20 نتیجه برای نگارنده
الهام شکیبازاده، الهه احمدنیا، فیضالله اکبری، رضا نگارنده،
دوره 14، شماره 4 - ( 12-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به شیوع بالای سرطان دهانه رحم و در دسترس نبودن مطالعهای در مورد علل عدم مراجعه زنان برای انجام آزمایش، این مطالعه با هدف بررسی کیفی موانع و عوامل انگیزهساز مؤثر بر مراجعه زنان برای انجام آزمایش غربالگری پاپاسمیر در شهر کرج در بهار 1386 انجام گرفت.روش بررسی: در این مطالعه تحلیل محتوا با استفاده از روش مصاحبه گروهی متمرکز با 86 نفر در هشت گروه (12-8 نفره) مصاحبه نیمه ساختار به عمل آمد و برای راهنمایی بحثها از سؤالات راهنما استفاده شد.
یافتهها: یافتهها نشان میدهد عواملی نظیر توصیه پزشک، دوستان و فامیل، آگاهی از علایم و روش تشخیص اولیه بیماری، جدی گرفتن خطر بروز سرطان و همچنین دسترسی آسان و ارزان به آزمایش پاپاسمیر از جمله عوامل مهم انگیزهساز برای آزمایش پاپاسمیر است. در خصوص موانع انجام آزمایش پاپاسمیر به مواردی نظیر آگاهی کم از علل ایجاد سرطان دهنه رحم، باورهای نامناسب، ترس از تشخیص سرطان و درد ناشی از آزمایش تأکید شده است.
نتیجهگیری: با توجه به موانع و عوامل انگیزهساز مؤثر بر مراجعه زنان برای انجام آزمایش پاپاسمیر، به نظر میرسد طراحی برنامههای آموزشی مناسب در جهت ارتقای آگاهی، تعدیل اعتقادات ناسازگار و ... و ارایه آن از طریق وسایل ارتباط جمعی و در مراکز بهداشتی درمانی و همچنین گسترش امکانات، زمینه لازم برای مراجعه هر چه بیشتر آنان جهت انجام آزمایش پاپاسمیر فراهم شود.
میترا ذوالفقاری، محمدرضا سرمدی، رضا نگارنده، بهمن زندی، فضلالله احمدی،
دوره 15، شماره 1 - ( 5-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: نظام یادگیری الکترونیکی ترکیبی، به عنوان یک نظام آموزشی مرکب از آموزش چهره به چهره و یادگیری الکترونیکی، در آموزش دروس پرستاری در سایر کشورها حرکت رو به رشدی داشته است. این روش در ایران چندان شناخته شده نیست و پذیرش آن توسط دستاندرکاران آموزش نیازمند زمینهسازی مناسب میباشد. بر این اساس مطالعه حاضر با هدف شناخت نگرش اعضای هیأت علمی دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی تهران نسبت به تدریس به روش نظام یادگیری الکترونیکی ترکیبی انجام گرفته است. روش بررسی: در این مطالعه مقطعی توصیفی، کلیه اعضای هیأت علمی دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی تهران (به تعداد 60 نفر)، به طریق تمام شماری مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار جمعآوری دادهها پرسشنامه محقق ساخته بود. دادهها پس از جمعآوری با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی در نرمافزار آماری SPSS v.11.5 تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: میزان پاسخدهی به پرسشنامه 33/93% (56نفر) بود. 7/85% پاسخدهندگان زن بودند. میانگین سنی 88/44 با انحراف معیار 6/5 و میانگین سنوات تدریس 75/16سال با حداقل 5 و حداکثر 30 سال بود. در خصوص نگرش اعضای هیأت علمی به تدریس از طریق نظام یادگیری الکترونیکی ترکیبی، یافتهها نشان داد که 66% نمونهها نگرش مثبت و 34% نگرش کاملاً مثبت داشته و هیچکدام نگرش منفی نداشتهاند. همچنین 1/41% تمایل زیاد خود را جهت آماده نمودن دروس به شیوه الکترونیکی بیان نمودند و 5/87% مایل بودند که در کارگاههای آموزشی تدوین محتوای الکترونیکی شرکت نمایند. تحلیل آماری تفاوت معناداری از نظر سن، جنسیت و سابقه تدریس با نحوه نگرش نسبت به تدریس الکترونیکی نشان نداد. صرفاً رابطه آماری معناداری بین آمادگی شرکت در کارگاه با نگرش نسبت به تدریس به شیوه الکترونیکی ترکیبی نشان داده شد (012/0=p) و نگرش مثبتتر با آمادگی بیشتر همراه بود.
نتیجهگیری: با توجه به نگرش مثبت اعضای هیأت علمی به تدریس از طریق نظام یادگیری الکترونیکی ترکیبی، از این لحاظ زمینه جهت طراحی و حرکت به سمت اجرای نظام یادگیری الکترونیکی ترکیبی در آموزشهای رسمی دانشکده پرستاری و مامایی آماده است، لذا پیشنهاد میگردد اقدامات لازم در این مورد صورت گیرد.
ناهید دهقاننیری، رضا نگارنده، ناصر بحرانی، افسانه صدوقیاصل،
دوره 16، شماره 2 - ( 4-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: بروز تضاد در سازمانهای مراقبت بهداشتی با توجه به پیچیده بودن سازمان، فراوانی و تنوع تعاملات، تخصصها، نقشها و ماهیت سلسله مراتب، بیشتر است. گرچه تضاد همیشه مخرب و مضر نیست و درجه معینی از آن میتواند موجب بهبود خدمات شود؛ اما افزایش سطح تضاد یا مزمن شدن آن نیز موجب بروز اختلال میشود و به همین جهت مدیریت و کنترل تضاد امری ضروری است. این مطالعه به منظور بررسی ارتباط درونی مفاهیم الگوی کنترل تضاد صورت گرفته است.
روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه مقطعی است که در آن پرسشنامهای جهت بررسی ارتباط درونی مفاهیم الگوی کنترل تضاد تدوین و توسط90 پرستار شاغل در بیمارستانهای سه دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی مستقر در تهران تکمیل گردید. روایی پرسشنامه به وسیله خبرگان بررسی و انسجام درونی آن (81/0=α) تأیید گردید. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آمار توصیفی (جداول توزیع فراوانی) و تحلیلی (آزمون همبستگی اسپیرمن) در بسته آماری برای علوم اجتماعی (SPSS) انجام یافت. طرح پژوهش در کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه علوم پزشکی تهران بررسی و تأیید شد. رضایت آگاهانه نیز از کلیه شرکت کنندهها اخذ گردید.
یافتهها: دامنه سنی افراد بین 22تا53 سال (2/8±5/34) بود. اکثر پرستاران مورد مطالعه زن (6/88%)، متأهل (6/57%) و در سمت پرستار (8/84%) بودند. از منظر اکثر پرستاران تضاد به معنای ناهماهنگی، عدم تفاهم و اختلاف و برای کمترین آنان تضاد به معنای خشونت و مسایل دشوار بوده است. واکنش 4/41% نمونههای پژوهش در هنگام مواجهه با تضاد مذاکره بود. اما عصبانی شدن، کنارهگیری، گذشت کردن، نادیده گرفتن و قبولاندن ایدههای خود به فرد مقابل نیز از واکنشهای پرستاران به تضاد بود. از نظر نمونههای پژوهش مؤثرترین عوامل در ایجاد یا کنترل تضاد به ترتیب تعامل و درک (4/32%)؛ شخصیت و خصوصیات فردی پرستار (6/26%) و شرایط شغلی (7/21%) میباشند. تعامل که متغیر مرکزی الگوی کنترل تضاد معرفی شده است، در این مطالعه نیز با پنج متغیر اصلی دیگر ارتباط معنادار دارد.
نتیجهگیری: ارتباطات و تعامل ناکافی و مخدوش مهمترین عامل در بروز تضاد است که پرستاران و مدیران آنها با درک این مطلب، باید در صدد بهبود مجاری ارتباطی افراد در سازمان و آموزش کارکنان جهت برقراری ارتباط مؤثر با یکدیگر باشند. این امر به درک متقابل کارکنان کمک نموده و از سوء برداشتها و کجفهمیها که زمینه ساز بروز تضاد است میکاهد. همچنین با شناخت سایر عوامل و متغیرهای مؤثر بر بروز و کنترل تضاد، آنها میتوانند ضمن تعدیل شرایطی که منجر به بروز تضاد میشود از روشهای مؤثرتری برای حل تضاد بهره بگیرند.
فریده باستانی، الهام قاسمی، رضا نگارنده، حمید حقانی،
دوره 18، شماره 2 - ( 3-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: مراقبان سالمندان مبتلا به آلزایمر و به ویژه زنان مراقب با تنشها و چالشهای متعددی در زندگی مواجه هستند و ارایه مراقبت به موازات ایفای سایر نقشها، این گروه از مراقبان را در معرض خطر مشکلات جسمی و روانی قرار میدهد. این در حالی است که خودکارآمدی در توانمندی افراد در سازش با موقعیتهای تنشزا و وظایف پرچالش، نقش به سزایی ایفا میکند. بر این اساس مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان خودکارآمدی عمومی زنان مراقب عضو خانواده سالمند مبتلا به آلزایمر صورت گرفته است.
روش بررسی: این پژوهش مقطعی و از نوع توصیفی-تحلیلی است که در آن 112 نفر از زنان مراقب عضو خانواده سالمند مبتلا به آلزایمر مراجعهکننده به انجمن آلزایمر ایران با روش نمونهگیری در دسترس جهت شرکت در مطالعه انتخاب شدند. دادهها با استفاده از فرم مشخصات فردی و مقیاس خودکارآمدی عمومی (GSE-10) جمعآوری شد و از روشهای آماری توصیفی و استنباطی (شامل آزمونهای تیمستقل، آنالیز واریانس، شفه) جهت تحلیل دادهها استفاده گردید.
یافتهها: میانگین خودکارآمدی عمومی زنان مراقب 24/28 با انحراف معیار 34/6 بود و خودکارآمدی عمومی درصد قابل توجهی از آنان کمتر از حد مطلوب بود (2/65%). خودکارآمدی عمومی ارتباط معنادار با سطح تحصیلات و وضعیت اقتصادی داشت (05/0p<)، در حالی که ارتباط معناداری بین خودکارآمدی عمومی و سایر متغیرهای فردی شامل سن، وضعیت تأهل، وضعیت اشتغال و طول مدت مراقبت از بیمار مشاهده نشد.
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای به دست آمده، خودکارآمدی عمومی درصد قابل توجهی از زنان مورد مطالعه کمتر از حد مطلوب میباشد. ارتقای خودکارآمدی عمومی میتواند منجر به سازگاری بهتر مراقبان با چالشهای در پیش روی زندگی و کاهش پیامدهای منفی ناشی از مراقبت گردد از این رو نتایج این مطالعه میتواند مبنایی جهت طراحی و اجرای مداخلات آموزشی و حمایتی با هدف ارتقای خودکارآمدی عمومی به ویژه در گروه مراقبان با تحصیلات و وضعیت اقتصادی پایینتر قرار گیرد.
رضا نگارنده، سپیده محمدی، سهیلا زابلیپور، تاج محمد آرازی قجق،
دوره 18، شماره 3 - ( 5-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: کیفیت مراقبتهای پرستاری از دغدغههای اصلی مدیران پرستاری است. دانشجویان پرستاری در دوره کارآموزی در عرصه آماده میشوند تا مسؤولیتهای پرستار دانشآموخته را به طور مستقل انجام دهند. یکی از شاخصهای ارزیابی کیفیت، تعیین میزان رضایت بیماران از کیفیت مراقبتهای پرستاری است. مطالعه حاضر با هدف تعیین همبستگی بین کیفیت رفتارهای مراقبتی دانشجویان در کارآموزی در عرصه از دیدگاه بیماران با رضایت آنان از مراقبتهای ارایه شده توسط دانشجویان، صورت گرفته است.
روش بررسی: این مطالعه از نوع مقطعی توصیفی-تحلیلی است. 200 بیمار بستری در بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1390 به روش در دسترس انتخاب شدند. دادهها با استفاده از ابزار کیفیت رفتار مراقبتی و رضایت بیمار از کیفیت مراقبت پرستاری جمعآوری و با نرمافزار SPSS v.13 در دو قسمت توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: در مورد کیفیت رفتارهای مراقبتی، زیرمقیاس آگاهی و مهارت در سطح خوب و آموزش به بیمار در سطح ضعیف بوده و زیرمقیاسهای ارتباط با بیمار و اخلاق پرستاری در سطح متوسط بودند. درباره رضایت بیمار نیز بیشترین سطح رضایت مربوط به زیرمقیاس آگاهی و مهارت پرستاری و کمترین سطح رضایت مربوط به آموزش به بیمار بوده است. همبستگی مثبت و معناداری بین کیفیت رفتارهای مراقبتی کل و رضایت کل بیمار و همچنین هر یک از زیرمقیاسهای این دو زمینه مشاهده شد (001/0>p).
نتیجهگیری: براساس یافتهها دانشجویانی که حین مراقبت، علاوه بر توجه به مهارتهای تکنیکی، به جنبههای ارتباط با بیمار، اخلاق پرستاری و خصوصاً آموزش به بیمار اهمیت میدهند، موجب رضایت بیشتر بیماران میشوند. لذا توجه نظام آموزش پرستاری کشور به جنبههای یاد شده توصیه میشود.
علی فخرموحدی، رضا نگارنده، مهوش صلصالی،
دوره 18، شماره 4 - ( 11-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: پرستاران توسط برقراری ارتباط مؤثر از نیازهای بیماران مطلع شده و به آنها پاسخ میدهند. با توجه به اهمیت فرایند ارتباط پرستار- بیمار، ضرورت پرداختن به این پدیده به صورت عمیق در هر جامعهای ضروری میباشد. لذا این مطالعه با هدف تبیین راهبردهای برقراری ارتباط بین پرستار و بیمار انجام یافته است.
روش بررسی: این مطالعه با رویکرد کیفی و روش تحلیل محتوای کیفی انجام یافته است. مشارکتکنندگان مشتمل بر 23 نفر از پرستاران، بیماران و همراهان آنان در بخشهای داخلی و جراحی بیمارستان امام خمینی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران بودند. روش جمعآوری دادهها عبارت از مصاحبه و مشاهده بود. مصاحبهها در ابتدا به صورت بدون ساختار بود که بعد از مصاحبههای اول و دوم با توجه به مفاهیم استخراج شده از تحلیل دادهها به صورت نیمه ساختارمند اجرا گردید. به منظور کسب درکی عمیقتر و تأیید دادههای حاصل از مصاحبهها، از روش مشاهده نیز استفاده گردید. مشاهدات بر تعاملات بین پرستار و بیمار در حین برقراری ارتباط متمرکز بودند.
یافتهها: تجزیه و تحلیل دادهها به پیدایش درونمایه نهایی تحت عنوان «تطبیق نگرش و عمل پرستار» منجر گردید. این درونمایه از مفهومپردازی سه طبقه اصلی «مراقبت مبتنی بر نیاز حاد بیمار»، «ایجاد قلمروی حرفهای» و «مشارکت دادن» مشتق شده است. مراقبت مبتنی بر نیاز حاد بیمار شامل زیر طبقاتی نظیر شناسایی نیازهای حاد بیمار و رفتار ارتباطی پرستار است. ایجاد قلمروی حرفهای بر واضح سازی نقش و حفظ حریم ارتباط دلالت دارد. مشارکت دادن نیز با توجه به مخاطب مشارکت و محتوای مشارکت تعریف میشود.
نتیجهگیری: یافتهها نشان داد که پرستاران در راستای پاسخ به شرایط زمینهای حاکم بر مراقبت پرستاری، در پی همگون سازی نگرش و عملکرد خود هستند، تا قادر به رفع حداکثر نیازهای حرفهای خود و بیماران باشند. در واقع خصوصیت اصلی فرایند برقراری ارتباط با نقش فعال پرستار و نقش انفعالی بیمار تعریف میگردد.
رضا نگارنده،
دوره 18، شماره 4 - ( 11-1391 )
چکیده
تولید علم در رشتههای پرستاری و مامایی برای ایجاد و گسترش بدنه دانش اختصاصی این رشتهها و ارتقای کیفیت مراقبتهای پرستاری و مامایی ضروری است. در طی سالهای اخیر سرعت رشد تولید علم در کشورمان به گونهای بوده است که از آن به عنوان جهاد علمی تعبیر میشود. هرچند این دستاورد موجب مباهات هر ایرانی است، اما سؤال مهم برای سیاستگذارن و محققان رشتههای پرستاری و مامایی این است که وضعیت تولید علم در این دو رشته علمی چگونه است و آیا با روند رشد تولید علم در کشور هماهنگ است؟ این مقاله سردبیری برای پاسخ به این سؤال تدوین شده است.
نتایج جستجوی مقالات پرستاری و مامایی کشور در اسکوپوس نشان میدهد که در فاصله سالهای 2008 تا 2012 از کشور ایران 1063 مقاله توسط محققان رشتههای پرستاری و مامایی در این ایندکس وارد شده است. همچنین ملاحظه تعداد مقالات در سالهای متمادی حاکی از رشد تقریباً دو برابری تعداد مقالات هر سال نسبت به سال قبل (به استثنای سال 2012) است که حاکی از هماهنگی سرعت رشد تولید علم این دو رشته با روند شتابان تولید علم در کشور است. با این حال نتایج همین جستجو نشان میدهد که تنها 29 مقاله (7/2%) از کل مقالات از نوع مروری است. در حالی که این نسبت برای مقالات کشور انگلیس 5/13% کل مقالات پرستاری و مامایی آن کشور است. این یافته ضرورت ورود محققان و نویسندگان مجرب کشورمان را به نگارش مقالات مروری آشکار مینماید و با توجه به اهمیت این گروه از مقالات در تمهید شواهد علمی معتبر برای تصمیمات بالینی و تغییر رویههای مدیریتی، ضرورت نگارش مقالات مروری بومی دو چندان میشود.
همچنین مقایسه تعداد نویسندگان دارای ملیت دیگر در مقالات کشورمان با مقالات کشور انگلستان نشان داد که تنها 154 مقاله (کمی بیش از 10 درصد مقالات ایران) نویسنده غیر ایرانی دارد، در حالی که حدود نیمی از مقالات مربوط به کشور انگلیس در این دو رشته نویسنده غیر انگلیسی دارد. این یافته نیز ضرورت تلاش بیشتر برای انجام پژوهشهای بینالمللی را نمایان میکند.
جستجوی نمایههای Pubmed و web of Science برای مقالات نویسندگان ایرانی این دو رشته در همان بازه زمانی 2012-2008 نشان داد که تعداد مقالات پرستاری و مامایی از کشور ایران در این نمایهها به ترتیب 390 و 174 مورد میباشد. کمتر بودن مقالات پرستاری و مامایی در این دو نمایه سطح یک نسبت به نمایه Scopus لزوم توجه محققان دو رشته پرستاری و مامایی را به طراحی و اجرای پژوهشهای با کیفیت بالاتر و انتشار نتایج آنها در مجلات ایندکس شده در نمایههای Pubmed و web of Science نشان میدهد. همچنین رعایت بیشتر اصول نگارش مقالات علمی میتواند احتمال پذیرش مقالات را در این نوع نمایهها بیشتر کند. نمایه شدن مجلات پرستاری و مامایی کشور نیز در نمایههای معتبر میتواند در این امر بسیار مؤثر باشد که نیازمند توجه بیشتر مدیران و سردبیران این مجلات به امر سطح نمایه مجلات خود میباشد.
رضا نگارنده، شادان پدرام رازی، محمد خسروینژاد،
دوره 19، شماره 1 - ( 4-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: مسأله مهمی که همواره در ارایه مراقبتها مورد توجه قرار میگیرد، دستیابی به کیفیت مطلوب ارایه مراقبتها میباشد. بررسی ایمنی و رضایتمندی بیماران یکی از روشهای سنجش و ارزشیابی کیفیت مراقبتی محسوب میشود. از طرفی، شایستگی پرستاران عاملی مؤثر در تضمین کیفیت مراقبتها معرفی شده است. این مطالعه با هدف تعیین تأثیر استفاده از خدمات پرستاران دارای شایستگی بالینی بر ایمنی و رضایتمندی بیماران بستری در اورژانس از خدمات پرستاری انجام گرفته است .
روش بررسی: این مطالعه از نوع مداخلهای با گروه شاهد غیر هم ارز میباشد. 120 بیمار بستری در بخش اورژانس بیمارستان امام خمینی (ره) شهر خمین در سال 1391 به روش در دسترس انتخاب شدند. گروه آزمون (40 نفر) مراقبت مورد نیاز خود را از پرستاران دارای شایستگی بالا دریافت کردند و گروه شاهد (80 نفر) توسط ترکیب معمول پرستاران بخش اورژانس مراقبت شدند. دادهها با استفاده از ابزار محقق ساخته سنجش ایمنی بیماران اورژانس و پرسشنامه رضایت بیماران از کیفیت مراقبتهای پرستاری ( PSNCQ ) جمعآوری گردید. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی در نرمافزار SPSS v.16 انجام یافت. سطح معناداری در کلیه آزمونهای آماری 05/0 p< در نظر گرفته شد .
یافتهها : میانگین و انحراف معیار سن گروه آزمون 5/12 ± 1/48 و گروه شاهد 7/16 ± 5/40 بود (018/0= p ). همچنین دو گروه از نظر نوع اشتغال نیز اختلاف معنادار داشتند (009/0= p ). اما دو گروه از نظر بقیه متغیرها نظیر جنس، وضعیت تأهل، تحصیلات، برخورداری از بیمه، سابقه بستری و علت مراجعه همگن بودند. نتایج پژوهش نشان داد سطح ایمنی و رضایتمندی از خدمات پرستاری در دو گروه آزمون و شاهد تفاوت معناداری داشته است (001/0 p< ). آزمون رگرسیون نیز برای حذف اثر متغیرهای سن و شغل به کار رفت که نتایج حاکی از تأثیر مداخله بر رضایت و ایمنی بود.
نتیجهگیری: یافتههای این مطالعه نشان میدهد که استفاده از خدمات پرستاران شایسته، ایمنی و رضایتمندی بیماران از خدمات پرستاری را ارتقا میدهد، بنابراین تربیت پرستاران شایسته و توجه به سطح شایستگی پرستاران در طراحی تیمهای مراقبت پرستاری و چینش آنان در بخشها و نوبتهای کاری مختلف برای افزایش ایمنی و رضایتمندی بیماران و به تبع آن کیفیت مراقبتها ضروری است .
رضا نگارنده،
دوره 19، شماره 1 - ( 4-1392 )
چکیده
طی چندین سال همکاری با مجلات علمی کشور به عنوان داور، عضو هی أت تحریریه و سردبیر با رفتارهای متعدد
غیراخلاقی در نشر روبه رو شده ام اما آن چه در روزهای اخیر بکرات رخ می دهد ارسال هم زمان یک مقاله به دو یا چند مجله
است. نظر به رشد روزافزون اقداماتی از این دست که با اخلاق نشر مغایرت دارد لازم دیدم در این مقاله سردبیری به بررسی
ابعاد و تبعات آن بپردازیم.
اگر یک نشری ه » در ماده 1 فصل ششم راهنمای کشوری اخلاق در انتشار آثار پژوهشی علوم پزشکی به صراحت آمده است
چاپی یا الکترونیک دس تنوشته ای را پیش از این منتشر کرده باشد یا در حال بررسی برای انتشار آن باشد، ارسال همان دست نوشته
این مورد به قدری حایز اهمیت است که در راهنمای نویسندگان تمامی مجلات به «. به نشریه دیگر یا انتشار مجدد آن نادرست است
آن تأکید م یشود. با این حال شاید آن چه دلیل بی پروایی نویسندگان و به خصوص نویسندگان مبتدی در ارسال هم زمان مقالات
خود به چندین مجله می شود الزامات مؤسسه ای برای چاپ مقاله جهت اخذ مجوز دفاع از پایان نامه، ترفیع سالانه و یا ارتقای مرتبه
دانشگاهی باشد.
انتشار مجدد مقاله هزینه های زیادی را به مجلات علمی تحمیل می کند، بی آن که ارزش افزوده ای داشته باشد. این که یک
مقاله در دو یا چند مجله و خصوصاً به یک زبان چاپ شود ب یتردید هدر دادن زمان، هزینه و تلاش های مجموعه علمی و
اجرایی مجلات است. آثار منفی این اقدام زمانی بیشتر نمایان م یشود که به نقش مجلات علمی حوزه سلامت در ارتقای کیفیت
مراقبت های بهداشتی از طریق انتشار تازه ها و شواهد علمی معتبر توجه کنیم و این نکته که علی اصول ظرفیت بررسی و چاپ
مقالات در این مجلات محدود بوده و انتشار مجدد یک مقاله فرصت پذیرش و چاپ را از مقاله دیگری سلب می کند.
محمد عباسی، رضا نگارنده، ناهید دهقاننیری،
دوره 20، شماره 3 - ( 8-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: دفیبریلاتور قابل کاشت مؤثرترین روش درمان دیسریتمیهای قلبی است. داشتن این دستگاه حیات بخش، تجربهای منحصر به فرد با تغییرات مهم در زندگی بیمار میباشد. شناخت این تجارب منجر به افزایش موفقیت در درمان و پیگیری میشود. این مطالعه به منظور شناخت تجربه بیماران دارای دفیبریلاتور قابل کاشت انجام یافته است .
روش بررسی: این مطالعه کیفی با روش پدیدهشناسی تفسیری انجام یافته است. 13 مشارکتکننده به صورت هدفمند از درمانگاه قلب- عروق بیمارستان امام خمینی (ره) تهران انتخاب شدند. مصاحبههای نیمه ساختارمند در مدت زمان بین 30 تا 45 دقیقه انجام گرفت. برای تجزیه و تحلیل دادهها از فعالیتهای شش گام van Manen استفاده شد .
یافتهها : در تجزیه و تحلیل دادهها «شروع زندگی دوباره» درونمایه اصلی تجربه زیسته با دفیبریلاتور قابل کاشت به دست آمد. این درونمایه شامل احساس امنیت، زندگی با فرشته نجات، وابستگی به دستگاه و تلاش جهت حفظ دستگاه میباشد .
نتیجهگیری: مشارکتکنندگان بعد از تعبیه دستگاه، زندگی دوباره را با احساس امنیت و آرامش خاطر شروع میکنند. آنان تلاش میکنند تا این دستگاه حیاتبخش را حفظ نمایند، لذا اعضای تیم درمان به خصوص پرستاران با ارایه آموزشهای خودمراقبتی صحیح، میتوانند به این افراد و اعضای خانواده آنان کمک نمایند .
رضا نگارنده،
دوره 20، شماره 4 - ( 11-1393 )
چکیده
نتایج تحقیقات متعدد حاکی از وجود ارتباط بین نسبت پرستار به بیمار با کیفیت مراقبت و پیامدهای بیماران است (3-1) . این بدان معنا است که با افزایش تعداد بیماران یک پرستار، پیامدهای ناگوارتری برای بیمار مورد انتظار است. همین یافتهها باعث شده است که در برخی مؤسسات ضوابطی برای تعیین حداقل نسبت پرستار به بیمار وضع شود (4). این امر نه تنها سبب بهبود پیامدهای بیمار مانند ایمنی بیمار، (5و6) کاهش طول مدت بستری (3) و میزان بستری مجدد (7) میشود، بلکه جذب و ابقای پرستاران را نیز در سیستم بهبود بخشیده و از فرسودگی آنان میکاهد (8).
این در حالی است که به گفته محمد آقاجانی معاون درمان وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی، در حال حاضر کشور با کمبود جدی کارکنان پرستاری مواجه است، به طوری که در بیمارستانهای دولتی حدود 80 هزار پرستار برای 80 هزار تخت ارایه خدمت میکنند و این یعنی به ازای هر تخت بیمارستانی یک پرستار داریم. اما استاندارد نسبت پرستار به تخت بیمارستانی دست کم 2 پرستار به ازای هر تخت است و برای تحقق آن باید به همین تعداد پرستار تربیت و جذب شود. با توجه به این که در حال حاضر سالانه نه هزار دانشآموخته از برنامه کارشناسی پرستاری داریم. بنابراین حتی در صورت خارج نشدن پرستاران موجود از سیستم و فراهم شدن امکان جذب همه دانشآموختگان به کار پرستاری، تأمین نیروی پرستاری مورد نیاز دست کم نه سال زمان لازم دارد. ولی این فرض ناممکن است و واقعیتها حاکی از آن است که تعداد قابل توجهی از پرستاران به دلایل بازنشستگی، بازنشستگی پیش از موعد، ترک خدمت و مهاجرت از سیستم خارج میشوند و این امر تحقق استاندارد نیروی پرستاری را در بازه زمانی ده ساله غیرممکن میسازد. ...
محمدعلی سلیمانی، رضا نگارنده، فریده باستانی،
دوره 21، شماره 1 - ( 3-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف نهایی رفتارهای خودمراقبتی توانمند ساختن بیماران به ویژه بیماران مزمن است. این در حالی است که تصویر واضحی از نحوه خودمراقبتی بیماران مبتلا به پارکینسون وجود ندارد. این پژوهش با هدف تبیین فرایند خودمراقبتی در افراد مبتلا به پارکینسون انجام یافته است .
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع کیفی بوده و با استفاده از روش نظریه زمینهای در سال 1391 تا 1393 انجام یافته است. دادهها با استفاده از مصاحبههای عمیق نیمه ساختار یافته و یادداشتهای در عرصه به منظور پاسخ به سؤال فرایند خودمراقبتی در بیماران مبتلا به پارکینسون چگونه است؟ جمعآوری شد. با 12 بیمار مبتلا به پارکینسون و 4 نفر از مراقبان خانوادگی آنان مصاحبه به عمل آمد. مشارکتکنندگان از دو کلینیک مغز و اعصاب انتخاب شدند. مصاحبهها در منزل شخصی مشارکتکنندگان و یا یکی از اعضای خانواده آنان و دو مورد در سرای سالمندان انجام گرفت. تجزیه و تحلیل دادهها براساس کوربین و اشتراوس (2008) انجام یافت .
یافتهها : مفاهیم مطالعه با استفاده از تحلیل خرد و کلی شناسایی شدند. «ترس از زمینگیر شدن» به عنوان مهمترین نگرانی بیماران مبتلا به پارکینسون شناسایی شد. راهبردهایی که بیماران در پاسخ به زمینه مورد استفاده قرار میدادند شامل « استقلال طلبی»، «مراقبت معنوی»، «مراقبت آگاهانه» و «جستجوی درمان» بود. «تلاش برای انجام مستقل خودمراقبتی» فرایند اصلی در انجام خودمراقبتی بیماران مبتلا به پارکینسون بود .
نتیجهگیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد فرایند خودمراقبتی در بیماران مبتلا به پارکینسون حسب شرایط (زمینه) و براساس مراحل و شدت علایم و نشانههای بیماری میتواند متفاوت باشد. مراقبان بهداشتی از جمله پرستاران میتوانند با تسهیل کاربرد راهبردهای شناسایی شده در این مطالب بیماران را در دستیابی به حفظ استقلال در خودمراقبتی یاری نمایند .
فائزه غفوری، مهشید طاهری، افروز مردی، نسرین سرافراز، رضا نگارنده،
دوره 21، شماره 3 - ( 9-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: با در نظر گرفتن لزوم عملکرد بالینی مبتنی بر شواهد در سالهای اخیر، رشتههای بالینی همانند پرستاری و مامایی نیاز ویژهای به مطالعات مرور نظاممند و متاآنالیزها پیدا کردهاند. اما مطالعات مرور نظاممند و فراتحلیلها نیز ممکن است، مانند هر نوع مطالعه دیگر به شکلی ضعیف طراحی و اجرا شوند. لذا دستورالعملهای خاصی برای چگونگی گزارش چنین مطالعاتی در نظر گرفته شده است. بیانیه PRISMA یکی از تازهترین پیشرفتها برای بهبود گزارش مطالعات مرور نظاممند است. پژوهش حاضر به بررسی کیفیت گزارش مطالعات مرور نظاممند و فراتحلیل در مجلات علمی پژوهشی پرستاری و مامایی داخل کشور براساس بیانیه PRISMA میپردازد.
روش بررسی: در این مطالعه، کلیه مجلات پرستاری و مامایی کشور (فارسی و انگلیسی) که در فاصله سالهای 1389 تا 1394 در کشور ایران و در پایگاههای اطلاعاتیSID ،Magiran ،Irandoc ، Iranmedex، Google Schoolar نمایه میشوند، با استفاده از کلید واژگان مرور نظاممند، مرور سیستماتیک، مرور ساختارمند، متاآنالیز و فراتحلیل مورد جستجو قرار گرفتند. از 44 مقاله یافت شده، پس از اعمال معیارهای ورود به مطالعه، تعداد 16 مقاله باقی ماند که با استفاده از بیانیه PRISMA مورد بررسی قرار گرفت و دادهها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون مجذور کای در نرمافزار SPSS v.16 تحلیل شد.
یافتهها: میزان انطباق کلی کیفیت مقالات مرور نظاممند و فراتحلیل مورد بررسی در این پژوهش، براساس معیارهای بیانیه PRISMA، 63% برآورد شد. بیشترین کمبودهای کیفیت در بخش روش پژوهش مقاله نویسی به میزان 57% تخمین زده شد. مشخصترین نقصان گزارش مقالات مرور نظاممند و فراتحلیل مورد بررسی، مربوط به خطاهای موجود در مطالعات اولیه و خطاهای حاصل از ترکیب نتایج این مطالعات و عدم اشاره به این سوگیریها بوده است.
نتیجهگیری: در این پژوهش، کیفیت گزارش مطالعات مرور نظاممند و فراتحلیل مجلات پرستاری و مامایی ایران در سطح متوسط برآورد گردید که محتملترین دلیل آن میتواند عدم توجه کافی نویسندگان به بیانیه PRISMA و یا عدم استفاده از آن در داوری مقالات باشد. بنابراین توصیه میشود که سهم مناسبی از برنامههای آموزشی روش تحقیق، به مطالعات مرور نظاممند و آشناسازی با معیارهای معتبری همچون PRISMA اختصاص داده شود.
شهزاد پاشاییپور، رضا نگارنده، نسرین برومندنیا،
دوره 21، شماره 4 - ( 12-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: آموزش عملکرد مبتنی بر شواهد از ضروریات آموزش پرستاری است. بر این اساس شناخت عوامل مؤثر بر پذیرش آن جهت انجام مداخلات مطلوب و با کیفیت پرستاری از اهمیت ویژهای برخوردار است. لذا پژوهش حاضر با هدف تعیین عوامل مؤثر بر پذیرش عملکرد مبتنی بر شواهد در پرستاران براساس مدل اشاعه نوآوری راجرز انجام گرفته است.
روش بررسی: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی- تحلیلی است. نمونههای پژوهش 130 نفر از پرستاران شاغل در بیمارستانهای علوم پزشکی تهران در سال 1393 بودند. ابزار پژوهش شامل 4 پرسشنامه: ویژگیهای فردی؛ دانش، نگرش و پذیرش عملکرد مبتنی بر شواهد؛ نوآوری فردی و ویژگیهای درک شده عملکرد مبتنی بر شواهد بود. دادهها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر) در نرمافزار SPSS V.19 و EQS تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد که سن و سابقه کار پرستاران با دانش عملکرد مبتنی بر شواهد رابطهای معنادار و معکوس دارد (به ترتیب 805/0-=r و 809/0-=r). نوآوری فردی با دانش رابطه مستقیم و معنادار دارد (776/0=r). همچنین، دانش با پذیرش عملکرد مبتنی بر شواهد رابطهای مستقیم و معنادار و نسبت به متغیرهای دیگر بیشترین تأثیر را بر پذیرش عملکرد مبتنی بر شواهد دارد (937/0=r). ویژگیهای درک شده عملکرد مبتنی بر شواهد با نگرش و پذیرش رابطهای معنادار و مستقیم داشتند (به ترتیب 898/0=r و 888/0=r). نگرش با پذیرش نیز رابطهای مستقیم و معنادار داشت (869/0=r). یافتههای تحلیل مسیر نشان داد که مدل با متغیرهای موجود دارای برازش مطلوب است (001/0>p).
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه عوامل مؤثر بر پذیرش عملکرد مبتنی بر شواهد را نشان میدهد که میتوان با شناخت آنها گامهای مؤثری در جهت پذیرش بیشتر آن در محیطهای بالینی برداشت.
مینا هاشمیپرست، علی منتظری، غلامرضا گرمارودی، سحرناز نجات، رویا صادقی، رضا نگارنده،
دوره 23، شماره 1 - ( بهار 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: عابر پیاده، آسیب پذیرترین فرد در تصادفات ترافیکی است. در بسیاری از موارد، تصادف عابر پیاده با وسایل نقلیه به دلیل رفتارهای خطرناک آنان هنگام عبور از خیابان است؛ لذا مطالعه حاضر به تبیین دلایل اجتماعی رفتارهای مخاطرهآمیز ترافیکی جوانان دارای سابقه تصادف در عبور از خیابان پرداخته است.
روش بررسی: پژوهش حاضر یک مطالعه کیفی با رویکرد تحلیل محتوای قراردادی است. مشارکتکنندگان، دوازده نفر از دختران و پسران دارای سابقه تصادف و آسیب بودند که به صورت هدفمند و با در نظر گرفتن حداکثر تنوع انتخاب و دعوت به شرکت در مطالعه شدند. دادهها از طریق مصاحبههای نیمه ساختار یافته انفرادی جمعآوری و تحلیل شد.
یافتهها: طبقههای همرنگی با دیگران با زیرطبقات «همرنگی با همتایان و همرنگی با فضای عمومی جامعه» و بیسازمانی اجتماعی (آنومی) به عنوان مهمترین دلایل اجتماعی رفتارهای مخاطرهآمیز ترافیکی جوانان در عبور از خیابان پدیدار شد.
نتیجهگیری: براساس نتایج مطالعه حاضر رفتارهای مخاطرهآمیز ترافیکی جوانان در عبور از خیابان ریشه در همرنگی با جمع در سطح گروه همسالان و یا رفتار اکثریت و همچنین بیسازمانی اجتماعی دارد به طوری که انجام رفتارهای مخاطرهآمیز برای آنان امری عادی و اجتنابناپذیر شده و با سبک زندگی آنها در آمیخته است.
محمد علی یادگاری، علی آقاجانلو، رضا نگارنده،
دوره 23، شماره 1 - ( بهار 1396 )
چکیده
جوهره پرستاری حمایت از منافع عمومی است و حرفه پرستاری دریافت خدمات با کیفیت و ایمن را حق برای جامعه میداند. در دهههای اخیر پرستاری با خصوصیات استقلال، تعهدحرفهای، تخصص و پاسخگویی، بهعنوان یک حرفه شاخص مورد توجه قرار گرفته است (1). پرستاری معاصر دارای بدنه دانش و مهارت، سیستم ارزشی، آموزش دانشگاهی و اجتماعی شدن حرفهای میباشد. استقلال یا آزادی عمل به عنوان ظرفیت یک پرستار برای تعیین اقدامات خود از طریق انتخاب مستقلانه در تمامی حوزههای بالین پرستاری، تعریف شده است و خودتنظیمی برای بالین پرستاری از الزامات دستیابی به آزادی عمل حرفهای است (2).
خودتنظیمی حرفهای، قدرت تصمیمگیری حرفه خودتنظیم برای تعیین شرایط ورود اعضا به حرفه و فعالیت در آن حرفه میباشد که تعیین میکند چه کسی با چه تخصص و با چه میزان از دانش و مهارت، شرایط ورود و فعالیت در آن حرفه را دارد (3). در اواسط قرن 19 ترکیب دانش و مهارت، تأکید بر تعهد به انجام وظیفه در مقابل جستجوی منافع شخصی و همچنین استقلال از دخالتهای خارجی در امور حرفه (خودگردانی) بهعنوان ویژگیهای مهم حرفههای خودتنظیم مطرح شد. از اوایل قرن 20 انگیزههای حرفهای شدن با خودتنظیمی حرفهای در یک راستا قرار گرفت (2). طبق الگوی دونابدین (Donabedian model) یک «قرارداد اجتماعی» بین جامعه و حرفه وجود دارد که تحت این قرارداد جامعه استقلال حرفه را در قبال خدمات اساسی آن مورد پذیرش قرار داده و به آن حرفه در جهت اداره امور خود استقلال میدهد. در قبال این امتیاز، حرفه در جهت حفظ منافع عمومی جامعه مسؤولانه عمل میکند (4).
خودتنظیمی حرفهای، بهعنوان یک امتیاز زمانی به یک حرفه واگذار میشود که عموم مردم با خودتنظیمی آن حرفه، بهترین نوع خدمات را دریافت کنند (4). در واقع خودتنظیمی حرفهای سبب تضمین کیفیت خدمات میشود (2،5و6). در دو دهه اخیر، سازمان جهانی بهداشت، به منظور تربیت و بهکارگیری نیروی کار پرستاری شایسته و مجرب، دولتها را به تقویت چارچوبهای خودتنظیمی حرفهای توصیه کرده است. شورای بینالمللی پرستاران (International Council of Nurses: ICN) با همکاری سازمان جهانی بهداشت بیانیه چشمانداز خودتنظیمی حرفهای را منتشر کرده است. این بیانیه مراقبت ایمن و با کیفیت، ایجاد سیستم نظارت در صدور پروانه، سیاستگذاری در مورد حرفه و اعمال قوانین و مقررات حرفهای را در پرتو ایجاد و ارتقای زیربنای سیستمهای خودتنظیمی حرفهای میداند. شورای بینالمللی پرستاران، خودتنظیمی حرفهای را روشی میداند که به وسیله آن نظم، ثبات و کنترل بر حرفه و عملکرد آن اعمال میشود (7و8). تحقیقات ملی و بینالمللی نشان میدهد خودتنظیمی حرفهای باعث بهبود استانداردهای آموزش و بالین میشود که خود موجب افزایش قدرت حرفه در اداره امور خویش میشود.
از آن جایی که خودتنظیمی حرفهای سبب فعالیت افراد واجد شرایط و صلاحیت در حرفه میشود، منجر به افزایش اعتماد مردم به ارایهدهندگان خدمات حرفهای به عنوان افرادی توانا و صادق شده و سبب تأمین منافع عموم میشود (1). در خودتنظیمی حرفهای با اخراج افراد فاقد صلاحیت حرفهای و غیرملتزم به کدهای اخلاقی از حرفه، منافع حرفه تأمین میشود (4).
به طور کلی دو روش برای مدیریت امور حرفه وجود دارد: توسط خود حرفه (خودتنظیمی حرفهای) و توسط دولت. در صورتی که دولت مدیریت حرفه را به عهده گیرد اعضای حرفه، قوانین و مقررات حرفه را به صورت تحمیلی و اجباری درک میکنند، در حالیکه قوانین مصوب در خود حرفه خودتنظیم قابل پذیرش و داوطلبانه درک میشود (9).
حرفههای خودتنظیم دو نهاد مجزا در فعالیتهای خود دارند: 1- نهاد نظارتی 2- نهاد حمایتی. نهاد نظارتی حافظ منافع عمومی از طریق ایجاد شرایط ورود به حرفه، صدور مجوز و گواهی و عملکرد انظباطی میباشد، در حالی که نهاد حمایتی در جهت ترویج منافع اقتصادی و حرفهای اعضای حرفه فعالیت میکند. نهادهای نظارتی و حمایتی با اهداف متفاوتی در جهت توسعه فعالیت حرفهای عمل میکنند. هدف نهاد حمایتی توسعه حرفه در راستای کمک به اعضا و پیشرفت حرفه است؛ در حالی که نهاد نظارتی توسعه حرفه را برای حمایت از عموم مردم انجام میدهد. در اکثر مواقع منافع عموم در تضاد با منافع حرفه نمیباشد، ولی در صورت بروز چنین تضادی خودتنظیمی حرفهای باید در جهت منافع عموم عمل نماید (10).
وضعیت خودتنظیمی حرفهای در پرستاری ایران
پرستاری ایران در دهههای اخیر پیشرفتهای چشمگیری داشته است که از آن جمله میتوان به گسترش آموزش دانشگاهی، تشکیل سازمان نظام پرستاری، تأسیس انجمن علمی پرستاری ایران، تأسیس مراکز تحقیقاتی و انتشار مجلات علمی پژوهشی متعدد در حوزههای مختلف پرستاری اشاره نمود (11). با این حال حرفه پرستاری در ایران کماکان در خودتنظیمی حرفهای کاستیهای فراوان دارد. اگر قانون سازمان نظام پرستاری جمهوری اسلامی ایران را که عمدهترین نهاد غیردولتی پرستاری کشور است، بررسی کنیم با آن که اهداف سازمان را هم سوی اهداف خودتنظیمی حرفه مییابیم، اما در وظایف آن نقش مستقلی برای سازمان در بیشتر الزامات خودتنظیمی دیده نمیشود، به طوری که در 6 وظیفه از 8 وظیفه سازمان نظام پرستاری واژه همکاری یا کمک به نهادهای دیگر آمده است و تنها در وظیفه سوم «تلاش به منظور ارتقای کیفی و مهارتها و دانش فارغالتحصیلان پرستاری» و وظیفه هفتم «تعیین ضوابط برای صدور، تمدید یا لغو کارت عضویت در سازمان»، قانونگذار برای سازمان نقش مستقلی را مقرر نموده است. شاید به همین دلیل و البته دلایل دیگری که خارج از حوصله این مقاله است سازمان نظام پرستاری جمهوری اسلامی ایران کمتر به کارکردهای خودتنظیمی حرفهای ورود نموده است. از سایر انجمنهای پرستاری در ایران نیز به واسطه نداشتن سازوکار قانونی و همچنین عضویت کم اعضای حرفه پرستاری در آنها نمیتوان انتظار ایفای نقش مؤثر در خودتنظیمی حرفهای داشت. در ایران تنظیم مقررات و کنترل بر امور مرتبط با پرستاری همواره در اختیار دولت بوده است (6و12) از سوی دیگر در سالهای اخیر شاهد تشکیل معاونت پرستاری در وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی بودهایم که حاکی از تلاش برای مدیریت دولتی حرفه است.
برخورد مسؤولان با حرفه پرستاری در سالهای اخیر برای رویارویی با چالشهای متعدد نمونههایی از مدیریت دولتی و خلأ خودتنظیمی حرفهای میباشد. به عنوان مثال میتوان به چالش ﻛﻤﺒـﻮد نیروی ﭘﺮﺳﺘﺎری اشاره کرد که یک چالش جهانی است. برای حل این مشکل در ﺳﺎلﻫﺎی اﺧﻴﺮ وزارت ﺑﻬﺪاﺷﺖ درﻣﺎن و آﻣﻮزش ﭘﺰﺷﻜﻲ به اﻓﺰاﻳﺶ ﻇﺮﻓﻴﺖ ﺗﺮﺑﻴﺖ داﻧﺸﺠﻮی ﭘﺮﺳـﺘﺎری در ﻛﺸﻮر و افزایش ﺗﻌﺪاد داﻧﺸﻜﺪهﻫﺎی ﭘﺮﺳﺘﺎری اقدام کرده اﺳﺖ. این اقدامات، سبب ﺗﺮﺑﻴﺖ داﻧﺸﺠﻮ در داﻧﺸﻜﺪهﻫﺎی ﻓﺎﻗﺪ زﻳﺮﺳﺎﺧﺖﻫﺎ و ﻛﺎدر آﻣﻮزﺷﻲ شایسته و در ﺗﻀﺎد ﺑﺎ ﻛﻴﻔﻴﺖ ﻣﺮاﻗﺒﺖﻫﺎ (منفعت عموم) میباشد. در مقابل اقدام بعدی در زمینه تأمین کمبود نیروی پرستاری، تربیت نیروی کمک پرستاری توسط وزارت ﺑﻬﺪاﺷﺖ درﻣﺎن و آﻣﻮزش ﭘﺰﺷﻜﻲ است. بیشتر صاحبنظران این راهکار را برای کمبود پرستار پیشنهاد میکنند، ولی اعضای حرفه آن را به صورت تحمیلی درک کرده و با آن مخالفت میکنند (13).
نظر به این که یافتن سازوکار مناسب برای خودتنظیمی حرفه مستلزم درگیر شدن کلیه ذینفعان و به طور خاص اعضای حرفه در این مقوله است از این رو پیشنهاد میشود تمامی نهادهای قانونی فعال در حوزه پرستاری با ایجاد گفتمان به منظور شناسایی مختصات و ویژگیهای نهاد خودتنظیمی مناسب برای حرفه پرستاری در ایران فعال شده و در جهت استقرار آن تلاش نمایند.
سارا سادات حسینی اسفیدارجانی، رضا نگارنده،
دوره 23، شماره 3 - ( پاییز 1396 )
چکیده
بخش عمده نیروی کار نظام مراقبت بهداشتی را پرستاران تشکیل می دهند. همچنین این گروه از نیروی کار مراقبت بهداشتی، نقش مهمی در ارایه مراقبت مستقیم به بیمار دارند. از این رو پرستاران یکی از ارکان هر نظام مراقبت بهداشتی به حساب می آیند (1). این در حالی است که در سالهای اخیر کمبود پرستار و نرخ بالای ترک خدمت در بسیاری از کشورها به چالشی نگرانکننده تبدیل شده است (2). برای آن که بتوان با این چالش به درستی و به موقع رو به رو شد، لازم است اطلاعات دقیقی از مجموعه عوامل دخیل در این موضوع مانند تعداد، وضعیت سنی، سنوات خدمتی، و اشتغال دانشآموختگان پرستاری؛ تعداد تخت فعال و توزیع جغرافیایی آنها و پیشبینی تعداد دانشآموختگان این رشته در سالهای آتی در اختیار باشد.
در حالی که برخی از مقالات در سالهای اخیر بر این موضوع تأکید دارند که کشور ایران نیز مانند بسیاری از کشورها با چالش کمبود پرستار روبهرو است (3)، اما وضعیت نامطلوب زیرساختهای نظام اطلاعات سلامت در کشور، موجب شده است که تصویر روشنی از نیازهای جاری و آتی نیروی کار پرستاری در دست نباشد. علیرغم آن که نجاتیان اظهار کرده است که «هنوز دقیقاً آماری که براساس آن مشخص شود واقعاً چقدر کمبود پرستار وجود دارد و به چه میزان نیروی پرستار نیاز است، در دست نیست» (4)، برخی مسؤولان وزارت بهداشت بر کمبود 200 هزار نفری نیروی کار پرستاری تأکید میکنند (5).
در هر حال، اگر بپذیریم که کشور با چالش کمبود پرستار روبهرو است، برای حل این چالش لازم است نگاهی همه جانبه به عوامل مربوط به عرضه و تقاضا داشت. از اقدامات صورت گرفته در سالهای اخیر، افزایش ظرفیت مدارس پرستاری و تأسیس مدارس پرستاری جدید برای تربیت تعداد بیشتر پرستار بوده است. اما برخی معتقدند که بخشی از دانشآموختگان پرستاری علاقهای به کار در حوزه پرستاری ندارند (6). به طور مثال براساس یک گزارش دولتی در سال 2013 تعداد 6/1 میلیون پرستار دارای پروانه کار در ایالات متحده امریکا در حوزه پرستاری شاغل نبودهاند (7). لذا تربیت نیروی کار بیشتر، لزوماً به رفع کمبود منجر نخواهد شد و لازم است عوامل مهم دیگری که در جذب و نگه داشت نیروی کار پرستاری دخیل هستند، مورد نظر قرار گیرد. در بین این عوامل رضایت شغلی نقش بزرگی در تصمیم پرستاران به ترک کار پرستاری (8) یا کم نمودن ساعات کاری دارد (9). فرسودگی شغلی، حمایتهای اجتماعی (10) و سیستم حقوق و پاداش (11)، عوامل مهمی دیگری هستند که باید برای حل مشکل کمبود پرستار به آنها توجه شود.
با در نظر گرفتن وضعیت موجود، چنانچه کمبود پرستار در نتیجه عدم تمایل دانشآموختگان به کار پرستاری و یا در نتیجه ترک خدمت بیش از حد باشد، همانطور که فلورانس نایتینگل ثابت کرد، مراقبت از زخمیهای ارتش انگلستان کمتر از آن هزینه دارد که ارتش اجازه دهد آنها بمیرند و به جای آنان نیروهای جدید بگیرد (12)؛ افزایش ظرفیت تربیت پرستار راه حل مقرون به صرفهای برای مسأله کمبود پرستار نیست.
به رغم آن چه که گفته شد همچنان راهبرد مورد تأکید سیاستگذاران، افزایش دانشآموختگان پرستاری است. در این راستا تجربیات زیادی در زمینه تدوین و اجرای برنامههای آموزشی پرستاری در دنیا وجود دارد که میتواند گزینه مناسبی برای حل مسأله کمبود پرستار باشد. یکی از این برنامههای آموزشی، «برنامههای تسریع شده پرستاری (Accelerated Nursing Program)» است که برای تربیت پرستار از دانشآموختگان رشتههای غیر پرستاری تنظیم شده است. اولین برنامههای پرستاری تسریع شده مربوط به اوایل دهه 1970 میلادی میشود که طی سالهای بعد از آن به آرامی رشد کرده است (13). این برنامههای تسریع شده بر پایه تجربیات قبلی دانشجویان قرار گرفته و برای افرادی که دارای مدرک لیسانس در سایر رشتهها هستند امکان ورود به رشته پرستاری را فراهم می آورد (14). برنامههای تسریع شده پرستاری سریعترین راه را برای صدور مجوز پرستاری برای دانشآموختگان رشتههای غیر پرستاری فراهم می کند و این برنامهها بین 12 تا 18 ماه به طول می انجامد (15). این نوع آموزش، بسیار فشرده و تمام وقت بوده و هیچ وقفهای بین دورهها وجود ندارد و دانشجویان همان تعداد ساعتهای کارآموزی بالینی را که در برنامههای سنتی وجود دارد، میگذرانند. کارکنان پرستاری برای دانشآموختگان برنامههای تسریع شده ارزش زیادی قائلند چرا که آنها آموزش و مهارتهای بسیاری را با خود به محیط کار میبرند، و آنها ادعا میکنند که این دانشآموختگان، بالغتر و دارای مهارتهای بالینی قویتری هستند و در عین حال توانایی یادگیری سریعتر ملزومات کار را دارند (14). نتایج مطالعه Ouellet و همکاران نشان میدهد که برنامههای تسریع شده، پرستاران شایستهای را تربیت میکند که میتوانند با موفقیت برای انجام فعالیتهای بالینی آماده شوند (16). نتایج یافتههای مطالعه گذشتهنگر Raines نیز نشان میدهد که اکثر دانشآموختگان برنامههای تسریع شده پرستاری، در این شغل مشغول به کار بوده و درصد زیادی از آنها در حال تحصیل و یا دانشآموخته در مقاطع بالاتر پرستاری می باشد (15). مطالعات صورت گرفته در زمینه بررسی برنامههای تسریع شده پرستاری، نتایج و پیامدهای مثبتی را در بهکارگیری این برنامه نشان میدهد (17و18).
ایران دارای نرخ بالای بیکاری در دانشآموختگان دانشگاهی در بسیاری از رشتهها می باشد (19). با در نظر گرفتن این مهم و الویت کشورمان در ایجاد اشتغال برای آنها، به نظر میرسد بهکارگیری برنامههای تسریع شده پرستاری به جای طرحهای آزمون نشدهای مانند طرح تربیت پرستار با استفاده از ظرفیت بیمارستان که ساختار، فرایند و نتایج روشنی ندارد، می تواند با شرایط حاضر کشور متناسب باشد. لذا برای پاسخ به این چالش پیشنهاد میشود ابتدا آمایش سرزمینی کمبود پرستار مشخص شده و در مناطقی از کشور که کمبود نیروی کار پرستاری در آنها مسجل است، این برنامهها راهاندازی شود. در چنین چارچوبی میتوان نیروی کار پرستاری مورد نیاز را در مدت کوتاهتر و هزینه کمتر تأمین نمود.
سارا سادات حسینی اسفیدارجانی، رضا نگارنده، لیلا جانانی، اسمعیل محمدنژاد، الهام قاسمی،
دوره 23، شماره 4 - ( زمستان 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: پرستاران نقش مهمی در نظام سلامت دارند و ترک خدمت آنها موجب اختلال در عملکرد آن میشود. مطالعه حاضر با هدف تعیین تمایل به ترک خدمت و ارتباط آن با محیط کار سالم پرستاران انجام یافته است.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی در سال 1395 در مورد 295 پرستار در مجتمع بیمارستانی امام خمینی (ره) انجام گرفت. پرستاران به روش نمونهگیری تصادفی طبقهبندی شده با اختصاص تناسبی انتخاب شدند و فرم مشخصات فردی، پرسشنامه محیط کار سالم و مقیاس پیشبینی ترک خدمت را تکمیل نمودند. دادهها با استفاده از آمار توصیفی و آزمونهای آماری تیمستقل، آنالیز واریانس، ضریب همبستگی پیرسون، اسپیرمن و رگرسیون خطی چندگانه در نرمافزار SPSS نسخه 20 تحلیل گردید.
یافتهها: میانگین نمره پیشبینی ترک خدمت که دامنه تغییرات آن بین 12 تا 60 میباشد، (38/4)21/36 به دست آمد. در بررسی محیط کار سالم، بعد رهبری قابل اعتماد بیشترین میانگین (3±60/9) و بعد برقراری ارتباط ماهرانه کمترین میانگین (74/2±97/8) را کسب کرد. بین بعد شناخت هدفمند محیط کار سالم و تمایل به ترک خدمت همبستگی معنادار اما ضعیفی وجود داشت (024/0=p، 135/0-=r) همچنین نمره پیشبینی ترک خدمت در مردان به طور معناداری بیشتر از زنان بود (023/0=p).
نتیجهگیری: هرچند در مطالعه حاضر ارتباطی میان ترک خدمت و محیط کار سالم مشاهده نشد، اما با توجه به اهمیت جذب و ابقای پرستاران لازم است دلایل این امر از جمله ویژگیهای محیط کار مورد بررسی بیشتر قرار گرفته و تدابیر لازم اتخاذ گردد.
فرزانه دلاور، شهزاد پاشاییپور، رضا نگارنده،
دوره 24، شماره 1 - ( 2-1397 )
چکیده
اصطلاح سواد سلامت (بهداشتی) به مفهوم یک مهارت شناختی و به عنوان مسألهای مهم و تأثیرگذار در نظام مراقبت سلامت نخستین بار در سال 1974 در یک پانل آموزشی در مورد آموزش بهداشت، مطرح شد. از آن زمان تاکنون این مفهوم در موارد متعددی توسط محققان حوزههای سوادآموزی و سلامت، توسط محققان مورد بحث قرار گرفته و تعاریف گوناگونی برای آن ارایه شده است. به طور معمول سواد سلامت را به عنوان طیف گستردهای از دانش و مهارت در زمینه کسب، پردازش، فهم و به کارگیری اطلاعات سلامت تعریف میکنند (1).
اهمیت سواد سلامت در تأثیر بر نتایج سلامتی بیماران به خوبی شناخته شده است و نقش مهمی در تصمیمگیری افراد در مورد نیازهای حوزه سلامت خود ایفا مینماید (2). سواد سلامت به عنوان یک مهارت اجتماعی و شناختی دارای ابعاد مختلفی از قبیل کسب (access)، پردازش (appraising)، فهم (understanding) و اجرای دانش و اطلاعات سلامت به دست آمده (apply) میباشد که توانایی فهم مفاد آموزشی به عنوان یکی از ابعاد آن، در بیماران اهمیت مضاعف دارد (6-3). در سالهای اخیر سواد سلامت به عنوان یک مهارت مهم شناخته شده است که بیماران برای تصمیمگیری مناسب بهداشتی در موقعیتهای دشوار پیش رو به آن نیاز دارند. بهبود سواد سلامت افراد منجر به پیامدهایی چون افزایش توانایی بالقوه بیماران جهت اخذ تصمیمات آگاهانه، کاهش خطرات تهدیدکننده سلامت، افزایش پیشگیری از بیماریها، ارتقای امنیت، افزایش کیفیت زندگی و افزایش کیفیت مراقبت از افراد میشود (9-7).
برای آموزش افراد معمولاً به سطح سواد عمومی افراد و نه لزوماً سواد سلامت آنها توجه میشود. حال آن که تفاوت بارزی بین سواد سلامت و سواد عمومی وجود دارد. سواد عمومی شامل توانایی خواندن، نوشتن و داشتن مهارتهای پایهای است. در مقابل سواد سلامت به عنوان یک مهارت شناختی و اجتماعی تعریف میشود که توانایی افراد را در دستیابی، فهم و استفاده از اطلاعات در راستای ارتقای سلامت تعیین میکند (10). مطالعات نشان دادهاند که محدودیت سواد سلامت عوارض متعددی را در حوزههای مختلف سلامتی از قبیل عدم دسترسی به خدمات بهداشتی مناسب، تمایل کمتر به پیگیری درمان، تبعیت دارویی اندک، افزایش میزان مراجعه به اورژانسها، افزایش طول دوره درمان در بیمارستان و افزایش میزان مرگ و میر ایجاد کرده و تأثیر چشمگیری در استفاده از خدمات مراقبت سلامت دارد (6-3). علاوه بر این موارد، تأثیر اقتصادی منفی ناشی از سواد سلامت پایین بر بیماران و سیستم بهداشت و مراقبت سلامت را نمیتوان نادیده گرفت. این موارد نشاندهنده لزوم توجه به سواد سلامت افراد است.
براساس مطالعهای که توسط منتظری و همکاران در ایران صورت گرفته، نشان داده شده است که نیمی از جمعیت ایران دارای محدودیت سواد سلامت بوده و این محدودیت در گروههای آسیبپذیر، از جمله سالمندان، زنان خانهدار، افراد بیکار و افراد باسواد عمومی محدود، شایعتر است. به گونهای که این امر آنان را در معرض خطر در مورد انحراف از سلامت قرار میدهد (2).
همچنین یافتههای حاصل از مطالعات مختلف صورت گرفته نشان میدهد که برخی از اطلاعات سلامت مناسب شنوندگان نبوده و نیاز آنها را برطرف نمیکند. حال آن که تأثیر سواد سلامت محدود میتواند با کمک اطلاعات سلامت مناسب بهبود یابد. لذا مسأله چالش برانگیزی که در برخورد با این افراد وجود دارد، نحوه آموزش این افراد (از نظر درک اطلاعات سلامت) میباشد. که برای رفع آن راهبردهای متفاوتی چون محدود کردن اطلاعات ارایه شده در هر بار ملاقات بیماران، عدم استفاده از اصطلاحات تخصصی، صحبت آهسته، جستجو برای یافتن محتوای آموزشی متناسب با توانایی خواندن افراد، استفاده از تصاویر برای توضیح مفاهیم مهم، تشویق بیماران به سؤال پرسیدن و بررسی درک افراد از آموزش ارایه شده با کمک روشهای teach back و show me ارایه شده است (11).
در ادامه این تلاشها در سال 2011 مرکز کنترل بیماریهای آمریکا (CDC) شاخص سواد سلامت (Health Literacy INDEX) را به عنوان ابزاری جهت تهیه یک مفاد آموزشی مناسب برحسب سواد سلامت افراد، طراحی نموده است. این چک لیست جامع در 10 معیار و 63 گویه تهیه شده که معیارها و گویههای مرتبط با آن در جدول شماره 1 آورده شده است. مطابق با این چک لیست و براساس ده معیار آن، فرایند آموزشی مورد نظر (محتوا، روش اجرا و شواهد) به طور کامل بررسی میشود تا تأثیر سواد سلامت بر درک اطلاعات ارایه شده به افراد را محدود سازد (12).
جدول 1- معیارهای ابزار شاخص سواد سلامت
معیار |
تعداد |
موضوع مورد بررسی |
زبان ساده |
8 |
روش نگارش (کوتاهی جملات و سهولت خواندن)
اصطلاحات (عدم استفاده از اصطلاحات تخصصی)
آمار و اطلاعات (سهولت در درک مطالب) |
هدف روشن |
8 |
صراحت، خلاصه و تکرار
تعداد نکات کلیدی
هدف محتوا (هدفمند بودن)
استفاده از عناصر بصری در مفاد آموزشی |
گرافیک |
6 |
برچسبهای توضیحی
گرافیک و تصاویر مفاد آموزشی از نظر ارتباط با متن و کمک به درک و فهم مفاهیم خلاصه |
مشارکت مخاطبان |
7 |
راهبردهای تعاملی (میزان جلب توجه شنوندگان و میزان مشارکت فعالانه آنها از طریق ستون مشاوره، پرسش و پاسخ، مسابقه یا بازی و روایت داستانوار)
پاسخ مخاطبان |
یادگیری مبتنی بر مهارت |
3 |
تمرکز بر مهارتهای رفتاری (اصلاح یک رفتار بهداشتی و مثالهای مرتبط با این اصلاح) |
تناسب مخاطبان |
6 |
تطابق میان مخاطبان و مواد آموزشی (تناسب فرهنگی و اجتماعی با مخاطبان از نظر تجارب، ارزشها و عقاید)
شناسایی و تشخیص بیماران |
دستورالعمل |
6 |
دستورالعملهای مخاطبان
دستورالعمل استفاده از محتوای آموزشی را از نظر فنی، کاربردی بودن آن و جامعیت |
جزئیات توسعه پیشرفت |
3 |
اطلاعات تماس با نویسندگان
بازنگری اخیر مطالعات |
روشهای ارزیابی |
13 |
formative, process و outcome |
قدرت شواهد |
3 |
یافتههای حاصل از ارزیابیها |
Andrade و همکاران تأثیر استفاده از این شاخص را در تهیه مفاد آموزشی در زمینه سقوط سالمندان بررسی کردند. نتایج این مطالعه نشان داد تمامی اطلاعات آموزشی تهیه شده برای مخاطبان مناسب نبوده و نیاز آنها را رفع نمیکند، همچنین با کمک شاخص سواد سلامت، امکان فراهمآوری مواد آموزشی متناسب با سطح سواد سلامت سالمندان وجود دارد (7).
با توجه به پایین بودن سطح سواد سلامت مردم، تهیه مفاد آموزشی منطبق با سطح سواد سلامت مخاطبان امری ضروری است و از آن جا که مطالعات اندکی در خصوص اثربخشی استفاده از شاخص سواد سلامت صورت گرفته است، ضرورت دارد پژوهشگران حوزههای مرتبط، به تدارک شواهد تجربی برای کارایی و اثربخشی آن بپردازند.
لیلا نفر، رضا نگارنده، نعیمه سارخانی، نسرین نیکپیما،
دوره 28، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: شایستگی فرهنگی یکی از مؤلفههای اصلی مراقبتهای بهداشتی است. بررسی شایستگی فرهنگی به منظور کاهش نابرابریهای مراقبتهای بهداشتی و شناسایی پتانسیلهای بهبود ارایه خدمات بهداشتی بسیار ضروری است. این مطالعه با هدف تعیین وضعیت شایستگی فرهنگی و عوامل مرتبط با آن در مراقبان بهداشتی شاغل در مراکز جامع سلامت وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی- مقطعی، تعداد 250 نفر از مراقبان بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1399 به روش نمونهگیری در دسترس، انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از دو ابزار جمعیتشناختی و شایستگی فرهنگی برای کارکنان بهداشتی (CCSN) استفاده شد. اطلاعات با استفاده از آزمونهای آماری توصیفی و استنباطی (آزمون تی و آنووا) در نرمافزار SPSS نسخه 16 در سطح معناداری 05/0 تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: میانگین کل نمره شایستگی فرهنگی در مراقبان بهداشتی 41/28±66/162 (دامنه 231-33) بود. براساس یافتهها میانگین نمره شایستگی فرهنگی در همه ابعاد در سطح مطلوب بود. میانگین نمره شایستگی فرهنگی با متغیرهای ازدواج درون قومی (005/0>p) و سابقه کاری (012/0=p) ارتباط معنادار آماری داشت. در حالی که با سایر متغیرهای جمعیتشناختی اختلاف آماری معناداری مشاهده نشد.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد سطح شایستگی فرهنگی در مراقبان بهداشتی مورد مطالعه مطلوب میباشد. این نتایج ممکن است برای مدیران و برنامهریزان در توسعه و مدیریت نیروی انسانی و تضمین کیفیت ارایه خدمات بهداشتی نیز مفید باشد.