25 نتیجه برای کریمی
عبدالکریم کریمی،
دوره 4، شماره 2 - ( 1-1377 )
چکیده
فاطمه رسولی، محمدصادق کریمی میبدی،
دوره 5، شماره 2 - ( 7-1378 )
چکیده
کاهش خطر ابتلا به عفونتهای بیمارستانی، از بین بردن عامل عفونت و پیشگیری از سرایت آن به سایرین از مسئولیتها و وظایف پرسنل پرستاری می باشد(1).این پژوهش یکی از مطالعه توصیفی - تحلیلی از نوع مقطعی است که به منظور بررسی عوامل میکروبی ایجاد کننده عفونت در بیماران سوخته بستری در بیمارستان سوانح سوختگی شهید صدوقی یزد در سالهای 77-1376 صورت گرفت. بیماران شرکت کننده در این مطالعه بین 50-15 سال سن داشتند که بر اساس نمونه گیری تصادفی پواسن تعداد 30 نمونه انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه، چک لیست و برگه ثبت نتایج آزمایشگاهی استفاده گردید.نتایج پژوهش نشان داد که پسودوموتاس واشریشیاکلی به ترتیب در هر سههفتهبررسی بیماران، بیشترین درصد عامل میکروبی عفونت در زخمهای سوختگی بودند.در این پژوهش بین متغیرهای وسعت و درصد سوختگی با میزان بروز و عفونت، اختلاف آماری معنی داری وجود داشت (05/0>P ) ، همچنین یافته های پژوهش نشان داد که پسودوموناس واشریشیاکلی در عفونتهای ادراری بیماران نیز بیشترین عامل میکروبی بودند و ارتباط مستقیمی بین متغیرهای روزهای سونداژ، جنس و درصد سوختگی با بروز عفوت ادراری وجود داشت.
رقیه کریمی،
دوره 6، شماره 1 - ( 1-1379 )
چکیده
هدف از انجام این پژوهش توصیفی تعیین میزان شیوع عفونتهای باکتریایی دستگاه تنفس شیرخواران تحت تهویه مکانیکی می باشد.در این تحقیق از 27 شیرخوار مورد مطالعه در 4 مرحله از بدو لوله گذاری داخل تراشه، بفاصله 24 ساعت (ساعت اول 24، 48،72 ساعت بعد) از 7 ناحیه حین ساکشن شامل: 2 محل ترشحات ریه و دهان بیمار و 5 مورد از ابزار مصرفی مورد استفاده در حین ساکشن بیمار(دست فرد ساکشن کننده، سند ساکشن، چسب مورد مصرف جهت ثابت نمودن لوله تراشه، محلول نرمالین سالین، رابط بین سند و لوله ساکشن)، به تعداد 756 نمونه کشت تهیه شد. نتایج حاصل از کشت ترشحات ریه و دهان بیماران روند افزایش آلودگی را از بین اولین مرحله (27%) تا مرحله چهارم (100%( نشان داده شد. همچنین متوسط درصد آلودگی ابزار مورد استفاده در حد متوسط بود، در بیش از (50%) موارد ابزار مورد استفاده می توانند ناقل میکرو ارگانیم به بیمار باشند. اگرچه وجود برخی میکروارگانیم ها در فلور طبیعی ابزار مورد استفاده نرمال تلقی می گردد، اما ورود آنها به ریه و دهان بیمار می تواند بیماریزا باشد.
فاطمه فطورهچی، نزهت السادات تقوی، رقیه کریمی، عباس مهران،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1381 )
چکیده
تحقیق حاضر یک مطالعه توصیفی - تحلیلی است که به منظور بررسی ارتباط فشارخون با وزن زمان تولد کودکان دبستانی 7-6 ساله شهرستان شاهرود، در سال تحصیلی 79-1378 انجام شده است. نمونههای این پژوهش، 203 نفر از کودکان سالم سنین مدرسه که به طور خوشهای انتخاب، و سن همگی آنان معادل 7-6 سال بوده است. ابزارگردآوری دادهها، شامل پرسشنامه، چک لیست، گوشی و فشارسنج جیوهای میباشد. پرسشنامه حاوی معیارهای حذف نمونه و سئوالات مربوط به مشخصات فردی و چک لیست حاوی اطلاعات جمع آوری شده از واحدهای مورد پژوهش شامل : وزن زمان تولد، فشارخون سیستولیک و فشارخون دیاستولیک میباشد. اندازهگیری فشارخون توسط یک نفر و با استفاده از وسایل یکسان، انجام گردیده است. دادههای این پژوهش، در یک نمودار و نه جدول خلاصه شده که جهت تجزیه و تحلیل یافتهها، با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی، آزمونهای آماری t و ضریب همبستگی پیرسون بکار گرفته شد. نرم افزار کامپیوتری بکار برده شده SPSS/PC میباشد. نتایج بدست آمده نشان داد : بین فشارخون سیستولیک و وزن زمان تولد در دو گروه جنسی دختر و پسر ارتباطی وجود ندارد، همچنین بین فشارخون دیاستولیک و وزن زمان تولد گروه جنسی پسران نیز ارتباطی مشاهده نشد ولی در گروه جنسی دختران با وزن زمان تولد بیش از 2500 گرم، با فشارخون دیاستولیک ارتباط معکوس معنیداری مشاهده گردید. از یافتههای این تحقیق میتوان در موارد زیر استفاده نمود. در آموزش مامائی، برای مادران در دوران پری ناتال، در آموزش پرستاری، خصوصاً پرستاران بهداشت جامعه، به منظور ارتقاء کیفیت ارائه خدمات بهداشتی، در امر آموزش مراقبین بهداشت مدارس، جهت غربالگری، و بررسی و آموزش به کودکان مستعد و یا مبتلا به افزایش فشارخون و نیز در امر آموزش والدین، آموزگاران و مسئولین مدارس، جهت افزایش سطح آگاهی و دانش آنان و در تشویق مشارکت مردمی در فعالیتهای بهداشتی.
رقیه کریمی، زهره پارسایکتا، عباس مهران، لیدا نیک فرید،
دوره 8، شماره 3 - ( 4-1381 )
چکیده
درد بعد از عمل جراحی معمولاً با تجویز داروهای مسکن PRN توسط پرستاران کنترل میشود و به سه دسته از عوامل بستگی دارد: عوامل مربوط به پرستار، عوامل مربوط به کودک و عوامل مربوط به خطمشی بیمارستان، مطالعه حاضر در ارتباط با عوامل دسته اول و دوم میباشد.این پژوهش مطالعهای توصیفی تحلیلی است که با هدف تعیین دیدگاه پرستاران راجع به برخی عوامل مؤثر بر تصمیمگیری آنان در به کارگیری داروی مسکن PRN بعد از جراحی کودکان در بیمارستانهای منتخب شهر تهران انجام شده است. ابزار پژوهش پرسشنامهای مشتمل بر سه بخش 1) اطلاعات دموگرافیک پرستار، 2) معرفی بیست مورد بالینی بعد از جراحی با فرض تجویز مسکن غیر مخدر و مخدر در صورت لزوم و 3) دوازده عامل مؤثر بر تصمیمگیری بالینی، هنگام به کارگیری مسکنها (جهت اولویتبندی چهار مورد) بود.نتایج تحقیق نشان داد از میان مشخصههای مرتبط با پرستار، گروه سنی، سابقه کار پرستاری، سابقه کار پرستاری از کودکان و دارا بودن فرزند با انتخاب اقدام تسکینی، و نیز مدرک تحصیلی و دارا بودن سابقه شخصی درد حاد، با انتخاب نوع داروی مسکن، ارتباط معنیدار وجود داشت. از مشخصههای مرتبط با کودک، بین انتخاب اقدام تسکینی و انتخاب نوع دارو برای سنین مختلف کودکان تفاوت معنیدار وجود داشت. ارتباط معنیداری نیز بین زمان جراحی و نوع جراحی، با انتخاب اقدام تسکینی و نوع دارو به دست آمد، بدین ترتیب که بیشترین موارد انتخاب دارویی و نیز انتخاب داروی مسکن مخدر برای جراحیهای پیچیده و در 24 ساعت اول بعد از جراحی بود. از عوامل مؤثر بر تصمیمگیری پرستاران، به ترتیب نوع جراحی، شدت درد، زمان جراحی و رفتارهای غیر کلامی، بیشترین موارد انتخاب شده در به کارگیری داروی مسکن PRN بود.عوامل مرتبط با پرستار و کودک شدیداً بر تصمیمگیری پرستاران در تجویز داروهای مسکن PRN بعد از عمل جراحی تأثیر دارد.
رقیه کریمی، ترانه تقوی لاریجانی، عباس مهران، فرشته قلجایی،
دوره 11، شماره 4 - ( 10-1384 )
چکیده
زمینه و هدف: پرستاران برای انجام وظیفه و ارایه مراقبت از کودک (سالم-بیمار) به وجود ارتباطی قوی، دلخواه و متقابل بین والدین و کودک نیاز دارند. زمینهی این ارتباط باید در بافت تربیتی خانواده (نوع کنترل والدینی) شناسایی شود تا بتوان در جهت تداوم بخشهایی از ارتباط خانوادگی که به وظایف پرستاران مربوط میگردد تلاش نمود. در عین حال باید تدابیری اتخاذ شود که با روحیه کودک سازگار بوده و به کاهش اضطراب کودک کمک کند.
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع توصیف همبستگی است که به منظور تعیین ارتباط الگوهای رفتاری والدین با اضطراب فرزندان آنها (370 دانشآموز 13 تا 15سال) در ده مدرسه راهنمایی دخترانه دولتی منطقه 6 شهر تهران انجام شده است. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامههای طراحی شده برای دانشآموزان و والدین بود. پرسشنامهها شامل موارد ذیل بود: مشخصات فردی، علایم فیزیولوژیک اضطراب، آزمون اضطراب اشپیلبرگر برای والدین و آزمون اضطراب رینولدز و ریچموند برای دانشآموزان. میزان اضطراب در این گروهها نیز با استفاده از آزمونهای آماری مجذور کای و دقیق فیشر در نرمافزار آماری SPSS تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: نتایج نشان داد میزان اضطراب دانشآموزان 33% بود. علاوه بر آن بیشترین میزان اضطراب 92% در نوجوانانی وجود داشت که رفتار والدین خود را استبدادی ارزیابی کرده بودند و کمترین میزان آن 6/7% در نوجوانانی بود که والدین دموکرات منش داشتند. این یافتهها نشان داد ارتباط معناداری بین اضطراب و نوع کنترل والدین وجود دارد (05/0p<).
نتیجهگیری: نوع کنترل والدین نقش مهمی در اضطراب فرزندان ایفا میکند. لذا پرستاران میتوانند با آموزش انواع کنترل والدینی به پدران و مادران، در کاهش اضطراب نوجوانان مؤثر باشند.
فرزانه میرزا آقایی، زینب معینفر، سحر افتخاری، مرضیه کریمی خضری، مونا مزیدی، مریم علیرمضانی، مجتبی صداقت،
دوره 12، شماره 3 - ( 4-1385 )
چکیده
زمینه و هدف:استئوپروز بیماریی است که در آن توده استخوانی بدن به تدریج از بین میرود و شایعترین و جدیترین عارضه آن شکستگی هیپ میباشد. از آنجا که گروه دختران نوجوان جمعیت پرخطر را تشکیل میدهند، هدف ما از این مطالعه بررسی میزان آگاهی دانشآموزان دختر دبیرستانی از بیماری پوکی استخوان و عوامل مؤثر بر آن بود
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی که بر اساس یک پرسشنامه طراحی شده 31 سؤالی انجام شد، 1000 دختر نوجوان دبیرستانی که در 6 دبیرستان دولتی شهر تهران مشغول به تحصیل بودند به روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند. پس از تکمیل پرسشنامهها دادههای جمعآوری شده با استفاده از نرمافزار SPSS و بر اساس آزمون کایاسکوئر و تی تست مورد تحلیل آماری قرار گرفت.
یافتهها: بر اساس 22 پرسش بررسیکننده آگاهی، میزان آگاهی 8/40% دانشآموزان در سطح مطلوب بود. از میان 10 عامل مفروض مورد بررسی، تنها بین شغل پدر و آگاهی دانشآموزان ارتباط آماری معنادار (049/0=p) مشاهده شد، به طوری که میزان آگاهی در بین دانشآموزانی که پدرشان شغل غیر وابسته به پزشکی داشتند، بیشتر از دانشآموزانی بود که پدرشان شغلهای وابسته به پزشکی داشتند.
نتیجهگیری: به طور کلی میزان آگاهی در دختران دانشآموز مورد مطالعه در مورد عوامل مؤثر بر این بیماری از قبیل تأثیر جنس، نژاد، سیگار، آفتاب، ورزش، یائسگی و همچنین عوارض آن و... بسیار کم و محدود بود.
میترا ذوالفقاری، علیرضا نیکبخت نصرآبادی، علی کریمی رزوه، حمید حقانی،
دوره 14، شماره 1 - ( 9-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه در بخشهای ویژه برای برخی از بیماران به دلایل فیزیولوژیکی و بالینی متعددی از تهویه مکانیکی استفاده میشود؛ از آن جا که این بیماران دارای لوله داخل تراشه میباشند، به منظور افزایش اکسیژنرسانی به آنان، تمیز و بازنگهداشتن مجاری هوایی ساکشن لوله داخل تراشه الزامی میباشد. هدف از این مطالعه مقایسه تأثیر ساکشن لوله تراشه به دو روش سیستم باز و سیستم بسته بر علایم حیاتی بیماران بوده است. روش بررسی: در این مطالعه نیمه تجربی، از میان بیماران بستری در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان شریعتی 40 بیمار که ویژگیهای ورود به مطالعه را داشتند، با روش نمونهگیری آسان انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. برای جمع آوری دادهها از برگه ثبت اطلاعات استفاده شد که شامل مشخصات فردی بیماران، فشارخون سیستول و دیاستول، متوسط فشارخون شریانی، تعداد ضربان قلب، تعداد تنفس و درصد اشباع اکسیژن خون شریانی بود. ساکشن لوله داخل تراشه بیماران به صورت تصادفی و فاصله زمانی حداقل90 دقیقه ، یک بار به روش سیستم بسته و یک بار به روش سیستم باز انجام یافت. قبل و بعد از ساکشن، کلیه بیماران به وسیله آمبوبگ و به مدت ۲ دقیقه با اکسیژن 100 درصد هیپراکسیژنه شدند. علایم حیاتی آنان قبل، ۲ و ۵ دقیقه بعد از ساکشن لوله تراشه به دو روش سیستم باز و بسته با کمک مانیتور زیمنس xi 6802 کنترل و ثبت شد. دادهها با نرمافزار SPSS و آزمون دادههای تکراری با دو عامل تکرارپذیر مورد مقایسه و تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد که فشارخون سیستول، دیاستول و تعداد ضربان قلب بیماران در زمانهای ۲ و 5 دقیقه بعد از ساکشن به روش سیستم باز افزایش بیشتری نسبت به ساکشن به روش سیستم بسته داشته است (001/0p<). همچنین درصد اشباع اکسیژن خون شریانی در زمانهای ۲ و ۵ دقیقه بعد از ساکشن به روش سیستم باز کاهش بیشتری نسبت به سیستم بسته داشته است (001/0p<). در این تحقیق در تعداد تنفس بیماران در زمانهای ۲ و ۵ دقیقه بعد از ساکشن به روش سیستم باز نسبت به سیستم بسته تفاوت معناداری مشاهده نشد (05/0p>).
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای تحقیق حاضر میتوان نتیجه گرفت که ساکشن به روش سیستم بسته نسبت به روش باز اختلال کمتری در علایم حیاتی ایجاد میکند. لذا به منظور دستیابی به ثبات و عدم اختلال در علایم حیاتی میتوان ساکشن به روش بسته را به بخشهای مراقبت ویژه پیشنهاد نمود.
رقیه کریمی، زهرا دانشور عامری، اکرم السادات سادات حسینی، عباس مهران، مریم شیری،
دوره 14، شماره 1 - ( 9-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به نقش اساسی مراقبت خانواده محور در پرستاری کودکان، درک مشترک والدین و پرستاران از نیازهای والدین کودکان بستری در بیمارستان میتواند منجر به ارایه مراقبت با کیفیت بالاتر به کودک شود. هدف از این مطالعه مقایسه درک والدین و پرستاران از نیازهای والدین کودکان بستری در بیمارستانهای کودکان دانشگاه علوم پزشکی تهران است. روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه پیمایشی و از نوع مقطعی است. نمونه پژوهش شامل150 نفر از والدین حقیقی کودکان بستری و 80 نفر از پرستاران بود که به روش نمونهگیری آسان انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها «پرسشنامه نیازهای والدین کودکان بستری» (Kristjansdottir) بود. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی و آزمونهای مجذور کای و منویتنییو استفاده شد.
یافتهها: بنا بر نتایج مطالعه بین درک والدین و پرستاران از اهمیت نیازهای والدین تفاوت آماری معناداری (012/0=p) وجود داشت. هر دو گروه والدین و پرستاران، بیان کرده بودند که نیازهای والدین در بیمارستان، تا حدودی برآورده میشود. بین درک والدین و پرستاران از میزان برآورده شدن نیازهای والدین در بیمارستان، تفاوت آماری معناداری مشاهده نشد (666/0=p). بر اساس درک هر دو گروه والدین و پرستاران، والدین برای برآوردن نیازهای خود در بیمارستان، به کمک احتیاج دارند. از نظر آماری بین درک والدین و پرستاران از میزان احتیاج والدین به کمک در برآوردن نیازهای خود در بیمارستان، تفاوت آماری معناداری وجود داشت (018/0=p).
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد والدین و پرستاران، تمام نیازهای والدین را دارای اهمیت میدانند و بر اساس درک آنها، کاستیهایی در تأمین نیازهای والدین به چشم میخورد. لذا همکاری متقابل والدین و تیم مراقبتی - درمانی جهت تسریع روند بهبودی کودک بستری با توجه به نیازهای والدین، لازم و ضروری به نظر میرسد.
رقیه کریمی، ناهید دهقاننیری، زهرا دانشور عامری، عباس مهران، تابنده صادقی،
دوره 15، شماره 1 - ( 5-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: حفظ حریم یکی از حقوق اساسی بیمار است. مسأله حریم برای بیماران، به خصوص نوجوانان به هنگام بستری شدن در محیطی ناآشنا به نام بیمارستان اهمیت ویژهای پیدا میکند. مطالعه حاضر با هدف مقایسه درک پرستاران و نوجوانان بیمار بستری از میزان اهمیت و رعایت حریم بیمار صورت گرفته است. روش بررسی: این تحقیق، مطالعهای پیمایشی و از نوع مقطعی است. برای انجام آن 175 پرستار و 180 نوجوان بستری که ویژگیهای لازم برای ورود به مطالعه را داشتند به ترتیب به روش سرشماری و نمونه گیری آسان انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه بود. تجزیه و تحلیل دادهها به کمک نرمافزار آماری SPSS و به کارگیری آمار توصیفی و آمار استنباطی نظیر آزمون منویتنییو و کروسکال والیس صورت گرفت.
یافتهها: یافتههای این پژوهش نشان داد بین درک پرستاران و نوجوانان بستری در زمینه اهمیت حریم (001/0>p) و رعایت حریم (001/0>p)، تفاوت آماری معناداری وجود دارد و نمره درک پرستاران در هر دو مورد از نوجوانان بستری بیشتر است. در این مطالعه اولویتهای اهمیت و رعایت حریم بیمار نیز از دیدگاه پرستاران و نوجوانان تعیین و نتایج نشان داد از دیدگاه پرستاران پوشاندن نواحی غیرضروری بدن هنگام انجام مراقبت، اهمیت بیشتری دارد و اقدام فوری در صورت نیاز بیمار به کمک، بیشتر رعایت میشود. اما از دیدگاه نوجوانان محیط تمیز و آراسته، وجود تلفن، حمام و توالت در اتاق و بستری شدن در اتاق مشترک با همسالان خود اهمیت زیادی دارد و صدا زدن با نام مورد علاقه بیشتر رعایت میشود.
نتیجهگیری: در مجموع در زمینه اهمیت و رعایت حریم بیمار، میانگین درک پرستاران از نوجوانان بالاتر است. این بدان معناست که علیرغم این که پرستاران اهمیت بیشتری برای حریم بیمار قایل هستند، اما درک نوجوانان بستری از میزان رعایت حریم بیمار کمتر از پرستاران است. بنابراین پرستاران و مدیران با شناخت مواردی که از دید نوجوانان کمتر رعایت میشود، میتوانند موانع رعایت حریم را مرتفع نمایند.
الهام شکیبازاده، آرش رشیدیان، باقر لاریجانی، داود شجاعیزاده، محمدحسین فروزانفر، اکرم کریمی شاهنجرینی،
دوره 15، شماره 4 - ( 12-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به اهمیت بیماری دیابت و تناقضات نتایج مطالعات پیشین در مورد خودمراقبتی بیماران دیابتی، مطالعه حاضر با هدف تعیین رابطه بین موانع درک شده و میزان خودکارآمدی بیماران با اجرای خودمراقبتی در بین بیماران مبتلا به دیابت نوع دو انجام گرفته است.روش بررسی: در این مطالعه مقطعی، 128 بیمار مراجعهکننده به درمانگاه دیابت مرکز پزشکی خاص وابسته به بنیاد امور بیماریهای خاص در سال 1387 با استفاده از روش نمونه گیری آسان انتخاب شدند. معیارهای ورود به مطالعه عبارت بود از سابقه ابتلا به دیابت نوع دو بیش از یک سال و سن بالای 18 سال. بعد از تعیین روایی و پایایی پرسشنامهها و تکمیل فرم رضایت شرکت در مطالعه، پرسشنامههای جمعیتشناختی، موانع مراقبت از دیابت، خودکارآمدی و خودمراقبتی، جهت تکمیل به بیماران داده شد. دادهها با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی در SPSS v.12 و نرمافزار لیزرل تحلیل شدند.یافتهها: میانگین نمره خودکارآمدی، موانع درک شده و رفتارهای خودمراقبتی به ترتیب 18/2 ، 05/3 و 8/2 و حداکثر نمره قابل کسب برای موارد اول و دوم 5 و مورد سوم هفت بوده است. آزمون همبستگی نشان داد که خودکارآمدی با خودمراقبتی همبستگی مثبت معنادار دارد (01/0p< و 22/0=r). همبستگی معنادار منفی بین موانع درک شده و رفتارهای خودمراقبتی نیز برقرار بود (001/0p< و 68/0-=r). میزان تحصیلات با خودکارآمدی و خودمراقبتی ارتباط معنادار مثبت داشت. برای تعیین قابلیت پیشگویی این متغیرها بر خود مراقبتی از آنالیز مسیر با روش رگرسیون خطی سریال استفاده شد. مدل نهایی برازش مناسب داشت (36/0=Chi-square ، 1=GFI ، 1=CFI ، 83/0=p ، 000/0=RMSEA).نتیجهگیری: نتایج مطالعه نشان داد که میزان رفتارهای خودمراقبتی در بین شرکتکنندگان از وضعیت مطلوبی برخوردار نیست و عوامل چندگانهای از متغیرهای دموگرافیک تا متغیرهای روانی بر رفتارهای خودمراقبتی در دیابت تأثیر میگذارند. با توجه به قدرت پیشگویی بالای سازههای این مطالعه، پیشبینی میشود که سازههای دیگر از نظریههای مختلف نیز در رفتارهای خودمراقبتی مؤثر باشند.
مریم احمدی، فروغ رفیعی، فاطمه حسینی، مهدی حبیبیکولایی، اطهرالسادات میرکریمی،
دوره 17، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: طبقهبندی دادههای مراقبت بهداشتی، بهعنوان ابزاری برای گردآوری اطلاعات و پردازش دادههای بهداشتی به شمار میرود. سیستمهای مراقبت بهداشتی کنونی، توجه رهبران پرستاری را به توسعه پـروندههای رایانهای معطوف داشته است. ذخیره الکترونیکی دادههای پرستاری با استفاده از سیستمهای طبقهبندی، امکان سازماندهی و استفاده از این دادهها را فراهم میکند. این مطالعه با هدف شناخت نیازهای اطلاعاتی و ساختاری سیستمهای طبقهبندی مربوط به دادههای پرستاری و ارایه پیشنهادهای کاربردی انجام گرفته است.
روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه توصیفی - اکتشافی از نوع کاربردی میباشد که به صورت مقطعی در سال 1388 انجام گرفته است. پس از مطالعه متون و بررسی سیستمهای طبقهبندی پرستاری موجود، نیازهای اطلاعاتی و ساختاری آنها در چکلیستی گردآوری شده و جهت تعیین اولویت نیازها در اختیار صاحبنظران قرار گرفت. اولویت نیازها با چهار گزینه اولویت سوم، دوم، اول و بدون اولویت مشخص شد. سپس با استفاده از نرمافزار SPSS میانگین اولویتها محاسبه و موارد بالای 80% (میانگین بالای 4/2) انتخاب شد.
یافتهها: یافتهها در خصوص نیازهای اطلاعاتی نشان داد که عنوان تشخیص (میانگین 93/2)، عنوان مداخله (میانگین 52/2) و عنوان پیامد (میانگین 84/2) باید در سیستمهای طبقهبندی پرستاری ارایه شود. ساختار طبقهبندی دادههای پرستاری از دیدگاه صاحبنظران به صورت طبقهبندیهای سلسله مراتبی و ترکیبی تعیین شد، ساختار اصطلاحات رسمی رایانهای (میانگین 86/1) اولویت پایین را به دست آورد.
نتیجهگیری: پیشنهاد میشود که برای برآوردهشدن این نیازها در کشور در خصوص استاندارد کردن دادههای پرستاری جهت سهولت استفاده در سیستمهای رایانهای تصمیمهای لازم اتخاذ گردد. همچنین با توجه به این که سیستم پرستاری کشور به سمت تعرفهگذاری خدمات پرستاری در حرکت است، لذا کد دهی عناصر مراقبت پرستاری کمک مؤثری به پیشبرد این طرحها خواهد کرد.
رقیه کریمی، فیدان شبانی، ناهید دهقاننیری، خدیجه زارعی، غلامرضا خلیلی، محمد چهرازی،
دوره 18، شماره 2 - ( 3-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: نوزادان نارس در حین مراقبت و درمان تحت رویههای دردناک و استرسزای زیادی قرار میگیرند و پرستاران میبایست با استفاده از روشهای غیر دارویی مختلف که بدون خطر هستند، جهت کاهش عوارض کوتاه مدت و طولانی مدت درد ناشی از رویههای تشخیصی و درمانی کمک نمایند. لذا این مطالعه با هدف تعیین میزان تأثیر موسیقی درمانی بر پاسخهای فیزیولوژیک درد ناشی از خونگیری در نوزاد نارس انجام یافته است.
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی cross-over در مورد 20 نوزاد نارس بستری در بخش مراقبت ویژه بیمارستان ولیعصر (عج) وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران به مدت 5 ماه در سال 89 انجام گرفته است. پس از نمونهگیری به روش در دسترس، نوزادان انتخاب شده به طور تصادفی یک بار به عنوان گروه شاهد و یک بار به عنوان گروه آزمون تحت مطالعه قرار گرفتند، به طوری که هر نوزاد به عنوان شاهد خود در نظر گرفته شد. پاسخهای فیزیولوژیک درد ناشی از خونگیری از جمله تعداد ضربان قلب و درصد اشباع اکسیژن خون شریانی در نوزادان نارس مورد سنجش قرار گرفت. برای نوزادان گروه آزمون، موسیقی Transitions پنج دقیقه قبل از خونگیری پخش میشد و تا 10 دقیقه بعد از خونگیری ادامه مییافت. در تمام موارد اعم از آزمون و شاهد مانیتور نوزاد از 10 دقیقه قبل از خونگیری، در طول خونگیری و تا 10 دقیقه بعد از خونگیری تحت فیلمبرداری قرار میگرفت. سپس فیلمها از طریق رایانه از نظر تغییرات معیارهای فیزیولوژیک مورد بازبینی و مطالعه دقیق قرار میگرفت. در نهایت تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس و کایاسکوئر در نرمافزار SAS و SPSS صورت گرفت.
یافتهها: گروه آزمون و شاهد از نظر تعداد ضربان قلب در هنگام خروج سوزن و همچنین از نظر تعداد ضربان قلب در 5 دقیقه اول بعد از خونگیری به ترتیب با 022/0=p و 005/0p< تفاوت آماری معنادار داشتند.
نتیجهگیری: با توجه به آن که یافتههای این مطالعه نشان داد موسیقی درمانی در کاهش بعضی از پاسخهای فیزیولوژیک درد ناشی از خونگیری در نوزادان نارس مؤثر است، لذا توصیه میشود پرستاران آن را به عنوان مداخلهای مؤثر در NICU در هنگام اجرای رویههای دردناک مثل خونگیری به کار گیرند.
عظیمه ایزدی، جواد کریمی، محسن رحمانی،
دوره 19، شماره 3 - ( 9-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: انعطافپذیری تصویر بدنی به عنوان ظرفیت تجربه ادراکها، حسهای بدنی، احساسها، افکار و باورهای مرتبط با تصویر بدن بدون تلاش برای تغییر شدت و فروانی آنها و در عین حال دنبال کردن ارزشهای زندگی با وجود این باورها تعریف شده است. مطالعه حاضر با هدف ترجمه، بررسی روایی و پایایی پرسشنامه انعطافپذیری تصور بدنی ( BI-AAQ ) به عنوان ابزاری جهت سنجش انعطافپذیری تصویر بدنی طراحی و اجرا شد .
روش بررسی: در این پژوهش توصیفی- مقطعی، 354 دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی تهران (130 نفر مرد و 224 نفر زن) به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. و ابزارهای پژوهش (پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک، پرسشنامه انعطافپذیری تصویر بدنی، پرسشنامه پذیرش و عمل ویراش 2 و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس) را تکمیل نمودند. جهت تحلیل دادهها از نرمافزار 21 IBM SPSS و 21 IBM SPSS Amos استفاده شد .
یافتهها : برای بررسی روایی پرسشنامه، همبستگی این مقیاس با رضایت از وزن، انعطافپذیری روانشناختی، استرس، افسردگی و اضطراب به ترتیب 54/0- ، 33/0 ، 33/0 ، 45/0 و 37/0 بود که بیانگر روایی همگرای مقیاس مذکور است. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نیز نشان داد که الگوی تک عاملی پرسشنامه انعطافپذیری تصویر بدنی در جامعه ایرانی برازش خوبی دارد. برای بررسی پایایی پرسشنامه، ثبات داخلی ابزار (پرسشنامه)، با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ ارزیابی شد که در نتیجه این ضریب، 87/0 محاسبه گردید. همچنین ضریب آزمون بازآزمون ابزار 72/0 محاسبه گردید .
نتیجهگیری: پرسشنامه انعطافپذیری تصویر بدنی مشخصههای روانسنجی قابل قبولی در جامعه ایران دارد و یک ابزار مفید برای تحقیقات روانشناختی و کلنیکهای روانشناختی است .
سوسن ولیزاده، محمدباقر حسینی، گلاویژ کریمی جوان، ایران امیرتیموری،
دوره 20، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: با پیشرفت فنآوری امکان زنده ماندن نوزادان نارس افزایش یافته است . یکی از بزرگترین مشکلات نوزادان نارس مشکلات تغذیه دهانی میباشد که به دلیل عدم تکامل و نقص در هماهنگی مکیدن، بلعیدن و تنفس است. مشکلات تغذیه دهانی بر توانایی نوزاد برای رسیدن به تغذیه دهانی مستقل تأثیر گذاشته و مدت بستری را طولانی میکند. هدف مطالعه حاضر مقایسه تأثیر دو روش ماساژ دهانی و مکیدن غیرمغذی بر زمان دستیابی به تغذیه دهانی مستقل و طول مدت بستری در نوزادان نارس بستری در NICU میباشد .
روش بررسی: در کارآزمایی بالینی حاضر، 72 نوزاد نارس 32-28 هفته که در بخش NICU بیمارستان الزهرای تبریز در سال 1391 بستری شده بودند، انتخاب و به صورت تخصیص تصادفی در سه گروه ماساژ دهانی، مکیدن غیرمغذی و شاهد قرار گرفتند. نوزادان گروه ماساژ دهانی حداقل 10 روز، قبل از گاواژ ماساژ داخل و اطراف دهان را دریافت کردند. نوزادان گروه مکیدن غیرمغذی حداقل 10 روز، قبل از گاواژ مکیدن غیرمغذی را با انگشت پژوهشگر یا مادر دریافت کردند. نوزادان گروه شاهد، مراقبت معمول را دریافت کردند. سه گروه از نظر زمان دستیابی به تغذیه مستقل دهانی و مدت بستری با هم مقایسه شدند .
یافتهها : دو گروه مداخله نسبت به گروه شاهد به طور معناداری زودتر به تغذیه دهانی مستقل دست یافتند (001/0 p< ). اما زمان دستیابی به تغذیه دهانی مستقل در دو گروه ماساژ دهانی و مکیدن غیرمغذی اختلاف آماری معناداری نداشت (915/0= p ). طول مدت بستری بین سه گروه مورد مطالعه تفاوت آماری معناداری نداشت (342/0= p ) .
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان میدهد دو روش مکیدن غیرمغذی و ماساژ دهانی میتواند زمان دستیابی به تغذیه دهانی مستقل در نوزادان نارس را کوتاهتر نماید، اما نسبت به هم برتری ندارند .
فاطمه زهرا کریمی، غلامحسین ظریفنژاد، محبوبه عبدالهی، علی تقیپور،
دوره 21، شماره 3 - ( 9-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: به دلیل اهمیت همدلی و تأثیر مثبت آن در ارتباط بین بیمار و مراقبان بهداشتی و همچنین به دلیل فقدان ابزار معتبری برای سنجش همدلی در دانشجویان حوزه سلامت، مطالعه حاضر با هدف بررسی ساختار عاملی و پایایی نسخه فارسی JSE-HPS در دانشجویان دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی مشهد انجام گرفته است.
روش بررسی: در این پژوهش مقطعی، 398 نفر از دانشجویان دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی مشهد حضور داشتند که به روش نمونهگیری تصادفی طبقهای انتخاب شدند. ابزار جمعآوری دادهها JSE-HPS بود. برای بررسی ساختار عاملی ابزار از تحلیل عاملی تأییدی و برای بررسی پایایی ابزار از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. تحلیلها با استفاده از نرمافزارهای LISREL نسخه 8/8 و SPSS v.20 انجام یافت.
یافتهها: نتایج حاصل از مدل تحلیل عاملی تأییدی بیان میکند از آنجا که شاخصهای برازش مدل، شامل CFI، GFI، AGFI و NFI نزدیک 1 بودند و شاخص RMSEA کمتر از 1/0 بود، برازش الگوی 3 عاملی مناسب است. همچنین ضریب آلفای کرونباخ برای کل ابزار 63/0 به دست آمد.
نتیجهگیری: پژوهش حاضر ساختار سه عاملی نسخه فارسی 20 گویهای JSE-HPS را که شامل اتخاذ دیدگاه، مراقبت همدلانه و خود را به جای بیمار نهادن میشود، تأیید کرد. بنابراین ابزار یاد شده برای ارزیابی همدلی با بیمار در جامعه دانشجویان ارایهدهنده خدمات سلامتی مناسب است.
آرزو کریمی، سلمان دلیری، کورش سایهمیری،
دوره 22، شماره 3 - ( 7-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: خشونت در دوران بارداری، هم مادر و هم جنین را تحت تأثیر قرار میدهد. مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط خشونت فیزیکی، جنسی و روانی در دوران بارداری با تولد نوزاد کم وزن در جهان، به صورت فراتحلیل انجام یافته است.
روش بررسی: در این مطالعه فراتحلیل، مقالات فارسی و انگلیسی زبان منتشر شده از ابتدای سال 1995 تا پایان 2015 بررسی شد. جستجو در بانکهای اطلاعاتی Scopus، Medline، EMBASE، Pubmed، Web of Science، SID، Medlib، Magiran، Irandoc، Science Direct، Google scholar با استفاده از واژگان کلیدی خشونت دوران بارداری، کم وزنی بدو تولد، خشونت جسمی، جنسی و روانی و ترکیبات آن صورت گرفت. نتایج مطالعات با استفاده از مدل اثرات تصادفی در فراتحلیل با هم ترکیب شدند. ناهمگنی مطالعات با استفاده از شاخص I2 و متارگرسیون ارزیابی و تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار STATA v.11.2 و SPSS v.16 انجام یافت.
یافتهها: از تعداد 254 مقاله یافت شده، 16 مقاله مرتبط، با تعداد نمونه 117287 نفر وارد مطالعه شد. نتایج فراتحلیل نشان داد، خشونت فیزیکی، روانی و جنسی در دوران بارداری به ترتیب موجب افزایش 61/1:OR(28/2 -04/2: %95CI)، 26/1:OR (56/1-02/1: %95CI) و 26/1:OR (56/1-02/1: %95CI) برابر خطر تولد نوزاد کم وزن در مادران مواجهه یافته میشود.
نتیجهگیری: خشونت فیزیکی، روانی و جنسی در دوران بارداری موجب افزایش تولد نوزاد کم وزن در مادران مواجهه یافته میشود. لذا پیشنهاد میگردد غربالگری مادران و انجام مشاوره توسط پزشکان و کارکنان آموزش دیده، قبل و طی بارداری در برنامههای مراقبت از زنان قرار گیرد.
زمینه و هدف: وزن هنگام تولد یکی از مهمترین شاخصهای ارزیابی وضعیت بهداشتی جامعه میباشد. خشونت در دوران بارداری، هم مادر و هم جنین را تحت تأثیر قرار میدهد و منجر به عواقب غیرقابل جبرانی میشود. مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط خشونت فیزیکی، جنسی و روانی در دوران بارداری با تولد نوزاد کم وزن در جهان، به صورت فراتحلیل انجام یافته است.
روش بررسی: مطالعه حاضر یک مطالعه فراتحلیل است که در مورد مقالات فارسی و انگلیسی زبان منتشر شده از ابتدای سال 1995 تا پایان سال 2015 انجام یافته است. مقالات یاد شده با جستجو در بانکهای اطلاعاتی Scopus، Medline، EMBASE، Pubmed، Web of Science، SID، Medlib، Magiran، Irandoc، Science Direct، Google scholar با استفاده از واژگان کلیدی خشونت دوران بارداری، کم وزنی بدو تولد، خشونت جسمی، جنسی و روانی و ترکیبات آنها استخراج شدند. نتایج مطالعات با استفاده از مدل اثرات تصادفی در فراتحلیل با هم ترکیب شدند. ناهمگنی مطالعات با استفاده از شاخص I2 و متارگرسیون ارزیابی و تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار STATA v.11.2 و SPSS v.16 انجام یافت.
یافتهها: از تعداد 254 مقاله یافت شده، 16 مقاله مرتبط، با تعداد نمونه 117287 نفر وارد مطالعه شد. نتایج فراتحلیل نشان داد، خشونت فیزیکی، روانی و جنسی در دوران بارداری به ترتیب موجب افزایش 61/1:OR(28/2 -04/2: %95CI)، 26/1:OR (56/1-02/1: %95CI) و 26/1:OR (56/1-02/1: %95CI) برابر خطر تولد نوزاد کم وزن در مادران مواجهه یافته میشود.
نتیجهگیری: براساس نتایج، خشونت فیزیکی، روانی و جنسی در دوران بارداری موجب افزایش تولد نوزاد کم وزن در مادران مواجهه یافته میشود. لذا پیشنهاد میگردد مسؤولان ذیربط با اجرای برنامههای آموزشی و مداخلهای، غربالگری مادران و انجام مشاوره توسط پزشکان و کارکنان آموزش دیده، قبل و طی بارداری نسبت به شناسایی مادران در معرض خطر و کنترل مواجهه با خشونت در آنها اقدام نمایند.
مهناز شریفی، اکرم کریمی شاهنجرینی، سعید بشیریان، عباس مقیمبیگی،
دوره 22، شماره 4 - ( 10-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: مصرف میانوعدههای کم ارزش در چاقی دوره کودکی نقش دارد. هدف از انجام این مطالعه تعیین تأثیر برنامه آموزشی مادران بر مصرف میانوعدههای سالم در کودکان 5-1 ساله با استفاده از نظریه شناختی اجتماعی بوده است.
روش بررسی: این مطالعه مداخلهای نیمه تجربی (IRCT2013062912456N2) در سال 1392 با مشارکت 126 مادر دارای کودک 1 تا 5 ساله تحت پوشش مراکز بهداشتی شهر همدان در دو گروه شاهد و مداخله انجام گرفت. مداخله شامل چهار جلسه آموزشی، کتابچه آموزشی، کلیپ آموزشی و 6 پیام نوشتاری بود. سازههای نظریه شناختی اجتماعی و پرسشنامه بسامد مصرف در قبل از مداخله، ده روز و دو ماه بعد از مداخله بررسی شد. دادهها در نرمافزار SPSS نسخه 16 و با استفاده از آزمونهای آماری کایدو، تیمستقل، دادههای تکراری و آزمون کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: قبل از مداخله، دو گروه از نظر ویژگیهای جمعیتشناختی و سازههای نظریهشناختی اجتماعی و بسامد مصرف میانوعدههای کم ارزش همگن بودند (05/0p>). با توجه این که نتایج آزمون آنالیز واریانس اندازههای تکراری برای اثر متقابل گروه و زمان معنادار بوده است. لذا مقایسه میانگینهای دو گروه در هر مرحله با آزمون تیمستقل انجام گرفت و تفاوت معنادار بین دو گروه در دو مرحله بعد از مداخله مشاهده شد.
نتیجهگیری: این مداخله تأثیر مثبتی در مصرف میانوعدههای سالم در کودکان داشت. میتوان برای اصلاح الگوی مصرف میانوعدهها در کودکان از نظریه شناختی اجتماعی و روش به کار رفته در طراحی این برنامه بهره گرفت.
محبوبه معاذالهی، منصور عرب، نرگس خانجانی، فاطمه کریمی افشار،
دوره 24، شماره 2 - ( 4-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: افسردگی در میان بیماران قلبیعروقی، به ویژه مبتلایان به نارسایی قلبی شایع است و باعث پیشآگهی ضعیف در این بیماران میشود. مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر تمرینات ورزشی بر علایم افسردگی در بیماران مراجعهکننده به مرکز بازتوانی قلب انجام یافته است.
روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی 60 نفر از بیماران مبتلا به نارسایی قلبی کلاس دو و سه که در سال 1394 به مرکز بازتوانی قلب بیمارستان شفا وابسته به دانشگاه علوم پزشکی کرمان ارجاع داده شده بودند، به روش تصادفی در دو گروه 30 نفره قرار گرفتند. در گروه مداخله، تمرینات ورزشی 3 بار در هفته و به مدت 8 هفته و در گروه شاهد تنها مراقبتهای معمول ارایه شد. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه مشخصات فردی و پرسشنامه PHQ8 بود که قبل و بعد از مداخله، در هر دو گروه تکمیل شد. دادهها در نرمافزار SPSS نسخه 21 و با استفاده از آزمونهای آماری مجذور کای، ویلکاکسون، منیتنییو و آنالیز کوواریانس ناپارامتری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: دو گروه به لحاظ نمره علایم افسردگی قبل از مداخله همگن بودند. پس از مداخله میانه و دامنه میان چارکی نمره علایم افسردگی در گروه شاهد 10(25/5) و در گروه مداخله 5/8(25/9) بود که تفاوت معناداری را نشان میدهد (042/0=p). کنترل متغیرهای مدت زمان ابتلا به بیماری و نمره پیش آزمون علایم افسردگی با آزمون آنالیز کوواریانس ناپارامتری تفاوت 2 گروه همچنان معنادار بود.
نتیجهگیری: اجرای تمرینات ورزشی میتواند سبب کاهش علایم افسردگی در بیماران مبتلا به نارسایی قلبی شود.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT201605107844N10
زهرا کریمی، نسرین رضایی، منصور شکیبا، علی نویدیان،
دوره 25، شماره 3 - ( 7-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: اعتیاد به عنوان یک بحران و یک اختلال مزمن طولانی مدت میتواند منجر به تحمیل بار روانی و کاهش کیفیت زندگی در مراقبان خانوادگی شود. مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی مداخله کیفیت زندگی درمانی بر بار روانی مراقبان خانوادگی معتادان انجام یافته است.
روش بررسی: : این پژوهش یک کارآزمایی بالینی است. جامعه پژوهش شامل کلیه مراقبان خانوادگی معتادان در حال ترک در بیمارستان روانپزشکی بهاران شهر زاهدان در سال 1397 بودند. حجم نمونه 80 نفر بود که به طور تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. مراقبان گروه مداخله هشت جلسه مشاوره گروهی مبتنی بر کیفیت زندگی درمانی را به صورت یک روز درمیان و براساس محتوای تعیین شده دریافت کردند. قبل از مداخله و 8 هفته پس از پایان مداخله، دادهها به وسیله پرسشنامه بار روانی Zarit جمعآوری و در نرمافزار SPSS نسخه 21 به کمک آزمونهای آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: قبل از مداخله بین دو گروه از نظر میانگین نمره بار روانی تفاوت معناداری وجود نداشت (25/0=p). اما پس از مداخله، میانگین نمره بار روانی در مراقبان خانوادگی گروه مداخله (92/12±10/40) به طور معناداری پایینتر از گروه کنترل (58/13±80/46) بود (01/0p<).
نتیجهگیری: مداخله کیفیت زندگی درمانی در این مطالعه تأثیر مثبت و معناداری بر کاهش بار روانی مراقبان خانوادگی معتادان داشت. بنابراین استفاده از این رویکرد مشاورهای به موازات برنامههای ترک اعتیاد به منظور افزایش رفاه و سلامت روانشناختی مراقبان خانوادگی به ارایهدهندگان خدمات درمانی و مراقبتی توصیه میشود.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20160924029954N11