8 نتیجه برای موسوی
زهرا گودرزی، خدیجه خسروی، ناصر بحرانی، خورشید وسکویی، پروین ولیپور گاوگانی، سیما غوغایی، منیر السادات موسوینیا سیگاری، ملیحه خیاطعالی، حسین زاهدی، عاطفه بصیری،
دوره 10، شماره 4 - ( 11-1383 )
چکیده
مقدمه:آموزش به مددجویان و یاری رساندن به آنان در دستیابی به استقلال (در وضعیت سلامت و بیماری) یکی از مسؤولیتهای اساسی پرستاران شناخته شده است. در اجرای فرآیند آموزش به مددجو عوامل بسیاری تأثیرگذار میباشد.
مواد و روش کار: این پژوهش توصیفی - مقطعی به منظور مطالعه دیدگاه 317 پرستار شاغل از عوامل مؤثر بر فرآیند آموزش به مددجو در بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شده است. ابزار جمعآوری اطلاعات، پرسشنامهای در مورد عوامل مؤثر بر فرآیند آموزش به مددجو (30سؤال عوامل تسهیلکننده و 17 سؤال عوامل بازدارنده) بود و از مقیاس لایکرت (موافقم، نظری ندارم، مخالفم) برای سنجش سؤالات استفاده گردید. تجزیه و تحلیل آماری، توسط نرمافزار رایانهای SPSS انجام شد.
یافتهها: اکثریت پرستاران (1/52%) عوامل مؤثر (تسهیلکنندهها) از قبیل نگرش مثبت نسبت به آموزش مددجو به عنوان یکی از اولویتهای پرستاری، احساس وظیفه کردن در مورد آموزش به مددجو، مسؤولیت تنظیم مطالب آموزشی، مثبت بودن نگرش مدیران نسبت به آموزش مددجو، وجود معیار آموزش به مددجو در ارزشیابی سالیانه، شرکت در دورههای آموزش ضمن خدمت در یادگیری روشهای نوین آموزش مددجو را در حد پایین و 4/57 پرستاران عوامل بازدارنده را کم بود نیروی انسانی و وقت، مکان نامناسب، نبود جزوات آموزشی و عدم علاقه مددجویان به دریافت آموزش از پرستاران، عدم توجه پرستاران و مدیران پرستاری در مورد آموزش به مددجو را ابراز کرده بودند. متغیرهای فردی نظیر جنس، سابقه کار بالینی، نوبت کاری، سمت شغلی با عوامل تسهیلکننده رابطه معنادار آماری داشت. شاغل بودن بیشتر از یک نوبت کاری، سابقه تجربه بالینی آموزش به مددجو و ارزشیابی آموزش به مددجو در دوران تحصیل نیز با عوامل بازدارنده رابطهی معنادار آماری داشت.
نتیجهگیری: در این پژوهش از دیدگاه پرستاران، عوامل تسهیلکننده در فرآیند آموزش به مددجو از اهمیت کمی برخوردار بود. لذا جهت آموزش به مددجو در بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران ضمن در نظر گرفتن تسهیلات کافی ضروری است با تمهیداتی نظیر بازآموزی پرستاران آنان را تشویق نمود تا به نقش خود در مورد آموزش به مددجویان بهای بیشتری بدهند.
خدایار عشوندی، خداداد کشمیری، محسن صلواتی، زهرا امکان جو، سعید موسوی،
دوره 19، شماره 3 - ( 9-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به این که عمدهترین علل مرگ و میر و کاهش توان خودمراقبتی بیماران دارای ICD ، ریشه در رفتار خودمراقبتی نادرست دارد، لذا این مطالعه با هدف بررسی تأثیر بهکارگیری الگوی خودمراقبتی اورم بر توان خودمراقبتی این بیماران انجام شد .
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی با شرکت 66 بیمار دارای ICD انجام شد. 4 جلسه آموزش براساس نیازهای آموزشی بیماران و مبتنی بر الگوی اورم در طول یک ماه اجرا گردید. توان خودمراقبتی بیماران گروه آزمون و کنترل قبل و بعد از اجرای برنامه توسط چک لیستهای خودگزارشدهی ارزیابی شد. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS و آزمونهای آماری استنباطی (کایدو، تی، تیزوجی) تجزیه و تحلیل شدند .
یافتهها : بین نمرات شرکتکنندگان دو گروه قبل از مداخله در زمینه آگاهی از خودمراقبتی، تمایل به خودمراقبتی، مهارت خودمراقبتی و توان خودمراقبتی تفاوت آماری معناداری وجود نداشت (05/0 p> ). اما بعد از مداخله در میانگین آگاهی از خودمراقبتی 26/3 ± 06/22 در گروه کنترل و 51/1 ± 69/28 در گروه آزمون (000/0= p )، میانگین تمایل به خودمراقبتی 31/3 ± 25 در گروه کنترل و 33/1 ± 9/28 در گروه آزمون (000/0= p )، میانگین مهارت خودمراقبتی 06/3 ± 9/14 در گروه کنترل و 15/1 ± 03/29 در گروه آزمون (000/0= p )، و میانگین توان خودمراقبتی 06/8 ± 96/61 در گروه کنترل و 93/2 ± 63/86 در گروه آزمون (000/0= p ) تفاوت آماری معناداری بین دو گروه مشاهده گردید .
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد، بهکارگیری الگوی خودمراقبتی اورم باعث افزایش توان خودمراقبتی بیماران دارای ICD میگردد. لذا پیشنهاد میشود از برنامههای خودمراقبتی مبتنی بر الگوی اورم برای افزایش توان خودمراقبتی این بیماران به عنوان یک مداخله پرستاری در سایر مراکز جهت ارتقاء سطح سلامت بیماران استفاده گردد .
محیا موسوی، محمدعلی سلیمانی، رحیم اکرمی، موسیالرضا تدینفر،
دوره 22، شماره 3 - ( 7-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: سندرم پاهای بیقرار از عوارض شایع در بیماران همودیالیزی است. روش آرامسازی پیشرونده عضلانی برای کاهش تنش، درد و اضطراب بیماران طراحی شده است. پژوهش حاضر، با هدف تعیین تأثیر آرامسازی پیشرونده عضلانی بر شدت سندرم پاهای بیقرار بیماران همودیالیزی انجام یافته است.
روش بررسی: در ایــن مطالعــه نیمه تجربی (IRCT2015102824769N1) تعداد 74 بیمار همودیالیزی به روش در دسترس انتخاب و براساس شماره پرونده به گروه شاهد و مداخله تخصیص یافتند. تکنیک آرامسازی پیشرونده عضلانی، در دو جلسه نیم ساعته به بیماران گروه آزمون آموزش داده شد و آنان این تکنیک را به مدت یک ماه و روزی دو بار، انجام دادند. شدت سندرم پاهای بیقرار با استفاده از پرسشنامه استاندارد سندرم پاهای بیقرار اندازهگیری شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آزمونهای آمار توصیفی و تحلیلی (تیمستقل، تیزوجی و آنالیز کوواریانس) در نرمافزار آماری SPSS v.23 انجام یافت.
یافتهها: متغیرهای زمینهای گروه آزمون و شاهد قبل از مداخله تفاوت معناداری نداشته است (05/0<p). نمره شدت سندرم پاهای بیقرار قبل از مداخله در گروه آزمون 33/7±24/28 و در گروه شاهد 85/9±57/25 بوده (189/0=p) پس از مداخله نمره گروه آزمون به 66/5±67/10 و شاهد به 69/9±16/26 تغییر یافت (001/0p<). بین میانگین نمرات شدت پاهای بیقرار دو گروه بعد از حذف اثر شدت پاهای بیقرار پیشآزمون نیز تفاوت معناداری مشاهده شد (0001/0>p).
نتیجهگیری: استفاده از تکنیک آرامسازی پیشرونده عضلانی موجب کاهش شدت سندرم پاهای بیقرار در بیماران همودیالیزی میشود. بنابراین استفاده از این تکنیک بهعنوان یک روش غیردارویی جهت بهبود سندرم پاهای بیقرار در این بیماران توصیه میشود.
سیده سولماز موسوی، فریبا برهانی، عباس عباسزاده،
دوره 22، شماره 4 - ( 10-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: شهامت اخلاقی فضیلتی است که به افراد کمک میکند تا بتوانند بر ترس و محدودیت خود غلبه کنند و در مواجهه با هر شرایطی تصمیم درست بگیرند و عملکرد مناسب داشته باشند. پرستاران به دلیل ماهیت حرفه خود روزانه با مسایل اخلاقی زیادی روبهرو میشوند که تصمیم و عملکرد درست آنان مستلزم برخورداری از شهامت اخلاقی است. هدف این مطالعه تعیین شهامت اخلاقی پرستاران بوده است.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی- مقطعی در سال 1394 انجام یافته است. جامعه مورد مطالعه پرستاران بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی بودند. نمونه مورد مطالعه 155 نفر بود. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه شهامت اخلاقی Sekerka و همکاران (2009) استفاده شد. دادهها با استفاده از آمار توصیفی و ضریب همبستگی پیرسون، تیمستقل و آنالیز واریانس تک عاملی در نرمافزار آماری SPSS v.22 تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: میانگین نمره شهامت اخلاقی پرستاران 91/5±72/63 (دامنه 75-15) بود. بیشترین و کمترین میانگین ابعاد به ترتیب مربوط به بعد عامل اخلاقی (22/1±73/13) و تحمل تهدید (80/1±40/11) بود. سابقه کار پرستاران با شهامت اخلاقی و بعد فراتر از تسلیم رابطه مثبت و معنادار داشت (05/0p<).
نتیجهگیری: در این مطالعه وضعیت شهامت اخلاقی پرستاران در حد مطلوب بود. با توجه به این یافته میتوان ضمن اقداماتی برای تقویت این فضیلت، قدرت استدلال اخلاقی پرستاران را تقویت کرد تا تصمیمگیریها و اقدامات اخلاقی پرستاران در مسیر درست جاری گردد. همچنین تقویت قدرت استدلال و شهامت اخلاقی پرستاران میتواند به ایفای نقش آنها به عنوان حامی بیمار کمک کند.
سیده رویا موسوی، کورش امینی، فرهاد رمضانیبدر، مهین روحانی،
دوره 24، شماره 3 - ( 8-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: سطح مطلوب شادمانی در بین پرستاران، با کیفیت مراقبتهای پرستاری مرتبط است. هدف مطالعه حاضر تعیین سطح شادمانی پرستاران استان زنجان بوده است.
روش بررسی: در مطالعه مقطعی حاضر پرستاران شاغل در بیمارستانهای تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی زنجان در سال 1396 جامعه پژوهش را تشکیل میدادند. تعداد نمونهها 371 نفر بود. ابزار جمعآوری دادهها، پرسشنامه استاندارد شادمانی آکسفورد بود. برای تحلیل دادهها از آمار توصیفی و آزمون کایاسکوئر در نرمافزار SPSS نسخه 16 استفاده شد. سطح معناداری 05/0p< در نظر گرفته شد.
یافتهها: میانگین و انحراف معیار سن نمونهها 08/7±2/32 بود. اکثر پرستاران مورد مطالعه زن (79/86%) و متأهل (46/68%) بودند. بیشتر پرستاران دارای مدرک کارشناسی (88/94%) و بقیه مدرک کارشناسی ارشد داشتند. میانگین نمره شادمانی در پرستاران مورد مطالعه 3/13±1/43 (از دامنه 87-0) بود. از میان متغیرهای جمعیتشناختی و شغلی فقط بین رضایت شغلی و سطوح شادمانی ارتباط آماری معنادار (049/0=p) مشاهده شد.
نتیجهگیری: براساس یافتههای این مطالعه سطح شادمانی پرستاران مورد مطالعه در حد قابل قبول (متوسط) بوده است. با توجه به این که بین سطح شادمانی و رضایت شغلی ارتباط دیده شد و با توجه به اهمیت رضایت شغلی در ماندگاری و انگیزش پرستاران لازم است به این مهم توجه شود.
سید کاظم موسوی، محسن کمالی، حامد عزیزخانی،
دوره 27، شماره 2 - ( 4-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: صرع، شایعترین بیماری مزمن عصبی پس از سردرد است. حدود نیمی از بیماران مبتلا به صرع تبعیت دارویی مناسبی ندارند که این امر سبب عدم کنترل حملات تشنجی، بالا رفتن هزینههای درمانی و حتی افزایش میزان مرگ و میر در این بیماران میشود. مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر آموزش تلفنی بر تبعیت دارویی بیماران مبتلا به صرع انجام یافته است.
روش بررسی: در این مطالعه نیمه تجربی، تعداد 60 نفر از بیماران مراجعهکننده به درمانگاه اعصاب بیمارستان ولیعصر (عج) زنجان در سال 1398 به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی ساده در دو گروه کنترل و مداخله قرار گرفتند. جهت گردآوری دادهها از پرسشنامه تبعیت دارویی Morisky استفاده شد. در ابتدای مطالعه و پس از تکمیل پرسشنامهها یک جلسه آموزش حضوری برای تمام شرکتکنندگان در پژوهش برگزار شد. سپس، آموزش تلفنی در مورد داروهای مصرفی برای بیماران گروه آزمون طی دو ماه داده شد و برای گروه کنترل مداخلهای صورت نگرفت. دو ماه پس از پایان مداخله، تمامی بیماران مجدداً پرسشنامه را تکمیل کردند. در نهایت، دادههای جمعآوری شده با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 25 و با استفاده از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (کایدو، تست دقیق فیشر، تیمستقل و تیزوجی)، تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: قبل از مداخله، بین دو گروه از نظر مشخصات فردی و نمرات تبعیت دارویی تفاوت معنادار آماری وجود نداشت (05/0p>)؛ اما دو ماه پس از مداخله، میانگین نمرات تبعیت دارویی در گروه مداخله افزایش معناداری داشت و بین دو گروه مداخله و کنترل اختلاف معناداری به دست آمد. به طوری که بیماران گروه آزمون نسبت به گروه کنترل تبعیت دارویی بالاتری داشتند (001/0p<).
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه سودمندی استفاده از روش آموزش تلفنی را در بهبود تبعیت از رژیم دارویی در بیماران مبتلا به صرع نشان داد. بنابراین، توصیه میشود این روش در برنامه آموزشی این بیماران مورد استفاده قرار گرفته و همچنین مطالعات بیشتری در خصوص مقایسه اثربخشی آموزش تلفنی با دیگر روشهای پرستاری از راه دور نظیر آموزش از طریق فضای مجازی و اینترنت صورت گیرد.
سولماز موسوی، مهرزاد سلوکی، احسان شمسی گوشکی، علیرضا پارساپور،
دوره 28، شماره 3 - ( 7-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: اعتباربخشی بیمارستانها نقش به سزایی در ارتقای کیفیت، ایمنی و اثربخشی خدمات درمانی ارایه شده و افزایش کارایی بیمارستانها دارد. اثربخشی سیستم اعتباربخشی به کیفیت استانداردهای اعتباربخشی، هماهنگی و جامعیت روش اعتباربخشی و کمیت و کیفیت ارزیابان اعتباربخشی بستگی دارد. لزوم وجود سنجههای مناسب برای بررسی و ارزیابی اجرای منشور حقوق بیمار در اعتباربخشی بیمارستانها حایز اهمیت است. این مطالعه با هدف تبیین چالشهای حقوق بیمار در نظام اعتباربخشی بیمارستانهای ایران انجام گرفته است.
روش بررسی: این مطالعه کیفی با رویکرد تحلیل محتوی قراردادی در سال 1399 با مشارکت 13 فرد ذیربط و آگاه، براساس معیارهای ورود انجام یافت. به موازات انجام مصاحبههای نیمه ساختار یافته با هدف بررسی جامعیت، پوشش مؤلفههای حقوق بیمار توسط سنجههای اعتباربخشی در 4 جلسه بررسی شد. روند تحلیل دادهها براساس روش Graneheim و Lundman انجام گرفت.
یافتهها: چالشهای حقوق بیمار در نظام اعتباربخشی با دو درونمایه «نقصانهای محتوایی استانداردهای اعتباربخشی بیمارستانها» و «چالشهای مدیریتی نظام اعتباربخشی» تبیین شد.
نتیجهگیری: اعتباربخشی نقش مؤثر و جدی در ارتقا و بهبود خدمات بیمارستانی داشته و میتواند به خوبی ناظر بر رعایت حقوقگیرنده خدمات و همچنین منشور حقوق بیماران باشد. این پژوهش اطلاعات مفیدی را در زمینه نقصانهای محتوایی استانداردهای اعتباربخشی کشور در حیطه حقوقگیرنده خدمت و چالشهای اجرایی آن در اختیار میگذارد که میتواند مورد استفاده سیاستگذاران مربوط واقع شود.
آناهیتا زالی، پروانه موسوی، فاطمه ایزدی، بهمن چراغیان،
دوره 29، شماره 2 - ( 4-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: احساس تنهایی میتواند بر سلامت روان افراد سالمند تأثیر بگذارد و منجر به مشکلات روانشناختی شود. یکی از روشهای درمانی که بر کاهش احساس تنهایی سالمندان میتواند مؤثر باشد، درمان شناختی- رفتاری است. این مطالعه با هدف تعیین تأثیر درمان شناختی- رفتاری بر احساس تنهایی زنان سالمند مراجعهکننده به مراکز بهداشتی درمانی شهرستان خمینی شهر انجام گرفته است.
روش بررسی: این مطالعه نیمه تجربی در مورد 60 زن سالمند تحت پوشش مراکز درمانی شهرستان خمینی شهر در سال 1399 انجام گرفته است. نمونهها به صورت در دسترس انتخاب و با روش تصادفی به گروه مداخله و کنترل تخصیص یافتند. جمعآوری دادهها با فرم اطلاعات جمعیتشناختی و پرسشنامه احساس تنهایی دهشیری و همکاران قبل، بعد و یک ماه بعد از مداخله انجام یافت. برای گروه مداخله 8 جلسه مشاوره درمان شناختی- رفتاری به مدت 60 دقیقه برگزار شد و گروه کنترل هیچ مشاورهای دریافت نکردند. تحلیل دادهها در نرمافزار SPSS نسخه 23 و با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی انجام گرفت.
یافتهها: نتایج آنالیز واریانس دو طرفه با اندازهگیریهای مکرر نشان داد میانگین نمره تنهایی ناشی از ارتباط با خانواده، نمره بعد نشانههای عاطفی تنهایی و نمره کل احساس تنهایی در گروه مداخله قبل و بعد از مداخله تفاوت آماری معناداری داشته است (001/0p<)، ولی در گروه کنترل تفاوت آماری معنادار مشاهده نشد (05/0<p). همچنین، مقایسه میانگین نمره تنهایی ناشی از ارتباط با دوستان در گروه مداخله قبل و بعد از مداخله تفاوت آماری معناداری نشان نداد (094/0=p) و در گروه کنترل نیز تفاوت آماری معناداری مشاهده نشد (338/0=p).
نتیجهگیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد درمان شناختی- رفتاری میتواند باعث کاهش احساس تنهایی زنان سالمند شود. لذا توصیه میشود از این روش جهت کاهش احساس تنهایی زنان سالمند استفاده شود.