جستجو در مقالات منتشر شده


12 نتیجه برای هادی

فرشته جمشیدی اوانکی، شهناز گلیان تهرانی، غلامرضا بابایی، طاهره هادیان،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده

مقدمه: تغذیه صحیح و متعادل از عوامل ضروری در سلامت افراد جامعه شناخته شده و بهبود و اصلاح آن در گروه‌های مختلف جامعه به ویژه کودکان از اقدامات مهم در مراقبت‌های اولیه سلامت به شمار می‌آید.
روش کار: این پژوهش یک مطالعه توصیفی تحلیلی است، تعداد نمونه ‌شامل 225 مادر دارای کودک 24-0 ماهه مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی دانشگاه علوم پزشکی تهران بود که به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه بود. جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها از روش‌های آمار توصیفی (جداول توزیع فراوانی، میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون مجذور کای و ضریب همبستگی پیرسون) استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد بین سن، وضعیت اشتغال، روش آخرین زایمان و تمایل به شیردهی واحدهای پژوهش، همچنین سن جنین هنگام تولد، بستری شدن نوزاد در بیمارستان در بدو تولد، زمان اولین شیردهی پس از زایمان، نوع تغذیه نوزاد به هنگام بستری شدن در بیمارستان، نوع اولین تغذیه نوزاد، زمان شروع تغذیه کمکی، استفاده از شیر کمکی همراه شیر مادر و استفاده از پستانک و نیز نظر همسر در مورد شیردهی، معاینه پستان‌ها در دوران بارداری، آموزش مزایا و روش صحیح شیردهی در بارداری، محل آخرین زایمان، آموزش اهمیت و تکنیک صحیح شیردهی پس از زایمان، تشویق و حمایت همسر در شیردهی، نگهداری نوزاد کنار مادر پس از زایمان، چگونگی تنظیم فواصل و دفعات شیردهی، شیردهی در شب، حاملگی مجدد، مدت تغذیه با شیر مادر در هر بار شیردهی و فاصله دفعات تغذیه با شیر مادر با طول مدت شیردهی ارتباط معنی‌داری وجود دارد.
نتیجه‌گیری: مطابق با یافته‌های پژوهش، عوامل گوناگونی بر مدت شیردهی تأثیر می‌گذارد که باید به آنها توجه کافی نمود. آموزش مادران توسط ماماها، به خصوص در ضمن انجام مراقبت‌های دوران بارداری و بلافاصله پس از زایمان، ضروری می‌نماید و در همین ارتباط ضرورت آموزش و بازآموزی کادر پزشکی در زمینه شیردهی بیش از پیش آشکار می‌شود.


علیرضا نیکبخت نصرآبادی، زهره پارسایکتا، هادی سیف، نسرین رسول زاده،
دوره 11، شماره 4 - ( 10-1384 )
چکیده

زمینه و هدف: :یکی از رسالت‌های آموزش پرستاری آماده نمودن پرستاران برای ورود موفقیت‌آمیز به حرفه و انجام نقش‌های محوله به نحوی است که نه در فرد ایجاد فرسودگی و ناامیدی نماید و نه برای جامعه پرستاری و مددجویان مخاطره‌آمیز گردد. قطعاً ورود از یک محیط دانشجویی به یک محیط کاری فرد را با دنیای دیگری مواجه می‌نماید و به وی هویتی خاص می‌بخشد. پدیده‌ی حرفه‌ای شدن در طول زمان و در تعاملات با افراد تشکیل، تقویت و تثبیت می‌گردد، و این پدیده بخشی از فرآیند «اجتماعی شدن» یک حرفه قلمداد می‌شود. این مطالعه تجربیات پرستاران را در اولین سال اشتغال پیرامون پدیده حرفه‌ای شدن مورد بررسی قرار داده است.
روش بررسی: برای انجام این مطالعه یکی از روش‌های تحقیق کیفی تحت عنوان پدیدارشناسی تفسیری بِنر مورد استفاده قرار گرفته است. روش اصلی جمع‌آوری داده‌ها مصاحبه نیمه سازمان یافته با 17 شرکت‌کننده در پژوهش بود که از طریق نمونه‌گیری هدفمند انتخاب شده و داده‌های حاصل از آن به روش تجزیه و تحلیل درونمایه‌ای بِنر فراهم گردیده است.
یافته‌ها: در این مطالعه در مجموع 5 درونمایه‌ی اصلی و 4 درونمایه‌ی فرعی استحصال گردید. به طور کلی از نظر پرستاران شرکت‌کننده مفهوم حرفه‏ای شدن مترادف است با دانش کافی در زمینه‌ی مورد نظر همراه با داشتن تجربه و استقلال در عمل و ارایه یک مراقبت اصولی و همه جانبه برای بیمار. از این منظر آنان احساس نموده‏اند که هنوز به طور کامل حرفه‏ای نشده‏اند و در این مسیر مشکلات و مسایل متعدد و پیچیده‏ای را فراروی خود می‏بینند. لذا در یک عبارت کلی مفهوم حرفه‏ای شدن برای آنان عبارت بود از دانایی، تجربه و استقلال در عمل و ارایه یک مراقبت اصولی و فراگیر.
نتیجه‌گیری: در راه حصول به شرایط حرفه‌ای شدن نیاز مبرمی به فراهم کردن شرایط دانایی محوری، امکان تجربه، و فرصت استقلال در عمل و در مجموع فراهم نمودن شرایط ارایه مراقبت‌های پرستاری اصولی و همه جانبه احساس می‌شود.

 

 

 

 


نگین هادی، فریبا برازنده،
دوره 13، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده

زمینه و هدف:مروزه به دلیل شهرنشینی، تغییر الگوی مصرف غذا و کاهش فعالیت‌های بدنی، زمینه برای بروز انواع بیماری‌های مزمن فراهم آمده است. شیوه صحیح زندگی می‌تواند خطر بروز بیماری‌های مزمن را کم کند. مطالعه حاضر با هدف تعیین شیوه زندگی پرستاران که نقش مهمی را در آموزش شیوه صحیح زندگی به گروه‌های مختلف مردم ایفا می‌کنند، صورت پذیرفته است.
روش بررسی: این مطالعه از نوع مقطعی است. جامعه مورد مطالعه را پرستاران شاغل در بیمارستان‌های دانشگاه علوم پزشکی شیراز تشکیل می‌دهند. حجم نمونه 300 نفر و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه است. اطلاعات جمع‌آوری شده با بهره‌گیری از آزمون‌های آماری t، ANOVA، کروسکال والیس و ضریب همبستگی اسپیرمن و نرم افزار آماری SPSS ویرایش 5/11 تجزیه و تحلیل گردید و 05/0p< از نظر آماری معنادار در نظر گرفته شد.
یافته‌ها: نتایج به دست آمده نشان داد که 54% آزمودنی‌ها وضعیت تغذیه متوسط، 3/60% فعالیت فیزیکی در حد متوسط، 38% وضعیت بهداشت روان متوسط و 24% وضعیت بهداشت روان مطلوب داشته‌اند. 6/44% افراد در بهداشت فردی و 62% در پیشگیری از بیماری‌ها نمره نامطلوب گرفته‌اند. 3/96% از آزمودنی‌ها سیگار نمی‌کشیده‌اند و 7/95% از آن‌ها هرگز الکل مصرف نمی‌کردند.
نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج به دست آمده، به نظر می‌رسد پرستاران، با وجود داشتن دانش و آگاهی در زمینه انواع بیماری‌ها و نقش مهمی که در قبال آموزش رفتارهای صحیح به بیماران دارند، خود از شیوه زندگی مطلوبی بر خوردار نیستند.

 


منصوره علی اصغرپور، زهرا هادیان،
دوره 17، شماره 3 - ( 7-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماران دیالیزی به دلایل مختلف دچار کاهش ظرفیت فیزیکی بدن و در نتیجه افزایش وابستگی به دیگران در انجام فعالیت‌های خود می‌شوند. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر برنامه ورزشی بر افزایش ظرفیت فیزیکی بیماران همودیالیزی انجام یافته است.

روش بررسی: در این مطالعه نیمه تجربی 25 نفر از بیماران همودیالیزی که واجد شرایط شرکت در پژوهش بودند به صورت نمونه‌گیری در دسترس از سه بیمارستان تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی تهران انتخاب شدند. بیماران گروه آزمون (12n=)، برنامه ورزشی پیاده‌روی طراحی شده را به مدت 8 هفته (اردیبهشت ماه 1389 تا تیر ماه همان سال) بلافاصله بعد از اتمام جلسه همودیالیز به مدت 30 دقیقه دریافت کردند. آزمون پیاده‌روی 6 دقیقه (MWT6) برای اندازه‌گیری متغیر پاسخ در نظر گرفته شد. داده‌ها در نرم‌افزار SPSS v.18 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافته‌ها: مقایسه میانگین‌های مسافت طی شده در 6 دقیقه، قبل از مداخله، چهار هفته بعد و در پایان هفته هشتم تفاوت معنادار آماری در دو گروه آزمون و شاهد نشان نداد. همچنین مقایسه مقادیر در شروع و پایان هفته هشتم در گروه آزمون به میزان 66 متر افزایش میانگین مسافت طی شده نشان داد اما این اختلاف از نظر آماری معنادار نبود (302/0=p).

نتیجه‌گیری: در این مطالعه ظرفیت فیزیکی بیماران همودیالیزی بعد از اجرای برنامه ورزشی در گروه آزمون به میزان 20% افزایش پیدا کرد ولی این مقدار از لحاظ آماری معنادار نبود. لذا با توجه به محدودیت‌های موجود در این پژوهش، پیشنهاد می‌گردد پژوهش‌های بیشتری در این زمینه انجام یابد.


زهرا هادی‌زاده طلاساز، شهلا نورانی سعدالدین، محمدتقی شاکری،
دوره 21، شماره 1 - ( 3-1394 )
چکیده

  زمینه و هدف: کیفیت زندگی کاری اثر مهمی روی واکنش‌های کارکنان مانند رضایت شغلی، مشارکت کاری، عملکرد شغلی، قصد ترک خدمت، تغییر و تبدیل سازمانی دارد. بنابراین سنجش دو متغیر کیفیت زندگی کاری و رضایت شغلی برای تمام کارکنان سازمان‌ها از جمله ماماها که از اعضای مهم تیم ارایه‌دهنده خدمات بهداشتی هستند، دارای اهمیت است. از این‌رو هدف مطالعه حاضر تعیین ارتباط مؤلفه‌های کیفیت زندگی کاری و رضایت شغلی ماماها می‌باشد .

  روش بررسی: مطالعه حاضر توصیفی- همبستگی است که به صورت مقطعی در سال 1393 در مورد 230 ماما در مشهد انجام یافته است. نمونه مورد مطالعه از میان ماماهای شاغل در زایشگاه‌ها و مراکز بهداشتی درمانی به روش نمونه‌گیری آسان انتخاب شد. ابزار مطالعه پرسشنامه‌ها‌ی اطلاعات جمعیت‌شناختی، کیفیت ‌زندگی‌ کاری‌ والتون و رضایت‌ شغلی‌ مینه‌سوتا بود. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از آمار توصیفی، همبستگی پیرسون، اسپیرمن و آنووا در نرم‌افزار SPSS v.19 انجام یافت .

  یافته‌ها : نتایج نشان داد کیفیت زندگی کاری کلی با رضایت شغلی دارای رابطه مثبت معنادار (001/0> p ، 525 /0= rp ) می‌باشد. نتیجه در سطح جز ئ ی‌تر حاکی از آن بود که رضایت شغلی با پرداخت منصفانه و کافی (001/0> p ، 277/0= rp )، محیط کاری ایمن (001/0> p ، 274/0 = rp )، تأمین فرصت رشد و امنیت مداوم (001/0> p ، 306/0= rp )، فضای کلی زندگی (001/0> p ، 327/0= rp )، قانون‌گرایی در سازمان (001/0> p ، 233/0= rp )، وابستگی اجتماعی در زندگی کاری (001/0> p ، 207/0= rp )، وحدت و انسجام اجتماعی در سازمان (001/0> p ، 352/0= rp ) و توسعه قابلیت‌های انسانی (001/0> p ، 259/0= rp ) ارتباط دارد .

  نتیجه‌گیری: از آن جا که کیفیت زندگی کاری بالاتر، رضایت شغلی بیش‌تری را برای کارکنان به همراه دارد، مدیران می‌توانند با اتخاذ راه‌کارهای مناسب، مؤلفه‌های مهم کیفیت زندگی کاری ماماها را ارتقا داده و شرایط لازم جهت بهبود کیفیت ارایه خدمات و بهره‌وری آن‌ها را فراهم سازند .

  


بختیار پیروزی، قباد مرادی، نادر اسماعیل‌نسب، هومن قصری، صلاح‌الدین فرشادی، فریبا فرهادی‌فر،
دوره 22، شماره 3 - ( 7-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: میزان سزارین در دو دهه اخیر در ایران روند رو به رشدی داشته است. برنامه «ترویج زایمان طبیعی» در قالب طرح تحول نظام سلامت در کشور به منظور افزایش زایمان طبیعی اجرایی شده است. هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر طرح تحول نظام سلامت بر میزان سزارین و هزینه پرداخت شده توسط مادران بستری در بیمارستان‌های استان کردستان است.

روش بررسی: این مطالعه توصیفی به صورت طولی و گذشته‌نگر انجام گرفته است. میزان سزارین در همه بیمارستان‌های استان کردستان برای سال 1392 و طی یک سال بعد از اجرای طرح تحول نظام سلامت و همچنین داده‌های مربوط به درصد پرداخت از جیب در یکی از بیمارستان‌های دانشگاه علوم پزشکی کردستان که به صورت تصادفی انتخاب شد، مورد بررسی قرار گرفت. داده‌ها در نرم‌افزار SPSS v.20 تحلیل شد.

یافته‌ها: میزان سزارین در استان کردستان طی یک سال بعد از اجرای طرح تحول نظام سلامت، نسبت به میزان پایه خود در سال 1392، کاهشی 02/14 درصدی داشته است (001/0p<). میانگین درصد پرداخت صورت حساب بیمارستان از جیب قبل از اجرای طرح تحول نظام سلامت 05/16% بوده است. این درصد بعد از اجرای مرحله اول و سوم طرح به 30/4% و 5/2% کاهش پیدا کرده است.

نتیجه‌گیری: برنامه ترویج زایمان طبیعی، به هدف از پیش تعیین شده خود، یعنی کاهش 10 درصدی میزان سزارین طی یک سال بعد از اجرای طرح تحول نظام سلامت نسبت به میزان پایه، دست یافته و درصد هزینه پرداخت شده از جیب در صورت حساب بیمارستان کاهش چشم‌گیری داشته است.


طلعت خدیوزاده، زهرا هادی‌زاده طلاساز، محمدتقی شاکری،
دوره 23، شماره 3 - ( پاییز 1396 )
چکیده

زمینه و هدف: تأخیر در شروع فرزندآوری با کاهش فرزندآوری در خانواده و خطر بارداری در سنین بالا برای مادر همراه است. نظریه یادگیری اجتماعی برای روشن شدن تعامل میان عوامل فردی، عوامل محیطی و رفتار استفاده می‌شود. در راستای درک عوامل زمینه‌ساز این تأخیر، مطالعه حاضر با هدف پیش‌بینی عوامل مرتبط با تأخیر در زمان اولین فرزندآوری در زنان جوان متأهل با استفاده از نظریه یادگیری اجتماعی بندورا انجام یافته است.
روش بررسی: این مطالعه از نوع مقطعی- همبستگی است جامعه پژوهش را زنان متأهل بارور مراجعه‌کننده به مراکز بهداشتی درمانی و درمانگاه‌های زنان و زایمان بیمارستان‌های آموزشی شهر مشهد در سال‌های 95-1394 تشکیل می‌دادند. تعداد نمونه‌ها 284 نفر بودند. ابزار جمع‌آوری داده‌ها 5 پرسشنامه عوامل فردی و اجتماعی بود. داده‌ها در نرم‌افزار SPSS نسخه 16 و با استفاده از آمارهای توصیفی و آزمون‌های همبستگی پیرسون، اسپیرمن، رگرسیون خطی و رگرسیون چندگانه انجام گرفت.
یافته‌ها: میانگین سن افراد شرکت‌کننده در پژوهش 2/4±99/27 و میانگین فاصله ازدواج تا تولد نخستین فرزند 96/1±22/3 سال بود که 25/1 سال از فاصله مطلوب بین ازدواج تا فرزندآوری بیش‌تر بود. رگرسیون خطی چندگانه نشان داد که انگیزه­های باروری مثبت و منفی، خودکارآمدی درک شده مادری، ارتباط زوج‌ها، تعداد خواهران و باورهای مذهبی مرتبط با فرزندآوری بر فاصله بین ازدواج تا شروع باروری تأثیر دارند (01/0p<).
نتیجه‌گیری: عواملی که در پیش‌بینی تأخیر در اولین رفتارهای باروری نقش دارد، با به‌کارگیری نظریه یادگیری اجتماعی بندورا شناسایی گردید. جهت طراحی برنامه­های مداخله­ای برای انجام سیاست‌های افزایش فرزندآوری باید این دو دسته از عوامل با هم در نظر گرفته شود.
 
عباس حیدری، زهرا سادات منظری، هادی عباسپور،
دوره 25، شماره 3 - ( 7-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: درد بعد از عمل جراحی یکی از چالش‌های بالینی برای پرستارانی است که مراقبت از بیماران را به عهده دارند. هدف از این مطالعه تعیین اثر آموزش­های قبل از عمل بر درد بعد از عمل‌های جراحی انتخابی بوده است.
روش بررسی: پایگاه‌های اطلاعاتی PubMed، CINAHL، Cochrane Library، Web of Science، Scopus و EMBASE به منظور بازیابی مقالات کارآزمایی بالینی که از تاریخ اول ژانویه 2012 تا اول جوئن 2018 به زبان انگلیسی منتشر شده بودند، جستجو شدند.
یافته‌ها: از مجموع 153 مطالعه بازیابی شده، 13 مطالعه (2482 نفر) وارد مرور شد. به طور کلی، بیش‌تر مطالعات، آموزش قبل از عمل بر کاهش درد بعد از عمل را مؤثر دانسته‌اند (7 مطالعه، 1678=n). در بقیه مطالعات، تفاوت معناداری بین آموزش و میزان کاهش درد بیمار مشاهده نشده است. همچنین نتایج برخی مطالعات (204=n) نشان داد آموزش همراه با همدلی در نیمی از موارد می‌تواند میزان اضطراب را کاهش دهد.
نتیجه‌گیری: آموزش قبل از عمل جراحی به عنوان یک مداخله پیچیده، می­تواند میزان درد بعد از عمل را کاهش دهد. شیوه آموزش تعاملی همراه با همدلی موجب کاهش اضطراب بیمار و همچنین کاهش نیاز به داروهای ضد درد بعد از عمل می­شود. بنابراین، آموزش و تربیت پرستاران ماهر و ارایه‌دهندگان چنین آموزش­هایی برای مدیریت درد بیماران پیشنهاد می‌شود.
 
مریم سالاری هدکی، مهین تفضلی، هادی طهرانی، محمد جواد اصغری ابراهیم آباد،
دوره 27، شماره 3 - ( 7-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: عملکرد جنسی بخش مهمی از سلامت زنان است و از متغیرهایی که با اختلالات جنسی مرتبط است، ارضای نیازهای بنیادین روان‌شناختی است. نظریه خودتعیین‌گری از مهم‌ترین نظریه‌های انگیزش است که علت اصلی رفتار را انگیزه درونی فرد می‌داند و همچنین سه نیاز روان‌شناختی خودمختاری، شایستگی و ارتباط را زیربنای رفتارهای انسان می‌داند. این مطالعه با هدف تعیین تأثیر مشاوره گروهی جنسی مبتنی بر نظریه خودتعیین‌گری بر عملکرد جنسی زنان انجام گرفته است.
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی در مورد 104 زن متأهل 18تا49 ساله مراجعه‌کننده به مراکز بهداشتی درمانی مشهد در دو گروه مداخله و کنترل در سال 1398 انجام گرفته است. گروه مداخله 5 جلسه مشاوره جنسی گروهی 2 ساعته مبتنی بر سازه‌های نظریه خودتعیین‌گری با فواصل یک هفته دریافت نمودند. داده‌ها با استفاده از پرسشنامه‌های عملکرد جنسی زنان و سازه‌های نظریه خودتعیین‌گری (نیازهای بنیادین روان‌شناختی در فعالیت جنسی) قبل و بعد از مداخله جمع‌آوری و در نرم‌افزار SPSS نسخه 16 و با استفاده از آزمون‌های تی‌مستقل، تی‌زوجی، من‌ویتنی و ویلکاکسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: میانگین نمره عملکرد جنسی قبل از مداخله بین دو گروه، اختلاف آماری معناداری نداشت، اما بعد از مداخله، اختلاف میانگین نمرات عملکرد جنسی قبل و بعد از مداخله، در گروه مداخله 02/3±76/2 و در گروه کنترل 73/0±25/0- بود که افزایش معناداری در نمره عملکرد جنسی گروه مداخله نسبت به کنترل مشاهده شد (001/0>p). همچنین بعد از مداخله بین گروه مداخله و کنترل،  اختلاف آماری معناداری در میانگین نمرات خودمختاری، ارتباط و شایستگی مشاهده شد (001/0>p).
نتیجه‌گیری: ارایه مشاوره جنسی گروهی مبتنی بر نظریه خودتعیین‌گری می‌تواند باعث ارضای نیازهای بنیادین در فعالیت جنسی و ارتقای عملکرد جنسی زنان شود.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20180726040602N1
 
ونوس بوچانی، بتول پورابولی، مرضیه حسن‌پور، هادی رنجبر،
دوره 28، شماره 4 - ( 10-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: مادران دارای نوزاد نارس اضطراب بیشتری را نسبت به مادران دارای نوزاد ترم تجربه می‌کنند. با جدایی مادر از نوزاد، مهم­ترین مؤلفه اثرگذار بر دلبستگی که تماس فیزیکی با نوزاد است، نیز مختل می­شود. هدف این پژوهش تعیین تأثیر اجرای برنامه مثبت اندیشی گروهی بر اضطراب و دلبستگی مادران نوزادان نارس بستری در بخش مراقبت ویژه نوزادان بوده است.
روش بررسی: این پژوهش از نوع کارآزمایی تصادفی است که در سال 1399 در شهر کرمانشاه انجام گرفته است. 72 نفر از مادران دارای نوزاد نارس بستری در بخش مراقبت ویژه نوزادان بیمارستانهای امام رضا (ع) و محمد کرمانشاهی به روش اختصاص تصادفی در دو گروه کنترل و مداخله قرار گرفتند. جهت جمع‌آوری داده‌ها از پرسشنامه­های اضطراب اسپیلبرگر و دلبستگی پس از تولد استفاده شد. داده­های جمع­آوری شده با کمک نرم‌افزار SPSS نسخه 16 و با استفاده از آزمون‌های آماری (ANOVA و ­Chi-Square) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: مقایسه اضطراب آشکار قبل از مداخله (791/0=p) و بعد از مداخله (373/0=p) در دو گروه مداخله و کنترل نشان داد که دو گروه تفاوت معناداری با هم ندارند. مقایسه اضطراب پنهان قبل از مداخله (831/0=p) و بعد از مداخله (093/0=p) نیز نشان داد بین دو گروه تفاوت آماری معناداری وجود نداشته است. اما مقایسه میزان تغییرات تفاوت معناداری را نشان داد (025/0=p). در مورد دلبستگی، قبل از مداخله هیچ کدام از زیرمقیاس­های دلبستگی در دو گروه تفاوت آماری معناداری نداشته است (05/0p>) پس از مداخله در نمره زیرمقیاس­های «نبود خصومت» و «رضایت از تعامل» تفاوت معنادار (05/0p<) مشاهده شد.
نتیجه‌گیری: با توجه به یافته­های حاصل از پژوهش، اجرای برنامه مثبت اندیشی گروهی را به عنوان برنامه­ای تکمیلی، در کنار مراقبت­های معمول برای مادران نوزادان نارس به پرستاران و مسؤولان بخشهای مراقبت ویژه نوزادان توصیه می­شود.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20210108049965N1

 
هادی حسنخانی، جواد دهقان‌نژاد، آزاد رحمانی، منصور غفوری‌فرد، فریبا ولی‌زاده،
دوره 28، شماره 4 - ( 10-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان بیماریی است که کیفیت زندگی بیمار را تحت تأثیر قرار می‌دهد و مراقبت تسکینی راهکاری است که می‌تواند آن را بهبود بخشد. با این حال مراقبت تسکینی در منزل در اکثر کشورهای جهان توسعه نیافته است بنابراین هدف این مطالعه ارتقای برنامه مراقبت تسکینی در منزل برای بیماران مبتلا به سرطان است.
روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه اقدام پژوهی است که روش چرخه‌ای چهار مرحله‌ای اولری با رویکردهای کمی و کیفی در سه مرکز مراقبت در منزل شهر تبریز در سال 1399-1397 انجام گرفته است. با 18 پرستار مراقبت در منزل که به صورت هدفمند انتخاب شدند جهت شناسایی نیازهای مراقبتی بیماران سرطانی و موانع مراقبت تسکینی در منزل مصاحبه انجام یافت و همچنین پرسشنامه‌ تعیین نگرش و دانش به‌صورت قبل و بعد مرحله اقدام در میان 60 پرستار مراقبت در منزل توزیع شد. داده‌های کیفی از طرق تحلیل محتوا و دادههای کمی با استفاده از نرم‌افزار SPSS نسخه 14 تحلیل شد.
یافته‌ها: نیازهای مراقبتی بیماران سرطانی در 5 طبقه و موانع مراقبت تسکینی در 3 طبقه مشخص گردید. بیماران مبتلا به سرطان دارای نیازهای جسمی، روانی، آموزشی، مالی و معنوی هستند و موانع مراقبت‌های تسکینی شامل نقصان دستورالعمل‌ها، استیصال خانواده‌ها و حرفه‌ای نبودن مراقبان است. در مرحله کمی پرستاران دانش متوسط و نگرش منفی نسبت به مراقبت تسکینی داشتند. آموزش از طریق فضای مجازی دانش و نگرش پرستاران را بهبود بخشید و آزمون تی جفت شده میانگین نمره دانش پرستاران را بعد از مرحله اقدام، معنادار نشان داد.
نتیجه‌گیری: براساس نتایج، جهت ارتقای مراقبت‌های تسکینی در منزل برای بیماران سرطانی توجه به نیازهای جسمی، روانی، آموزشی، مالی و معنوی آنان و رفع موانع از جمله تدوین دستورالعمل‌های مراقبت تسکینی در منزل، حمایت از خانواده‌های بیماران مبتلا به سرطان و تخصصی کردن پرستاران ویژه مراقبت تسکینی در منزل و آموزش آن‌ها می‌تواند مراقبت در این بیماران را ارتقا دهد.

 
سمیرا ختار، لیلا میرهادیان، هما مصفا خمامی، احسان کاظم‌نژاد لیلی،
دوره 29، شماره 1 - ( 2-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: عوامل زیادی می­توانند بر کیفیت زندگی مبتلایان به پر­فشاری خون تأثیر بگذارند. شناسایی عوامل مرتبط با کیفیت زندگی می­تواند به ارتقای آن در مبتلایان به پر­فشاری خون کمک کند. این مطالعه با هدف تعیین نقش پیش­بینیکننده پذیرش بیماری و عوامل فردی- اجتماعی بر کیفیت زندگی مبتلایان به پرفشاری خون انجام گرفته است.
روش بررسی: این مطالعه از­ نوع همبستگی و به­صورت مقطعی در سال 1400-1399 در مورد 245 نفر از مبتلایان به پر­فشاری خون مراجعه­کننده به کلینیک فشار­خون بیمارستان دکتر پیروز لاهیجان که به روش نمونه­گیری در­ دسترس وارد مطالعه شدند، انجام گرفت. داده­ها با استفاده از پرسشنامه اطلاعات جمعیت­شناختی، پرسشنامه پذیرش بیماری و نسخه خلاصه پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت گردآوری و با استفاده از رگرسیون خطی چند­گانه در سطح اطمینان 95% در نرم­افزار SPSS نسخه 23 تحلیل شد.
یافته‌ها: میانگین و انحراف معیار نمره کیفیت زندگی 18/12±32/65 (دامنه 100-0) و میانگین و انحراف معیار نمره پذیرش بیماری 98/4±83/31 (دامنه 40-8) بود. متغیر­های جنس، وضعیت اشتغال، وضعیت تأهل، درآمد ­ماهیانه، شرایط زندگی با­خانواده، سن و پذیرش بیماری، به­عنوان عوامل پیش­بینیکننده کیفیت زندگی در مبتلایان به پر­فشاری خون شناخته شدند (001/0p<). با ­توجه به ­مقدار ضریب تعیین (401/0=R2)، حدود 40% تغییرات کیفیت زندگی، توسط متغیر­های مدل نهایی رگرسیون خطی چند­گانه تبیین می­شود.
نتیجه‌گیری: از ­آن­جا که پذیرش بیماری و برخی متغیر­های فردی- اجتماعی از عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی مبتلایان به پر­فشاری خون هستند، لذا تمرکز بر ارتقای ­پذیرش بیماری و توجه به مؤلفه­های فردی- اجتماعی می­تواند به بهبود کیفیت زندگی در مبتلایان به پر­فشاری خون کمک کند.

 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به حیات می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb