جستجو در مقالات منتشر شده


13 نتیجه برای مظلوم

محمدعلی مروتی‌شریف‌آباد، حیدر ندریان، حسین سلیمانی صالح‌آبادی، سید سعید مظلومی محمودآباد، محسن عسگرشاهی،
دوره 15، شماره 3 - ( 9-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: آرتریت روماتوئید (RA) نوعی پلی‌آرتریت التهابی مزمن است که با دوره‌های التهاب در مفاصل شروع می‌شود و ممکن است با خستگی، کاهش وزن، اضطراب و افسردگی همراه باشد. این بیماری می‌تواند منجر به ناتوانی و مرگ و میر شود. عامل مهم در مدیریت موفق بیماری و کاهش ناتوانی، رفتارهای خود مراقبتی صحیح و مناسب می‌باشد. عوامل مستعدکننده خودمراقبتی مشتمل بر آگاهی، نگرش و خودکارآمدی، یک طبقه از سه طبقه کلی عواملی است که مرحله چهارم الگوی پرسید یعنی تشخیص اکولوژیک و آموزشی را تشکیل می‌دهد و مقدم بر تغییر رفتار است. مطالعه حاضر با هدف تعیین وضعیت عوامل مستعدکننده خودمراقبتی در بیماران مبتلا به RA و چگونگی ارتباط آن با رفتارهای خودمراقبتی بیماران، در شهر یزد انجام گرفته است.

روش بررسی: این مطالعه تحلیلی-مقطعی در مورد 181 نفر از بیماران مبتلا به RA مراجعه‌کننده به یک مطب پزشک متخصص روماتولوژی در شهر یزد که با استفاده از روش نمونه‌گیری آسان طی سه ماهه اول سال 1387 انتخاب شدند، انجام گرفت. ابزار جمع‌آوری اطلاعات پرسشنامه‌ای بود که عوامل مستعدکننده رفتارهای خودمراقبتی در بیماری آرتریت روماتوئید مشتمل بر آگاهی، نگرش و خودکارآمدی را همراه با رفتارهای خودمراقبتی ارزیابی می‌نمود. داده‌ها با استفاده از آزمون‌های ضریب همبستگی اسپیرمن، من‌ویتنی، کروسکال‌والیس و همچنین تحلیل رگرسیون در نرم‌افزار SPSS v.11.5 تجزیه و تحلیل شد.

یافته‌ها: آزمودنی‌ها به طور متوسط 3/62% نمره قابل اکتساب عوامل مستعدکننده را به دست آوردند که این میزان برای آگاهی 7/71%، نگرش 9/66% و خودکارآمدی 5/47% بود. همبستگی مثبت و معناداری بین رفتارهای خود مراقبتی و متغیرهای نگرش و خودکارآمدی، مشاهده شد ولی بین رفتارهای خودمراقبتی و آگاهی همبستگی معنادار دیده نشد. عوامل مستعدکننده در مجموع نیز همبستگی مثبت و معناداری با رفتارهای خودمراقبتی نشان داد (01/0p<). عوامل مستعدکننده، 3/39% از تغییرات رفتارهای خودمراقبتی را پیش‌بینی نمود و از میان این عوامل، خودکارآمدی قوی‌ترین پیش‌بینی‌کننده (41/0=β) بود.

نتیجه‌گیری: با توجه به توان بالای عوامل مستعدکننده و به خصوص خودکارآمدی در پیش‌بینی انجام رفتارهای خودمراقبتی و نیز پایین بودن سطح خودکارآمدی در این بیماران، در برنامه‌ریزی‌های آموزشی جهت ارتقای رفتارهای خودمراقبتی آن‌ها باید توجه بیشتری به تقویت عوامل مستعدکننده به خصوص خودکارآمدی بشود.

 


مهناز بهرامی، سیدرضا مظلوم، فرزانه حسن‌زاده، کاویان قندهاری،
دوره 21، شماره 1 - ( 3-1394 )
چکیده

  زمینه و هدف: سکته مغزی یکی از علل عمده از کارافتادگی و ناتوانی در مراقبت از خود است. بنابراین معرفی و توسعه روش‌های درمانی جدید به منظور ارتقا و تسریع مرحله بهبودی بعد از حادثه مغزی ، از لحاظ درمانی، اجتماعی و اقتصادی اهمیت زیادی دارد. لذا این مطالعه با هدف تعیین تأثیر آینه­درمانی بر دامنه حرکتی مفاصل اندام‌ها پس از سکته مغزی انجام یافته است .

  روش بررسی: در این مطالعه نیمه تجربی تعداد 50 نفر بیمار مبتلا به سکته مغزی در بیمارستان‌های قائم (عج) و امام رضا (ع) شهر مشهد در سال 92-1391 در مدت 8 ماه در دو گروه شاهد (25 نفر) و آینه­درمانی (25 نفر) قرار گرفتند. در گروه مداخله، آینه­درمانی به مدت 30 دقیقه و در 20 جلسه به صورت روزانه یا روزدرمیان انجام یافت. علاوه بر این در دو گروه، برنامه معمول فیزیوتراپی نیز اجرا شد. دامنه حرکتی مفاصل اندام‌های فوقانی و تحتانی قبل، حین و پس از درمان با استفاده از گونیامتر مورد ارزیابی قرار گرفت. در نهایت داده‌ها با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی (آزمون‌های تی، من‌ویتنی، کای‌اسکوئر و ...) در نرم‌افزار SPSS v.11.5 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت .

  یافته‌ها : دو گروه قبل از مداخله از نظر دامنه حرکتی مفاصل و متغیرهای مداخله­گر تفاوت آماری معناداری نداشتند (05/0 p> ). پس از مداخله بیماران در گروه آینه­درمانی از نظر دامنه حرکتی مفاصل اندام‌های فوقانی و تحتانی به صورت کلی نسبت به گروه شاهد بهبود معناداری نداشتند، هرچند که در برخی حرکات مفاصل مهم مانند زانو و آرنج این تفاوت آماری معنادار بود (05/0 p< ) .

  نتیجه‌گیری: آینه­درمانی به عنوان یک درمان ساده، ارزان و مهم‌تر از همه مددجو- محور می‌تواند دامنه حرکتی برخی از مفاصل را بهبود بخشد .

  


محسن تصوری، سید رضا مظلوم، راضیه فروتن،
دوره 23، شماره 2 - ( تابستان 1396 )
چکیده

زمینه و هدف: دسترسی به وریدهای محیطی در بیش از 80% بیماران بستری در بیمارستان ضرورت می‌یابد که اجرای این مهارت در بیماران دارای اضافه وزن با دشواری همراه است. این پژوهش با هدف تعیین تأثیر گرمای موضعی بر میزان موفقیت رگ‌گیری بیماران دارای اضافه وزن صورت گرفته است.
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی تصادفی غیرکور شده (IRCT2017020832133N1) در مورد 70 بیمار دارای اضافه وزن بستری در بخش‌های داخلی بیمارستان امام رضای مشهد در سال 1395 در دو گروه مساوی مداخله و شاهد انجام یافته است. برای گروه مداخله 10 دقیقه قبل از رگ‌گیری، گرمای موضعی خشک 5/39 درجه در محل رگ‌گیری اعمال شد، گروه شاهد با شرایط کاملاً مشابه اما بدون گرمای موضعی رگ‌گیری شدند. میزان مشاهده و لمس‌پذیری وریدهای محیطی با مقیاس لنهارت، مدت زمان مورد نیاز برای رگ‌گیری با کورنومتر و دفعات تلاش برای رگ‌گیری با شمارش در دو گروه اندازه‌گیری شد. تحلیل داده‌ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون‌های تی‌مستقل و کای‌اسکوئر در نرم‌افزار SPSS نسخه 16 انجام یافت.
یافته‌ها: در دو گروه مداخله و شاهد میانگین تعداد دفعات تلاش برای رگ‌گیری به ترتیب 1/0±0/1 و 5/0±3/1 بار، طول زمان رگ‌گیری 3/26±7/89 و 9/38±120 ثانیه و میزان مشاهده و لمس‌پذیری وریدهای محیطی 7/0±9/2 و 5/0±3/2 بود که در تمام موارد بین دو گروه تفاوت معنادار مشاهده شد (05/0p<).
نتیجه‌گیری: استفاده از گرمای موضعی در بیماران دارای اضافه وزن باعث افزایش مشاهده و لمس‌پذیری وریدهای محیطی و کاهش مدت زمان و دفعات تلاش برای رگ‌گیری می‌شود.
 
شهلا خسروان، پریسا عطایی، سید بهنام مظلوم شهری، سید جواد مجتبوی،
دوره 24، شماره 1 - ( 2-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: واکسیناسیون شایع‌ترین رویه دردناک دوران کودکی است و کنترل درد آن اهمیت دارد. این پژوهش با هدف مقایسه تأثیر ماساژ فشاری نقطه هوگو با و بدون یخ بر شدت درد ناشی از تزریق واکسن پنتاوالان در شیرخواران انجام گرفته است.
روش بررسی: مطالعه حاضر یک کارآزمایی بالینی تصادفی کورسازی شده است. نمونه پژوهش 90 شیرخوار دو ماهه سالم، با وزن طبیعی بودند که در سال 1395 جهت تزریق واکسن پنتاوالان به یکی از مراکز سلامت جامعه فیاض‌بخش گناباد آورده شده بودند. آنان به صورت تصادفی در سه گروه ماساژ نقطه هوگو با یخ، ماساژ نقطه هوگو بدون یخ و شاهد قرار گرفتند. ابزار جمع‌آوری داده‌ها شامل فرم اطلاعات فردی و ابزار اندازه‌گیری درد شیرخواران بود. داده‌ها با استفاده از آزمون‌های آماری کای‌اسکوئر، کروسکال والیس، آنالیز واریانس و آزمون تعقیبی در نرم‌افزار SPSS نسخه 16 تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: شدت درد قبل از واکسیناسیون بین سه گروه تفاوت معنادار نداشت. پس از واکسیناسیون میانگین نمره شدت درد در گروه اول 26/1±70/7 ، گروه دوم 06/1±03/8 و گروه شاهد 89/0±23/9 بود. همچنین مدت گریه در گروه اول 12/23±03/35، گروه دوم 62/21±39/40 و گروه شاهد 00/24±28/61 بود. هر دو متغیر در گروه‌های مداخله به صورت معناداری از گروه شاهد کم‌تر بودند (001/0p<). اما بین دو گروه مداخله تفاوت معناداری مشاهده نشد (586/0=p و 654/0=p).
نتیجه‌گیری: ماساژ نقطه هوگو با و بدون یخ می‌تواند درد تزریق واکسن پنتاوالان در شیرخواران را کاهش دهد و به عنوان یک روش غیردارویی ساده و در دسترس برای مدیریت درد واکسیناسیون استفاده شود.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT2016052127982N1
 
 
احمد جعفری خیرآبادی، راضیه فروتن، سید رضا مظلوم، حسین روحانی بایگی،
دوره 25، شماره 2 - ( 4-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: آسیب‌های مغزی از شایع‌ترین تروماها و مهم‌ترین علت مرگ‌ در آسیب‌دیدگان حوادث است. این بیماران زمانی که تحت ونتیلاسیون مکانیکی باشند، مستعد بروز زخم فشاری ناشی از ثابت‌سازی لوله تراشه هستند. مطالعه حاضر با هدف مقایسه سه روش ثابت‌سازی لوله تراشه با استفاده از باند، چسب و هولدر بر بروز زخم فشاری در بیماران ضربه سر انجام یافته است.
روش بررسی: این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده سه گروهی در بیمارستانی در شهر مشهد در سال 1396 اجرا شده است. تعداد 108 بیمار دچار ضربه به سر از طریق نمونهگیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه ثابتسازی لوله تراشه با استفاده از هولدر، باند و چسب تقسیم شدند. بروز زخم فشاری ناشی از ثابتسازی، در هر سه گروه در ساعات 6، 12، 18و 24 و درجه آن با ابزار درجه‌بندی زخم فشاری (EPUAP و NPUAP) در سه گروه اندازه‌گیری شد. تحلیل داده‌ها در نرم‌افزار SPSS نسخه 16 انجام یافت.
یافته‌ها: بروز زخم فشاری در زمان‌های 6، 12، 18 و 24 ساعت پس از مداخله در سه گروه تفاوت معناداری داشت (05/0>p). در زمان 6 و 12 ساعت پس از مداخله، درجه زخم همه شرکت­کنندگان، یک بود. اما 18 ساعت پس از مداخله، 10% از افراد گروه‌های چسب و باند، 24 ساعت پس از مداخله، 25% در گروه باند و 1/12% در گروه چسب، زخم درجه 2 داشتند، در حالی که این میزان در گروه هولدر 0% بود.
نتیجه‌گیری: استفاده از هولدر به جای چسب و باند در ثابتسازی لوله تراشه در بیماران تحت ونتیلاسیون مکانیکی، زخم فشاری کم‌تری ایجاد می­کند.
ثبت کارآزمایی بالینی:IRCT20171015036800N1
 
ریحانه جراحی، ناهید گلمکانی، سید رضا مظلوم،
دوره 26، شماره 1 - ( 2-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: بهداشت قاعدگی، جنبه مهمی از سلامت دختران نوجوان است. بیش‌تر دختران اطلاعات مناسب درباره بهداشت قاعدگی ندارند و به دلیل کسب اطلاعات نادرست از منابع غیر­موثق، دچار مشکل می­شوند. مطالعه حاضر با هدف مقایسه آموزش مبتنی بر گروه‌های کوچک با مشارکت مادران و آموزش معمول بر رفتارهای بهداشت قاعدگی دختران نوجوان انجام یافته است.
روش بررسی: این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده در مورد 60 دانش­آموز دختر دوره اول متوسطه که دارای قاعدگی منظم بودند در دو گروه مداخله و کنترل انجام یافت. از بین مدارس متوسطه شهر مشهد در سال 1397، دو مدرسه انتخاب و با قرعه­کشی به یکی از دو گروه تخصیص یافت. آموزش بهداشت قاعدگی در گروه مداخله طی چهار جلسه و در گروه­های 4-3 نفره انجام گرفت. جهت مادران این گروه نیز دو جلسه 2 ساعته با همان محتوا و جهت دانش­آموزان گروه کنترل، آموزش معمول انجام یافت. داده­ها با استفاده از پرسشنامه رفتارهای بهداشت قاعدگی، قبل از مداخله و بعد از مداخله (پایان اولین و دومین سیکل قاعدگی) جمع­آوری و با آزمون­های من­ویتنی، کای­دو و تی‌مستقل در نرم‌افزار SPSS نسخه 16 تجزیه و ­تحلیل شد.
یافته‌ها: قبل از مداخله نمره رفتارهای بهداشت قاعدگی دو گروه تفاوت آماری معناداری نداشت (199/0=p) پس از مداخله در هر دو گروه میانگین نمره رفتارهای بهداشت قاعدگی (پایان اولین و دومین سیکل قاعدگی) افزایش معناداری نشان داد (001/0p<). همچنین میانگین نمره رفتارهای بهداشت قاعدگی گروه مداخله به صورت معناداری بیش‌تر از گروه کنترل بود (001/0p<).
نتیجه‌گیری: آموزش مبتنی بر گروه­های کوچک با مشارکت مادران در مقایسه با آموزش معمول، در ارتقای رفتارهای بهداشت قاعدگی دختران نوجوان روش مؤثرتری بود. این روش، جهت آموزش مسایل بهداشتی از جمله بهداشت قاعدگی، به برنامه­ریزان بهداشتی توصیه می­شود.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20180904040952N2
 
راحله عزتی، مهین تفضلی، سید رضا مظلوم، نگار اصغری پور،
دوره 26، شماره 3 - ( 7-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: صلاحیت بالینی، توانایی انجام وظایف حرفه‌ای و هماهنگی مهارت‌های شناختی، ارتباطی و روان- حرکتی در مراقبت از بیمار است و همدلی یکی از عوامل تأثیرگذار در فرآیند کسب صلاحیت‌های بالینی است. با توجه به نقش صلاحیت بالینی در کیفیت مراقبت‌های مامایی، این مطالعه با هدف تعیین تأثیر آموزش مهارت همدلی بر صلاحیت بالینی دانشجویان مامایی انجام یافته است.
روش بررسی: این مطالعه­ کارآزمایی بالینی در سال 1394 در مورد 73 دانشجوی مامایی و 438 مادر باردار انجام یافت. جهت سنجش صلاحیت بالینی دانشجویان از پرسشنامه صلاحیت بالینی استفاده شد که به دو شیوه خودارزیابی و ارزیابی توسط پژوهشگر (پس از سه بار مشاهده عملکرد دانشجو) تکمیل شد. تجزیه تحلیل داده‌ها با استفاده از آزمون‌های کای‌دو، تی‌مستقل و تی‌زوجی در نرم‌افزار SPSS نسخه 16 انجام گرفت.
یافته‌ها: قبل از آموزش از نظر میانگین نمرات خودارزیابی صلاحیت بالینی و ارزیابی پژوهشگر، بین دو گروه تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0<p). بعد از آموزش نیز از نظر نمره خودارزیابی صلاحیت بالینی بین دو گروه تفاوت معناداری مشاهده نشد (05/0<p) اما نمرات ارزیابی صلاحیت بالینی توسط پژوهشگر در گروه مداخله به صورت معناداری بیش‌تر از گروه کنترل بود (05/0>p). همچنین تفاوت بین میانگین نمرات خودارزیابی صلاحیت بالینی قبل و بعد از آموزش بین دو گروه معنادار نبود (05/0<p)، اما تفاوت میانگین نمرات ارزیابی صلاحیت بالینی توسط پژوهشگر، قبل و بعد از آموزش بین دو گروه معنادار بود (05/0>p).
نتیجه‌گیری: آموزش مهارت همدلی روشی مؤثر در افزایش صلاحیت بالینی دانشجویان است.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT 2016051127855N1
 
فاطمه لطفی، فاطمه زهرا کریمی، سید رضا مظلوم، مهدی یوسفی، حسن رخشنده،
دوره 27، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از مهم‌ترین مشکلات روان‌شناختی دوران یائسگی بروز اضطراب است. اضطراب می‌تواند سلامت و کیفیت زندگی زنان یائسه را تحت تأثیر قرار دهد. این مطالعه با هدف تعیین تأثیر شربت گل بنفشه بر اضطراب در زنان یائسه انجام یافته است.
روش بررسی: مطالعه حاضر یک کارآزمایی بالینی سه سوکور است که در سال 1398 در مورد 84 زن یائسه مراجعه‌کننده به مراکز بهداشتی شهر مشهد انجام یافت. زنان یائسه در دو گروه به مدت یک ماه روزی دو نوبت و در هر نوبت 5 میلی‌لیتر شربت گل بنفشه یا دارونما دریافت می‌کردند. بررسی اضطراب قبل و بعد مداخله با استفاده از مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس-21 انجام یافت. جهت تحلیل داده‌ها از نرم‌افزار SPSS نسخه 25 و آزمون من‌ویتنی، مجذور کای و دقیق فیشر استفاده شد.
یافته‌ها: قبل از مداخله، بین میزان اضطراب زنان در گروه گل بنفشه و گروه دارونما تفاوت آماری معناداری وجود نداشت و دو گروه همگن بودند (084/0=p). بعد از مداخله، بین دو گروه تفاوت آماری معناداری مشاهده شد (004/0=p). میانگین اصلاح شده در گروه گل بنفشه 02/3±61/3 (2/4-9/2، CI95%) و در گروه دارونما 60/3±63/7 (3/8-9/6، CI95%) بود. همچنین نمره اضطراب بعد نسبت به قبل مداخله در گروه گل بنفشه کاهش و در گروه دارونما افزایش داشت. آزمون من‌ویتنی این تفاوت را معنادار نشان داد (001/0>p).
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، شربت گل بنفشه سبب کاهش اضطراب زنان یائسه شد، بنابراین می‌تواند به عنوان درمان مکمل همراه با درمان‌های شیمیایی به منظور کاهش اضطراب در زنان یائسه مورد استفاده قرار بگیرد.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20180514039660N1
 
سارا شرفیه، شیوا خالق‌پرست، فاطمه قانی دهکردی، سعیده مظلوم زاده،
دوره 27، شماره 3 - ( 7-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: تصمیم­گیری بالینی بخش اساسی حرفه پرستاری است. پرستاری بر پایه­ اخلاق استوار است. پرستارانی که دارای عملکرد اخلاقی شجاعانه هستند تعهد به بیماران، از پیامدهای احتمالی و نگرانی­های مربوط به خودشان برایشان مهم‌تر است. هدف این پژوهش تعیین ارتباط شجاعت اخلاقی و مشارکت در تصمیم­گیری بالینی پرستاران بوده است.
روش بررسی: این پژوهش توصیفی- مقطعی در سال 1398 انجام یافت. جامعه مورد مطالعه پرستاران شاغل در CCU و ICU مرکز آموزشی، تحقیقاتی و درمانی قلب و عروق شهید رجایی بود. نمونه مورد مطالعه 195 نفر بود. جهت جمع­آوری داده­ها از دو پرسشنامه استاندارد شجاعت اخلاقی Sekerka و همکاران (2009) و مشارکت در تصمیم­گیری بالینی (PDAQ) استفاده شد. داده‌ها با استفاده از آمار توصیفی، تی‌مستقل و ضریب همبستگی پیرسون در نرم­­افزار SPSS نسخه 19 تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: میانگین نمره کل شجاعت اخلاقی پرستاران مورد مطالعه 48/11±38/90 (دامنه قابل کسب 105-15) بود. میانگین نمره کل تصمیم­گیری بالینی در میان پرستاران مورد مطالعه 42/39±24/117 (دامنه قابل کسب 180-0) به دست آمد. شجاعت اخلاقی با مشارکت در تصمیم­گیری بالینی همبستگی مثبت (397/0=r) و معنادار (001/0) داشت.
نتیجه‌گیری: نتایج حاصل نشان داد که شجاعت اخلاقی از جایگاه ویژه­ای در پرستاری برخوردار است که می­تواند پرستار را به سمت مشارکت فعال در تصمیم­گیری بالینی سوق دهد. براین اساس پیشنهاد می­شود دوره­های کاربردی ارتقای اخلاق حرفه­ای جهت ارتقای تصمیم­گیری و عملکرد اخلاقی در بالین، برای دانشجویان پرستاری و پرستاران برگزار گردد.
 
مهلا رجب‌زاده، سید رضا مظلوم، سمیرا مهاجر، حمیدرضا بهرامی طاقانکی،
دوره 28، شماره 2 - ( 4-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: کاهش کیفیت خواب از شایع‌ترین عوارض رادیوتراپی در بیماران سرطانی است. هرچند شناورسازی پاها در آب گرم و رفلکسولوژی پا دو روش آسان، ارزان و در دسترس برای بهبود کیفیت خواب هستند، اما این که کدام یک مؤثرتر است، در مطالعات موجود بررسی نشده است. هدف از انجام این مطالعه مقایسه تأثیر شناورسازی پاها در آب گرم و رفلکسولوژی پا بر کیفیت خواب بیماران تحت رادیوتراپی بوده است.
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی تصادفی دو گروهی در مورد 62 بیمار سرطانی تحت رادیوتراپی در مرکز درمانی رضا (ع) مشهد در سال 1399 انجام گرفته است. بیماران به صورت تصادفی به دو گروه شناور کردن پاها در آب گرم و رفلکسولوژی تقسیم شدند. در گروه شناورسازی پاها در آب گرم، بیماران از روز هفتم پس از شروع رادیوتراپی به مدت دو هفته هر شب یک ساعت قبل از خواب برای 20 دقیقه پاهای خود را در آب 41 درجه شناور می‌کردند و در گروه رفلکسولوژی پا، مداخله از روز هفتم پس از شروع رادیوتراپی طی دو هفته هر شب و به مدت 10 دقیقه برای هر پا در 3 ناحیه شبکه خورشیدی، ناحیه غده هیپوفیز و ناحیه غده پینه آل انجام می‌گرفت. نمره کیفیت خواب با پرسشنامه کیفیت خواب پیترزبورگ در روز هفت دوره رادیوتراپی (پیش آزمون) و سپس 7 ،14و28 روز بعد ارزیابی شد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS نسخه 20 و آمار توصیفی/ تحلیلی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: نتایج نشان داد نمره کل کیفیت خواب در دو گروه در طی زمان به صورت معناداری کاهش یافته است (001/0>p) که این کاهش در گروه رفلکسلوژی از 33/1±81/13 در روز پیش آزمون به 73/1±86/4 در روز 28 و در گروه شناورسازی از 23/1±55/13 به 97/1±92/7 بوده است. لازم به ذکر است که کاهش نمره در پرسشنامه پیترزبورگ به معنی بهبود کیفیت خواب است.
نتیجه‌گیری: رفلکسولوژی پا و شناورسازی پاها در آب گرم باعث بهبود کیفیت خواب در بیماران تحت رادیوتراپی می‌شود، اما رفلکسولوژی پا در بهبود کیفیت خواب مؤثرتر است، لذا استفاده از آن توصیه می‌شود.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20190625044009N1

 
سمیرا مهاجر، سید رضا مظلوم، مهلا رجب‌زاده، محمد نمازی‌نیا،
دوره 28، شماره 3 - ( 7-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: تشخیص سرطان موجب بروز مشکلات هیجانی و عاطفی عمیقی همچون افسردگی در بیمار مبتلا به سرطان میشود. یوگای خنده شامل ورزش‌های توأم با خنده می‌باشد که ممکن است بتواند بر افسردگی بیماران تحت شیمی درمانی مؤثر باشد. این مطالعه با هدف تعیین تأثیر یوگای خنده بر افسردگی بیماران مبتلا به سرطان تحت شیمی درمانی انجام گرفته است.
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی تصادفی دو گروهی در مورد 69 بیمار سرطانی تحت شیمی درمانی در مرکز درمانی رضا (ع) مشهد در سال ۱۳۹۷ انجام گرفته است. بیماران به صورت تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل اختصاص یافتند. برای گروه مداخله طی چهار روز، روزانه یک جلسه 30-20 دقیقه‌ای فعالیت یوگای خنده قبل از شیمی درمانی اجرا شد. گروه کنترل آموزش خودمراقبتی معمول را دریافت کردند. افسردگی با پرسشنامه ارزیابی افسردگی بک در دو مرحله قبل و پس از اتمام جلسات یوگای خنده سنجیده شد. داده‌ها با استفاده از آزمونهای آماری کای‌اسکوئر، تی‌مستقل، فیشر و تی‌زوجی در نرم‌افزار SPSS نسخه 20 تحلیل شد.
یافته‌ها: 46 نفر (67%) از افراد شرکت‌کننده در مطالعه زن بودند. میانگین سن بیماران در گروه مداخله 6/9±0/49 و در گروه کنترل 6/12±2/45 سال بود. میانگین نمره افسردگی در مرحله پس آزمون در گروه مداخله (04/6±50/7) به صورت معناداری کمتر از گروه کنترل (53/7±54/12) بود (005/0p<). در مقایسه درون گروهی نیز، در گروه مداخله نمره افسردگی تفاوت معناداری در جهت کاهش داشت (001/0p<).
نتیجه‌گیری: یوگای خنده منجر به بهبود افسردگی در بیماران تحت شیمی درمانی می‌شود، لذا استفاده از آن در بیماران تحت شیمی درمانی توصیه می‌شود.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20180429039463N1

 
مهناز ابوذری، اعظم ملکی، سعیده مظلوم‌زاده، لقمان ابراهیمی،
دوره 28، شماره 4 - ( 10-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: میانگین شاخصهای رشد در نوزادان حاصل از بارداری ناخواسته، نسبت به سایر نوزادان کمتر است. استرس ادراک شده در این مادران می‌تواند اثر مضاعفی در کاهش ترشح شیر داشته باشد. با توجه به اهمیت شیردهی در سلامت مادر و کودک، مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر مشاوره زوجی مبتنی بر حمایت همسر بر استرس ادراک شده و بهبود خودکارآمدی شیردهی زنان با بارداری ناخواسته انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی تصادفی شاهددار  60 نفر از زنان با بارداری ناخواسته مراجعهکننده به مراکز جامع سلامت شهرستان خدابنده در سال 1400 به روش در دسترس انتخاب و به طور تصادفی بلوک 4 تایی به دو گروه مداخله و کنترل تخصیص یافتند. گروه کنترل مراقبت معمول و گروه مداخله 6 جلسه مشاوره زوجی مبتنی بر حمایت همسر، دو بار در هفته دریافت کردند. داده‌ها با استفاده از پرسشنامه خودکارآمدی شیردهی دنیس، پرسشنامه استرس ادراک شده کوهن در سه مرحله، قبل، بلافاصله بعد از مداخله و شش هفته پس از زایمان جمعآوری و در نرمافزار SPSS نسخه 16 و با استفاده از آمار توصیفی، آزمون کایدو، آزمون دقیق فیشر ، آزمون تیمستقل و آنالیز واریانس دوطرفه با اندازهگیری مکرر در سطح اطمینان 95% تجزیه و تحلیل شدند.
یافته‌ها: در گروه مشاوره میانگین خودکارآمدی شیردهی بلافاصله بعد از مداخله و شش هفته پس از زایمان نسبت به قبل از مداخله افزایش و در گروه کنترل کاهش داشت (001/0p<). در گروه مشاوره میانگین نمره استرس ادراک شده بلافاصله بعد مداخله و شش هفته پس از زایمان نسبت به قبل مداخله کاهش و در گروه کنترل افزایش معناداری داشت (001/0p<).
نتیجه‌گیری: مشاوره زوجی مبتنی بر حمایت همسر در بهبود خودکارآمدی شیردهی و کاهش استرس ادراک شده پس از زایمان در زنان با بارداری ناخواسته مؤثر بود. به نظر می­رسد حضور همسران در برنامه مشاوره شیردهی اقدام مناسبی است که می‌تواند مورد توجه برنامهریزان در این حوزه قرار گیرد.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20150731023423N18

 
اکرم رحیمی شاندیز، فاطمه زهرا کریمی، راضیه معصومی، سید رضا مظلوم،
دوره 30، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به این که کاهش رضایت جنسی به دنبال شکست درمان ناباروری، موجب کاهش کیفیت و رضایت از زندگی می­شود، این مطالعه با هدف مقایسه تأثیر مشاوره جنسی براساس مدل EX-PLISSIT و BETTER بر رضایت جنسی زنان پس از شکست درمان روش­های کمک باروری انجام گرفت، تا ارایه­کنندگان خدمات سلامت بتوانند با مقایسه مدل­های مختلف مشاوره­ای، بهترین رویکرد مشاوره­ای جهت بهبود رضایت جنسی زنان به دنبال شکست درمان روش­های کمک باروری را انتخاب نمایند.
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی تصادفی در سال 1401 در مورد 66 زن نابارور که به مرکز ناباروری میلاد بیمارستان امام رضا (ع) شهر مشهد مراجعه کرده و با شکست درمان روش­های کمک باروری مواجه شده بودند، صورت گرفت. جلسات مشاوره جنسی در دو گروه مداخله EX-PLISSIT و BETTER به صورت فردی توسط ماما در چهار جلسه هفتگی، به صورت دو جلسه حضوری و دو جلسه مجازی اجرا شد. جمع­آوری داده‌ها با استفاده از مقیاس چندبعدی رضایت جنسی زنان (SSSW) انجام یافت. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از نرم­افزار SPSS نسخه 25 و آزمون‌های تیمستقل، Mann-Whitney و Wilcoxon انجام گرفت.
یافته‌ها: پس از مداخله تفاوت آماری معناداری در نمره کل رضایت جنسی و حیطه­های آن بین دو گروه دیده نشد (05/0<p) و تنها در حیطه اضطراب رابطه­ای، تفاوت معنادار بود (021/0=p). نتایج مقایسه درون گروهی نشان داد که در دو گروه نمره کل رضایت جنسی و حیطه­های آن پس از مداخله به طور معناداری بیشتر از قبل از مداخله است (05/0>p).
نتیجه‌گیری: مشاوره جنسی براساس مدل EX-PLISSIT و BETTER به‌ عنوان روش مؤثر، ساده، ارزان و بدون عارضه جانبی می­تواند به افزایش رضایت جنسی زنان نابارور پس از شکست درمان روش­های کمک باروری کمک کند.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20210211050324N1

 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به حیات می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb