جستجو در مقالات منتشر شده


4 نتیجه برای منصوری

حسن ناوی پور، ربابه معماریان، مژده منصوری،
دوره 6، شماره 2 - ( 3-1379 )
چکیده

امروزه با وجود مطالعات فراوان روش های درمانی که به منظور درمان قطعی جلوگیری از عود ‏و شدت عوارض بیماری پسوریازیس متداول بود، موفقیت آمیز نبوده است.هدف از این پژوهش نیمه تجربی تأثیر بکارگیری مراقبت از خود بر کاهش شدت عوارض ‏پسوریازیس، بوده است. در این بررسی کل جامعه پژوهش قبل و بعد در یک گروه 50 نفری، از ‏بیماران بیمارستانهای امام خمینی و رازی که بطور تصادفی بعنوان نمونه پژوهش در نظر ‏گرفته شدند. در ابتدا، اطلاعات دموگرافیک از طریق پرسشنامه، نحوه بکارگیری مراقبت از خود ‏توسط چک لیست خود گزارش، و وسعت و شدت ضایعات توسط چک لیست مشاهده ای، ‏مشخص گردیده اند. سپس طرح مراقبت از خود، بعد از آموزش چهره به چهره و اجرایی عملی ‏آن، توسط بیماران انجام و نمونه ها هر 2 هفته یکبار به مدت 3 ماه از نظر شدت عوارض، ‏بررسی شدند. جهت بررسی شدت و وسعت عوارض، از آزمون ویلکاکسون و ‏t‏ برای بررسی ‏رابطه مراقبت های بکار گرفته شده با شدت عوارض، از آزمون مقایسه میانگین ها، استفاده ‏شده است. نتایج پژوهش نشان داد که بکارگیری مراقبت از خود، به نحو موفقیت آمیزی در ‏کاهش شدت عوارض پسوریازیس، در نمونه ها مؤثر بوده است، بطوریکه، آزمون آماری در ‏مورد شدت خشکی پوست، با معیارهای ترک خوردگی و پوسته ریزی و در مورد خارش و ‏وسعت ضایعات، تفاوت معنی داری را، نشان داده است(000/0=‏P‏). بطور مثال در گروه ‏سنی(30-21) که بیشترین درصد نمونه های مورد پژوهش را، تشکیل می دادند شدت ترک ‏خوردگی از حالت شدید در 46 درصد بصورت طبیعی در 96 درصد، و پوسته ریزی از حالت ‏شدید در 54 درصد به 50 درصد به صورت طبیعی، رسیده اند.در مورد خارش از حالت شدید در 50 درصد به 50 درصد بدون خارش، و در مورد وسعت ‏ضایعات، از حالت وسیع در 88 درصد به 56 درصد و بصورت کم، رسیده اند. نتایج نهایی نشان ‏داد، که بکارگیری مراقبت از خود، نقش مؤثری در کاهش شدت عوارض بیماری پسوریازیس، ‏در مبتلایان دارد.
فریده اخلاقی، منیره پورجواد، عطیه منصوری، فاطمه تارا، محمد واحدیان،
دوره 14، شماره 2 - ( 9-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: ایلئوس پس از عمل سزارین شایع است و باعث درد، اتساع شکمی، عدم توانایی در شروع تغذیه، و در نتیجه افزایش مدت بستری در بیمارستان می‌شود. در چندین تحقیق نشان داده شده که تغذیه کاذب باعث افزایش حرکات روده می‌شود، بنابراین هدف مطالعه حاضر بررسی اثر جویدن آدامس به عنوان یک نوع تغذیه کاذب بر حرکات روده و پیشگیری از ایلئوس پس از عمل سزارین است.

روش بررسی: این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی درباره 400 مورد سزارین انتخابی در بیمارستان حضرت زینب (س) مشهد انجام گرفته است. بیماران به صورت اتفاقی به دو گروه مساوی تقسیم شدند. هر یک از گروه‌ها شامل 200 بیمار بود که از نظر متوسط سن، تعداد زایمان و طول مدت عمل تفاوتی با هم نداشتند. بیماران گروه تجربه پس از عمل روزی سه بار تا زمان شروع غذای معمولی آدرس می‌جویدند و در مورد گروه شاهد مراقبت‌های معمولی بعد از عمل و محدودیت رژیم غذایی تا شروع حرکات روده اجرا شد. به منظور سنجیدن ایلئوس بعد از عمل، معیارهای زیر شامل زمان‌های اولین عبور گاز، اولین دفع مدفوع و همچنین زمان شروع اولین حرکت بیمار بعد از عمل، شروع رژیم غذایی و مدت بستری در دو گروه اندازه‌گیری شد. اطلاعات به دست آمده با استفاده از نرم‌افزار SPSS v. 11.5 و آزمون‌های آماری t-Student و Fisher مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و مقادیر p-value کمتر از 05/0 معنادار محسوب شد.

یافته‌ها: در هر دو گروه، متوسط سن، تعداد زایمان و مدت عمل مشابه بود. همه بیماران گروه تجربه جویدن آدامس را بلافاصله پس از هوشیاری کامل بعد از عمل جراحی تحمل کردند. مقایسه دو گروه (تجربه و شاهد) به لحاظ فاصله زمانی میان انجام سزارین تا بروز اتساع روده (01/0=p و 7/14 ساعت در مقابل 6/16 ساعت)، اولین دفع مدفوع (001/0p< و 1/28 ساعت در مقابل 2/32 ساعتشروع رژیم غذایی (001/0p< و 3/19 ساعت در مقابل 5/16 ساعت)، اولین حرکت بیمار (001/0p< و 1/20 ساعت در مقابل 5/17 ساعت) و مدت بستری (02/0=p و 8/1 روز در مقابل 9/1 روز) اختلاف آماری معناداری نشان داد. اولین عبور گاز از روده و مدت اتساع روده‌ها بعد از عمل سزارین در دو گروه متفاوت بود اما اختلاف معناداری نداشت.

نتیجه‏گیری: جویدن آدامس پس از سزارین بدون خطر بوده و به خوبی تحمل می‌شود. این کار باعث کاهش ایلئوس بعد از عمل شده و فاصله زمانی تا اولین دفع را کوتاه می‌کند. همچنین تحمل رژیم غذایی زودتر و حرکت کردن بیمار سریع‌تر صورت می‌گیرد و این همه باعث ترخیص زود هنگام بیمار می‌شود. بنابراین جویدن آدامس به عنوان یک روش فیزیولوزیک و ارزان در پیشگیری و یا کاهش ایلئوس بعد از سزارین پیشنهاد می‌گردد.

 


ساره جعفری، جمیله محتشمی، فاطمه علایی کرهرودی، سمانه منصوری، مریم رسولی،
دوره 22، شماره 1 - ( 2-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری­های مزمن یکی از شایع­ترین مشکلات بهداشتی محسوب می­شود که بر کیفیت تعامل نوجوان با دیگران تأثیر می­گذارد. حمایت اجتماعی به خصوص در دوران نوجوانی به دلیل تغییرات زیاد درونی و بیرونی که برای فرد اتفاق می­افتد، می­تواند حایز اهمیت باشد. هدف این مطالعه تعیین میزان حمایت اجتماعی درک شده و عوامل مؤثر بر آن در نوجوانان مبتلا به بیماری مزمن بوده است.

روش بررسی: در این مطالعه توصیفی- همبستگی 172 نوجوان 16-11 مبتلا به بیماری­های مزمن مراجعه کننده به بیمارستان­های منتخب تهران، با استفاده از نمونه­گیری مبتنی بر هدف طی 3 ماه در سال 1393 وارد مطالعه شدند. داده­ها از طریق پرسشنامه «حمایت اجتماعی کودکان و نوجوانان» جمع‌آوری شد. داده‌ها به وسیله آزمون­های تی‌مستقل، آنالیز واریانس یک طرفه، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چندگانه در نرم‌افزار SPSS v.22 تجزیه و تحلیل گردید.

یافته‌ها: نمره کلی حمایت اجتماعی درک شده (88/5± 46/45) در حیطه حمایت اجتماعی بالا قرار داشت. از بین عوامل جمعیت‌شناختی، جنس (01/0p<)، قومیت، تحصیلات پدر و مادر، درآمد خانواده، تعداد فرزندان، رتبه تولد و دارا بودن بیمه (001/0p<) با حمایت اجتماعی درک شده ارتباط معناداری را نشان داد. از بین عوامل مربوط به بیماری نیز نوع بیماری مزمن (01/0p<)، دفعات بستری در بیمارستان (001/0p<)، ممانعت بیماری از حضور در فعالیت گروهی (04/0=p)، میزان غیبت از مدرسه (002/0=p) و افت تحصیلی (001/0p<) با حمایت اجتماعی درک شده ارتباط معنادار داشت.

نتیجه‌گیری: با توجه به حمایت اجتماعی درک شده و عوامل مرتبط با آن، توجه بیش‌تر به مراقبت از نوجوانان مبتلا به بیماری­های مزمن در سطح جامعه، براساس شواهد به دست آمده از این مطالعه توصیه می‌شود.

زمینه و هدف: بیماری­های مزمن یکی از شایع­ترین مشکلات بهداشتی محسوب می­شود که بر کیفیت تعامل نوجوان با دیگران تأثیر می­گذارد. حمایت اجتماعی به خصوص در دوران نوجوانی به دلیل تغییرات زیاد درونی و بیرونی که برای فرد اتفاق می­افتد، می­تواند حایز اهمیت باشد. هدف این مطالعه تعیین میزان حمایت اجتماعی درک شده و عوامل مؤثر بر آن در نوجوانان مبتلا به بیماری مزمن بوده است.

روش بررسی: در این مطالعه توصیفی- همبستگی 172 نوجوان 16-11 مبتلا به بیماری­های مزمن مراجعه کننده به بیمارستان­های منتخب تهران، با استفاده از نمونه­گیری مبتنی بر هدف طی 3 ماه در سال 1393 وارد مطالعه شدند. داده­ها از طریق پرسشنامه «حمایت اجتماعی کودکان و نوجوانان» جمع‌آوری شد. داده‌ها به وسیله آزمون­های تی‌مستقل، آنالیز واریانس یک طرفه، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چندگانه در نرم‌افزار SPSS v.22 تجزیه و تحلیل گردید.

یافته‌ها: نمره کلی حمایت اجتماعی درک شده (88/5± 46/45) در حیطه حمایت اجتماعی بالا قرار داشت. از بین عوامل جمعیت‌شناختی، جنس (01/0p<)، قومیت، تحصیلات پدر و مادر، درآمد خانواده، تعداد فرزندان، رتبه تولد و دارا بودن بیمه (001/0p<) با حمایت اجتماعی درک شده ارتباط معناداری را نشان داد. از بین عوامل مربوط به بیماری نیز نوع بیماری مزمن (01/0p<)، دفعات بستری در بیمارستان (001/0p<)، ممانعت بیماری از حضور در فعالیت گروهی (04/0=p)، میزان غیبت از مدرسه (002/0=p) و افت تحصیلی (001/0p<) با حمایت اجتماعی درک شده ارتباط معنادار داشت.

نتیجه‌گیری: با توجه به حمایت اجتماعی درک شده و عوامل مرتبط با آن، توجه بیش‌تر به مراقبت از نوجوانان مبتلا به بیماری­های مزمن در سطح جامعه، براساس شواهد به دست آمده از این مطالعه توصیه می‌شود.


سمانه نجفی، محمد رضا منصوریان، شهلا خسروان، نعمت جعفری قلعه جوقی، سیما جعفری آنی، فاطمه خلیلی،
دوره 26، شماره 2 - ( 4-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: آموزش تغذیه صحیح یکی از مهم­ترین اولویت­ها در همه دوران­های زندگی به خصوص در سنین کودکی است. روش آموزش نیز یکی از ارکان مهم در مؤثر بودن آموزش تلقی می­شود. لذا این مطالعه با هدف مقایسه تأثیر روش­های ایفای نقش و سخن‌رانی بر آگاهی کودکان دبستانی در زمینه تغذیه سالم انجام یافته است.
روش بررسی: این مطالعه نیمه تجربی در مورد 60 دانش­آموز ابتدایی دوره دوم شهر گناباد در سال 1396 انجام یافته است. شرکت­کنندگان به روش تصادفی چندمرحله­ای انتخاب و به دو گروه ایفای نقش و سخن‌رانی تخصیص یافتند. آگاهی دانش­آموزان قبل، بلافاصله و یک ماه بعد از آموزش به وسیله پرسشنامه محقق ساخته سنجیده شد. داده­ها در نرم­افزار SPSS نسخه 16 و با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی، تحلیل شد. 05/0p معنادار در نظر گرفته شد.
یافته‌ها: میانگین نمره آگاهی در گروه ایفای نقش قبل، بلافاصله و یک ماه بعد از مداخله به ترتیب 55/2±77/10، 15/55±1/14 و 10/1±50/14 و در گروه سخنرانی به ترتیب 85/1±07/11، 43/1±72/13 و 84/2±47/11 (دامنه نمرات قابل کسب 16-0) بود. بین میانگین آگاهی قبل، بلافاصله و یک ماه بعد از مداخله در دو گروه تفاوت آماری معناداری وجود داشت (001/0p<) و افزایش آگاهی در روش ایفای نقش بیش‌تر از سخنرانی بود.
نتیجه‌گیری: با توجه به تأثیر بیش‌تر شیوه ایفای نقش نسبت به سخن‌رانی در آموزش تغذیه سالم در کودکان سن مدرسه، پیشنهاد می­شود در برنامه آموزش تغذیه در مدارس از روش­های جذاب، پویا و مؤثرتری همچون ایفای نقش، متناسب با اهداف رفتاری آموزشی استفاده شود تا علاوه بر افزایش بازده آموزشی، موجب ماندگاری بیش‌تر اثرات آموزش و یادگیری پایدارتر دانش­آموزان گردد.
 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به حیات می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb