13 نتیجه برای چیان
زهره خاکبازان، فرشته جمشیدی، عباس مهران، مریم دامغانیان،
دوره 14، شماره 1 - ( 9-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به نقش مهم نوجوانان در آینده کشور و مشاهده نقایص موجود در اطلاعات دانشآموزان در مورد بهداشت بلوغ، بررسی حاضر با هدف مقایسه تأثیر دو روش آموزشی (سخنرانی- بسته آموزشی) بر آگاهی دختران در مورد بهداشت بلوغ در مدارس راهنمایی تحت پوشش پایگاه تحقیقات جمعیت دانشگاه علوم پزشکی تهران طراحی و اجرا شد.روش بررسی: طی یک مطالعه نیمه تجربی، 200 دانشآموز دختر از طریق نمونهگیری چندمرحلهای انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه بود. به یک گروه از طریق ارایه بسته آموزشی و به گروه دیگر از طریق سخنرانی، طی دو جلسه دو ساعته، آموزش داده شد. مرحله دوم پژوهش، 6 هفته بعد انجام شد. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی و استنباطی استفاده گردید.
یافتهها: بر اساس نتایج مطالعه، میانگین نمره آگاهی بعد از آموزش نسبت به میانگین نمره قبل از آموزش، در هر دو گروه افزایش نشان داد (0001/0=p). همچنین میانگین نمره آگاهی بعد از آموزش، در گروه بسته آموزشی در مقایسه با گروه سخنرانی، بر اساس آزمون منویتنییو، افزایش معناداری را نشان داد (001/0>p). تفاوت میانگین نمرات آگاهی قبل و بعد از آموزش در دو گروه، مقایسه شد که در گروه بسته آموزشی به طور معناداری بیشتر از سخنرانی بود. مقایسه تفاوت نمرات هر دو گروه، قبل و بعد از آموزش نیز اختلاف معناداری را نشان داد (0001/0>p).
نتیجهگیری: هر دو روش آموزشی، در ارتقای سطح آگاهی دانشآموزان، مؤثر بودهاند، اما مقایسه میانگین تفاضل نمرات در دو گروه، حاکی از مؤثرتر بودن روش بسته آموزشی نسبت به سخنرانی بوده است.
آسیه درویش، فرزاد توحیدخواه، رسول خیاطی، سینا کیهانیان،
دوره 15، شماره 2 - ( 7-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: تنظیم برنامه نوبتکاری پرستاری در دوره زمانی مشخص به طوری که نیازمندیهای بیمارستان، پرستاران و بیماران را تحت پوشش قرار دهد، مسألهای چالش برانگیز برای مدیران پرستاری است. مطالعه حاضر با هدف طراحی سیستم هوشمند تنظیم کننده برنامه نوبتکاری پرستاران با استفاده از الگوریتم ژنتیک برای ارایه خدمت بهتر به بیماران و مقابله با مشکلات برنامهریزی سنتی انجام گرفته است. روش بررسی: این مطالعه کاربردی و به منظور طراحی نرمافزار بوده و بر اساس دادههای استخراج شده از برنامههای نوبت کاری و مصاحبه با مدیران پرستاری در بیمارستانهای آموزشی منتخب دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد. تجزیه و تحلیل دادهها با تبدیل روند برنامهریزی فرد خبره به تابع ریاضی و برنامهنویسی به روش الگوریتم ژنتیک با استفاده از نرم افزار Matlab و از طریق مقایسه برنامههای تهیه شده توسط فرد خبره و سیستم طراحی شده انجام گرفت.
یافتهها: مقایسه برنامه تهیه شده توسط فرد خبره در 6 ماه و سیستم طراحی شده، میزان 57% بهبود کاهش هزینه یکنواختی چیدمان، 93% صرفهجویی در زمان مدیر پرستاری و همچنین رعایت عدالت بیشتر در تنظیم برنامه را نشان داد.
نتیجهگیری: تنظیم برنامه و زمانبندی نوبتکاری پرستاری توسط سیستم طراحی شده در مقایسه با فرد خبره از کارآیی بالایی برخوردار است و منجر به افزایش کارآیی مدیران، افزایش رضایت شغلی پرستاران، کاهش معضل کار با گزارشات کاغذی و اهمیت به تقاضای کارکنان ضمن رعایت نیازهای بیمارستان میشود. از آنجا که سیستم طراحی شده در این پژوهش محدود به دادههای اخذ شده از دو بخش مورد مطالعه از بیمارستان طبی کودکان وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران میباشد و قیود کمی را در نظر گرفتهایم، برای تعمیم آن به بخشهای دیگر نیازمند ایجاد تغییرات در برنامهنویسی بر اساس دادهها میباشد. لذا توصیه میشود مطالعه آتی برای طراحی سیستم مشابه با افزودن قیود به طوری که برنامه تهیه شده، به دنیای واقعی نزدیکتر شود و همچنین در بخشهای مختلف بیمارستان قابل استفاده باشد، انجام پذیرد.
محمد اسماعیل حاجینژاد، پرویز عضدی، فروغ رفیعی، نادر رمضانیان، مرجان طریقت،
دوره 17، شماره 4 - ( 11-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: مراقبت، مفهومی پیچیده و کاملاً ذهنی است و با وجود تعاریف زیادی که از آن صورت گرفته، توافقی بین محققان در مورد این تعاریف وجود ندارد. در امر مراقبت، رضایت بیماران زمانی حاصل میشود که توافق و مجانست بین انتظارات بیماران از یک سو و مراقبتهای دریافت شده از سوی دیگر موجود باشد. همچنین بیماران دریافتکننده مراقبت هستند و نظر آنها در مورد مراقبتهای ارایه شده مهم است. بر همین اساس، پژوهش حاضر با هدف مقایسه دیدگاههای پرستاران و بیماران در مورد رفتارهای مراقبتی کارکنان پرستاری انجام گرفته است.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی از نوع توصیفی- مقایسهای است. 150 بیمار بستری و 50 پرستار شاغل در بیمارستانهای شهر بوشهر به روش نمونهگیری آسان انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه رفتارهای مراقبتی (CBI) بود. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آمارهای توصیفی و آزمون تیمستقل در نرمافزار SPSS v.15 استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که تفاوت معناداری در دیدگاههای بیماران و پرستاران نسبت به زیرمقیاسهای رفتارهای مراقبتی شامل «اطمینان از حضور انسانی» و «توجه به تجارب دیگری» وجود دارد. همچنین، یافتهها نشاندهنده تفاوت معناداری در دیدگاه بیماران و پرستاران نسبت به کل مقیاس رفتارهای مراقبتی بود (01/0p<).
نتیجهگیری: تفاوت معنادار در دیدگاههای بیماران و پرستاران در مورد رفتارهای مراقبتی کارکنان پرستاری گویای آن است که هر چند دیدگاه پرستاران این است که مراقبت را به خوبی انجام میدهند، اما از دیدگاه بیماران، پرستاران نتوانستهاند انتظارات و نیازهای آنها را برآورده سازند. توجه بیشتر پرستاران به مراقبت انسانی و آگاهی یافتن بیماران از مراقبت حقیقی، میتواند این شکاف را کم کند.
آلیس خاچیان، هومان منوچهری، مهرنوش پازارگادی، علیرضا اکبرزاده باغبان،
دوره 18، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه بزرگترین مسأله که هر سازمان با آن روبهرو است، مسأله تحول و دگرگونی است و با توجه به این باور که هیچ چیز به غیر از خود تغییر، ثابت نیست، مدیریت تغییر یکی از مهمترین مباحث علم مدیریت به شمار میرود. دانشکدههای پرستاری و مامایی محیطی علمی بوده و اعضای هیأت علمی میتوانند به عنوان افرادی آگاه و مطلع، به منظور استقرار الگوی مناسب جهت مدیریت تغییر همکاری لازم را نموده و سازمان را به سمت تعالی مورد نظر هدایت نمایند. لذا این مطالعه با هدف بررسی تجارب مدیران پرستاری در مورد چالشهای مدیریت تغییر در دانشکدههای پرستاری و مامایی تیپ یک انجام یافته است.
روش بررسی: پژوهش حاضر توصیفی اکتشافی است و به روش مثلثسازی در سال 1390 انجام گرفته است. جامعه پژوهش مدیران دانشکدههای پرستاری و مامایی تیپ یک دانشگاههای علوم پزشکی در شهر تهران بوده و نمونههای پژوهش به صورت مبتنی بر هدف انتخاب شدند. اطلاعات از طریق مصاحبههای نیمه ساختار یافته جمعآوری شده و تجزیه و تحلیل متن مصاحبههای استخراج شده به روش تحلیل محتوا انجام پذیرفته است.
یافتهها: مشارکتکنندگان 10 نفر بودهاند. پس از انجام مصاحبهها، کدهای مفهومی استخراج گردید و سپس کدها در چند مقوله اصلی دستهبندی شدند که عبارتند از «درجه تمرکز در مدیریت»، «نقش و ویژگیهای مدیر» و «تغییر نگرش».
نتیجهگیری: نتایج حاصل از مطالعه نشان داد که مدیران، درجه تمرکز در مدیریت، نقش و ویژگیهای مدیر و تغییر نگرش متناسب در کارکنان را از چالشهای مهم مدیریت تغییر میدانند
مهناز خطیبان، فاطمه شیرانی، خدایار عشوندی، علیرضا سلطانیان، رامین ابراهیمیان،
دوره 20، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: در ترومای قفسه سینه، جایگذاری سیستم تخلیه قفسه سینه لازم است. مشارکت این بیماران در خودمراقبتی نیازمند کسب مهارت است. لذا این مطالعه با هدف تعیین تأثیر بهکارگیری سیستم آموزشی- حمایتی بر مهارت خودمراقبتی بیماران ترومایی دارای سیستم تخلیه قفسه سینه صورت گرفته است .
روش بررسی: در مطالعه نیمه تجربی حاضر، 62 بیمار ترومایی دارای سیستم تخلیه قفسه سینه در سه بخش جراحی بیمارستان بعثت همدان از دی 1391 تا اردیبهشت 1392 شرکت نمودند. به صورت تصادفی، دو بخش به گروه آزمون (31 نفر) و یک بخش به گروه شاهد (31 نفر) اختصاص یافت. نمونهها به صورت در دسترس انتخاب شدند. سیستم آموزشی- حمایتی براساس نیازهای خودمراقبتی بیماران طراحی و به مدت سه روز متوالی برای بیماران اجرا شد. ابزار پژوهش، فرم نیازسنجی خود مراقبتی و چک لیست مشاهدهای مهارت خودمراقبتی بیماران بود که در ابتدا و سه روز بعد توسط مشاهدهگر خارجی تکمیل گردید. دادهها با استفاده از آزمون تیمستقل، مجذور کای، منویتنی، ویلکاکسون و کوواریانس در نرمافزار SPSS v.16 تحلیل شد .
یافتهها : دو گروه از نظر سن، جنس، سطح تحصیلات، شغل، وضعیت تأهل، و شهرنشین بودن و نیز نیازهای خودمراقبتی همسان بودند (05/0< p ). هرچند افزایش مهارت خودمراقبتی در افراد هر دو گروه شاهد (01/0> p ) و آزمون (0 0 1/0> p ) دیده شد، اما بهکارگیری سیستم آموزشی- حمایتی سبب کسب مهارت خودمراقبتی بیشتر در گروه آزمون گردید (001/0> p ) .
نتیجهگیری: به طور کلی، مهارتهای خودمراقبتی بیماران دارای سیستم تخلیه قفسه سینه، با گذشت زمان افزایش مییابد، اما بهکارگیری سیستم آموزشی- حمایتی می تواند کسب مهارتها را تسهیل کند .
غلامحسین فلاحینیا، مریم رازه، مهناز خطیبان، محبوبه رشیدی، علیرضا سلطانیان،
دوره 21، شماره 4 - ( 12-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: مراقبت ناکافی از دهان بیماران بخشهای مراقبت ویژه میتواند منجر به تجمع پاتوژنها و عفونتهای ریوی گردد. در این زمینه، علاوه بر روشهای شیمیایی، روش مکانیکی نیز توصیه شده که در مورد اثر آن بر پنومونی نتایج متفاوتی گزارش شده است. لذا مطالعه حاضر جهت مقایسه دو روش شستشوی دهان با و بدون مسواک در ایجاد پنومونی مرتبط با ونتیلاتور در بیماران بخش مراقبتهای ویژه طراحی و اجرا شده است.
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی تصادفی شده دوگروهی یک سوکور در بخشهای مراقبت ویژه بیمارستانهای منتخب شهر اهواز در سال 1392 انجام گرفته است. 68 بیمار تحت ونتیلاتور به صورت در دسترس انتخاب شدند و سپس به طور تصادفی با استفاده از نرمافزار R به دو گروه با مسواک (A= 34بیمار) و با سوآپ (B= 34 بیمار) تخصیص یافتند. در هر دو گروه از محلول کلرهگزیدین 2/0% استفاده شد. مداخله در دو گروه به مدت 3 دقیقه و دوبار در روز به مدت پنج روز انجام گرفت. ایجاد پنومونی در پایان روز پنجم با فرم نمرهدهی بالینی عفونت ریه (CPIS) بررسی شد. دادهها با آزمونهای کایدو و تیمستقل در نرمافزار 16SPSS v. مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: دو گروه از نظر سن، جنس، علت بستری، سطح هوشیاری، داروی مصرفی و مصرف دخانیات مشابه بودند. 8/58% کل بیماران به پنومونی مبتلا شدند (گروه A: 9/55% و گروه B: 8/61%). آزمون مجذور کای اختلاف معناداری بین دو گروه از نظر ایجاد پنومونی نشان نداد.
نتیجهگیری: استفاده از مسواک همراه محلول کلرهگزیدین در مقایسه با سوآپ همراه کلرهگزیدین نتوانست بروز پنومونی را کاهش دهد. با این حال به جهت اهمیت موضوع مطالعات بیشتری در این زمینه مورد نیاز است.
لیلا ولیزاده، وحید زمانزاده، اکرم قهرمانیان، پروانه آقاجری،
دوره 23، شماره 1 - ( بهار 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: مراقبت توأم با حساسیت فرهنگی جزء ضروری فرایند تکامل حرفهای و یکی از عوامل پیشبینیکننده صلاحیت فرهنگی پرستاران است. این نوع مراقبت از مهمترین رویکردهای بهبود کیفیت مراقبت پرستاری در گروههای دارای تنوع فرهنگی میباشد. مطالعه حاضر با هدف تبیین پیامدهای مراقبت توأم با حساسیت فرهنگی در پرستاری از کودکان انجام یافته است.
روش بررسی: مطالعه حاضر یک مطالعه کیفی به روش تحلیل محتوای قراردادی است. تعداد 25 پرستار و 9 والد، در بخشهای کودکان سه مرکز آموزشی- درمانی ارجاعی در تبریز و تهران در سال 95-1394 به صورت هدفمند و با حداکثر تنوع انتخاب شدند. دادهها از طریق مصاحبه عمیق و یادداشت در عرصه جمعآوری و همزمان تحلیل گردید. از نرمافزار MAXQDA نسخه 10 استفاده شد.
یافتهها: پیامدهای مراقبت توأم با حساسیت فرهنگی در پرستاری از کودک بیمار در دو طبقه عدالت محوری در مراقبت (با سه زیرطبقه عدم سوگیری فرهنگی، ارتباط فرهنگ مدارانه و مشارکت مؤثر) و رضایتمندی فرهنگی (با دو زیرطبقه کاهش استرس فرهنگی کودک/خانواده و مراقبت ایمن) مشخص گردید. مراقبت توأم با حساسیت فرهنگی موجب پیشگیری از سوءتفاهمات و ارتقای ارتباط پرستار-کودک/خانواده میشود و صداقت والدین را در دادن اطلاعات و بیان نیازهای فرهنگی در پی دارد. بیان نیازهای فرهنگی، سطح استرس را در والدین و کودکان پایین میآورد و با کاهش درمانهای سنتی خودسرانه به مراقبتی ایمن میانجامد.
نتیجهگیری: براساس نتایج این مطالعه، پیشنهاد میشود در آموزش پرستاران و دانشجویان پرستاری، مداخلات مؤثر توأم با حساسیت فرهنگی در بخشهای بستری کودکان، در برنامههای آموزش ضمن خدمت و برنامه آموزشی رشته پرستاری گنجانده شود.
مریم دامغانیان، مینو پاکگوهر، محمود طاووسی، ناهید دهقاننیری، مریم نجفی، رقیه خرقانی، Barbara Broome، زینت قنبری،
دوره 23، شماره 4 - ( زمستان 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: در بیاختیاری ادرار که مشکل شایعی در زنان است، ورزش عضلات کف لگن یکی از روشهای مؤثر درمان میباشد. خودکارآمدی به عنوان یک عامل پیشبینی کننده مؤثر و قوی در مورد تمایل به انجام و تداوم این ورزشها تلقی میشود. در ایران ابزار مناسب جهت بررسی خودکارآمدی وجود ندارد، لذا این مطالعه با هدف روانسنجی ابزار Broome در گروهی از زنان ایرانی مبتلا به بیاختیاری ادرار انجام یافته است.
روش بررسی: در این مطالعه روانسنجی، ابزار Broome در بین زنان مبتلا به بیاختیاری ادرار مراجعهکننده به مراکز تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1394 طی مراحل زیر اعتباریابی شد: ترجمه، باز ترجمه، روایی صوری، روایی محتوا به روش کیفی و کمی با استفاده از دو شاخص CVR و CVI، پایایی پرسشنامه با استفاده از محاسبه ضریب همبستگی درونی و ضریب α کرونباخ و روایی سازه با استفاده از روش تحلیل عاملی اکتشافی.
یافتهها: روایی صوری از طریق اصلاح گویههای مبهم براساس نظر بیماران تأیید شد. روایی محتوا با 8/0=CVR و 9/0 تا 8/0=CVI و پایایی پرسشنامه با ضریب آلفای کرونباخ 96/0 تأیید گردید. تحلیل عاملی اکتشافی، دو عامل با ارزش ویژه بالای یک، شامل خودکارآمدی ورزشهای کف لگن در شرایط معمول و شرایط خاص را نشان داد که این عوامل در مجموع 08/82% از واریانس را تبیین مینمودند.
نتیجهگیری: روایی و پایایی ابزار Broome به منظور استفاده در زنان ایرانی دچار بیاختیاری ادرار تأیید شد و میتواند جهت اندازهگیری خودکارآمدی این زنان در انجام ورزشهای کف لگن مورد استفاده قرار گیرد.
سمیه مکوندی، خدیجه میرزایی نجمآبادی، نجمه تهرانیان،
دوره 24، شماره 3 - ( 8-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: برنامه زایمان فیزیولوژیک در ایران برنامه نوظهوری است که مانند هر برنامه دیگری برای بهبود کیفیت و روند خود نیاز به ارزیابی دارد. شواهد نشان میدهند که اجرای برنامه زایمان فیزیولوژیک با چالشهایی مواجه است. پژوهش حاضر با هدف تبیین چالشهای برنامه زایمان فیزیولوژیک از دیدگاه ارایهدهندگان خدمت انجام گرفته است.
روش بررسی: این مطالعه کیفی به شیوه تحلیل محتوا در دو بیمارستان دوستدار مادر شهرهای اهواز و مشهد در سال 6-1395 انجام یافته است. دادهها از طریق مصاحبههای نیمه ساختار یافته با 17 نفر از ارایهدهندگان خدمات زایمان فیزیولوژیک جمعآوری شد. از روش تحلیل محتوای Elo و Kyngas برای تحلیل دادههای کیفی استفاده شد.
یافتهها: از تحلیل دادهها 5 طبقه اصلی شامل: کم انگیزگی ماماها در تلاش همه جانبه جهت انجام زایمان فیزیولوژیک؛ موانع برگرفته از نیروی انسانی؛ مداخلات پزشکی در زایمان فیزیولوژیک؛ چالشهای نشأت گرفته از محیط و امکانات؛ و موانع آموزشی سد راه تحقق کامل زایمان فیزیولوژیک، به دست آمد.
نتیجهگیری: چالشهای مختلف در تعامل با یکدیگر سبب ایجاد یک فضای پیچیده شده که در آن انجام زایمان فیزیولوژیک سختتر میشود. لذا لازم است، سیاستگذاران، مسؤولان ردههای بالا، پزشکان، ماماها و مادران در رفع چالش یاد شده تلاشی هماهنگ داشته باشند.
سحر رستمپور، فاطمه عرفانیان ارغوانیان، معصومه کردی، محمدتقی شاکری، فریده اخلاقی، سید محسن اصغری نکاح،
دوره 26، شماره 1 - ( 2-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: دیابت بارداری شایعترین اختلال طبی در دوران بارداری است که تأثیرات منفی بسیاری بر جسم و روان مادر باردار و جنین میگذارد. طبق مطالعات موجود نقش مشاوره و حمایت همسر در دیابت بارداری کمتر بررسی شده است، لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر مشاوره حمایتی زوجها بر رفتار خودمراقبتی زنان مبتلا به دیابت بارداری تحت درمان با انسولین انجام یافته است.
روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی تصادفی 64 زن مبتلا به دیابت بارداری با سن بارداری 30-26 هفته مراجعهکننده به درمانگاه دیابت بیمارستان امالبنین (س) مشهد در سال 98-1397 به روش در دسترس انتخاب و با تخصیص تصادفی بلوکهبندی شده چهار تایی به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. مشاوره حمایتی زوجها توسط پژوهشگر به مدت 3 جلسه یک ساعته با فاصله یک هفته برای گروه مداخله و همسرانشان برگزار شد. پرسشنامه خودمراقبتی دیابت در دو مرحله قبل و 4 هفته بعد از اتمام مداخله در هر دو گروه تکمیل و دادهها با استفاده از آزمون تیمستقل و تیزوجی در نرمافزار SPSS نسخه 16 تحلیل شد.
یافتهها: میانگین نمره خودمراقبتی قبل از مداخله بین دو گروه، اختلاف آماری معناداری نداشتند (05/0<p). اما بعد از مداخله، اختلاف میانگین نمرات خودمراقبتی قبل و بعد از مداخله در گروه مداخله 56/7±09/12 و در گروه کنترل 60/3±00 بود که افزایش معناداری در نمره خودمراقبتی گروه مداخله نسبت به کنترل مشاهده شد (001/0>p).
نتیجهگیری: مشاوره حمایتی زوجها به ارتقای رفتار خودمراقبتی مبتلایان به دیابت بارداری کمک میکند و میتوان از آن به عنوان روشی مؤثر در کاهش پیامدهای نامطلوب ناشی از دیابت بارداری استفاده کرد.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20181002041202N1
روحانگیز نوروزینیا، عباس عبادی، محمدحسین یارمحمدیان، سعید چیان، مریم آقابراری،
دوره 27، شماره 2 - ( 4-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: کارکنان اورژانس پیش بیمارستانی به عنوان اولین گروه حاضر در صحنه حوادث و بلایا، باید توانایی مقابله و همچنین حفظ سلامت جسمی و روانی خود را داشته باشند. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط تابآوری و خودکارآمدی کارکنان عملیاتی اورژانس پیش بیمارستانی با کیفیت زندگی حرفهای آنان انجام گرفته است.
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع توصیفی است که به صورت مقطعی در سال 1398 انجام یافته است. 200 نفر از کارکنان عملیاتی اورژانس پیش بیمارستانی استان البرز به روش نمونهگیری نسبتی و در دسترس وارد مطالعه شدند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه جمعیتشناختی و سه پرسشنامه استاندارد شده تابآوری کارکنان پیش بیمارستانی، خودکارآمدی Schwartz و Jerusalem، و کیفیت زندگی حرفهای Stamm بود. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS نسخه 20 و آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار تحلیلی (همبستگی اسپیرمن، آنالیز واریانس یک طرفه و رگرسیون خطی چندگانه) در سطح معناداری 05/0≥p تحلیل شد.
یافتهها: میانگین و انحراف معیار خودکارآمدی 82/5±67/29 تابآوری 07/17±14/123، رضایت از شفقت 09/8±81/39، فرسودگی 76/4±06/12، و استرس تروماتیک ثانویه 27/7±61/23، بود. همبستگی معناداری بین خودکارآمدی با سه مؤلفه کیفیت زندگی حرفهای وجود داشت (05/0>p). خودکارآمدی با رضایت از شفقت رابطه مثبت و با فرسودگی و استرس تروماتیک ثانویه رابطه منفی داشت. همچنین خودکارآمدی و تابآوری پیشبینیکننده رضایت از شفقت، و فرسودگی بودند (05/0>p). جهت تأثیر خودکارآمدی و تابآوری بر رضایت از شفقت مثبت بود. نتایج حاصل از آزمون رگرسیون خطی چندگانه گام به گام نشان داد که 5 مؤلفه تابآوری شامل خودمدیریتی، نتایج استرس، چالشهای ارتباطی، حفظ آرامش و انگیزه شغلی بر رضایت از شفقت تأثیر داشتهاند (05/0>p). جهت تأثیر تمامی مؤلفههای تابآوری بر رضایت از شفقت مثبت بود.
نتیجهگیری: کارکنان عملیاتی اورژانس پیش بیمارستانی استان البرز از نظر میزان تابآوری، خودکارآمدی و کیفیت زندگی حرفهای در سطح قابل قبولی قرار داشتند.
لیلا مردانیان دهکردی، شهرزاد غیاثوندیان،
دوره 30، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده
دیابت یکی از چالش برانگیزترین بیماریهای مزمن است که شامل نیازها و خواستههای مدیریتی مداوم و پیچیده است و تمام جنبههای زندگی فرد مبتلا را تحت تأثیر خود قرار میدهد (1)، به طوری که افراد مبتلا در کنار بیماری، چالشهای روانی اجتماعی زیادی را تجربه میکنند که به طور متقابل بر مدیریت بیماری تأثیر میگذارند (2). برای مدیریت بهینه بیماری و پیشگیری از پیامدهای تهدیدکننده زندگی، شناخت و مدیریت چالشهای روانشناختی در افراد مبتلا به دیابت اهمیت به سزایی دارد (3) و این مسأله ضرورت طراحی و اجرای مداخلاتی در راستای مدیریت پیامدهای روانشناختی دیابت را مطرح میسازد.
یکی از رویکردهایی که در پروژههای اجتماعی، ارتقای سلامت و پیشگیری از بیماری، مقابله با غم و اندوه و سایر نگرانیها به عنوان یک رویکرد درمانی استفاده میشود، داستانگویی است (4). هدف از داستانگویی درمانی کشف مشکلات روانی تجربه شده افراد از طریق روایتهای خلاقانه، استفاده از مهارتهای حل مسأله و ارایه راههای جایگزین مبتنی بر روایت درمانی است (5).
داستانگویی روشی برای بیان عقاید، آشکارسازی و ارایه احساسات برای ایجاد انگیزه در دیگران، انتقال اطلاعات و به اشتراکگذاری تجربیات است (6). این فعالیتها معمولاً از طریق گفتن یا نوشتن داستان انجام میگیرد (7).
زهرا فتوکیان، سبحان رحیمی اسبو، زهرا جنت علیپور، علی پورحبیب، فاطمه غفاری، مجتبی قنبری قلعهسری، شهربانو کیهانیان، محسن وکیلی صادقی،
دوره 30، شماره 3 - ( 7-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: مراقبتهای پیگیرانه پس از درمان سرطان پستان، بر کاهش مرگومیر و هزینههای درمان و ارتقای کیفیت زندگی بیماران تأثیر زیادی دارد. مطالعه حاضر با هدف تعیین عوامل روانشناختی مؤثر بر مراقبتهای پیگیرانه بعد از درمان سرطان پستان انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی، 180 بیمار مبتلا به سرطان پستان شهرستانهای بابل و غرب استان مازندران به روش تصادفی ساده در طی سالهای 1401-1400 انتخاب شدند. دادهها از طریق پرسشنامههای اطلاعات فردی، اضطراب و افسردگی بیمارستانی Zigmond، ترمومتر درماندگی روانشناختی، ترس از عود سرطان و چکلیست مراقبتهای پیگیرانه بعد از درمان سرطان پستان جمعآوری شد. بهمنظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرمافزار SPSS نسخه 18 و آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد.
یافتهها: میانگین و انحراف معیار سنی افراد مورد مطالعه 01/12±49/51 سال بود. میانگین و انحراف معیار نمرات افسردگی، اضطراب و ترمومتر درماندگی روانشناختی به ترتیب 71/2±16/6، 13/4±7۰/10 و 54/2±98/5 بود. نتایج نشان داد که افراد دارای اضطراب، افسردگی، درماندگی روانشناختی و ترس از عود بیشتر، برخی رفتارهای پیگیرانه را کمتر انجام میدهند و برخی را کمتر (05/0p<).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج توصیه میشود سیاستگذاران بهداشتی به چالشهای روانشناختی این بیماران توجه داشته باشند. در مورد فراهم کردن تسهیلات پوشش بیمه، جهت غربالگری و درمان مشکلات روحی روانی بیماران میتواند با بهبود سلامت روان، به مشارکت افراد در رفتارهای خود مراقبتی و ارتقای سلامت افراد کمک نماید.