فاطمه نوغانی، جمیله محتشمی، فاطمه واثق رحیم پرور، غلامرضا بابایی،
دوره 10، شماره 4 - ( 11-1383 )
چکیده
مقدمه:از اهداف اساسی مذاهب الهی ارتقای سطح بهداشت روانی جامعه و اصلاح روابط بین فردی است. تحقیقات نشان دادهاند در صورتی که برای تقویت بُعد که پیشگیری در بهداشت روانی (اولیه و یا ثانویه) از برنامههای مذهبی و آموزش آنها کمک گرفته شود معلمین به عنوان یکی از گروههای تأثیرگذار و تأثیرپذیر در جامعه میتوانند با استفاده از راهبردهای فرهنگی و مذهبی با افسردگی مقابله نمایند.
مواد و روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی است. جامعه مورد پژوهش شامل معلمان مدارس راهنمایی تحصیلی دخترانه شهر تهران بود. 40 نفر معلم مؤنث ساکن تهران، دارای تحصیلات لیسانس در سنین 30 تا 40 سال با تشخیص افسردگی بدون مصرف دارو در طول تحقیق با کسب اجازه از پزشک مربوطه به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها دو پرسشنامه، شامل پرسشنامه هامیلتون دارای 24 سؤال مربوط به اختلالات خلق (بعد افسردگی) و پرسشنامه محقق ساخته جهت بررسی مشخصات فردی و تغییرات خلق از نظر افسردگی و اقدامات غیردارویی برای کاهش میزان افسردگی بود.
یافتهها: نتایج نشان داد 90 درصد از واحدهای مورد پژوهش از به کار بردن روشهای غیر دارویی (مذهبی) از قبیل انجام فرایض دینی (نماز، روزه، مناجات) جهت تسکین (کاهش) افسردگی راضی بودند. 5/92درصد از آموزش منظم فرهنگ دینداری رضایت داشتند. 80 درصد آموزش استاد خاص را عامل مؤثر در گرایش به فرهنگ دینداری میدانستند. 55 درصد پس از انجام عبادتها احساس آرامش بهتری داشتند. پس از شرکت در کلاسهای ویژه آموزش فرهنگ دینداری بین میانگین نمرات پیش آزمون (48/28= ) و میانگین نمرات پس آزمون (05/10= ) اختلاف معنادار مشاهده شد (000/0=p).
نتیجهگیری: با نتایج این پژوهش تأثیر آموزش فرهنگ دینداری بر التیام حالاتی نظیر دلشوره، غمگینی، ناامیدی، بیخوابی، بیاشتهایی و همچنین افسردگی ثابت شد. بنابراین با انجام برخی فرایض دینی نظیر نماز خواندن، نوعی از آرامسازی و یا حس خوب در نزد فرد تقویت میشود.
فاطمه نوغانی، زهرا منجمد، ناصر بحرانی، ویدا قدرتی جابلو،
دوره 12، شماره 2 - ( 3-1385 )
چکیده
: زمینه و هدف:سرطانها میتوانند سبب تغییر در عزت نفس شوند این مطالعه با بررسی مقایسهای میزان عزت نفس در بیماران زن و مرد مبتلا به سرطان انجام گرفته است.
روش بررسی: مطالعه حاضر مقطعی است که بر روی 101 بیمار (51 زن و 50 مرد) مبتلا به انواع سرطان (تومورهای توپر و لوسمی) و بستری در بخشهای انکولوژی بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شده است. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه سه قسمتی: مشخصات فردی، مشخصات بیماری و سنجش عزت نفس Cooper Smitt بود. با روش پرسش و پاسخ و استفاده از پرونده و خود بیماران پرسشنامهها تکمیل شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی و استنباطی و آزمونهای Chi-square و Fisher در محیط SPSS استفاده شد.
یافتهها: در مقایسه میزان عزت نفس زنان و مردان مبتلا به سرطان تفاوت بارزی وجود نداشته و اکثریت واحدهای مورد مطالعه از هر دو جنس از عزت نفس متوسط برخوردار بودهاند. تفاوت قابل توجه در زنان و مردان در زمینه متغیرهای مرتبط با عزت نفس است به طوری که عزت نفس مردان با هیچ یک از متغیرهای فردی بررسی شده رابطه معناداری نداشته اما در مورد زنان رابطه تحت تکفل بودن (005/0=p) و داشتن فرد مراقبتکننده در منزل (039/0=p) با عزت نفس معنادار بوده است، همچنین رابطه عزت نفس مردان فقط با کاهش یا تغییر عملکرد اعضای بدن (014/0=p) و یبوست (037/0=p) و در زنان علاوه بر کاهش یا تغییر عملکرد اعضای بدن (005/0=p)، با عارضه بیاشتهایی (005/0=p)، ریزش موی سر (027/0=p)، خستگی (021/0=p) و مدت زمان قطع عضو (018/0=p) نیز معنادار بوده است.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد اکثریت بیماران مبتلا به سرطان از هر دو جنس دارای عزت نفس در سطح متوسط بودند.