جستجو در مقالات منتشر شده


7 نتیجه برای میرزایی

فاطمه رحیمی‌کیان، مهوش مشرفی، پروانه یاوری، عباس مهران، مهناز میرزایی روزبهانی، مهرنوش عامل ولی‌زاده،
دوره 14، شماره 2 - ( 9-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی، استئوپروز، کاهش تراکم مواد معدنی استخوان بیش از 5/2 انحراف معیار از متوسط تراکم استخوان افراد جوان و طبیعی است. این بیماری قابل پیشگیری است و پیشگیری از آن در دوران کودکی با مصرف کافی لبنیات و فعالیت بدنی مناسب آغاز می­شود. مشارکت والدین به خصوص مادر درآموزش رفتارهای پیشگیری‌کننده از استئوپروز به نوجوانان آنان نقش اساسی دارد. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر آموزش هم‌زمان مادران و دختران بر رفتارهای پیشگیری‌کننده از استئوپروز دختران دبیرستانی منطقه 17 شهرداری تهران است.

روش بررسی: در این مطالعه نیمه تجربی که از نوع مقایسه­ای است 400 دختر نوجوان دبیرستانی که در 4 دبیرستان دولتی شهر تهران مشغول به تحصیل بودند به روش نمونه­گیری دو­مرحله­ای تصادفی انتخاب شدند و سپس به طور تصادفی در دو گروه دانش‌آموزان همراه با مادر و دانش‌آموزان تنها قرار گرفتند. برنامه آموزشی برای هر دو گروه طی دو جلسه 45 دقیقه­ای (جلسه اول به روش سخنرانی و جلسه دوم به روش پرسش و پاسخ) به فاصله یک هفته از یکدیگر برگزار شد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه­ای مشتمل بر دو بخش مشخصات جمعیت‌شناختی و رفتارهای پیشگیری کننده از استئوپروز در زمینه تغذیه، فعالیت بدنی و استعمال سیگار بود. داده­ها توسط نرم افزار SPSS و روش­های آماری توصیفی و استنباطی (آزمون تی و مجذور کای) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافته‌ها: نتایج نشان داد که بین گروه دانش‌آموزان همراه با مادر و دانش‌آموزان تنها، بعد از آموزش از نظر رفتار پیشگیری­کننده تغذیه­ای اختلاف معنادار آماری وجود دارد (003/0=p) و میانگین نمره رفتار پیشگیری کننده تغذیه­ای بعد از آموزش، در گروه دانش‌آموزان همراه با مادر (54/122= ) به طور قابل ملاحظه­ای بیشتر از گروه دانش‌آموزان تنها (36/117= ) می­باشد.

 نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد آموزش هم‌زمان مادران و دختران در زمینه رفتارهای پیشگیری کننده از استئوپروز در رفتار تغذیه­ای دختران موثرتر بوده است.


فیروزه میرزایی، معصومه کاویانی، پیمان جعفری،
دوره 16، شماره 1 - ( 3-1389 )
چکیده

 زمینه و هدف: زنان نخست‌زا غالباً در هنگام زایمان به دلیل ترس از درد زایمان دچار اضطراب شدیدی می‌شوند که همین اضطراب، سبب کاهش شانس زایمان طبیعی در آنان می‌شود. با توجه به آمار بالای سزارین، در جامعه ایران تلاش در جهت افزایش زایمان‌های طبیعی از اهمیت زیادی برخوردار است. هدف از این تحقیق، تعیین تأثیر رفلکسولوژی برسطح اضطراب، نبض و فشارخون هنگام زایمان در زنان نخست‌زا بوده است.
روش بررسی: این تحقیق، یک مطالعه مداخله‌ای است که در مورد 70 نفر (35 نفر گروه شاهد و 35 نفرگروه آزمون) خانم باردار نخست‌زای مراجعه‌کننده به اتاق درد بیمارستان افضلی پور کرمان در تابستان و پاییز 1387 انجام گرفته است. افراد مورد پژوهش در هفته 37 بارداری یا بیشتر بودند و دیلاتاسیون سرویکس آن‌ها 4-3 سانتی‌متر بود، گروه آزمون به مدت 20 دقیقه تحت روش رفلکسولوژی قرار گرفتند. در افراد گروه شاهد نیز به مدت20 دقیقه نقطه دیگری (ساق پاهای آن‌ها) ماساژ داده شد. سطح اضطراب قبل و بعد از مداخله در هر دو گروه توسط پرسشنامه اشپیلبرگر اندازه‌گیری شد. علاوه بر این نبض و فشار خون افراد نیز قبل و بعد از مداخله مورد بررسی قرار گرفت.
یافته‌ها: قبل از مداخله، سطح اضطراب در هر دو گروه یکسان بود (85/0) اما پس از مداخله سطح اضطراب در گروه آزمون به طور معناداری نسبت به گروه شاهد کاهش یافت (001/0p<). این در حالی است که بین دو گروه تفاوت آماری معناداری از جهت نبض (44/0=p) و فشارخون (59/0=p) مشاهده نشد.

نتیجه‌گیری: رفلکسولوژی باعث کاهش سطح اضطراب هنگام زایمان می‌شود. با توجه به آسان، ارزان و غیرتهاجمی بودن این روش، استفاده از آن به خصوص در مورد زنان نخست‌زا توصیه می‌شود.


مریم میرزایی، علیرضا خاتونی، رویا صفری فرامانی، الهام سپهوند،
دوره 19، شماره 3 - ( 9-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: شایع‌ترین نوع خطاهای پزشکی، خطاهای دارویی می­باشد. بروز اشتباهات دارویی می‌تواند باعث مشکلات جدی در سلامت عمومی شده و تهدیدی برای ایمنی بیمار محسوب گردد. هدف مطالعه حاضر بررسی شیوع وقوع و نوع خطاهای دارویی و موانع گزارش‌دهی آن در پرستاران شاغل در یکی از بیمارستان­های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه بوده است .

  روش بررسی: در طی یک مطالعه مقطعی یکی از بیمارستان­های دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه به سال 1391 تعداد 96 کارشناس پرستاری به روش نمونه­گیری وارد مطالعه شدند. ابزار جمع‌آوری داده­ها پرسشنامه خطاهای دارویی بود که روایی و پایایی آن در مطالعات گذشته به تأیید رسیده است. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS v.20 و آمار توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند .

  یافته‌ها : شیوع وقوع خطاهای دارویی در میان پرستاران 2/79% بود. بیشترین خطاهای رخ داده به ترتیب شامل دادن چند داروی خوراکی به طور هم‌زمان (1/53%) و دادن دارو دیرتر یا زودتر از زمان مقرر (7/41%) بودند. میزان گزارش‌دهی خطاهای دارویی 14% از میان موانع گزارش‌دهی، موانع مربوط به کارکنان بیشتر از موانع مدیریتی بود .

  نتیجه‌گیری: نتایج بیانگر بالا بودن شیوع وقوع خطای دارویی و در عین حال گزارش محدود خطاهای مزبور می­باشد. لذا برگزاری دوره­های بازآموزی در خصوص دارودرمانی ایمن و اتخاذ راهکارهای مدیریتی برای ترغیب پرستاران برای گزارش موارد خطا توصیه می­شود .

  


فرشید میرزایی‌پور، معصومه ایمانی‌پور، هومن شهسواری، حمید حقانی، مهسا هزاریان،
دوره 21، شماره 2 - ( 6-1394 )
چکیده

  زمینه و هدف: عملکرد­های مراقبتی پرستاران مهم‌ترین عامل در تسریع بهبودی بیماران می­باشد، اما امروزه به دلایل متعددی کیفیت این مراقبت­ها مطلوب نیست. یکی از این مراقبت‌ها و اقدامات رایج و مهم در بخش‌های ویژه، اندازه‌گیری فشار ورید مرکزی است که باید حتماً دقیق و طبق استانداردها انجام گیرد. هدف از این تحقیق تعیین اثربخشی استفاده از چک ­ لیست ثبت اقدامات بر عملکرد پرستاران بخش‌های ویژه در اندازه­گیری فشار ورید مرکزی است .

  روش بررسی: پژوهش حاضر یک مطالعه مداخله­ای با گروه شاهد غیر هم ارز است که در مورد 70 پرستار شاغل در بخش‌های ICU بیمارستان خاتم الانبیای تهران در سال 1393 انجام یافته است. ابتدا عملکرد پرستاران هنگام اندازه ­ گیری فشار ورید مرکزی در دو گروه آزمون(35 نفر) و شاهد (35 نفر) به­روش مشاهده­ای بررسی ­شد. سپس مداخله به مدت یک ماه در گروه آزمون اجرا شد به این صورت که پرستاران موظف بودند در هر بار اندازه­گیری فشار ورید مرکزی از چک ­ لیست ثبت اقدامات استفاده کنند. در پایان مداخله، مجدداً عملکرد هر دو گروه به­روش مشاهده­ای بررسی شد. داده­ها در نرم­افزار SPSS v.17 با استفاده آزمون­های آماری کای­دو، تی­مستقل و تی­زوجی مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت .

  یافته‌ها : مقایسه میانگین نمره عملکرد دو گروه قبل از مداخله، اختلاف آماری معناداری نشان نداد ( 7 /0= p )، در حالی که اختلاف نمره دو گروه بعد از مداخله، معن ا دار بود (016/0= p ) . مقایسه تفاضل نمرات عملکرد قبل و بعد در دو گروه نیز معنادار بود (001/0 p< ) .

  نتیجه‌گیری: استفاده از چک‌لیست ثبت اقدامات می­تواند به عنوان یک روش در دسترس، کم هزینه و ساده در راستای ارتقای عملکرد و بهبود کیفیت مراقبت ­ های پرستاری مورد استفاده قرار گیرد .

  


سمیه مکوندی، خدیجه میرزایی نجم‌آبادی، نجمه تهرانیان،
دوره 24، شماره 3 - ( 8-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: برنامه زایمان فیزیولوژیک در ایران برنامه نوظهوری است که مانند هر برنامه دیگری برای بهبود کیفیت و روند خود نیاز به ارزیابی دارد. شواهد نشان می‌دهند که اجرای برنامه زایمان فیزیولوژیک با چالش‌هایی مواجه است. پژوهش حاضر با هدف تبیین چالش‌های برنامه زایمان فیزیولوژیک از دیدگاه ارایه‌دهندگان خدمت انجام گرفته است.
روش بررسی: این مطالعه کیفی به شیوه تحلیل محتوا در دو بیمارستان دوستدار مادر شهرهای اهواز و مشهد در سال 6-1395 انجام یافته است. داده‌ها از طریق مصاحبه‌های نیمه ساختار یافته با 17 نفر از ارایه‌دهندگان خدمات زایمان فیزیولوژیک جمع‌آوری شد. از روش تحلیل محتوای Elo و Kyngas برای تحلیل داده‌های کیفی استفاده شد.
یافته‌ها: از تحلیل داده‌ها 5 طبقه اصلی شامل: کم انگیزگی ماماها در تلاش همه جانبه جهت انجام زایمان فیزیولوژیک؛ موانع برگرفته از نیروی انسانی؛ مداخلات پزشکی در زایمان فیزیولوژیک؛ چالش‌های نشأت گرفته از محیط و امکانات؛ و موانع آموزشی سد راه تحقق کامل زایمان فیزیولوژیک، به دست آمد.
نتیجه‌گیری: چالش‌های مختلف در تعامل با یکدیگر سبب ایجاد یک فضای پیچیده شده که در آن انجام زایمان فیزیولوژیک سخت‌تر می‌شود. لذا لازم است، سیاست‌گذاران، مسؤولان رده‌های بالا، پزشکان، ماماها و مادران در رفع چالش یاد شده تلاشی هماهنگ داشته باشند.
 
علی حسن‌شاهیان، علی راوری، طیبه میرزایی،
دوره 24، شماره 4 - ( 10-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: مشارکت فعال خانواده می‌تواند از عوامل تأثیرگذار بر دلیریوم بیماران بستری در بخش‌های ویژه باشد. مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر ملاقات برنامه‌ریزی شده بر دلیریوم بیماران سالمند بستری در ICU انجام یافته است.
روش بررسی: این مطالعه به روش کارآزمایی در مورد 70 نفر از بیماران سالمند بستری در بخش ICU بیمارستان حضرت علی بن ابیطالب (ع) رفسنجان، از اول آبان تا اول اسفند 1396 انجام یافته است. در گروه مداخله ملاقات برنامه‌ریزی شده در دو نوبت خارج از وقت ملاقات معمول بیمارستان به مدت 3 روز در صبح و شب اجرا شد. برای گروه کنترل ملاقات معمول بخش به مدت 5-3 دقیقه اجرا شد. جهت بررسی دلیریوم از مقیاس Neecham با دامنه نمره بین 19 تا 30 استفاده شد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS نسخه 18 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: اختلاف آماری معناداری بین دو گروه از نظر سن، جنس و تحصیلات مشاهده نشد. نمره دلیریوم در دو گروه مداخله و کنترل قبل از مداخله و روز اول بعد از مداخله تفاوت معناداری نداشته است. اما در روز دوم در گروه مداخله میانه و دامنه میان چارکی نمره دلیریوم (3)27 و در گروه کنترل (2)25 بوده است (0001/0p<). روز سوم بعد از مداخله نیز تفاوت نمره دلیریوم در دو گروه مداخله و کنترل به ترتیب (3)27 و (3)25 بوده است (0001/0p<).
نتیجه‌گیری: ملاقات برنامه‌ریزی شده می‌تواند به عنوان یک روش غیردارویی مؤثر جهت پیشگیری از شدت دلیریوم در بیماران سالمند بستری در بخش‌های ICU مدنظر قرار گیرد.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20150519022320N7
 
شهین حیدری، طیبه میرزایی، مریم حیدری‌نژاد چترودی، اعظم حیدرزاده،
دوره 26، شماره 4 - ( 10-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: مراقبان بیماران مبتلا به آلزایمر نسبت به همتایان خود که از بیماران مبتلا به آلزایمر مراقبت نمی‌کنند و یا مراقبت از بیماران جسمی را برعهده دارند، به طور مکرر بیماری‌های روان‌شناختی، افسردگی، استرس و ناراحتی بیش‌تری را تجربه می‌کنند. این پژوهش با هدف تعیین تأثیر آموزش سبک‌های مقابله‌ای مسأله محور بر استرس درک شده مراقبان خانوادگی سالمندان مبتلا به آلزایمر انجام یافته است.
روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع کارآزمایی میدانی تصادفی شده است. جامعه پژوهش را مراقبان خانوادگی سالمندان مبتلا به آلزایمر ساکن شهر کرمان در سال 1396 تشکیل می‌دادند. نمونه‌ها 72 نفر بودند که به صورت تصادفی به دو گروه کنترل و مداخله تخصیص یافتند. مراقبان گروه مداخله هشت جلسه برنامه آموزشی راهبردهای مقابله مسأله محور را به صورت هفته‌ای یک جلسه هر جلسه 45 دقیقه براساس محتوای تعیین شده دریافت کردند. داده‌ها با استفاده از نسخه ۱۴ سؤالی پرسشنامه استاندارد استرس درک شده کوهن، قبل و دو هفته بعد از مداخله جمع‌آوری و با استفاده از آزمون‌های تی‌مستقل، تی‌زوجی و مجذور کای و در نرم‌افزار SPSS نسخه 18 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: با توجه به تفاوت معنادار استرس درک شده دو گروه مداخله و کنترل، در مرحله قبل از مداخله (030/0=p) و معنادار نبودن تفاوت بین دو گروه بعد از مداخله (06/0=p)، به منظور تعیین اثر مداخله، میانگین تغییرات دو گروه مقایسه و تفاوت معنادار در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل مشاهده شد (02/0=p).
نتیجه‌گیری: با توجه به تأثیر مثبت آموزش مقابله مسأله محور بر کاهش استرس درک شده مراقبان سالمندان آلزایمری، طراحی و اجرای مداخلات با رویکرد آموزشی می‌تواند زمینه را برای ارتقای سلامت مراقبان و در نهایت ارتقای کیفیت مراقبت از بیماران مبتلا به آلزایمر فراهم نماید.
ثبت کارآزمایی بالینی:IRCT2016050327736N1
 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به حیات می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb