15 نتیجه برای ولیزاده
لیلا ولیزاده، وحید زمانزاده، اسکندر فتحیآذر، عبدالرسول صفائیان،
دوره 8، شماره 2 - ( 2-1381 )
چکیده
این پژوهش، یک مطالعه توصیفی است که به منظور بررسی موانع و تسهیل کنندههای استفاده از تحقیقات در بین پرستاران شاغل در مراکز آموزشی - درمانی تبریز در سال 1380 انجام شده است. هدف از این پژوهش، تعیین علل پایین بودن میزان استفاده مفهومی و ابزاری از تحقیقات و همچنین بررسی موانع و تسهیل کنندههای استفاده از تحقیقات، میباشد.
این بررسی بر روی 304 نفر از پرستاران شاغل در دوازده مرکز آموزشی- درمانی تبریز صورت گرفت که به شکل تصادفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه بود و دادهها نیز از طریق نرم افزار(SPSS (10 تجزیه و تحلیل گشت. نتایج پژوهش نشان داد که موانع زیادی در سر راه استفاده از تحقیقات وجود دارد و موانع عمده اذعان شده توسط پرستاران مورد پژوهش عبارت بودند از: کافی نبودن تسهیلات به منظور عملی ساختن یافتههای تحقیقی، عدم همکاری و مشارکت پزشکان با به کار بستن نتایج تحقیقات پرستاری و فقدان وقت کافی برای پرستاران جهت مطالعه تحقیقات انجام شده. عوامل تسهیل کننده استفاده از تحقیقات که توسط پرستاران پیشنهاد شده بود، بیانگر اثر آموزش در افزایش دانش ومهارتهای ارزیابی یافتههای تحقیقی و کاربرد آن بود.
فاطمه رحیمیکیان، مهوش مشرفی، ماندانا میرمحمدعلیئی، عباس مهران، مهرنوش عامل ولیزاده،
دوره 13، شماره 2 - ( 2-1386 )
چکیده
زمینه و هدف:طبق آمارهای موجود در ایران هر ساله 400 تا 500 هزار حاملگی ناخواسته ایجاد میشود. روشهای اضطراری پیشگیری از بارداری به راحتی در دسترس، قابل استفاده و ارزان هستند. با توجه به نقش مهمی که کارکنان مراکز بهداشتی در این مورد دارند، این مطالعه با هدف تعیین میزان تأثیر آموزش روشهای اضطراری پیشگیری از بارداری بر آگاهی و نگرش کارکنان مراکز بهداشتی درمانی جنوب شهر تهران انجام گرفته است.
روش بررسی: این مطالعه یک تحقیق نیمه تجربی و از نوع مداخلهای است که در مراکز بهداشتی درمانی دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام گرفته است. نمونهگیری به روش تصادفی در 16 مرکز (مراکز بهداشت جنوب تهران، شهرری و اسلامشهر) بر اساس تعداد کارکنان بهداشتی شاغل انجام گردید که مشتمل بر 216 نفر بودند و طی دو جلسه 30 دقیقهای به صورت آموزش انفرادی، بحث گروهی، پرسش و پاسخ و ارایه یک پمفلت، آموزش داده شدند. اطلاعات طی 2 مرحله قبل از آموزش و حداقل 2 تا4 هفته پس از آموزش از طریق پرسشنامه جمعآوری و سپس توسط نرمافزار آماری SPSS تجزیه و تحلیل گردید.
یافتهها: نتایج نشان داد که بین میانگین نمرات آگاهی و نگرش واحدهای پژوهش قبل و بعد از آموزش اختلاف معنادار آماری (001/0p<) وجود دارد. بین ویژگیهای فردی واحدهای پژوهش و نوع نگرش آنها نسبت به روشهای اضطراری پیشگیری از بارداری ارتباط معنادار آماری دیده نشده ولی بین ویژگیهای مانند جنس (001/0p<)، رشته تحصیلی (001/0p<) و سطح تحصیلات (03/0p=) با میزان آگاهی واحدهای پژوهش در دو مرحله قبل و بعد از مداخله ارتباط معنادار آماری مشاهده گردید.
نتیجهگیری: یافتههای مطالعه حاکی از آن است که آموزش در ارتقای سطح آگاهی و تغییر نگرش کارکنان بهداشتی نسبت به روشهای اضطراری پیشگیری از بارداری به عنوان یک روش نجاتبخش به منظور توقف روند افزایشی حاملگی ناخواسته و متعاقباً سقطهای غیرایمن مؤثر میباشد. بنابراین میتوان توصیه نمود «آموزش روشهای اضطراری پیشگیری از بارداری» در برنامههای آموزش مداوم کلیه کارکنان بهداشتی شاغل در مراکز بهداشتی درمانی مخصوصاً ارایهدهندگان خدمات تنظیم خانواده قرار گیرد.
فاطمه ولیزاده، سیده فاطمه قاسمی،
دوره 14، شماره 1 - ( 9-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: مراقبت خانواده محور، یکی از اساسیترین مفاهیم پرستاری کودکان میباشد که باعث حفظ تمامیت و یکپارچگی خانواده کودک و ارایه مراقبت منحصر به فرد به او و ارتقای سلامتی کودک و خانواده میشود. خانواده یکی از اجزای مهم ارایه مراقبت اختصاصی به کودک در هنگام بیماری است و انتظار میرود افراد خانواده در مراقبت از کودک در داخل یا خارج بیمارستان مهارت کافی داشته باشند. هدف این تحقیق شناخت نگرش مراقبان بهداشتی درمانی بیمارستان کودکان شهید مدنی خرمآباد نسبت به مشارکت والدین در مراقبت از کودکان بستری بوده است. روش بررسی: این مطالعه از نوع توصیفی و تحلیلی است. تعداد 169 نفر از مراقبان بهداشتی درمانی شاغل در بیمارستان کودکان شهید مدنی خرمآباد نمونه مورد مطالعه را تشکیل میدهند. نمونهگیری به صورت در دسترس انجام یافت. پرسشنامه شامل ویژگیهای جمعیت شناختی و نگرش مراقبان نسبت به مشارکت والدین در مراقبت از کودک بستری بود. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS و آزمونهای آماری میانگین، انحراف معیار، همبستگی پیرسون، تی تست و آنالیز واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: میانگین نمره نگرش افراد مورد مطالعه 55/12±28/92 بود و بر این اساس نگرش آنها نسبت به نحوه مشارکت والدین در مراقبت از کودک بستری خثنی طبقهبندی میشود. بین وضعیت تأهل (04/0p<)، داشتن فرزند (04/0p<) و دانشجوی پرستاری بودن (نسبت به دانشجویان پزشکی) (04/0=p) با داشتن نگرش مثبت ارتباط معنادار دیده شد.
نتیجهگیری: نگرش مراقبان بهداشتی درمانی نسبت به مشارکت والدین در مراقبت از کودکان بستری خثنی میباشد لذا باید نگرش دانشجویان در دوره تحصیل و کارکنان بهداشتی با شرکت در کلاسهای آموزش مداوم اصلاح شده و مدیران با برگزاری دورههای آموزش مداوم و اصلاح دستورالعملهای ارایه خدمات بهداشتی درمانی به کودکان، و همچنین استفاده از مراقبان متأهل و دارای فرزند در بیمارستانهای کودکان زمینه مشارکت بیشتر والدین در مراقبت از کودکان بستری را فراهم آورند.
فاطمه رحیمیکیان، مهوش مشرفی، پروانه یاوری، عباس مهران، مهناز میرزایی روزبهانی، مهرنوش عامل ولیزاده،
دوره 14، شماره 2 - ( 9-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی، استئوپروز، کاهش تراکم مواد معدنی استخوان بیش از 5/2 انحراف معیار از متوسط تراکم استخوان افراد جوان و طبیعی است. این بیماری قابل پیشگیری است و پیشگیری از آن در دوران کودکی با مصرف کافی لبنیات و فعالیت بدنی مناسب آغاز میشود. مشارکت والدین به خصوص مادر درآموزش رفتارهای پیشگیریکننده از استئوپروز به نوجوانان آنان نقش اساسی دارد. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر آموزش همزمان مادران و دختران بر رفتارهای پیشگیریکننده از استئوپروز دختران دبیرستانی منطقه 17 شهرداری تهران است.
روش بررسی: در این مطالعه نیمه تجربی که از نوع مقایسهای است 400 دختر نوجوان دبیرستانی که در 4 دبیرستان دولتی شهر تهران مشغول به تحصیل بودند به روش نمونهگیری دومرحلهای تصادفی انتخاب شدند و سپس به طور تصادفی در دو گروه دانشآموزان همراه با مادر و دانشآموزان تنها قرار گرفتند. برنامه آموزشی برای هر دو گروه طی دو جلسه 45 دقیقهای (جلسه اول به روش سخنرانی و جلسه دوم به روش پرسش و پاسخ) به فاصله یک هفته از یکدیگر برگزار شد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامهای مشتمل بر دو بخش مشخصات جمعیتشناختی و رفتارهای پیشگیری کننده از استئوپروز در زمینه تغذیه، فعالیت بدنی و استعمال سیگار بود. دادهها توسط نرم افزار SPSS و روشهای آماری توصیفی و استنباطی (آزمون تی و مجذور کای) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد که بین گروه دانشآموزان همراه با مادر و دانشآموزان تنها، بعد از آموزش از نظر رفتار پیشگیریکننده تغذیهای اختلاف معنادار آماری وجود دارد (003/0=p) و میانگین نمره رفتار پیشگیری کننده تغذیهای بعد از آموزش، در گروه دانشآموزان همراه با مادر (54/122= ) به طور قابل ملاحظهای بیشتر از گروه دانشآموزان تنها (36/117= ) میباشد.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد آموزش همزمان مادران و دختران در زمینه رفتارهای پیشگیری کننده از استئوپروز در رفتار تغذیهای دختران موثرتر بوده است.
سیده طاهره میرمولایی، مهرنوش عامل ولیزاده، محمود محمودی، زینب توکل،
دوره 17، شماره 2 - ( 4-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: معاینه در منزل میتواند در مورد بسیاری از مشکلات بهداشتی مانند عوارض روحی-روانی و پیامدهای نامساعد زایمانی، مزایای منحصر به فردی داشته باشد. هدف از انجام این مطالعه تعیین میزان تأثیر ارایه مراقبتهای پس از زایمان در منزل، بر کیفیت زندگی مادران کم خطر میباشد.
روش بررسی: این مطالعه یک کارآزمایی بالینی است که در مرکز بهداشت اکبرآباد تهران در سال 1389 انجام یافته است. 200 مادر زایمان کرده که واجد شرایط ورود به مطالعه بودند، به روش در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی دو گروه آزمون و شاهد قرار گرفتند. گروه شاهد (100نفر) مراقبتهای پس از زایمان نوبت دوم و سوم را از مرکز بهداشت و گروه آزمون (100نفر) این مراقبتها را در منزل خود دریافت کردند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه حاوی دادههای مرتبط با مشخصات جمعیتشناختی و کیفیت زندگی مادران و چک لیست و نمودارهای پایش رشد بود که با مراجعه به منازل آنها، تکمیل شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS v.18 و آزمونهای Mann-Withney U، wilcoxon و X2 استفاده و 05/0p< معنادار در نظر گرفته شد.
یافتهها: بر اساس یافتهها، دو گروه از نظر کیفیت زندگی در ابتدای مطالعه با یکدیگر همگن بودند. میزان دریافت مراقبتهای مادری و نوزادی پس از زایمان در نوبت دوم و سوم بین دو گروه تفاوت آماری معناداری داشت (01/0p< و 001/0p<). بعد از مداخله کیفیت زندگی در هیچ کدام از ابعاد جسمی (052/0p=)، روحی و روانی (775/0p=)، سلامت عمومی (068/0=p)، عملکرد اجتماعی (780/0=p) و کلی (213/0p=) تفاوت آماری معناداری نشان نداد.
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای این پژوهش به نظر میرسد ارایه مراقبتهای پس از زایمان در منزل، تأثیر چشمگیری بر کیفیت زندگی مادران کم خطر نداشته باشد، بنابراین انجام مطالعات بیشتر در این زمینه با محتوای مراقبتی متفاوت توصیه میگردد.
ماندانا میرمحمدعلیئی، فرزانه اشرفینیا، حمید رجبی، مهرنوش عاملولیزاده، خسرو صادقنیتحقیقی، انوشیروان کاظمنژاد،
دوره 18، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: دوره پس از زایمان یک مرحله بحرانی است. تغییرات سریعی که پس از زایمان تجربه میشود، مادران را در معرض تجربیات ناخوشایندی از جمله آشفتگی الگوی خواب قرار میدهد که موجب تهدید سلامت مادران و شیرخواران آنها میگردد. برخی از مطالعات نشان داده است که انجام تمرینات ورزشی به عنوان یک روش غیر دارویی مؤثر در بهبود کیفیت خواب دارای اهمیت میباشد. هدف از انجام این مطالعه تعیین تأثیر تمرینات ورزشی بر کیفیت خواب مادران در دوره پس از زایمان بوده است.
روش بررسی: مطالعه حاضر یک کارآزمایی بالینی تصادفی شده است که در مورد 80 مادر نخستزای 35-18 ساله تحت پوشش مراکز بهداشتی درمانی شهر رفسنجان با بارداری تک قلو، فقدان هر گونه بیماری جسمی و روحی حاد و مزمن که به روش زایمان واژینال نوزادی رسیده و سالم را به دنیا آورده بودند، در سال 1389 انجام گرفته است. مادران به دو گروه 40 نفره آزمون و شاهد تقسیم شدند. در گروه آزمون برنامهای از تمرینات ورزشی پیلاتز 5 جلسه در هفته ترجیحاً به صورت متوالی به مدت 30 دقیقه برای 8 هفته انجام میگرفت. ابزار گردآوری اطلاعات شاخص کیفیت خواب پیتسبورگ بود که در ابتدا، انتهای چهار هفته اول و دوم مطالعه تکمیل گردید. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آنالیز واریانس با اندازههای تکراری استفاده شد.
یافتهها: در طول 8 هفته پیگیری، بهبود معناداری در کیفیت خواب مادران گروه آزمون مشاهده شد. اگر چه اثر متقابل بین زمان و گروه بر کیفیت خواب معنادار بود (02/0=p) اما در ادامه مقایسه میانگین کیفیت خواب در هر مقطع زمانی (به طور جداگانه) بین دو گروه آزمون و شاهد نشان داد که مداخله مورد نظر در بهبود کیفیت خواب مادران مؤثر بوده است (001/0p<).
نتیجهگیری: با توجه به تأثیر تمرینات ورزشی پیلاتز بر بهبود کیفیت خواب مادران در دوره پس از زایمان، انجام این تمرینات به عنوان یک روش غیر دارویی مؤثر در جهت ارتقای سلامت مادران پیشنهاد میگردد.
لیلا ولیزاده، راحله جانانی، آلهه سیدرسولی، عبداله جنتدوست، محمد اصغری جعفرآبادی،
دوره 19، شماره 4 - ( 12-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: نوزادان نارس بزرگترین گروه بستری شدگان در بخش های مراقبت ویژه می باشند. تثبیت پارامترهای قلبی- تنفسی در آنها یکی از اهداف اولیه مراقبتی است. تهویه مکانیکی و به تبع آن ساکشن داخل تراشه از رویههای شایع در این نوزادان و تأثیرگذار بر معیارهای قلبی- تنفسی میباشد. هدف مطالعه حاضر مقایسه تأثیر ساکشن داخل تراشه به دو روش باز و بسته بر شاخصها و پایداری فیزیولوژیک در نوزادان نارس تحت تهویه مکانیکی میباشد .
روش بررسی: در کارآزمایی بالینی حاضر، 90 نوزاد نارس 34-27 هفته که در بخشهای NICU مراکز آموزشی- درمانی الزهرا و طالقانی تبریز در سال 91 بستری شده بودند، انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه تخصیص یافتند. یک گروه با روش باز و گروه دیگر با روش بسته ساکشن شدند و از نظر شاخصها (درصد اشباع اکسیژن، ضربان قلب، فشارخون متوسط شریانی) و پایداری فیزیولوژیک (ضربان قلب، فشارخون متوسط شریانی) مورد مقایسه قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل با استفاده از نرمافزار SPSS v.21 و روشهای آمار توصیفی و استنباطی مانند آزمون کایدو، آزمون تی، منویتنی و مدل آمیخته انجام یافت .
یافتهها : از نظر شاخص فشارخون متوسط شریانی بین دو گروه تفاوت آماری معنادار مشاهده شد (016/0= p ). همچنین مدت زمان لازم برای بازگشت ضربان قلب و فشارخون متوسط شریانی به حالت پایه در روش ساکشن بسته کمتر بود. پایداری فیزیولوژیک در ساکشن به روش بسته بهتر بود (05/0 p< ) .
نتیجهگیری: فشارخون متوسط شریانی و مدت زمان لازم برای بازگشت به حالت پایه در ساکشن باز بیشتر بود. لذا با توجه به اثرات فیزیولوژیکی بهتر ساکشن بسته و عدم احتساب متغیر وزن در مطالعه حاضر پیشنهاد میشود تأثیر ترکیبی ساکشن بسته با وزن نیز بر پارامترهای فیزیولویکی نوزادان نارس ارزیابی گردد .
سوسن ولیزاده، محمدباقر حسینی، گلاویژ کریمی جوان، ایران امیرتیموری،
دوره 20، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: با پیشرفت فنآوری امکان زنده ماندن نوزادان نارس افزایش یافته است . یکی از بزرگترین مشکلات نوزادان نارس مشکلات تغذیه دهانی میباشد که به دلیل عدم تکامل و نقص در هماهنگی مکیدن، بلعیدن و تنفس است. مشکلات تغذیه دهانی بر توانایی نوزاد برای رسیدن به تغذیه دهانی مستقل تأثیر گذاشته و مدت بستری را طولانی میکند. هدف مطالعه حاضر مقایسه تأثیر دو روش ماساژ دهانی و مکیدن غیرمغذی بر زمان دستیابی به تغذیه دهانی مستقل و طول مدت بستری در نوزادان نارس بستری در NICU میباشد .
روش بررسی: در کارآزمایی بالینی حاضر، 72 نوزاد نارس 32-28 هفته که در بخش NICU بیمارستان الزهرای تبریز در سال 1391 بستری شده بودند، انتخاب و به صورت تخصیص تصادفی در سه گروه ماساژ دهانی، مکیدن غیرمغذی و شاهد قرار گرفتند. نوزادان گروه ماساژ دهانی حداقل 10 روز، قبل از گاواژ ماساژ داخل و اطراف دهان را دریافت کردند. نوزادان گروه مکیدن غیرمغذی حداقل 10 روز، قبل از گاواژ مکیدن غیرمغذی را با انگشت پژوهشگر یا مادر دریافت کردند. نوزادان گروه شاهد، مراقبت معمول را دریافت کردند. سه گروه از نظر زمان دستیابی به تغذیه مستقل دهانی و مدت بستری با هم مقایسه شدند .
یافتهها : دو گروه مداخله نسبت به گروه شاهد به طور معناداری زودتر به تغذیه دهانی مستقل دست یافتند (001/0 p< ). اما زمان دستیابی به تغذیه دهانی مستقل در دو گروه ماساژ دهانی و مکیدن غیرمغذی اختلاف آماری معناداری نداشت (915/0= p ). طول مدت بستری بین سه گروه مورد مطالعه تفاوت آماری معناداری نداشت (342/0= p ) .
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان میدهد دو روش مکیدن غیرمغذی و ماساژ دهانی میتواند زمان دستیابی به تغذیه دهانی مستقل در نوزادان نارس را کوتاهتر نماید، اما نسبت به هم برتری ندارند .
وحید زمانزاده، لیلا ولیزاده، آزاد رحمانی، منصور غفوریفرد،
دوره 22، شماره 4 - ( 10-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: اگرچه مراقبت دلسوزانه به عنوان هسته مرکزی مراقبتهای پرستاری شناخته شده، اما هنوز تعریف دقیق و یکسانی از این مفهوم پیچیده و قابل بحث وجود ندارد. این مطالعه با هدف تحلیل مفهوم مراقبت دلسوزانه در پرستاری براساس مدل هیبرید انجام یافته است.
روش بررسی: در این مطالعه، از سه مرحله مدل هیبرید (نظری، کار در عرصه و تحلیل نهایی) استفاده شد. در مرحله نظری، به بررسی مفهوم مراقبت دلسوزانه در پایگاههای معتبر در بازه زمانی 2000 تا 2016 پرداخته شد. در مرحله کار در عرصه، با 11 نفر از پرستاران مصاحبههای عمیق انجام یافت و از روش تحلیل محتوا برای تحلیل دادهها استفاده شد. در مرحله آخر، تحلیل نهایی صورت گرفت.
یافتهها: نتایج تحلیل نهایی نشان داد که مراقبت دلسوزانه، فرآیندی است که در آن پرستار در یک تعامل سازنده با بیمار ارتباط برقرار کرده و با گذاشتن خود به جای بیمار و درک شرایط وی، به کشف دغدغههای بیمار پرداخته و در حد توان خود برای رفع آن دغدغهها تلاش مینماید.
نتیجهگیری: براساس این تحلیل مفهوم، تعامل سازنده بین پرستار و بیمار از مهمترین ویژگی مراقبت دلسوزانه بوده که در تعاریف قبلی به آن اشاره نشده است همچنین در این مطالعه، پرستاران بر این موضوع تأکید داشتند که آنها در حد توان خود تلاش میکنند تا دغدغههای بیماران را رفع کنند. بنابراین، مطالعه حاضر میتواند پایهای برای مطالعات بعدی در زمینه مراقبت دلسوزانه باشد.
لیلا ولیزاده، وحید زمانزاده، اکرم قهرمانیان، پروانه آقاجری،
دوره 23، شماره 1 - ( بهار 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: مراقبت توأم با حساسیت فرهنگی جزء ضروری فرایند تکامل حرفهای و یکی از عوامل پیشبینیکننده صلاحیت فرهنگی پرستاران است. این نوع مراقبت از مهمترین رویکردهای بهبود کیفیت مراقبت پرستاری در گروههای دارای تنوع فرهنگی میباشد. مطالعه حاضر با هدف تبیین پیامدهای مراقبت توأم با حساسیت فرهنگی در پرستاری از کودکان انجام یافته است.
روش بررسی: مطالعه حاضر یک مطالعه کیفی به روش تحلیل محتوای قراردادی است. تعداد 25 پرستار و 9 والد، در بخشهای کودکان سه مرکز آموزشی- درمانی ارجاعی در تبریز و تهران در سال 95-1394 به صورت هدفمند و با حداکثر تنوع انتخاب شدند. دادهها از طریق مصاحبه عمیق و یادداشت در عرصه جمعآوری و همزمان تحلیل گردید. از نرمافزار MAXQDA نسخه 10 استفاده شد.
یافتهها: پیامدهای مراقبت توأم با حساسیت فرهنگی در پرستاری از کودک بیمار در دو طبقه عدالت محوری در مراقبت (با سه زیرطبقه عدم سوگیری فرهنگی، ارتباط فرهنگ مدارانه و مشارکت مؤثر) و رضایتمندی فرهنگی (با دو زیرطبقه کاهش استرس فرهنگی کودک/خانواده و مراقبت ایمن) مشخص گردید. مراقبت توأم با حساسیت فرهنگی موجب پیشگیری از سوءتفاهمات و ارتقای ارتباط پرستار-کودک/خانواده میشود و صداقت والدین را در دادن اطلاعات و بیان نیازهای فرهنگی در پی دارد. بیان نیازهای فرهنگی، سطح استرس را در والدین و کودکان پایین میآورد و با کاهش درمانهای سنتی خودسرانه به مراقبتی ایمن میانجامد.
نتیجهگیری: براساس نتایج این مطالعه، پیشنهاد میشود در آموزش پرستاران و دانشجویان پرستاری، مداخلات مؤثر توأم با حساسیت فرهنگی در بخشهای بستری کودکان، در برنامههای آموزش ضمن خدمت و برنامه آموزشی رشته پرستاری گنجانده شود.
سمیرا اروجلو، وحید زمانزاده، لیلا ولیزاده،
دوره 25، شماره 4 - ( 10-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: مشارکت بیمار جزء مهم در رویکرد مراقبتی بیمار محور و بخشی از حقوق بیماران میباشد، که با پیامدهای مثبت در سیستم بهداشتی درمانی همراه است. این مطالعه با هدف تبیین تجارب پرستاران در مورد مشارکت بیماران در مراقبتهای پرستاری و عوامل مربوط به آن انجام گرفته است.
روش بررسی: این مطالعه کیفی با مشارکت 18 نفر از پرستاران شاغل در بیمارستانهای آموزشی تبریز در سال 1398 انجام یافت. از نمونهگیری هدفمند طی مصاحبههای نیمه ساختار یافته و جلسات گروه متمرکز و مصاحبه انفرادی برای جمعآوری دادهها بهره گرفته شد. تجزیه و تحلیل دادهها به روش تحلیل محتوای قراردادی انجام یافت. برای دستیابی به صحت و پایایی دادهها از معیارهای Lincoln و Guba استفاده شد.
یافتهها: تحلیل دادهها منجر به استخراج چهار طبقه اصلی ارایه اطلاعات، دخیل نمودن بیماران در تصمیمگیری، همکاری و احترام شد. مشارکت بیمار از دیدگاه پرستاران چنین بود: یک فرآیند تعاملی تصمیمگیری و همکاری بین پرستار و مددجو توأم با تبادل اطلاعات، احترام و کسب اجازه از بیمار. همچنین نتایچ شامل ملزومات و پیشآیندها، حیطهها، پیامدها، موانع و راهکارهای مربوط به مشارکت بیمار در مراقبتهای پرستاری بود.
نتیجهگیری: امروزه مشارکت بیمار به عنوان حق قانونی بیمار و نیز به عنوان استاندارد طلایی بینالمللی سیستمهای مراقبت سلامت در نظر گرفته میشود. بنابراین پرستاران، سیاستگذاران سیستم سلامت، بیماران و مراکز دانشگاهی میتوانند از این نتایج در ارتقای مشارکت بیمار در مراقبت بهره جویند.
احمد شمسی، لیلا ولیزاده، ماهنی رهکار فرشی، محمد اصغری جعفرآبادی،
دوره 27، شماره 2 - ( 4-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: توصیف ساختار یافته فوریتهای طبی کودکان، نیازمند بررسی و دستهبندی عوامل زمینهساز است. هدف مطالعه حاضر تعیین فراوانی عوامل زمینهساز ورود جسم خارجی به گوش، بلع و آسپیراسیون آن در کودکان زیر پنج سال شهر تبریز بوده است.
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع توصیفی مقطعی است که از اسفند 1397 تا تیر 1398، در بخشهای گوش و حلق و بینی، اورژانس و درمانگاه بیمارستان کودکان تبریز، با روش نمونهگیری در دسترس (به تعداد 245 کودک) انجام گرفته است. ابزار گردآوری دادهها فرم مشخصات و پرسشنامه عوامل زمینهساز محقق ساخته بود. تحلیل دادهها در نرمافزار SPSS نسخه 21 و با استفاده از آمار توصیفی انجام گرفت.
یافتهها: 137 مورد (9/55%) آسپیراسیون به راههای هوایی (فوقانی و تحتانی) و بیشتر در بینی بود. جسم خارجی در گوش 6/19% و معده 2/19% بود. تظاهرات بالینی به ترتیب درد (2/50%)، بدون علایم بالینی (4/29%)، و بقیه موارد خونریزی و درد، سرفه، تنگی نفس، خفگی، خس خس سینه و تهوع و استفراغ بودند. وقوع حادثه در خانه (اتاق نشیمن) و بیشتر در عصر و شب بود. انواع اشیا، مواد خوراکی و تنقلات و آجیل، حبوبات و هستهها و تکههای اسباببازی دخیل در حادثه گزارش شد که بیشتر تخمه، تکه اسباببازی، آجیل، دکمه پیراهن و دانه تسبیح بودند.
نتیجهگیری: عوامل والدینی، مربوط به کودک و عوامل محیطی در بروز حادثه گزارش گردید. بنابراین پیشنهاد میشود مطالعاتی برای تعیین دقیق و سهم هر دسته و اقدامات آموزشی، اطلاعرسانی و مداخلهای لازم در هر سه حیطه طراحی شوند.
هادی حسنخانی، جواد دهقاننژاد، آزاد رحمانی، منصور غفوریفرد، فریبا ولیزاده،
دوره 28، شماره 4 - ( 10-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان بیماریی است که کیفیت زندگی بیمار را تحت تأثیر قرار میدهد و مراقبت تسکینی راهکاری است که میتواند آن را بهبود بخشد. با این حال مراقبت تسکینی در منزل در اکثر کشورهای جهان توسعه نیافته است بنابراین هدف این مطالعه ارتقای برنامه مراقبت تسکینی در منزل برای بیماران مبتلا به سرطان است.
روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه اقدام پژوهی است که روش چرخهای چهار مرحلهای اولری با رویکردهای کمی و کیفی در سه مرکز مراقبت در منزل شهر تبریز در سال 1399-1397 انجام گرفته است. با 18 پرستار مراقبت در منزل که به صورت هدفمند انتخاب شدند جهت شناسایی نیازهای مراقبتی بیماران سرطانی و موانع مراقبت تسکینی در منزل مصاحبه انجام یافت و همچنین پرسشنامه تعیین نگرش و دانش بهصورت قبل و بعد مرحله اقدام در میان 60 پرستار مراقبت در منزل توزیع شد. دادههای کیفی از طرق تحلیل محتوا و دادههای کمی با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 14 تحلیل شد.
یافتهها: نیازهای مراقبتی بیماران سرطانی در 5 طبقه و موانع مراقبت تسکینی در 3 طبقه مشخص گردید. بیماران مبتلا به سرطان دارای نیازهای جسمی، روانی، آموزشی، مالی و معنوی هستند و موانع مراقبتهای تسکینی شامل نقصان دستورالعملها، استیصال خانوادهها و حرفهای نبودن مراقبان است. در مرحله کمی پرستاران دانش متوسط و نگرش منفی نسبت به مراقبت تسکینی داشتند. آموزش از طریق فضای مجازی دانش و نگرش پرستاران را بهبود بخشید و آزمون تی جفت شده میانگین نمره دانش پرستاران را بعد از مرحله اقدام، معنادار نشان داد.
نتیجهگیری: براساس نتایج، جهت ارتقای مراقبتهای تسکینی در منزل برای بیماران سرطانی توجه به نیازهای جسمی، روانی، آموزشی، مالی و معنوی آنان و رفع موانع از جمله تدوین دستورالعملهای مراقبت تسکینی در منزل، حمایت از خانوادههای بیماران مبتلا به سرطان و تخصصی کردن پرستاران ویژه مراقبت تسکینی در منزل و آموزش آنها میتواند مراقبت در این بیماران را ارتقا دهد.
صحبت صفایی، سیده فاطمه قاسمی، فاطمه ولیزاده، رسول محمدی،
دوره 29، شماره 3 - ( 7-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: زخمفشاری مشکلی جدی و قابل پیشبینی در نظام سلامت است. مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان بروز زخمفشاری و عوامل مرتبط با آن در کودکان و نوزادان انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه همگروهی 1025 نوزاد و کودک 0 تا 14 سال بستری در دو مراکز آموزشی درمانی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه وارد مطالعه شدند. نمونهگیری به روش در دسترس از اسفند 1400 تا تیر 1401 انجام یافت. ابزارهای جمعآوری اطلاعات شامل پرسشنامههای اطلاعات، کومای گلاسکو، درجهبندی انجمن ملی مشاوره زخمفشاری و برادن Q بود. تحلیل دادهها با رگرسیون لجستیک تک متغیره و چند متغیره انجام یافت.
یافتهها: میزان بروز زخمفشاری 97/4%(51 نفر) بود. زخمهای فشاری از نظر شدت در 46 نفر(14/82%) درجه یک و بیشترین محل بروز زخم در ناحیه دست 20 نفر(71/35%) بود. خطر نسبی زخمفشاری در کودکان و نوزادان با سطح هوشیاری کمتر از 14 (07/6=RR، 73/12–90/2: فاصله اطمینان 95%)، با مدت بستری بیش از 5 روز (08/1RR=، 12/1- 05/1: فاصله اطمینان 95%)، دارای مشکلات تنفسی (17/2=RR، 94/3–19/1: فاصله اطمینان 95%)، بیتحرک (46/6=RR، 13/12–44/3: فاصله اطمینان 95%)، دارای ماسک Ncpap (11/1=RR، 18/1–05/1: فاصله اطمینان 95%)، و پالساکسیمتر (07/6=RR، 10/1–03/1: فاصله اطمینان 95%)، به طور معناداری بالاتر بود. در آنالیز چند متغیره، مدت بستری بیشتر از 5 روز (89/4=RR، 40/10–29/2: فاصله اطمینان 95%)، (001/0>p) و بیتحرکی (49/2RR، 29/6–29/1: فاصله اطمینان 95%)، (01/0=p) با افزایش معنادار خطر ابتلا به PU همراه بود.
نتیجهگیری: میزان بروز زخمفشاری در مطالعه حاضر نسبتاً پایین و کمتر از 5% بود. افزایش مدت بستری و بیتحرکی مهمترین و بعد از آنها کاربرد ابزارهای پزشکی بهخصوص آنژیوکت و ماسک Ncpap، و ابتلا به بیماریهای تنفسی سایر عوامل خطر مهم مرتبط با بروز زخمفشاری در کودکان و نوزادان شناسایی شدند.
سیده فاطمه قاسمی، عاطفه جدیدی، فاطمه ولیزاده، رسول محمدی، فاطمه جنانی، هانیه گودرزی،
دوره 30، شماره 2 - ( 4-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: تزریق عضلانی از رویههای دردناک برای نوزادان نارس است. هدف این مطالعه مقایسه تأثیر ماساژ نقطه طب فشاری Hegu با نقاط Taixi-Kunlun بر نبض، اشباع اکسیژن شریانی و گریه ناشی از تزریق عضلانی در نوزادان نارس بوده است.
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی تصادفی شده یک سوکور در سال 1400-1399 در مورد 100 نوزاد نارس بستری در بخش مراقبت ویژه نوزادان انجام یافت. نمونهها به روش در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به چهار گروه 25 نفری تخصیص یافتند. قبل از تزریق عضلانی ویتامین K، گروههای مداخله ماساژ نقطه Hegu ، ماساژ همزمان نقاط Taixi-Kunlun، گروه پلاسبو ماساژ نوک بینی و گروه کنترل مراقبت معمول را دریافت کردند. تعداد نبض، درصد اشباع اکسیژن شریانی و مدت زمان گریه با پالساکسیمتر و کرنومتر قبل، حین و بعد از تزریق عضلانی اندازهگیری شدند. دادهها با استفاده از آنالیز واریانس دوطرفه با اندازهگیریهای مکرر در نرمافزار SPSS نسخه ۲4 تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: تفاوت گروهها از نظر میانگین نبض (013/0=p) و میانگین اشباع اکسیژن شریانی (028/0=p) معنادار بود. گروه ماساژ همزمان نقاط Taixi-Kunlun کمترین میانگین نبض حین (78/7±24/149) و بعد از تزریق (64/8±16/144) و بیشترین میانگین درصد اشباع اکسیژن شریانی حین (9/37±36/88) و بعد از تزریق (33/8±04/88) را داشت.
نتیجهگیری: ماساژ همزمان نقاط طب فشاری Taixi-Kunlun سبب کاهش تغییرات نبض و اشباع اکسیژن شریانی ناشی از تزریق عضلانی در نوزادان نارس شد. توصیه میشود ماساژ همزمان این نقاط طب فشاری به عنوان روشی ساده و ارزان برای کاهش تغییرات فیزیولوژیک ناشی از درد تزریق عضلانی در نوزادان مورد استفاده قرار گیرد.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20210630051743N1