150 نتیجه برای پرستار
نیر سلمانی، مریم دبیریفرد، زهرا مقصودی، اعظم دبیریفرد، زهره کارجو،
دوره 22، شماره 3 - ( 7-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه اساس ارایه مراقبت در بخش مراقبت ویژه نوزادان، مراقبت خانواده محور است و ارتباط، هسته اصلی مراقبت خانواده محور محسوب میشود. این مطالعه با هدف مقایسه ادراک پرستاران بخش مراقبت ویژه نوزادان و مادران نوزادان بستری از «برقراری ارتباط پرستاران با مادران» انجام یافته است.
روش بررسی: این مطالعه از نوع مقطعی است. 70 مادر نوزاد بستری و 70 پرستار شاغل در بخش مراقبت ویژه نوزادان بیمارستانهای دانشگاهی و تأمین اجتماعی شهر یزد در سال 1394 با نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. پرسشنامههای پژوهش، شامل پرسشنامه جمعیتشناختی مادران و پرستاران و پرسشنامه «ادراک مادران از برقراری ارتباط پرستاران با مادران» و پرسشنامه «ادراک پرستاران از برقراری ارتباط پرستاران با مادران» بود. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی و آزمون آماری تیمستقل در نرمافزار آماری SPSS v.19، استفاده شد.
یافتهها: میانگین سن در پرستاران 99/6±36/33 و در مادران 40/6±77/29 سال بود. میانگین و انحراف معیار نمره ادراک از «ارتباط پرستاران با مادران» در پرستاران 92/6±69 و در مادران 99/11±66/57 بود آزمون آماری تیمستقل اختلاف آماری معناداری (001/0>p) را از این لحاظ نشان داد.
نتیجهگیری: با توجه به تفاوت موجود بین ادراک پرستاران و مادران از برقراری ارتباط بین پرستاران و مادران، ضروری به نظر میرسد که مداخلاتی در جهت آشناسازی پرستاران با انتظارات مادران از کیفیت و نحوه ارتباط بین پرستار و مادر طراحی و به اجرا گذاشته شود.
سیده سولماز موسوی، فریبا برهانی، عباس عباسزاده،
دوره 22، شماره 4 - ( 10-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: شهامت اخلاقی فضیلتی است که به افراد کمک میکند تا بتوانند بر ترس و محدودیت خود غلبه کنند و در مواجهه با هر شرایطی تصمیم درست بگیرند و عملکرد مناسب داشته باشند. پرستاران به دلیل ماهیت حرفه خود روزانه با مسایل اخلاقی زیادی روبهرو میشوند که تصمیم و عملکرد درست آنان مستلزم برخورداری از شهامت اخلاقی است. هدف این مطالعه تعیین شهامت اخلاقی پرستاران بوده است.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی- مقطعی در سال 1394 انجام یافته است. جامعه مورد مطالعه پرستاران بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی بودند. نمونه مورد مطالعه 155 نفر بود. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه شهامت اخلاقی Sekerka و همکاران (2009) استفاده شد. دادهها با استفاده از آمار توصیفی و ضریب همبستگی پیرسون، تیمستقل و آنالیز واریانس تک عاملی در نرمافزار آماری SPSS v.22 تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: میانگین نمره شهامت اخلاقی پرستاران 91/5±72/63 (دامنه 75-15) بود. بیشترین و کمترین میانگین ابعاد به ترتیب مربوط به بعد عامل اخلاقی (22/1±73/13) و تحمل تهدید (80/1±40/11) بود. سابقه کار پرستاران با شهامت اخلاقی و بعد فراتر از تسلیم رابطه مثبت و معنادار داشت (05/0p<).
نتیجهگیری: در این مطالعه وضعیت شهامت اخلاقی پرستاران در حد مطلوب بود. با توجه به این یافته میتوان ضمن اقداماتی برای تقویت این فضیلت، قدرت استدلال اخلاقی پرستاران را تقویت کرد تا تصمیمگیریها و اقدامات اخلاقی پرستاران در مسیر درست جاری گردد. همچنین تقویت قدرت استدلال و شهامت اخلاقی پرستاران میتواند به ایفای نقش آنها به عنوان حامی بیمار کمک کند.
وحید زمانزاده، لیلا ولیزاده، آزاد رحمانی، منصور غفوریفرد،
دوره 22، شماره 4 - ( 10-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: اگرچه مراقبت دلسوزانه به عنوان هسته مرکزی مراقبتهای پرستاری شناخته شده، اما هنوز تعریف دقیق و یکسانی از این مفهوم پیچیده و قابل بحث وجود ندارد. این مطالعه با هدف تحلیل مفهوم مراقبت دلسوزانه در پرستاری براساس مدل هیبرید انجام یافته است.
روش بررسی: در این مطالعه، از سه مرحله مدل هیبرید (نظری، کار در عرصه و تحلیل نهایی) استفاده شد. در مرحله نظری، به بررسی مفهوم مراقبت دلسوزانه در پایگاههای معتبر در بازه زمانی 2000 تا 2016 پرداخته شد. در مرحله کار در عرصه، با 11 نفر از پرستاران مصاحبههای عمیق انجام یافت و از روش تحلیل محتوا برای تحلیل دادهها استفاده شد. در مرحله آخر، تحلیل نهایی صورت گرفت.
یافتهها: نتایج تحلیل نهایی نشان داد که مراقبت دلسوزانه، فرآیندی است که در آن پرستار در یک تعامل سازنده با بیمار ارتباط برقرار کرده و با گذاشتن خود به جای بیمار و درک شرایط وی، به کشف دغدغههای بیمار پرداخته و در حد توان خود برای رفع آن دغدغهها تلاش مینماید.
نتیجهگیری: براساس این تحلیل مفهوم، تعامل سازنده بین پرستار و بیمار از مهمترین ویژگی مراقبت دلسوزانه بوده که در تعاریف قبلی به آن اشاره نشده است همچنین در این مطالعه، پرستاران بر این موضوع تأکید داشتند که آنها در حد توان خود تلاش میکنند تا دغدغههای بیماران را رفع کنند. بنابراین، مطالعه حاضر میتواند پایهای برای مطالعات بعدی در زمینه مراقبت دلسوزانه باشد.
مهدی اجری خامسلو، عباس عباسزاده، فریبا برهانی، پویا فرخنژاد افشار،
دوره 23، شماره 1 - ( 1-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: خطا در سیستم سلامتی همیشه رخ میدهد و باعث ایجاد عوارض جبرانناپذیری میشود. به همین دلیل سیستمهای سلامتی باید به فکر پیشگیری از بروز خطا باشند. عامل اساسی در پیشگیری از بروز خطا شناسایی علل ایجادکننده خطا است. بنابراین، تحقیق حاضر با هدف تعیین عوامل مؤثر بر خطای پرستاری در بخش اورژانس انجام یافته است.
روش بررسی: این مطالعه با رویکرد کیفی انجام گرفته است. 17 پرستار بخش اورژانس در پژوهش شرکت داشتند. برای جمعآوری اطلاعات از مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شد. نمونهگیری به صورت هدفمند شروع و تا رسیدن به اشباع دادهها ادامه یافت. تحلیل دادهها با استفاده از روش تحلیل محتوایی کیفی Elo و Kyngas 2008 انجام گرفت. جهت دستیابی به صحت و استحکام دادهها مشارکتکنندگان با حداکثر تنوع از نظر سن، جنس، سابقه کاری و میزان تحصیلات انتخاب شدند.
یافتهها: تحلیل دادهها منجر به استخراج 500 کد اولیه و چهار طبقه عوامل ایجادکننده خطا مرتبط با پرستار، عوامل ایجادکننده خطا مرتبط با سازمان، عوامل ایجادکننده خطا مرتبط با خاص بودن بخش اورژانس و عوامل ایجادکننده خطا مرتبط با بیمار شد.
نتیجهگیری: عوامل مؤثر بر خطاهای پرستاری در بخش اورژانس بسیار گسترده و چندعاملی است. شناسایی عوامل ایجادکننده خطا اولین قدم در پیشگیری از بروز خطا میباشد. جهت کاهش خطای پرستاری حتماً باید مدیران پرستاری به عوامل ایجادکننده خطا که در این مطالعه شناسایی شده است، توجه ویژه داشته باشند و مداخلههایی را جهت کاهش و تقلیل این عوامل به اجرا بگذارند.
مریم حیدری، سارا سروندیان، خدیجه مرادبیگی، ندا اکبری نساجی، مونا وفاییزاده،
دوره 23، شماره 1 - ( 1-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: در کنار درمانهای دارویی، آموزش مراقبت از خود در بیماران نارسایی قلبی ضروری است. هدف از مطالعه حاضر مقایسه تأثیر آموزش همراه با پیگیری تلفنی از مراقبان خانوادگی با آموزش بدون پیگیری بر رفتارهای خودمراقبتی و وضعیت بالینی بیماران مبتلا به نارسایی قلبی است.
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی (IRCT2016080829184N2)، در مورد 66 بیمار مبتلا به نارسایی قلبی مراجعهکننده به درمانگاه بیمارستان طالقانی آبادان در سال 95-1394 انجام یافته است. بیماران به روش تخصیص تصادفی به 3 گروه: شاهد، مداخله 1 و مداخله 2 تقسیم شدند. گروه شاهد، مداخلهای دریافت نکردند، در گروه مداخله 1 بیماران و مراقبان، آموزش حضوری و گروه مداخله 2 علاوه بر آموزش حضوری، مراقبان پیگیری تلفنی مستمر دریافت کردند. در ابتدای مطالعه و انتهای 3 ماه رفتار خودمراقبتی، شدت خستگی و تحمل فعالیت بیماران از طریق پرسشنامه رفتار خودمراقبتی، مقیاس سنجش خستگی و آزمون 6 دقیقه پیادهروی بررسی شد. از آمار توصیفی و آزمونهای کایاسکوئر، تیزوج، تحلیل واریانس، کووایانس و آزمون تعقیبی شفه در نرمافزار SPSS نسخه 18 جهت تحلیل دادهها استفاده شد.
یافتهها: ابتدای مطالعه 3 گروه از نظر متغیرهای جمعیتشناختی و 3 متغیر پاسخ همگن بودند. در پس آزمون بین گروه مداخله 2 با گروه شاهد و گروه مداخله 1 از نظر میانگین رفتار خودمراقبتی (001/0>p) و میانگین نمره خستگی بیماران (004/0>p)، تفاوت معنادار وجود داشت. اما، در میانگین تحمل فعالیت بیماران بین سه گروه اختلاف آماری معناداری مشاهده نشد.
نتیجهگیری: پیگیری تلفنی پرستار از مراقبان بیماران نارسایی قلبی میتواند منجر به ارتقای رفتار خودمراقبتی و کاهش خستگی بیماران گردد.
لیلا ولیزاده، وحید زمانزاده، اکرم قهرمانیان، پروانه آقاجری،
دوره 23، شماره 1 - ( 1-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: مراقبت توأم با حساسیت فرهنگی جزء ضروری فرایند تکامل حرفهای و یکی از عوامل پیشبینیکننده صلاحیت فرهنگی پرستاران است. این نوع مراقبت از مهمترین رویکردهای بهبود کیفیت مراقبت پرستاری در گروههای دارای تنوع فرهنگی میباشد. مطالعه حاضر با هدف تبیین پیامدهای مراقبت توأم با حساسیت فرهنگی در پرستاری از کودکان انجام یافته است.
روش بررسی: مطالعه حاضر یک مطالعه کیفی به روش تحلیل محتوای قراردادی است. تعداد 25 پرستار و 9 والد، در بخشهای کودکان سه مرکز آموزشی- درمانی ارجاعی در تبریز و تهران در سال 95-1394 به صورت هدفمند و با حداکثر تنوع انتخاب شدند. دادهها از طریق مصاحبه عمیق و یادداشت در عرصه جمعآوری و همزمان تحلیل گردید. از نرمافزار MAXQDA نسخه 10 استفاده شد.
یافتهها: پیامدهای مراقبت توأم با حساسیت فرهنگی در پرستاری از کودک بیمار در دو طبقه عدالت محوری در مراقبت (با سه زیرطبقه عدم سوگیری فرهنگی، ارتباط فرهنگ مدارانه و مشارکت مؤثر) و رضایتمندی فرهنگی (با دو زیرطبقه کاهش استرس فرهنگی کودک/خانواده و مراقبت ایمن) مشخص گردید. مراقبت توأم با حساسیت فرهنگی موجب پیشگیری از سوءتفاهمات و ارتقای ارتباط پرستار-کودک/خانواده میشود و صداقت والدین را در دادن اطلاعات و بیان نیازهای فرهنگی در پی دارد. بیان نیازهای فرهنگی، سطح استرس را در والدین و کودکان پایین میآورد و با کاهش درمانهای سنتی خودسرانه به مراقبتی ایمن میانجامد.
نتیجهگیری: براساس نتایج این مطالعه، پیشنهاد میشود در آموزش پرستاران و دانشجویان پرستاری، مداخلات مؤثر توأم با حساسیت فرهنگی در بخشهای بستری کودکان، در برنامههای آموزش ضمن خدمت و برنامه آموزشی رشته پرستاری گنجانده شود.
محمد رضا زید آبادی، زهرا غضنفری، ام سلیمه رودی رشت آبادی،
دوره 23، شماره 1 - ( 1-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: بررسی بیماران اساس عملکرد پرستاری بوده و هر قدر پرستاران در این امر بهتر عمل نمایند، نتیجه آن برای بیماران سودمندتر خواهد بود. عملکرد بهتر مستلزم دانش و مهارت و نگرش مناسب نسبت به اهمیت معاینات فیزیکی است. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط دانش- مهارت با اهمیت معاینات فیزیکی در پرستاران شاغل در بیمارستانها اجرا شده است.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی- همبستگی 300 پرستار شاغل در بخشهای داخلی، جراحی و ویژه بیمارستانهای تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی کرمان، در سال 1395 به روش در دسترس انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتهاند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه اطلاعات جمعیتشناختی و حرفهای و پرسشنامه دانش- مهارت و اهمیت معاینات فیزیکی بوده است. دادهها با استفاده از آزمونهای t، ANOVA، ضرایب همبستگی و رگرسیون خطی در نرمافزار SPSS نسخه 19 تجزیه و تحلیل شده است.
یافتهها: میانگین و انحراف معیار نمره دانش- مهارت (74/0±)14/3 و میانه (دامنه میان چارکی) نمرات اهمیت (52/0)4 بود. ارتباط مثبت و معناداری بین دو متغیر دانش- مهارت و اهمیت وجود داشت. پرستاران در مهارتهایی که مهمتر تشخیص داده بودند، دانش- مهارت بیشتری را اظهار نمودند. بیشترین متغیر تأثیرگذار بر ارتباط دانش- مهارت و اهمیت، آموزش بود.
نتیجهگیری: ارزیابی پرستاران از مهارت خود در اجرای معاینات فیزیکی در سطح پایین بود. لیکن کلیه مهارتها را مهم تشخیص داده بودند. برنامههای آموزشی مؤثر میتواند به نیاز آنان برای کسب این مهارتها پاسخ دهد.
سارا سادات حسینی اسفیدارجانی، رضا نگارنده،
دوره 23، شماره 3 - ( 7-1396 )
چکیده
بخش عمده نیروی کار نظام مراقبت بهداشتی را پرستاران تشکیل می دهند. همچنین این گروه از نیروی کار مراقبت بهداشتی، نقش مهمی در ارایه مراقبت مستقیم به بیمار دارند. از این رو پرستاران یکی از ارکان هر نظام مراقبت بهداشتی به حساب می آیند (1). این در حالی است که در سالهای اخیر کمبود پرستار و نرخ بالای ترک خدمت در بسیاری از کشورها به چالشی نگرانکننده تبدیل شده است (2). برای آن که بتوان با این چالش به درستی و به موقع رو به رو شد، لازم است اطلاعات دقیقی از مجموعه عوامل دخیل در این موضوع مانند تعداد، وضعیت سنی، سنوات خدمتی، و اشتغال دانشآموختگان پرستاری؛ تعداد تخت فعال و توزیع جغرافیایی آنها و پیشبینی تعداد دانشآموختگان این رشته در سالهای آتی در اختیار باشد.
در حالی که برخی از مقالات در سالهای اخیر بر این موضوع تأکید دارند که کشور ایران نیز مانند بسیاری از کشورها با چالش کمبود پرستار روبهرو است (3)، اما وضعیت نامطلوب زیرساختهای نظام اطلاعات سلامت در کشور، موجب شده است که تصویر روشنی از نیازهای جاری و آتی نیروی کار پرستاری در دست نباشد. علیرغم آن که نجاتیان اظهار کرده است که «هنوز دقیقاً آماری که براساس آن مشخص شود واقعاً چقدر کمبود پرستار وجود دارد و به چه میزان نیروی پرستار نیاز است، در دست نیست» (4)، برخی مسؤولان وزارت بهداشت بر کمبود 200 هزار نفری نیروی کار پرستاری تأکید میکنند (5).
در هر حال، اگر بپذیریم که کشور با چالش کمبود پرستار روبهرو است، برای حل این چالش لازم است نگاهی همه جانبه به عوامل مربوط به عرضه و تقاضا داشت. از اقدامات صورت گرفته در سالهای اخیر، افزایش ظرفیت مدارس پرستاری و تأسیس مدارس پرستاری جدید برای تربیت تعداد بیشتر پرستار بوده است. اما برخی معتقدند که بخشی از دانشآموختگان پرستاری علاقهای به کار در حوزه پرستاری ندارند (6). به طور مثال براساس یک گزارش دولتی در سال 2013 تعداد 6/1 میلیون پرستار دارای پروانه کار در ایالات متحده امریکا در حوزه پرستاری شاغل نبودهاند (7). لذا تربیت نیروی کار بیشتر، لزوماً به رفع کمبود منجر نخواهد شد و لازم است عوامل مهم دیگری که در جذب و نگه داشت نیروی کار پرستاری دخیل هستند، مورد نظر قرار گیرد. در بین این عوامل رضایت شغلی نقش بزرگی در تصمیم پرستاران به ترک کار پرستاری (8) یا کم نمودن ساعات کاری دارد (9). فرسودگی شغلی، حمایتهای اجتماعی (10) و سیستم حقوق و پاداش (11)، عوامل مهمی دیگری هستند که باید برای حل مشکل کمبود پرستار به آنها توجه شود.
با در نظر گرفتن وضعیت موجود، چنانچه کمبود پرستار در نتیجه عدم تمایل دانشآموختگان به کار پرستاری و یا در نتیجه ترک خدمت بیش از حد باشد، همانطور که فلورانس نایتینگل ثابت کرد، مراقبت از زخمیهای ارتش انگلستان کمتر از آن هزینه دارد که ارتش اجازه دهد آنها بمیرند و به جای آنان نیروهای جدید بگیرد (12)؛ افزایش ظرفیت تربیت پرستار راه حل مقرون به صرفهای برای مسأله کمبود پرستار نیست.
به رغم آن چه که گفته شد همچنان راهبرد مورد تأکید سیاستگذاران، افزایش دانشآموختگان پرستاری است. در این راستا تجربیات زیادی در زمینه تدوین و اجرای برنامههای آموزشی پرستاری در دنیا وجود دارد که میتواند گزینه مناسبی برای حل مسأله کمبود پرستار باشد. یکی از این برنامههای آموزشی، «برنامههای تسریع شده پرستاری (Accelerated Nursing Program)» است که برای تربیت پرستار از دانشآموختگان رشتههای غیر پرستاری تنظیم شده است. اولین برنامههای پرستاری تسریع شده مربوط به اوایل دهه 1970 میلادی میشود که طی سالهای بعد از آن به آرامی رشد کرده است (13). این برنامههای تسریع شده بر پایه تجربیات قبلی دانشجویان قرار گرفته و برای افرادی که دارای مدرک لیسانس در سایر رشتهها هستند امکان ورود به رشته پرستاری را فراهم می آورد (14). برنامههای تسریع شده پرستاری سریعترین راه را برای صدور مجوز پرستاری برای دانشآموختگان رشتههای غیر پرستاری فراهم می کند و این برنامهها بین 12 تا 18 ماه به طول می انجامد (15). این نوع آموزش، بسیار فشرده و تمام وقت بوده و هیچ وقفهای بین دورهها وجود ندارد و دانشجویان همان تعداد ساعتهای کارآموزی بالینی را که در برنامههای سنتی وجود دارد، میگذرانند. کارکنان پرستاری برای دانشآموختگان برنامههای تسریع شده ارزش زیادی قائلند چرا که آنها آموزش و مهارتهای بسیاری را با خود به محیط کار میبرند، و آنها ادعا میکنند که این دانشآموختگان، بالغتر و دارای مهارتهای بالینی قویتری هستند و در عین حال توانایی یادگیری سریعتر ملزومات کار را دارند (14). نتایج مطالعه Ouellet و همکاران نشان میدهد که برنامههای تسریع شده، پرستاران شایستهای را تربیت میکند که میتوانند با موفقیت برای انجام فعالیتهای بالینی آماده شوند (16). نتایج یافتههای مطالعه گذشتهنگر Raines نیز نشان میدهد که اکثر دانشآموختگان برنامههای تسریع شده پرستاری، در این شغل مشغول به کار بوده و درصد زیادی از آنها در حال تحصیل و یا دانشآموخته در مقاطع بالاتر پرستاری می باشد (15). مطالعات صورت گرفته در زمینه بررسی برنامههای تسریع شده پرستاری، نتایج و پیامدهای مثبتی را در بهکارگیری این برنامه نشان میدهد (17و18).
ایران دارای نرخ بالای بیکاری در دانشآموختگان دانشگاهی در بسیاری از رشتهها می باشد (19). با در نظر گرفتن این مهم و الویت کشورمان در ایجاد اشتغال برای آنها، به نظر میرسد بهکارگیری برنامههای تسریع شده پرستاری به جای طرحهای آزمون نشدهای مانند طرح تربیت پرستار با استفاده از ظرفیت بیمارستان که ساختار، فرایند و نتایج روشنی ندارد، می تواند با شرایط حاضر کشور متناسب باشد. لذا برای پاسخ به این چالش پیشنهاد میشود ابتدا آمایش سرزمینی کمبود پرستار مشخص شده و در مناطقی از کشور که کمبود نیروی کار پرستاری در آنها مسجل است، این برنامهها راهاندازی شود. در چنین چارچوبی میتوان نیروی کار پرستاری مورد نیاز را در مدت کوتاهتر و هزینه کمتر تأمین نمود.
مریم اسماعیلی، ناهید دهقان نیری، زیبا برزآبادی فراهانی، مهوش صلصالی،
دوره 23، شماره 3 - ( 7-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: اگرچه تعداد اهداکنندگان کلیه در کشور رو به افزایش است، با این حال، تعداد اندکی از خویشاوندان تصمیم به اهدا میگیرند. تصمیمگیری برای اهدا کلیه به خویشاوند با چالشهای فراوانی رو به رو است ضمن آن که چگونگی و نحوه این تصمیم هنوز در هالهای از ابهام قرار دارد. هدف از این مطالعه تبیین چگونگی تصمیمگیری برای اهدای کلیه به خویشاند است.
روش بررسی: این مطالعه کیفی در سال 1394 انجام یافته و درآن از رویکرد تحلیل درونمایه به منظور جمعآوری و تحلیل دادهها استفاده شده است. در این مطالعه 16 اهداکننده خویشاوند با معرفی از مراکز پیوند کلیه بیمارستانهای آموزشی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران (امام خمینی، شریعتی، سینا) به روش نمونهگیری هدفمند شرکت کردند. 16 مصاحبه عمیق نیمه ساختاری به صورت فردی و چهره به چهره انجام گرفت. تحلیل دادهها به روش تحلیل درونمایه Clark و Braun 2006 انجام یافت.
یافتهها: تحلیل دادهها منجر به شناسایی دو درونمایه راسخ بودن در تصمیم و ژرفنگری در تصمیم گردید که درونمایه اول دارای سه درونمایه فرعی اهدا با خواست قلبی، ثبات در تصمیم، اختیار در تصمیم و درونمایه دوم دارای دو درونمایه فرعی تزلزل در تصمیم و چانهزنی در تصمیم بود.
نتیجهگیری: تصمیمگیری برای اهدا کلیه به خویشاوند با چالشهای مختلفی روبهروست که تحت تأثیر زمینه خانوادگی اهداکنندگان، نقش حمایتی افراد خانواده و رابطه خویشاوندی و احساس عشق و علاقه به خویشاوند است. دادن آگاهی به اهداکنندگان جهت رفع ابهامات و سؤالات ذهنی آنان میتواند نقش مهمی در توسعه فرهنگ اهدای کلیه به خویشاوند داشته باشد.
سیده رابعه قوامی، لیلی بریمنژاد، نعیمه سیدفاطمی، حمید حقانی،
دوره 23، شماره 3 - ( 7-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: بستری شدن نوزاد در بخش مراقبتهای ویژه برای والدین تنشزاست. به طوری که ایفای نقش والدی آنان را تحت تأثیر قرار میدهد. پرستاران به جهت موقعیت ویژهای که دارند میتوانند نقش مهمی در کاهش استرس والدین داشته باشند. تحقیق حاضر با هدف تعیین تأثیر آموزش نقش والدی توسط پرستار بر استرس والدین نوزادان بستری در بخش مراقبتهای ویژه انجام یافته است.
روش بررسی: مطالعه نیمه تجربی (IRCT201605131788N17) حاضر با شرکت 72 زوج (36 زوج گروه مداخله و 36 زوج گروه شاهد) از والدین نوزادان بستری در بخش مراقبتهای ویژه نوزادان بیمارستان علیاصغر در سال 1395 انجام گرفته است. گروه مداخله آموزشهای مربوط به ایفای نقش والدی را براساس نیاز خود دریافت کردند. استرس آنها با گروه شاهد با استفاده از پرسشنامه سنجش استرس والدین نوزادان بستری در بخش مراقبت ویژه مقایسه گردید. دادهها با استفاده از آمار توصیفی آزمونهای آماری کایدو، تیزوجی، تیمستقل، تحلیل واریانس و آزمون دقیق فیشر در نرمافزار SPSS نسخه 16 تحلیل شد.
یافتهها: قبل از آموزش دو گروه از نظر سطح استرس تفاوت معنادار آماری نداشتند (05/0p>). پس از اجرای برنامه آموزشی، استرس گروه مداخله نسبت به گروه شاهد در روز دهم کاهش پیدا کرد (001/0p<).
نتیجهگیری: آموزش والدین براساس نیازهای آموزشی سبب کاهش استرس آنان میشود. با کاهش استرس و تقویت نقش والدین میتوان از ارایه مراقبت با کیفیت در زمان بستری نوزادان اطمینان حاصل کرد.
صدیقه سلیمی، وحید پاکپور، حسین فیضالهزاده، آزاد رحمانی،
دوره 23، شماره 3 - ( 7-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: استرس بالا در محیط کار پرستاران بخشهای ویژه میتواند سبب ترک حرفه و عدم تمایل به ادامه فعالیت در آنان گردد که یکی از مشکلات مطرح در حرفه پرستاری بوده و بر اثربخشی نظامهای بهداشتی تأثیر به سزایی دارد. علیرغم اهمیت تابآوری در تحمل شرایط دشوار، مطالعات محدودی تابآوری پرستاران شاغل در بخشهای ویژه را بررسی نمودهاند. هدف از این مطالعه تعیین میزان تابآوری و ارتباط آن با تمایل به ترک حرفه در پرستاران شاغل در بخشهای ویژه است.
روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه مقطعی توصیفی- تحلیلی است که در آن 400 نفر از پرستاران شاغل در بخشهای ویژه بیمارستانهای آموزشی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تبریز در سال 1395 شرکت داشتند. جهت جمعآوری دادهها از فرم اصلاح شده «مقیاس پیشبینی ترک حرفه» که توسط Liou ابداع شده و فرم کوتاه شده مقیاس تابآوری Connor و Davidson استفاده شد. تحلیل دادهها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی شامل آزمون منویتنی و کروسکال والیس در SPSS نسخه 13 انجام گرفت.
یافتهها: میانه و دامنه بین چارکی امتیاز تابآوری (8 : IQR) 50/25 و تمایل به ترک حرفه (67/0 : IQR) 83/2 بوده است. همچنین بین تابآوری و تمایل به ترک حرفه همبستگی معکوس معنادار مشاهده شد (173/0-=R ، 001/0p<).
نتیجهگیری: با توجه به میزان تمایل به ترک حرفه، توجه بیشتر به عوامل مؤثر در تمایل به ترک حرفه ضروری است. همچنین نظر به ارتباط معنادار بین تابآوری و تمایل به ترک حرفه، آموزش راهکارهای تقویت تابآوری در برنامه آموزشی پرستاران و دانشجویان پرستاری توصیه میشود.
الهام امیری، حسین ابراهیمی، مریم وحیدی، محمد اصغری جعفرآبادی، حسین نامدار ارشتناب،
دوره 23، شماره 4 - ( 10-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: حساسیت اخلاقی دارای ابعاد مختلفی شامل وجود احساسات فردی، تواناییهای علمی، توان استدلال و تصمیمگیری است که برای دستیابی به آن وجود برخی ویژگیهای فردی و آمادگیهای آموزشی ضروری است. این مطالعه با هدف تعیین حساسیت اخلاقی و ارتباط آن با مشخصات فردی و شغلی پرستاران شاغل در بخشهای داخلی انجام یافته است.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی همبستگی با مشارکت ۱۹۸ پرستار در بخشهای داخلی بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تبریز در سال ۱۳۹۵ انجام یافت. ابزار جمعآوری دادهها فرم مشخصات فردی و شغلی و پرسشنامه حساسیت اخلاقی (MSQ) بود. دادهها در نرمافزار SPSS نسخه ۱۳ با استفاده از آمار توصیفی و آزمونهای t-test، ضریب همبستگی پیرسون، ANOVA تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: میانگین حساسیت اخلاقی پرستاران 48/0±84/4 (از ۷) بود. بیشترین نمره حساسیت اخلاقی در ابعاد «آگاهی از نحوه ارتباطات بین فردی» و «تبعیت از قوانین» و کمترین نمره در ابعاد «احترام به استقلال مددجو» و «تجربه کشمکشهای اخلاقی» بود. سن پرستاران با ابعاد «احترام به استقلال مددجو» (008/0=p) و «تبعیت از قوانین» (034/0=p) ارتباط معنادار و معکوس داشت. همچنین بین بعد «تبعیت از قوانین» با سابقه کار، ارتباط معنادار و معکوس وجود داشت (009/0=p).
نتیجهگیری: با توجه به کسب نمره پایین در بعد «احترام به استقلال مددجو» در مطالعه حاضر پیشنهاد میشود تا در آموزش ضمن خدمت و همچنین در تدوین برنامههای آموزشی پرستاری، مراقبت مددجو محور و تأکید بر استقلال بیماران مورد توجه قرار گیرد.
مژگان ریواز، عباس عبادی، مرضیه مومننسب،
دوره 23، شماره 4 - ( 10-1396 )
چکیده
نظامهای بهداشتی جهان وارد یک دوره بحرانی از کمبود منابع انسانی شدهاند. کمبود پرستار واجد شرایط بهعنوان یکی از بزرگترین موانع دستیابی به اثربخشی نظامهای بهداشتی مطرح شده است (1). به گزارش سازمان بهداشت جهانی (2014)، در حال حاضر کمبود 2/7 میلیون مراقب سلامت در سطح بینالمللی وجود دارد. تخمین زده میشود این کاهش، تا سال 2035 به 9/12 میلیون نفر برسد (2). بهسخن دیگر، تأمین پرستاران شایسته جهت توسعه نظامهای بهداشتی و دستیابی به پیامدهای مثبت مراقبتی و تضمین ایمنی بیماران یک دغدغه جهانی است (3). کمبود پرستار در ایران نیز بهعنوان یک دغدغه برای مدیران و چالش اساسی برای نظام سلامت مطرح است. به گزارش معاونت پرستاری وزارت بهداشت و آموزش پزشکی تعداد پرستاران شاغل در ایران 140000 نفر میباشد، در حالی که برای ارایه مراقبت ایدهآل به 260000 پرستار نیاز است (4). این در حالی است که کفایت پرستاران شایسته از اجزای ضروری در یک محیط کار پرستاری حرفهای میباشد (5). محیطهای کاری نامطلوب، کمبود منابع، بارکاری نامتعادل، عدم تناسب نسبت پرستار به بیمار، افزایش امور نوشتاری، مستندسازیهای زیاد (5)، فقدان مدیریت حمایتی، حقوق ناکافی و کاهش مجوز استخدام چالشهای مهمی هستند که نظام سلامت ایران را علیرغم وجود تعداد زیادی دانشآموخته پرستاری جوان، با بحران شدید کاهش پرستار مواجه کرده است (6). شواهد بیانگر این است که محیط عملکرد پرستاری در جذب و نگهداشتن پرستاران خبره و تضمین کیفیت مراقبت و ایمنی بیماران تأثیرات چشمگیری دارد (7). محیطهای کاری نامطلوب با پیامدهای منفی برای بیماران از جمله افزایش میزان مرگ و میر، افزایش خطاهای دارویی و یا سقوط بیمار مرتبط هستند (8و9). همچنین محیطهای کاری ناسالم از علل مهم جابهجایی، ترک خدمت پرستاران کارآمد، بازنشستگی زودهنگام، نارضایتی و فرسودگی شغلی پرستاران محسوب میشوند (10و11). لذا، تلاش در جهت خلق محیطهایی که پرستاران شایستهای را جذب و حفظ کند، از اهمیت ویژهای برخوردار است. برای ارتقای محیط کار پرستاران راهبردهای مختلفی پیشنهاد شده است. در این راستا، جذابیت محیطهای کاری، پایهای جهت افزایش کیفیت این محیطها است (12).
امروزه بیمارستانهایی تحت عنوان «بیمارستانهای مگنت (جذاب)» وجود دارند که در جذب و حفظ پرستاران خبره شهرت دارند. واژه «بیمارستان مگنت» اولین بار در ایالات متحده استفاده شد. در اوایل دهه 1980 همزمان با بحران شدید کاهش پرستار در آمریکا، مطالعات گستردهای به منظور بررسی ساختارهای سازمانی بیمارستانهای مگنت آغاز شد. در مطالعهای، آکادمی پرستاران آمریکا 41 بیمارستان را که در جذب و حفظ پرستاران خبره و متخصص شهرت داشتند، شناسایی کرد و از اصطلاح «مگنت» بهعنوان یک استاندارد طلایی برای عملکرد پرستاری، جهت این بیمارستانها استفاده کرد (13). بیمارستانهای مگنت از جهت دسترسی به اهداف در پنج حوزه شامل: رهبری تحولگرا، توانمندسازی ساختاری، دانش جدید، نوآوری، پیشرفتها و نتایج تجربی مورد ارزیابی قرار میگیرند (14). این بیمارستانها با داشتن ساختار سازمانی متفاوت نسبت به بیمارستانهای غیرمگنت، نقش مهمی بر رضایت شغلی و ابقای پرستاران ایفا میکنند (15). از مهمترین دلایل جذابیت این بیمارستانها، داشتن محیطهای کاری مبتنی بر تصمیمگیری غیرمتمرکز، استقلال، کنترل بر عملکرد، کفایت پرستار به لحاظ کیفی و کمی، مدیریت حمایتی، ارتباطات بینحرفهای اثربخش و توسعه حرفهای است (16). به عبارت دیگر، ساختارهای سازمانی بیمارستانهای مگنت، با افزایش استقلال، اختیار و متعاقب آن بهبود رضایت شغلی باعث توانمندسازی پرستاران میشوند. این بیمارستانها مجموعهای از استانداردهای محیط کار را در راستای حمایت از عملکرد حرفهای پرستاری طراحی کردهاند (17). مطالعات نشان میدهند بیمارستانهای مگنت، محیط کار سالمتری را همراه با افزایش رضایت شغلی برای پرستاران و پیشآگهی بهتر برای بیماران، در مقایسه با بیمارستانهای غیرمگنت تأمین میکنند (18و19). در سالهای اخیر توسعه بیمارستانهای مگنت در کشورهای مختلف بهصورت فزایندهای گسترش یافته است. با توجه به پیچیدگی پدیده کمبود پرستار، توجه به عواملی که در جذب، ابقا و افزایش بهرهوری پرستاران مؤثر هستند، در مقابله با چالش کمبود پرستار حایز اهمیت است (20).
نتیجهگیری
نارضایتی پرستاران از محیط کاری و در نتیجه کاهش پرستاران تحصیل کرده و کارآمد، چالشی مهم در نظام سلامت ایران میباشد. لذا، حل این بحران جهت پیشگیری از پیامدهای ناخواسته بهداشتی، حیاتی و حایز اهمیت است.
در این راستا، مدیران پرستاری و سیاستگذاران حوزه سلامت میتوانند با استفاده از ویژگیهای بیمارستانهای مگنت، یک محیط کاری با کیفیت را در جهت افزایش جذب و حفظ شاغلان حرفههای سلامت، خصوصاً پرستاران طراحی کنند. این امر نه تنها رضایت شغلی پرستاران را بهدنبال خواهد داشت، بلکه منجر به افزایش کیفیت مراقبت و تضمین ایمنی بیماران خواهد شد.
خدایار عشوندی، شیلا امینی، عباس مقیمبیگی، عفت صادقیان،
دوره 23، شماره 4 - ( 10-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: مراقبت معنوی در کنار سایر مداخلات پرستاری باعث تعادل جسم و روح میشود. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر برنامه مراقبت معنوی بر اضطراب مرگ بیماران مبتلا به نارسایی مزمن کلیه مرحله انتهایی تحت همودیالیز انجام گرفته است.
روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی (IRCT2016308226961N1) که در سال 1395 در بیمارستانهای بعثت و شهید بهشتی همدان انجام یافت؛ 60 بیمار مبتلا به نارسایی مزمن کلیه مرحله انتهایی تحت همودیالیز به صورت تصادفی در دو گروه مداخله (30 نفر) و شاهد (نفر30) قرار گرفتند. برنامه مراقبت معنوی در گروه آزمون شامل حضور حمایت گرانه، حمایت از تشریفات مذهبی بیمار و استفاده از سیستمهای حمایتی بود، که در بخش همودیالیز، در کنار تخت بیمار اجرا شد. در گروه شاهد فقط مراقبتهای معمول پرستاری انجام گرفت. پرسشنامه اضطراب مرگ تمپلر قبل و بعد از مداخله در هر دو گروه تکمیل شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی در نرمافزار SPSS نسخه 16 انجام گرفت.
یافتهها: میانگین نمره اضطراب مرگ قبل از انجام مداخله در دو گروه آزمون (26/2±10/8) و شاهد (47/2±53/8) تفاوت معناداری نداشت (482/0=p). نمرات اضطراب مرگ بعد از مداخله در گروه آزمون با میانه (چارک سوم-چارک اول) 0/8 (25/8-00/6) و شاهد 0/9 (25/10-00/7) از لحاظ آماری معنادار بود (004/0=p) و اضطراب مرگ بیماران گروه آزمون کاهش یافته بود.
نتیجهگیری: برنامه مراقبت معنوی، اضطراب مرگ بیماران مبتلا به نارسایی مزمن کلیه مرحله انتهایی تحت همودیالیز را کاهش داد. پرستاران میتوانند جهت کاهش اضطراب بیماران از برنامه مراقبت معنوی استفاده نمایند.
سارا سادات حسینی اسفیدارجانی، رضا نگارنده، لیلا جانانی، اسمعیل محمدنژاد، الهام قاسمی،
دوره 23، شماره 4 - ( 10-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: پرستاران نقش مهمی در نظام سلامت دارند و ترک خدمت آنها موجب اختلال در عملکرد آن میشود. مطالعه حاضر با هدف تعیین تمایل به ترک خدمت و ارتباط آن با محیط کار سالم پرستاران انجام یافته است.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی در سال 1395 در مورد 295 پرستار در مجتمع بیمارستانی امام خمینی (ره) انجام گرفت. پرستاران به روش نمونهگیری تصادفی طبقهبندی شده با اختصاص تناسبی انتخاب شدند و فرم مشخصات فردی، پرسشنامه محیط کار سالم و مقیاس پیشبینی ترک خدمت را تکمیل نمودند. دادهها با استفاده از آمار توصیفی و آزمونهای آماری تیمستقل، آنالیز واریانس، ضریب همبستگی پیرسون، اسپیرمن و رگرسیون خطی چندگانه در نرمافزار SPSS نسخه 20 تحلیل گردید.
یافتهها: میانگین نمره پیشبینی ترک خدمت که دامنه تغییرات آن بین 12 تا 60 میباشد، (38/4)21/36 به دست آمد. در بررسی محیط کار سالم، بعد رهبری قابل اعتماد بیشترین میانگین (3±60/9) و بعد برقراری ارتباط ماهرانه کمترین میانگین (74/2±97/8) را کسب کرد. بین بعد شناخت هدفمند محیط کار سالم و تمایل به ترک خدمت همبستگی معنادار اما ضعیفی وجود داشت (024/0=p، 135/0-=r) همچنین نمره پیشبینی ترک خدمت در مردان به طور معناداری بیشتر از زنان بود (023/0=p).
نتیجهگیری: هرچند در مطالعه حاضر ارتباطی میان ترک خدمت و محیط کار سالم مشاهده نشد، اما با توجه به اهمیت جذب و ابقای پرستاران لازم است دلایل این امر از جمله ویژگیهای محیط کار مورد بررسی بیشتر قرار گرفته و تدابیر لازم اتخاذ گردد.
آذر آران، فرخ اباذری، جمیله فرخزادیان، منصوره عزیززاده فروزی،
دوره 24، شماره 1 - ( 2-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: مراقبت خانواده محور مفهومی برای توصیف رویکرد مراقبت از کودکان و خانوادههای آنها در حوزه خدمات بهداشتی است و عنصر اصلی آن دخالت والدین در مراقبت از کودک میباشد. مطالعه حاضر با هدف مقایسه درک اهمیت مراقبت خانواده محور از دیدگاه کارکنان پرستاری و مادران کودکان بستری در بخشهای کودکان انجام یافته است.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی در مورد 82 مادر و 60 نفر از کارکنان پرستاری شاغل در بخشهای کودکان بیمارستان افضلیپور کرمان در سال 1395 انجام گرفته است. در این مطالعه از پرسشنامه درک مراقبت خانواده محور از دیدگاه پرستاران و مادران استفاده شده است. تجزیه تحلیل دادهها با استفاده از آزمونهای تی، آنووا و ضریب همبستگی پیرسون در نرمافزار SPSS نسخه 20 صورت گرفته است.
یافتهها: میانگین نمره درک اهمیت مراقبت خانواده محور از دیدگاه مادران 85/0±47/2 و کارکنان پرستاری 79/0±17/3 (حداکثر نمره قابل کسب 4) و تفاوت دو گروه معنادار بود (001/0p<). در هر دو گروه بیشترین میانگین مربوط به حیطه همکاری و کمترین مربوط به حیطه حمایت بود.
نتیجهگیری: یافتهها نشان داد درک پرستاران و مادران از مراقبت خانواده محور مثبت است، ولی پرستاران به طور معناداری درک مثبتتری نسبت به مادارن دارند. این میتواند امیدوار کننده باشد و نیاز است که کارکنان پرستاری نسبت به مشارکت مادران در مراقبت کوشا باشند، تا کودک از مراقبت بهتری برخوردار شود.
شکوه ورعی، بهاره غفورزاده تومتری، محمد کمالینژاد، میر سعید یکانینژاد، فریبا سادات کاظمی، ابراهیم خادم،
دوره 24، شماره 1 - ( 2-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: شایعترین عارضه تعبیه کاتترهای وریدی محیطی، فلبیت است. لذا هدف از مطالعه حاضر پیشگیری از ایجاد فلبیت ناشی از کاتتر وریدی محیطی با استفاده ضماد هواچوبه میباشد.
روش بررسی: این مطالعه یک کارآزمایی بالینی دو سوکور است که در مورد 120 بیمار بستری در بخش داخلی قلب و CCU بیمارستان دکتر شریعتی تهران در سال 1395 انجام گرفته است. نمونهگیری به صورت در دسترس انجام و نمونهها به صورت تخصیص تصادفی بلوکی چهارتایی در دو گروه آزمون و شاهد قرار گرفتند. پس از تعبیه کاتتر وریدی محیطی به روش استریل، در محلی از اندام فوقانی که هیچ علامتی از فلبیت نداشت، در گروه آزمون، ضماد هواچوبه و در گروه شاهد، ضماد دارونما برروی پوست محل تعبیه آنژیوکت به ابعاد 3*3 سانتیمتر قرار گرفت و با پوشش استریل پوشانده شد. هر 12 ساعت پوشش استریل برداشته شده و پس از بررسی محل مجدداً ضماد گذاشته میشد. داده ها در نرم افزار SPSS با استفاده آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: دو گروه از نظر سن و جنس همگن بودند، اما از لحاظ روزهای بستری تفاوت داشتند. در حالی که در شروع مطالعه هیچ کدام از نمونهها فلبیت نداشتند، در ساعت 12 تفاوت بروز فلبیت در دو گروه معنادار شد (گروه شاهد 0% و آزمون 37/42%). با تعدیل اثر روزهای بستری تفاوت دو گروه در ساعت 12 همچنان معنادار بود (001/0p<).
نتیجهگیری: با توجه به تأثیر ضماد هواچوبه بر پیشگیری از فلبیت پیشنهاد میشود، از این ضماد در هنگام تعبیه کاتتر وریدی محیطی استفاده شود.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT2017012432147N1
فتانه قدیریان، امیر واحدیان عظیمی، عباس عبادی،
دوره 24، شماره 3 - ( 8-1397 )
چکیده
ارزیابی اقتصادی ابزار ارزشمند و مهم در تصمیمگیری و سیاستگذاری در خدمات سلامتی است. در دهههای متمادی پارادایم کمیت محور (Volume-based) مهمترین زیربنای ارزیابی اقتصادی خدمات سلامتی بود. در این رویکرد افزایش تعداد بیماران درمان شده در کنار کاهش هزینهها هدف اصلی و مورد توجه بوده است. علیرغم این رویکرد و در طی سالهای گذشته هزینههای سلامتی بدون دستیابی به کیفیت و پیامدهای متعالی مورد انتظار سلامتی به طرز چشمگیری افزایش یافته و وضعیت به نقطهای رسیده است که در آن بودجههای دولتی، ارایهدهندگان خدمات و بیماران مایل یا قادر به پرداخت هزینههای ناشی از آن نیستند (1). وضعیت در کشورهای پردرآمد که چند برابر سایر کشورهای با درآمد متوسط یا پایین در سلامت هزینه میکنند، نیز به همین منوال است (2).
صاحبنظران علت مهم و زیربنایی این شرایط را مدلهای ناکارآمد ارایه خدمات سلامتی ذکر کردهاند که منجر به گسیختگی، ناهماهنگی، کاهش کیفیت در مراقبت و در نهایت افزایش هزینههای سلامتی شده است (3). تصور بر این است که مدلهای ارایه خدمات سلامتی به طور مؤثری بر هزینههای سلامتی اثرگذار هستند. بدین ترتیب اقتصاد سلامت، تنها به معنای ارزیابی صرف هزینههای سلامتی نیست؛ بلکه حوزههایی نظیر افزایش کیفیت، دسترسی و برابری در دسترسی به خدمات را نیز شامل میشود (4).
اولین بار به طور مشخص در سال 2006 مراقبت ارزش محور (Value-based) در ارزیابی اقتصادی خدمات سلامتی به میان آمد (5). اساس این پارادایم که نوعی مدل ارایه خدمات نیز محسوب میشود، پرداخت براساس برآیندهای بیمار (Outcomes) به عنوان جایگزین پرداخت براساس خدمات (Fee-for-Service) ارایه شده توسط کارکنان سلامتی است. بدین ترتیب کارکنان سلامتی از جمله پزشکان و پرستاران زمانی خدماتشان جبران می شود که بتوانند سلامت بیماران را بهبود دهند، از بروز عوارض بیماری بکاهند و به ایجاد یک زندگی سالمتر برای بیمار کمک کنند (6). این در حالی است که گذار جمعیت به سمت سالمندی و رشد بیماریهای مزمن که علاوه بر خدمات مراقبتی حاد نیازمند رویکردهای رفتاری به منظور تعدیل عوامل خطر بیماری هستند، نیز تغییر مدلهای مراقبتی را اجتنابناپذیر ساختهاند. بنابراین جایگزینی این مدل پرداخت در آمریکا در سال 2016 به میزان 30% و تا اواخر 2018 به 50% رسید و براساس آن مؤسسات جدیدی همچون مؤسسات مراقبت پاسخگو (ACOs) و مدلهای مراقبت اولیه پیشرفته و مراقبت یکپارچه راه اندازی شدند (7). تمرکز این مؤسسات جدید طراحی مسیرهای مؤثر مراقبتی (Care pathways) بوده است که در کنار کاهش هزینههای خدمات سلامتی منجر به پیشگیری و مراقبتهای اولیه گردد (7). کار تیمی و یکپارچگی خدمات، هماهنگی مؤثرتر کارکنان سلامتی در مؤسسات مختلف، توجه وسیعتر به سلامت جمعیت محور (Population-based) و ایجاد و بهرهبرداری از نظام دادهها و اطلاعات برای بهبود خدمات از ملزومات کاری این مؤسسات جدید هستند (7).
در سال 2011 گزارشی با عنوان «آینده پرستاری: رهبری تغییر و پیشرفت سلامتی» منتشر شد که در آن از این قابلیت در پرستاری سخن به میان آمد که خدمات پرستاری از سویی میتواند افزایش نیاز جوامع به خدمات با کیفیت و ایمنتر را بدون افزایش هزینهها پاسخگو باشد و از سوی دیگر امکان برابری در دسترسی به خدمات سلامتی و نیز افزایش توان برخورداری از خدمات سلامتی را در جوامع ایجاد کند (8). به زعم این گزارش فعالیت پرستاری پیوستار وسیعی از کارکردها همچون ارتقای سلامت، پیشگیری از بیماری، هماهنگی مراقبت، در صورت امکان درمان و در غیر این صورت مراقبت تسکینی را شامل میشود. از این رو پرستاران اثرات مستقیم و غیرمستقیم بر مراقبت از بیمار دارند. آنان ارزیابی بیماران، مراقبت در بیمارستان، خانههای پرستاری، مدارس، درمانگاهها، مراکز مراقبت سیار و محلهای کار را بر عهده دارند و از این رو میتوانند در ارایه مراقبت عادلانه، قابل دسترس و با کیفیت در نظام سلامت کمک کنند.
از منظر مدل ارزش محور، سه شاخص کیفیت، دسترسی و ارزشِ (Value) خدمات سلامتی شاخصهای کلیدی و نشاندهنده اثرگذاری خدمات بر اقتصاد سلامت هستند (1). شواهد نشان میدهد که خدمات پرستاری به طور شگرفی میتواند بر این سه شاخص اثرگذار باشد. با وجود این مطالعات اندکی وجود دارد که نشان دهد توسعه خدمات پرستاری منجر به کاهش هزینهها به همراه افزایش کیفیت خدمات میشود. البته شواهد در این خصوص در حال رشد است. شواهد موجود در خصوص این سه شاخص شامل موارد زیر است:
پرستاری و کیفیت خدمات سلامت
اگرچه نشان دادن قواعد علت و معلولی این موضوع دشوار می نماید، اما بدنه مطالعاتی در حال شکلگیری است که نشان میدهد کیفیت مراقبت به میزان زیادی به پرستاران مرتبط است. ارتباط مراقبت پرستاری و کیفیت مراقبت بیمارستانی از جمله برآیندهای بیمار همچون طول مدت اقامت، مرگ و میر، زخم بستر، ترومبوز وریدهای عمقی و عفونتهای بیمارستانی در مطالعات متعددی منتشر شده است (11-9). مطالعات نشان داده است که پرستاران در افزایش کیفیت و کارآمدی بیمارستان مؤثرند (12و13) در حالی که این موضوع که مراقبتهای پرستاری به چه میزانی بر سلامتی و یا موضوعات مرگ و زندگی اثرگذار هستند، هنوز مبهم است (8). همچنین مراقبت بیمار محور (Patient-centered) در پرستاری موضوعی است که اثرگذاری مراقبتهای پرستاری را بر رضایتمندی بیماران به عنوان شاخص کیفیت خدمات ارایه شده در سرتاسر دنیا افزایش داده است (14و15).
پرستاری و دسترسی به خدمات سلامت
شواهد پیشنهاد میکنند که دسترسی به خدمات با کیفیت با توسعه نقشهای پرستاری در مراقبتهای اولیه، مزمن و نیز انتقالی از بیمارستان به خانه به میزان زیادی افزایش مییابد. به عنوان مثال چنانچه پرستاران در نقشهای ویژهای مانند هماهنگکننده درمانی و یا مراقبت اولیه که میزان دسترسی به خدمات را افزایش میدهد به کار گرفته شوند، از میزان بستری شدن و نیز بستری شدنهای مجدد افراد کاسته می شود. کاهش پذیرشهای اورژانسی تا 52% که هزینه هر پذیرش حداقل 800 دلار برآورد میشود، از نتایج بازدیدهای پس از عمل جراحی و پیگیریهای تلفنی پرستاران ذکر شده است (16). در هماهنگی مراقبتهای انتقالی از بیمارستان، بازدیدهای 3 ماهه بعد از ترخیص از بیمارستان، در بیماران با تشخیص نارسایی قلبی نشان میدهد که به ازای هر بیمار 4845 دلار همراه با افزایش معنادار در بقای بیماران و نیز کمتر شدن بستریهای مجدد ذخیره شده است (17). همچنین فعالیتهایی نظیر خودمدیریتی دارویی و هماهنگی ارجاع بیماران که در مراکز جامعهنگر و یا سیار توسط پرستاران انجام میگیرد، میتواند در یک دوره 12 ماهه منجر به ذخیره 686 دلار به ازای هر بیمار گردد (18).
پرستاری و ارزش خدمات سلامتی
ارزش در سلامتی به سلامت جسمی و یا حس رفاه کسب شده در نسبت با هزینه گفته میشود. شواهد کمی در سطح کلان وجود دارد که نشان دهد توسعه خدمات پرستاری در حالی که کیفیت و برآیندها را ارتقا میدهد، هزینهها را نیز در جامعه کاهش میدهد (19). به عنوان مثال مدیریت جزئی ساعات کاری نیروی انسانی در پرستاری میتواند به طرز بسیار شگفت انگیزی در کاهش 5/1 میلیون روز بستری بیماران، تقریباً کاهش 60 هزار ابتلا به عوارض جانبی و کاهش نیم درصدی هزینهها اثرگذار باشد (20).
در نهایت به نظر میرسد که مطالعات دقیقی در سطح کلان به منظور بررسی اثرات خالص اقتصادی ناشی از مدلهای ارایه مراقبتهای پرستاری نیاز است تا به وسیله آن توسعه پرستاری بتواند در سیاست گذاریهای عرصه سلامت مورد توجه جدی قرار گیرد. همچنین، فهم اثرگذاری مراقبت پرستاری بر نظام سلامت نیازمند دادههایی است تا به وسیله آن پرستاران بتوانند در تحول مراقبت از سلامتی اثرگذارتر شوند.
مهدیه آرین، منیر نوبهار، نیره رئیسدانا، محمد باقر اوغازیان،
دوره 24، شماره 3 - ( 8-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: نسخهنویسی در پرستاری پدیدهای در حال گسترش، با هواداران و منتقدان فراوان است. هدف این مطالعه پاسخ به سه سؤال است: زمینه فعالیت پرستاران نسخهنویس چیست؟ چالشهای نسخهنویسی پرستاران کدامند؟ و پیامدهایهای نسخهنویسی پرستاران کدامند؟
روش بررسی: در مرور سیستماتیک حاضر کلیه مقالههای مرتبط با اهداف مطالعه، چاپ شده تا مارس 2017 بررسی شد. جست و جو در پایگاه SID، Iran Medex، Iran Doc، Magiran،Science Direct، Medline /PubMed، Web of Science، Scopus، ProQuest، Google Scholar، Cochrane library ؛ با کلیدواژههای نسخهنویسی پرستاران، پرستار نسخهنویس، نسخهنویسی مستقل، نسخهنویسی مکمل، Nurse Prescribing، Nurse Prescriber، independent prescribing، supplementary prescribing انجام یافت. معیارهای ورود، مقالههای به زبان انگلیسی یا فارسی، شبه تجربی، پرسشنامهای، کیفی و مرتبط با اهداف مطالعه بود. معیارهای خروج، مقالههایی به صورت مروری، پوستر، سخنرانی و نامه به سردبیر بود.
یافتهها: 72 مقاله وارد شده به مرور سیستماتیک، فعالیت نسخهنویسی پرستاران را در زمینه بیماریهای دیابت، سلامت روان، روماتولوژی، درماتولوژی، مراقبتهای اولیه، مراقبت از سالمندان، صرع، درد، آسم، فشارخون، یبوست، اورژانس، همودیالیز، گلوکوم و سالمندی گسترده نشان داد. چالشها شامل: نگاه منتقدانه تیم مراقبتی و فقدان پشتیبانی، عدم توجه به ارزیابی صلاحیت حرفهای، محدودیتهای قانونی و عدم آگاهی جامعه از نقش پرستاران نسخهنویس بود. پیامدهای نسخهنویسی پرستاران در سه حوزه مرتبط با بیمار، مرتبط با پرستار و مرتبط با سازمان دستهبندی شد.
نتیجهگیری: فعالیت پرستاران در زمینه نسخهنویسی در حال تغییر و تحول است و شناسایی چالشها و پیامدهای آن به پیشرفت آن کمک میکند.
سیده رویا موسوی، کورش امینی، فرهاد رمضانیبدر، مهین روحانی،
دوره 24، شماره 3 - ( 8-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: سطح مطلوب شادمانی در بین پرستاران، با کیفیت مراقبتهای پرستاری مرتبط است. هدف مطالعه حاضر تعیین سطح شادمانی پرستاران استان زنجان بوده است.
روش بررسی: در مطالعه مقطعی حاضر پرستاران شاغل در بیمارستانهای تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی زنجان در سال 1396 جامعه پژوهش را تشکیل میدادند. تعداد نمونهها 371 نفر بود. ابزار جمعآوری دادهها، پرسشنامه استاندارد شادمانی آکسفورد بود. برای تحلیل دادهها از آمار توصیفی و آزمون کایاسکوئر در نرمافزار SPSS نسخه 16 استفاده شد. سطح معناداری 05/0p< در نظر گرفته شد.
یافتهها: میانگین و انحراف معیار سن نمونهها 08/7±2/32 بود. اکثر پرستاران مورد مطالعه زن (79/86%) و متأهل (46/68%) بودند. بیشتر پرستاران دارای مدرک کارشناسی (88/94%) و بقیه مدرک کارشناسی ارشد داشتند. میانگین نمره شادمانی در پرستاران مورد مطالعه 3/13±1/43 (از دامنه 87-0) بود. از میان متغیرهای جمعیتشناختی و شغلی فقط بین رضایت شغلی و سطوح شادمانی ارتباط آماری معنادار (049/0=p) مشاهده شد.
نتیجهگیری: براساس یافتههای این مطالعه سطح شادمانی پرستاران مورد مطالعه در حد قابل قبول (متوسط) بوده است. با توجه به این که بین سطح شادمانی و رضایت شغلی ارتباط دیده شد و با توجه به اهمیت رضایت شغلی در ماندگاری و انگیزش پرستاران لازم است به این مهم توجه شود.