جستجو در مقالات منتشر شده


10 نتیجه برای یزدی

کتایون ایزدی،
دوره 1، شماره 1 - ( 2-1370 )
چکیده


کتایون ایزدی،
دوره 1، شماره 2 - ( 8-1370 )
چکیده


کتایون ایزدی،
دوره 4، شماره 2 - ( 1-1377 )
چکیده


سادات ذکائی یزدی،
دوره 5، شماره 1 - ( 1-1378 )
چکیده

حفظ حیات مستلزم بازنگهداشتن راه هوایی و هدف از آن اطمینان از تهویه کافی بیمار است. روش انتخاب شده برای حفظ راههای هوا، بستگی به ابزار ، مهارت و خصوصیات انسداد راه هوا دارد. ساده ترین آن یک راه هوایی دهانی - حلقی (Oropharyngeal) است که از عقب افتادن زبان و انسداد راه هوا جلوگیری می کند و زمانی استفاده می شود که بیماران دچار کاهش سطح هوشیاری و کاهش توان عضلات راههای هوایی فوقانی باشد. راه هوایی بینی - حلقی (nasopharyngeal) بهتر از اوروفارنژیال تحمل می شود و باعث حفظ حیات در بیمارانی است که دچار انقباض تریسموس یا جراحتهای فک باشند. این دو راه هوایی محدودیتهایی ایجاد می کند و وقتی استفاده از آنها مناسب و کافی نیست استفاده از ماسک لارنژیال توصیه می شود. ماسک لارنژیال بهترین راه برای بیماری است که نیاز به تهویه دستی دارد، آمبوبگ مستقیماً به آن وصل شده باعث تهویه مؤثر و اکسژناسیون می شود راه مناسبی برای حفظ راه هوا و آسپیراسیون راههای هوایی است، گذاشتن آن آسان و کسب مهارت و حفظ آن ساده می باشد و بعنوان اولین قدم در کنترل راه هوایی در جریان احیاء توصیه می شود


سادات ذکائی یزدی،
دوره 5، شماره 2 - ( 7-1378 )
چکیده

هیپرپلازی پروستات از اختلالات شایع ادراری است که اکثریت مردان بالای 40 سال راگرفتار کرده و آنها را مجبور به پی گیری و درمان می کند. راههای مختلفی برای درمان این بیماران وجود دارد که بهترین آن برداشت از پروستات از راه مجرای ادرار می باشد که درمان طلائی نامگذاری شده است. در عین حال انجمن کمک به بیماران پروستاتی پیشنهاد می کند با توجه به اینکه برای انجام این درمان تحت بیهوشی یا بیحسی نخاعی، کلیه آمادگی های قبل از عمل باید صورت گیرد، لازم است حداقل بیمار 5 روز بستری باشد که ممکن است عوارضی را دنبال داشته باشد. بیماران بهتر است قبل از اینکه به این عمل رضایت دهند سایر روشهای درمانی (استفاده از گرما و لیزر) را امتحان کنند. در این دو روش بیمار بدون بیهوشی و بطور سرپائی تحت درمان قرار می گیرد. عوارض آن کم و گذراست و می تواند زندگی عادی خود را به سرعت از سر گیرد.

 


سادات ذکائی یزدی، جمیله مسیب مرادی، عباس مهران،
دوره 8، شماره 3 - ( 4-1381 )
چکیده

پرستاران نقش‌ها و وظائف مختلفی برای کمک به بیمار یا بستگان و افراد جامعه ایفاء می‌نمایند مانند نقش‌های آموزشی، مراقبتی، حمایتی، حفاظتی و هماهنگ‌کننده و ارائه خدمات مطلوب پرستاری بستگی به ایفای نقش‌های مختلف دارد. پرستاران با افزایش آگاهی خود در زمینه نقش‌ها و استفاده مناسب از آن در موقعیت‌های مختلف می‌توانند باعث موفقیت در طرح‌های درمانی شوند. این پژوهش یک مطالعه توصیفی است که به منظور بررسی دیدگاه پرستاران شاغل در بیمارستان‌های دانشگاه علوم پزشکی تهران در زمینه نقش‌ها و فعالیت‌های پرستاران انجام شده است. واحدهای مورد پژوهش در این تحقیق شامل 104 پرستار شاغل بودند و از طریق نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده‌ها پرسشنامه سه قسمتی مشتمل بر 8 سؤال مربوط به خصوصیات دموگرافیک، 41 سؤال مربوط به نقش‌های چهارگانه در حیطه‌های آموزشی، حمایتی، حفاظتی و هماهنگ کننده و دو سؤال باز درباره موانع موجود در ایفای نقش‌ها و پیشنهادها برای رفع موانع بود. تجزیه و تحلیل داده‌ها توسط نرم‌افزار SPSS و آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. نتایج پژوهش در ارتباط با فعالیت‌هایی که توسط پرستاران در بیمارستان ایفاء می‌شود نشان داد بیشترین فعالیت در زمینه نقش آموزشی مربوط به آموزش به بیمار، در نقش حمایتی مربوط به توجه از بیماران مضطرب و بی‌قرار، در نقش حفاظتی مربوط به محافظت از آنژیوکت و پانسمان و در نقش هماهنگ‌کننده مربوط به هماهنگی در مورد ویزیت روزانه بوده است. میزان ایفای نقش‌ها و توانائی و آمادگی انجام آنها در حیطه‌های مختلف نشان داد که 7/31% از فعالیت‌های آموزشی، 6/35% فعالیت حمایتی، 45/38% فعالیت‌های حفاظتی و 8/54% فعالیت‌های هماهنگ‌ کننده در سطح مطلوب انجام می‌گیرد و بیشترین درصد فعالیت‌های نامطلوب با 8/30%، مربوط به نقش حمایتی پرستار می‌باشد. همچنین نتایج نشان داد توانایی و آمادگی پرستاران برای ایفای فعالیت‌ها در چهار حیطه آموزشی - حمایتی، حفاظتی، هماهنگی «خوب» و «متوسط» می‌باشد. در ضمن عواملی همچون خستگی، نداشتن آموزش ضمن خدمت، کمبود پرسنل، امکانات و درآمد ... از عوامل مهم تأثیرگذار بر ایفای نقش‌ها می‌باشد و پیشنهادهایی برای رفع موانع عنوان شد.
عظیمه ایزدی، جواد کریمی، محسن رحمانی،
دوره 19، شماره 3 - ( 9-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: انعطاف‌پذیری تصویر بدنی به عنوان ظرفیت تجربه ادراک­ها، حس­های بدنی، احساس­ها، افکار و باورهای مرتبط با تصویر بدن بدون تلاش برای تغییر شدت و فروانی آن‌ها و در عین حال دنبال کردن ارزش­های زندگی با وجود این باورها تعریف شده است. مطالعه حاضر با هدف ترجمه، بررسی روایی و پایایی پرسشنامه­ انعطاف‌پذیری تصور بدنی ( BI-AAQ ) به عنوان ابزاری جهت سنجش انعطاف‌پذیری تصویر بدنی طراحی و اجرا شد .

  روش بررسی: در این پژوهش توصیفی- مقطعی، 354 دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی تهران (130 نفر مرد و 224 نفر زن) به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند. و ابزارهای پژوهش (پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک، پرسشنامه انعطاف‌پذیری تصویر بدنی، پرسشنامه پذیرش و عمل ویراش 2 و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس) را تکمیل نمودند. جهت تحلیل داده‌ها از نرم‌افزار 21 IBM SPSS و 21 IBM SPSS Amos استفاده شد .

  یافته‌ها : برای بررسی روایی پرسشنامه، همبستگی این مقیاس با رضایت از وزن، انعطاف‌پذیری روان‌شناختی، استرس، افسردگی و اضطراب به ترتیب 54/0- ، 33/0 ، 33/0 ، 45/0 و 37/0 بود که بیانگر روایی همگرای مقیاس مذکور است. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نیز نشان داد که الگوی تک عاملی پرسشنامه انعطاف‌پذیری تصویر بدنی در جامعه ایرانی برازش خوبی دارد. برای بررسی پایایی پرسشنامه، ثبات داخلی ابزار (پرسشنامه)، با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ ارزیابی شد که در نتیجه این ضریب، 87/0 محاسبه گردید. همچنین ضریب آزمون بازآزمون ابزار 72/0 محاسبه گردید .

  نتیجه‌گیری: پرسشنامه انعطاف‌پذیری تصویر بدنی مشخصه‌های روان‌سنجی قابل قبولی در جامعه ایران دارد و یک ابزار مفید برای تحقیقات روان‌شناختی و کلنیک‌های روان‌شناختی است .

  


حمیده یزدی‌مقدم، زهرا سادات منظری،
دوره 23، شماره 2 - ( تابستان 1396 )
چکیده

آمارها نشان می‌دهد که مرگ مغزی 4-1% مرگ‌های بیمارستانی و 10% مرگ‌های رخ داده در بخش ویژه را تشکیل می‌دهد (1). در ایالات متحده آمریکا کم‌تر از 1% (در حدود 15 تا 20 هزار) از همه مرگ‌ها، مرگ مغزی می‌باشد (2). طبق آمارهای موجود در ایران، یکی از عمده‌ترین علل مرگ مغزی، حوادث رانندگی است (5-3) و بیش از 15000 مرگ مغزی در هر سال رخ می‌دهد (6)، این در حالی است که این بیماران در بخش­های مراقبت وی‍ژه مورد مراقبت و حمایت پرستاران قرار می­گیرند (7).

با توجه به آمار بالای مرگ مغزی سالانه در ایران و آمار بالای افراد نیازمند به پیوند عضو در کشور و مرگ و میر سالیانه تعداد زیادی به علت نرسیدن عضو مناسب پیوندی، دستورالعمل شماره 54/100 مورخ 23/01/1394 از طرف وزیر بهداشت به دانشگاه­های علوم پزشکی کشور ابلاغ شده است که در بند 4 آن بر مراقبت دقیق و مطابق با دستورات تخصصی دارویی، حفظ ارگان‌های حیاتی فرد مرگ مغزی (حفظ الکترولیت‌ها، فعالیت کلیه‌ها، کبد، قلب، ریه‌ها و پایدار نگه داشتن علایم حیاتی) تأکید شده است که همه این موارد ضرورت و اهمیت آموزش صحیح از بیمار مرگ مغزی به کارکنان درگیر در این فرایند، به خصوص پرستاران مراقبت‌کننده از این بیماران را مورد توجه قرار می‌دهد.

با توجه به آمارهای بالای مرگ مغزی، پرستاران بخش ویژه بیش‌ترین مواجهه را با بیماران مرگ مغزی دارند (8). فرایند مراقبت از بیمار مرگ مغزی به علت ماهیت پیچیده و دشوار آن دارای ابعاد مختلف پرچالش و بعضاً کشف نشده‌ای است که باعث شده، این فرایند از ابعاد و زوایای مختلف مورد بررسی و توجه محققان مختلف در سرتاسر دنیا قرار گیرد. برخی از مهم‌ترین چالش‌های فعلی مطرح شده توسط پرستاران بخش‌های ویژه در فرایند مراقبت از بیماران مرگ مغزی که در مطالعات به آن‌ها اشاره شده به شرح زیر است: یکی از ابعاد پرچالش این فرایند، درک مفهوم مرگ مغزی در نزد پرستاران بخش ویژه است (9). گرچه مفهوم مرگ مغزی و مراقبت از این بیماران به عنوان یک جزء حیاتی عملکرد پرستاری در بخش مراقبت ویژه محسوب می‌شود (10)، ولی درک مفهوم مرگ مغزی برای بیش‌تر پرستاران بسیار مشکل است و تمام باورهای قبلی آن‌ها در مورد مرگ و مردن را به چالش می‌کشد (11). چرا که مفاهیم و استنباط‌های مربوط به درک مرگ مغزی فراتر از فهم مرگ عادی یک فرد است، زیرا این عبارت به عنوان مرگ واقعی ترجمه شده و به این معنی که دیگر هیچ امیدی برای بهبودی وجود ندارد، در نظر گرفته می‌شود، در حالی که ظاهر فیزیکی بیمار مرگ مغزی، حضور اعضای خانواده و عملکرد مراقبتی پرستاران در کنار تخت بیمار، به نحوی که گویی آن‌ها زنده هستند و همه این موارد به این ابهام می‌افزایند. اما این تعارض برای پرستاران ماهیتاً احساسی و تجربی است (12). Ronayne در مطالعه‌اش دریافت که علی‌رغم دانش فیزیولوژی در مورد مرگ مغزی، تجربه به جامانده حتی مدت‌ها بعد از مواجهه با این بیماران، برای پرستاران درگیر استرس‌زا است (8).

از دیگر چالش‌ها، اعلام خبر مرگ مغزی به خانواده بیمار است که هرچند از وظایف پزشک می‌باشد، ولی برای پرستاران به علت حضور مداوم در بخش و دسترسی خانواده بیمار به آن‌ها نیز به عنوان یکی دیگر از ابعاد پرچالش این فرایند مراقبتی مطرح بوده که بسیار مشکل و استرس‌زا است (13)؛ چرا که مراقبت پرستاری فقط محدود به بیمار نبوده، بلکه مواجهه با نیازهای اختصاصی خانواده بیمار که در بحران بوده و این موقعیت کلینیکی حاد، پیچیده و پراسترس را سپری می‌کنند، نیز بر عهده دارد (14). از چالش‌های دیگر پرستاران در فرایند مراقبت از بیمار مرگ مغزی، جنبه‌های اخلاقی و قانونی به خصوص در زمینه مرگ مغزی و اهدای عضو می‌باشد (4). بررسی‌ها در ایران نشان داده که تنها نیمی از پزشکان و کادر درمان درباره اهدای اعضا و قوانین آن آگاهی کافی داشته‌اند که علاوه بر مسایل قانونی آن، آن‌ها از ترس افزایش فشار روانی نزدیکان بیمار، اقدامی برای تشویق پیوند اعضا نمی‌کنند (4). در حالی که سطح آموزش به عنوان عوامل مؤثر بر تسهیل اهدای عضو، در نظر گرفته می‌شود (15).

مسأله مراقبت از بیمار مرگ مغزی و در واقع مراقبت از اعضای بالقوه احتمالی برای اهدا، از دیگر چالش‌های پرستاران در فرایند مراقبت از بیمار مرگ مغزی است. پرستاران بخش ویژه از تجربه مراقبت بیماران مرگ مغزی، به عنوان یک چالش بزرگ یاد می‌کنند (14). مطالعات مختلف نشان داده که اکثر پرستاران اعتقاد دارند که آن‌ها آمادگی کافی برای ارایه مراقبت از بیماران کاندید اهدای عضو ندارند (16). به طوری که پس از رضایت خانواده به اهدای اعضای بیمار، مراقبت از بیمار مرگ مغزی کاندید اهدای عضو یکی از سنگین‌ترین وظایف پرستار بخش ویژه می‌باشد (12). در مطالعات مختلف پرستاران به دنبال مراقبت از بیمار مرگ مغزی؛ احساس ناامیدی، ناکارآمدی و افسردگی دارند. این احساسات ممکن است در کیفیت مراقبت از بیمار اختلال ایجاد کرده و منجر به تحلیل پرستار شود (17). Ronayne دریافت که به علت استرس‌زا بودن مراقبت از بیمار مرگ مغزی، عده‌ای از پرستاران دچار ناسازگاری شناختی می‌شوند (8). در این میان یکی از مهم‌ترین جنبه‌های بحث برانگیز فرایند مراقبت، مواجهه با خانواده بیمار مرگ مغزی و ارایه درخواست اهدای عضو است. تمرکز مراقبت در بخش‌های ویژه علاوه بر بیمار، کل خانواده بیمار را نیز در بر می­گیرد (18). یکی از مهم‌ترین این عوامل نگرش کارکنان بخش ویژه به خصوص پرستاران به اهدای عضو است، چرا که نگرش مثبت‌تر پرستاران باعث تلاش بیش‌تر آن‌ها برای آماده کردن خانواده برای اجازه به اهدای عضو می‌شود (13). نتایج برخی تحقیقات نشان داد که آموزش پرستاران و ایجاد موقعیت آموزشی در این زمینه، باعث پیشرفت آمار اهدای اعضا و پیوند، با تشخیص و معرفی به موقع‌دهندگان بالقوه به بانک اعضا، میسر می‌شود (19). پرستاران دریافتند که در مورد همه جنبه‌های مراقبت از بیمار مرگ مغزی، اهدای عضو و حمایت از خانواده بیمار نیاز به آموزش و حمایت دارند (15). لذا شناخت دقیق و همه جانبه فرایند مراقبت از بیماران مرگ مغزی به خصوص از دیدگاه پرستاران اهمیت به سزایی در ارایه مراقبت‌های جامع و با کیفیت خواهد داشت. با توجه به کمبود اهدای عضو و اهمیت سالم ماندن اعضا برای پیوند، لازم است مراقبت با دقت و کیفیت بالایی از بیمار در جهت سالم ماندن اعضای پیوندی انجام یابد. لذا ضروری است که فرایند مراقبت از بیمار مرگ مغزی مورد توجه عمیق قرار گیرد، تا با بررسی و در نظر گرفتن این فرایند، یک برنامه‌ریزی مناسب در مراقبت از این بیماران انجام گیرد.

با توجه به این که پرستاران یکی از پراسترس‌ترین فرایندهای مراقبتی را که شامل: مراقبت از بیماران مرگ مغزی، برخورد با خانواده بیماران (که ممکن است هنوز تشخیص مرگ مغزی بیمارشان را نپذیرفته باشند) بر عهده دارند و با توجه به ضرورت افزایش آمار اهدای عضو و نیز فقدان آموزش هدفمند در زمینه فرایند مراقبت از بیماران مرگ مغزی و نقصان دانش پرستاران در این زمینه، نیاز به آموزش صحیح این فرایند مراقبتی بیش از پیش احساس می‌شود.


آناهیتا زالی، پروانه موسوی، فاطمه ایزدی، بهمن چراغیان،
دوره 29، شماره 2 - ( 4-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: احساس تنهایی می­تواند بر سلامت روان افراد سالمند تأثیر بگذارد و منجر به مشکلات روان­شناختی شود. یکی از روش­های درمانی که بر کاهش احساس تنهایی سالمندان می­تواند مؤثر باشد، درمان شناختی- رفتاری است. این مطالعه با هدف تعیین تأثیر درمان شناختی- رفتاری بر احساس تنهایی زنان سالمند مراجعهکننده به مراکز بهداشتی درمانی شهرستان خمینی شهر انجام گرفته است.
روش بررسی: این مطالعه نیمه تجربی در مورد 60 زن سالمند تحت پوشش مراکز درمانی شهرستان خمینی شهر در سال 1399 انجام گرفته است. نمونه­ها به صورت در دسترس انتخاب و با روش تصادفی به گروه مداخله و کنترل تخصیص یافتند. جمع­آوری داده­ها با فرم اطلاعات جمعیت‌شناختی و پرسشنامه احساس تنهایی دهشیری و همکاران قبل، بعد و یک ماه بعد از مداخله انجام یافت. برای گروه مداخله 8 جلسه مشاوره درمان شناختی- رفتاری به مدت 60 دقیقه برگزار شد و گروه کنترل هیچ مشاوره­ای دریافت نکردند. تحلیل داده­ها در نرم‌افزار SPSS نسخه 23 و با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی انجام گرفت.
یافته‌ها: نتایج آنالیز واریانس دو طرفه با اندازه­گیری­های مکرر نشان داد میانگین نمره تنهایی ناشی از ارتباط با خانواده، نمره بعد نشانه­های عاطفی تنهایی و نمره کل احساس تنهایی در گروه مداخله قبل و بعد از مداخله تفاوت آماری معناداری داشته است (001/0p<)، ولی در گروه کنترل تفاوت آماری معنادار مشاهده نشد (05/0<p). همچنین، مقایسه میانگین نمره تنهایی ناشی از ارتباط با دوستان در گروه مداخله قبل و بعد از مداخله تفاوت آماری معناداری نشان نداد (094/0=p) و در گروه کنترل نیز تفاوت آماری معنا­داری مشاهده نشد (338/0=p).
نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد درمان شناختی- رفتاری می­تواند باعث کاهش احساس تنهایی زنان سالمند شود. لذا توصیه می­شود از این روش جهت کاهش احساس تنهایی زنان سالمند استفاده شود.

 
علی پورحبیب، زهرا فتوکیان، زهرا سبزی، خدیجه یزدی،
دوره 29، شماره 2 - ( 4-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: اطلاعات محدودی در خصوص تجارب افراد از بازگشت به کار پس از جراحی قلب، با توجه به بافت فرهنگی- اجتماعی جامعه ایرانی در دسترس است. هدف این مطالعه، کشف فرآیند بازگشت به کار افراد پس از جراحی قلب است.
روش بررسی: این مطالعه کیفی با رویکرد نظریه پایه در طی سال 1401-1400 انجام یافت. 21 فرد درگیر با فرآیند بازگشت به کار پس از جراحی قلب به روش نمونه­گیری هدفمند و نظری از بخش جراحی قلب بیمارستان امیرالمؤمنین کردکوی و مراجعان به مطب جراحان قلب استان گلستان انتخاب شدند. داده­ها از طریق مصاحبه­های نیمه ساختار یافته و یادداشت در عرصه جمع­آوری شد. تحلیل داده­ها با روش کوربین و اشتراوس 2015 انجام یافت.
یافته‌ها: «احساس تردید نسبت به بازگشت به کار»، «حمایت روانی- اجتماعی درک شده»، «عوامل فردی و شغلی»، «پیامدهای نامطلوب جراحی قلب» و «پشتیبانی محدود مؤسسات دولتی/ غیردولتی» به عنوان عوامل زمینه­ای مؤثر بر بازگشت به کار مشخص شدند. «تکاپو جهت تعدیل شغل»، «ارزیابی موقعیت» و «خودمدیریتی» به عنوان راهبردها و «تطبیق پذیری با شغل» به عنوان پیامد بازگشت به کار  معرفی شد. «تلاش مدبرانه جهت تطابق شغلی» به‌عنوان متغیر مرکزی شناسایی شد.
نتیجه‌گیری: براساس نتایج، عوامل متعدد فردی و محیطی بر فرآیند بازگشت به کار افراد تحت جراحی قلب تأثیر دارد. تسهیل فرآیند بازگشت به کار نیازمند حمایت روانی- اجتماعی خانواده و محیط کاری است. توصیه می‌شود، سیاستگذاران بهداشتی و امور اجتماعی با توانمندسازی افراد در دوران بعد از نقاهت و ایجاد تعامل بین وزارت کار، بهداشت و درمان با سازمان‌های بیمهگر به تسهیل بازگشت به کار افراد پس از جراحی قلب کمک نمایند.

 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به حیات می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb