهش (0001/p≤0 و 381/27-=t) و میزان به کارگیری مکمل اسیدفولیک (0001/0=p و 968/42=X2) قبل و بعد از آموزش اختلاف معنادار وجود داشت. هم‌چنین بر اساس نتایج تحقیق، آموزش در افزایش آگاهی لزوم استفاده و به‌کارگیری مکمل اسیدفولیک در محدوده‌ی سنی 29-25 سال، افراد دارای تحصیلات دیپلم، زنان خانه‌دار، دارای همسران با تحصیلات دیپلم و شغل آزاد و سابقه‌ی یک بار حاملگی بیشترین تأثیر را داشته است.
نتیجه‌گیری: مطابق با یافته‌های پژوهش، میزان آگاهی و به‌کارگیری مکمل اسیدفولیک بعد از آموزش به میزان زیادی افزایش پیدا کرد که گویای اهمیت آموزش بهداشت و نقش مهمی است که پرسنل بهداشتی از جمله ماماها در این زمینه دارند. پیشنهاد می‌شود با آموزش‌های مداوم و جامع به زنان در سنین باروری، آنها را از اهمیت مصرف مکمل اسیدفولیک آگاه کرد.


مریم مدرس، مهوش مشرفی، سیده طاهره میرمولایی، مرجان ضیایی بیدهندی،
دوره 10، شماره 2 - ( 2-1383 )
چکیده

مقدمه: بر اساس تحقیقات سازمان بهداشت جهانی، یکی از مهم‌ترین علل مرگ و میر مادر و نوزادان زایمان طولانی مدت است که در 25-5 درصد زایمان‌ها رخ می‌دهد و عامل 11-8 درصد مرگ‌هاست. در واقع زایمان طولانی در هر 13 دقیقه منجر به مرگ یک مادر می‌شود. به همین دلیل با هدف تعیین تأثیر آموزش استفاده از پارتوگرام بر کیفیت مراقبت‌های ارایه شده توسط ماماهای شاغل در بیمارستان‌های دولتی تهران این تحقیق انجام شد.
روش کار: این پژوهش یک مطالعه‌ی نیمه تجربی با طرح تک گروهی می‌باشد که به صورت پیش آزمون، پس آزمون به مرحله اجرا در آمد. واحدهای مورد پژوهش، شامل53 ماما بودند که در مدت اجرای طرح در زایشگاه‌ها فعالیت داشته و مسئول ثبت سیر زایمان و کنترل زائو در کلیه مراحل زایمانی بودند. نمونه‌های مورد پژوهش، به روش نمونه‌گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده‌ها شامل پارتوگرام، برگه ثبت اطلاعات و پرسش‌نامه شامل اطلاعات فردی نمونه‌ها بود. برگه‌ی ثبت اطلاعات مورد استفاده شامل چهار بخش کیفیت ثبت سلامت مادر، جنین، سیر زایمان و کیفیت اداره زایمان بود.
یافته‌ها: نتایج مطالعه نشان داد که بین آموزش پارتوگرام و نحوه‌ی ثبت انقباضات رحمی، ثبت منحنی اتساع دهانه رحم، ثبت ضربانات قلب جنین، ثبت وضعیت خونریزی واژینال، وضعیت مایع آمنیوتیک، علایم حیاتی مادر، مصرف داروها، آزمایشات ادراری، مناسب بودن تعداد معاینات مهبلی، ثبت زمان پارگی کیسه آب و زمان انجام آمنیوتومی و ثبت وضعیت مصرف اکسی توسین با 0001/0>p ارتباط معناداری وجود داشت، یعنی در عملکرد ماماها قبل و پس از آموزش نحوه استفاده از پارتوگرام از نظر این موارد تفاوتی معنادار وجود داشت ولی در نحوه رسم منحنی نزول عضو نمایش، ثبت مولدینگ و وضعیت ارجاع به پزشک متخصص تفاوت معناداری مشاهده نشد.
نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه آموزش را در ارتقاء کیفیت مراقبت‌های مامایی مؤثر می‌داند و پیشنهاد می‌شود آموزش پارتوگرام در تمام سطوح مورد توجه قرار گیرد و هم‌چنین بر آموزش استفاده از پارتوگرام در برنامه آموزشی دانشجویان مامایی و برنامه‌های آموزش مداوم، تأکید شود.


فاطمه رحیمی‌کیان، مریم مدرس،
دوره 11، شماره 2 - ( 2-1384 )
چکیده

بارداری و زایمان وقایع ویژه زندگی زنان و خانواده‌های آنان است. اگر چه بارداری، بیماری نیست و یک پدیده طبیعی محسوب می‌شود ولی می‌تواند با خطراتی برای سلامت و زندگی مادر و جنین او همراه شود. مرگ مادر در نتیجه مشکلات مشابه در سرتاسر دنیا اتفاق می‌افتد و پنج علت مهم آن خونریزی، عفونت، فشارخون بالا، زایمان طولانی و انجام سقط در شرایط غیر بهداشتی است.
تشخیص زودرس پیشرفت غیر طبیعی زایمان و پیشگیری از طولانی شدن آن به طور قابل توجهی خطر خونریزی بعد از زایمان و عفونت را کاهش می‌دهد. نمودار زایمانی یا پارتوگراف در سال 1970 برای تشخیص موارد غیر طبیعی و عدم تناسب سر جنین با لگن مادر معرفی و مورد استفاده قرار گرفت.
در واقع پارتوگراف یک سیستم اخطاردهنده زودهنگام است که از طریق ثبت تمام مشاهدات و معاینات بر روی یک نمودار می‌تواند از مشکلات احتمالی حین مراحل زایمان پیشگیری نماید و در اسرع وقت مادر به سطوح بالاتر ارایه خدمات بهداشتی درمانی ارجاع گردد.

 



 


ماندانا میرمحمدعلی‌ئی، مریم مدرس، عباس مهران، محجوبه اشتری ماهینی،
دوره 11، شماره 4 - ( 10-1384 )
چکیده

زمینه و هدف: ارتقای سلامتی و پیشگیری از بیماری، از اهداف مهم برنامه‌های بهداشتی است. با وجود تلاش‌هایی که در این جهت صورت گرفته، بیماری‌های مقاربتی، هنوز از معضلات بهداشتی جامعه امروزی می‌باشد. برای پیشگیری می‌توان با انجام اقدامات آموزشی خطر انتشار این بیماری‌ها را محدود نمود که در این راستا آموزش بهداشت بر اساس مدل‌های ارایه شده از جمله مدل باور بهداشتی، نقش کلیدی دارد.
روش بررسی: این مطالعه نیمه تجربی به صورت مورد - شاهدی در مراکز بهداشتی - درمانی دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد. نمونه به شکل تصادفی ساده و شامل 30 زوج در هر گروه بود. زوجین گروه مداخله طی دو جلسه نیم ساعته، بر اساس مدل باور بهداشتی آموزش داده شدند و زوجین گروه شاهد در کلاس‌های عادی و مشاوره قبل از ازدواج شرکت داشتند. اطلاعات طی 2 مرحله قبل از آموزش و 4 ماه بعد از آموزش از طریق پرسشنامه جمع‌آوری گردید. سپس توسط نرم‌افزار آماری SPSS تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که قبل از آموزش دو گروه از نظر مشخصات فردی و عوامل تشکیل‌دهنده مدل باور بهداشتی (حساسیت و شدت درک شده نسبت به بیماری‌های مقاربتی، موانع و منافع درک شده نسبت به پیشگیری از بیماری‌های مقاربتی) همگن بودند. مقایسه 2 گروه مداخله و شاهد بعد از آموزش مؤیّد اختلاف معناداری از نظر ارتباط بین مؤلفه‌های حساسیت و شدت درک شده نسبت به بیماری‌های مقاربتی، منافع درک شده نسبت به پیشگیری از بیماری‌های مقاربتی (0001/0p<)، موانع درک شده نسبت به پیشگیری از بیماری‌های مقاربتی (002/0p=) با عملکرد زوجین در پیشگیری از بیماری‌های مقاربتی (009/0p<)، بود.
نتیجه‌گیری: یافته‌های مطالعه حاکی از آن است که آموزش از طریق مدل باور بهداشتی در پیشگیری از بیماری‌های مقاربتی مؤثر می‌باشد. بنابراین می‌توان توصیه نمود از این مدل در زمینه آموزش پیشگیری از بیماری‌های مقاربتی به جوانان و سایر افراد جامعه استفاده گردد.

 

 

 

 


مریم مدرس، فاطمه واثق رحیم‌پرور، عباس مهران، اعظم سادات جزایری،
دوره 12، شماره 4 - ( 11-1385 )
چکیده

زمینه و هدف:امروزه پیشنهاد می‌شود برای کنترل درد نوزادان از روش‌های غیردارویی استفاده شود لذا این مطالعه به منظور بررسی تأثیر شیردهی از پستان حین تزریق بر درد ناشی از آن در نوزادان انجام شده است.
روش بررسی: این مطالعه از نوع نیمه تجربی و به صورت گروه‌های مداخله و کنترل در بخش پس از زایمان در بیمارستان میرزا کوچک‌خان انجام شد. تعداد نمونه 130 نوزاد بوده که به روش نمونه‌گیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند و با روش تخصیص تصادفی نیمی در گروه مداخله و نیمی در گروه کنترل قرار گرفتند. در گروه مداخله 2 دقیقه قبل از تزریق واکسن هپاتیتB، مادر شیردهی را شروع و تا 45 ثانیه پس از انجام تزریق شیردهی ادامه یافت. در گروه کنترل شیردهی انجام نشد و نوزادان تا 45 ثانیه پس از شروع تزریق مانند گروه مداخله از نظر درد مورد ارزیابی قرار گرفتند. اطلاعات طی یک مرحله و از طریق برگه مشاهده که شامل ابزار درجه‌بندی ناراحتی و درد نوزاد (DAN) بود، جمع‌آوری گردید.سپس توسط نرم‌افزار SPSS با استفاده از آزمون‌های 2، t و من‌ویتنی، تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: میانگین شدت درد در گروه مداخله 52/3 با میانه 4 و در گروه کنترل 78/6 با میانه 7 بود. آزمون آماری من‌ویتنی نشان داد که شدت درد در گروه مداخله و کنترل اختلاف معناداری با یکدیگر دارند (0001/0p<).
نتیجه‌گیری: شدت درد ناشی از تزریق در نوزادان مورد بررسی که حین تزریق، توسط مادر شیردهی شدند کمتر از نوزادنی است که حین تزریق، توسط مادر شیردهی نشدند. بنابراین می‌توان توصیه نمود برای جلوگیری از اثرات روحی- روانی و ماندگار درد در نوزادان از شیردهی توسط مادر حین تزریق به نوزاد استفاده شود.


مریم مدرس، سیده طاهره میرمولایی، فاطمه رحیمی‌کیان، صدیقه افراسیابی،
دوره 16، شماره 3 - ( 10-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: زایمان واقعه‌ای بالقوه تروماتیک در زندگی زنان است و می‌تواند سبب بر انگیختن شدید احساسات و هیجانات به گونه‌ای شود که در بعضی از زنان اختلالات استرسی ایجاد کند. این مطالعه با هدف تعیین شیوع اختلال استرس پس از ترومای زایمان و عوامل مرتبط با آن انجام یافته است.

روش بررسی: این مطالعه مقطعی تحلیلی است. نمونه‌های پژوهش به روش نمونه‌گیری تصادفی چند مرحله‌ای از بین زنان زایمان کرده مراجعه‌کننده به مراکز بهداشتی در 8-6 هفته بعد از زایمان به تعداد 400 نفر از 15 فروردین تا پایان خرداد 1387 انتخاب گردیدند. در مرحله اول با استفاده از معیار A (DSM-VI) از میان نمونه‌ها زنانی که زایمان تروماتیک داشتند، مشخص شدند. سپس از بین آنان زنان مبتلا به اختلال استرس پس از ترومای زایمان از طریق مقیاس اختلال استرس پس از تروما (PSS-1) شناسایی شدند و عوامل مرتبط در آن‌ها بررسی گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها از آمارهای توصیفی و استنباطی در نرم‌افزار SPSS v.11.5 استفاده شد.

یافته‌ها: نتایج به دست آمده نشان داد که حدود 4/54% از زنان زایمان را به صورت حادثه‌ای تروماتیک تجربه کرده‌اند و یک سوم از آن‌ها (7/37%) دچار اختلال استرس پس از ترومای متعاقب زایمان شده‌اند بین عوامل مامایی شامل نوع تغذیه نوزاد، مشکلات مربوط به مراقبت از نوزاد، وزن هنگام تولد و عوامل روانی شامل حوادث استرس‌آور زندگی و میزان حمایت اجتماعی دریافتی مادر با اختلال استرس پس از ترومای زایمان ارتباط معناداری دیده شد (05/0p<) از عوامل جمعیت‌شناختی نیز دو متغیر تحصیلات و درآمد خانواده با PTSD رابطه معناداری داشتند (05/0p<).

نتیجه‌گیری: با توجه به شیوع زیاد اختلال استرس پس از زایمان و وجود ارتباط معنادار بین متغیرهای مامایی، نوزادی، روانی و همچنین میزان حمایت اجتماعی با اختلال استرس پس از ترومای زایمان، توصیه می‌شود مادران مستعد، به موقع شناسایی شوند تا بتوان از پیشرفت این عارضه پیشگیری نمود.


فاطمه رحیمی‌کیان، مریم مدرس، شیرین نیرومنش، عباس مهران، طاهره رحیمی‌نیا،
دوره 17، شماره 2 - ( 4-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: آزمون غیراسترسی یکی از مرسوم‌ترین ابزار جهت ارزیابی سلامت جنین می‌باشد. اما، بالا بودن موارد مثبت کاذب این آزمون از محدودیت‌های این روش است. این مطالعه با هدف تعیین تأثیر تحریک با نورهالوژن بر الگوی غیر واکنشی آزمون غیراسترسی انجام گرفته است.

روش بررسی: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی است که طی آن از بین زنان بارداری که به منظور انجام NST به بیمارستان فوق تخصصی زنان میرزا کوچک‌خان مراجعه کرده بودند، تعداد 50 نفر که دارای الگوی غیرواکنشی ضربان قلب جنین به مدت 20 دقیقه بودند، مورد مداخله آزمون با تحریک نورهالوژن قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده یک چراغ قوه با منبع نورهالوژن با قدرت یک میلیون شمع بود که به مدت 10ثانیه بر روی شکم مادر و بالای سمفیزپوبیس روی سر جنین تابانده شد. سپس نتایج NST متعاقب انجام این مداخله، با نتایج پروفایل بیوفیزیکی به عنوان آزمون پشتیبان مقایسه شد.

یافته‌ها: پس از انجام مداخله 68% نتایج غیرواکنشی به نتایج واکنشی تبدیل شد. مدت زمان سپری شده تا شروع واکنش در 50% موارد، به کم‌تر از 2 دقیقه رسید. تقریباً 90% جنین‌ها در عرض زمان 9 دقیقه الگوی واکنشی پیدا کردند.

نتیجه‌گیری: در این مطالعه انجامNST با به‌کارگیری تحریک نورهالوژن در کاهش موارد نتایج غیرواکنشی و همچنین کاهش زمان انجام آزمون مفید بوده است. لذا نورهالوژن می‌تواند در مراکز ارزیابی سلامت جنین به طور ایمن و مؤثر جهت بهبود نتایج NST به کار گرفته شود.

 


مریم مدرس، فاطمه رحیمی‌کیان، الهه بوریائی،
دوره 18، شماره 4 - ( 11-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: امروزه ثابت شده است که علت بسیاری از آشفتگی‌های روانی و ناسازگاری‌های زناشویی عدم رضایتمندی جنسی می‌باشد. رضایتمندی جنسی تحت تأثیر عوامل مختلفی از جمله بیماری‌های جسمی و روانی طرفین قرار دارد. یکی از مشکلات جسمی شلی عضلات کف لگن است و شلی عضلات کف لگن باعث افتادگی، پرولاپس اندام‌های لگنی، اختلال عملکرد اندام‌های لگنی و مقاربت دردناک یا دیسپارونی و کمردرد می‌شود. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر تمرینات ورزشی عضلات کف لگن بر رضایتمندی جنسی زنان نخست‌زا طراحی و اجرا گردیده است.

روش بررسی: این مطالعه، یک کارآزمایی بالینی است. نمونه مورد مطالعه شامل 100 نفر از مادران نخست‌زا می‌باشد که از طریق نمونه‌گیری تصادفی - خوشه‌ای از پنج مرکز بهداشتی درمانی تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی تهران انتخاب شدند. سپس نمونه‌ها به طور تصادفی در دو گروه آزمون و شاهد قرار گرفتند. بیماران گروه مداخله (50=n)، تمرینات ورزشی کف لگن را به مدت 16 هفته انجام دادند. گروه شاهد (50=n)، مداخله‌ای دریافت نکردند. ابزار جمع‌آوری داده‌ها پرسشنامه لیندابرگ بود که در دو نوبت قبل از مداخله و در پایان هفته 16 در دو گروه تکمیل گردید. داده‌ها در نرم‌افزار SPSS v.18 با استفاده از آزمون‌های کای‌دو و t-test مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافته‌ها: نتایج پژوهش اختلاف معناداری را در میزان رضایتمندی جنسی، بعد از 16 هفته ورزش Kegel در دو گروه شاهد و مداخله نشان داد (001/0p<).

نتیجه‌گیری: با توجه به تأثیر تمرینات ورزشی عضلات کف لگن بر افزایش رضایتمندی جنسی در زنان نخست‌زا می‌توان این روش آسان و بی‌هزینه را به منظور ارتقای سطح زندگی زناشویی و دوام هرچه بیشتر خانواده‌ها در زمره آموزش‌های اساسی بعد از زایمان قرار داد.

 


زهره مریمی، مریم مدرس، سیمین تعاونی، عباس رحیمی فروشانی،
دوره 19، شماره 1 - ( 4-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: هیسترکتومی یکی از شایع‌ترین جراحی‌های ژنیکولوژیک در زنان است که منجر به نگرانی‌های زیادی در بیماران می‌شود. به همین دلیل، این پژوهش با هدف تعیین تأثیر ماساژ پا بر اضطراب قبل و بعد از هیسترکتومی انجام گرفته است .

  روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی تصادفی دو گروهی، 60 بیمار تحت عمل هیسترکتومی بستری در بیمارستان‌های ولی‌عصر (عج) و شریعتی تهران در سال 1391 به روش نمونه‌گیری آسان انتخاب و به طور تصادفی در یکی از 2 گروه مداخله و یا شاهد توزیع شدند. بیماران گروه مداخله ماساژ پا را در 3 جلسه در طی 3 روز متوالی (هر جلسه 20 دقیقه) دریافت کردند. در بیماران گروه کنترل پژوهشگر به مدت 20 دقیقه در کنار بیماران حضور یافت. سنجش اضطراب در 7 مرحله در 2 گروه، قبل و 30 دقیقه بعد از مداخله در هر روز و همچنین یک هفته بعد از عمل به کمک پرسشنامه اضطراب آشکار اشپیل‌برگر انجام گرفت. داده‌ها با استفاده از آزمون واریانس با اندازه‌گیری تکراری و تی‌مستقل تحلیل شد .

  یافته‌ها : مقایسه نمرات اضطراب آشکار یک روز قبل از مداخله در دو گروه تفاوت معناداری نشان نداد. اما تغییرات میانگین نمره اضطراب قبل و بعد از هر بار مداخله در دو گروه حاکی از اختلاف معنادار بود. مقایسه میانگین نمره اضطراب دو گروه یک هفته بعد اختلاف آماری معنادار نشان داد (001/0 p< ) .

  نتیجه‌گیری: به‌کارگیری ماساژ پا می‌تواند اضطراب بیماران قبل و بعد از هیسترکتومی را کاهش دهد .

  


مریم مدرس، فاطمه رحیمی کیان، عباس مهران،
دوره 19، شماره 2 - ( 8-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: :هیسترکتومی دومین علت شایع جراحی دربین زنان سنین باروری است. مطالعات نشان می‌دهد که قبل از هیسترکتومی اطلاعات کافی به بیماران داده نمی‌شود وبسیاری از زنان بدون مشاوره قبل از هیسترکتومی و بدون پیگیری رها می‌شوند.افسردگی یکی از شایع ترین خطرات روان‌شناختی مورد توجه پس از هیسترکتومی است.هدف این مطالعه ارزیابی تاثیر مشاوره قبل از هیسترکتومی برافسردگی است.

  روش بررسی: تعداد100زن که به علل خوش خیم هیسترکتومی می شدند با دادن رضایت، در کار آزمایی بالینی حاضر شرکت کردند. شرکت‌کنندگان که از دوبیمارستان تخصصی زنان وامام خمینی بودند، به صورت تصادفی به دوگروه آزمون و شاهد تقسیم شدند. مداخله شامل 2 جلسه مشاوره حمایتی بود وافسردگی 2-1هفته قبل از عمل جراحی و2ماه بعدارزیابی گردید. ابزار مورد استفاده پرسشنامه 30 آیتمی سما(سنجش میزان افسردگی) تعدیل شده بک که در کشورایران روانسنجی شده است و پرسشنامه مشخصات فردی بود. مقایسه دو گروه مشاوره وشاهد با آزمون‌های دقیق فیشر،مجذور کای وتی تست در نرم‌افزار SPSS صورت گرفت.در کلیه آزمون‌ها05/0 p< معنادار تلقی شد.

  یافته‌ها: مقایسه میانگین نمرات افسردگی دو گروه آزمون وشاهددر مرحله قبل از مداخله اختلاف معناداری را نشان نداد.همچنین بر اساس یافته‌ها دو گروه از نظر ویژگی های فردی همگن بودند. اختلاف معناداری بین دو گروه آزمون وشاهد از نظر میانگین نمره افسردگی بعد از مداخله مشاهده شد(001/0 (p< که دال برتاثیر گذار بودن مداخله است.

  نتیجه‌گیری: برای کاستن آثار روانی منفی پس از هیسترکتومی ، نیاز به مشاوره قبل از هیسترکتومی وجود دارد.این پژوهش نشان داد که مشاوره در بیماران کاندید هیسترکتومی باعث پیشگیری از افسردگی در آنان می‌شود،به همین دلیل مشاوره حمایتی توصیه می‌شود.

  



صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به حیات می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb